اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام جمعه بابل» ثبت شده است

درباره حواشی اخیر اردوگاه اصولگرایان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۳۹ ب.ظ

این متن ممکن است باعث رنجش خاطر بعضی از دوستان شود.

تشتت آراء و آشفتگی روانی در بدنه اصولگرایان بابل از مدتها قبل قابل پیش بینی بود و تذکر لازم هم به صورت مکتوب بیان شد. جلسات ناهماهنگ در ماه مبارک رمضان منجر به انتشار دغدغه های دلسوزان این طیف در سطح رسانه ها گردید و این آشفتگی را غیرقابل انکار ساخت.

نخستین وجه از این آشفتگی را باید در بی اعتمادی نسبت به بعضی از تصمیم سازان پیدا و پنهان جریان اصولگرایی دانست و وجه دوم را در نارضایتی از رفتارهای نامزدهای مطرح.

پرده اول:

1- در انتخابات مجلس 1390، به رغم اصرار اکثریت بدنه اصولگرایی در معرفی و حمایت از دو نامزد، با اصرار "یک نفر" فهرست انتخاباتی اصولگرایان در معرفی و حمایت از حجت الاسلام ناصری، منحصر ماند. برخلاف تصور عموم، "یک نفر" مخالف حمایت رسمی از جناب آقای مومنی بود و جالب آن که به شهادت بعضی از بزرگان، در جلسات خصوصی و درگوشی،  حسین نیازآذری مورد حمایت قرار می گرفت که البته افشای این حرکت زیگزاگ، فارغ از تبعاتی که به همراه داشت، شتاب آن را گرفت. دیگر همه فهمیده اند که ظاهر و باطن بعضی آقایان به رغم تکرار قسم والله و بالله و تالله، یکی نیست.

برای همین اکنون با توجه به بعضی دلبری های مشهود و چینش مهره های ستادی در سیستم شهرداری، نمی توان ادعای بی طرفی بعضی حضرات در رابطه با کاندیداتوری اردشیر بیژنی را نیز به راحتی باور نمود.

2- در انتخابات مجلس 1394، اکثریت طیف اصولگرا، حمایت از سعادتی و مومنی را در رقابت با اصلاح طلبان و طیف خاکستری لازم می دانستند. برخلاف نظر اکثریت، نام سعادتی از فهرست حذف شد و درگیری انتخاباتی نامبارک و ناگواری بین بدنه اصولگرایان به خصوص در فضای مجازی شکل گرفت که نتیجه محتوم آن شکست اردوگاه اصولگرایان بود.

برای همین اکنون با توجه به بعضی قراین تصویری، نمی توان اصرار "یک نفر" را در گنجاندن حجت الاسلام ناصری در قاب دوربین های خبری به منزله بی طرفی او در صورت کاندیداتوری ایشان دانست.

3- در مرحله دوم انتخابات قبلی مجلس، حمایت از حسین نیازآذری در مقابل همت طاهرنژاد اتفاق عجیبی نبود؛ اما عجیب این جا بود که بعضی از اصولگرایان در حرکتی شتابزده، نیازآذری را در بیانیه خود "حامل ارزش های ایثار و شهادت" لقب دادند که نشان از رویکردهای پشت پرده آنان داشت.

الغرض؛ ناتوانی در ارائه لیست واحد و ایجاد اجماع بین نامزدهای متعدد اصولگرایان در انتخابات قبل را نمی توان نادیده گرفت.

پرده دوم:

1- حجت الاسلام ناصری زحمات بسیاری در طول نمایندگی خود در مجلس کشیده است؛ اما رودربایستی خاص وی با باند تمامیت خواه علی لاریجانی، باعث سکوت وی در خیانت برجام شد. حجت الاسلام در ماجرای زیان بار برجام نتوانست نمایندگی جریان فکری انقلاب اسلامی را برعهده گرفته و هنوز نیز از اشتباه خود ابراز ندامت نداشته است.

2- سردار سعادتی رزمنده ای فعال و دلسوز است؛ اما بعضی رفتارهای احساسی وی در شأن یک مدیر پخته و با تجربه نیست. حلقه مشاورین این سردار گرانقدر نباید محصور در چند پاسدار بزرگوار بازنشسته و بیکار باقی مانده و ذهن ایشان از فرآورده های گفتمانی جریان انقلاب عقب بماند.

3- جناب آقای مومنی، انسان پاک و بی حاشیه ای است که بیانیه اخیر وی نشان از شهامت ایشان در بیان مواضع دارد. این برادر بزرگوار به هر دلیل هنوز نتوانسته ارتباط متقنی با جریان انقلابی شهر برقرار نماید. حضور مستمر وی در صحنه های سیاسی بعد از انتخابات می توانست جایگاه او را از یک شخصیت صرفا انتخاباتی به پدیده ای سیاسی و جریان ساز تبدیل نماید.

4- آقای کریمی فیروزجایی جوانی خوش آتیه بود؛ اما به نظر آن قدری دشمن دارد که تأیید صلاحیتش همچنان دور از ذهن به نظر برسد؛ اما تأیید صلاحیت وی ممکن است اتحاد و قیام نیروهای منتقد به جریان مدیریت شهر را در پی داشته باشد.

5- آقای حسن نتاج برادری دوست داشتنی و متدین است؛ همین! در تمام این سال ها همچنان منتظر یک موضع انقلابی او در فراز و نشیب های سیاسی و ارزشی شهر و استان و کشور مانده ایم. از این سکوت مطول و نگران کننده بیم آن می رود که جنابشان در صحنه های سخت نیز حاضر به پرداخت هزینه برای دفاع از حریم ارزش ها نباشد.

6- اردشیر بیژنی، نقاط برجسته و هم ضعف هایی در گذشته کاری خود دارد. نکته این جاست که خودش نیز هیچ گاه داعیه اصولگرایی نداشته است. وی به همان میزان که با بعضی چهره های اصولگرا ارتباط گرفت و در مناصب اداری و داد و ستدهای اقتصادی، حالی به آنها داد با چهره های اصلاح طلب نیز چنین نمود و ... خسارت های فرهنگی دوران تصدی وی و حامیانش به جریان انقلاب و تقویت گروه های خودباخته فرهنگی، احیای چهره های مریض فتنه و ... از ذهن فعالان انقلابی شهر زدودنی نیست. بیژنی در خوش بینانه ترین حالت، نیازآذری شماره دو است که جهت گیری های سیاسی وی بر اساس مصالح فردی و گعده ای متغیر بوده و در بزنگاه ها نمی تواند نمایندگی جریان فکری انقلاب را برعهده داشته باشد.

حضور احتمالی وی در فهرست انتخاباتی اصولگرایان، مواجهه ای تاریخی بین جوانان انقلابی با سر دسته های منفعت طلب این جریان را رقم خواهد زد و درسی فراموش ناشدنی به یقه سفیدها و اصحاب جیب و میز و مقام خواهد داد.

7- جناب آقای شفقت در صورت حضور در صحنه انتخابات راه دشواری در پیش داشته و ممکن است به همان سرنوشتی مبتلا شود که جناب آقای مومنی در این چند دور از انتخابات به آن دچار شده است.

8- سردار آراییان از مفاخر ایثار و شهادت است که هیچ پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی جز در محدوده بابلکنار نداشته و در بیان تفکرات سیاسی خود و برقراری رابطه با بدنه اصولگرایی تا کنون ناتوان بوده است. به عبارت دیگر در حال حاضر شانسی برای توفیق وی قابل تصور نیست.

الغرض؛ انتخاب نامزد اصولگرا بر نامزد اصلاح طلب (با فرض سلامت نفس) رجحان دارد. بی تدبیری دولت در کنترل اوضاع اقتصادی کشور ثابت کرد رأی به اصلاح طلبان خواسته یا ناخواسته خیانت به ایران و مردم است. با این وصف اما فاصله چهره های مطرح اصولگرا با ایده آل های انقلاب و نگرانی از بعضی ضعف ها مانع از حضور با نشاط و پرانگیزه بدنه جوان و قدرتمند اصولگرا در عرصه رقابت ها خواهد شد. صرف تعدد این حجم از نامزدهای نمایندگی نیز احتمال شکست این جریان را تقویت می نماید.

