اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

نمک گندیده

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ق.ظ

 مردنمایی که در شیراز روی زن آمر به معروف دست بلند کرده کادر پلیس است.

مهمترین وظیفه نیروی نظامی یا انتظامی صیانت از ناموس کشور و دفاع از حق مظلوم است. بی شرفی که حقوق نظام اسلامی را دریافت میکند اما ناموس خودش را هم به حراج میگذارد لایق شدیدترین برخوردهاست.

ستاد کل نیروهای مسلح و دستگاه قضا در آزمون سختی قرار گرفته اند.

سالهاست نیروهای انقلابی از عملکرد بعضی ماموران انتظامی به شدت گله دارند اما اغلب این اعتراضها به جایی نرسیده است. ضمن احترام به ماموران خدوم انتظامی اما عملکرد پلید بعضی ماموران نفوذی و بی اعتقاد صدمه سنگینی به اعتماد مردم و مومنین زده و خسارت بار بوده است. امیدواریم در دوره سردار رادان شاهد پاکسازی نیروی انتظامی از حضور عناصر لاابالی باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامردید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۳۵ ق.ظ

بی‌قانونی قانونگرایی!

 

خبرآنلاین  به نقل از شرکت مخابرات ایران، مبلغ حدنصاب قطع یکطرفه تلفن به نفع مشتریان در سراسر کشور تا ۳ برابر افزایش یافت.

 

یادمان نمیرود سال گذشته همزمان با آغاز اغتشاشات در کشور، شرکت مخابرات از جمله مراکزی بود که از بلبشوی ایجاد شده بهره برد و بدون اظلاع قبلی و بدون مصوبه قانونی اقدام به افزایش ناگهانی تعرفه تلفن ثابت نمود. نمایندگان مجلس این اقدام را خلاف قانون دانستند، شورای رقابت اعلام کرد این کار خلاف قانون است، سازمان بازرسی نامه علنی نوشت و گفت این تصمیم خلاف قانون است...

اما

قانون فقط برای ضعفاست. شرکت مخابرات کار خودش را ادامه داد. حالا که با بدهی مشترکان مواجه شده منت میگذارد و اعلام میکند برای قطع ارتباط مشترکان ثابت قرار است صبر بیشتری نشان دهد! من از مهرماه سال گذشته دیگر از تلفن ثابت استفاده نکردم و قبضی را هم پرداخت نکردم، جالب است هر ماه بر بدهی تلفن من افزوده شد. به قیمت مصادره خط تلفن ثابت توسط مخابرات، حاضر نیستم زیر بار این بی قانونی و قلدری رسمی و ناجوانمردانه بروم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کوفتتان بشود!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۲۶ ق.ظ

سوت‌زنی| بازار سیاه فروش مدارک جعلی از لیسانس تا دکترا | خبرگزاری فارس

 

توسط یک مؤسسه ۱۰هزار مدرک تحصیلی جعلی صادر شده است که بخشی از آن مطابق گزارش مذکور برای مدیران دولتی، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر بوده است.

خبرگزاری صداوسیما: توسط یک مؤسسه ۱۰هزار مدرک تحصیلی جعلی صادر شده است که بخشی از آن مطابق گزارش مذکور برای مدیران دولتی، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر بوده است.

 

 

نکته اینجاست این ده هزار نفر کجا مشغول هستند و چه منافعی را تا کنون به یغما برده اند؟ آیا مورد پیگرد قرار گرفته و بازخواست خواهند شد آنگونه که امیرالمومنین فرمود بیت المال حتی اگر در کابین زنانتان باشد باز می ستانم؟ مثل این موسسه چند مرکز غیرمجاز دیگر برای صدور مدارک جعلی وجود دارند؟ صدور ده هزار مدرک جعلی، چقدر زمان میبرد؟ در این مدت نهادهای امنیتی کجا بودند؟ مال حرام، تأثیر حق را کمرنگ میسازد. آیا میدانیم خانواده این افراد که بر بستر درآمد حرام ارتزاق میکنند چه تبعاتی در جامعه ایجاد خواهند کرد؟

https://static4.bartarinha.ir/servev2/47sIkfL3KNEw/Bumv1zAHak0,/5891943.mp4

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قاضی باید مرد باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۴۴ ب.ظ

عامل ضرب و شتم آمر به معروف در شیراز دستگیر شد | دیدبان ایران

 

هر چقدر ما الداغی و علی خلیلی و دیگر شهدای غیرت و دفاع از ناموس را داریم آنطرف هر چه هست بی ناموسی و رویای بوسیدن در کوچه و حمله وحشیانه به زنان محجبه و... بعد انها ادعای زن زندگی آزادی دارند و ما را متهم میکنند به ظلم نسبت به زنان.

اگر یک نفر کار اشتباهی کرده و ماست بر سر زن بی حجاب بریزد فاجعه انسانی است اما حمله چندباره مرد نماهای بی شرف به زنان محجبه و ضرب و شتم آنان دیده نمی شود. همانطور که قتل فجیع یک زن توسط محمدعلی نجفی دیده نشد. آن مداح و خواننده الدنگی که نگران سیلی خوردن فرضی هندهای جگر خوار رذل در اغتشاشات بودند چرا حالا لال شده اند؟

قوه قضاییه باید غیرت نشان داده و اوباشی که به خود اجاره تعرض به نوامیس شیعه را میدهند به اشد مجازات برساند. از نظر حقوقی و فقهی هم دست قضات در این زمینه باز است. فقط باید کمی جگر داشته و از فضای مجازی نترسند. نه اینکه یک نمایش غلط کردن از اینها ضبط کنند و بفرستندشان کف جامعه به ریش ملت بخندند؛ خیر. ضمنا انجام آزمایش دی ان ای از چنین افرادی باید الزامی شود. در حلال زادگی این بی شرف ها تردید وجود دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست آقای شهردار

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۲۷ ب.ظ

پایگاه خبری تحلیلی عبارت:معاینه فنی صندلی مدیران شهری

 

دوستان تماس گرفتند فلان شهردار وقتی میخواهد از دفتر کارش بیرون بیاید می ایستد رییس دفترش ولو در حال صحبت با ارباب رجوع باشد دویده و خودش را برساند و در را برای او باز کند!

