اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۵۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

به مناسبت رحلت مادر شهید نصیرایی، تورقی در آرشیو اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۸ ق.ظ

دردسر شهرت !

 

اگر جرأت داشته باشیم و بخواهیم راستش را بگوییم ، همه ی ما به نوعی از شهرت خوش مان می آید . بعضی هایمان حاضریم به هر کاری دست بزنیم تا اسم مان سرزبان ها بیفتد . بین خودمان بماند ، بعضی هم متاسفانه ادای آدم های خوب را در می آوریم و با ریا کاری می خواهیم شهرتی کسب کنیم . به هر حال ، هر کس باید به دل خودش رجوع کند . اما نباید غافل بود که مشهور شدن ( منظور ، جنبه ی مثبت آن ) هم درد سرهای خاص خودش را دارد .

مثلاً خیلی ها تا یک هنرپیشه یا ورزشکار معروف را می بینند ، می ریزند دور و برش و می خواهند امضای یادگاری و … از او بگیرند . آن بنده ی خدا حتی اگر کار واجبی هم داشته باشد ، باید حوصله به خرج دهد تا کسی از او رنجیده خاطر نشود .

سخنران معروفی می گفت « من تا وارد جمعی می شوم حتی اگر خسته و بیمار هم باشم از من توقع دارند چند لحظه ای برای شان حرف بزنم و این برایم تبدیل به یک معضل شده است . » یا مثلاً کسی که در جامعه به عنوان فرد خیّر و نیکوکار شناخته شده است همه از او توقع کمک به فلان فقیر و مشارکت در فلان امر خیر مورد نظر خود را دارند .

به هر حال ، از معایب مشهور شدن که بگذریم همه می دانند که این شهرت اگر هیچ جا به درد نخورد لااقل وقت خواستگاری ، خیلی به کار می آید . چون همه پدر و مادرها دوست دارند دامادشان انسانی نجیب ، خوب و معروف باشد .

اما آیا تا به حال شنیده اید که شخصی در جامعه ، سرشناس و مشهور باشد آن هم از نوع مثبت ، ولی هر جا که به خواستگاری برود با پاسخ منفی خانواده ها مواجه شده و کسی حاضر نباشد دخترش را به او بدهد ؟! نشنیده اید هان ؟ مهدی نصیرایی با چنین مشکلی مواجه بود . بنده ی خدا مهدی ، از آن جوان های اهل حال بود . مداح اهل بیت بود هم با زبان و هم در عمل . یک پایش جبهه بود و یک پایش در شهر . به بابل که می رسید ، خستگی اش را فراموش می کرد . آرام و قرار نداشت . نمی توانست یک جا بنشیند . هر جا کار خیری بود او هم از دور یا نزدیک ، دستی بر آتش داشت . این کارهایش برای او شهرت زیادی به همراه داشت . اما این که فهمیده بودند او اهل حال است برایش دردسر ساز شده بود . هر جا که برای خواستگاری می رفت با اولین تحقیق می فهمیدند که او چطور آدمی است . گویا همه می دانستند که او دیگر ماندنی نیست . برای همین خیلی محترمانه دست رد بر سینه اش می زدند . می گفتند اگر شهید شدی چی ؟ بچه مان را که از سر راه نیاورده ایم . دل مان نمی خواهد دخترمان زود بیوه شود .

جالب است نه ؟! بقیه مطلب را هم بخوانید .

مهدی این اواخر کم طاقت شده بود . از این حرف ها دلش می گرفت . یک بار بغضش گرفت و توسل کرد به حضرت زهرا (س) . بعد هم رفت به خواستگاری خانمی از تبار همان حضرت .

این بار موفق شد تا رضایت خانواده عروس را جلب کند . « بله » را که گرفت در پوست خودش نمی گنجید . مهدی و این همه شادی آن هم به خاطر ازدواج ؟ برای همه تعجب آور بود . یعنی مهدی عوض شده بود ؟! بالاخره روزها به سرعت گذشت و شد موقع جشن . مهدی ، شب عروسی اش مداحی راه انداخت . مجلس ، سراسر شده بود ذکر اهل بیت علیهم السلام . همان شب چند تا از بچه ها به او اصرار کردند که « خودت هم چون چشم و چراغ هیات هستی باید مداحی کنی . » مهدی اولش قبول نکرد اما بعد تسلیم شد و رفت پشت تریبون . قبل از خواندن مکثی کرد . یک لحظه رنگ چهره اش عوض شد . نگاهی به جمعیت انداخت و بعد با دل سوخته اش شروع کرد به خواندن :

