اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

عکسی عجیب از نمازجمعه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ب.ظ

این تصویر را از سایت مصلای نمازجمعه بابل برداشتم به جهت قبله دقت کنید!


  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسم دلدادگی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۹ ق.ظ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یادواره شهدای روحیه بابل در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ق.ظ


سومین یادواره شهدای مدرسه علمیه روحیه بابل، پنج شنبه 13 آذر ساعت 19 در مدرسه حجتیه قم برگزار می شود.

نخستین مراسم گرامیداشت این شهدا با سخنرانی حجت الاسلام عبدالکریم مازندرانی و آقا محمود شیرافکن همراه بود.

سخنرانی مراسم سال گذشته نیز بر عهده خطیب شهیر کشور حجت الاسلام نقویان بود که خود از دانش آموختگان این مدرسه علمیه در بابل است.

سخنران مراسم امسال حجت الاسلام گرجیان است.

البته حجت الاسلام شفیعیان به عنوان مجری – سخنران، مدیریت اجرای مراسم را برعهده دارد.

حجت الاسلام رضا حیدریان مدیر سابق مدرسه روحیه، قاری قرآن مراسم است و برادر خوبمان آقا کرامت هم مداحی را برعهده دارد.

فیلم کوتاه با جماعت، ساخته هادی نادری از طلاب مدرسه روحیه و یک کلیپ از خاطرات حجره نشینی مدرسه روحیه ساخته امیرحسین عبدی نمایش داده خواهد شد.

تجلیل از حجت الاسلام محمود کیا، روحانی آمر به معروف بابلی که در راه احیای امر الهی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و نیز تجلیل از پدر شهید سید محمد حسینی مدافع افغانستانی حرم از دیگر ویژه برنامه های این مراسم خواهد بود؛ انشالله.

با توجه به محدودیت های موجود، این مراسم صرفاً ویژه طلاب مدرسه روحیه و خانواده های محترمشان است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرزند شهید و لشکر یزید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ


شما فرزند شهید، شما تاج سر ما؛ اما اگر با پای خودت رفتی و به سپاه یزید پیوستی تکلیف ما با تو مشخص است. مگر در لشکر عمرسعد، کم جانباز و خانواده شهید بودند که عزم قتل امام خویش را داشتند؟

شما آقازاده، شما نور چشم همه؛ اما معیار حق و باطل، اسم و رسم و نسب نیست.

شیعه یکبار گوش یک فرزند شهید را کشید که اتفاقاً آقازاده که چه عرض کنم، امامزاده بود و همین یک گوش کشی برای همه تاریخ کفایت می کند که معیارها را قاطی افراد نکنیم. جعفر کذاب، فرزند امامی شهید بود که منفور ابدی روزگار شد.

ما یک بار واحدهای انزجار از مخفی شدن پشت شهدا را در فتنه 88 پاس کرده ایم.

فرزند شهید تاج سر ماست، تا زمانی که پا جای پای پدر شهیدش بگذارد؛ نه آن که بخواهد مثلاً با قانون شکنی و تقلّب، جیبش را پر کند و عرصه را که تنگ دید، ننه من غریبم بسراید!

این حناها رنگی ندارد برادر من؛ جمع کن این بساط ترحّم برانگیز را آبجی!

من صدها خانواده شهید را می شناسم که خدا می داند ذره ای چشم داشت به دست فرد یا نهادی ندارند. آنها طرف معامله خود را خدا می دانند نه این که مدام هوار بکشند بابای همیشه خوب ما را بدهید اگر ندادید پس لطفاً در ازایش سهمیه های ما را بدهید.

شأن خاندان بلندمرتبه شهدا بالاتر از این باج ستانی هاست. خدا می داند هر چه که نظام برای شهدا و خانواده هایشان گذاشته وظیفه اش بوده و کم هم گذاشته؛ زندگی و آبرو و عزت ما مدیون شهداست؛ این سهمیه های بی مقدار در برابر عظمت شهدا و غربت خانواده های بی ادعایشان پشیزی نمی ارزد؛ اما اگر دو سهمیه اشتغال برای ده فرزند شهید متقاضی وجود داشته باشد و یکی بخواهد وسط این ده نفر، معلق بازی در بیاورد کارش خلاف قانون و بی شک منافی با راه و منش شهید است.

مطمئن باشید پدر شهید شما هم جای ما باشد نمی گذارد حق فرزند شهید دیگری را با پارتی و توصیه از ما بهتران بالا بکشید. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بالاترین نمره قبولی عزاداری از آن کیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۱ ب.ظ


معیارهای باطنی برای ما قابل کشف نیست. تنها خداست که از نیّت ها و درون انسان ها با خبر است. اما اگر قرار باشد در ظاهر، برای سنجش عیار کارهایمان، ملاکی داشته باشیم می شود به برخی معیارهای نقل شده در آئین و آداب دینداری تمسک جست.

می گویند مقام مولایمان علی علیه السلام برای آن که به بالاترین مراتب معنوی برسد فقط این مانده بود که مردم سلامش نکنند. از آن بالاتر این بود که در جامعه اسلامی، برخی مسلمین حتی جواب واجب سلام او را نیز ندهند. امام مظلوممان اینگونه بالاترین مراتب قرب الهی را به دست آورد.

بر سر مبارک پیامبر ما نیز در راه ترویج دین و دعوت به نیکی، زباله ریختند و دندان نازنینش شکستند و ...

این گونه است که در باور ما این مضمون شکل گرفت:

هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

حالا اگر ما باشیم و ملاک هایی که بر اساس ظاهر در دین ماست باید بالاترین نمره قبولی عزاداری امسال اباعبدالله را به یک خانم بدهیم. خانم بهاره رهنما که مزد خدمتش به آستان امام عشق، توهین و تهمت بود.

