اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تمدن اسلامی» ثبت شده است

عزیزان مداح! این خاطره صادق آهنگران را بخوانید:

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۷ ب.ظ

روایت آهنگران از اخطاری که از امام گرفت 

 

در مراسم سوم یا چهلم شهدای بمباران دزفول شعری خواندم که با بیت‌ ‌«ای عزیزان شد به پا غوغای محشر» شروع می شد و در ادامه شعر «یک طرف‌ افتاده طفلی یک طرف افتاده مادر». اشعار، صحنه های دلخراش جنگ را‌ مجسم می کرد که چه روی داده است. شعر را که خواندم همان شب دو بار از‌ تلویزیون پخش شد و در روزهای بعد چندین بار با آهنگ و تصاویر مناسبی‌ که بر روی آن مونتاژ شده بود، پخش شد.
بعد از این جریان در شیراز‌ خدمت آیت اللّه  ‌‌حائری شیرازی‌‌ بودیم تا برای رزمندگان از صحبت های ایشان‌ تصویر برداری کنیم. بعد از مراجعت، در اهواز آقای‌‌ غلامعلی رجایی ‌‌را‌ دیدم، ایشان به من گفت: آقای انصاری با ما تماس داشتند و سراغ شما را‌ می گرفتند. ولی من به ایشان گفتم به شیراز رفته اند.

آقای انصاری گفتند: به‌ ایشان بگویید امام به حاج ‌‌سید احمد‌‌ آقا فرمودند که: «به ایشان بگویید اشعار‌ حماسی بخواند». وقتی من این خبر را شنیدم ذهنم روی همان شعر متمرکز‌ شد، چرا که صحنه های دلخراش جنگ را بیان می کرد. با وجود ریتم بسیار‌ خوبی که داشت اشعار حماسی محرکی نبود و شاید تنها چند بند آن حماسی‌ بود. گفتم احتمالاً همان شعر است. با آقای رجایی تماس گرفتم ایشان گفت:‌ بله، این اشعار را چند شب از تلویزیون پخش کرده اند و حضرت امام هم‌ شنیده اند لذا این مطلب را بیان داشته اند.‌

‌‌   یک بار دیگر در نماز جمعه تهران اشعار حماسی‌ ‌‌«خیز ای رزمنده شیر‌  ‌ خانه از دشمن بگیر»‌ ‌‌را خواندم. در متن شعر چند جمله ای بود که می گفت «ای کسانی که‌ خانه هایتان ویران شد و سوخت ای کسانی که چه شُدید...»

بعد از اتمام نوحه‌ گویا از جماران تماس گرفته بودند ولی به من خبر ندادند. بعد آقای ‌‌مرتضائی فر‌ به من گفت که: حاج سید احمد آقا تماس گرفته و گفته است که امام به وسیله‌ رادیوی کوچکی که در دستشان بود اشعار را می شنیدند وقتی به این قسمت‌ رسیدند، رادیو را زمین گذاشته اند و فرموده اند: «به ایشان بگویید مردم ما،‌ مردم جنگند مردم حماسه اند» و امام روی این قسمت حساس شده اند.

این‌ مطلب را که شنیدم با خودم گفتم: اگر ما چیزی بخوانیم که مورد تایید امام‌ نباشد مورد تایید ‌‌امام زمان ‌‌هم نیست و خدا هم قبول نمی کند و اصلاً برای ما‌ فایده ای ندارد. لذا در جماران به خدمت آقای انصاری رسیدم و قضیه را برای‌ ایشان مطرح کردم و گفتم اگر قرار باشد ما شعری بخوانیم که امام تایید نکند،‌ کارم را مورد تایید اهل بیت(ع) و برای رضای خدا نمی دانم و به درد نمی خورد.‌ ایشان مدتی با من صحبت کردند که: امام روی اشعار خیلی حساسند و روح‌ امام با یک ذره ضعف در شعر و کارهای هنری حساس می شود و خیلی به‌ اشعار و کارهای هنری اهمیت می دهند و شما را نیز می شناسند.

در مورد بچه‌ بسیجی ها بیشتر حساس هستند و ما نیز در مورد کارهای شما در جنگ‌ برایشان تعریف کرده ایم به همین حساب بیشتر حساس شده اند. دیگر ما شروع‌ به خواندن اشعار حماسی کردیم و تا توانستیم حماسی اش کردیم. بعد از مدتی‌ جهت مشورت و کسب تکلیف پیش آقای انصاری آمدم که الحمدللّه ایشان‌ گفتند: امام اظهار رضایت کرده اند.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عراق و گامی دیگر برای نابودی اسرائیل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۵۲ ب.ظ

سانسورِ اسرائیلی هم زخمی شد! | شمار تلفات حمله ایران از اعلام رسمی بالاتر  است؛ اعلام آمار

 

امام جمعه نجف در سخنان اخیر خود از توطئه رژیم صهیونیستی برای براندازی دولت عراق، ترور رهبران سیاسی و مذهبی، ایجاد درگیری های داخلی و روی کار آوردن دولتی دست نشانده مانند جولانی پرده برداشت.

عراق، مرز نزدیکتری به رژیم غاصب دارد و از وسعت و جمعیت قابل توجهی برخوردار است. تربیت شدگان عاشورایی این کشور دارای انگیزه برای مقابله با حملات رژیم غاصب هستند. همان نیرویی که باعث تقویت مجاهدان یمن در حمله به سرزمین های اشغالی و بریدن نفس اشغالگران قدس گردید در شرایطی به مراتب بهتر و راحت تر می تواند در عراق به تقابل با رژیم صهیونیستی پرداخته و با حملات دقیق موشکی و پهپادی و چریکی (نفوذ از گذرگاههای زمینی) درسی فراموش ناشدنی به سردمداران سفاک اسرائیل داده و این رژیم خبیث را به نابودی نزدیک تر سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدر هیاتهای مذهبی بابل درگذشت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۵۵ ق.ظ

photo_2025-07-10_12-44-21_kb5h.jpg

 

می دانید قصه چیست؟ خیلی ها آشپز هستند یا خیاط یا تعمیرکار و بنا و نقاش و معلم و... اما فقط بعضی از آنها هستند که خوب دل به کار می دهند، هنرمندند و انگار دارند اثری ماندگار خلق می کنند که بر جانها بنشیند و بر صحیفه دل حک شود. به قول معروف، حق مطلب را خوب ادا می کنند. حاج عبدل از این جنس آدمها بود. هفتاد سال میانداری هیاتها را انجام می داد و به محافل عزاداری اباعبدالله شور و حال و حرارت می بخشید. حق غلامی درگاه اهل بیت را خوب ادا می کرد. قبل از انقلاب، از آن سالها که برای رفتن به مشهد باید شبی را بین راه می خوابیدند تا همین نفس های آخر می گفت اینها بچه های من هستند می رفت وسط هر هیاتی که جوانها در آن قامت بسته بودند می ایستاد میانشان و بساط  عیش و عشق را برپا می کرد. بگویم عشق می کرد از روضه خوانی ها گزاف نگفته ام. این سالها که در بستر بیماری بود، هر جمعی به عیادتش می رفت می گفت یک نفر روضه بخواند. خودش بیشتر از همه می گریست، اشکش همیشه دم مشکش بود. این روزها که حالش وخیم شد و دکترها جوابش کردند، نوای نوحه و روضه، آتش درونش را مهار مینمود، درد و رنج بیماری را از تنش می زدود و دل بی قرارش را تسکین می بخشید. ذکر یاحسین هیچگاه از لبهایش جدا نشد.

حالا این حاج عبدلی که می گویم، برای آنها که ندیده و نشناخته اند شاید تصویر کاملی ایجاد نشود. یک آدم رشید و بلند قامت و لاغر اندام و کشیده را تصور کنید با سر سینه صاف و چهره ای جدی و نگاهی نافذ و صدایی کلفت و پر حجم که وسط مجلس، دستهایش را بالا می آورد تا آخر مجلس او را می دیدند، یک "الله" می گفت، نظم و ترتیب می داد به صفوف عزا و اگر لازم بود خودش آن وسط دم می گرفت: یا حسین یاحسین، عزیز زهرا حسین...