از سنگر حق شیر شکاران همه رفتند                مستان می پیر جماران همه رفتند

غمنامه بود ناله پر سوز شهیدان                      ما با که نشینیم که یاران همه رفتند

آن شب او اشک همه را در آورد . خیلی ها تعجب کرده بودند . آن شادی های غیر عادی و این نجواهای غم انگیز . اما آن هایی که مثل خودش اهل دل بودند فهمیدند که گویا خبرهایی هست . سه چهار ماه بعد ، شب عملیات والفجر 8 ، مهدی پاسخ همه این ابهامات را داد . او حرف هایی زد که برای همه بچه بسیجی ها اتمام حجت بود . مهدی یکی از دوستانش را کنار کشید و گفت :

« سید ! من امتحان سختی رو گذروندم . خودت می دونی که روزهای اول زندگی چقدر شیرینه . من می تونستم تو سپاه بابل بمونم و همون جا خدمت کنم . اما خیلی با خودم کلنجار رفتم . بالاخره حریف نفسم شدم و وسوسه ها رو کنار زدم . با خودم گفتم مهدی ! پس امام زمان چی ؟ مگه قرار نبود یاورش باشی . یعنی این قدر نا مردی که تا زن گرفتی آقا رو فراموش کردی ؟

من می دونستم که شهادتم در گرو ازدواجه . این طوری باید نصف دینم رو کامل می کردم . بقیه اش با خدا . حالا خوشحالم که به واسطه ی این سیده خانم با حضرت زهرا (س) هم محرم شدم . سلام منو به بچه ها برسون ، بگو گول دنیا رو نخورند … »                                                        

براساس خاطره ای از برادر سید حسین مشهد سری

                                                                                   بازنویس: سید حمید مشتاقی نیا



بر گرفته از وبلاگ اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ب.ظ

خدا او را بیامرزد.

پای مزار دختر بی حجابت نشسته ای و قرآن می خوانی برای شادی روحش.

این قرآن بیشتر از آن که بعد از مرگ به کار انسان بیاید برای زندگی او نوشته شده است.

حالا که قرآن را به دست گرفته ای و بالای مزار دختر دانشمندت نشسته ای، خودت قضاوت کن این آیات برای زندگی است یا برای مرگ:


«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشکار نکنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به آن ندارند، یا کودکانى که از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.»

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
  • سیدحمید مشتاقی نیا

جوابِ "های"

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۷ ب.ظ

قبول، حرف شما درست! احمدی نژاد یک جریان مرده و فاقد بدنه مردمی است.

شما هر بلایی که دلت می خواهد بر سر احمدی نژادی ها در بیاور؛ به ما هم مربوط نیست.

اما اگر فردا روزی باز هم نامزد ایده آل شما نتوانست مقبولیت مردمی را به دست بیاورد و برای چندمین بار پیاپی طعم تلخ شکست را زیر زبان مبارکت احساس کردی، نپر و یقه احمدی نژادی ها را نگیر که چرا بصیرت ندارید و تمام قد برای حمایت از ما و جیب های ما وسط میدان نیامدید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بصیرت وارونه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ق.ظ

قانون اعدام برای قاچاق مواد مخدر را برداشتند.

بخشی از مواد مخدر را هم به زودی آزاد می کنند.

موضوع حجاب و عفاف و مفاسد اجتماعی به طور کامل رها شده است.

کانال های تلگرامی ضدانقلاب که البته کاری به کار دولت مستقر ندارند، به رغم دستور دادستان، در سایه سکوت نحس وزارت ارتباطات، همچنان آزادنه به کار خود ادامه می دهند.

سند 2030 به طور نا محسوس در حال اجراست. دروس دفاع مقدس در سطوح عالی تحصیلی در حال حذف هستند.

قراردادهای ترکمانچای نفتی بی اعتنا به منافع ملی، یکی پس از دیگری در حال تصویب و اجراست.

رشد قیمت اقلام خوراکی، روندی صعودی پیدا کرده است.

آمریکا جامع ترین تحریم ها را بر ضد ایران تصویب می کند و بعد هشدار می دهد که مبادا ایران در عمل به برجام از خودش اهمال نشان بدهد.