دوستان مبلّغ ما حتی در بلاد کفر هم که خیمه عزا به پا می کنند مورد تکریم و احترام مردم غیر مسلمان قرار می گیرند. آن وقت این جا در قلب کشور اسلام، بانویی که به رسم دلدادگی، ساعتی را به عرض ادب به ساحت امامی غریب و طفلان سرگشته او اختصاص می دهد مورد وهن مسلمانی شناسنامه ای و قلمی هرزنویس قرار می گیرد که می خواهد با ترشحات ذهن آلوده اش دامان نجابت را مغشوش کند. به راستی مزدی که در عزاداری امسال نصیب خانم رهنما شد را چگونه می توان اندازه گرفت؟ دوستان ما صفر و صدی به مسئله نگاه نکنند. نروید دنبال آن که این خانم فلان جا فلان حرف را زده و پوشش او آن جا این طور بوده و ... هیچ یک از ما کامل و صد در صدی نیستیم و همه نیاز به اصلاح و کمال داریم.

باید به حال خانم رهنما رشک برد که لایق بود و ترکشی از جبهه سیاه و لجنزار شمرها و عمرسعدها هم سهم او شد. او لایق این مرتبه از قرب بود که مثل شیر ایستاد و گفت به کوری چشم یزیدیان، تا آخر عمر در خیمه اباعبدالله مقتل می خواند و به یاد طفلان عطش به سوگ می نشیند.

اگر اشتباه نکنم درباره آیت الله خوانساری نقل شده که اواخر حیاتش گفت: به این هشتاد نود سال عمرم که نگاه می کنم برای آن دنیا سرمایه ای جز روضه اهل بیت علیهم السلام ندارم.

مال و مقام و شهرت و علم و ... شاید ماندنی نباشد؛ اما مدال خادمی اهل بیت افتخار و ثروتی ابدی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک نفر گوش دولت پاکستان را بکشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ب.ظ


کشور دوست و برادر سابق، پاکستان سال هاست که مشی برادری خود با جمهوری اسلامی ایران را کنار گذاشته است.

تربیت نیروی متخاصمی به نام طالبان، نخستین نمود علنی از رفتار غیرمتعارف دولت پاکستان بود که سعی می کرد نفوذ ایران را در منطقه کاهش دهد.

ناامنی این سال های مرزهای جنوب شرقی نیز از بی رغبتی دولت پاکستان برای مقابله با گروهک های تروریستی مستقر در نقاط مرزی آن کشور حکایت دارد.

چند سالی است که منطقه شیعه نشین پاراچنار، در محاصره وهابیون خبیث قرار گرفته است. هر از گاه تعدادی از شیعیان مظلوم به دست آنان اسیر شده و اندکی بعد، سر و دست و پای بریده شان تحویل خانواده هایشان می شود.

دولت پاکستان به راحتی چشم بر این وقایع تلخ فرو بسته است. دولت جمهوری اسلامی نیز به دلایلی حاضر به حمایت علنی از مردم مظلوم این منطقه نشده است.

شیعیان پاراچنار گاه به تضرع از بسیجی های ایرانی می خواستند که لااقل به آنها جنگیدن و دفاع از خود را آموزش دهند.

اکنون سپاه غیورمردان بسیجی پاراچنار برای نجات مردم این خطه آماده شده است. درست در وقتی که قرار است اقتدار شیعه به نمایش درآید دولت پاکستان ارتش را به پاراچنار گسیل کرده تا مانع دفاع شیعیان از خودشان بشود!

عجیب است دولتی که مدعی التزام به مبانی اسلام است چگونه مردم بی گناه خود را به لبخند سیاه آل سعود و آمریکا می فروشد.

به نظر دیگر وقتش رسیده که دستگاه دیپلماسی دولت و مراکز دینی، دولت پاکستان را متوجه اشتباه خودش ساخته و برای دفاع از کیان تشیع وارد عمل بشوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیروزی جنبش مطالبه گری در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ


مجتبی موقر یکی از فعالان برجسته فضای مجازی و حقیقی! شهرستان بابل است که به رغم انتقاد از شیوه امر به معروف و نهی از منکر حسین منصف، عضو منتقد شورای شهر بابل، طی یادداشتی در وبلاگ اتاق سی، شهرداری را ملزم به پاسخگویی در قبال عملکرد خود دانسته و عدم حضور شهردار یا نمایندگان او در مناظره با منتقدان را به منزله یک پیروزی برای جبهه عدالت خواه شهر توصیف کرده است:

پیروزی جنبش مطالبه گری در بابل

پس از مدتها کش و قوس بین شهردار و برخی از مدیران ارشد شهرداری بابل با جناب آقای حسین منصف قرار شد به دعوت انصار حزب الله بابل جلسه پرسش و پاسخ و مناظره ای فی ما بین این دو جریان و در محل این مجموعه برگزار گردد که در نهایت این جلسه تشکیل شد اما بدون حظور طرف مقابل اقای منصف! البته در اینکه این عدم حضور؛ خود؛ به عنوان شکست آنها گردیده است؛ شکی نیست اما دلیل بر آن نیست که شکل عمل آقای منصف مورد تایید باشد!!! اما محتوی دعوی ایشان کاملا به حق و بجا بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر که غمش را خرید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ق.ظ


به چهره معصوم این دختر نگاه کنید. به او نمی آید که بیشتر از دو سال داشته باشد. ناز و قشنگ نگاهمان می کرد. کمی که گذشت، حیرت را می شد در صورتش دید. انگار برای او عجیب بود چه شده که یک دفعه مردم دورش جمع شده اند؛ به نوبت در آغوشش می کشند، او را می بوسند و به آرامی اشک می ریزند ...

