کار و نماز
خیلی ها با فرمانده لشکر کار داشتند ولی نمی توانستند در ساعت مشخصی او را پیدا کنند. مسئولیت او طوری بود که وقت بیکاری نداشت. بیکاری که نه، اصلاً فرصت نبود اگر کسی با او کاری دارد به راحتی بنشیند و با فرمانده خود صحبت کند. فرماندهی لشکر، کاری سخت و پیچیده بود.
از طرفی فرمانده لشکر، فرمانده لشکر اسلام بود و باید به رسم مسلمانی، ارتباطش با زیردستان را تقویت کرده و در هر فرصتی گامی برای خدمت به آنان برمی داشت.
برای حل این مسئله، ابتکار جالبی از خود نشان داد. نیم ساعت قبل از اذان به مسجد می رفت و می نشست. این گونه هر کس با او کاری داشت می دانست اگر هیچ جا دستش به فرمانده لشکر نرسد، نیم ساعت قبل از نماز می تواند او را در مسجد پیدا کند و به آسودگی حرفش را درمیان بگذارد. این ابتکار سردار شهید محمود کاوه، علاوه بر آن که قدمی در راه رفع مشکلات و رسیدگی به امور زیردستان محسوب می شد، روشی غیرمستقیم برای جذب دیگران به مسجد بود و باعث می شد توفیق نماز جماعت نیز عاید دیگران بشود.
کورش علیانی، یادگاران، ص78
- ۹۵/۰۶/۰۷