پیشنهاد:

1- در وهله نخست پیشنهاد می شود جریان اصولگرایی با دل کندن از چهره های سنتی و تکراری و دعوت از شخصیت هایی بدیع و منحصر به فرد مانند دکتر سید محمود نبویان که توانایی موج سازی تبلیغاتی را داشته و در گفتمان علمی و حماسی انقلاب پیشرو هستند، صحنه رقابت را در اختیار بگیرد.

2- در صورت عدم اقبال به پیشنهاد فوق، بزرگان تأثیرگذار جریان اصولگرا با پرهیز از بعضی دلبری های پشت پرده و چشم پوشی از منافع خاص به دیدگاه بدنه اصولگرایان احترام بگذارند. موج اخیر رسانه ای دلسوزان ارزشی شهر نشان داد این طیف دیگر در قبال تحمیل نامزدهای نامعتبر سکوت نخواهد کرد. به طور صریح باید گفت کسی که قرار است نخ تسبیح و عنصر ایجاد وحدت باشد نباید با خود رأیی به عامل تفرقه و تقابل نیروها تبدیل شود.

3- شهرستان بابل هفت امام جمعه دارد و دستیابی به وحدت رویه، دستکم نیازمند اعتبار بخشی دیدگاه هر هفت نفر است. شما نمی توانید امام جمعه یک منطقه را در تصمیم گیری ها به حساب نیاورید؛ اما از مردم و علاقمندان وی در آن منطقه انتظار حمایت از نامزد مدّ نظر خودتان را داشته باشید.

4- نامزدهای مطرح فعلی جریان اصولگرا با پرهیز از سیاست زدگی و مصلحت بینی های تبلیغاتی، موضع شفاف خود در خصوص مسائل کشور را به صراحت بیان کنند. این صراحت لهجه اعتماد نیروهای انقلابی را برانگیخته و از نظر تبلیغاتی نیز موجی اجتماعی را به نفعشان رقم خواهد زد. مردم از عملکرد دولت خسته اند و شهامت نامزدهای اصولگرا در نقد رویکردهای منفعلانه دولت و جریان های موازی، حرف دل مردم به خصوص قشر مستضعف به حساب می آید.

5- اتحاد و همدلی و اجماع نامزدهای مطرح اصولگرا که اغلب باعث ریزش آرای یکدیگر می شوند آرزوی محالی نیست. هر چند با شرایط فعلی کمی دور از دسترس به نظر می رسد؛ اما تقویت گفتمان وحدت و همگرایی به عنوان یک مطالبه ارزشی در مجموع به نفع جریان انقلاب خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حذف نام شهدای بابل از منظری دیگر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ب.ظ

درباره کسانی که کمر به هدم ارزش ها و نفی نام و راه شهدا بسته اند حرف تازه ای برای گفتن وجود ندارد.

این طیف در وهله نخست به دنبال تهی سازی شهر از هویت اصیل و دینی اش بود که توانست نام دارالمومنین را به عنوانی پوچ و بی خاصیت یعنی بهارنارنج تبدیل کند.

حذف تاریخچه شهدای نبرد با بهاییت از چهارراه شهدا، تغییر نام میدان انتفاضه، تضعیف مقوله حجاب، اسطوره سازی از چهره های خودباخته فرهنگی، تقویت جریان فتنه و نفاق و ... رویکرد مستمری است که این طیف بنا بر رسالت خود در حال انجام آن است. تا این جا، مسآله ای غیر طبیعی به نظر نمی رسد.

نکته این جاست که مسئولان و متولیان و دلسوزان شهر دقیقاً در کجای ماجرا ایستاده اند؟

آن بزرگواری که به خاطر بریده شدن شاخه های یک درخت توسط یکی از مغازه داران چهارراه فرهنگ، از پشت تریبون واکنش نشان داد چه عکس العملی درباره حذف نام شهدا خواهد داشت؟

فرماندار بابل که از اختیار قانونی خودش برای لغو بعضی مصوبات شورا بهره می گیرد در دفاع از نام و یاد شهدا چه زحمتی به خودش خواهد داد؟

بنیاد شهید و امور ایثارگران چگونه از نام شهدا دفاع خواهد کرد؟

نمایندگان مجلس فقط به عکسهای یادگاری شان با جانبازان و خانواده های شهدا اکتفا می کنند؟

هیات رزمندگان، گروه های مختلف ارزشی، جمنایی ها و ... چطور؟

آن دو عضو اصولگرای شورا حواسشان هست که بازیچه دست آدمی شیاد و نیرنگ باز قرار نگیرند و به ماشین امضای او تبدیل نشوند؟

 محله حکیم آباد که یکی از انقلابی ترین محله های شهرستان بابل است و اهالی آن در جریان فتنه کور 88 بیشترین حضور میدانی و تن به تن را در تقابل با اشرار از خود نشان داده اند آخرین محله ای نیست که با حذف نام عزیزانشان مواجه می شود. همانطور که حذف نام میدان انتفاضه، حذف نام دارالمومنین و ... آخرین اقدام دشمنان هویت شهر نبود.

بچه های حزب اللهی تکلیف خودشان را بلدند و به آن عمل می کنند، حضرات نان خور انقلاب هم خودی نشان بدهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست سید قاسم دابوییان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۵۵ ب.ظ

خبر منتظره انتصاب سید قاسم دابوییان به قائم مقامی شهردار بی تجربه بابل را تبریک می گویم و برای وی آرزوی موفقیت دارم. سید قاسم از بچه های دوست داشتنی مدرسه روحیه است که مدتی در کسوت سربازی آقا امام زمان قرار داشت و هنوز هم قصد دارد به تأسی از آقا افتاب پشت ابر باقی بماند.

سید قاسم دابوییان را مثل برادرم می دانم و دوستش دارم و از عمق جان به او هشدار می دهم:

اگر سرمایه گذاری در امور فرهنگی شهرداری بخواهد در امتداد مسیر گذشته به تقویت جریان غیرانقلابی منجر شده و سست نمودن پایه های دینی دارالمومنین را با حمایت از جریانی نه چندان خزنده که افتضاح شورای شهر، زنگ تفریح عملکردشان است، وجهه همت خویش سازد به یقین مماشات نخواهیم کرد.

اگر سرمایه های شهرداری قرار باشد در تبلیغ از چهره مزوّر یکی از نامزدهای انتخاباتی مجلس و سردار پشت خطی و تاجر مسلک قرار بگیرد مماشات نخواهیم کرد.

سید قاسم دابوییان یک سرمایه برای شهر بابل است که خودش باید بیش از همه قدردان و مراقب خود باشد؛ حزب الله که وظیفه اش را انجام خواهد داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نوازندگی در مصلای نمازجمعه!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۳۴ ب.ظ

اجرای زنده موسیقی سنتی با حضور سه نوازنده زن در مصلای نمازجمعه بابل، چند روز پس از مانور دوچرخه سواری زنان به بهانه برگزاری جشنواره گل و گیاه، اولین خط و نشان رسمی برای نیروهای انقلاب از سوی جریان ورشکسته ای است که در ماجرای معروف شورای شهر، رسوا شد.

خودباختگان فرهنگی نشان دادند که با اندک مهندسی حاکمیت سیاسی شهر و بهره گیری از عنصر خویشاوندسالاری بعنوان یکی از نقاط ضعف برجسته بعضی از حضرات، قادر به تسخیر خاکریزی های به ظاهر محوری در جبهه فرهنگی انقلاب خواهند بود.

پنج شنبه در قم منتظر پاسخی قانع کننده خواهیم ماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر انتخاب شهردار جدید بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۵۵ ق.ظ

یکماه است که بحث انتخاب یا انتصاب جناب سید مجتبی الله قلیپور(حکیم) بعنوان شهردار بابل داغ شده و من البته در این مدت متقاعد نشدم که موضعی گرفته و نظری بدهم، تا دیشب که دیگر سیل پیامها و تماس ها این قلم را مجاب به نوشتن نمود.