یکی گفت بچه را ببرید عقب تر، می خواهند در تابوت را باز کنند. مباد که پیکر خونین پدر را ببیند.

اسمش سانیه بود. پدر سانیه، سید زاهد حسین نقوی، مدافع پاکستانی حرم بود که دیروز عصر روی دوش جماعت ایرانی و پاکستانی و افغانستانی و آفریقایی، تا آخرین منزل دنیا، تشییع شد.

سید زاهد، جوان بود و سه کودک خردسال داشت. کودکانی که در شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها روی خاک و گل مزار پدر نشستند، به آهستگی اشک ریختند و دل ما را آتش زدند.

شمار شهدای مدافع حرم قم به 28 رسید. قافله عشق، همچنان رهرو می طلبد. هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یکشنبه هسته ای در بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۲ ب.ظ


اگر چه کامران غضنفری، شهرتش را مرهون پژوهش بی بدیل خود در موضوع جام زهر و انتشار کتاب راز قطعنامه است؛ اما این محقق و نویسنده پرآوازه کشور حرف هایی ناب هم از پشت پرده مذاکرات هسته ای ایران با سردمداران کشورهای زیاده خواه دارد که بسیار شنیدنی است.

ناگفته های توافقات هسته ای و نقد و بررسی مستند مذاکره با شیطان را می توانید یکشنبه 9 آذر بعد از نماز عشا در مسجد ولایت بابل از زیان کامران غضنفری بشنوید. جلسات هفتگی انصار حزب الله و موضوعات چالشی آن همراه با پرسش و پاسخ بوده و شرکت در آن برای عموم آزاد است.

شعری زیبا از علی رضا قزوه را به برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در این جلسه به یادماندنی تقدیم می کنم:

یک بیشتر است یا سیصد؟

چقدر بازی دشواری بود

در آلماتی دو داشتیم دو بر یک می بردیم

که داور انگلیسی نگذاشت

در آلماتی یک

یک بر یک شده بودیم

در بغداد

صفر بر صفر

حتی در مذاکرات اردوغان و سیلوا با ما

دو هیچ به نفع ما شده بود

وقتی که با ننه اشتون مذاکره می کردیم آن روزها

با کدخدا که بستیم

بازی ناگهان شش بر یک به نفع کدخدا شد

بی دعوت به نیویورک که رفتیم

بازی ۲۱ بر یک

به نفع آنان شد

ده امتیاز به خاطر یک صندلی

و بعد سه روز مذاکرات نفس گیر

سی و پنج بر یک

فقط تیر دروازه را اشتباه گرفته بودیم.

آنها گل می زدند

ما لبخند می زدیم

آنها گل می زدند

ما به آنها پنالتی تعارف می کردیم

سوار بنز شدیم

سندش را به ما نشان دادند

گفتند تک چرخ بزنید

به شرط آن که فقط یک چرخش بچرخد

گفتند بوق بزنید

به شرط آن که صدایش بیرون نرود

دنده عوض کنید

اما در حالت پارک

 گفتند می توانید برای یک برنامه

با اجازه ی ما

در بنز خودتان لم بدهید

گفتند با اجازه ما می توانید حتی به آینه ی بغل نگاه کنید

گفتند با اجازه ی شورای امنیت

می توانید در آینه ی عقب به مدت دو تا سه دقیقه خیره شوید و لذت ببرید

بنا شد نتیجه را کلاه قرمزی اعلام کند

و ناگهان کلاه قرمزی گفت:

ما برده ایم !

داور گفت آنها برده اند

ننه اشتون خندید و رفت در آغوش کری

کری گفت ما برده ایم

اسرائیل گفت ما آن یک گل را قبول نداریم

کلاه قرمزی گفت:

یک از سی و پنج بزرگتر است

پس ما برده ایم

و پسرخاله اعداد را در هم ضرب کرد و گفت:

گاهی اگر خدا بخواهد

یک بزرگتر از سی و پنج خواهد شد

ناصر می گوید:

در فردو به دستشویی نمی توان رفت

وگرنه بازی سی وشش بر یک می شود

در اراک آب معدنی نمی توان خورد

وگرنه سی و هفت بر یک می شود

بناست پول ها آزاد شوند

تا پول بیفتک و شاتوبریان ۲۵ بعلاوه شش شود

بناست پنج درصد از تحریم ها کم شود

به بهای حذف دو تا بیست درصد

در متن انگلیسی بناست

تمام پاز ها تبدیل به پز شود

فیل ها تبدیل به بز

تمام آب های سنگین

آب هویج شوند

لطفا برای پسرخاله دست بزنید و صندلی بیاورید

در نیویورک

دو صندلی

در شورای حکام و امنیت

سه صندلی

یک فرهنگ انگلیسی دانش آموز

برای لحظه های امضا

یک فراک قرمز برای پسرخاله و کلاه قرمزی

یک کلاه برای بابانوئل

بناست بازی هر شش ماه ادامه داشته باشد

هر شش ماه شش گل

به حساب شش بعلاوه ی شش می ریزند

تا پنجاه سال

و آخرش بازی را

سیصد بر یک اعلام می کنند!

آن وقت کلاه قرمزی خواهد گفت:

یک بیشتر است یا سیصد!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل و حاشیه های پررنگ تر از متن!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۳ ب.ظ


زیگزاگ رفتن، یکی به نعل و یکی به میخ زدن، نان به نرخ روز خوردن، مصلحت اندیشی و محافظه کاری و ... القابی است که اگر به هر کسی بچسبد یقین دارم به محمد مهدی آقاجانی نخواهد چسبید. آنهایی که محمد مهدی را می شناسند به خوبی شهادت می دهند که این فرزند دلاور سردار شهید اسلام، تمام جوانی اش را از قبل از دوره دانشجویی تا الان که هنوز شغلی در خور توان و جایگاه خود پیدا نکرده، بی ادعا و بی منّت، وقف طریقت ناب عدالت طلبی و احیای ارزش های دینی کرده است.