فعلا اسم این شهردار را نمی آورم بلکه خودش بخواند و اصلاح کند. نظام اسلامی نظام طاغوت نیست و نباید غرور یا چاپلوسی کارگزاران زمان شاه در مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی جلوه گر باشد. خودتان را اصلاح کنید لطفا. رجایی و باهنر نمی شوید لااقل طاغوتی هم نباشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبلیغ جالب و تامل برانگیز یک رستوران

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۴۰ ب.ظ

شرط عجیب یک فست‌فود معروف برای جایزه دادن

 

این رستوران کار ما را راحت کرد. اگر کسی بخواهد شاهد مثالی برای تبیین اهداف تهاجم فرهنگی در تغییر ماهیت و ذائقه مردم بیان کند آگهی تبلیغاتی این رستوران کمک شایانی به او خواهد کرد.

رستوران زنجیره‌ای ساب‌‌وی با به راه انداختن یک چالش جدید اعلام کرد اگر کسی نام  خود را در شناسنامه‌اش به نام این رستوران تغییر دهد، تا پایان عمر می‌تواند از ساندویچ‌ های این فست فود، رایگان بخورد. ساب‌وی سال گذشته هم به یک نفر که خالکوبی نام این رستوران را روی بدن خود زده بود، جایزه مشابهی داد.

نظام سرمایه داری مبتنی بر سودجویی و منفعت طلبی است و برای رسیدن به اهداف حداکثری خود در وهله نخست باید پوچی و بی هویتی را به مخاطبان منتقل نموده و آنها را به مشتریان مطیع اجناس و فن آوری کارخانجات پول سازی خود تبدیل نماید.

تغییر در سبک زندگی، مصادیقی چون تغییر اسم، تغییر در روابط فردی و اجتماعی، تغییر در نوع پوشش، تغییر در ادبیات، تغییر در مبلمان مسکونی و شهری و در نهایت تغییر در هویت و بی غیرتی نسبت به ساختارها و باورهای بومی را شامل میشود. چنین شهروندی از مصرف بیشتر و خودباختگی در مقابل صنعت مد و امواج تبلیغی و اغواگر خرید محصولات جدید لذت خواهد برد. فردی هپیپنوتیزم شده را می ماند که اختیار از کف داده و به ساز و ورد و تلقین خارجی تمایل و همراهی نشان خواهد داد. انسان فاقد هویت، قوی و مقاوم نبوده و جسم و روح و سرزمینش قابل تصرف خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باربی نفرت انگیز!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۲۴ ب.ظ

چگونه باربی باعث می‌شود زنان از بدن خود متنفر شوند

 

مقاله ای در خبرآنلاین خواندم با این عنوان: "چگونه باربی باعث می‌شود زنان از بدن خود متنفر شوند"

آمار و اطلاعاتی را مبتنی بر پژوهشی بین المللی در این خصوص بیان کرد و یادداشت را اینگونه به پایان برد:

"در کل عروسک باربی مشت است نمونه خروار. نمونه‌ای از اینکه چطور استاندارهای غیرواقعی و سخت‌گیرانه باعث القای باور ناقص بودن در دختران هستند. آنها نیاز دارند بدانند که نباید خودشان را در این مقایسه محکوم به شکست قرار دهند."

 

خانمها از نظر احساسی به نسبت مردان تحریک پذیر تر و منفعل تر هستند. تا وقتی خودباوری و اعتماد به نفس را در وجود خود تقویت نسازند باربی باشد یا نباشد همواره متأثر از فضای رسانه یا حضور در اجتماع، مبتلا به خودکم بینی و حس حقارت و رقابت و خودنمایی خواهند بود و بالطبع از نظر روانی آسیب خواهند دید. مردان هم البته از فرآیند مشابه در امان نیستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از برکات کشف حجاب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۲ ق.ظ

این عکس دسته‌جمعیِ پرحاشیه از چند زن بی‌حجاب

 

وزارت ارشاد اعلام کرد اپلیکیشن طاقچه که تصاویر بی حجاب کارکنان آن در فضای مجازی منتشر شده اساسا مجوز فعالیت نداشته که بخواهد لغو شد و متولیان آن برای فعالیت باید اقدام به دریافت مجوز نمایند! وزارت ارشاد با همین دست فرمون بر فعالیتهای هنری و فرهنگی نظارت دارد که شاهد رواج آثار منافی سبک زندگی ملی و دینی در سالهای اخیر هستیم. کشف حجاب کارکنان عقده ای ظاقچه لااقل باعث شد وزارت ارشاد به قصور مستمر خود در امر نظارت تا حدودی پی ببرد:

 

در پی حاشیه‌های به‌وجودآمده برای اپلیکیشن عرضه کتاب «طاقچه» بر سر انتشار عکسی منسوب به کارکنان این اپلیکیشن، روابط عمومی مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی اعلام کرد: پیرو ماده ۲ قانون نحوه مجازات اشخاص که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز دارند، همه سکوهای ارائه‌دهنده محتواهای فرهنگی مکلف به دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند.

بنا بر این گزارش با توجه به اینکه سکوی ارائه‌دهنده کتاب‌های دیجیتال طاقچه تا کنون اقدام به دریافت مجوزهای قانونی از مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت فرهنگی این وزارتخانه نکرده است، وفق ماده ۲ آیین‌نامه «ساماندهی و توسعه رسانه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی دیجیتال» این سکوی ارائه‌دهنده کتاب‌های دیجیتال مکلف است نسبت به دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کند.