رفتارش هم داش مشتی بود. میان جمعیت یکهو یک آدم تریپ متفاوت را پیدا می کرد، پرچم را می داد دستش، وسط جمع بچرخاند، او هم احساس کند بخشی از همین دسته است و در مجلس حسین علیه السلام سهمی دارد.

تصویر ذهنی تان را کامل تر کنم. حاج عبدالخالق طاهری، یک چهره فرهنگی بود. مدیریت دبستان را بر عهده داشت. از بچه های نونهال تا آن دفتردار طاغوتی سبیل کلفت شاه پرست را هم می آورد هیأت. کاری می کرد طرف با عشق بنشیند پای سماور مجلس روضه، به آنهایی که شب جمعه ای آمده اند کمیل گوش بدهند، چای و نان خشک برساند.

می گویند کار فرهنگی گاهی پنجاه سال بعد اثر می کند. حاجی، در تشییع دهها شهید این شهر وسط ایستاد و سینه زد. امام که فوت کرد همه هیاتها آمده بودند مسجد کاظمبیک، همه میوندارهای مطرح شهر جمع شده بودند دور حاج عبدل، او شمع محفلشان شده و هدایت جمع را دست می گرفت. برای امام یادم هست در مصلای بابل روی دوش بلندش کرده بودند، جوری بر سر و سینه می زد که از حال می رفت... نسلهایی از نوجوانها و جوانهای شهر به شوق سینه زدن کنار او، وارد هیات و مسجد شده، به مرور پایشان به نماز جماعت باز می شد، بسیجی می شدند و سر به راه. خیلی هایشان الان طلبه و هنرمند و مدیر و فعال و چهره تأثیرگذار عرصه انقلاب هستند. حاجی با یک سینه زنی پر شور و حال، کلی نیرو برای دین و مکتب وحی تربیت کرد.

دست به خیر و اهل مطالعه هم بود که این وجه سلوکش بماند برای بعد.

خیلی از مداحهای معروف کشور به بابل یا مازندران که می آمدند خودشان را شب جمعه به هیاتی می رساندند که حاجی در آن نفس می زد. بچه های اهل معنویت که بعد از جنگ، گمشده ای داشتند از سراسر استان، از شهرهای دور، تکه تکه با مینی بوس در هوای بارانی زمستان خودشان را به مجلس دعای کمیل هیات او در بابل می رساندند. الان را نگاه نکنید بابل حسینیه شده است. همه جایش بوی اشک و لبیک به اباعبدالله را دارد. آن موقع تنها هیأت جوان پسند شهر را او هدایت می کرد. خیابانهای اطراف مسجد گاه پر از جمعیت می شد. بعضی مداحهایی که الان خیلی معروف شده اند آن موقع نوجوان بوده و صدایی نازک یا دو رگه داشتند. حاجی می آوردشان اواخر مراسم چند دقیقه ای بخوانند، خودشان را پیدا کنند. به همه شان بها می داد. ثمره اش شد امروز که وقتی عرفه می شود، شهر به حالت نیمه تعطیل در می آید، هر شب هفته در گوشه و کنار، زمزمه روضه ای بر پاست، دهه محرم ترافیک برنامه ها سر در گمت میکند، دهها هیأت و جلسه خودجوش در جای جای شهر، علم اهل بیت را برافراشته اند. منبری ها و مداحهای بابلی در کشور شاخص شده اند. بابل همچنان دارالمومنین باقی مانده است. حق است اگر بر تابلو ورودی شهر بنویسند به "حسینیه بابل خوش آمدید".

امروز خبر فوت حاج عبدل در رسانه های شهر منتشر شد. رزوهایی که سالگرد حسین آقای منصف هم هست. حاج عبدل در کاروان پیاده روی سالگرد امام که حسین آقا راه می انداخت گاه از بابل تا تهران در صف جلو می ایستاد و با گام های استوارش ابهتی دیگر به این حرکت نورانی می بخشید. رحمت الله به عشاق اباعبدلله. می دانم بچه های هیاتی برای حاجی سنگ تمام می گذارند. تشییع حاج عبدل را ببینید. اگر در بابل یا شهرهای اطراف بودید حتما در تشییع او حاضر شوید، اگر در راه دور هستید تصاویر این بدرقه تاریخی و با شکوه را ببینید تا با همه وجود باور کنید، یک چهره فرهنگی بی ادعا و خدمتگزار و مرید اهل بیت چقدر در دل جوانها ارج و قرب دارد. چقدر رسانه های مجازی و ماهواره و انبوه شبهات و تحریفها و تخریبها به ذهن جوانها هجوم آورد، اما یک یا حسین گفتن مخلصانه حاج عبدل و امثال او فطرتهای زلال جوانان را احیا نموده و عشق به مکتب حسینی را خط قرمزشان قرار داده است. این روزها بابل عطر کربلا را خواهد داشت. یک هفته بعد از عاشورا دوباره عاشورایی به پا میشود. اهل بیت بدهکار کسی باقی نمی مانند. شهدا اهل جبران محبتند. روح پاک حاج عبدل در بزم وصال ملکوتیان دعاگوی ما باشد ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی یک بسیجی کتاب میشود

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۰۸ ب.ظ

نگاهی به «کشکول میرزا جواد آقا»/شهیدی که رسم شهادت را خوب بلد بود -  خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

جواد کوهساری جبهه و جنگ را ندید. وقتی پایش به مسجد و بسیج باز شد و معارف شهدا را شناخت احساس کرد باید در مسیر شهدا قدم بر دارد. جزء به جزء زندگی اش را در مسیر شهدا قرار داد. از شوخی و خنده با دوستان یا جدیت در کار، درس و مدرسه و خلوت و عبادت و آشپزی و بنایی و کار جهادی و گشت بازرسی و فعالیت فرهنگی و راهیان نور و شب خاطره و کتابخوانی و معرفی کتاب و جذب نیرو و صیانت از اندیشه انقلاب و گفتگو با منتقدان و حضور در میادین دفاع از ارزشها و... هر جا می شد برای اسلام کاری کرد حاضر بود، ساده و بی آلایش و بی توقع. خودش را مسئول انقلاب می دانست و مدیون و خادم مکتبش. هر جا احساس کرد باید کاری انجام دهد خودجوش و با انگیزه و پر انرژی انجام داد و بهانه نیاورد. آخرش هم با هزار جور اصرار و دوندگی خودش را به عراق رساند برای مقابله با داعش و خیلی زود به شهادت رسید و در بهشت رضا علیه السلام آرام گرفت.

چطور یک جوان میتواند در مسیر درست زندگی قرار بگیرد؟

مادر جواد کوهساری می گوید یکبار برای آنکه تنوعی ایجاد و روحیه مان تازه شود، ناهار را برداشتیم و رفتیم جلوی مسجد محل که فضای خوبی داشت بساط انداختیم. مسجد در دل بچه ها نشست و یواش یواش شد پاتوقشان.

اگر مسجد پایگاه بسیج و انقلاب نبود و به عرصه خمودگی و بی تفاوتی و سکولاریسم تبدیل می شد هم اوضاع اینگونه رقم نمی خورد. الحمدلله مساجد سنگرند و هنوز رزمنده تربیت می کنند.

کتاب "کشکول میرزا جوادآقا" خاطرات بسیار جالب و هوایی کننده شهید مدافع حرم جواد کوهساری است که همانطور که وعده داد در روز عید فطر به حجله دامادی شتافت و رزق جاودانگی در عرش کبریا نصیبش شد.

دیروز و امروز این کتاب را خواندم. یک روز بعد از عاشورای اباعبدالله و آرامش انزوا آلود حاصل از آن، خواندن این اثر چقدر به دل نشست و روح و جان را به تسخیر درآورد. دست مریزاد به این شهید بزرگوار، دست مریزاد به نویسنده کتاب.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسینیه معلی و تعالی جامعه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۵۷ ق.ظ

اسامی و بیوگرافی ذاکرین و داوران برنامه حسینیه معلی محرم ۱۴۰۴ + زمان پخش و  تکرار - تیرداد نامه

 

همه سلسله برنامه های حسینیه معلی در سالهای اخیر را اگر در قم بودم تماشا کردم و لذت بردم. این برنامه جای خودش را در بین مردم باز کرده و از همین بابت هم بارها مورد هجمه رسانه های بیگانه قرار گرفته است. رسانه هایی که می دانند ماهیت نظام اسلامی مبتنی بر آموزه ها و آرمانهای نهضت عاشوراست و برنامه های جذاب دینی در تقویت پایگاه مردمی انقلاب و حرکت به سمت تمدن سازی جهانی کارآمد است. به تناسب صنف خودم بالطبع بیشتر توجهم به سمت کارشناسان دینی حاضر در برنامه بود. آ شیخ مصطفی کرمی انصافا خاکی و مردمی و دوست داشتنی است. آقا شهاب مرادی که نمونه یک روحانی خوشفکر و با سواد و خوش بیان است. ضمن احترام به همه فضلایی که در این سالها در حسینیه معلی شرکت کرده و بر معارف جامعه افزودند حضور آ سید حسین آقامیری در برنامه امسال بسیار به دلم نشست. نکته های خوب و آموزنده ای را به موقع بیان می کرد که در اصلاح سبک زندگی و نوع نگرش مخاطب بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر خاطرات آموزنده شهدای گرانقدر، تبیین نگاه صحیح به مقوله مهدویت و انتظار، ضرورت حفظ اتحاد بین شیعه و سنی، نحوه برخورد و تربیت فرزند به خصوص دختران و... از جمله مسائلی بود که ذیل پرچم هیات و عزاداری اباعبدالله در راستای ارتقای بینش و حیات معنوی جامعه دینی به صورت کوتاه و اثرگذار از سوی این روحانی جوان که البته روضه خوانی حرفه ای است بیان گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مولوی تا هگل و مارکس و نیچه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ

"مولوی دوبار مرا از مردن بازداشت: ...

و فصل دوم ورود به اروپا بود. در اوج جوانی، هم فرهنگ داشتم و هم ایدئولوژی و هم مسئولیت و… اما عظمت این هیولای پولاد، که بر روی طلا و سکس خوابیده است و نامش تمدن جهانگیر مغرب است و دارد نقش تمدن منحصر به فرد بشریت را بازی می‌کند، مرا بر خود لرزاند. با این دستمایه از فرهنگ و ایمان، تنها، می‌توانم با این دیو سیاه برآیم که با یک خیز مرا نبلعد و در معده‌اش که سنگ‌آهن و صخره خارا را هضم می‌کند، جذب و هضم نشوم، آن چنانکه خودپرستی و جنسیت و کار اقتصادی و شغل فنی، وتمایل به رفاه و لذت و مصرف و پیشرفت را که با مزاجش سازگار است، در خونش بریزد و نگه دارد و تمام احساسهای معنوی، ارزشهای اخلاقی، ایده‌الهای خدایی و همۀ انگیزه‌ها و آموزشها و اندوخته‌هایی را که از مذهبم و تاریخم به ارث گرفته‌ام، از ماتحت خود دفع کند…! نمونه‌هایی از چنین آدمهای تجزیه شده را هم به چشم می‌دیدم.

کیست که در این تنهایی و غربت، در این میدان گلادیاتوربازی، من اسیر را نیرویی می‌تواند داد که با این غول وحشی و هار و آدمخوار بتوانم مقابله کنم و رامش سازم؟ بی‌تردید مثنوی را از مشهد خواستم. تنها روح عظیمی که در کالبد ضعیف ما می‌دمد و ما را در برابر هجوم و حملۀ این مغول متمدن که درونها را قتل‌عام می‌کند، آسیب‌پذیر می‌سازد و روئین‌دل. همچون کودک ضعیفی که در کنار پهلوانی از اهل محل یا آشنا و خویشاوند خود حرکت کند و از هیچ آجانی، سگ هاری، دزدی، چاقوکشی، قلدر قداره‌بندی نهراسد و حتی در دلش همه را تحقیر کند و یال و کوپال و شاخ و شانه کشیدن و درجه و نشان و دم و دستگاه و اِهن و تُلپشان را به مسخره گیرد. من که شبها را با مولانای کبیر سرکرده بودم، صبح که بر مارکس و هگل و نیچه و سارتر و سوربون و کُلژدوفرانس و اساتید محترم و فرهنگ معتبر و تمدن طلایی و باد و برودهای فرنگی گذر می‌کردم، نگاهی عاقلانه و لبخندی بزرگوارانه و رفتاری اشرافی و احساسی شاهزاده‌مآب و نجیب‌زاده‌وار داشتم. در برابر این بورژواهای پرافادۀ تازه به دوران رسیده‌ای که یقه‌های سفت‌آرو گردنشان را شق نگه داشته و مدام جیبشان را تکان می‌دهند تا جرنگ جرنگ پولهای خرده‌شان را به گوش خلق‌الله برسانند، و چه چندش‌آور است تماشای این منظره که می‌بینی بچه ایرانی‌ها و بچه هندی‌ها و بچه مسلمان هایی که استعمار، شناسنامه‌شان را دزدیده و جیبشان را خالی کرده و این اصیل‌زاده‌های اشرافی را حقیر، فقیر و گدا بارآورده و با جیب خالی به آنجا آمده‌اند، بر این نو کیسه گردن شق جیب جرنگ جمع شده‌اند و با گوش هایی تیز و نگاه هایی خیره و دهن هایی وا، مسحور تماشای وی شده‌اند و به این موسیقی حقیر بازاری با تأمل و جذبۀ صوفیانه گوش سپرده‌اند و دستپاچه‌اند که زودتر برگردند و کرامات او را برای ملت خویش حکایت کنند.

اگر دقت کمی کرده باشی می‌بینی که این ها غالباً بچه «خرپول ها» و یا «بچه سگ‌دوها» یا «بچه خوک‌میزها»یند و تنها دلیلی که به آنها حق تحصیل در غرب داده است، یکی خرپولی پدرشان بوده است و دیگری خرفکری خودشان. ناامیدی از اینکه بتوانند در ایران، از سدّ کنکور بگذرند و پول پدرشان که می‌تواند بهترین زندگی را در هر جای دنیا برایشان فراهم آورد! چنین بچه‌ننه‌های نونوری که فقط وزن‌اند و قد و دیگر هیچ، مذهبشان را در عمه‌جانشان می‌بینند و سنتشان را در ننه‌جانشان و فرهنگشان را در گوگوش و واریته فرخزاد و تاریخشان همان کتاب چرند تاریخ دروغ دبیرستانی است، که نمرۀ صفر هم از آن گرفته‌اند و جامعۀ ایران برایشان همان چند تا محلۀ شمال شهر تهران است با آدمهای ترگل ورگلی که بوی آدمیزاد، نه از شرق و نه از غرب، به دماغشان نخورده. خلاصه بچه‌حاجی بازاری که اسلام را از چند روضه‌خوان و فالگیر و هیأت و دوره می‌گیرد. بچۀ دلال فروش کالاهای خارجی که تمدن را از طریق تورهای توریستی و یا در تماس با چند بازاری حقه‌باز ژاپنی، امریکایی، آلمانی… کسب کرده یا بچۀ تیمسار و سناتوری که ملیت را، در تکرار تملق های کلیشه‌ای و نوکری و جان‌نثاری دربار و دولت و رجزخوانی های مهوّع و پرستش هرکه تاج بر سر داشته  و کله‌منارها و چشم‌منارها و شهر کوران و پوست کاه‌کردن ها را در تاریخ ما، به عنوان شاهکار، به راه انداخته می‌داند… اکثریت این هایند که به غرب می‌روند، با چنین مایه‌دستی از شناخت خویش و مذهب و فرهنگ و تاریخ و آن همه اندیشه‌ها و رنجها و نبوغها و نهضت ها و احساس ها و زیبایی ها و گنجینه‌های فکر و هنر و ادب و اخلاق و آرمان و ایثار و شهادت و… که در زیر این پردۀ جهالت ما در این سرزمینها خوابیده است و پنهان مانده است. طبیعی است که وی در بازار پرزرق و برق تمدن غربی چشمش خیره شود و دهانش وا بماند و سپس با یک تصدیق پی.اچ.دی و با حالتی که: «این منم طاووس علیین شده» و دماغی پر از نخوت از خویش و نفرت از مردم خویش و دلباختگی عاشقانه به هر گُهی که حتی یک دختر فروشندۀ فرنگی می‌خورد، بازگردد و از اسلام اقش بگیرد و از ایرانی حالش بهم بخورد و از تاریخ ما بدش بیاید و فقط برای این حاضر شده باشد که به وطنش برگردد که چون اینجا خرتوخر است، با جادوی تصدیقی که دست و پا کرده، پول بی‌حسابی به جیب زند و در مدت کوتاهی میلیونر شود و برای زندگی توی آدمهای حسابی، با این پولهای بی‌حساب، زندگی آبرومند و شرافتمندانه‌ای در امریکا و اروپا برای خودش فراهم آورد و این است که می‌بینی این روشنفکر مترقی تحصیلکرده‌ای که این همه از غیرعلمی بودن مذهب و ارتجاعی بودن فرهنگ و تربیت نداشتن ایرانی عصبانی است، نیامده، یک پا دزد زد و بند کن وردار و رمالِ رسوا و کثیف از آب در می‌آید، که میدان را از شرخرهای کلاسیک خودمان می‌گیرد.

خوشبختانه، نه من و نه تو، هیچ‌کدام نه به دلیل بی‌استعدادی و نه خرپولی، در میان این گروه بُر نخورده‌ایم. من سال ها با چهل لیره پول اول شاگردی، با پنج نفر در پاریس زندگی کردم آن چنانکه خانه‌ام هنوز یادگار عبرت دانشجویان است و تو هم بچه منی!

آن بچه‌ها آنجا غالباً بچه‌های خلفی از آب در می‌آیند و پول های دزدی پدر را در موردش صرف می‌کنند و در گریبان روسپی‌ها و جیب سرمایه‌دارها می‌ریزند و یا به عنوان آنتی‌تز زندگی اشرافی و کثیف و انگلی پدرشان، بر اساس یک عکس‌العمل روحی و بازتاب انعکاسی، مارکسیست می‌شوند مارکسیست های روحی و امّی که در عین حال بدین وسیله پوچی وجودی و فکری و فرهنگی‌شان را هم جبران می‌کنند چون با انتخاب این برچسب، معنائی در خود احساس می‌کنند؛ بودن خود را اثبات می‌کنند.

خوشبختانه تو نه چنان عقده‌ای داری و نه چنین خلائی و بنابر این نه به صورت یک عکس‌العمل کور عاطفی و آنتی‌تز جبری دیالکتیکی که به عنوان یک متفکر آرام و سالم و مشرف بر همۀ جریان ها و از ورای همۀ کشاکش‌ها و عمل و عکس‌العمل‌های اجتماعی، طبقاتی و عاطفی نه یک بازیچه کور و مجبور نقش های اجتماعی و عوامل عینی و خارجی که یک تماشاگر منتقد و قاضی ماجراها و درگیری ها و اختلاف های فکری و ذهنی و سیاسی و اجتماعی… و هرچه در این جهان و بر روی این زمین و درازای این تاریخ می‌گذرد، باشی و بیندیشی و داوری کنی و چون اکنون در برابر تو، غرب با تمامی حجت ها و سفسطه‌ها و وکلا و شاهدها و اسناد و مدارکش تنها به قاضی آمده است و شرق، تاریخ شرق، روح ایران، ایمان و عشق و آرمان و رسالت و ارزش ها و احساس ها و اصالت ها و زیبایی ها و عظمت ها و سرمایه‌های اسلام همه غایبند و وکیل مدافع ما حضور ندارد، کتاب مولانا را می‌فرستم تا به نمایندگی همه در برابر مدعی، از ما دفاع کند. مولوی غیبت همه را جبران می‌کند و یک‌تنه همه را حریف است و ترا در ماندن یاری می‌کند."

این نامه را مرحوم دکتر علی شریعتی خطاب به پسرش احسان نوشت. متن کاملش در دسترس هست و میتوانید با جستجویی اندک بخوانید. کتاب "فرزندنامه" را می خواندم که اواخرش این متن زیبا هم بود. کتاب فرزندنامه، نامه های بعضی بزرگان خطاب به فرزندانشان است که انصافا آدم از خواندنش حظ می برد و آرامش می گیرد و خوشحال می شود که وقتش را هدر نداده است.

 

فرزند‌نامه:-درنگی-بر-فرزندنامه‌های-مشاهیر-و-نام‌آوران | روش-روشن | خانه کتاب  و ادبیات ایران

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهدای اخیر قم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۴ ق.ظ

photo_2025-06-21_06-01-14_warc.jpg

 

دیروز عصر به گلزار شهدای قم رفتیم، مزار شهدای اخیر جنایات رژیم صهیونیستی. بعضی خانواده های شهدا هم حاضر بودند. یکی دو نفر از خانمها مویه می کردند. در تصاویر عکس یک نوجوان شهید را نیز می بینید.

گویا بامداد امروز به خانه ای مسکونی در محله سالاریه قم حمله شد. گفته می شود دو نفر به شهادت رسیده اند که یکی شان نوجوان است. امیدوارم شاهد انتقام خون این شهدا باشیم. آرزوی همه شهدای دفاع مقدس بود که روزی در مصاف با رژیم غاصب و آمریکا به شهادت برسند. خون این بچه ها درخت تناور آزادگی و رشادت و غیرت و حماسه را آبیاری می کند. این روزها هم میگذرد اما جهان شاهد تنبیه متجاوزگران خواهد بود بأذن الله. ایران تا سالهای سال به برکت خون جوانانش در امنیت و مسیر پیشرفت و عزت و افتخار قرار خواهد داشت، ان شاءالله.

این شعار زیبای مردم قم را که در تجمعات این روزها با شور و حرارت و یقین فریاد می زنند خیلی دوست دارم:

آمریکا اسرائیل

تو با سلاح جنگی

ما با سلاح ایمان

بجنگ تا بجنگیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدای جنگ

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ

همه چیز درباره فیلم سینمایی «خدای جنگ» اثر حسین دارابی + بازیگران، خلاصه داستان و عکس

 

"خدای جنگ" چقدر خوب و به جا بود. خواست خدا بود انگار برای اولین بار چنین روزهایی از تلویزیون پخش شود و به دل مخاطب بنشیند. این فیلم به کارگردانی حسین دارابی و بازی بسیار خوب ساعد سهیلی که قصدش بود به عموی شهیدش هم ادای دینی کند بخشی از شخصیت و زندگی شهید حسن تهرانی مقدم را به نمایش گذاشت. چقدر از این سوژه های دست نخورده و جذاب داریم. ما در مقطع دفاع از حرم و جنگ فعلی از ذخیره آموزه های معنوی و فرهنگی دفاع مقدس تغذیه کردیم و البته همه آنچه در انقلاب و دفاع مقدس به وقوع پیوست شاخه هایی از درخت تناور نهضت عاشوراست.

حسن تهرانی مقدم با نمی شود و نمیتوانیم بیگانه بود. هر وسیله و دستگاهی را با مهندسی معکوس و تحقیق و مطالعه مورد شناخت و بررسی قرار می داد و بر تعمیر و ساخت آن مسلط میشد. ورود او به عرصه موشکی و ایمانش به کار با همه سختی ها و ندیدن مشکلات، کشور ایران را به یکی از قدرتمندترین کشورهای موشکی دنیا تبدیل نمود. ایرانی که روزی از سیم خاردار و قمقمه و لباس غواصی هم محروم بود حالا صادر کننده پیشرفته ترین تجهیزات نظامی است و این همه البته در سایه ایمان و توکل بر خدا به چنگ آمد. خدا می داند اگر در صنعت خودروسازی و ساخت هواپیما هم با همین شور و انگیزه ورود پیدا کنیم میتوانیم به خودکفایی برسیم. فرهنگ تهرانی مقدم ها را باید در وجود و فکر همه جوانان این مرز و بوم نشر و اشاعه داد. ایران میتواند به جایی برسد که ایمان و رفاه را برای مردم کشور خود تضمین نموده و آزادی خواهان و مستضعفان عالم را نوید رهایی و نشاط و رستگاری ببخشد. یادمان نرود تا قرن ششم و هفتم هجری هم کشورهای اسلامی پیشتاز تولید علم و صنعت و تمدن در جهان بودند. به مرور با بی کفایتی و ضعف حاکمان به ظاهر مسلمان و تحقیق و ترجمه و گاه سرقت علمی محققان غربی در کتابخانه های اسلامی شاهد افول ملتهای مسلمان و ترقی دنیای غرب بودیم. ایران اسلامی در پرتو ایمان و باورهای معنوی و انگیزه خدایی میتواند الگویی از تعالی و نقشه تمدن نوین جهانی اسلام را ارائه نماید به حول و قوه الهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر که دارد هوس کرب و بلا ... ای والله!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ب.ظ

ایرنا - مراسم خیمه سوزان در میدان امام حسین(ع)

 

بچه های ارتشی و سپاهی و بسیج و اطلاعات و فراجا؛ به خصوص بچه های پدافندی و موشکی این روزها روزهای کربلایی شماست. به یقین اگر در عاشورا بودید هم زیر آماج تیر و شمشیر و نیزه کین، پشت اباعبدالله را خالی نمیکردید. شما در خط مقدم تهاجم و پیشانی جبهه دفاعی ایران عزیز قرار دارید. عزم خطر کرده اید، جمجمه هایتان را به خدا عاریه داده اید، محکم و استوار ایستاده و به استقبال شهادت رفته اید تا گزندی به مردم این مرز و بوم نرسد. تا ابد در شمار اصحاب آخرالزمانی حسین بن علی علیه السلام جاودانه خواهید ماند. خود و نسل شما تا انتهای تاریخ بر این دلاوری و ایستادگی مباهات خواهید نمود. این روزها در حافظه تاریخ باقی می ماند. نسل رستم و آرش، پهلوانان رشید عرصه غیرت و جوانمردی، اسطوره های ماندگار کتاب حماسه و ایمان، در مصاف با درنده ترین دشمن بشر، قامت راست نموده و بینی نمرودیان را به خاک مالیده اید. امسال محرم دلچسب تری خواهید داشت. یک عمر نغمه یا لیتنی کنت معک خواندید، این روزها صداقت ادعایتان را به سپاه نینوا ثابت نموده و پژواک لبیک به امام عشق را تا کربلای شصت و یک هجری رسانده اید.

دم شما گرم شیربچه های حیدر کرار، عزیز دردانه های حضرت زهرا، فرزندان غیور مکتب اباعبدالله، سربازان امام زمان دست خدا یاورتان.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وزیر خارجه ایران، عراقی است؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۵۴ ب.ظ

photo_2024-11-29_08-51-07_5ncd.jpg

 

رسانه های ضد ملی در تبلیغات تخریبی خود مدعی شده اند وزیر خارجه ایران، سید عباس عراقچی، همانطور که از اسمش پیداست عراقی است و طبعاً عرق وانگیزه ای برای دفاع از منافع کشورش ندارد!

این یادداشت درصدد دفاع از مواضع و عملکرد وزیر امور خارجه نیست. صرفاً از چند زاویه به بررسی این ادعا پرداخته میشود.

یک- رسانه های وابسته به بیگانه در حالی ژست عراق ستیزی و یا ایران دوستی به خود می گیرند که در طول تهاجم هشت ساله رژیم بعث با حمایت ابرقدرتهای شرق و غرب، کمترین غیرتی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور نشان ندادند که هیچ بعضا خواستار فشار بیشتر بر هموطنان خود گردیده اند. کما اینکه در حال حاضر نیز ضمن وطن فروشی و جیره خواری اجانب، با جوّسازی و سیاه نمایی در پی تشدید تحریمهای اقتصادی دشمن برای هموطنانشان هستند.

دو- سید عباس عراقچی همدانی است. اگر انتساب به واژه عراق دلیل بر عراقی بودن کسی است پسوند "چی" با توجه به عدم وجود حرف چ در زبان عرب میتواند دلیل بر ایرانی بودن باشد. این برهان صرفا برای رد نوع استدلال رسانه های مذکور بیان شده است.

سه- اما توضیح تفصیلی بر اساس اطلاعات تاریخی و جغرافیایی:

در گذشته دو سرزمین معروف به عراق وجود داشت، یکی عراق عرب که از رامهرمز و اهواز و شوش تا بین النهرین اعم از بغداد و مدائن و بابل و... بود، یکی هم عراق عجم که منطقه مرکزی فعلی ایران از نهاوند تا ساوه و ری و کاشان و محلات و... را شامل می شد.

نام شهر "اراک" نیز در واقع متأثر از همین تعبیر قدیمی است که به معنای "عراق کوچک" به کار رفته است. شهر نراق نیز به معنای "عراق برتر" نامگذاری شده است.

این توضیح هم لازم است که اساسا تا قبل از جنگ جهانی اول، کشوری به نام عراق وجود نداشته و سرزمین بین النهرین اغلب دست حاکمیت ایران و گاه تحت حاکمیت دولت عثمانی بوده است.

حالا چرا به منطقه مرکزی ایران می گفتند عراق کوچک یا عراق عجم؟ علتش بر می گردد به تشابه تمدنی آثار تاریخی موجود در این دو منطقه. یعنی همانطور که از رامهرمز تا چغازنبیل هفت تپه و شوش و بابل و مدائن شاهد وجود آثار چند هزار ساله باستانی هستیم در منطقه مرکزی ایران نیز آثار باستانی کهنی از تمدن مردم این سرزمین به چشم می خورد که گاه قدمتشان به چند هزار سال می رسد. آتشکده آتشکوه در محلات، معبد اشکانی در محلات، آثار موجود پیرامون تپه های چند هزار ساله سیلک در کاشان، غار نخجیر در دلیجان، شهر زیرزمینی نوش آباد، قلعه باستانی ابیانه، دریاچه قم، تپه های چشمه علی شهر ری و ... نمونه هایی زیبا از آثار فاخر تمدنی ایران باستان است که اگر چه امروز چندان مورد شناخت مردم قرار ندارد اما مدال افتخاری بر تارک تاریخ تمدن ایران عزیز و کهن به شمار می رود.

عراقی ها و عراقچی های مرکز ایران در واقع منسوب به عراق عجم و عراق کوچک تمدنی جای گرفته در قلب ایران کهن محسوب میشوند.

این متن را صرفا جهت مطالعه و اطلاع دوستان وبلاگی نوشتم و اگر کسی دنبال منابع علمی آن است خودش زحمت تحقیق را متقبل شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظام دوباره ایستاد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۷ ق.ظ

نماهنگ «ایستاده ایم؛ تا آخرین قطره خون» | پایگاه اطلاع رسانی رجا

 

در سالهای اخیر نظام ضربات سختی را در عرصه های فرهنگی و سیاسی و امنیتی دریافت کرد. البته پاتکهایی هم داشت؛ اما عقب نشینی در بعضی مواضع باعث شد که به مرور بخشی از دوستداران نظام هم به این تلقی برسند که دوره انقلابی گری پایان یافته و دیگر عزمی برای پیشبرد اهداف و احیای شعائر وجود ندارد.

در روزهای اخیر سه خبر مهم از ممنوعیت سگ گردانی در معابر تا دستگیری پسران کاظم صدیقی و شوک اطلاعاتی ایران به اسرائیل نشان داد نظام یکبار دیگر قامت راست نموده و برخلاف گمانه زنی ها به انفعال و رکود دچار نشده است.

 برخورد با کشف حجاب و کنترل مفاسد اجتماعی و مجازی، برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی مانند اطرافیان شمخانی و بانک آینده و فولاد مبارکه و... و قیچی کردن دم اسرائیل، استمرار این حرکت سازنده محسوب خواهد شد. ان شاءالله به تاریخ ثابت شود ایران اسلامی گام دوم انقلاب را به منظور تحقق مدنیت نوین دینی در گستره عالم با عزمی راسخ و خلل ناپذیر دنبال خواهد نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشاور دو

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۲۶ ق.ظ

بازگشت «مشاور» با فصل دوم به قاب افق + تیزر

 

مشاور دو، رویکرد جدیدی از آموزشهای مرتبط با سبک و مهارتهای زندگی و اخلاق اجتماعی است. سری اول را فرهاد قائمیان بازی میکرد که جالب بود و با استقبال مردم مواجه شد. سری جدید را امیرحسین صدیق با عمامه مشکی بازی میکند که خیلی به چهره اش می آید.

دیشب انگار پاتکی برای جریان رسانه ای و مخرّب موسوم به "عشق ابدی" در نظر گرفته بودند. محور برنامه شد پاسخ به این نگاه سطحی و تحریف آلود و زیان بار که مگر با چند سوال ساده و شباهتهای سلیقه ای و گذرا و بی توجه به عمق اشتراکات شخصیتی و فرهنگی و اجتماعی دختر و پسر و خانواده هایشان میشود زندگی و عشقی طولانی و ابدی را پایه گذاشت؟ مگر کم داریم از این دست عشقهای توخالی هوس آلود چشمی و فیزیکی و خیابانی که زودتر از آنچه فکرش را بکنید به جدایی و گاه رسوایی منجر گردید؟ عشق و عقل، مکمل هم هستند. زندگی و تشکیل خانواده، بوالهوسی و عیش موقت نیست که به صرف چشم و ابرو و تیپ و لباس و شوخی و زبان بازی و مد و خوراک و... بشود وجهه ماندگار به آن داد. بالاترین توهین به مفهوم عشق، همین نگاه سطحی و مبتذل است که قداست و جاودانگی آن را نشانه رفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حبیب خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۱۶ ق.ظ

Magiran | روزنامه اعتماد (1399/02/06): در اهمیت سفره داری

 

پدرم تعریف میکرد یکبار بلوچی به روستایمان آمده بود. بنده خدا رهگذر بود و جایی را نداشت. هر کجا رفته بود، مردم راهش نداده بودند. پدر از او خواسته بود به خانه ما بیاید. بلوچ آمده و شام را مهمان ما شده بود. من آن موقع کوچک بودم و چهار دست و پا راه می رفتم. بلوچ راجع به من پرسیده بود. پدر پاسخ داده بود: «پسرمه، اسمش مراده.» مهمان ما همراه خودش یک شتر داشت و یک بچه شتر. گفته بود: «بچه شتر من باشه برا پسرت.» پدرم نمی خواست قبول کند: «این چه کاریه؟! شما یه شام خونه ما خوردی، عوضش همچین چیزی بهمون میدی؟! ما که از شما توقعی نداریم.»

بلوچ اصرار داشت که پدر هدیه اش را قبول کند. فردا صبحش رفته و بچه شترش را برای ما گذاشته بود. چند سال بعد بچه شتر بزرگ شد، پدرم آن را فروخت و گاو خرید. گاو هم گوساله زائید و از خیر و برکت آن حیوان، یک عمر است گاو و گوسفند داریم.

با چشمهایم جنگیدم/ صفحه 15/ راوی: مراد هنرمند

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقاومت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۲۲ ب.ظ

نقش رسانه‌های همسو در فرهنگ مقاومت – معاونت بین‌الملل حوزه‌های علمیه

 

مقاومت یک فرهنگ است، اندیشه ای برآمده از عمق باور به اصل "ما می توانیم". ملتی که با این فرهنگ مأنوس باشد شکست ناپذیر خواهد بود. اسلام بر اصل عزت و شرافت و استقلال طلبی و استکبار ستیزی تأکید بسیار دارد. نهضت عاشورا الگویی برای بلوغ جوامع دینی و سلوک فردی و اجتماعی آزادگان عالم به خصوص مسلمانان حقیقی است که در طوفان شدائد؛ آنجا که خط قرمزهای فطرت و اسلام و انسانیت زیرپا نهاده می شود از بذل جان در راه صیانت از حریم حق، دریغ نداشته باشند.

این اعتقاد راسخ، زمینه ساز پیروزی انقلاب بزرگ و تاریخی و تمدن ساز اسلامی مردم ایران در بهمن 57 گردید. در حالی که آمریکا و غرب خود را مکلّف به حمایت از عنصر دست نشانده و فرمانبرشان می دانستند انقلاب مردمی پابرهنه و بی سلاح با رهبری پیرمردی عالم و وارسته و غیر وابسته، هیمنه آتش و گلوله و پول و مقام حاکمیت طاغوت را به زیر کشاند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز انواع دسیسه ها برای فروپاشی آن به کار گرفته شد تا به آزادگان عالم فهمانده شود بدون اتکا به شرق و غرب نخواهند توانست روی پای خود بایستند. ملت ایران باز هم با توکل بر خدا و محوریت اصل خودباوری، جلوه هایی زیبا از فرهنگ مقاومت را ترسیم نموده و یک به یک گردنه های پرخطر تاریخ را با سربلندی پشت سر گذاشتند. ترورها، شورش های جدایی طلبانه، کودتاها، تحریمهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی، تجاوز نظامی که با حمایت دولتهای غربی و عبری و عربی صورت پذیرفت و... نتوانست مانعی بر سر حرکت عظیم ملت مقاوم ایران ایجاد نماید.

دشمن هر آن در حال رصد و تحلیل شرایط موجود است. غرب از عداوت خود با حاکمیت مستقل دینی دست بر نداشته است. دشمن نیز به یقین پی برده است آنچه باعث مقاومت و شکست ناپذیری مردم ایران گردیده نه عناصر و تجهیزات مادی که باوری معنوی و فرهنگی برآمده از متن آموزه های دین است. پس اگر می خواهد مردم را شکست دهد نه با تکیه بر تسلیحات کشنده شیمیایی و موشکی و ... که بارها در طول دفاع مقدس آزموده و نتیجه نگرفته؛ بلکه تنها با اتخاذ روشی فرهنگی و جنگ نرم افزاری خواهد توانست عقبه فکری ملت را به موریانه جهل و دنیاطلبی و لذت جویی آلوده ساخته و اندلس دیگری را برای فروپاشی جامعه اسلامی رقم بزند.

تهاجم گسترده فرهنگی و اعتقادی از طریق انواع رسانه های دیداری و شنیداری و مجازی، میدان اصلی جنگ تحمیلی دشمن است که البته همچنان با ترکیب نبرد اقتصادی و امنیتی درصدد سست نمودن و تغییر سبک زندگی و باورهای دینی و هویتی مردم ایران قرار دارد.

مردم و مسئولان باید بدانند اگر می خواهند انقلاب اسلامی که خون آورد مجاهدت صدها هزار جوان رشید و گلگون کفن این مرز و بوم است برقرار مانده و به قیام جهانی حضرت حجت (عج) متصل گردد تنها یک راه پیش رو دارند که چون گذشته با تکیه بر خدا و اخلاص در عمل به تقویت عناصر معنوی و هویتی جامعه پرداخته و نگذارند فرهنگ دینی و ملی مردم تحت الشعاع تهاجم رسانه ای دشمن تضعیف گردد. در عمل به دین و مشی مؤمنانه، مقاومت و مداومت نشان دهیم چه در ابعاد شخصی مقید به احکام شریعت و آموزه های اخلاق اسلامی باشیم و چه در بعد اجتماعی از نشر و ترویج باورهای عقیدتی و انقلابی به منظور زنده نگاه داشتن فرهنگ مقاومت و برافراشته ماندن پرچم عزت و حقیقت، از پای ننشینیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اخوی ناتنی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

اخوان المسلمین چه گروهی هستند و چه نظراتی دارند ؟ - خبرآنلاین

 

تعطیلی فعالیتهای اخوان المسلمین در مصر بعد از اعلام تعطیلی پ ک ک در ترکیه، تحلیلگران سیاسی را به این باور رسانده که اسرائیل در جنگ ترکیبی و گسترش توطئه نرم خود درصدد تقویت حاکمیت شرکای غیر رسمی خویش در منطقه یعنی دولتهای ترکیه و عربستان برآمده است.

اخوان المسلمین اولین جنبش حزبی مسلمین در مقابله با صهیونیسیم بود. ورای هر تحلیلی این واقعیت عبرت آموز را باید در نظر نگاه داشت که صرف حفظ عنوان و ساختار نمیتواند متضمن بقای مفهوم و هدف باشد. جایی خوانده بودم حوزه علمیه ای در مراکش وجود دارد که بعد از دهها سال به محل آموزش رقص تبدیل شده است. ساختمان و تابلو و عملکرد گذشته ضامن سلامت و اعتبار ابدی نیست. هر گروه و حزب و حاکمیتی ممکن است به مرور زمان آغشته به افکار و عقاید جدید گردیده و از مسیر اصلی خود خارج شود. مواظب باشیم از دین ما یک پوسته باقی نماند. اگر دنبال تمدن سازی و صدور انقلاب و جهانی سازی مردمسالاری دینی هستیم لازمه اش فقط بیان شعار و مراسم بزرگداشت و چاپ کتاب نیست. باید برنامه و اراده داشت. بیانیه گام دوم انقلاب نباید روی کاغذ مانده و به سرنوشت سند به اصطلاح بالادستی چشم انداز 1404 دچار شود که مضحکه تاریخ خواهد شد. هر انقلاب تا زمانی زنده است که در مسیر اهداف اولیه خود حرکت نموده و رو به رشد و تعالی قدم بردارد. توقف و یکجانشینی عاقبتی جز رکود و تعفن و بطلان نخواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودمان را نبازیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

مدتی است با بعضی افراد صاحب فکر و نظر که می نشینم این سوال را مطرح میکنم که یک دفعه چرا اوضاع چنین شد؟ بعد از سقوط بالگرد رئیسی چرا دومینوی خبرهای بد تکرار شد؟ ضرباتی زدیم بحثی نیست اما ضربات بدی خوردیم. مواضع و عملکردها قابل اقناع نیست. از بی حجابی تا دانه درشتهای متهم اقتصادی و... را رها کرده ایم. خوشحالیم که هستیم. برنامه خاصی برای کنترل و تغییر اوضاع نداریم. با آدمهای گام اول می خواهیم گام دوم انقلاب را بر داریم که جواب نداده است. ممکلت رو به تعطیلی است. انقلاب اسلامی دارد متوقف میشود.... اینهمه کربلای چهار چرا؟ کربلای پنجمان کی آغاز میشود؟ ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس را بدون خدا نمی شد پیش برد، چرا این را در عمل فراموش کرده ایم؟

خب نظرها متفاوت است. بعضی ها تأیید می کنند و بعضی هم توجیه و ماستمالی و رفو. 

دیروز محضر اندیشمند بزرگواری بودم. حدود بیست دقیقه وقت گرفته بودم. انسانی نرم و معتدل نشان می دهد که البته معلوم شد آتشی تندتر از من دارد. سر حرف که باز شد به نزدیک دو ساعت رسید. او آغاز این دومینو را از شهادت سردار می دانست. رک و صریح هم می گفت فساد و بی عقلی باعث وضع امروز شده و برای خروج اندیشه و راهبرد انقلاب از ورطه انفعال، چاره ای جز تکاندن لایه های بالا در عرصه سیاستگذاری و استفاده از جوانهای با سواد و عاقل و پاک و دارای انگیزه نیست. فاجعه انفجار بندر را همطراز با سقوط بالگرد و ترور سردار می دانست. نمی دانم می شود روزی این حرفها را بدون عقوبت و دردسر منتشر کرد یا نه. دل دلسوختگان نظام پر از درد است. گام دوم انقلاب اسلامی نباید روی کاغذ باقی بماند، مثل چشم انداز بیست ساله ای که قرار بود در 1404 به ثمر بنشیند. ما قرار است تمدن نوین جهانی را بر مبنای مردمسالاری دینی رقم بزنیم. کو مردممان؟ کو دینمان؟ البته با منفی بافی مخالفم. منکر رویش ها نیستم. ولی احساس می شود مدتی است می دویم، عرق می کنیم ولی روی تردمیل ایستاده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمد شفا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۲۸ ق.ظ

photo_2025-05-17_06-04-41_wpj.jpg

 

آقا محمدحسین طبرستانی را از وقتی که شناختم یعنی دوره نوجوانی همه اش در حال دویدن بود برای مسجد، برای بسیج، برای کارهای فرهنگی و خیریه و...

الان با کوله باری از تجربه میدانی فعالیت در عرصه انقلاب و اجتماع، یکی از بزرگترین هیأتها، یکی از بزرگترین موکبها، یکی از بزرگترین مجموعه های جهادی کشور را اداره میکند. دامنه فعالیتهای این نیروی خودجوش و آتش به اختیار عرصه دفاع از ارزشها فراتر از بابل و مازندران در تهران و خوزستان و قم و لرستان و کرمانشاه و... نیز نمود و جلوه هایی زیبا و ماندگار پیدا کرده است. سر قضیه ساخت مسکن زلزله زدگان در برنامه ای تلویزیونی با او گفتگو کرده بودند که چطور یک هیأت و یک مجموعه مردمی مستقل مذهبی میتواند اینطور گستره اثرگذاری اش را حتی بالاتر از سازمانهای دولتی در سطحی عالی و آموختنی به پهنای کشور وسعت ببخشد؟

نمیدانم شاید کرونای جدید است که زده به قلب و ریه او. حالا در بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران بستری است. دیشب که خبر کسالتش را منتشر کردم، امام جمعه تماس گرفت، فرماندار پیام داد، دوستان مشترک خبر گرفتند و پیگیر شدند. رفقا همه مطلعند و برایش دست به دعا برده اند. شما هم حمد شفایی برای سلامتی محمدحسین بخوانید. عمری برای اهل بیت و به خصوص اباعبدالله دوید و از جان مایه گذاشت ان شاءالله به حق ام الائمه مادرمان حضرت زهرا هر چه زودتر صحیح و سالم و تندرست برگردد به عرصه خدمت و آماده شود برای روزهای با شکوه عرفه و غدیر و محرم و اربعین. دوباره با پای خودش برود بالای سر مدارس نیمه کاره ای که در مناطق محروم لرستان و خوزستان در دست ساخت دارد، بیاید قم بالا سر محموعه جهادی اش بایستد و خدمت کند، برود نجف و کربلا موکب اربعین را مهیا کند. باز هم کبوتر حرم حسینی باشد، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کدام فرهنگ بالاتر است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۵۷ ق.ظ

چگونه خادم حرم امام رضا (ع) شوید؟ - خبرگزاری حوزه

 

دیروز راننده اسنپ از حرفهایم اینطور برداشت کرد که شاید در حرم خانم کاره ای باشم. دنبال واسطه و پارتی بود.

کارمند شهرداری بود. عصرها می آمد اسنپ کار میکرد که در امرار معاشش کمکی باشد. چند شب را در هفته می رفت مسجد جمکران برای خادمی. حالا مدتی است درخواست داده چند شبی را هم بیاید حرم خانم خدمت کند، صف تقاضا زیاد است و افتاده ته نوبت.

این از ویژگی های تمدن جهانی اسلام است که عده ای به جای آن که از هر فرصتی برای نفع و درآمد بیشتر بهره ببرند پاسی از وقت و عمر و بضاعت خویش را در راه خدمت به خدا و خلق خدا وقف می کنند. ایام اربعین را ببینید بعضی ها با چه ذوق و اشتیاقی از مال و مکنت اندک خود برای پذیرایی از مردم می گذرند! مجموعه های خیریه و جهادی و... را ببینید.

چرا رسانه های فراگیر عالم این ذوق فطری تمدن ساز الهی و شور خدمت و تعالی اندیشه و فرهنگ را که جلوه ای از حیات مهدوی عصر ظهور است به نمایش نمی گذارند؟ این حقیقت در نقطه مقابل تمدن پوشالی غرب و نظام سرمایه داری است که اصل را بر سودجویی بیشتر و نفع بالاتر و زراندوزی فراوان تر ولو به قیمت بدبختی و آوارگی و فقر دیگران می گذارد. لذتها و تمکن عالم منحصر در فرا دست هاست حتی اگر فرودست ها زیر چرخ دنده های توسعه شهوانی و زیاده خواهانه مستکبرین له و نابود شوند.

جالب است رسانه های غرب همچنان اروپا را مهد تمدن و انسانیت و شرق و مسلمین را عقب مانده و بی فرهنگ معرفی می کنند. جالب تر آنکه هر جا که جنایت و عقب ماندگی ایجاد شد رد دستهای پلید غرب نیز در پشت پرده آن پیداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید ابراهیم رئیسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۲۹ ق.ظ

سید ابراهیم رئیسی

 

"سید ابراهیم رئیسی" نام کتابی است چهل صفحه ای رقعی و زیبا که با قیمتی مناسب و نسبتاً ارزان به تازگی از سوی موسسه مطاف عشق منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گفته است. نه اینکه چون به قلم این حقیر است بخواهم تعریف و تمجید کنم، باور کنید نهایت دقت و وسواس صورت گرفت که در این اثر مختصر از همه زوایا به زندگی و خاطرات سید ابراهیم توجه نشان داده شده و ادای دینی اندک به ساحت آن خادم دلباخته و بی ادعای مکتب قدس رضوی و شاگرد راه پیموده آستان علوی و فرزند راستین خمینی کبیر صورت بگیرد.

" طلبه تراز بود، مدیر تراز، دادستان تراز، رئیس جمهور تراز... در هر جایگاهی که قرار گرفت آنطور بود که باید باشد. شهادتش گرد غربت را از چهره اش زدود. باعث شد حالا هر کس می خواهد مثالی از یک طلبه و مدیر و مسئول و قاضی و رییس موفق و تراز بزند به سید ابراهیم رئیسی اشاره کند."

این را از عمق جان باور دارم بعضی ها مثل مطهری و هاشمی نژاد و آوینی و رئیسی و... تا شهید نشوند گرد غربت از چهره شان زدوده نخواهد شد.

برای تهیه این اثر میتوانید به سایت موسسه مطاف عشق مراجعه نمایید:

https://mataf.ir/product/37621/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%b3%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کجا شراب طهور و کجا می انگور

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

خرید و قیمت کتاب تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر گفتگوها نشر موسسه امام  خمینی | ترب

 

من البته نه روانشناسم و نه در امور تربیتی مطالعه خاص و منسجمی داشته ام. بنا بر اعتیاد به مطالعه، کتاب تربیت دینی را که توسط یکی از دوستان به دستم رسید مطالعه کردم. کاری است از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی که مشتمل بر گفتگو با چند نفر از صاحب نظران این عرصه است.

برای معرفی اثر می خواستم بریده هایی از صبحتهای مرحوم حائری شیرازی را از این کتاب بیاورم. به شخصیت فکری این اندیشمند فقید و ناشناخته علاقمندم. او مصرّ است در امر تربیت به مبدأ هر اثری که مستلزم توحید است توجه ویژه صورت بگیرد. جایی هم انتقاد میکند از تقلید غلط حوزه از دانشگاه در امر آموزش و نمره محوری که نهایتا به جای ایجاد رغبت و درونی سازی علوم به تحفیظ موقت و غیرکاربردی سطور کتاب منجر می شود. مرور این حرفها در صد سالگی احیای حوزه علمیه قم و اساسا آسیب شناسی حوزه ها کاری ضروری و بایسته به نظر می رسد.

اما در قسمت پایانی کتاب مصاحبه ای صورت گرفت با یکی از مربیان کارکشته و سیاستگذار در وزارت آموزش و پرورش که از نظر محتوا بسیار جامع و غنی بود. یعنی آدم پی می برد در سطوح بالادستی وزارتخانه مذکور افرادی هستند که به امر تربیت دینی در مدارس اهمیت داده و برای پرورش نسلی عالم و معقتد دغدغه دارند؛ اما عجیب است وقتی به بدنه طیف محصل رجوع می شود نتیجه دیگری را می بینیم. فضای اغلب مدارس ما هم غیر علمی و هم غیر دینی است. اگر چه عوامل مختلفی بر محیط تربیتی مدارس تأثیرگذار است به خصوص خانواده و رسانه و... اما قابل کتمان نیست بخش وسیعی از معلمان ما خودشان از نظر مبانی اعتقادی دچار شبهات عجیب و گاه پیش پا افتاده ای هستند چه برسد به دانش آموزانی که تحت نظام تربیتی این معلمین بخواهند رشد کرده و نسبت به تعلیم و تربیت اسلامی و هویت ملی علاقمند شوند. سری به گروههای مجازی معلمین بزنید. سری به دفاتر مدارس در زنگهای تفریح بزنید. بحثها مملو است از حس بدبینی به آینده، طلب کاری و توقع، خودتحقیری و بیگانه پرستی و... همین الان آزمون استخدامی بگذارند هزاران نفر برای اشتغال در جایگاه معلمی داوطلب می شوند با اینکه از وضع معیشت معلمان آگاهند اما حاضر نیستند فرصت جذب و استخدام را از دست بدهند. همین افراد بعد از چند ماه شروع به اعتراض مکرر درباره وضع زندگی و درآمد می کنند و آن قدر در درون خودشان این مطالبه را تکرار میکنند که به مرور به شخصیتی افسرده و بی انگیزه تبدیل می شوند و وضع علم و ادب و فرهنگ محصل می شود همین اوضاعی که می بینید. البته وظیفه دولتهاست که به معیشت معلم توجه بیشتری نشان دهند بحثی نیست اما غلبه فرهنگ مادی و مسابقه مصرف گرایی بر ذهن جامعه شرایطی را رقم زده که به نظر می رسد همه صنوف حتی پزشکان و بنگاه دارها و ... به سمت سیری ناپذیری ابدی سوق پیدا کرده و با احساس فقر کاذب و توقع بیشتر و طلب کاری مداوم عجین شده اند. عدم اصلاح این فرهنگ مخرّب نتیجه ای جز رواج کاهلی و بی رغبتی و کم کاری و دزدی و عقب ماندگی جامعه در امور مادی و معنوی به دنبال نخواهد داشت. و البته شکی نیست کسی که به خاطر توقع مادی بیشتر در عمل به تعهد شغلی و اجتماعی خود تعلل بورزد در باور به توحید و معاد مشکل دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا