یک تصویر جالب
رسانه ها این سوتی حمید صفت را دست گرفته اند که اشتباهی جای پرچم فسلطین از پرچم سودان در استوری خود استفاده کرده است؛ اما از این اشتباه که بگذریم اصل تصویر، جالب و دیدنی است:
- ۰ نظر
- ۲۸ مهر ۰۲ ، ۰۶:۲۸
رسانه ها این سوتی حمید صفت را دست گرفته اند که اشتباهی جای پرچم فسلطین از پرچم سودان در استوری خود استفاده کرده است؛ اما از این اشتباه که بگذریم اصل تصویر، جالب و دیدنی است:
یکی از تلخترین پدیدههایی که چند سالی است سروکلهاش در کشور ما هم پیدا شده، جشن طلاق است. مراسمی تاسفبار که در آن، برخی از زوجها برای جدایی از هم جشنی برپا میکنند، دوستان و اقوامشان را دعوت میکنند تا جداییشان را به دیگران اعلام کنند.
بهتازگی، ویدئویی از کادوی یک پدر برای جشن طلاق دخترش در فضایمجازی خبرساز شده است. حالا سوال این است که آیا برگزاری چنین جشنی باعث خوبشدن حال این دختر بعد از طلاق خواهد شد؟ آیا همراهی بعضی والدین با فرزندشان برای برگزاری جشن طلاق که در این ویدئو هم مورد توجه قرار گرفت، تصمیم درستی است؟
آنطور که گفته میشود، ریشه و پیدایش این مراسم در ابتدا از آمریکا بوده است و آنها بر این باورند که این جشن، زهر جدایی و تلخیاش را میگیرد و تحمل رنج زندگی پس از طلاق را میکاهد. از منظر روانشناسی، این باور کاملا اشتباه و غلط است و متاسفانه این رفتار غلط مانند بعضی از رفتارهای اشتباه دیگر، وارد کشور و فرهنگ ما شده است.
جشن طلاق عمدتا در گروههایی رخ میدهد که بین 20 تا 40سالگی هستند و از نظر طبقاتی در سطوح بالای اقتصادی و اجتماعی جامعه قرار دارند. شاید بهعبارتی بتوان گفت بیشتر نوکیسهها این کار را میکنند که بی توجه به مشکلات اقتصادی جامعه، از دل هر اتفاقی دنبال فخرفروشی هستند.
خودشیفتگی، تخریب همسر و جلب توجه دیگران
یکی از دلایل تصمیم برخی افراد برای برگزاری چنین جشنی، میتواند آگاهیرسانی و اطلاع به دیگران از این اتفاق تلخ باشد. یعنی میگویند که از طریق جشن طلاق، میخواهیم به همه خبر بدهیم از هم جدا شدهایم! طبیعتا این شیوه باعث ریخته شدن قبح طلاق میشود و به همین دلیل، توصیه نمیشود.
دلیل دیگر به ویژگیهای شخصیتی خاص افراد برمیگردد. برخی افراد بزرگ نمایی میکنند و مایل اند همیشه کارهایشان سروصدا داشته باشد و با جشن طلاق میخواهند به دیگران بگویند که ما حتی در طلاق چنین کاری کردهایم. در واقع آنها با قصد و نیت مطرحکردن خودشان بیشتر دست به اینگونه فعالیتها میزنند. بعضی افراد هم خودشیفته هستند و با برگزاری این جشن، میخواهند به دیگران بگویند که خودشان هیچ تقصیری در آن نداشتند. بعضی از افراد هم این موضوع را دستاویزی برای جلب ترحم دیگران قرار می دهند تا همسر سابق خود را به عنوان یک دیو صفت معرفی کنند و نشان دهند که چقدر در زندگی با چنین فرد پلیدی، رنج و دشواری را تحمل کردند.
تلاش بیفایده برای کوچکشمردن دردهای طلاق
از آن جا که طلاق امر بسیار ناخوشایندی است و میتواند آسیبهای جدی به روحیات افراد وارد کند، با به نمایش گذاشتن و برگزاری این نوع جشنها و کوچک شمردن موضوع، فقط صورت مسئله را پاک میکنیم. جدایی یک ناکامی بزرگ و تجربه سنگین است، حالا چه فرد به آن اعتراف کند و چه نکند، چه به ازدواجش علاقه داشته باشد و چه نداشته باشد. افراد در زمان جدایی واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. برخی بدون انجام کار خاصی روال زندگی خود را در پیش میگیرند، برخی دیگر ممکن است به سرعت دوباره ازدواج کنند یا با فرد دیگری وارد رابطه شوند. در واقع با انجام چنین کارهایی نوعی همپوشانی ایجاد میکنند تا آسیبهای ناشی از جدایی برایشان کمتر و قابل هضمتر شود. بنا بر مقتضیات روزگار حالا مد به سمتی رفته است که برخی افراد برای اعلام جدایی خود متوسل به برگزاری مراسمی به نام جشن طلاق میشوند تا با توسل به چنین رفتارهایی خشم و ناکامی و سرخوردگی خود را تسکین دهند. البته برگزاری این نوع مراسم و توسل به روشهای مشابه هرگز درد ناشی از جدایی را در افراد کاهش نمیدهد و تلاشی بیفایده است.
اشتباه والدین در همراهی با فرزند در جشن طلاق
متاسفانه برخی والدین در برپایی این جشن با فرزند خود همکاری میکنند اما آنها نباید فکر کنند چنین جشنهایی تاثیر روانی مثبت بر روحیه فرزندشان دارد. این پدیده نه تنها به آنها کمک نمیکند بلکه فرزندشان با برپاکردن جشن طلاق، نفرت و شکست خودش را پشت نقاب شادی پنهان میکند که رفتاری بسیار اشتباه و فرار رو به جلو بعد از شکست محسوب میشود. به طور کلی، عوارض ناشی از جدایی و طلاق در هر فردی متفاوت است اما با برگزاری چنین جشنهایی معمولا عمیقتر می شود و بسته به میزان سرخوردگی و آسیب ناشی از آن، میتواند دردسرهای بیشتری داشته باشد.
جشن طلاق باعث حال خوب نمیشود
ذات از دست دادن و طلاق با افسردگی در ارتباط است. وقتی ما چیزی و فردی مهم را از دست میدهیم، احتمال آن که دچار افسردگی شویم بسیار زیاد است. در این جا هم مشخص است زوج ها دارند یکدیگر را از دست میدهند و افسرده میشوند. آیا فرار از این افسردگی با برگزاری جشن طلاق، فایدهای خواهد داشت؟ مسلما حال فرد خوب نخواهد شد و جشن طلاق، فرار کردن از اصل موضوع است و از تلخی طلاق کم نخواهد کرد.
خراسان
تصاویری از مراسم جشن دراویش قادریه مریوان در خبرگزاری دولتی ایرنا منتشر شده که گفتم شاید برای شما هم جالب باشه:
این مطلب را امروز در بعضی سایتها خواندم. درباره برجهای اعیان نشین تهران با امکاناتی در حد کاخ. یکی باید پاسخگوی این سطح از شکاف طبقاتی باشد:
این ساختمانها امکانات لوکسی همچون باند هلیکوپتر، پزشک اختصاصی، کارواش ویژه و باغهای عمودی دارند که رونمایی از جدیدترین آپشن این فضاعای فوق لوکس در بین کاربران فضای مجازی خبرساز شده است.
سایت برترینها:
مهدی، یکی از کاربران در این خصوص نوشته است:
از دیروز که فهمیدم یه سری برج مسکونی هست تو تهران که هر روز صبح رستوران سلف داره واسه ساکنین، هنوز نتونستم به حالت عادی برسم!
خیلیهاشون رستوران داخل برج دارن که از همون شارژ هزینه پرسنل و مواد غذایی داده میشه یک سرآشپز هست که مدیریت میکنه و طبق برنامه روزانه صبحانه ناهار و شام آماده میشه. کارمند ماساژور و... هم دارن. کارکنان نظافت داخل منزل هم هست که بیشتر خارجی هستن واقعا به حال طبیعی برنگشتم!
هزینه شارژ ماهانه این برج های لاکچری بیش از 30 میلیون تومان است!
زوایای مختلفی از تاریخ دفاع مقدس همچنان برای بسیاری از مردم به درستی و کامل بیان نشده است. یکی اش حماسه مقاومت مردم اندیمشک در پل نادری است. سرکار خانم شهین پوراحمد از هنرمندان موفق و خوش ذوق خوزستان در تازه ترین اثر خود به این موضوع پرداخته است:
ششم مهرماه روز حماسه جسر نادری در اندیمشک
ششم مهر ماه سال ۱۳۵۹ لشکر زرهی مجهز رژیم بعث عراق پس از عبور از جاده دهلران به پل نادری یا همان (جسر نادری) رسیدند.
از آنجا بود که شهرهای اندیمشک و دزفول را به راحتی مورد حمله طوفانی خود قرار دادند.
مردم اندیمشک با دستهای خالی و با هر آنچه که در دست داشتند و با تجهیزات ابتدایی به سمت کرخه هجوم آوردند.
ارتش صدام به دنبال این بود که با عبور از پل نادری و تصرف مناطق اندیمشک و کرخه حلقه محاصره خوزستان را کامل کند و مسیر راهبردی لوجستیکی و ترانزیتی تهران به خوزستان را به طور کامل قطع کند.
مردم محلی و عشایر غیور این منطقه با اقتدا به امام امت و مسئولیتی که داشتند سریع و شجاعانه خود را به این منطقه رسانده و با دشمن درگیر شدند و با تقدیم چندین شهید و مجروح موفق به انهدام پل نادری شدند و دشمن متجاوز را در همانجا زمینگیر کردند؛ و سرانجام عملیات مردم اندیمشک به عنوان حماسه جسر نادری در تاریخ کشورمان ثبت و ماندگار شد.
طراحی حماسه جسر نادری
سایز :60در 40
تکنیک :سیاه قلم
#طوفان _الااقصی #فلسطین #ایران #خوزستان #اندیمشک
@Art_shiina
https://eitaa.com/shiina
روز گذشته زنی در مقابل شهرداری آبادان، خودش را آتش زد و گویا در کماست. چرا؟ نسبت به فروش قبر مادربزرگش توسط شهرداری اعتراض داشته است. چند بار هم بین شهرداری و شورای شهر پاس کاری شد. نهایتاً شیک و مجلسی به او گفتند که ورودش به ساختمان شورا ممنوع است و ... حالا که این خانم خودش را آتش زد مسئول آرامستانهای شهرداری مذکور را برکنار کرده اند!
خب اگر درخواست این خانم قانونی بود غلط کردید که اینقدر او را اذیت کردید اگر درخواستش غیرقانونی بود چرا مسئول مربوطه را برکنار کردید؟ فارغ از اینکه نوع برخورد با این خانم یعنی ممانعت از ورودش به شورا کار زشتی بود باید توجه داشت که اگر مسئول آرامستانها تخلف کرده، شهرداری و شورا هم با او هم دست و شریک هستند که بنابراین نباید برخورد صرفاً با کسی صورت بگیرد که پایین ترین مرتبه قدرت را داراست.
اقدام به خودسوزی به هیچ وجه درست و قابل دفاع نیست اما ای کاش نهادهای نظارتی که بعضا وقتشان را ماهها و سالها بابت کنترل و خاموش نمودن صدای منتقدان تلف نموده و به جای صیانت از نظام مشغول صیانت از میز مسئولان نظام و ماله کشی بر بی کفایتی ها هستند پاسی از فرصت خویش را صرف اصلاح امور و برخورد با مسئولان بی لیاقتی نمایند که گاه عملکردشان بالاترین مصداق تضعیف نظام اسلامی است.
توزلا سومین شهر بزرگ بوسنی، شاهد یکی از وحشیانه ترین کشتارهای تاریخ توسط صربها بوده است. مردم مقاوم این شهر اما جانانه ایستادگی کرده و از دیار خود با چنگ و دندان دفاع نمودند.
ورودی قبرستان توزلا، جایی که پیکر انبوهی از شهدای مسلمان به خاک سپرده شده این تابلو نقش بسته که فلسفه مقاومت آنان در اوج مظلومیت و تنهایی را به ثبت رسانده است:
زندگی نمی کنیم برای آن که زنده بمانیم؛
زندگی نمی کنیم برای آن که بمیریم؛
ما، می میریم برای آن که دیگران زنده بمانند!
سال 65 شدیدترین حملات هوایی به مناطق مسکونی کشورمان صورت گرفت. مدارس بروجرد، زمین فوتبال سنندج، کارخانه های اراک، خیابانهای اندیمشک و ... دهها زن و کودک بیگناه در خون غلتیدند. کمی بعد حملات گسترده شیمیایی به شهرهای مرزی مثل سردشت را هم شاهد بودیم. رسانه های دنیا منعکس کردند؟ خیر. دولتهای غربی محکوم کردند؟ خیر. در جریان جنایات فجیع و نسل کشی صربها در نبرد بوسنی نیز همین روند را در رسانه های غربی شاهد بودیم. توحّش صربها در مواردی بالاتر از جنایات داعش بود. اما غرب نمیخواست خودش را زیر سوال ببرد. حالا هم در فلسطین شاهد فجیع ترین جنایات ضدبشری مثل حمله به بیمارستان و ... هستیم اما رسانه ها و دولتهای غربی ساکتند.
در جریان مرگ مهسا همین رسانه های غربی چه جنجالی بلند کرده و چگونه دم از حقوق بشر و انسانیت و ... می زدند؟
آنهایی که دل در گرو آزادی های غربی و حاکمیت رسانه های دشمن بسته و به گمانشان غرب بهشت گمشده آزادی و حقوق بشر است و دولتهای اروپایی دلسوز مردم دنیا هستند کی قرار است از خواب غفلت بیدار شوند؟
پیروزی از آن کسانی است که در اوج مشکلات و فشارها خم به ابرو نمی آورند. آنکه برای خدا زندگی میکند و برای خدا می جنگد، همیشه پیروز است؛ سست و رنجور نشده و در برابر شدائد روزگار چون پاره پولاد می ایستد و لبخند می زند. آنکه خدا را می بیند همیشه راضی است؛ همیشه سربلند است.
اطلاعاتی زبده:
بدون آنکه آموزش کار اطلاعاتی ببیند متکی به استعداد و نبوغ فردی شاهکارهای اطلاعاتی از خود بجا گذاشت. در حالی که بچه کشاورز و جوانی بیست و خورده ای ساله بود. یک نمونه اش قضایای جنگل و فعالیت گروهکها بود که عقل جوانان را ربوده و حرکتهای ایذایی و تروریستی آنها در مجموع امنیت روانی و فیزیکی منطقه را از بین برده بود. ایجاد بستر نفوذ با محوریت شهید تورانی از شاهکارهای مخفی و عملیات سرّی با طراحی شهید طوسی بود که نزدیکترین نیروهای همکار او نیز در جریان مراحل آن نبودند و در نهایت بساط فعالیت مسلحانه گروهکها را در جنگلهای شمال از بین برد و امنیت را به استانهای مرزی شمال کشور بازگرداند.
عملیات والفجر هشت نیز نمونه دیگری از کار اطلاعاتی بزرگ و تشکیلاتی با محوریت شهید طوسی بود که با حفظ اصل غافلگیری منجر به شکست دشمن و فتحی بزرگ گردید که همچنان مورد توجه استراتژیستهای نظامی دنیا قرار دارد.
در جلسات فرماندهی همیشه دستش پر بود و حرف و نکته ای برای گفتن داشت که باعث جلب اعتماد بیشتر فرماندهان عالی میشد. قدرت طراحی و نبوغ اطلاعاتی او باعث شد فرماندهی سپاه بعضی مأموریتهای اطلاعاتی کلان سپاه را نیز به اطلاعات لشکر 25 کربلا بسپارد.
نیروشناسی:
همیشه با نیروهایش مشورت میکرد و با آنها همکلام می شد. از این رهگذر با پیشنهادها و طرحهای آن آشنا می گردید و در محاسبات خود پخته تر و جامع تر عمل میکرد. از سوی دیگر توان ذهنی و بضاعت فکری و میزان نبوغ نیروهایش را می سنجید و بر همین اساس آنها را در مأموریتها به کار میگرفت یا مسئولیتی به آنها واگذار میکرد. نیروهایش چون دستچین و زبده بودند روی توانمندی و افزایش کارکرد آنها برنامه ریزی میکرد از این نظر وسواس خاصی در حفظ سلامت نیروهایش داشت و در زمانی که مأموریت مستقیمی نبود از نیروهایش میخواست که از خط فاصله بگیرند. در شناسایی ها نیز روی محاسبات ریز و پیش بینی از حوادث احتمالی دقت نظر داشت تا کمترین آسیب ممکن به نیروها برسد.
سربلند افتاده!
موقع خطر از همه جلوتر بود. فرماندهی بود که در سخت ترین شرایط جنگ یا شناسایی در کنار نیروهایش قرار می گرفت؛ اما در بهره گیری از مزایای مادی از همه عقب تر بود.
فرماندهان بابت حضور مداوم در منطقه امکان تردد مستمر در عقبه را نداشتند. دستور آمد خانواده شان را بیاورند در پایگاه شهید بهشتی اهواز که امکان سرکشی به آنها را داشته باشند. طوسی هم خانواده اش را آورد؛ با این حال اغلب شبها کنار رزمنده ها می خوابید و به خانه نمی رفت مبادا دیگران حس غربت و دلتنگی کنند. تا همرنگ بقیه باشد. در صورتی که سایر نیروها مأموریت موقت داشته و با اتمام آن به شهر خود باز می گشتند.
در پایگاه شهید بهشتی اهواز در خانه ای مشترک با خانواده ای دیگر زندگی میکرد. میتوانست طبق قانون از غذای پایگاه برای خانواده استفاده کند. این کار را نمیکرد. برنج و بعضی محصولات کشاورزی را از مازندران و زمین پدری می آورد. اقلام مورد نیاز دیگر را اهواز میخرید و خانمش غذا درست میکرد تا دین کمتری از بیت المال بر گرده او قرار بگیرد.
برادرش محمدابراهیم طوسی در چیلات به شهادت رسید. نگذاشت جنازه اش را به عقب بیاورند، گفت یا همه یا هیچکس. پیکر برادر سیزده سال در غربت و گمنامی کنار سایر ابدان مطهر شهدا باقی ماند.
دغدغه داشت اگر شهید شود چون جایگاه مهمی دارد و همه مسئولان استان او را می شناسند برایش سنگ تمام می گذارند آن وقت شهدای دیگر که همراه او تشییع میشوند کمتر مورد توجه قرار میگیرند. میگفت من خودم را کوچکتر از آن بسیجی ها می دانم. از خدا خواست مثل حضرت زهرا مفقودالاثر شود. پیکرش ماند و هشت سال بعد به شهر بازگشت و تشییع شد
سلبریتی ها افراد جوّگیری هستند. تأثیر گذاری آنها از طریق رسانه های غیر رسمی بر افکار عمومی بیشتر از رسانه ها و نهادهای رسمی است.
دو سال اخیر دو گسل امنیتی برای به چالش کشاندن نظام در اولویت سرویسهای تهاجمی دشمن قرار گرفت.
یک- ایجاد جنگ با طالبان از طریق فعال شدن رسانه های اصلاح طلب و سلبریتی ها با ژست دلسوزی و مبارزه با ظلم که به نتیجه دلخواه نرسید.
دو- فتنه مهسا و شعار غیرت و ناموس از طریق افرادی که اساساً با این دو مقوله بیگانه بوده اند. این گسل چندماهی در ایجاد اغتشاش موثر واقع شد.
اما برنامه ریزی گسترده برای احیای آشوبها در سالمرگ مهسا به جایی نرسید که هیچ، زمین بازی عوض شد و اسرائیل به بدترین شکل ممکن دچار آشوب و آتش گردید.
بلافاصله بعد از شکست پروژه آشوب در سالمرگ مهسا، خط درگیری بین ایران و افغانستان از سر گرفته شد. به یکباره اخبار متعدد از حضور غیرقانونی مهاجران افغان در کشور توسط سلبریتی ها، اصلاح طلب ها و رسانه های بیگانه پررنگ گردید. بر اثر این موج سازی، در بعضی شهرها شاهد برخورد زشت تعدادی از هموطنان با مهاجران بودیم.
قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش را شاید بتوان در همین راستا تحلیل کرد. همسر مهرجویی پیش تر مدعی شد با تماس تلفنی یکی از اتباع بیگانه مورد تهدید قرار گرفته است. قتل این دو چهره هنری میتواند با ورود انبوه پیامها و واکنشهای احساسی و نامعقول سلبریتی ها گسل درگیری ایرانی افغانی را فعال نموده و بالطبع با پاتک رسانه های طیف ارزشی، اخبار غزّه را نیز در افکار عمومی مردم کشور از تب و تاب بیندازد.
کتاب پاییز 59 را خواندم و لذت بردم. لذت از این بابت که حال و هوای زلال سالهای حماسه و ایثار در ذهنم احیا شد. البته مطالبش از نظر من حرف جدیدی نداشت. انتظار می رفت وقتی اسم خانم سیده اعظم حسینی (نویسنده کتاب فاخر دا) در کنار اسم بزرگواران دیگری که در تدوین اثر کوشیدند به چشم می آید کار با ظرافت و بیان جزییات بیشتر و دقیق تری همراه باشد.
این نکته را هم نباید مغفول گذاشت که بالاترین ظلم ما به تاریخ دفاع مقدس این بود که دیر به سراغ بعضی رزمندگان و حماسه سازان آن سالها به خصوص مردان و زنان مدافع خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و هویزه و بستان و مهران و قصرشیرین و سومار و ... رفتیم. تا آنجا که بسیاری از خاطرات از حافظه شاهدان عینی و حماسه سازان میدانی جنگ پاک شده است. ظلم بالاتر و بدتر البته این است که تا به حال اصلا به سراغ بسیاری از راویان و حاملان پیام و خاطرات دفاع و مقاومت نرفته ایم. جالب آنکه حتی شهر خرمشهر و مسجدجامع که غرورانگیزترین و مطرح ترین نماد مقاومت این کشور است را به بهانه جلوگیری از ترافیک از اردوهای راهیان نور حذف کرده ایم. چه برسد به اینکه مثل بسیاری از کشورهای درگیر نبرد از جمله ویتنام و لبنان و روسیه و ... عقلمان برسد و بخواهیم بخشهایی از ویرانی ها را به صورت اثر باستانی برای نسلهای بعد نگاه داریم.
کتاب پاییز 59 را بخوانید. به خصوص اگر چندان اهل مطالعه آثار دفاع مقدس نبوده اید. میتواند پنجره ای برایتان بگشاید که با اشتیاق ورود به عرصه مطالعات پیرامون فرهنگ ایثار و مقاومت، حلاوت همذات پنداری با قهرمانان بی نام و نشان این مرز و بوم در کوچه پس کوچه های خاکی دوران عشق و وصال را در کام جانتان میهمان سازد.
این آقا دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است. باید بنشیند گره های فرهنگی کشور را شناسایی و ریشه یابی کند و برای حل آن راهکار بیرون بدهد. باید برای حرکت بهتر و منسجم تر نهادهای فرهنگی، ریل گذاری کند. عقل منفصل فرهنگی نظام، همین شورای عالی انقلاب فرهنگی است. باید ببیند سبک معماری غربی چه تأثیر بدی بر فرهنگ خانواده ها گذاشته؛ شکاف طبقاتی و تبعیض و اشرافی گری را چطور باید درمان کرد و آثار مخرّب فرهنگی رفتارهای خارج از آداب دین مسئولان را چطور باید در افکار عموم ترمیم نمود؛ طولانی بودن دوران خدمت سربازی چه آسیب روانی به جوانانی میزند که در سن تشکیل خانواده اند؛ نظام آموزش ما چرا مبتنی بر فرهنگ غرب است؛ سالهای طولانی و غیرضروری تحصیل در سطوح آموزشی چگونه میتواند کوتاه شده تا نیازهای فطری و غریزی جوانان برای ازدواج نادیده گرفته نشود؛ تمکین از اوامر فدراسیونهای جهانی ورزش و عقب نشینی گام به گام از موازین اخلاقی و ارزشی چه بلایی بر سر فرهنگ دینی مردم می آورد؛ دستیابی به تمدن جهانی اسلام مستلزم چه نوع رویکردهای داخلی در عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست است؟ و...
این آقا بلند شده، رفته است برای بازدید از تمرینات تیم ملی هاکی بانوان کشور که اصلاً معلوم نیست چه ارتباطی با شرح وظایف شورای عالی مربوطه دارد بعد با خوشحالی از اینکه مربی مرد آمریکایی، دختران ایرانی را خوب تمرین میدهد تشکر کرده است!
بضاعت و درک فرهنگی این بزرگوار را باید زمانی می شناختیم که منتقدان طرح اولیه و سرکاری برخورد با بی حجابی -که حتی عریانی کامل بدن در معابر عمومی را جرم نمیدانست و با اعتراض دلسوزان حذف گردید- بازیگر زمین دشمن معرفی کرده بود. این انقلاب و نظام و اسلام خیلی مظلوم است که گیر چنین مسئولانی افتاده است.
این مطلب را نه از باب استناد به آیه و حدیث و روایت که بر اساس تجربه شخصی با کمال اطمینان عرض میکنم آدمها در همین دنیا نتیجه کارهای خوب و بدشان را می بینند. حتی اگر زنده نباشند اثرش در همین دنیا تعقیبشان خواهد کرد. استثنا هم ندارد. من هم بدی کنم یا خوبی پژواکش را در همین عالم مشاهده خواهم کرد. مثالهایش را بداهه میتوانم در حد یک کتاب برایتان ردیف کنم. این موضوع البته به این معنا نیست که هر کس هر اتفاق بدی برایش رخ دهد حتماً مرتکب رفتار بدی شده. ابتلائات عالم ممکن است دلائل مختلف داشته باشد اما اصل بازگشت افعال به خودمان قابل کتمان نیست.
مطلب را طولانی نکنم.
مرحوم حیدر رحیم پور ازغدی جایی نوشته بود که علی شریعتی با جوش و خروش اصرار داشت علامه مجلسی را درباری و دلداده سلطنت معرفی کرده و او را از این بابت زیر سوال ببرد. استدلالش هم مربوط می شد به مدحی که علامه از شاهان صفوی در ابتدای کتابش نگاشته. حیدر میگفت هر چه پاسخ میدادم که چه بسا انتشار کتابی بزرگ و تأثیرگذار که از ذخایر مکتوب عالم شیعه است منوط به مدح شاه وقت بوده و علامه چاره ای جز این نداشته توی کت علی شریعتی نمیرفت.
تا اینکه علی را سر نوشته ها و سخنرانی هایش گرفتند و در نهایت برای رهایی چاره ای نداشت جز اینکه تقیه کرده و به طور صوری تعهد کتبی بدهد که با شاه و ساواک شاه همکاری خواهد داشت. حیدر میگفت بعد از انقلاب داشتم روزنامه ای را میخواندم که دیدم ذیل مطلبی پیرامون شخصیت علی شریعتی دست به افشاگری زده که مرحوم همکار ساواک و طرفدار شاه بوده و بفرمایید این هم سندش! همان دستخط صوری شریعتی در تعهد به ساواک را منتشر کرده بود. حیدر گفت روزنامه را بستم و داد زدم علیییی! روحت شاد! ببین آنچه به علامه مجلسی نسبت دادی حالا سر خودت هم آمد و دامنگیرت شد.
الغرض
بزرگواری بود که از نظر خدمات فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و... منشأ برکات بسیاری می شد. یک اخلاق بد داشت که دلش کوچک بود. کمترین مخالفتی را تاب نمی آورد و فوری با چسباندن یک انگ بزرگ، درصدد حذف طرف بر می آمد. ترکشش به من هم گرفت که البته بخشیدمش. رزمنده ای را ضدولایت میخواند، بسیجی را دزد معرفی میکرد و ... باور کنید کارهای بزرگ و خوبی را انجام داده که نیازمند قدردانی است اما این اخلاق بد متأسفانه از او جدا نشد و همواره موجب ریزش و دلخوری عده ای از جوانان متدین و دلسوخته میگردید. بعد از فوتش متوجه شدم چند مجموعه نظارتی گیر داده اند که بر اساس شواهد موجود، مرحوم همفکر با انجمن حجتیه بوده و کارهای انقلابی اش انگیزه تقیه داشته و... خنده ام گرفت. روحت شاد بزرگوار! یک عمر مخالفین و منتقدینت را با تهمت از سر راه برداشتی حالا مجموعه هایی رسمی تو را متهم می شمارند و افکاری را نسبت به تو بدبین میسازند. دلم سوخت و از او دفاع کردم و به نیّت پاک و اعمال خیرش شهادت دادم. ولی به هر حال نمیشود چوب خدا را نادیده گرفت. جمعی از مومنین به هیچ وجه زیر بار نرفته و خدشه به اعتبار او را وارد دانستند. مواظب آخر و عاقبت کارمان باشیم. برای عاقبت به خیری خود دعا و اراده کنیم.
اندیمشک از مهمترین شهرهای استان خوزستان است. قدمت تاریخی دارد، راه ارتباطی استانهای خوزستان و لرستان و ایلام و کرمانشاه است. مسیر ریلی آن مهمترین گلوگاه اتصال راه آهن تهران به جنوب است. انواع معادن نفت و گاز و گچ و ماسه و سنگ آهن و ... را دارا بوده و از نظر درآمدی باید غنی و متمکن باشد. حدود سیصد هزار جمعیت دارد که بخش عمده آن جوانان هستند؛ اما سینما ندارد. تنها تالار سینمایی شهر نیز سالها از فعالیت ایستاده است. نمی شود دم از ضرورت مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن زد آنهم در استانی مرزی که همواره مورد طمع انواع دشمنان خارجی و داخلی بوده و به رغم برخورداری از منابع درآمدی، اما قدمی برای تأمین کمترین بسترهای فرهنگی در این شهر بر نداشت.
شرح استقامت مردم دلیر اندیمشک در زیر حملات شدید هوایی دشمن از حافظه تاریخی این مرز و بوم حذف نخواهد شد. نامگذاری روزچهارم آذر به نام اندیمشک که در سال 65 شاهد طولانی ترین حمله هوایی جهان بعد از جنگ جهانی دوم بود تنها بیانگر گوشه ای از کتاب قطور مقاومت و ایثار مردم این دیار است. آن وقت حتی اگر بخواهید درباره رشادتهای این مردم فیلمی بسازید جوانان همین دیار به دلیل فقدان وجود سینما از تماشای آن محروم خواهند بود.
نمایندگان مجلس هر بار نزدیک انتخابات دوره می افتند و از لزوم توجه و رفع مشکلات و نیازهای مردم و جوانان سخن می گویند. بعد از انتخابات، دوباره در بر همان پاشنه می چرخد. این متن را برسانید به دست وزارت ارشاد، به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، به کمیسیون فرهنگی مجلس و ... مردم خوزستان دینشان را به اسلام ادا کرده اند؛ این جمله تاریخی امام را سرلوحه خویش قرار دهید. تبعیض در توزیع امکانات و ظرفیتهای عمومی به خصوص در بُعد فرهنگی که مهمترین عرصه هجوم و توطئه دشمن است ظلم به جوانان غیور و وارثان نسل حماسه و ایثار در اندیمشک به شمار می آید.
تیمم ارتماسی، یعنی چند لحظه پیاده روی در هوای غبارآلود و طوفان گرد و غبار قم!
عکس از سیدعلی مشتاقی نیا
«سوئلا بریورمن»، وزیر کشور انگلیس در نامهای خطاب به افسران ارشد پلیس گفته اهتزار پرچم فلسطین یا سر دادن شعار در حمایت از آزادی فلسطین میتواند جرم تلقی شود.
قابل توجه عزیزانی که غرب را مهد آزادی شمرده و آتش زدن قرآن را امری عادی در راستای تحقق دموکراسی تلقی می نمایند.
برافراشتن پرچم فلسطین را هم در انگلیس ممنوع کرده اند. پلیس فرانسه نیز تظاهرات در حمایت از مردم فلسطین را به خاک و خون کشید. پیشتر بیان شده بود حتی برگزاری یک کنفرانس دانشجویی در نقد اشغالگری قدس در کشورهای اروپایی ممنوع است. آن چنان که دیدید مورّخ ناقد دروغ هلوکاست را به زندان انداختند. چنان که تصویر و نام حاج قاسم را در اینستاگرام با شعار آزادی ملتها منع کرده اند. آنگونه که پیروان فرقه داوودیه را در آمریکا زنده زنده سوزاندند و... دلدادگان غرب کی از خواب ناز بیدار میشوند؟
شهناز تهرانی، بازیگر فاسد فیلمهای کثیف قبل از انقلاب، اعلام کرد دخترش شرمینه در ارتش رژیم غاصب خدمت میکند و آرزو کرد ارتش رژیم غاصب بر حماس پیروز شود.
خوشحالیم که فاسدها، خودشان را بهتر معرفی می کنند.
خوشحالیم که خط مفسدین از ما جداست.
همانطور که پیش بینی میشد در جریان لغو بازی الاتحاد و سپاهان، هم باشگاه سپاهان جریمه شد هم قرار بر این شد بازی در زمینی تکرار شود که تندیس و تصویر شهید سلیمانی در آن نباشد. قابل توجه دوستانی که این حقیر را به بدبیینی و بی اعتمادی و تخریب مسئولین متهم میکردند.