رییس جمهور ایران تأکید دارد به برجام متعهد بوده و آن را لغو نخواهد کرد.

دیگر هیچ کس به فکر دانشمندان بیکار شده هسته ای و قلب بتن ریزی شده رآکتور اراک نیست. دیگر کسی با عزت پایمال شده ایران در سطح جهان و ناامیدی جنبش های مستضعف و آزادی خواه عالم کاری ندارد.

الان همه حواسشان به جملاتی است که احمدی نژاد در حین استقبال از بقایی به زبان آورده و نگرانند کی قرار است احمدی نژاد به حدی از بلوغ فکری و سیاسی برسد که بتوان او را با بصیرت خواند؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ادعایی به نام دغدغه مردم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۰۴ ب.ظ

phet_photo_2017-05-24_05-42-17.jpg


درست روز 29 اسفند گذشته، شهرداری بابل به بهانه عدم رعایت استانداردهای ایمنی، در اقدامی غافلگیرانه، شهربازی خصوصی پارک نوشیروانی بابل -که به دلیل قرار گرفتن در مسیر مسافران دریا، از موقعیت درآمد زایی خوبی برخوردار است- را پلمپ کرد.

در روزهای تعطیل نوروز، مدیریت این مجتمع تفریحی تنها توانست از طریق بعضی از گروه های مجازی، صدای اعتراض خود را نسبت به این اقدام مشکوک شهرداری بلند کرده و مدارک خود پیرامون اخذ تأییدیه های قانونی در خصوص امنیت دستگاه ها و تجهیزات این مجتمع را منتشر نماید. با اتمام تعطیلات نوروز، مدیریت شهربازی مذکور موفق شد حقانیت ادعای خویش را در نهادهای نظارتی ذی ربط به اثبات رسانده و پلمپ شهرداری را از جا در بیاورد. طی شدن این فرآیند قانونی با توجه به ایام تعطیلات نوروز، دو هفته به طول انجامید. در این روزها تنها یک شهربازی مجهز دیگر در بابل فعال بود که به طور کاملاً اتفاقی، بعضی از بستگان نزدیک شهردار در مناصب اصلی و درآمدزای آن مشغول به کار بودند.

سرمایه گذار پارک نوشیروانی در مصاحبه ای ضمن ابراز تأسف از اقدام شهردار بابل، از احتمال خروج سرمایه خود از این شهر خبر داد.

بیش از یک ماه از حادثه دلخراشی که برای یک کودک در یکی از پارک های عمومی شهر بابل اتفاق افتاد و منجر به نقص عضو او گردید می گذرد. مدیریت شهرداری بابل متعهد شد تا نسبت به ایمنی و تأمین استانداردهای لازم برای تجهیزاتی که در فضاهای سبز این شهر کار گذاشته شده اقدام کند. روز گذشته کانال های تلگرامی بابل باز هم از خلف وعده شهرداری در عمل به این تعهد خبر داده و خواستار توجه مسئولان امر به حقوق مدنی شهروندان گردیدند.

مدیریت امور مرتبط با فضای سبز شهرداری بابل دست یکی از جوان های تحصیل کرده و مذهبی و خوشنام شهر قرار دارد. عجیب است که این چهره موجه هم در انجام وظایف اداری خود ناتوان مانده است.

گذشته از اعتراض بعضی از دلسوزان اجتماعی، در گروه های مجازی بیشترین هیاهو پیرامون تعلل شهرداری در تعمیر لوازم تفریحی عمومی پارک ها از سوی گروه های حقوق بگیر و پیمان کارهای قلم فروش وابسته به یکی از زیرمجموعه های شهرداری صورت می گیرد.

به نظر می رسد باز هم دود تسویه حساب های مدیریتی و رقابت های داخلی و منفعت طلبی بعضی از افراد قرار است به چشم شهروندان برود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقدی بر عملکرد یارانه ای دولت در حوزه سلامت

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۰۱ ب.ظ

دکتر محمد رحیمی از پزشکان متعهد و بسیجی شهرستان بابل در یادداشتی نوشت:

یارانه ی ناعادلانه ی سلامت

سخن از طرح تحول نظام سلامت بسیار رفته و شاید همین تعدد و تکثر مطالب و انتقادات و تکذیبیه ها و تاییدیه ها باعث شده آن چنان که باید و شاید زوایا و خفایای این طرح که بر جغرافیای سلامت ایران زمین سایه انداخته بر همگان واضح و مبرهن نشده باشد.