همچنین ماده ۲ «قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت‌های غیرمجاز می‌نمایند» بر دریافت مجوزهای لازم فعالیت از بخش‌های مرتبط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط کلیه سکوهای ارائه‌دهنده محتوای فرهنگی تاکید دارد.

مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی «ممانعت از فعالیت سکوهای انتشار محتوای فرهنگی بدون مجوز از وزارت فرهنگ» را در دستور کار خود قرار داده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سی سال به بالا!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ

اگر تا 30سالگی فلان کار را نکردی و زهرمار!

 

محمود گلابدره جایی از کتابش خطاب به امام خمینی می نویسد ای امام برای انقلاب، روی افراد سی سال به بالا حساب نکن! یادم است یک روانپزشک دوست داشتنی هم مشابه این جمله را گفته بود که اگر کسی سی سالگی اش را رد کرد و به جایی نرسید خیلی نمی شود رویش حساب کرد.

توییت این دختر خانم با مضمونی مشابه این روزها باعث عکس العمل هایی شده است:

"اگه تا ۳۰ سالگی

یه شغل ثابت پیدا نکردی

درستو تموم نکردی

به این فکر نکردی که بیزینس خودتو داشته باشی

حداقل یه زبان رو یاد نگرفتی

یه ورزش یا یه هنر رو دنبال نکردی

یه رفیق واقعی و یه اکیپ پایه پیدا نکردی

قدر کافی سفر نرفتی

بدون که باختی و زندگیتو هدر دادی."

 

اما

تجربه ثابت کرده انسان دارای انگیزه در هر سنی و با هر محدودیتی که باشد میتواند گامهایی بزرگ برداشته و شگفتی ساز شود. بازنده زندگی کسی است که ناامید باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظارت گریز

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ق.ظ

photo_2023-07-31_11-12-29_1x14.jpg

 

از وعده های قدیمی مسئولان که هر بار بعد از آشوب و اغتشاش، پر رنگ تر از قبل در رسانه ها مطرح می شود یکی اش بررسی جواز برگزاری تجمعات مسالمت آمیز و حتی انتخاب مکان مناسب برای آن است یکی هم نصب دوربین روی لباس مأموران انتظامی که هر دو وعده مذکور بعد از ایجاد آرامش و اتمام آشوب به بوته فراموشی سپرده میشود. نمیتوان کتمان کرد مسئولان از صدای منتقد و نظارت مردمی واهمه دارند که البته دود این محافظه کاری منفعت طلبانه نهایتا به چشم نظام و حامیان مخلص انقلاب می رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم گند کاری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۱۵ ق.ظ

photo_۲۰۲۳-۰۶-۰۸_۲۲-۴۲-۱۰_te98.jpg

 

این بابا را یادتان هست؟ شاید در همین وبلاگ یا صفحات دیگر خوانده باشید. در دولت روحانی پست داشت و آن شکلی بود در دولت رییسی هم پست گرفت و این شکلی شد.

حالا گندکاری اخلاقی منتسب به وی همراه با تصاویر چتهایش افشا شده و دست به دست در فضای مجازی می چرخد. البته ان شاءالله که هر کاری کرده در چارچوب شرع بوده ولی از چتها مضامین دیگری استنباط می شود. خدا عاقبت ما را به خیر کند. بیشتر از آنکه بخواهم از امثال این بابا و کش شل تنبانشان گله کنم از نهادهای نظارتی و شخص استاندار اطلاعاتی مازندارن گله دارم این چندمین گندکاری مدیران استانی است که به مرحله افشا رسیده است؟ چند وقت پیش فلان مدیرکل با بیست لیتر مشروب الکلی دستگیر شد و... جالب است بعضی از همین مسئولان به شدت در مقابل تفکرات نسل انقلاب گارد می گیرند و به نیروهایشان هشدار می دهند با فلان طلبه انقلابی و فلان بسیجی عدالتخواه قرابت نداشته باشند. راستی از پتروشیمی غیرقانونی میانکاله و عبدالله عبدی تان با دو کارت ملی مجعول چه خبر؟ 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این صدا هم هست

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۰۴ ق.ظ

صبح این دو پیام در ایتا به دستم رسید گفتم خوانندگان وبلاگ هم در جریان باشند. این صدای بچه های مخلص فاقد تریبونی است که هیچ گاه شنیده نشده و گندکاری مسئولان و آقازاده هایشان پای آنها نوشته میشود. 

پیام اول از آقای کیوانی اهل بم و دومی از حاج داوود عباسی، قم:

بسمه تعالی
امت حزب الله متدین شهید پرور
از رییس و اعضای کمسیون صنایع معادن
مجلس شورای اسلامی مطالب گری
در خصوص شرکت های 
پترو شیمی ، و  فولاد ، در خصوص
دلار تلگرامی ، و ۵۳۰ هزار میلیارد
با جدیت مطالب گری نمائید،
امام خامنه ای مدظله العالی می فرمایند
محافظه کاری قتلگاه انقلاب است ،
ارادتمند شما ونایب زیاره شما بزرگواران
حرم حضرت معصومه سلام الله علیها،
شهر کریمه اهلبیت قم،
 کیوانی ،
 تا امروز مورخ ۷ مرداد۱۴۰۲
۶ روز اعتصاب غذا نمودم ، 
ازدست مسئولینی، که ترک فعل نمودند
دستورات لازم اجرای ، امام جامعه ،
امام خامنه ای مدظله العالی،

 

 