محمد مهدی که از دیرباز هم با حسین منصف پیوندی فکری و معنوی داشته و هم شهردار جوان شهر را به خوبی می شناسد – والبته این مراوده سوءظن هایی را هم در روزهای اخیر نسبت به او در برخی اذهان دامن زده است -  از زاویه نگاه خود با همان صراحت و شفافیتی که خواسته یا ناخواسته به وصف باطنی او بدل گردیده، به خبرسازترین رویداد سال93 بابل یعنی ماجرای اعتراض منصف به فرهاد عسکری، شهردار شهر حاشیه ها پرداخته است.

برآیند این صراحت لهجه به یقین در همدلی بیش از پیش چهره های شاخص عدالت خواه در دیار مؤمنان مؤثر واقع شده و جبهه عدالتخواه شهر را در موضع مطالبه گری خود تقویت خواهد کرد. یادداشت فرمانده سابق پایگاه مقاومت شهید بزاز،
مسوول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه ساری و دبیر جبهه ایمانی بنیان مازندران را حتماً بخوانید:

آشنایی پردردسر!
بیش از 15 سال است که حاج حسین منصف را می شناسم و خمس این سال ها با شهردار بابل نشست و برخاست داشته ام. شاید همین میزان کم آشنایی پردردسر دلیل خوبی باشد برای نگاشتن این وجیزه که نمی دانم چقدر راه گشاست.
شاید بهتر باشد پیش از هر حرف و سخنی چند شهادت بدهم: هیچ گاه از حاج حسین منصف حرفی برخلاف تقوا و برخاسته از هوای نفس ندیده و نشنیده ام، شاید همین یک دلیل برای ثبت ارادت به ایشان کافی باشد و الا حاج حسین آزاده، حسن ها در وجود دارد و همیشه پای ثابت برنامه ها و طرح های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مان بوده است.
فرهاد عسکری را هم جایی خارج از ساختمان فسادزده و بوروکراسیته شهرداری شناخته ام؛ در میان هیات و پایگاه بسیج و تجمع های انقلابی. فردی ساده، بی تکلف و برخلاف همکاران سابق و شاید آینده اش خاکی و مردمی که نقش او را در فعل و انفعالات فرهنگی مثبت بابل بیش از روسای اداراتی می دانم که سال هاست نام و نان فرهنگ را مختص خود می دانند.
اغلب اعضای شورای شهر را هم می شناسم و ساده بگویم که دل خوشی از اکثریتشان ندارم و برای رای نیاوردن غالبشان تلاش کرده ام!(باشد که مرضی خداوند متعال قرار گیرد!)
شاید همین آشناییت های کم و بیش باعث شده تا دوستان خوش انصافم! انتظار داشته باشند تا موضعی انقلابی! اتخاذ کنم و در میان معرکه، کتم را بر سر بچرخانم و مثل قداره کش ها نفس کش بطلبم برای ادای فریضه ی عدالت خواهی!
هرچند در بدو بروز این ماجرا در پیامکی مختصر نظر خود را به شهردار و منصف عرض کردم (بماند که هر دو بزرگوار به گوش نگرفتند و راه خود را رفتند) ولی به درخواست برادرم سیدحمید مشتاقی نیای عزیز در این چند سطر اشاره ای اندک می کنم تا شاید ادای دینی باشد به اقامه عدالت!

دوستان، حاج حسین را حاج کاظم آژانس شیشه ای خوانده اند. تعبیر بجا و صحیحی است. حاج کاظم در مقابل ظلم و بی عدالتی نهادینه شده در جامعه می شورد که امری مقدس و ستودنی است. ولی فراموش نکنیم کار حاج کاظم خلاف قانون بوده و هست! ولی آیا این کار خلاف قانون مقدس دلیل بر پاک نمودن صورت مساله و تبرئه خاطیان می باشد؟ جواب مشخص است و منفی.
منصف بر بی عدالتی نهادینه شده در شورای شهر و شهرداری که بخش اعظم آن میراث حضرات شهردار و شورای پیشین و بخشی حاصل عدم تسلط کامل مهندس عسکری بر شورای شهر فعلی و بدنه شهرداری است شوریده ولی از راهی اشتباه. بی انصافی است اگر این اشتباه را بر سابقه درخشان و پربرکت و نیت خالصش نبخشند و او را روانه ی بازداشتگاه و زندان کنند.
نحوه نادرست مطالبه عدالت یکی از بزرگترین آفات آن است. در همین ماجرای اخیر هم شاهد بوده و هستیم که اصل حرف، گم شده و مسوولین با بهانه های مختلف از پاسخگویی طفره رفته اند و سوال ها به پشت گوش انداخته شده و حاشیه ها طبق معمول از اصل پررنگ تر گردید.
مطالبه و سوال از شورای شهر و شهرداری به بهانه ی غیرقانونی بودن حرکت، فراموش شد. هرچند به شخصه برگزاری مناظره را امری بیهوده می دانم و این وظیفه ی روابط عمومی شهرداری و شورای شهر است که حداقل پاسخی مکتوب به پرسش ها و شبهات و انتقادات وارده صادر نماید. شهردار را آنقدر منطقی و موجه یافته ام که مطمئنم به زودی به تمامی شبهات و انتقادات پاسخی شفاف می دهد و در مقابل خطاهای سهوی پیش آمده نیز با همان سادگی لهجه ی خود عذرخواهی می کند. هنوز هم او را بهترین گزینه برای گرداندن امورات اجرایی و خدماتی شهر می بینم و همچنان بزرگترین ایراد ایشان را عدم حضور در جلسات مردمی به عنوان پاسخگو و متکلم می دانم(با این حال ایشان هنوز یکی از در دسترس ترین مسوولین استان و شهرستان هستند.)

پاسخگویی، وظیفه ی مسوولین است و حق شهروندان و امیدوارم این قرعه بعد از شهردار به نام سایر مسوولین شهرستان بیفتد. (راستی از فرمانداری بابل چه خبر؟!)
هرچند عده ای بگویند ما وامدار ایشان هستیم و زبانمان در مقابل ایشان سنگ گرفته است! خدا خوب می داند که شهردار بابل چیزی فراتر از سایر تشکل های فرهنگی شهرستان به پایگاه شهید بزاز و سایر تشکل هایی که بنده حقیر در آن خدمت کرده ام نداده، مگر با تصویب شورا و دستور کتبی آن. تمام حرف های غیرمنصفانه دوستان سابق را هم به حساب هیجانات قدم های اول عدالتخواهی شان می گذارم و امیدوارم در این راه که در آن نوپا و تازه وارد هستند قدری بیشتر تقوا به کار بندند.

تمام نقدها و گله های ما از حسین منصفی که حالا عضو شورای شهراست بماند برای آینده. دوستان جدید حاج حسین منصف را هم مثل ایشان محترم می دانم ولی امیدوارم جنس دوستی شان از جنس دوستی خاله خرسه نباشد و آنچه که به دنبالش هستند همان عدالت ناب باشد و نه به کرسی نشاندن رای و نظر و خواست درونی خود با استفاده از جایگاه حاج حسین.

التماس دعا. محمد مهدی آقاجانی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فیضیه از نگاهی دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ب.ظ

شیخ نشسته بود و می خواست چند لقمه غذا بخورد که گربه ای از راه رسید و تکه ای نان و پنیر هم سهم او شد.



شیخ خواست لقمه دیگری بردارد که گربه قبلی، سوتی زد و یکی از بستگان سببی اش را خبردار کرد ...



شیخ هم غذایش را دو دستی تقدیم آنها کرد و نتیجه گرفت که دیگر در ملأعام صبحانه نخورد!


  • سیدحمید مشتاقی نیا

نترسید، مردم گازتان نمی گیرند!!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ


به گزارش شلمجه نیوز از بابل، محمدحسین منصف عضو جنجالی و معترض شورای شهر بابل دوباره مسئولین شهر را به مناظره فراخواند و از ما خواست متن زیر را انتشار دهیم.

مردم گازتان نمیگیرند؟!

منصف که خود عضو شورای شهر است اما هیچ یک از اعضای این شورا وی را همراهی نکردند و جالب است در این باره اصلا واکنشی هم نشان ندادند و ظاهرا سکوت کردند!

منصف نوشت:
سلام بر شهید و شهادت
خیلی از حرف ها و اسناد برای گفتن و نشان دادن دارم اما به احترام شهدا سکوت میکنم و بار دیگر همه افراد مرتبط با این موضوع را دعوت به مناظره میکنم و از آفای فرماندار و نمایندگان بابلی مجلس میخواهم بر این مناظره نظارت کنند و این بار علاوه بر شهرداری و مسئولین آن اعضای شورای شهر بابل نیز حضور داشته باشند تا حق و باطل در حضور مردم عزیز معلوم گردد. لطفا از مردم نترسید و صادقانه و رودرو با آنان گفتگو کنید. مردم گازتان نمیگیرند . مردم همان کسانی هستند که موقع انتخابات در بدر دنبالشان میگشتیم تا به ما رای بدهند. ولی الان از رودرو شدن با آنان در یک مناظره میترسیم.
از خدا بترسیم و در همین دنیا خود را محاسبه کنیم که دادگاه الهی در پیش است.
محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل

منبع: شلمچه نیوز

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حفره های نظارتی حوزه را جدی بگیرید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ق.ظ


چندی پیش مطلبی را با نگاهی تردیدآمیز نسبت به سوابق حوزوی یک دکتر دامپزشک، که ناگهان معمم شده و پستی فرهنگی را در شرکت ملی نفت ایران دریافت کرد، منتشر نمودم. در آن مطلب از مسئولان محترم نظارتی حوزه خواستم بی اعتنا به نسب فرد مذکور، نسبت به پیگیری این مسئله و مقابله با حفره های نظارتی اقدامی جدی بنمایند.

به تازگی یکی از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه متنی را به قسمت نظرات مطلب فوق ارسال کرد که نشان از ردّ سابقه حوزوی فرد مورد اشاره داشت:

سلام علیکم. بهترین ناظر بر روحانیت، شما مومنین که عامل به «تکلیف مبارک امر به معروف و نهی از منکر » هستید، می باشید.

حقیر بعد از اطلاع از طریق آشنایان جناب آقای احمد مجیدی نسب دکتر دامپزشک محترم و مراجعه به سایت های خبری و وب سایت خود جناب دکتر دامپزشک و مشاهده درج تصویر پدربزرگوار ایشان (که روحانی هستند) بجای تصویر خود دکتر، در دیداری به عنوان "دیداراحمدمجیدی نسب با علامه جوادی آملی حفظه الله" وخواندن کامنت های انتقادی در ذیل خبرهای مربوط به آقای دکتر دامپزشک، با این مضمون که شما هیچ سابقه حوزوی ندارید وعدم ارائه اسناد ایشان در پاسخ منتقدین، به صورت جدی پیگیر رسانه ای و مراکز مربوطه حوزوی شدم.

تا کنون همگی مراکز مسئول، عدم مشاهده سابقه حوزوی او را تأیید کردند واز قضای روزگار از نزدیکان ایشان( که خود جزء ناظرین رسمی ومشترک بین نظام مقدس ج.ا.ا. و حوزه، بر روحانیت معزز هستند ) نیز انگار اظهار بی اطلاعی از وجود چنین سابقه ای کردند.

از همه عجیب تر رسانه های مدعی شفاف سازی هستند که این یک قلم را از روی علم ندیدند؟! ظاهراً از جنس حقوقی هایند نه از جنس سر.....ها. خدا به فریاد این ملت مواجه با آشنایان از گریزگاهای حقوقی و قانونی برسد!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سازمان تبلیغات را تعطیل کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۶ ب.ظ


شایعه تغییر در مدیریت کلان سازمان تبلیغات اسلامی این روزها بر سر زبان ها افتاده است. ظاهراً مدت قانونی ریاست حجت الاسلام خاموشی، شخصیتی که علاقمندی اش به عالم سیاست کمتر از فعالیت های فرهنگی نبوده، به اتمام رسیده است.

راقم این سطور بابت تعامل با برخی ادارات و مؤسسات زیرمجموعه این سازمان، نسبت به برش مدیریتی و نگرش فرهنگی -سیاسی جناب خاموشی نقدهایی اساسی دارد که بررسی آن به مجالی فراخ تر از این مقال محتاج است.

سازمان تبلیغات اسلامی حدود دو سال است که با کمبود بودجه ای بی سابقه دست و پنجه نرم می کند. از سوی دیگر، نمود عملکردهای برجسته این سازمان را در سه محور می توان خلاصه کرد:

الف- فعالیت های قرآنی

ب- سامان دهی و حمایت از هیئات و تشکل های مذهبی

ج- اعزام مبلّغان روحانی به نقاط مختلف کشور

نکته قابل تأمل این جاست که سازمان اوقاف نیز علاقه خاصی به فعالیت موازی با سازمان تبلیغات دارد. اگر چه فعالیت های قرآنی و هیئتی اوقاف بعد از مدتی به منظور پیشگیری از تداخل با برنامه های همسو در سازمان تبلیغات، تا حدودی تعدیل شد ولی در سال های اخیر نمی توان از برتری اوقاف در برنامه های مربوط به اعزام مبلّغ نسبت به سازمان تبلیغات و اقبال روحانیون به این نهاد تازه نفس، چشم پوشی کرد.

اوقاف نیز مانند سازمان تبلیغات توسط روحانیونی علاقمند به ترویج امور مذهبی اداره می شود با این تفاوت که بودجه اوقاف بر خلاف سازمان رقیب خود متصل به منابعی ناتمام است که بالا و پایین رفتن قیمت ارز و نفت و طلا و یا کم و زیاد شدن فشار تحریم ها نمی تواند تأثیری روی آن داشته باشد.

به نظر می رسد ادغام دو سازمان نسبتاً موازی اوقاف و تبلیغات اسلامی می تواند به تخصصی تر شدن فعالیت های سه گانه مذکور بینجامد. قطعاً آمیخته شدن تجربیات گرانسنگ فعالان مخلص سازمان تبلیغات با علاقه و توان مدیران سازمان اوقاف نتیجه ای شیرین در بسط و گسترش دامنه فعالیت های مذهبی در سطح کشور خواهد داشت.

درباره حوزه هنری سازمان تبلیغات که البته جز در روی کاغذ، نسبتی چه از نظر مدیریتی و نظارتی و چه از نظر رویکردهای فرهنگی و محتوایی با سازمان متبوع خود ندارد هم می توان فکر دیگری کرد. این حوزه یا به طور مستقل به فعالیت های نصفه و نیمه خود ادامه داده و یا می تواند به عنوان نهادی هنری زیر مجموعه اوقاف به ادامه امور اداری خود بپردازد.

دوستان عزیز سازمان تبلیغاتی ما هم نگران این چند سطر پیشنهاد نباشند و به حقیر گله نکنند؛ صدای این نوشتار بیش از محدوده فضای مجازی انعکاسی نداشته و به جایی نخواهد رسید! اما اگر روزی این اتفاق افتاد به یقین شاهد ثمرات خیر ادغام این دو نهاد و اجتناب از موازی کاری های فرهنگی در کلیّت فضای جامعه خواهیم بود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دعوت دوباره برای مناظره یکشنبه

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ


بر اساس اطلاعیه ای که هفته گذشته از سوی حسین منصف، عضو منتقد شورای اسلامی شهر بابل صادر شده بود، مسئولان شهرداری بابل برای پاسخگویی درباره عملکردشان، صبح یکشنبه دوم آذر به مناظره در ساختمان شورا دعوت شده بودند. امروز بنری در مقابل ساختمان شورا نصب شد که حکایت از لغو جلسه مناظره به دلیل ضیق مکان! داشت.

محمد حسین منصف با صدور پیامی، خبر لغو جلسه مذکور را تکذیب کرد:

سلام بر دوستان / مقام معظم رهبری میفرمایند
"در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود.هیچ شخص یا نهاد نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور ، خود را از حساب کشی معاف بشمارد.
با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد."
منبع: بخشی از فرمان 8 ماده ای مبارزه با مفاسد اقتصادی 10 اردیبهشت 1380


بنا بر این مناظره روز یکشنبه ساعت 9 صبح در شورای شهر بابل برقرار است.
واقعا چرا دوستان ما در شهرداری و شورا از حاضر شدن در برابر مردم و پاسخگویی به مردم ابا دارند و طفره میروند؟!
موقع گرفتن رای از مردم خودمان به سراغشان میرویم و در مجلس ختم و عروسی و هر تجمعی حاضر میشویم اما موقع پاسخگویی به مردم فرار میکنیم.
مردم ما باهوشند و این رفتارهای دو گانه ما را در ذهنشان ثبت میکنند.
راستی چرا بعضی از ماها از پاسخگویی در مقابل مردم طفره میرویم و تا علم مبارزه با تخلفات برافراشته میشود خود را به عنوان نظام معرفی میکنیم و میگوییم نظام صدمه میخورد! نخیر شما که تخلف کرده اید صدمه میخورید نه نظام . شما هستید که با تخلفات خود آبروی نظام اسلامی را میبرید و مردم را بد بین میکنید.

مبارزه با تخلفات شما دفاع تمام قد از نظام جمهوری اسلامی ایران است که من و میلیونها مردمی مثل من حاضریم جانمان را در راه آن فدا کنیم.
یکبار در جبهه های جنگ سخت با دشمن بعثی این را نشان دادیم و این بار در جبهه جنگ نرم حاضر به فداکاری و گوش به فرمان رهبری معظم هستیم.
عزت رهبری و نظام اسلامی و عزت مردم بزرگ ایران مستدام باد.

محمدحسین منصف

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ب.ظ


باقر حسین با پیکر پاره پاره آمد. بدنش ارباً اربا شده بود.

مادر آمد بالای سر جنازه؛ اول فقط اشک ریخت و بی صدا گریه کرد. بعد دهانش به فریاد باز شد؛ نه از سر بی تابی و جزع.

مادر، نگاهی به پیکر تکه تکه شده جگرگوشه اش انداخت، سر به آسمان بلند کرد و فریاد زد: بدن پاره پاره پسر من، فدای بچه های حسین ...

دیروز بهشت معصومه، محشری بود. مدافعان پاکستانی حرم، قم را به رایحه کربلا، معطر کرده بودند.

از قم که می خواهید به تهران بروید، پانصد متر بعد از عوارضی، یک ورودی به سمت بهشت معصومه است. همان ابتدا، قطعه شهدای مدافع حرم را می توانید ببینید و پنج دقیقه ای به رسم میهمان نوازی، به ساحت شهدای غریب ایران، عرض ارادت کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هشدار و تلنگر، تقدیم به شهرداری بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ق.ظ


محمدعلی کرامتی، از مسئولان برجسته انصار حزب الله و از چهره های فعال و سرشناس عرصه های اجتماعی و فرهنگی استان مازندران طی یادداشتی درباره حوادث اخیر مرتبط با شهرداری بابل نوشت:

 این روزها قلم های متفاوتی درتأیید یا تکذیب منصف زده شد. تماس های متفاوتی هم گرفته شد! روابط عمومی شهرداری هم اطلاعیه جالبی! صادر کرد. نیروی انتظامی، فرماندار، شهردار، مدعیان بی بصیرت! و.......هرکدام به نوعی عرض اندام کردند! یکی از اکنون برای دوره بعد انتخابات شورا دارد برای خودش با تخریب منصف، رأی جمع می کند. جریان عاشورای سال گذشته را پیش می کشد و ... یک مسـؤل هم به ما که می رسد از منصف حمایت می کند ولی همزمان از پشت خط، پرسنل شهرداری را تشویق به شکایت ازمنصف می نماید!

همه آمدند. خیلی هاهم که می بایست بیایند به بهانه هایی نیامدند! یک عده هم با نگاه بصیرانه و بدون درنظرگرفتن اختلافات سلیقه ای با منصف به اصل حرکت وفریاد ارزشمند وعدالت خواهانه او لبیک گفته و پا به رکابش شدند. همه درحال تحرک وتکاپو و نگارنده اعظم نیز درحال ثبت اعمال ونیّت ها!  
حسین عزیز! آنهایی که عملکردشان در طول دوران می طلبید که حمایتت نکنند تکلیفشان برای ما همیشه مشخص بوده وطبیعی است که با شتابزدگی و صدوراطلاعیه باید دست به تطهیر چهره های معلوم الحال بزنند! اما عجب ازمدعیان عقب مانده ازقافله!!!! البته ما درفتنه 88 توجیه وفرار از خطر این جمع اندک که بعداز9دی، طلبکارانه همت و زحمت پابرهنگان نظام را به نام خودشان مصادره نمودند را تجربه کرده بودیم!

و اما هشدار: خطاب به روابط عمومی شهرداری که باسیاه نمایی و صدور تخریب نامه علیه منصف، سعی بر تطهیر چهره شهرداری و ماله کشی برتخلفات بیشمار داشت!!! نامه ای که برعلیه منصف تنظیم کردید با امضاهای پای آن به رؤیت همه دوستان عدالتخواه رسید. ما ضمن عذرخواهی ازمحضر جمعی از پرسنل خدوم و خالص شهرداری که ارزشمندانه به خلق خدا و نظام مقدس خدمت می رسانند - و نگاه ما نسبت به این جمع باعظمت، نگاهی مثبت به همراه تقدیراست- به آن دسته اندک از پرسنلی که با سرپوش گذاشتن بر تخلفات محرز و تشویش اذهان سعی و اصرار و پا فشاری بر تأیید تخلفات خود دارند هشدار می دهیم که شبیه خانه تکانی سال86 شهردای بابل دوباره درحال اتفاق است. آن سال نیز نیروهای ارزشی شهر کاری کردند که عرصه بر متخلفان، تنگ و ناگوار شود. چشمان تیزبین و ذره بین های دقیق عدالتخواهان بر شاکله شهرداری بابل نظاره گر بوده و این بارهم حماسه ای دیگر در راه است..............و خداوند متعال همیشه راه توبه و برگشت را برای بندگان مهیا نموده.

عرض آخر این که عدم حضورطرفین مناظره 2آذر9صبح در ساختمان شورای شهر بابل، نشانگر ضعف ومهر تأییدی بر اتهامات وارده خواهد بود.
آن را که حساب پاک است از مناظره چه باک است؟!

والسلام علی من اتبع الهدی

محمد علی کرامتی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خون دل و دل خون

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۲۹ ق.ظ


تیربار دشمن، امان رزمنده‌ها را بریده بود. هر کس داخل کانال می‌رفت، هدف قرار می‌گرفت و شهید می‌شد. بچه‌ها زمین‌گیر شده بودند. تا آن تیربار آن‌جا بود نمی‌شد کاری کرد. اگر رزمنده‌ها پیشروی نمی‌کردند، عملیات با مشکل مواجه می‌شد. شرایط، حساس بود

احمدرضا اسماعیل‌زاده، رو کرد به من و گفت: به نظرت خون دل خوردن آسان‌تر است یا خون دادن؟ ماندم چه بگویم. وسط این اوضاع، منظورش چه بود، خدا می‌دانست!

خودش ادامه داد: به نظر من، خون دادن، آسان‌تر از خون دل خوردن است. الآن اگر نتوانیم کاری کنیم، در آینده باید بنشینیم و خون دل بخوریم.

این را گفت، از جا برخاست و چند نارنجک را با خود برد. احمد که رفت، تیربار دشمن برای همیشه خاموش شد. حالا گره کار باز شده بود، هر چند خودش تا مدت‌ها نتوانست برگردد. پیکر پاکش میهمان ام‌الرصاص شد.

کتاب چهل حماسه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منصف را خدا آزاد کرد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۳۵ ب.ظ


محمدحسین منصف که در آخرین ساعات اداری روز چهارشنبه گذشته راهی زندان شده بود صبح امروز پنج شنبه آزاد شد.

عضو انقلابی شورای اسلامی شهر بابل پس از آزادی در جمع خبرنگاران و نمایندگان گروه های مردمی که به استقبال او رفته بودند اعلام کرد: من با انتخاب و تصمیم خود از سپردن وثیقه خودداری کردم تا با رفتن به زندان ثابت کنم که در راه مبارزه با تخلفات و قانون شکنی ها از دادگاه و زندان وحشتی ندارم.

وی نحوه برخورد قاضی مهاجری را در این پرونده بسیار خوب و قابل تقدیر دانست.

تشیّع، رئیس دفتر حجت الاسلام ناصری نماینده مردم شریف بابل در مجلس نیز از سوی ایشان با جدّیت پیگیر آزادی منصف بود که جا دارد از اقدام هوشمندانه این نماینده اصولگرای مجلس تشکر کرد.

شواهد امر نشان می دهد که شکایت اخیر از منصف و بازداشت او نقطه عطفی در اتحاد مجموعه نیروهای عدالت طلب شهرستان بابل و ایجاد حساسیت در بدنه نیروهای مذهبی شهر محسوب شده و باعث گردید تا دلایل اعتراض این عضو شورا نسبت به عملکرد شهرداری یک بار دیگر بر سر زبان ها بیفتد. افکار عمومی بی تردید بهترین ناظر برای قضاوت در خصوص این ماجراست.

با خلع سلاح شدن مخالفان منصف، تردیدی نیست که شهرداری بابل به زودی مجبور خواهد شد نسبت به اتهامات و ابهامات مطرح شده در پیشگاه مردم پاسخ گو باشد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمایت تشکل های فرهنگی از حسین منصف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۵ ب.ظ


به دنبال اعلام حمایت انصار حزب الله و جبهه فرهنگی فاطمیون از اقدام عدالتخواهانه عضو منتقد شواری اسلامی شهرستان بابل و تقبیح برخورد سلبی با این آزاده دلاور، جمعی دیگر از تشکل های فرهنگی استان مازندران نیز حمایت خود را از محمد حسین منصف اعلام کردند:

بسم الله الرحمن الرحیم

روح آزادگی هر انسان مسلمانی با الهام از آموزه های مکتب عاشورا، اصل عدالت خواهی را یک تکلیف فردی و اجتماعی دانسته و با لغزش ها و خطاهایی که منافع جامعه دینی را به خطر می اندازند، اندک سازشی نخواهد داشت.

برادر عزیز و آزاده قهرمان شهرستان بابل، محمد حسین منصف تذکراتی را در خصوص یک نهاد خدمات شهری بیان کرد که نخستین وظیفه مسئولان ذی ربط، پاسخ متقن به مطالبات ارزشی ایشان بود.

متأسفانه تا کنون نه تنها پاسخ شایسته ای از سوی متولیان امر نسبت به ادعاهای این عضو بسیجی شورای شهر داده نشد؛ بلکه در اقدامی عجیب شاهد بازداشت او نیز بوده ایم.

تشکل های امضا کننده این نامه ضمن حمایت از محمدحسین منصف که جلوه ای از عمل به تکلیف الهی نهی از منکر علنی را به منصه ظهور رساند، از مسئولان محترم شهرستان بابل تقاضا دارند برای یک بار هم که شده مستندات خود در خصوص ردّ ادعاهای این چهره برجسته فرهنگی را منتشر نمایند.

یادآوری این مهم، ضروری است که پست و منصب دنیا دیر یا زود به اتمام خواهد رسید. آنانی که گمان می کنند از پیچ و خم دنیا با هر حربه ای می توانند عبور کنند دشواری حساب و کتاب قیامت را برای یک لحظه هم که شده مقابل چشمان خود ترسیم نمایند. برگ برنده منزلگاه آخرت در دست کسانی است که این دنیایشان را با صدق و مردانگی و امانت داری سپری کرده باشند.

والعاقبة للمتقین

کانون همبستگی فرزندان شاهد استان مازندران

ستاد مرکزی لاله های زهرایی مازندران

شرکت تعاونی گلزار آلاله شهرستان بابلسر

دبیرخانه شبکه استانی وارثون  

  • سیدحمید مشتاقی نیا