اردیبهشت 1393 بود که به سان پیشینیان وزیر جدید بهداشت برای به یادگار گذاشتن یک طرح در سیستم سلامت طرحی را مبنی بر طرح تحول در نظام سلامت اجرایی ساخت، طرحی در 9 محور و با اما و اگرهای فراوان.

اینکه آیا مطالعاتی پیرامون اثرات اجرایی شدن این طرح در میزان افزایش سطح سلامت مردم تحت پوشش صورت گرفته بوده یا خیر جای خود؟

اینکه آیا این طرح به صورت پایلوت و در مقیاس کوچکتر برای تصحیح و رفع نواقص احتمالی اجرایی و سپس به تمام ایران زمین تعمیم پیدا کرده یا خیر به جای خود؟

اینکه برای چنین طرحی با این وسعت و تعهدات مالی آنچنانی در بلبشوی اوضاع اقتصادی کشور منابع مالی پایدار در نظر گرفته شده بوده یا خیر به جای خود؟

اینکه این طرح با تمامی انتظارات و توقعاتی که در مردم و حتی کادر بهداشتی علی الخصوص پزشکان بوجود آورده قابلیت کنارگذاشتن و چشم پوشی در آینده به مثابه تمامی طرح های چهارساله یک وزارت دارد یا خیر به جای خود؟

عرض بنده فقط و فقط و فقط در این نوشتار کوتاه، توجه به گوشه ای بسیار کوچک است و آن مبحثی به نام عدالت سلامت و واژه ای به نام یارانه سلامت...

اقتصاددانان به خوبی با مباحث یارانه ای و کوپن و تاثیرات هر روش تخصیصی در معیشت مردم آگاه هستند.

در دولت نهم با همکاری مجلس به دلایلی اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که کوپن شکر و قند و روغن و آرد و سوخت و .... عادلانه نیست که یک دلیل کوچک آن با یک مثال ساده آن است که به فرض فرد الف یک شورلت هشت سیلندر قدیمی دارد و هفته ای شصت لیتر بنزین یارانه ای مصرف میکند یا خانواده ب چهار خودرو با مصرف بنزین یارانه ای فراوان دارد در حالی که خانواده ج که اتفاقا به لحاظ اقتصادی در مضیقه است از این یارانه استفاده نمیکند مضاف بر اینکه مصرف اصلی خانواده ج مثلا برنج هست که یارانه دولتی کفاف میزان مصرفشان را نمیکند بنابراین اجناس با قیمت بالاتری عرضه و پول یارانه در دست مردم قرار گرفته تا با توجه به نیاز خود در جایی که بیشتر مورد نیازشان هست خرج نمایند.

اینکه طرح هدفمندی یارانه ها درست بوده یا خیر و چه تبعاتی به بار گذاشت اینجا محل بحث بنده نیست.

در شروع طرح هدفمندی یارانه ها سرانه ماهانه 45500 تومان به هر فرد تعلق گرفت که تا به امروز این رقم افزایش پیدا نکرده است.

شاید بدانید که یکی از منابع مالی طرح تحول نظام سلامت از محل هدفمندی یارانه ها می باشد.

حال با پیش فرض بالا و با توجه به اطلاعاتی که در رابطه با طرح تحول نظام سلامت دارید به این موضوع یک بار دیگر با دید اقتصادی می نگریم.

در طرح تحول نظام سلامت، بخشی از منبع مالی طرح هدفمندی یارانه ها به وزارت بهداشت تخصیص داده شده است و این وزارت خانه متولی خرج کرد آن می باشد حال بنگریم این یارانه سلامت به چه طریق مصرف می شود: فرد الف رئیس شورای روستایی یکی از روستاهای کشور که صاحب چهار هکتار باغ مرکبات می باشد دارای بیماری مزمن سرطان می باشد و سال 94، بیست نوبت در بیمارستان بستری و تحت رادیوتراپی قرار گرفته و سپس به تعداد 10 نوبت در بیمارستان دولتی دیگری بستری و تحت شیمی درمانی قرار گرفته و سپس برای وی جراحی جهت خارج سازی توده انجام که به دلیل عوارض جراحی و سن بالای وی، پس از پانزده روز بستری در آی سی یوی جراحی و انواع ویزیت های مختلف نامبرده فوت مینماید و در تمامی این مدت وی به دلیل استفاده از دفترچه بیمه روستایی سه الی پنج درصد هزینه ها را پرداخت کرده است.