شهردار شدن سید مجتبی را از دومنظر می توان بررسی کرد:

نگاه اول مربوط می شود به رزومه، تخصص و تجربه وی. بعبارت دیگر اینکه او اساساً توانایی اداره شهرداری بابل را دارد یا نه. افکار عمومی از طیف های مختلف شاید نگاه مثبتی به این انتخاب نداشته باشند. وارد این بحث نمی شوم و معتقدم خیلی های دیگر هم سرجای خودشان قرار ندارند و بعبارت دیگر شهرداران قبلی بابل چه گلی به سر این شهر زده اند که این جوان، توانایی انجام آن را نداشته باشد. بماند که انتخاب نیروهای کارآمد که شنیده شده قرار است در پشت صحنه، عرصه مدیریت شهری را در اختیار بگیرند می تواند در میزان موفقیت او نقش داشته باشد.

نگاه دوم اما مربوط می شود به نحوه انتخاب این شهردار.

هفته گذشته کانال های اطلاع رسانی بابل خبر از جلسه ای با حضور اعضای شورای شهر در دفتر امام جمعه و موضوع انتخاب شهردار آتی دادند که این موضوع در واقع زمینه چینی برای هدایت افکار عمومی به تعاملات خارج از گود در خصوص انتخاب داماد امام جمعه برای تصدی گری شهرداری محسوب می شد.

شب گذشته اما داماد امام جمعه در حالی بعنوان شهردار بابل انتخاب شد که برخلاف رویه معمول، هیچ طرح و برنامه ای برای چشم انداز مسئولیت جدید خود ارائه نداد و این موضوع نیز افکار عمومی را به این سمت سوق داد که انتخاب شهردار جدید از جای دیگری با اهدافی خاص هدایت شده و ابداً بحث کارآمدی و برنامه ریزی و ... موضوعیتی نداشته است. دیشب در گروههای تلگرامی شهر، غلغله بود و خیلی ها از این فرصت طلایی برای متلک پرانی و انتقاد به نیروهای انقلابی و امام جمعه و ... غفلت نورزیدند.

طیف غفار آری که در شورای اسبق شهر پرونده دار شد و طیف بیژنی که در شورای فعلی پرونده دار گردید نمایشی از اتحاد را برای انتخاب شهردار جدید به تصویر کشاندند.

یکسال دیگر انتخابات حساس مجلس شورای اسلامی برگزار می شود. حضور داماد امام جمعه، تا حدودی جمع یکدست برگزار کنندگان انتخابات در فرمانداری بابل را برهم می زد. انتخاب وی بعنوان شهردار علاوه برآن که او را به شکل محترمانه از فرمانداری دست به سر می نماید، دلخوری امام جمعه را هم در پی نخواهد داشت.

مسند شهرداری، جایگاهی است که به قول معروف، فحش خورش ملس است! بهترین مدیران با سوابق درخشان اجرایی هم اگر در این سمت قرار بگیرند بالاخره عده ای از عملکردشان ناراضی خواهند بود، چه برسد به تصدی فردی فاقد معلومات مهندسی و سوابق عمرانی. بالطبع با توجه به مدیریت ذهنی صاحبان رسانه، هر نوع اعتراض به عملکرد شهرداری به سمت و سوی کسی روانه خواهد شد که مطابق برداشت عمومی، عامل این انتخاب بوده است.

به نظر می رسد امام جمعه بابل در تله حیله گرانه یکی از طیف های مرموز سیاسی گرفتار آمد. اجتناب از مظانّ اتهام که توصیه مدیریتی امیرالمومنین برای کارگزاران مملکت اسلام و البته همه مردم است لزوما به معنای ارتکاب رفتار غلط نیست. گاه حضور در نقطه ای که ظنّ عموم را تحریک می کند آسیبی جبران ناپذیر خواهد داشت.

برای شهردار جدید و جوان بابل آروزی موفقیت دارم و توصیه می کنم مراقب مکر ناتمام عنصر فاسد شورا باشد که مشی فرهنگی و سیاسی او به رغم مظلوم نمایی و قیافه ای حق به جانب، همواره چنین بود که از دین علیه دین و از متدینین علیه متدینین بهره بجوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا