می گفتند: طلبه ها نمی توانند با دنیای امروز ارتباط برقرار کنند و در
چارچوب سنتی منبر، متوقف مانده اند. طلبه ها رسانه را نمی شناسند و از زمانه عقب
مانده اند ...
طلبه ها که وارد فضای مجازی شدند، گفتند: قبول! اما صرف ورود به فضای مجازی
که موفقیت به حساب نمی آید. ارتباط با مخاطب هم مهم است. باید بتوانید زبان رسانه
و زبان مخاطب را خوب بفهمید و با آنها ارتباط برقرار کنید. ببینید اغلب مخاطبان
فضای مجازی طرفدار چهره ها و افرادی هستند که حرفی از دین و انقلاب نمی زنند و
آنهایی که حرف دین و انقلاب را می زنند مخاطبی ندارند.
این یک مرحله را نیز اما بعضی از طلاب به خوبی پشت سر گذاشته و نشان
دادند که می توان دغدغه دین و انقلاب را داشت و مخاطب را جذب نمود و فراتر از
رسانه منبر، دنیای بی در و پیکر مجازی را به عرصه تبلیغ مبانی اسلام ناب تبدیل
ساخت.
از سوی دیگر، ما همواره با دو مدل ثابت از فعالیت رسانه ای منسوبین
حوزه های علمیه مواجه بودیم:
یک- عده ای که یا کاری به کار سیاست نداشته و به صرف انتقال و انتشار
مباحث مذهبی اکتفا نموده و یا ورود محتاطانه ای به عرصه سیاست داشته و همه چیز را
آرام و توأم با خوشبختی! تفسیر می نمایند.
دو- عده ای که در ظاهری دینی با نفی حاکمیت سیاسی اسلام، آب به آسیاب
دشمن ریخته و به بهانه وجود بعضی مشکلات و نارسایی ها اساس حکومت اسلامی را هدف
هجمه قرار می دهند. (مروجان اسلام آمریکایی و ...)
سید مهدی صدرالساداتی را شاید نتوان نخستین طلبه ای دانست که حصار این
دو نوع حضور رسانه ای و مجازی متعارف منسوب به روحانیت را با فرع جدیدی به نام
عدالتخواهی مومنانه و انقلابی در هم شکست؛ اما به یقین فعالیت های فراگیر رسانه ای
وی نقطه عطفی در درخشش طلاب حامی گفتمان اصیل انقلاب اسلامی در فضای مجازی به شمار
می آید.
دشمن همواره تلاش داشته و دارد که بعضی کمبودها و بی عدالتی ها در
گستره دیوانسالاری کشور را به پای جمهوری اسلامی نوشته و درصدد تحریک افکار عمومی
بر ضد انقلاب اسلامی برآید؛ اما علمداری آگاهانه روحانیت انقلابی در عرصه
عدالتخواهی، علاوه بر ترویج و تحکیم مبانی عدالتخواهانه انقلاب اسلامی و گفتمان
مستمر امام و رهبری، مبارزه با مظاهر ظلم و بی عدالتی را از تقابل با اساس نظام به
ذیل مطالبات حقیقی اسلام و انقلاب و در چارچوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر
سوق داده و نه تنها دست دشمن را از یارکشی در سطوح جامعه کوتاه می سازد بلکه به
همگان می فهماند که اگر نقص و مشکل و ظلمی در گوشه ای به چشم می آید نه به خاطر
اسلام و انقلاب و یا بی اعتنایی به فرهنگ غرب و سیاستهای استکبار که در واقع در
نتیجه دوری از آموزه های دین و مکتب وحی پدید آمده و چاره درمان آن نه پناه بردن
به دامان دشمن که عمل به منویات اسلام راستین می باشد.
آنچه بیان شد بدان معنا نیست که سید مهدی صدرالساداتی هر چه کرد و
هرچه گفت و هر چه نوشت مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب بوده و خطایی در بعضی
مصادیق رفتاری و گفتاری او به چشم نمی آید. سید مهدی هم مثل هر انسانی ممکن است در
بعضی موارد اشتباهاتی داشته باشد که به یقین خودش نیز منکر این مسأله نیست؛ اما
اصل ورود مجاهدانه یک طلبه در میدان عدالتخواهی
(با همه هزینه هایی که باید بابت آن پرداخت کند)، آنهم با استفاده از جاذبه های
فضای مجازی و البته در چارچوب آموزه های دین و تقیّد به منویات رهبری، در واقع
گامی مهم در تبلیغ فقه حکومتی اسلام محسوب شده و در عصر غربت دین و هجوم سیل آسای
تهمت و شبهه و طغیانگری و انحراف، حرکتی تأثیرگذار در راستای احیای آرمان های اصیل
انقلاب اسلامی به شمار می آید.
مخاطبان و حامیان سید مهدی صدرالساداتی طیف وسیعی از مردم به خصوص
جوانان این کشور هستند که ورای رقابت های ملال آور و گاه ظاهری جناح های سیاسی و
به دور از تقسیم بندی های ناقص و سنتی چپ و راست، بازگشت به مبانی، آرمانها و
شعائر انقلاب اسلامی را راه نجات کشور در مقابل انبوه توطئه ها دانسته و می آموزند
انقلاب اسلامی انقلابی زنده و پویاست که هنوز تا رسیدن به قله های جهانی خود و
دستیابی به تمدن نوین اسلامی راهی بزرگ در پی داشته و همتی مضاعف طلب می کند.
عدالتخواهی در ذات خود نافی سیاه نمایی است؛ چه این که سیاه نمایی در
واقع سکوت در مقابل ناامیدی از رشد و ثبات و استمرار نظام اسلامی است در حالی که
عدالتخواهی، حیات گفتمان انقلاب را فریاد نموده و اصلاح کژی ها را گام مکمل انقلاب
تا رسیدن به آرمان های والای آن می داند.