خانواده ب حاصل یک ازدواج فامیلی با سه فرزند مبتلا به بیماری ژنتیکی می باشد که در دوران بارداری توصیه به انجام غربالگری شده اند که به دلیل هزینه ی بالای تصویربرادری و آزمایشات تکمیلی از انجام آن امتناع کرده اند؛ فرزندان وی بایستی هر دو ماه یکبار در درمانگاه و یا مطب برایشان آزمایشی نوشته و بدلیل عدم اعتماد متخصص به آزمایشگاه بیمارستان دولتی و یا عدم انجام بعضی از آزمایش ها در بیمارستان دولتی و از دیگر سوی بدلیل نیاز به تصویربرداری های سالانه این خانواده با هزینه کمرشکن سلامت مواجه شده و این خود در حالی است که مادر خانواده بدلیل عدم رضایت به معاینه توده پستان (که منجر به تغییر ظاهر پوست ناحیه شده) در درمانگاه تنها بیمارستان دولتی شهرشان و در حضور دانشجویان پسر، ناگزیر به مراجعه به مطب متخصص جراحی و انجام ماموگرافی بوده که از پیگیری بیشتر بدلیل مخارج بالای آن صرف نظر می نماید.

با توجه به مثالهای فرضی فوق که در دنیای واقعی در مقیاس های مختلف هر لحظه در جای جای کشور در حال رخ دادن است، اگر اجازه داشته باشیم نام لااقل بخشی از بودجه طرح تحول سلامت را یارانه سلامت بگذاریم بخشی از این یارانه صرف افزایش کارانه های کادر بهداشتی علی الخصوص پزشکان، بخشی از آن صرف بیماران بستری و بخش دیگری صرف خدمات هتلینگ و ساخت و سازها و نوسازی های آن چنانی شده است که در هر قسمتی ضرورتی موجود و با این وجود بر هر کدام نقدی واجب می باشد.

ناگفته پیداست در بحث اقتصاد مقاومتی اگر شما در حال مقاوت اقتصادی باشید به مثابه آن پدر که از برج ها کاسته و فقط خرج های اصلی خانه را پرداخت میکند تا بتواند ضرورت های اولیه مثل خوراک و پوشاک و مسکن را تامین نماید؛ بایستی در جای جای اقتصاد ایران از برج های غیرضرور در این شرایط کاست، از دیگر سوی آیا این عادلانه است که یارانه و یا همان سوپسید سلامت در جیب پزشکان و خرج بیماران بستری شود در حالی که بحث پیشگیری ها و اقدامات سرپایی از این یارانه محروم باشند؟

بی شک قابل تقدیر است اینکه بیمار بستری دیگر دغدغه مالی آن چنانی ندارد اما این تمام ماجرا نیست، در حالی که منابع محدود است بایستی بدانیم که چاه درمان چاهی است که انتها ندارد و هر چه در این چاه پول بریزید سیر نخواهد شد و رغبت به بستری شدن زیاد و صف انتظار در بیمارستان های دولتی طولانی خواهد شد که شد...

آیا وقت آن نیست که به دور از تعصبات جناحی و خودخواهی های روشنفکرانه از درمان به سمت پیشگیری پیش رویم تا تاثیر آن را در طولانی مدت بر سلامت فرزندانمان مشاهده نماییم؟

انتخاب با ماست اینکه صبر کنیم سرطان بگیریم و در شیک ترین بیمارستانها مجانی جان سپاریم یا اینکه در طول سالیانِ درازِ زندگی با مراقبت های تنگاتنگ سلامت و با هزینه عقلانی از مجرای بیمه سلامت همگانی کارآمد جامعه ای شاداب و پویا داشته باشیم که بتواند چرخ صنعت و اقتصاد و کارخانه ها را بچرخاند و موجب پیشرفتمان گردد.

نوبت آن است که چهارساله و برای خود فکر نکنیم و تصمیم نگیریم و یادگار به جای نگذاریم گاهی باید گمنام بود و چرخ دنده ها را چهل سال روی هم سوار کرد تا نوادگانمان سوار بر مرکبی رهوار تا به ثریا بتازند ان شاالله.

محمد رحیمی

3 مرداد 1396

مصادف با ولادت حضرت معصومه(س)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تشکر از برادری دوست داشتنی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۵۸ ب.ظ

دکتر سید حسین حاج میرزایی از جراحان بسیجی و متعهد بابلی مقیم تهران است که در صفحه اینستاگرام خود نسبت به این حقیر اظهار لطف نمود:


tksp_photo_2017-05-20_01-12-08.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهای مرد بودن

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۵۵ ب.ظ

لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم

مرد بودن به پیچش تارهای پشت لب و کلفتی اصوات نیست و نه به خودخواهی وغرور کاذب دنیا پرستان عافیت طلب و نه دست درازی به سفره دیگران!

مرد واقعی، انسان واقعی است که بار مفهومی "اشرف مخلوقات عالم" بودن را به دوش می کشد.

آن هنگام که دست افتاده ای را بگیری، سنگ صبور دل دردمندی باشی، برای رفع گره از کار دیگران خواب و خوراک نداشته باشی، داد مظلوم را بشنوی و سکوت نکنی ... آن وقت است که مرد بودن و بزرگ و بزرگوار بودن را در کالبد روح خود دمیده ای و آیه "فتبارک الله احسن الخالقین" را مصداق دوباره بخشیده ای.

مرد بودن و مردانه زیستن، بزرگ بودن و بزرگواری نمودن را باید در راه و منش مومنین پرتلاش و خدومی چون مرحوم سید عیسی هاشمی جست که در خدمت بی شائبه به دیگران، آرامش و آسایش خود را فدا می کرد و جز کسب رضایت خدا را توشه دنیا و عقبای خویش نمی دانست.

در آستانه چهلمین روز درگذشت مرد عدالت خواه و مجاهد طریق حق و معرفت، سید عیسی هاشمی، بر خود لازم دانستیم یاد این چهره ماندگار و نیک اندیش دارالمومنین را زنده نگاه داشته و خاطره سلوک پردغدغه این مرد راستین در حمایت از ضعفا و پیگیری مطالبات عدالتخواهانه مردم، به خصوص فعالان اقتصادی شهر را دوباره در ذهن ها تداعی ببخشیم.

جان کلام آن که تفسیر این حدیث نبوی را باید در حیات طیبه عبد با ایمان درگاه احدیت و پیرو عدل علوی، زنده یاد سید عیسی هاشمی جست که:

" من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم "

روحش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام باد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص).

مجمع اسلامی عدالت خواه بازاریان شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برنا و پیر!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۱۰ ب.ظ

نوجوان ترین و پیرترین غلامان آستان اباعبدالله علیه السلام، به نیابت از خادمان هیأت شیرخوارگان حسینی شهرستان بابل، مشرف به پابوسی سلطان عشق، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام


v9bl_photo_2017-05-23_05-08-13.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقدیرنامه ای برای خواهران ایران زمین

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۵۶ ق.ظ

سلام

خوبی خواهرم؟ ته دلم مانده بود که بگویم:

بار سنگینی را به دوش می کشی.

حجاب کار راحتی نیست. تو با پوششی که انتخاب کرده ای، "نه" بزرگی را به خیلی چیزها گفته ای. خودت بهتر می دانی چه می گویم.

دلت خوش است که "خدا" تو را می بیند و این برای تو کافی است. وقتی "یقین" داری که زیبایی، نیازی نمی بینی که بخواهی به دیگران هم ثابت کنی. تو گدای نگاه کسی نیستی جز خدا.

این روزها که همزمان با میلاد حضرت معصومه است را باید به همه تبریک گفت؛ اما به تو و امثال تو بیشتر و ویژه تر!

می دانی چرا؟

روزی را به عنوان روز دختر انتخاب کرده اند که مظهر تجلی عفاف و پاکدامنی است. تو امروز از همه به بانوی مهر و ماه نزدیک تری.

روزت مبارک که برای خدا آبروداری کردی و زینت اهل بیت شدی. من هم خواستم به سهم خودم از تو به خاطر کار بزرگی که انجام می دهی تشکر کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وصیتنامه روح افزای شهید مدافع حرم سید حسین رییسی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ب.ظ

 

بسمه تعالی

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود) عج( و با سلام و درود بر شهدای صدر اسلام تا شهدای کشورمان و امام

شهیدان و دو یادگار عزیزش، و سلام بر رهبر فرزانه و سید و مرشد ما ، نایب بر حق امام مهدی ) عج( ، حضرت امام خامنه ای

) حفظه الله(

این حقیر سید حسین رئیسی فرزند سید کمال، این وصیت نامه را در نیمه شب یکشنبه، 22 رمضان سال ...(تایپ ناخوانا)، با تکمیل وصیت نامه زمان جنگ تحمیلی به پایان رساندم.

کلامم را اینگونه آغاز می کنم که شهادت مرگ نیست، رسالت است، رفتن نیست، جاودانه ماندن است ، جان دادن نیست، جان یافتن

است،... سکوت نیست بلکه فریاد است ... آری ... شهادت سرآغاز پایندگی است.

شما که از حال درونی من آگاه هستید، در حالیکه از ضعف مجروحیت خود آگاهی کامل داشتم، اما در این میان، به اسلحه ی شهادت

مجهز شدم و با قدرت ایمان و عشق در میدان جنگیدم و عظمت روح را بر فرق ماده کوبیدم و از جان خود گذشتم تا از قید و بندهای

مادی آزاد شوم و بتوانم با عظمت روح با شما سخن بگویم ... شاید اینگونه بر جان نشیند.

اگر خواست الهی چنان شد که شربت شهادت نصیب این حقیر شد، شما را به خدای بزرگ سوگند، که مرا یاری کنید.. برایم گریه

نکنید، تا از خدا بی خبران و کج فهمان خوشحال شوند و خود را ملعبه ی دست آنها قرار ندهید.

از شما عاجزانه خواهش می کنم در هرکاری به خدا توکل کنید و دنباله رو ولایت باشید و از رهبر فرزانه مان، امام خامنه ای ) حفظه

الله( جلوتر یا عقب تر حرکت نکنید و از اختلاف بپرهیزید تا در دنیا و آخرت رستگار شوید.

عزیزانم... در حالیکه مطمئنم خوب را از بد تشخیص می دهید، ولی باید بدانید در انتخاب دوست باید دقت و مراقبت داشته باشید،

چون دوست خوب انسان را به سعادت می رساند و دوست بد انسان را به شقاوت می کشاند.

و اما درباره حجاب ... بدانید که با بدحجابی دل مادرم، حضرت زهرا ) سلام الله علیها ( را به درد می آورید و همچنین دل مولایمان

صاحب الزمان ) عج( را ...

به شما میگویم: که در مکتب اسلام ننگ و نکبت جایی ندارد... باور کنید سخن از چادر و روسری و سرپوش نیست، حرف از زنجیر و

حبس شدن و محدود شدن نیست، بلکه سخن از عفت و پوشش و بزرگ منشی و احترام و ابهت است.

سخن دیگر اینکه: به خدایی که به نهان و آشکار آگاه است، توکل کنید و رشته ی الفت خود را با خدا محکم بسازید و بدانید که همه

چیز جز الله، فانی است و همه به سوی او باز می گردیم.. سفری پر مخاطره در انتظار است و سرمایه ای کم، همچون عمر، و دشمنی

مکار همچون شیطان در کمین است...پس خدا را فراموش نکنید و تقوای الهی را پیشه خود کنید.

عزیزانم بدانید دل به این دنیای فانی که فریبنده ی اهل آن است، نبندید و خود را آماده کنید تا به کمال برسید. این دنیا هیچ ارزشی

ندارد، همه را باید بگذاریم و برویم.... من در خانه ای زندگی می کردم که شاید کسی آن را برای زندگی بر نمیگزید، اما من آن را کاخ

می دانستم و حاضر نبودم آن را با دنیای دنیا پرستان عوض کنم.. دلم پر از دلزدگی از دنیاست ولی قلبی آکنده از عشق به ائمه و جدم

دارم و حاضر به سفر می باشم.

با عنایت خدا وارد دانشگاهی شدم که خدا این افتخار را نصیبمان کرد.. چون مکتب شهادت ، معلمش امام حسین علیه السلام است و

حاضر و ناضر آن هم خود خدا می باشد. خدا را شاهد می گیرم نه برای تظاهر و دیگر انگیزه های شرک آلود، و نه برای فرار از زندگی،

بلکه بر اساس یک وظیفه دینی قدم به حفظ حرمت حرم و حریم نهاده ام. آری.. در دفاع مقدس و در جبهه ی سراسر نور ، جایی که

همه چیزش انسان را عاشق خدا میکند و به زندگی محتوی می بخشد.

الهی تو مرا لایق شهادت ندانستی و هر لحظه مرا مورد امتحان قرار دادی.. امیدوارم که از این امتحان خداییت سربلند بیرون آمده

باشم.. و تو را شاکرم که مرا در کنار گنبد و بارگاه مظلوم ترین خواهری قرار دادی که دست از برادر نکشید و در صحرای کربلا پیام

رسان وقایع کربلا بود..خدایا تو را به بی بی زینب )سلام الله علیها( قسم تا پاکم نکردی خاکم نکن... من شاگرد مکتب حسینم و از او

درس چگونه زیستن و چگونه مردن را آموختم.. امروز به سوی آموزگارم شتافتم تا به تکفیریها و تفاله های به جامانده از یزید و

یزیدیان و بخصوص آل سعود وهابی که ارباب آنها، شیطان بزرگ، آمریکای جنایتکار و اسرائیل جانی است بفهمانم تا زمانی که فرزندان

و ذریهی زهرا )سلام الله( در کرهی خاکی حضور دارند، باید خیال تخریب بارگاه ائمه معصومین به سرشان نزند ، چون بیداری اسلامی

خواب خوش را از اسرائیلیها گرفته و آنها را در باتلاق خودشان گرفتار کرده است..که ان شاءا… فتح و ظفر نزدیک است.

و اما خطابم به مسئولین امور مملکتی..شما که فرامین مقام عظمای ولایت را پشت گوش می اندازید و به هر نحوی شده می خواهید

تن به ذلت و خواری دهید و رابطه با آمریکاو دیگر غربیها برقرار کنید ، در حالیکه رهبر و خون شهدا این رابطه را ننگ و خفتی بیش

نمی دانند... این خون شهداست که شما را به این مقام و منزلت رسانده است....وای بر شما اگر در کار این مردم ذره ای کوتاهی کنید.

و ای شیعه ی امیر المؤمنین علیه السلام... هر گاه کسی قصد ظلم بر مردم را دارد و یا از موقعیت خود سوء استفاده میکند و حق

مظلوم را پایمال می کند... شما را به خدا سوگند حق مظلوم را از ظالم بستانید و او را سر جایش بنشانید تا درس عبرتی برای بقیهی

ظالمین و خائنین شود و نگذارید این گروه، اهداف این انقلاب را پایمال کنند و جایگاه آن را تضعیف کنند و اینهمه زحمت را بی نتیجه

بگذارند.

و در آخر دوباره تاکید میکنم رهبر عزیزمان را تنها نگذارید و دنباله رو خط ولایت باشید.

پروردگارا با قلبی خالی از علایق دنیا به سویت پرکشیدم، ببخش بر من که در زندگانیام نتوانسته ام آنگونه که شایسته بود تو را

بپرستم.

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى آیه 74 /طه

3131 مصادف با 22 رمضان 3711 /7/ و سلام بر هر کس که از هدایت پیروی کند. 13

حقیر سید حسین رئیسی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منطقه آزاد به ظاهر علمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴ ق.ظ

تغییرات جدید مدیریتی در دانشگاه آزاد بر اساس قوانین مورد قبول و تصویب مسئولان اصلی این دانشگاه صورت گرفته است.

بخشی از کسانی که خودشان این قانون را پذیرفته و تصویب کرده اند اکنون از انتخاب قانونی رییس جدید دانشگاه دلخور شده، نارضایتی و اعتراض خود را اظهار داشته و در مراسم معارفه او شرکت نکرده اند.

عجیب است که بعضی از این افراد همان چهره های محوری و تأثیرگذار در فتنه 88 هستند.

تاریخ چهره های قانون گریز و اهل دبه را باید به همه نسل ها معرفی کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جایی که باید نخود آش باشیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۲۷ ق.ظ

#اطلاعیه 


📦 تهیه #جهیزیه کاملا ایرانی برای یک زوج نیازمند و محروم به مناسبات روز #دختر و دهه کرامت 📦


✅ هزینه پیش بینی شده این اقلام به ارزش ۷ میلیون تومان و با توجه به خرید اقلام ضروری و ایرانی میباشد ✅


❇️ مبالغ جمع آوری شده را میتوان به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۸۶۳۹۵۶۲۰۱ واریز نمایید ❇️


💯 در انتشار این خبر یاریمان کنید 💯


#قرارگاه_جهادی_شهیدشجاعیان 

📡 📡📡 https://t.me/joinchat/AAAAADyatrCrJjCb31_UtQ

  • سیدحمید مشتاقی نیا