خدمت عزیزان قوه قضائیه، نیروی انتظامی، عرض کنم اگر یکی از زنان بی حجاب سگ گردان را بازداشت کنید،تمام رسانه های غربی و ضدانقلاب، ومنافقان، همه علیه شما فریاد میزند،،،،،،ولی الان چند روزه شما بهتری نیروهای انقلابی و مومن را بازداشت کتک واذیت کردید ،یک نفر از این رسانه ها، یک حرف هم علیه شما نزده،،،به خودتان شک نمی کنید،که شما دارید، ریشه خودتان را می زنید،دارید نظام وانقلاب اسلامی را می زنید؟!اگر مسئله حجاب را حل نکنید، متدینین عزیز کوتاه نخواهند آمد،و جنگ مردم با مردم رخ خواهد داد  ،واین همان چیزی ست که دشمن می خواهد، ،،،،ما برای حفظ استقلال وسربلندی اسلام وانقلاب اسلامی قیام کرده ایم و تا پای جان ایستاده ایم،،،،حجاب خط قرمز ماست، ‌ حفظ انقلاب، با حجاب وخون داد وزندان رفتن ماست،،ما ۴۵سال ثابت کردیم،،،که هیچ کس درمقابل ما  دوام نخواهد آورد،،،ما از زندان وکتک خوردن، کشته شدن ،در راه آرمان وارزشهای انقلاب اسلامی،و حجاب ناموسمان ،لذت می بریم، پس بگرد تا بگردیم،،،،،حاج داود عباسی، قم،💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔خون دادن برای خمینی زیباست، ولی خون دل خوردن برای خامنه ای زیبا تراست،سیدالشهدا اهل قلم سیدمرتضی آوینی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تریبونی که باید در خدمت مردم و انقلاب باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۱۰ ق.ظ

آخرین امام جمعه شاه که بود؟- اخبار رسانه ها تسنیم | Tasnim

 

این روزی که با عنوان نمازجمعه در تقویم نام گذاری شده هم گذشت البته در سایه ایام محرم امسال کمتر مورد توجه قرار گرفت.

فراموش نکنیم نماز جمعه دستاورد انقلاب نیست. زمان شاه هم بعضی شهرها امام جمعه داشتند. شاه را دعا می کردند و حرفهایی می زدند که دردی از مردم دوا نمی کرد.

نمازجمعه ای که میعادگاه مستضعفان و تریبون طبقه ضعیف جامعه باشد دستاورد انقلاب به شمار می آید.

امام جمعه هایی مثل شهیدان دستغیب و مدنی و اشرفی و قاضی و صدوقی را تجربه کردیم. الان هم امام جمعه های خوبی در تبریز و اهواز و اردبیل و ... حضور دارند که نفسشان حق است و امین مردم قرار گرفته اند. اما آن دست ائمه جمعه ضعیف و کم معلوماتی که بر مدار بله قربان گویی انتخاب شده اند، دغدغه ای جز باندبازی و قدرت طلبی و مال اندوزی و آقازاده بازی و داماد بازی و ... ندارند، با متهمان و مفسدان اقتصادی حشر و نشر دارند، شخصیتی دو رو دارند و روده راست در شکمشان پیدا نمی شود، اهل پرونده سازی و خاموش ساختن صدای منتقدان هستند، ادب ندارند، بار علمی ندارند و... نمی توانند نماینده و نمایشگر شخصیت رهبری بوده و با عملکردشان ضربه ای به حیثیت نظام و انقلاب وارد می سازند که جبران آن کار ساده ای نیست. خدا حاج آقای حاج علی اکبری را از خواب ناز بیدار کند. تحمل امام جمعه های انقلابی را ندارد مبادا میز مسئولان بلرزد اما در مقابل امام جمعه های شل و ول و دنیاطلب سکوت میکند. آدمهای بی حال همیشه جامعه را عقب نگه می دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنبش فواحش

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۰۲ ق.ظ

photo_2023-07-29_08-54-35_ocm.jpg

photo_2023-07-29_08-54-13_yduu.jpg

 

چندی پیش خانمی در میدان اصلی یکی از شهرهای شمالی، کشف حجاب که چه عرض کنم نیمه عریان شد. مسئولین مربوطه که حال و حوصله رسیدگی به موضوع را نداشتند بعد از ساعتی معطلی با فشار افکار عمومی اقدام به دستگیری وی نمودند. اما کمتر از یک نصف روز او را آزاد کرده و گفتند وی به دلیل اختلال حواس این کار را کرده، اهل یکی از شهرهای اطراف است، نشانی منزلش را از او گرفته و وی را تحویل خانواده اش دادیم! دقت کردید؟ اختلال حواسش بعد از دستگیری خوب شد، حتی نشانی منزلش را دقیق می دانست.

حالا تصاویری از کشف حجاب و رقاصی یک خانم در یکی از مساجد شهر سیرجان، همزمان با فراخوان ضدانقلاب برای لخت شدن زنان فاحشه در مجالس عزای امام حسین علیه السلام در فضای مجازی منتشر شده است. مسئول مربوطه مدعی شد وی مبتلا به جنون بوده و بدون برخورد قضایی تحویل خانواده اش داده شد.

البته اصل این مساله که بازی خوردگان جنبش فواحش دچار بیماری روحی و عقده های روانی و زوال عقل هستند حرف درستی است اما ...

می گویند بچه ای هر روز می رفت میوه فروشی و بدون اجازه صاحب مغازه یک عدد موز بر می داشت و می خورد. مغازه دار از دست او به پدرش شکایت برد. پدر گفت سخت نگیر این کودک دیوانه است. مرد جواب داد اگر دیوانه است چرا پیاز یا بادمجان را بر نمی دارد، فقط سراغ موز می رود؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تازه جنگ شروع شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۵۶ ق.ظ

یادداشت | تجلیات توحیدی حضرت زینب (س) - خبرگزاری حوزه

 

گیرم حسین را کشتید با راه حسین چه میکنید؟ شما حق را نشناختید، قدرت منطق و نفوذ سخن حق را نشناختید، نفهمیدید آه مظلوم اثر دارد، ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه را درک نکردید، شما زنیب را نشناختید و خون ریختید و رفتید به زعم خودتان پیروز شدید اما قرنهاست که حرف زینب به کرسی نشسته است: فوالله لاتمحون ذکرنا و لا تمیت وحینا. پیام عاشورا ماند و منشأ هزاران خیزش مستضعفان عالم در تاریخ قرار گرفت.

چه کرد این بانوی صبر و بصر. یک روز کلامش خط رسوایی جریان باطل قرار گرفت یک روز بارگاهش حرم اصحاب هدایت و مرز بین دو جبهه حق و باطل شد.

دنیا بر مدار زینب می چرخد. هر کس پیام عاشورا را گرفت و درس آزادگی آموخت و کاخهای ستم را لرزاند و زیر بار ظلم نرفت مرهون مجاهدت شیر دختر علی است. از کینه منطق و بیان نافذ او بعد از چهارده قرن، همه اذناب ستم جمع شدند تا بارگاهش را با خاک یکسان کنند که به حکم غیرت وارثان نهضت کربلا تیرشان به سنگ نشست.

جایگاه و قدرت زن در اسلام را می خواهید ببینید، انقلاب زینب، خروش فاطمه، ایثار خدیجه، استقامت آسیه و ... را ببینید که چگونه علم توحید را بر بلندای تاریخ زنده نگاه داشتند. ام البنین را ببینید ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عشق وعطش

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

درباره ما | شوق وصال

 

عارف بالله شهید آیت الله سید اسدالله مدنی دوست داشت جواب این دو پرسش ذهنی اش را دریافت کند: این که آیا واقعا سلاله رسول الله است یا نه و اینکه به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت خواهد رسید؟ یک شب خواب اباعبدالله را دید که به او فرمود: یا بُنیّ انت مقتولٌ.

علی اضعر رنجبر، پاسدار وظیفه بود. خدمتش تمام شد داوطلبانه ایستاد خط برای بچه ها آب و شربت درست می کرد. کربلای پنج شلمچه مجروح بود و اسیر شد. گلویش زخم داشت. آب می خواست. با صدایی از ته گلو می گفت: آب... آب... فرمانده عراقی سوژه اش را پیدا کرد. او را نشاند زیر آفتاب، روحیه بقیه را ضعیف کند. فیلمبردار را هم خبر کرد. علی اصغر فهمید. با همان صدای ته گلو گفت: حسین... حسین... و دیگر صدایی از او برنخاست.

وسط عملیات مرصاد، کمال کورسل دید بچه های عراقی بدر بی طاقت شده اند. تشنگی امان همه را بریده بود. بلند شد و ایستاد. گفت: مگر ما آرزو نداشتیم ذره ای از عطش اباعبدالله را در عاشورا درک کنیم. خب اینجا هم عاشوراست و امروز هم کربلا... با تشنگی شهید شد.

فرماندهان بیت المقدس هفت می گویند خیلی از شهدای این عملیات شهدای عطش هستند. اواخر حتی شربت خنک هم رسید. اما زبان بعضی شهدا به کام خشکشان چسبیده بود و توان فرو بردن آب را نداشتند.

تکه کاغذی که به یادگار از گردان کمیل به جا ماند گزارشی کوتاه از شهادت رزمندگان در تشنگی بیابانهای فکه است. آخرش با این جمله تمام شد: فدای لب تشنه ات یاحسین.

سید حسن علی امامی قبل از والفجر هشت می رفت شناسایی. یک بار دوربین انداخت با تعجب گفت شما هم کربلا را می بینید؟ بارگاه اباعبدالله از اینجا پیداست.

علی اصغر خنکدار وسط عملیات روی قایق ایستاد. گفت بچه ها نگاه کنید اباعبدالله آماده است. سلامی داد و در آغوش حسین جای گرفت.

شهید حسین روح اللهی می گوید علی اصغر میرزازاده در آغوش من جان داد. آخرین لحظه سرش را بالا آورد، به اباعبدالله سلامی داد و آرام گرفت.

محمدزمان ولی پور موقع شهادت لبخند به لب داشت. یکی او را در خواب دید و علتش را پرسید. گفت من امام حسین را در آغوش گرفته بودم که لبخند زدم.

علی امرایی در خواب دید امام حسین از داخل ضریح، او را خطاب قرار میدهد. فرمود تو هم از ما هستی. به سوریه که رفت میدانست قافله حسین در انتظار اوست.

سید محمد حسینی کارگر افغانی کارگاه دمپایی سازی در قم بود. گفت برای خودم سوال است من که اینقدر در روضه حسین علیه السلام به سر و سینه می زنم آیا در دفاع از او هم میتوانم ادعایم را ثابت کنم. شهید که شد پدرش لبخند زد و گفت سید محمد ادعایش را ثابت کرد.

اسماعیل خانزاده قبل از اعزام به سوریه در دفترچه اش نوشت: "خدایا! دوست دارم آن چنان شهادتی نصیبم شود که وقتی در عالم باقی، تشرف به محضر مولایم، سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام پیدا کردم بگویم حسین جان، من هم جان ناقابل خود در راه خدا نثار کردم. آه چقدر شیرین و لذت بخش است آن لحظه برایم ...ای قادر متعال! دوست دارم خونم پاشیده شود تا دین تو حفظ بماند ..."

او با تمام عشقی که به دختر کوچک خود می ورزید، جملاتش را اینگونه به پایان برد: "چقدر برایم عزیز است که حتی حاضرم به خاطر شهادت، از نرگس عزیزم صرف نظر کنم ..."

عشق کربلای تو چه کرد با دل بچه های ما حسین جان. ندای هل من ناصر حسینی، لبیک یا خمینی؛ منشور مقاومت جهانی لشکر آخرالزمانی سیدالشهدا گردید.

حالا همه شان به حسین رسیده اند. حسین هم هوای شهدا را دارد. به حسین که سلام می دهیم به ارواح مطهر حل شده در وجود امام عشق نیز سلام می دهیم: و علی الارواح التی حلّت بفنائک...

از کرامات حسین است که عاشورا می شود و نمیمیریم. اگر امروز قالب تهی کنیم حق داریم. خدایا ما را با جامه سرخ شهادت در سرای مهر خویش بپذیر و نعماتت را با سعادت وصال در بزم عاشقان راستینت بر ما تمام کن. دنیا و آخرت، ما و نسل ما را از حسین جدا نساز. روضه یعنی باغ؛ بهشت ما آن جاست که یاد شهدا و سید الشهداء باشد. خدا را شکر یک عاشورای دیگر را هم دیدیم و در محفل عود به فطرت، فرصت توبه پیدا نمودیم. خدایا بر ما روا مدار که با بار گناه از عاشورای حسینت خارج شویم. حسین امام صداقت و پاکی و عدالت و غیرت بود. یاران راستینش نیز از همین جنس بودند. مباد با خدای خود بی صداقت باشیم و با بندگانش دور از عدالت. عاشورا بشود و ساخته نشویم، باخته ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ

رسم عاشق کشی

 

عباس مجازی در کما بود. اسمش را هم صدا می زدند واکنشی نشان نمی داد؛ اما تا می گفتند حسین، با دست می کوبید روی سینه اش. خاصیت عباس این است که محو در وجود حسین باشد.

داوود ابراهیمی یل نستوه لشکر 27، در دوکوهه می دوید که پایش به چیزی گیر کرد و بر زمین افتاد. نشست به گریه. با تعجب پرسیدند مرد به این بزرگی بخاطر یک زمین خوردن ساده، گریه میکنی؟ در حال خودش نبود. گفت من دستانم را حائل کردم و به زمین خوردم؛ فدای پهلوان دشت کربلا که موقع زمین افتادن از اسب، دستی به بدن نداشت.

عباس تقی پور نفس های آخر عمرش را می کشید. دلش شکسته بود. از قبل گفته بود دوست دارم برگردم یکبار دیگر زن و فرزندانم را ببینم و بعد شهید شوم. اسرا دورش جمع شدند. یکی گفت به صاحب نامش متوسل شویم. ذکر یاابالفضل به آسمان رفت. ساعتی شده، نشده جانی دوبار گرفت و نشست. گفت آقایی با دست های بریده آمده بود بالای سرم... سالها بعد به وطن بازگشت، زن و فرزندانش را دید و بعد به خیمه اباعبدالله پیوست.

حاج قاسم هر سال فاطمیه ده روز مجلس روضه داشت. به مداح و سخنران سپرده بود جلسه اول و جلسه آخر را به قمر بنی هاشم اختصاص دهند. گاه وسط روضه بی تاب می شد و از مداح میخواست دیگر ادامه ندهد. بعد از شهادت، دست قطع شده اش هم بهانه روضه ابالفضل شد.

شهید حسینعلی فخری، یازده فرزندش را رها کرد و به جبهه رفت. مسئول تدارکات شد. در اوج آتش دشمن به بچه های خط، آب می رساند. گفتند خطرناک است ماشین را راحت می زنند. می گفت به نیابت از ساقی عطشان نینوا نمیخواهم تشنگی کربلا برای رزمنده ها تکرار شود.

بساط تفحص را که در طلاییه راه انداختند به ابالفضل العباس علیه السلام توسل پیدا کردند. اولین شهیدی که پیکرش بعد از سالها از دل طلاییه بیرون آمد، ابوالفضل ابوالفضلی اهل شهر کاشان بود.

رزمنده ای می گفت وسط عملیات والفجر هشت در فاو، کنار ساختمانی به محاصره دشمن در آمدیم. کارمان تمام بود. از نظر عده و عُده کمتر از حریف بودیم. به فکرمان رسید توسل کنیم به حضرت ابالفضل. چند خشاب خالی کردیم سمت دشمن که دیدیم دستهایشان را بالا برده و تسلیم شدند. بعد که ما را دیدند با تعجب گفتند تعدادتان که خیلی بیشتر بود. بقیه کجا هستند؟

خبرنگار خارجی آمده بود خط مقدم با کنجکاوی از رزمنده ای پرسید تانک تی 72 را چگونه میتوانید منهدم کنید؟ پاسخ شنید: با خرج یاابوالفضل!

بچه های شیعه در نبل و الزهرا محاصره بودند. سید روح الله عمادی، روضه حضرت ابالفضل را خواند و گریست و با همرزمانش به خط زد. روز تاسوعا به شهادت رسید. پیکرش را می خواستند عقب بیاورند دستش جدا شد و بر زمین افتاد.

مصطفی صدرزاده هیات زد اسمش را گذاشت اباالفضل العباس. مادرش تا شنید اشکش سرازیر شد گفت من تو را نذر ابالفضل العباس کرده بودم. او هم روز تاسوعا به قافله کربلا پیوست.

رسم بود وقتی می گفتند رمز عملیات یا ابالفضل است خیلی ها دیگر لب به آب نمی زدند.

امام سجاد فرمود همه شهدا به مقام عموی ما حضرت عباس غبطه می خورند.

او در حیاتش گره گشا بود که بعد از شهادتش نیز باب استجابت حوائج مردم شد. حیدر کرار دشت کربلا در مصاف با دشمن شهید نشد. رفت برای کودکان تشنه آب بیاورد که تیربارانش کردند. سه برادرش قبل از او در میدان شهید شده بودند. تا لحظه آخر اما به فکر اباعبدالله بود. حسین نتوانست پیکر او را به جمع سایر شهدا برساند. بنی اسد هم نتوانستند. مرقد مطهر عباس قرار است کمی آن طرف تر، روایت مستقلی از مردانگی و غربت جبهه اباعبدالله داشته باشد.

ام البنین مادر وفا و ادب، در کنج قبرستان بقیع، چهار قبر به یاد فرزندانش حفر کرد و به بهانه فراق آنها هر روز می نشست روضه اباعبدالله را می خواند. آل سعود زنها را به بقیع راه نمی دهند. دست تقدیر اینگونه رقم خورد حالا خانمها می آیند پشت دیوار مشبک بقیع، درست جایی که مزار حضرت ام البنین پیداست، فقط او را زیارت میکنند و روضه فرزنش ابالفضل را می خوانند و اشک می ریزند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا داند که من طاقت ندارم...

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۰۳ ق.ظ

پرچم ساتن یا علی اکبر - فروشگاه فرهنگی مذهبی آل طاها

 

فیض الله ذبیح نیا گفت دوست دارم مثل علی اکبر حسین از دنیا بروم. حرف شهید که روی زمین نمی ماند؛ بدنش، چرا!

 پیکر مطهر او بخشی از خاک کربلای چذابه شد.

مهدی صابری عاشق علی اکبر بود. آخرین دستنوشته ای که از او به یادگار ماند قطعه ای زیبا در وصف جوان رعنای اباعبدالله است. هیأتی که در یزدانشهر قم تشکیل داد به نام شهزاده علی اکبر بود. همان بچه ها همت کردند پیکر علی اکبر خامنه ای با شکوه تشییع شود. تا قبل از مهدی صابری شهدای غیرایرانی مدافع حرم را بی سر و صدا در بهشت معصومه به خاک می سپردند. او نخستین شهید مدافع حرم است که با سر و سینه زدن و اشک و آه جوانان آخرالزمانی نسل بنی هاشم در خیابانهای قم تشییع و با روضه حضرت علی اکبر تا معراج کربلاییان تاریخ بدرقه شد.

محمدحسین محمدخانی صدای خوبی نداشت. می آمد وسط که مجلس گرم کن سینه زنی هیأت باشد. به نوحه علی اکبر که می رسیدند گاه از خود بی خود می شد. با صدای بلند نغمه سر می داد:

انگار بنا نیست سری داشته باشی

سر داشته باشی جگری داشته باشی

انگار بنا نیست که ای پیر محاسن

این آخر عمری پسری داشته باشی

شیخ حسین کبیر نیمه های شب از خواب برخاست. گفت قلبم تیر می کشد. خبر شهادت پسرش را که آوردند فهمید همان لحظه که قلبش به درد نشست لحظه شهادت تنها پسرش بود. بعدها روضه علی اکبر که می خواند، می گفت من بالای سر پسرم نبودم جگرم اینگونه می سوزد وای به حال و روز پدری که با چشم خود شهادت جوانش را دید و آتش گرفت.

می گویند اهل دلی حضرت اباعبدالله را در خواب دید که در بالای سینه مبارکش حفره ای وجود داشت. فرمود این از داغ شهادت علی اکبر است.

در روایت داریم پدری که در زمان حیاتش داغ فرزند جوانش را ببیند بهشت بر او واجب است حتی اگر در فراغ او فزع کند؛ آن قدر که سوگ جوان سنگین است.

داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت جز خالق اکبر ز غم او که خبر داشت؟

داشت جوانش را تا میدان بدرقه می کرد دلش به درد نشست. آه کشید و فرمود اللهم اشهد قد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک و انّا اذا اشتقنا الی رویت نبیک نظرنا الیه. پدرها دوست دارند راه رفتن پسر جوانشان را تماشا کنند و لذت ببرند. حسین آه کشید و جوانش را در وسط معرکه نظاره کرد.

 وقتی علی اکبر بازگشت و بی تاب عطش بود و گفت: یا ابت العطش قد قتلنی و ثقل الحدید قد اجهدنی و هل الی شربة من الماء سبیل؟ آه کشید و فرمود: واغوثاه... صبر کن و ستیز، اندکی دیگر به ملاقات جدت خواهی شتافت و شربتی زلال از کوثر جنات حق خواهی نوشید که آبی گواراتر از آن نیست.

جوان، شبیه پیامبر بود و هم نام علی. عصاره غدیر بود. فرقش که شتافت و دید لحظات آخر حیات ظاهری است، به فکر آرامش و  تسکین پدر بود. دلداری اش داد و گفت: یا ابتاه علیک السلام هذا جدّی یقروک السلام و یقول لک عجّل القدوم علینا...

و باز پدر بود که می سوخت. صورت به صورت پسر نهاد و آه کشید: علی الدنیا بعدک العفاء.

حالا داغ یاران، داغ برادر، داغ طفل شیرخوار، داغ حمله به حرم وخیمه گاه، بماند.

آتش بر ابراهیم گلستان شد. از بیابان زیر پای طفل عطشانش آب زمزم جوشید. در قربانگاه نوجوانش آیه نازل شد دست نگه دار که فدیناه بذبح عظیم.

حسین اما همه داغهای عالم را دید. سوخت تا آتش عشق و محبت او حرارتی سرد ناشدنی در قلوب آزادگان عالم شود؛ تا چراغ هدایت و کشتی نجات امت باشد. یوم الحسین دارد در عالم فراگیر میشود. پرچم اسلام را یاد حسین بر کاخهای ستم فرو خواهد نشاند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی با طعم مرگ!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ

قرار ملاقات مرگبار دختر جوان در اتاقک پشت‌بام

 

نه آن پدر دین داشت نه دخترش و نه آن پسر:

 

ساعت ۱۱ ظهر یکشنبه مردی با پلیس تماس گرفت و خبر از مرگ دخترش داد. پس از این تماس، ‌تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه که منطقه‌ای در جنوب تهران بود، شدند.

جسد دختر جوان که حدودا ۳۲ سال داشت، ‌در اتاقکی که نزدیک به پشت‌بام بود، افتاده بود. به‌ گفته تیم پزشکی، وی بر اثر خفگی به قتل رسیده بود. بررسی‌ها حکایت از این داشت که دختر جوان در اتاقک طبقه دوم که نزدیک به پشت‌بام بود زندگی می‌کرد و پدرش در طبقه اول. پدر این دختر اگرچه زمان جنایت در خانه نبود اما به پسر جوانی که مهمان دخترش بود مشکوک بود.

وی گفت: دخترم به تازگی با پسر جوانی به نام سامان آشنا شده و روز حادثه وی مهمان خانه دخترم بوده است. در حالی که کارآگاهان جنایی سرگرم تحقیق در محل حادثه بودند، سامان بی‌خبر از اینکه مرتکب قتل شده به صحنه جرم برگشت.

وی در بازجویی‌ها به قتل دختر جوان اعتراف کرد و گفت: من و مقتول مدتی قبل با یکدیگر آشنا شدیم. روز حادثه مهمان خانه او بودم و در آنجا شیشه مصرف کردم.

وی ادامه داد: اصلا حالت عادی نداشتم و توهمات عجیبی به سراغم آمده بود. ناگهان با هم درگیر شدیم و او شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. من هم برای اینکه او را آرام کنم با دستانم خفه‌اش کردم.

وی ادامه داد: بعد از اینکه او از حال رفت، ‌من از ترسم فرار کردم و ساعت‌ها سرگردان در خیابان‌ها پرسه می‌زدم. خیلی نگران وضعیت او بودم و چند ساعت بعد برای اینکه سر و گوشی آب بدهم به خانه دختر جوان برگشتم که متوجه شدم او به قتل رسیده است.

این متهم پس از اعتراف به قتل، بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پول با ما چه میکند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۲۳ ب.ظ

پول البته به معنای تفکر پول پرستی و سودجویی و منفعت طلبی به هر قیمتی، چه بر سر اندیشه و تمدن دینی می آورد؟

پولدارها رابطه بهتری با بانکها دارند. خودشان هم بانک تأسیس میکنند و اقتصاد مملکت را در چنبره دلال بازی و واسطه گری و تورم زایی فرو میبرند.

پولدارها از این نظام آموزشی استقبال میکنند. خودشان مدرسه و دانشگاه غیرانتفاعی و کلاس های کنکور راه می اندازند. برای خودشان به راحتی مدرک علمی جور میکنند. رتبه های برتر کنکور هم مال فرزندان آنان است.

پولدارها وارد عرصه تبلیغات می شوند. صدا و سیما و شهرداری ها به پول نیاز دارد. پولدارها از این شکاف برای تغییر ذائقه مردم و برهم زدن فرهنگ قناعت و صرفه جویی و ایجاد میل به سمت زیاده خواهی و مصرف گرایی و طغیانگری بهره می برند.

پولدارها برای فروش بیشتر نیازمند ورود مستقیم به عرصه ورزش و هنر و رسانه هستند. تولیدات شبکه خانگی و سینمایی مبتنی بر حمایت بخش خصوصی، برای جلب توجه بیشتر به استفاده از صحنه های مهیّج جنسی روی می آورند. تیمهای ورزشی از مدیران فاسد بهره می گیرند. رسانه های مورد حمایت پولدارها حقیقت را وارونه جلوه داده و به دفاع و عادی سازی فرهنگ چپاولگری می پردازند.

پولدارها نیاز به مناطق آزاد گردشگری دارند. مدیریت این مناطق برای رغبت افزایی در این جماعت، باید از بعضی حریمهای فرهنگی عقب نشینی کند.

پولدارها با استفاده از منافذ شرعی (وجوهات، وقف، هیات داری و...) به بعضی ائمه جمعه و جماعات و مداحان نزدیک میشوند و در قالب فعالیت دینی یا خیریه از نفوذ آنها برای ایجاد حاشیه امن در پرونده هایی مثل زمین خواری و جنگل خواری و ... بهره می گیرند.

پولدارها شهرکهای ویلایی امن در کنار دریا تأسیس میکنند، باستی هیلز می سازند، مجتمع های تجاری لوکس راه می اندازند. با راه اندازی فروشگاههای زنجیره ای و تبانی با کارخانه دارها در غیاب نظارت دولت، به افزایش سرسام آور قیمت از طریق درج مبالغ بالا بر روی اجناس و ارائه تخفیفهای صوری اقدام می کنند.

پولدارها تخلفات ساختمانی شان را با ماده صد جبران می کنند. پرونده تخلفات و اتهامات قشر پولدار از دادگاه کیفری به بخش حقوقی منتقل گردیده و کسی از سرنوشت آن مطلع نمی شود.

پولدارها بیمارستان تآسیس می کنند. کادر درمان بیمارستانهای دولتی بی انگیزه می شوند. مردم از مراجعه به بیمارستانهای دولتی پشیمان می شوند.

پولدارها وارد ستادهای انتخاباتی می شوند و نماینده انتخاب می کنند. آنها از این مسیر بر اجرای قانون و یا اصل قانونگذاری تأثیر می گذارند. در عزل و نصبها دخالت میکنند.

و...

مردم مانور تجمل و قدرت نمایی پولدارها را در سطح جامعه می بینند و آه می کشند. بعضی ها دچار سرخوردگی و بدبینی نسبت به نظام می شوند. بعضی هم تلاش میکنند از قافله عقب نمانده و خودشان را به آنها برسانند. طبقه نوکیسه اینچنین شکل می گیرد. بعضی مسئولین هم از همین قشر مردم هستند که تلاش میکنند از فرصت میز برای ارتقای طبقه اجتماعی خود استفاده کنند. ورود به عرصه سودجویی و تعارض منافع به همین صورت اتفاق می افتاد. سیاستهای بخش تولید، ساخت مسکن، خودرو، درمان و... تابع منافع قشر خاص می گردد. ضعفا بیش از پیش له می شوند. ارزشهای اجتماعی و نظام حاکمیتی دین به انزوا می رود.

نظام سرمایه داری بر ما چیره شده است؛ تصور می کنیم که دنبال عدالتیم. اگر پیام عاشورا (امر به معروف و نهی از منکر) و فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت (عدالت اجتماعی) را احیا نکنیم بازنده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا