آیا دشمن در انتخابات ریاست جمهوری ایران به نتیجه دلخواه رسید؟!
25/2/1392
- ۰ نظر
- ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۰۳
25/2/1392
شهرداری تهران مدتی است که کاروان های ضرب الاجلی! راهیان نور را برای برخی از شهروندان تهرانی و البته طلاب استان های البرز و قم برگزار می کند. ضمن تقدیر از توجه مسئولان پارک موزه شهرداری تهران به مقوله راهیان نور، ذکر یکی دو تذکر را خالی از لطف نمی دانم.
محدودیت زمانی حضور کاروان های شهرداری در مناطق عملیاتی به همراه اصرار بر حضور در انواع یادمان ها، فرصت حضور قلب و خلوت معنوی زائران را از بین می برد. فراموش نباید کرد که هدف از سفر راهیان نور بازدید نیم ساعته از مناطق عملیاتی و دور زدن با ماشین در جاده های مواصلاتی یادمان ها نیست. انتقال حال و هوا و فضای معنوی دوران دفاع مقدس نیازمند آرامش روحی مخاطبان است. کمبود زمان و عجله برای سوار شدن به اتوبوس و اعزام به نقطه دیگر، یادآور "زیارت دوره" های مربوط به سازمان حج و زیارت است!
نکته دیگر که شهرداری باید دقت بیشتری روی آن نشان دهد استفاده از راویان کارآزموده دفاع مقدس است. بر حسب تجربه، سن و سال راوی را معیار توفیق او نمی دانم؛ چه اینکه گاه یک راوی جنگ ندیده اما متبحر و دانش آموخته بسیار بهتر از یک راوی رزمنده توانسته به بیان آموزه های فرهنگ دفاع مقدس بپردازد. با کمال تأسف شهرداری تهران راویان جوانی را در طول سفر به کار می گیرد که گذشته از فاصله ظاهری با حال و هوای دفاع مقدس، اطلاعاتی در سطح یک خبرنگار داشته و به هیچ وجه ورای سطوح دفاع مقدس را در بیان خود نمی گنجانند. من در این مجال نمی خواهم روی پوشش و رفتار راویان جوانی که ظاهراً در سطح تورهای سیاحتی و گردشگری آموزش دیده اند نکته ای بیان کنم. هر چند دست کم استفاده از دختران جوان را برای روایت گری در فضای جنوب حتی در اتوبوس های متأهلی مناسب نمی دانم.
روی سخن این جاست که تمام هدف ما از بیان خاطرات دفاع مقدس و برگزاری راهیان نور، انتقال مفاهیم و معارف والا و سازنده ایثار و شهادت است. بسنده کردن به ذکر اطلاعاتی از مختصات جغرافیایی منطقه و آمار مرتبط با یک عملیات هیچ دستاورد معنوی برای مخاطبان به همراه نخواهد داشت.
از همه دست اندر کاران زحمت کش باغ موزه دفاع مقدس در شهرداری تهران که اغلب خودشان از سرداران پرتوان دفاع مقدس هستند تشکر و خواهش می کنم یک بار دیگر فلسفه تشکیل سفرهای راهیان نور و ملزومات آن را مورد بررسی قرار داده و نسبت به عمق بخشیدن به فعالیت های فرهنگی مجموعه خود در شناختن و شناساندن زوایایی نورانی از گنجینه ارزنده دفاع مقدس اهتمام ویژه ای نشان دهند.
خریدن کالای ارزان کار خوبی است البته به شرطی که از نظر کیفی نسبت به کالای مشابه خود دچار ضعف نباشد.
آن چه که می خواهم به عنوان ضرورت خرید کالای ارزان اشاره کنم در شرایط تساوی کیفیت یک کالا در فروشگاه های مختلف است.
گاه پیش می آید که برخی از کسبه برای جذب مشتری یا برای رضای خدا کالای خود را کمی ارزان تر از دیگر همکارانشان به فروش می رسانند. ما در مواجهه با این اقدام خداپسندانه، چه وظیفه ای بر دوش داریم؟
گاه برخی از مردم از سر تنبلی یا هر علت دیگری به خودشان زحمت نمی دهند مقداری دورتر از موقعیتی که در آن قرار دارند راه پیموده و در عوض کالای مورد نظر خود را ارازن تر از محلی که در نزدیکی اش قرار دارند، تهیه کنند.
استدلال این افراد اغلب این است که مثلاً چندهزارتومان کمتر یا بیشتر، چه توفیری دارد که بخواهیم تا فلان جا برویم؟!
این منطق شاید از منظر فردی، تا حدودی موجّه به نظر برسد؛ اما از زاویه اجتماعی نیاز به تأمل بیشتری دارد.
واقعاً ممکن است شرایط زندگی ما به گونه ای باشد که چند هزار تومان کمتر یا بیشتر بودن قیمت یک کالا تأثیری در معیشتمان نداشته باشد؛ اما فراموش نکنیم عده ای در اطراف ما نجیبانه با ضعف اقتصادی دست به گریبان هستند. برای این عده، گاه یکی دو هزار تومان هم مبلغ قابل اعتنایی محسوب می شود.
این که به خودمان زحمت بدهیم و مسافتی دورتر از محل ترددمان را طی کنیم تا کالای مورد نظرمان را اندکی ارزان تر تهیه کنیم علاوه بر آن که پرهیز از اسراف محسوب می شود عاملی برای تشویق ارزان فروش هاست. از یاد نبریم که هر چه فروشندگان کالا رغبت بیشتری برای دستیابی به سود کمتر از فروش محصولشان داشته باشند جماعت مستضعف جامعه، نفع بیشتری از دارایی اندک خود خواهند برد. مبادا بی اعتنایی ما به ارزان فروش ها این راه خیر را مسدود بسازد.
برای شناخت هر چه عمیق تر از خط و مشی و سیره شهدای حماسه آفرین ششم بهمن آمل نیاز به بررسی و مطالعه ای جامع وجود دارد . اما بیان این نکته خالی از لطف نیست:
شهید قربان بابکی ، جوانی بیست ساله بود که با فقر و رنج بزرگ شده بود . به خاطر مشکلات مالی نتوانست بیشتر از سه کلاس درس بخواند . برای گذران زندگی با روزی یک تومان مشغول به کار بنایی شد . با هوش و استعداد خود توانست بعد از مدتی به گچکاری ماهر تبدیل شود . او در حالی که کیسه نانی به دوش داشت وارد درگیری شد و هنگامی که در مقابل سینما قدس ، هدف گلوله قرار گرفت با گفتن الله اکبر و لااله الاالله به دیدار خداوند شتافت .
شهید پرویز بازدار ، حلب کوب بود . شهید محمد دیوسالار ، گلگیر ساز بود . شهید صادق مهدوی ، بنایی می کرد . شهید علی رضا رنجبر ، نجار بود .شهید فضل الله سلیمانی ، کارگر بود . شهید محمد ذوالفقاری هم کار می کرد و هم درس می خواند تا این که به لباس پاسداری در آمد . شهید محمد گلچین ، کارگری می کرد . شهید نادر رسولی کشاورزی می کرد تا توانست یک دستگاه وانت خریداری کند و با آن به امرار معاش بپردازد . . .
چرا اینها را گفتم؟
کمونیست ها مدعی بودند که از محرومان و زحمت کشان جامعه ، دفاع و حمایت می کنند و فقط به فکر قشرهای محروم هستند!
جالب است بدانید اکثر اعضای اتحادیه کمونیست ها در خارج از کشور ، به ویژه در ایالات متحده آمریکا ، قبل از انقلاب با هم ارتباط داشتند . آنها فرزندان افراد پول داری بودند که توانسته بودند برای ادامه تحصیل به آمریکا بروند . زمانی هم که در ایران بودند یا ساکن مناطق شمالی و میانی شهر تهران بودند یا در دیگر شهرهای آباد که در زمان شاه از امکانات بسیار خوبی برخوردار بودند ، زندگی می کردند و به راحتی درس خوانده بودند.
هنگامی که در سال 1361 یعنی یک سال بعد از واقعه آمل ، محاکمه اعضای اتحادیه کمونیست ها در جریان بود ، خانواده شهدای آمل نیز حضور داشتند . تازه آن زمان یکی از اعضای اتحادیه با دیدن کفش های خانواده شهدا که جلوی در سالن دادگاه چیده شده بود ، متوجه شد که با چه کسانی جنگیده است . ظاهر کفش ها نشان می داد که خانواده شهدا همگی از محروم ترین و فقیرترین قشرهای جامعه هستند و از ابتدا تمام تئوری های آنان شکست خورده است . درست نقطه مقابل آنها در شهر آمل ، همان مردم فقیری بودند که کمونیست ها فکر می کردند مورد حمایت آنها واقع خواهند شد . بر خلاف تصور کمونیست ها ، فقیرترین و کم درآمدترین قشرهای جامعه ، شجاعانه و داوطلبانه به جای پشتیبانی از آنها به جنگ شان رفته بودند.1
1- برداشتی از زندگی نامه شهدای 6 بهمن آمل
حتی اگر الناس علی دین ملوکهم اصلاً سند روایی نداشته باشد لااقل از نظر محتوا حرفی صحیح و غیرقابل انکار است.
وقتی دولت می گفت ما خادم ملتیم و باید برای مردم کارگری کنیم؛ خودش لازم بود تا آستین ها را بالا بزند و راه و سد و خانه و کارگاه علم کند و ...
دولت که در این راه قدم می گذاشت شهرداری هم که یک نهاد غیردولتی است احساس می کرد وظیفه دارد بیش از پیش برای مردم کار کند ...
نهاد خدماتی حوزه هم احساس می کرد باید به طلبه ها خدمتی برساند ...
هیئت مدیره مجتمع مسکونی هم تلاش می کرد خدماتش را به ساکنین افزایش بدهد ...
اما وقتی دولت می گوید ما وظیفه ای در قبال مردم نداریم، یک متر هم برایتان آباد نمی کنیم، خودتان باید مشکلات خودتان را حل کنید، عوارض و مالیاتتان را هم می بریم بالا و ...
حالا شهرداری هم می گوید اصلاً ما چرا باید زباله را هر روز جمع کنیم؟
نهاد خدماتی حوزه می گوید آن سیصد چهارصدهزار تومان وام خرید کالا را هم حذف می کنیم ...
هیئت مدیره مجتمع هم می گوید ما حداقل هایی مثل تهیه آب شیرین ساکنین را انجام نمی دهیم ...
وقتی آقای رئیس از همه طلبکار می شود، آبدارچی هم بر سرتان منّت می گذارد. این گونه است که فرهنگ جامعه به راحتی دست می خورد و برای خیلی ها این سؤال طرح می شود که اصلاً ما چرا باید خوب باشیم و به دیگران نفع برسانیم؟!
مسابقه بزرگ پیامکی
دفاع از حریم مهربانی و رحمت حضرت رسول اکرم(ص)
شرکت برای دانش آموزان،دانشجویان،طلاب واقشار مختلف جامعه بلامانع است
گروه جهادی تبلیغی حامیان ولایت استان مازندران(بابل)، در پی اهانت شبکه های منحرف ماهواره ای و روزنامه تکفیری فرانسوی به ساحت مقدس و مطهر رسول مهربانی و رحمت آخرین پیامبر اسلام حضرت محمدبن عبدالله ، مسابقه بزرگ پیامکی
دفاع از حریم مهربانی و رحمت را با همکاری دو معاونت فرهنگی و فضای مجازی گروه جهادی تبلیغی حامیان ولایت شهرستان بابل و معاونت پرورشی اداره آموزش و پرورش و اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بابل برگزار می کند:
یک جمله کوتاه دلنوشته در عشق و ارادت خویش به حضرت رسول الله الاعظم را حداکثر تا 12 بهمن 1393 به شماره سامانه50001920 پیامک کنید.
هدف ما و شما حضور مستدام در صحنه در دفاع از اسلام است، ضمنا به رسم یادبود به قید قرعه تیمنا و تبرکا به 14 نفر جوائزی اهداء می گردد
طلاب و روحانیون به اقتضای فعالیت های علمی خود به طور معمول تحرک جسمی کمی داشته و این مسئله در بلند مدت باعث کهولت جسمی و بروز بیماری های متعدد برای آنان می شود.
از سوی دیگر آشنایی با رشته های ورزشی به خصوص فنون رزمی یک شیوه جذّاب در امور تبلیغی است که می تواند در پیوند بین جوانان و نوجوانان با روحانیت نقشی برجسته داشته باشد.
گروه جهادی تبلیغی مستشهدین، متشکل از جمعی از طلاب خستگی ناپذیر شهرستان بابل قصد دارد از دوازدهم بهمن ماه دوره های آموزش دفاع شخصی را در چهل جلسه در قم برگزار کند. ثبت نام و شرکت در این دوره ها برای عموم طلاب و روحانیون گرامی آزاد است.
جهت کسب اطلاع بیشتر با این شماره تماس بگیرید: 09119140799
اداره آب و فاضلاب شهرستان بابل شهروندانی را که فاضلاب منازل مسکونی شان متصل به کانال شهری نیست ملزم کرده است تا ظرف مدت یک یا دو هفته مبلغی نزدیک به ششصد هزار تومان را جهت حق اشتراک فاضلاب به حساب این اداره واریز کنند. شهروندان مذکور تهدید شده اند که در صورت تأخیر در پرداخت این مبلغ، از آب شهری محروم خواهند شد!
این اقدام عجیب اداره آب شهرستان بابل دارای چند اشکال جدی است.
بهره مندی از آب لوله کشی شهری یک حق قانونی برای مشترکانی است که امتیاز آن را خریداری کرده و وجوه مربوط به قبوض آب را پرداخت می کنند. از این رو بهانه های من در آوردی برای قطع و لغو این امتیاز خلاف قانون بوده و حتی تهدید به آن نیز موجب سلب آسایش روانی و ظلم به حقوق شهروندی محسوب می شود.
نکته دیگر لزوم رعایت موازین اخلاقی در اجرای طرح های دولتی است. بر اساس برخی اخبار، اداره آب و فاضلاب با تقسیط مبلغ تعیین شده مخالفت می ورزد. در صورت صحت این خبر، آیا مدیران خوش درآمد این اداره می توانند برای یک لحظه خود را جای شهروندان معمولی جامعه بگذارند که به رغم مواجهه با گرفتاری های معیشتی گاه از پایین ترین میزان درآمد رسمی نیز بی بهره هستند؟
ریاست محترم اداره آب و فاضلاب شهرستان بابل بداند که در فرهنگ مدیریتی مبتنی بر آموزه های دین، اصل مدارا با مردم به خصوص اقشار کم درآمد، ضرورتی انکار ناشدنی برای صاحب مسندان تلقی می شود.
از فرماندار بابل به عنوان نماینده ارشد دولت در شهرستان انتظار می رود نسبت به پیگیری حقوق مردم و ممانعت از هر تصمیم ناپخته ای که بذر یأس و بدبینی نسبت به نظام را در دل مردم می افشاند حساسیّت بیشتری نشان بدهد.
خیلی این خبر می تواند برای شما عجیب و شوک آور باشد! اصلاً با عقل جور در نمی آید دفتر کار شخصیت بزرگی مثل آیت الله واعظ طبسی تبدیل شود به محل آمپول زنی!
من، سید علی اکبر ابوترابی، روحانی عارف و فدایی بی ادعای اسلام و انقلاب را بنا بر آن چه که درباره ایشان شنیده و دیده ام از نظر معنوی بسیار بالاتر از جناب واعظ می دانم. مرحوم ابوترابی در کنار ابوی بزرگوارش آیت الله سید عباس ابوترابی و نیز در جوار قبر عارف وارسته ای چون مرحوم آیت الله شیخ جعفر مجتهدی آرمیده است. آرامگاه این سه بزرگوار حجره ای از صحن آزادی آستان مقدس علی بن موسی الرضا علیه السلام است که متأسفانه بیش از یکسال است که درِ آن به روی ارادتمندان آن عزیز بی نظیر بسته شده است. بیش از یکسال پیش حجره محل دفن ابوترابی به محلی برای فوریت های پزشکی و انجام تزریقات تبدیل شده و البته مدتی است که دیگر این کار هم در آن صورت نگرفته و آن مکان فقط در حد یک انبار متروکه باقی مانده است.
حالا اگر به حدیث حرمة مؤمن میّتاً کحرمة مؤمن حیاً اعتقاد داریم باید بدانیم همان طور که تبدیل شدن دفتر تولیت آستان قدس به محل آمپول زنی، کاری عجیب و دور از شأن است تغییر کاربری مزار شریف این بزرگان نیز روا نخواهد بود.
چند بار است که با کاروان های دانشجویی و حوزوی به زیارت امام رضا علیه السلام نائل می شوم و هر بار بر حسب وظیفه گوشه هایی زیبا و سازنده از حیات نورانی سید آزادگان را به عنوان الگویی شایسته برای جوانان غیور عصر امام خامنه ای بازگو می کنم؛ اما هر بار که مخاطبان جوان با شوق و شور به زیارت سید علی اکبر ابوترابی می شتابند و مدفن آن عزیز را به آن شکل نامأنوس می بینند این پرسش برایشان طرح می شود که آیا ابوترابی آن طور که می گویند انسان بزرگی است؟! اگر او واقعاً شخصیتی برجسته و پرافتخار برای انقلاب اسلامی است چرا حتی حرمت مزارش را نیز نگاه نمی دارند؟!