اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۱۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قوه قضاییه» ثبت شده است

دیوار طلاب عدالتخواه، کوتاه است

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۰۶ ب.ظ

داود مدرسی‌یان‎ | ‎. ‏🔴 محکومیت حجت الاسلام ‎#محسن_ریسمان‌سنج معاون  مطالبه‌گری ستاد امر به  ...‎ | Instagram

 

امروز تلفنی با حجت الاسلام ریسمان سنج، مفصل صحبت کردم.

بچه های انقلابی این یکی دو روز نام حجت الاسلام ریسمان سنج طلبه عدالتخواه اهوازی و معاون ستاد امر به معروف استان خوزستان را بارها شنیده اند. طلبه ای که پیش تر با حضور میدانی در دفاع از حقوق کارگران نیشکر هفت تپه، خوش درخشید و عملکرد او و دوستانش که راه سوءاستفاده بیگانگان از مطالبات صنفی را سد کرده و حق کارگر را نیز احیا نمودند مورد رضایت رهبری عزیز قرار گرفت؛ هر چند بر مذاق از ما بهتران خوش نیامد.

حجت الاسلام ریسمان سنج قرار است به زودی به زندان برود!

ماجراهای مربوط به پیگیری حقوق کارگران زحمت کش میدان بار اهواز که در مستند "نیوجرسی" توانست جایزه فانوس طلایی جشنواره عمار را به خود اختصاص دهد چون زخمی کهنه و عمیق بالاخره به گونه ای دیگر سر باز کرد و گریبان این طلبه بسیجی و فعال را گرفت.

من مدتی است که در نقد دادگاه ویژه روحانیت چیزی ننوشته ام.

نمی شود کتمان کرد مسیر دادگاه ویژه در سالهای اخیر به نسبت گذشته بهتر شده و روندی رو به اصلاح را در پیش گرفته است؛ اما هنوز با آنچه که در شأن عدلیه نظام علوی است فاصله دارد.

ماجرای دادگاه و زندان این طلبه انقلابی مربوط می شود به اتهام ثابت نشده ای پیرامون همکاری در اداره یک پیج افشاگر اینستاگرامی که دست بعضی صاحبان قدرت در ماجرای میدان بار اهواز را رو می کرد. این اتهام ثابت نشد که هیچ، یکی هم رفت و با اقرار خود مسئولیت اداره صفحه مذکور را برعهده گرفت و مدعی اثبات مطالبی شد که آنجا فاش نموده؛ اما قاضی مربوطه حاضر به اصلاح رأی صادره بر ضد این طلبه عدالتخواه نگردید که هیچ، به رغم درخواست نماینده ولی فقیه در استان و ستاد امر به معروف، همچنان مصرّ بر اجرای حکم پرونده این طلبه بسیجی است.

حرفهای امروز حجت الاسلام ریسمان سنج مرا به خاطرات تلخ سالهایی برد که بعضی حضرات در مبانی فکری شان پذیرفته بودند بسیجی خوب، بسیجی مرده است و هر که در مقابل کانون های قدرت و ثروت بایستد و سکوت شهر را بشکند همپیاله استکبار جهانی است. در مواجهه با بچه های حزب اللهی سراغ اصالة الاتهام و اشداء بینهم رفته و بنا داشته و دارند با تربیت طلاب سر به زیر و آسه برو آسه بیا و ساخت مدارس لاکچری، روحانیت را از مردم و انقلاب جدا نگاه دارند.

دوستانی که این متن را میخوانند دست به دست بچرخانند برسد به دست همه صاحبان قلم و بیان و فعالان عرصه انقلابی گری و عدالتخواهی و مجامع مطالبه گری، بلکه اعتراضی جمعی را برانگیزد.

در وهله نخست، مسئولان دادسرای ویژه روحانیت باید پرونده این برادر طلبه را از نو و مطابق مفاد کتاب قانون و نه از سر ذوق و برداشت شخصی و یا خدای ناکرده فشار و سفارش بیرونی، مورد بازبینی قرار دهند.

اما مهم تر از آن پیگیری پشت پرده احتمالی چنین برخوردهای نسنجیده ای است که ثمره آن یعنی دلسردی معدود طلاب فریادگر و عدالتخواه به یقین در تضاد با منویات رهبری و منافی رویکردهای انقلاب اسلامی است.

آن قاضی که چنین حکمی را برید و بر اجرای آن اصرار دارد قطعا نباید در سیستم فساد ستیز عدلیه حاکمیت که ویترین نظام اسلامی است جایگاهی داشته باشد.

اگر قرار است پرونده اتهامات محیرالعقول فولاد مبارکه فراموش شود، متهمانی چون جهانگیری و نیاز آذری و عبوری و عبدی و... آزادنه بچرخند و پست و پول پارو کنند روا نیست طلاب انقلابی در بند باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای مدیری که "صادق" بود

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۲۱ ب.ظ

حجت الاسلام محمدصادق اکبری

 

خیلی از مسئولین تاب شنیدن نقد را ندارند. تعارف که نداریم. ستیزه جویی و ناسازگاری بعضی مردم با آمران به معروف از باب "اشبه منهم بآبائهم" یک جورهایی به امرایشان رفته است. بروید داخل اداره ای و محترمانه و مستدل زبان به نقد مقامی بگشایید. چند درصد تحمل شنیدنش را دارند؟ مطلب بنویسید و نقدتان را منتشر کنید؟! کمِ کمش تشویش اذهان عموم را به پایتان می نویسند، به خصوص در شهرهای کوچک که گاه نهادهای امنیتی، خودشان را متولی صیانت از میز صاحبان قدرت می پندارند؛ آنهم عزیزان قضایی که شاید به خاطر جایگاهشان کمتر عادت به شنیدن نقد و نظری متفاوت داشته باشند. این را از باب تجربه عرض میکنم؛ از لا به لای خاطراتی که سالها از رفت و آمد در راهروهای دادگاه ویژه آموخته ام.

تصورش هم برای این حقیر و دوستان عدالتخواه دشوار بود مسئولی در جایگاه نخست قضایی استانی قرار بگیرد که حیاط خلوت باند طبری بود، تاب شنیدن انتقادهای تند و تیز بچه های بی ترمز بسیج را داشته باشد که هیچ، پرونده سازی نکند که هیچ، این طرف آن طرف تماس نگیرد و مکاتبه نکند حال فلانی را بگیرید که هیچ، نه تنها با روی گشاده شنوای حرف منتقدان باشد بلکه بی طرفانه و از سر انصاف به پیگیری نقدها و نظرها و گزارشات اقدام کرده و خاطی را حتی اگر از همکاران و معتمدین خودش باشد –بی اعتنا به بعضی تعصبات صنفی که راه اصلاح بسیاری از نهادها را مسدود نموده- متنبه و وادار به پاسخگویی سازد. ظاهر و باطنش "صادق" باشد! عادت کردیم بعضی امامان بی صداقت روزهای تعطیل هم "اوصیکم بتقوی الله" را فراتر از خطبه های نماز جمعه به رسمیت نشناسند، چه برسد به مسئولانی که کرسی ریاست را سکوی پرش خود و چند نسل آینده شان شمرده و اگر سر اصول و ارزشهای اسلام و انقلاب اهل معامله باشند سر مقام و منصب و پول و شهرت با کسی مماشات نکرده و به هر دستاویزی برای حفظ و ارتقای آن چنگ می زنند.

این پنج سالی که حجت الاسلام محمدصادق اکبری به عنوان یک مدیر غیر بومی در رأس دستگاه عدلیه استان مازندران قرار گرفت و با هوش و تجربه خود خیلی زود بر اوضاع مسلط شد یکی از طلایی ترین دوره های مدیریت قضایی استان به شمار می آید. البته این دستگاه تا رسیدن به نقطه ایده آل تراز انقلاب اسلامی همچنان مسیری طولانی را باید بپیماید اما نمیتوان مجاهدت این روحانی دلسوخته و با درایت را در اعتلای نهاد حساس قضایی و در حیطه مرتبط با اختیارات خود نادیده گرفت.

حجت الاسلام اکبری وارد حواشی نشد. تعارف با مدیران را کنار گذاشت. اصل نانوشته و منحوس "قانون خوب است اما برای ضعفا" را نادیده انگاشت. به گردن کفلتها ولو وابسته به مافیای از مابهتران و باندهای هزارفامیل و اژدهای هفت سر فساد و تبهکاری بودند حتی با وساطت افراد ظاهر الصلاح جانماز آبکش موجّه که محاسن مبارکشان در پوشش مذهب و توجیه دریافت وجوه شرعی به طور نامتعارف چرب می شود، باج نداد. دید بعضی زیردستانش علیه او توطئه می کنند با اغماض و کریمانه گذشت و نادیده گرفت. چپ و راست استان برایش فرقی نداشت. به سفارش ها و توصیه های فراقانونی وقعی ننهاد. یقه مسئولین را هم گرفت و میز کسی را به میزان الهی رجحان نداد. شعار تو خالی "پارتی جوانان بدون پارتی بودن" را دیگران سر دادند و عمل نکردند او اما بی هیچ ادعایی با عادی ترین و پایین ترین افراد از سطوح مختلف جامعه نشست و دردشان را شنید و برای حل مشکلشان قدم برداشت. شهروندانی که در عمرشان یک مسئول دون پایه اداری را هم از نزدیک و خصوصی ندیده بودند بارها او را سنگ صبور دردهای دل داغدار خویش یافتند. حواشی رسانه ای که با برخورد ناپسند و بچگانه بعضی مسئولان قضایی حوزه شهری در حال تبدیل به بحرانی اجتماعی و فرا ملی بود با سر پنجه تدبیر و عقلانیت او ختم به خیر گردید.

خدا رحمت کند مرحوم آزاده محمدحسین منصف را که خودش از بزرگترین منتقدان عملکرد دستگاه قضا بود. بعد از دیداری که با حجت الاسلام اکبری داشت تماس گرفت و اولین تعبیرش این بود "اگر یک روحانی میتواند با اخلاق و سیره ای پیامبر گونه اینطور در دل انسان جا باز کند پس خود رسول اکرم چقدر دوست داشتنی بود."

دیروز خبر پایان مأموریت حجت الاسلام اکبری در دادگستری مازندران توسط رسانه های محلی منتشر شد. برای ایشان هر جا و در هر منصبی که باشد آرزوی توفیق روزافزون دارم. امیدوارم نظام اسلامی بیش از پیش شاهد رشد چنین مدیرانی بوده و پایه های حاکمیت دینی در باور مردم مستحکم تر شود. امیدوارم به برکت ایام الله فطر، هر جا که هستیم از مدار فطرت خارج نگردیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زدی ضربتی ضربتی نوش کن

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ

کیست مرا بشناسد و درباره وضعیت مملکت با من هم بحث و هم کلام شده باشد و نداند چقدر از نیروی انتظامی مثل هر نهاد و ارگان دیگری نقد و گله دارم. منکر خدمات و جانفشانی های نیروهای خدوم فراجا نیستم اما ضرباتی که بعضی عناصر نفوذی و سست عنصر نیرو به بدنه نظام و بچه های حزب اللهی وارد آورده اند را هم نمی شود انکار کرد.

با این حال در ماجرای اخیر حرفم این است:

کسی که دست به اغتشاش و ایجاد آشوب می زند یعنی دارد میگوید من قانون را قبول ندارم و از مجاری خلاف قانون دنبال خواسته خودم هستم.

چه معنی می دهد وقتی احساس میکند حقی از او ضایع شده و آسیبی دیده سریع به دامن قانون پناه برده و دست به شکایت می زند؟

می شود با همین منطق به او فهماند خودت فضا را غبار آلوده کردی و ضربتی هم در هوای تیره و غبارآلود به اشتباه بر پیکر تو نشست؛ خودکرده را تدبیر نیست. کسی که دوست دارد قانون جنگل حاکم باشد نباید از پژواک خواسته خود فرار کند.

راستی دکتر ولایتی نمی خواهد نامه ای بنویسد و ضمیمه پرونده کند تا راحت بشود حکم را برگرداند؟!! عزیزان قضایی که سوراخ سنبه ها را خوب بلدند.

نکته جالب ماجرا اینجاست هم بچه های انقلابی هم ضدانقلاب این اقدام قوه را با توجه به شناختی که از عملکرد آن در مواجهه با دانه درشتها دارند یک شوی تبلیغاتی و نمایش می شمارند. این را از این بابت گفتم عقلهای منفصل نظام گمان نکنند حتی بر فرض اعدام این سرهنگ انتظامی، همه به عدالت دستگاه قضا اذعان نموده و به به و چه چه خواهند گفت. هر وقت پرونده هایی در طراز فولاد مبارکه یا اتهامات جهانگیری و زنگنه و... را رسیدگی کردید بعد برای خودتان نوشابه باز کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عملیات بدون درد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۳۲ ق.ظ

یک سازمان زیر زمینی آزادی خواه، جهت مقابله با رژیم حاکم، اقداماتی را انجام می دهد که در کوتاهترین زمان ممکن، حکومت را آماده سقوط می کند. این اقدام در اصطلاح اقدامان جنگ چریکی، عملیات بدون درد نامگذاری شده است.

رهبر سیاسی نهضت با نفوذ در ساختار دولت و رواج اقدامانی مانند اختلاس، پرداخت رشوه های کلان به مقامات دولتی، ایجاد باندهای سیاسی مخالف دولت، همسوسازی روزنامه ها و رسانه های غیر دولتی مخالف، زمینه های سقوط سریع دولت را قبل از آن که مردم اقدامی را انجام دهند فراهم می سازد. نقش کلیدی چریک ها در این شرایط، مهیا ساختن جامعه با ایجاد و پخش شایعات و عملیات روانی مستند و گسترده می باشد.

کتاب چریک در جنگ پارتیزانی، صفحه 71، محمدحسین قربانی زواره، انتشارات دافوس آجا

 

نمونه هایی مثل اکبر طبری با سابقه عضویت گروهکی دهه شصت، مثالی دردآور از غفلت متولیان دستگاههای نظارتی است. در این خصوص ناگفتنی های بسیاری وجود دارد که شاید روزی تاریخ از آن پرده بردارد.

نکته اینجاست که هنوز هم در رده هایی از مسئولان میل به تغافل از سوابق طبری و باند وی از جمله نیازآذری و ... به چشم می آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مواردی که باید سریع اعدام می شد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۱۶ ق.ظ

آن بدبخت جوگیر مجازی زده ای که با ماشین خود چند مامور انتظامی را زیر گرفت و موجب شهادت یکی از آنها شد را یکسال و نیم بعد اعدام کردند. برای محاکمه و مجازاتش یک ماه کافی بود. باقی مدتی که در زندان ماند هزینه خورد و خوراک و دادگاه و ... که روی دست بیت المال گذاشت را باید مقام قضایی از جیب مبارکش پرداخت کند. در مواردی که جرم مشهود و مسلّم است بازی در نیاورید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشت پرده یک پوزخند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۲۱ ق.ظ

ببینید | اولین تصویر از الهه محمدی و نیلوفر حامدی بعد از آزادی از زندان با  قید وثیقه

 

اواسط دهه هشتاد دانشجویی در شهر ما بود به نام فرشاد که مسئولیت انجمن اسلامی یکی از دانشگاهها را برعهده داشت. این پسر هم از نظر درسی هم اخلاقی و انظباطی و هم سیاسی دارای مشکلات و تخلفات عدیده بود از تقابل با نیروهای ارزشی تا بسترسازی برای ارتباط نامشروع و هنجارشکنی؛ اما هیچ وقت با او برخوردی صورت نمی گرفت، یا لااقل برخوردها جدی نبود. حتی یکبار بابت مشروطی پیاپی در چند ترم باید از دانشگاه اخراج می شد که نهایتا از وزارت علوم تماس گرفتند و دوباره او را به دانشگاه برگرداندند.

در پیگیری های رفقا مشخص شد این آقا فرشاد ما مخبر یکی از نهادهاست و تحت این عنوان با خیال راحت به هر کثافت کاری دست میزند و می داند که سر بزنگاه، جایی هست که به دادش رسیده و گره کارش باز شود.

تا رسید به حوادث سال 88 و کشف یک عملیات بمب گذاری (شیمیایی) در دفتر رییس دانشگاه که قرار بود موقع برگزاری یکی از جلسات عمل کند. در تحقیقات دوستان بسیج مشخص شد عنصر پشت پرده این اقدام خرابکارانه، همان جناب فرشاد خان است که در نهایت با پافشاری نهاد رهبری و بسیج دانشجویی حکم اخراج وی صادر شد.

حدود سه دهه است که کم و بیش در انواع فعالیت های انقلابی رو زمینی و زیر زمینی دخالت داشته ام. دوستان بسیاری را می شناسم اعم از انقلابی و ضد انقلابی و چپ و راست و حتی از فرقه های ضاله و... که به زندان افتاده و یا موقتا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند. بنابر تجربه عرض میکنم به طور معمول سعی بعضی نهادهای امنیتی این است که از فرصت بازداشت و بازجویی و پرونده قضایی استفاده نموده و از متهم برای مجموعه خود یک خبرچین بسازند. این شوق وافر در جذب حداکثری و شیرین کاری سازمانی در واقع فرصت مغتنمی برای متهم است که با قول و قراری ظاهری، راه خلاصی خود را هموار نموده و پرونده اش را سفید یا لااقل کمرنگ نماید و پس از آزادی در سایه ارتباط با نهاد ذی ربط و خبر رسانی گزینشی به دستگاه امنیتی، حاشیه ای امن برای ادامه فعالیتهای خود ایجاد کند.

این که می بینید خبرنگار یا سلبریتی و دانشجویی بلافاصله بعد از آزادی با پوزخند به قوانین و سیاستهای جاری کشور نگاه کرده و مقابل دوربین به هنجارشکنی و تمسخر ارزشها می پردازد گاه از همین اطمینان حاصل از ساخت و پاخت در پستوهای نهاد امنیتی و قضایی نشأت می گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مگر میشود این اندازه پست بود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۱۳ ب.ظ

آدم ببیند به حیوان ظلم میشود هم نمیتواند طاقت بیاورد گوشه ای بایستد و تماشا کند و ساکت بماند. جماعتی که عجمیان و علی وردی را با شکنجه و قتل صبر به شهادت رسانده و بر پیکرشان می تازند و رقص و پایکوبی میکنند یا در قبال کشتار وحشیانه هموطنان بی دفاع و مظلوم خودشان توسط داعش ابراز خوشحالی می کنند مشکلشان اعتقادی و عقلی نیست. انسان به حکم فطرت نمیتواند در مقابل زجر و درد کودکان و زنان و ... بی تفاوت باشد. نمی شود پذیرفت این رویکرد، صرفاً یک نوع نگرش و برداشت ذهنی و درونی است. چه بسیار انسان هایی که مشروب میخورند، دزدی هم میکنند اما وجدانشان اجازه نمیدهد تکه تکه شدن کودکی را ببینند و زبان به تمسخر بگشایند. خیلی از اوباش هم برای خودشان خط قرمزهایی دارند. 

تعارف که نداریم. در حلال زادگی چنین افرادی با این مرتبه از پستی باید شک کرد. قوه قضاییه پیش از صدور هر نوع حکم و اتخاذ موضع و برخوردی در وهله نخست باید دستور اثبات حلال زادگی این افراد از طریق انجام آزمایش دی ان ای در مراکز معتبر پزشکی را صادر نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انجوی نژاد هم یقه اژه ای را گرفت

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۲، ۰۲:۳۱ ب.ظ

یادی از شهدای رهپویان وصال شیراز - مشرق نیوز

 

هیات رهپویان وصال از معروفترین و برترین هیاتهای مذهبی جوانان بسیجی کشور است. وقتی ضدانقلاب میخواست در استان فارس کار تروریستی بکند مهم تر از هر نهاد و سازمانی، روی این هیات تمرکز پیدا کرد زیرا می دید در حال تربیت جوانانی است که پا جای پای شهدا می گذارند و کیست که نداند دشمنان از شهدا می ترسند؟!

انجوی نژاد از روحانیون بسیجی و مخلص و موفق کشور که البته آزاد اندیش و عدالتخواه است هم این روزها در خصوص برخورد زشت و غیرقابل توجیه با فرماندار جوان و انقلابی قزوین زبان به شکوه گشود.

محسنی اژه ای باید پاسخ بدهد چرا در دوره مدیریت خود کاری کرده که دیگر هیچ جوان مومن و متدین و انقلابی در کشور نیست که منتقد تند و تیز نهاد قضا نشده باشد؟

چرا امثال فرماندار حزب اللهی قزوین که خواست جلوی زمین خواری مسئولان قضایی استان بایستد باید به زندان بیفتد و با پا بند آزاد شود اما حسین فریدونها و مهدی جهانگیری ها و مصطفی نیازآذری ها و مهدی عبوری ها باید صاف صاف بچرخند و پست و پول پارو کنند؟

قوه قضاییه ویترین نظام اسلامی است. شما را به خدا آبروی نظام را لااقل جلوی بچه مذهبی ها حفظ کنید و اعتماد دلسوزان انقلاب را از بین نبرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

داد قاضی القضات هم در آمد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۲، ۰۲:۲۳ ب.ظ

قصور پزشکی و راه‌های مقابله با آن. - دکتر غلامرضا ترابی

 

انتقاد اژه‌ای از نبود وحدت‌رویه در دادگاه‌ها برای محاسبۀ خسارات تاخیر تادیه

🔹رئیس قوه قضائیه: در جریان بازدید از بند عمومی زندان اوین که اکثرا زندانی‌های مرتبط با مسائل مالی در آنجا نگهداری می‌شوند، افرادی در زندان بودند که هیچ مجازات دیگری نداشتند و صرفا به‌دلیل بدهی و رد مال زندانی بودند.  

🔹برخی از آن‌ها به‌خاطر تاخیر تادیه‌ای که دادگاه برای آن‌ها تعیین کرده بود که دائما درحال افزایش است، توان پرداخت بدهی خود را ندارند. از طرفی هم دادگاه‌ها در محاسبۀ تاخیر تادیه وحدت‌رویه ندارند و  نحوۀ رسیدگی به تقاضای اعسار نیز متفاوت است که مشکلاتی را به‌وجود آورده است. 

🔹یک‌نفر میگفت ۱۳ سال است در زندان هستم و هرچه پرداخت می‌کنم به‌دلیل افزایش قیمت‌ها باز هم عقب هستم، درحالی که اصل مبلغ بسیار کمتر از چیزی بود که تاکنون پرداخته کرده بود.

 

حسابش را بکنید. ایشان چند دهه است که در مناصب مختلف دستگاه قضا حضور دارد آن وقت تازه به این مسأله پی برده!

عجایب دیگری هم در این دستگاه هست که هنوز بر مسئولان عالی مکشوف نشده.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این وعده را پیگیری کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۴۸ ق.ظ

جنگل‌های انجیلسی در حصار زباله/ فرار رو به جلو و عجز شهرداری بابل

 

چند روز پیش در سوم دی 1402 خبرگزاری تسنیم به نقل از فرماندار بابل نوشت که به دستور وزارت کشور، مبلغ پنجاه میلیارد تومان جهت حل معضل زباله جنگل سوز انجیلسی اختصاص پیدا کرده است. شهرداری بابل نیز موظف شد مبلغ پنجاه میلیارد تومان دیگر برای تکمیل این طرح را از بودجه خود تامین نماید.

متاسفانه این خبر در رسانه های محلی بازتاب چندانی نداشت.

بایکوت این خبر در حالی میتواند نگران کننده باشد که حدود دو ماه پیش سقوط دو شهروند به فاصله یکهفته از حفره ایجاد شده در پل موزیرج بابل مورد پیگیری و توجه چندان رسانه های محلی واقع نگردید. این سکوت معنا دار باعث تقویت شائبه وابستگی مالی بعضی کانالهای خبری به شهرداری گردیده است.

با گذشت حدود دوماه از حادثه دلخراشی که منجر به مرگ یک بانوی جوان گردید هنوز هیچ مسئولی مورد بازخواست و عزل قرار نگرفته یا استعفا نداده است. تریبونهای رسمی شهر نیز به طور معمول فراتر از دعواهای سیاسی و سهم خواهی از اوقاف و ... ثابت کرده اند دغدغه چندانی برای پیگیری حقوق مردم ندارند. مدیریت فکری و پشت صحنه بخشی از شهرداری بابل وابسته به طیف معروف به آتلیه است که همواره در سطح افکار عمومی با برجسته سازی فرهنگ غرب و رویدادهای خبری بیگانه در تلاش برای رواج فرهنگ خودتحقیری بوده اند. حالا معلوم نیست چرا این طیف که مرتکب قصور و ترک فعل در ترمیم پل و جان باختن یک شهروند گردیده حاضر به تقلید از مسئولان بیگانه جهت استعفا و برخورد با متخلفان نیست.

معضل زباله بابل اما نزدیک به سه دهه است که لاینحل باقی مانده. بعضی مسئولان سابق و مطلع بعد از اتمام دوره کاری خود اظهار نمودند که تعارض منافع مافیای زباله مانع از درمان این زخم کهنه خواهد بود. 

از سوی دیگر هشدارهای مکرر کارشناسان بهداشت و محیط زیست و ... نسبت به عوارض دپوی روزانه سیصد تن زباله بابل و شهرهای اطراف در جنگل که منجر به گسترش بیماریهای سرطانی و ... گردیده و نیز شکایت مستدل جمعی از اهالی منطقه در نهایت منجر به ورود دستگاه قضا و صدور حکم منع دفن زباله در روستای انجیلسی گردید که البته تا کنون به مرحله اجرا نرسیده و روی زمین مانده است.

رسانه های محلی و فعالان خبری اگر میخواهند از ظن تبانی با باندهای مرتبط با مافیای زباله در امان بمانند بهتر است با پیگیری وعده فرماندار فعلی بابل، مسئولان شهری و استانی را مجاب به حل سریع این معضل ویرانگر و زیان بار نگاه دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منهای صلاحیت

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ

تایید صلاحیت مدیرعامل و سه عضو هیات مدیره سرمایه گذاری غدیر در هاله ای از  ابهام؟ + دستیار روابط عمومی

 

در حالی که دولت مدعی است در پاکدستی گوی سبقت را از همه رقبا ربوده و ذره ای فساد را در بدنه اجرایی تحمل نمیکند شاهد آن هستیم که مهدی جهانگیری مفسد اقتصادی به ناگاه از زندان آزاد شده و مسئول اتاق بازرگانی ایران و یونان می شود.

اعطای مسئولیت سنگین به مهدی عبوری شهردار اسبق ساری که بازداشتی شعبه سیزده کارکنان دولت در تهران بوده نیز حواشی خاص خودش را به همراه داشته که باعث افشاگری و اعتراض چندباره دلسوزان کشور قرار گرفته است.

فارغ از سوءپیشینه مدیریتی عبوری، عدم ارتباط و تجربه و توانایی لازم برای مدیریت هلدینگ بزرگ و پولدار غدیر زیر نظر وزارت دفاع از دیگر اشکالاتی است که درباره وی مطرح شده و با سکوت آزار دهنده مسئولان دولت مواجه شده است.

انرژی پرس ساعاتی پیش چنین نوشت: 

در روزهای گذشته مجید عشقی، رئیس سازمان بورس طی نامه‌ای خطاب به وزیر دفاع به صورت رسمی عدم صلاحیت مالی مهدی عبوری برای کسب عنوان مدیرعاملی این هلدینگ مهم اقتصادی را اعلام کرده است.

با توجه به رد صلاحیت مالی مهدی عبوری باید منتظر معرفی گزینه جدید توسط وزارت دفاع برای هلدینگ غدیر باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قوه قضاییه بخواند/ مهم و فوری

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۴۰ ب.ظ

photo_2023-12-06_07-33-43_owfc.jpg


🔰تبرئه شریک طبری با اسناد جعلی

🔸ادعای وکیل سابق طبری و لزوم شفاف‌سازی قوه قضاییه 
 
🔹هفته گذشته روزنامه شرق با فردی گفتگو کرده که نمی توان به  راحتی از کنار نام او و صحبتهایش گذشت؛ مصطفی نیاز آذری از اسامی مطرح در پرونده اکبر طبری است که گویا دوباره به ایران بازگشته و شرق با او گفتگو کرده است. در سال ۹۹ رسانه‌ها بر اساس آنچه توسط نماینده دادستان در دادگاه طبری مطرح شده بود، از او به عنوان جعبه سیاه پرونده طبری نام می بردند که به کانادا گریخته است. او در آن زمان به عنوان کسی که پرونده سنگین فساد اقتصادی‌اش با اعمال نفوذ طبری بسته شده، شناخته می شد؛ 

🔹اما اکنون او بازگشته و به خبرنگار شرق می گوید: «اتهامات مربوط به پرونده آقای طبری آسیب بسیاری بر فعالیت اقتصادی من در داخل وارد کرد که با روشن شدن ابهامات، موانع مرتفع شد و اکنون همه ابعاد فعالیت اقتصادی ام هم در داخل و هم در خارج، به روال عادی برگشته و تمام عواید حاصل از فعالیتهای تجاری ام صرف احداث بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم کشورم می شود»! 

🔹این سخنان برای کسانی که اندکی با ابعاد پرونده فساد اکبر طبری و شرکایش آشنا باشند، بسیار عجیب و قابل تامل است. به بهانه بازگشت نیازآذری و این سخنان عجیب و غریب او، خوب است دوباره برخی اتفاقات پرونده او و طبری را یادآوری کنیم. 

🔹محمدعلی داداشی وکیل سابق طبری در گفتگویی که چندین ماه قبل با هفته نامه ۹دی داشت، اشاره کرد که چگونه با ارایه اسنادی جعلی، بخشی از اتهامات نیازآذری و برخی دیگر از افراد دخیل در بخش دوم پرونده طبری رفع شده است. داداشی گفته بود: «سند بعدی در مورد ویلای بابلسر بود؛ به ایشان گفتم راجع به ویلای بابلسر می‌گفتید که قرارداد مضاربه‌تان در صندوق امانات بانک ملی است. اما موقعی که ما کارشناسی میکردیم شما این مدرک را از کجا آوردی و از طریق حاج خانم به من رساندی؟ گفت کارِت نباشد، ولش کن. این مدرک راجع به ویلای ۱۵ هزار متری بابلسر بود که در پرونده، به ویلای لاکچری معروف بود؛ اتهام این بود که رشوه گرفته از مصطفی نیازآذری که با این مدرک مبرا شده بود. در واقع کارشناسی که ارائه شد بر اساس این مضاربه جعلی بود. حتی بر اساس این مدرک، ۵۰۰ میلیون هم طلبکار شده بود و بر اساس همین، رای شعبه ۱۵ را هم گرفته با توجه به اینکه از اتهام ویلای بابلسر مبرا شده است.  

🔹گفتم این چطور شد؟ گفت ولش کن. مصطفی زبل‌خان می‌داند چه کار کرده. در واقع طبری بر اساس اطلاعات و دفاعیاتی که من درباره لایحه دادگاه می دادم، آنها را در اختیار نیازآذری قرار داده و آن آقا هم مدرک را ساخته و طبری به بهانه مریضی وقتی به بیمارستان تجریش می‌رود، همسرش مدرک را می‌برد و امضا می‌گیرد. من گفتم این قابل تشخیص است، این چه کاری است که کردی؟ گفت نه اصلا این طور نیست. گفتم این جوهر با آن فرق دارد، فاصله زمانی دو تا نوشته و دو خودکار برای کارشناسان قابل تشخیص است. گفت خودکارش را هم آورده، استامپش را هم آورده؛ یعنی یک حالت حرفه‌ای به تمام معنا این کار را انجام داده بود.» 

🔹بر اساس آنچه داداشی در آن گفتگو گفته بود که اسناد جدیدی به مقامات قضایی ارائه داده، مطابق این اسناد نه تنها بخش دوم پرونده طبری باید به جریان بیفتد و حکم کنونی اش که نسبت به حکم اولیه سبک تر است، هم نقض شود بلکه امثال مصطفی نیازآذری هم باید مجددا دادگاهی شوند و ظاهرا پرونده این جعل سند در شعبه ۵ بازپرسی کارکنان دولت همچنان مفتوح است.  

🔹بخشی از آنچه نیاز آذری از آن به عنوان ابهامات رفع شده سخن می گوید همان ماجرای ویلای لاکچری بابلسر در پرونده طبری است که بنا به گفته وکیل سابق طبری در گفتگوی جدیدش با خبرنگار ۹دی، او در پاسخ به این سوال وکیل که قرارداد مضاربه‌ای که وجود خارجی نداشته را ازکجا آورده اید؟ می گوید: «این قرارداد را وکیل مصطفی تهیه کرده و عامل وی بنام هاشمی به کانادا فرستاده و امضا و اثرانگشت زده با همان خودکار و استامپ و بچه‌های مصطفی طوری آن کاغذ را حرارت داده‌اند و کثیف کرده‌اند که گویی مال همان سال ۸۹ است...» 

🔹داداشی همچنین به ۹دی گفت: «موضوع جعلی بودن این مضاربه را به همراه همان اسنادجعلی مکشوفه به دادگاه و مقامات گزارش کردم و تا حالا تصورم این بودکه ویلای بابلسر جزو محکومیت ۱۲و نیم سال حبس قطعی شده طبری است که در این صورت ۲۵ سال حبس نیازآذری هم عملا پابرجا می‌بود؛ اما حالا با ادعای جدید نیازآذری که گفته ابهامات رفع شده، تازه متوجه شدم که آنها بواسطه همین قرارداد مضاربه جعلی و ساختگی خلاصی یافتند. 
اینکه از کدام رای وچگونه تبرئه شده، اطلاعی ندارم ولی تنها جرم و محکومیت مشترک طبری و نیازآذری ویلای بابلسر و ۵ قطعه زمین بود که ....

🔸ادعای وکیل سابق طبری و لزوم شفاف‌سازی قوه قضاییه 

🔹....طبری بابت خلاصی دادن نیازآذری از اتهام قاچاق ۲ تن طلا و قاچاق ارز درسال ۹۰ از او رشوه گرفته بود. من با بیش از ۱۰ دلیل میتوانم ثابت کنم که این قرارداد چه به لحاظ شکلی و فیزیکی و چه به لحاظ محتوا ومفادش صد درصد جعلی و ساختگی است و در تیر یا مردادماه ۱۴۰۰ در کانادا ساخته شده است!» 

🔹نکته دیگری که خوب است به آن اشاره شود اتهامات و حکم دادگاه بدوی نیازآذری و دیگر شرکای طبری است؛ مطابق رای شعبه ۵ دادگاه کیفری یک مجتمع دادگاههای کیفری یک تهران در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۰، برای ۴ نفر از متهمان پرونده که مصطفی نیازآذری نفر دوم آنهاست که مقابل اسمش مجهول المکان نوشته شده است، ۵۶ مورد اتهامی که یک صفحه و نیم از رای دادگاه را به خود اختصاص داده، ذکر شده است (مواردی مثل: جعل اسناد رسمی، کلاهبرداری، مشارکت در اخلال نظام اقتصادی، پولشویی و ... ) و  تحت عناوین اتهامی پرداخت رشوه، مشارکت در تشکیل شبکه چندنفری در امر ارتشاء، وساطت در پرداخت رشوه و تحصیل مال از طریق نامشروع برایشان قید شده. در نهایت طبق این رأی، مصطفی نیازآذری به ۲۰ سال حبس تعزیری و ضبط اموال محکوم می شود. 
 
🔻پدر مصطفی نیازآذری کیست؟ 
اما نمی شود درباره مصطفی نیازآذری سخن گفت و حرفی از پدرش کیومرث نزد. ۶ آذر ماه سال ۱۳۹۹، کیومرث نیاز آذری به اتهام مشارکت در قاچاق حدود ۲ تن طلا توسط حفاظت اطلاعات قوه قضائیه دستگیر شد. کیومرث نیاز آذری از زمان تاسیس وزارت اطلاعات تا سال ۸۵ ریاست اداره کل اطلاعات استان مازندران را بر عهده داشت. 

🔹وی پس از بازنشستگی در سال ۸۵ تقریبا به مدت ده سال بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد مازندران تکیه زد و در نهایت با آمدن علی‌اکبر ولایتی به این دانشگاه ( سال ۹۵)  برکنار شد. از همان ایام گفته می شد مصطفی نیاز آذری به پشتوانه پدرش، کیومرث، از رانت‌های مختلف اقتصادی بهره‌مند شده است و البته شایان ذکر است که خاندان نیازآذری بخش بزرگی از ییلاقات بندپی سوادکوه و بندپی شرقی بابل را در طول سالیان در اختیار خود گرفته اند. کیومرث نیازآذری ارتباط خوبی هم با ناطق نوری و مرحوم هاشمی داشته است. به عنوان نمونه وقتی ناطق و هاشمی در ایام فتنه سال ۸۸ در مراسم تحلیف بیت رهبری غیبت کردند، به ویلای کیومرث در روستای خلیل کلای رفته بودند. 

🔹کیومرث نیازآذری دی ماه سال گذشته با شرق (روزنامه‌ای که گویا علاقه خاصی به گفتگو با نیازآذری‌ها دارد) و با همان خبرنگاری که هفته قبل با پسرش گفتگو کرده است، گفتگوی مفصلی انجام داده و آنجا اعلام کرده یک سال قبل (سال ۱۴۰۰) منع تعقیب گرفتم و تبرئه شدم! او در این گفتگو مدعی شده «هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم.» و خبر داده که پرونده پسرش در مرحله بازپرسی است و تحقیقات قضایی انجام شده! (یعنی بعد از  ماجرای اعاده دادرسی طبری و تبرئه شرکایش از اتهام تشکیل شبکه ارتشاء و آزاد شدن او با قید وثیقه!)  
 
🔻سوالاتی که قوه قضائیه و آقای اژه‌ای باید پاسخ دهند 
در خصوص تبرئه او و سایر شرکای طبری، باید گفت فارغ از صحت و سقم روند دادگاه، که حتما روال قانونی رعایت شده است، بنابر ادله و مستندات وکیل سابق طبری در گفتگوی قبلی با ۹دی، یکی از عوامل اصلی رفع اتهام تشکیل شبکه ارتشاء از اکبر طبری، تبرئه شرکا و همکاران او از اتهامات بود و یکی از موارد رفع اتهام مصطفی نیاز آذری، رفع اتهام دریافت رشوه بود که طبق گفته های بالا، با ارائه سند جعلی صورت گرفته بود.  

🔹اما اکنون سوالات مهمی وجود دارد که مسئولان قضایی باید به آنها پاسخ دهند.  
- چرا بعد از دستگیری اکبر طبری، مصطفی نیازآذری فرار کرد و به کانادا رفت؟ اگر او خود را بی گناه می دانست چرا از حضور در دادگاه سر باز زد؟ 
- دقیقا مشخص شود آیا همه اتهاماتی که در زمان دادگاه طبری به وی نسبت داده شد، نادرست بود؟  
- آیا ادعای نیاز آذری در خصوص رفع ابهامات پرونده طبری درباره او، صحت دارد؟ اگر درست است چرا قوه قضائیه اعلام نکرده بوده؟ اگر هم خلاف واقع سخن گفته چرا بدون هیچ منعی دوباره به ایران برگشته و مشغول فعالیت اقتصادی شده است؟ 
- مصطفی نیازآذری در کدام دادگاه و با کدام رأی قضایی تبرئه شده است؟  
- آیا در خصوص اسنادی که وکیل سابق طبری به مقامات قضایی ارائه داده، (نزدیک به ۱۰۰ سند) تحقیقاتی صورت گرفته است؟ به ویژه در مورد سند مضاربه جعلی بین طبری و نیازآذری رسیدگی شده است؟ 
- بنا به گفته مسئولین رسمی قوه قضائیه بعد از بازگشت مجدد او به زندان، سایر بخشهای پرونده طبری در دست بررسی است؛ سوال این است که زمان رسیدگی به سایر بخشهای پرونده طبری کی فرا می رسد؟  

 
 🔻به کانال هفته‌نامه ۹دی بپیوندید🔺
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودتی برادر!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۲ ق.ظ

photo_2023-12-11_08-40-41_5fe.jpg

 

اواخر تیرماه بود فیلمی مشمئزکننده از روابط غیراخلاقی مدیرکل وقت یکی از ادارات گیلان در فضای مجازی منتشر شد. دیروز نوزدهم آذر، قوه قضاییه اعلام کرد که طرف را دستگیر کرده!

حمید رسایی به این خبر واکنش نشان داد و آن را پوششی برای انحراف افکار عموم از بازگشت عضو برجسته باند فاسد طبری به کشور دانست.

مصطفی نیازآذری، آقازاده کیومرث نیاز مدیر کل اسبق اداره اطلاعات استان مازندران متهم ردیف پنجم پرونده طبری بود که از کشور گریخت و به کانادا رفت. چند روزی میشود که این متهم فراری به کشور بازگشته و آزادانه در حال تردد و انتشار تصاویر شخصی و مصاحبه با رسانه های سفارشی نویس و قلم فروش به منظور بازسازی چهره خود است. قوه قضاییه به رغم اعتراض گسترده افکار عمومی به این اتفاق واکنشی نشان نداده و همچنان سکوت کرده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردم را چی فرض کردی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۲۷ ب.ظ

مصطفی نیازآذری متهم بزرگ و فراری پرونده اکبر طبری که از کانادا به کشور برگشته و راست راست برای خودش میچرخد و به ریش مردم و دستگاه قضا میخندد مصاحبه کرده و گفته که قصد دارد با درآمد حاصل از فعالیت اقتصادی اش به امور خیر و عام المنفعه بپردازد! پسرجان! از کیسه خلیفه می بخشی؟ این مال و اموالت زا از کجا آورده ای که حالا ژست حاتم بخشی میگیری؟

دستگاه قضایی حواسش به اذهان عموم هست که بخاطر ضعف و انفعال و تعللش در برخورد با آقازاده ها و یقه سفیدها چه بلایی بر سر اعتماد مردم و اعتبار نظام اسلامی می آید؟

 

photo_2023-12-10_17-42-19_fg9q.jpg

photo_۲۰۲۳-۱۲-۱۰_۰۹-۴۸-۴۴_(2)_sk7w.jpg

photo_۲۰۲۳-۱۲-۱۰_۰۹-۴۸-۴۴_ggs.jpg

photo_2023-12-10_17-41-20_85x0.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضربتی برخورد کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۱۱ ب.ظ

پلیس آگاهی ,

 

این بابایی را که دیروز در تهران گرفتند چندین بار سابقه دستگیری و تجاوز داشته است. مدتی است که اخبار ناگوار جنایت به عنف در شهرهای مختلف کشور در سطح رسانه ها منتشر می شود. متولیان دستگاه قضا باید از خود بپرسند چرا احکامشان بازدارنده نبوده است؟

در ماجرای شهادت جوان غیور سبزواری شهید الداغی با اینکه فیلم صحنه جنایت موجود بود و عوامل سابقه دار این جنایت فوری دستگیر شده و اعتراف کردند باز هم چند ماه طول کشید تا به اعدام محکوم شوند. نه به آن تندی و سرعت عمل مرحوم خلخالی نه به این معطلی و این دست و آن دست کردن معمول دستگاه فعلی قضا. 

چند تا از این اراذل پست را زود و فوری در همان نقطه زورگیری اعدام کنید و خبرش را پوشش بدهید نوامیس مردم امنیت بیشتری خواهند داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایستاده در غبار

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۴ ق.ظ

مبارزه با فساد! عدالت اجتماعی!/ کاریکاتور - صبح اردستان

 

بعضی رفقای انقلابی در این دو روزه تماس داشتند و گله و شکایت از ضعف سیستم قضایی در برخورد با دانه درشتها. روی صحبتشان هم درباره مطلب وبلاگ با موضوع بازگشت مصطفی نیاز از متهمان فراری پرونده طبری و جولان او در شهر بود. به خصوص رفقای مسن که از قدیم دستی بر آتش انقلاب و جنگ داشته و زحمتی بسیار برای پا گرفتن این نظام کشیده اند با بغض و نگرانی و تشویش سخن می گفتند. بزرگواری میگفت من جنازه بهترین دوستانم را روی دست گرفته ام آن وقت زنده باشم و ببینم در کشور ما ذیل پرچم همین نظام، دانه درشتهای متهم اقتصادی دارند صاف صاف برای خودشان می گردند؟ یکی دیگر میگفت من که قلبم دارد از کار می ایستد شما اگر ماندید یاد و پیام دوستان شهید ما را زنده نگه دارید و...!

چاره ای نداشتم جز این که به این دوستان تسکین بدهم. خدا بزرگ است. ان شاءالله روزی شاهد شکل گیری قوه قضاییه در تراز انقلاب اسلامی خواهیم بود. از مبارزه در این مسیر خسته نمی شویم. وظیفه داریم بایستیم و تذکر بدهیم و اصلاح کنیم اما مواظب باشیم حرص نخوریم و به اعصابمان مسلط باشیم. اتفاقا جماعت نفوذی اهل تزویر که خوب بلدند زیر نقاب تظاهر به انقلابی گری و نظام دوستی به پول و پست مشروع و نامشروع دست یافته و هر جا مجالی پیدا کردند برای انقلابی های اصیل و مومن و فدایی جفتک بیندازند از خدایشان است بچه های ما حرص بخورند، غمگین و سرخورده شوند و انواع بیماری های عصبی و گوارشی و قلبی نصیبشان شود. رفقای انقلابی پیگیر برخورد با مفاسد و دنبال رو عدالت باشند اما با حفظ خونسردی و توجه به سلامت و شادابی. خون شهدا اثر دارد و دیر یا زود ایستادگی ما به لطف خدا بساط دغل بازان مکار و نفوذی های چپاولگر و مسئولان آلوده و نمک گیر فساد را جمع خواهد کرد. حسبنا الله و نعم الوکیل.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

متهم فراری اینجا چه میکند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۰ ق.ظ

photo_2023-12-06_07-33-43_owfc.jpg

photo_2023-12-06_07-34-06_i4uy.jpg

 

مصطفی نیازآذری متهم ردیف پنجم پرونده اکبر طبری که به اتهام قاچاق چند تن طلا و ثبت ده شرکت صوری و فاکتور سازی برای دریافت ارز دولتی تحت تعقیب قرار گرفته و به کشور کانادا متواری شده بود اکنون به میهن بازگشته و آزادانه در شهر، جولان میدهد. البته حالا شده است حاج مصطفی! دیده اید بعضی مسئولین پایین رده دولت قبل در این دولت یکهو ریش درآورده، یک شبه اصولگرا شده و پست بالاتر گرفته اند؟ این بندگان خدا راه و چاه را بلدند.

خدا را چه دیدید شاید حاج مصطفی هم از جمیع اتهامات مالی و حتی خروج غیرقانونی از کشور، تبرئه شده باشد؛ ما که بخیل نیسیتم. مثل کیومرث نیازآذری که وسط هیاهوی اغتشاشات، تبرئه شد و خبرش را رسانه های نزدیک به طیف هاشمی و لاریجانی با آب و تاب منتشر کردند. مثل بیژن قاسم زاده که تبرئه شد. خود اکبر طبری هم به رغم صدور محکومیت قطعی داشت برای خودش راست راست می چرخید که شانس نیاورد و رسانه ای شد. میگویند پرونده چای دبش هم به سطح رسانه ها درز پیدا کرده بود؛ الله اعلم. قرار بود با اسحاق جهانگیری و زنگنه و دیگر متهمان دانه درشت بورس و ارز پاشی و تضیع بیت المال برخورد کنند. حتی گفتند یقه حسن روحانی را هم میگیریم. حالا داداش اسحاق یعنی مهدی جهانگیری که می گفتند زندانی است پست اقتصادی گرفته است. پرونده احمد عراقچی به کجا رسید؟ مهدی عبوری هم که بازداشتی شعبه سیزده دادگاه رسیدگی به جرایم دولتی بود در همین دولت رییسی پست اقتصادی مهمی گرفت. متهم دانه درشت پرونده بانک دی، هیات داری کرده و به برخی علما نزدیک شده است. رسیدگی به پرونده خلق پول و تورم زایی محیرالعقول بانک آینده که خودش مصداق تروریسم و کشتار جمعی اقتصادی است به آینده موکول شد؟ پرونده اتهامات عبدالله عبدی و فرآیند مشکوک واگذاری پتروشیمی منحله میانکاله به کجا رسید؟ پرونده اتهامات سنگین فولاد مبارکه با آن همه سر و صدا به بهانه اغتشاشات فراموش شد؟ درباره نحوه واگذاری رانتی بعضی موقوفات چه کسی به محکمه کشانده شد؟ قسمت باحالش اینجاست میگویند برای کشف فساد، سوت زنی کنید به شما جایزه می دهیم!!

قوه قضاییه حتی نمیتواند جلوی کشف حجاب معدودی هنجارشکن را بگیرد، شما انتظار دارید پرونده شهید مظلوم سید روح الله عجمیان را به سرانجام برساند؟ جلوی گردن کلفتهای مفسد اقتصادی و اجتماعی را بگیرد؟ آن موقعی که گوشی بچه های حزب اللهی منتقد در حال رصد بود محمود خاوری رسمی و علنی از مرزهای هوایی کشور خارج شد. قوه قضاییه ویترین نظام اسلامی است. عدالت قضایی امیرالمومنین بالاترین وجهه حکمرانی حضرت بود. دستگاه عدلیه ما تا رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی فرسنگها فاصله دارد. مثل آزاده جانباز عدالتخواهی که به رغم پیشینه ایست قلبی در بابل شلاق خورد، مثل بسیجیان عدالتخواهی که در کرمان و خوزستان و... به زندان افتادند، مثل امام جمعه فساد ستیز لواسان، مثل فرماندار جوان و انقلابی قزوین، حالا حالاها باید قربانی بدهیم و البته یقین بدانیم که آه مظلوم اثر دارد و نگاه شهدا تأثیرگذار است.

مصطفی نیازآذری دیگر یک متهم فراری نیست. او به خانه اش بازگشت. متهم فراری، آن مسئولی است که ترک فعل نموده و به آنچه که رسالت خطیر جایگاه و منصبش است عمل نمی کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما خودت تنت می خارد!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ

photo_2023-12-05_12-08-25_nf6b.jpg

 

در ماجرای سوءاستفاده از ارز دولتی و تخلف در واردات چای دبش، این طرفی ها تقصیر را می اندازند گردن آنطرفی ها و آنطرفی ها هم این طرفی ها را شریک جرم می شمارند.

آنچه مهم است این است که بعید بنظر میرسد در نهایت پای هیچ صاحب منصبی در این تخلف بزرگ به محکمه کشانده شود. چنانکه آخرش کسی نفهمید پرونده احمد عراقچی و دلار پاشی و هدر دادن ذخایر ارزی به کجا انجامید؟ پرونده اختلاس فولاد مبارکه چه شد؟ واگذاری مشکوک و مبهم پتروشیمی تعطیل شده میانکاله، تخلفات بانک دی و آینده و ... مردم تا نبینند که قانون یقه مسئول قاصر و مقصر را میگیرد نمیتوانند به عدالت اعتماد کنند.

حالا این وسط قوه قضاییه مدعی میشود که به سوت زنی جایزه میدهد، بازرسی ریاست جمهوری می گوید بی استثنا با تخلفات برخورد میکنیم و... بعد ناگهان پستی مهم و حساس در عرصه اقتصاد و تجارت را میدهند دست یک جوان ناآشنا با مسائل بورس و اقتصاد و تجارت که پیشتر به اتهام برخی تخلفات مدیریتی و مالی در بازداشت به سر برده و به صرف برادر سه شهید بودن، پرونده اش راکت ماند.

به چنین ژستهایی باید خندید و از کنارش رد شد.

درباره پرونده مهدی عبوری بیشتر بخوانید:

 

https://ashkeatash.blog.ir/post/%D9%85%D8%AA%D9%87%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%87%D9%88%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره حواشی دادگستری قزوین توضیح دهید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۴ ق.ظ

کسی آخرش درباره مسائل قزوین و بازداشت عجیب فرماندار جوان و بسیجی این شهر بخاطر مطالبه گری از مسئولان دادگستری در نحوه مشکوک دریافت زمین مسکونی توضیحی نداد. به رغم تأکید ریاست قوه قضاییه در ضرورت توجه مسئولان قضایی به افکار عمومی اینجا که بحث منافع شخصی مسئولان دادگستری قزوین مطرح گردیده هییچ توضیح قانع کننده ای از سوی مسئولان امر بیان نگردیده است.

متن وحید اشتری را هم بخوانید:

 

 

🔺اسلامی صدر فرماندار قزوین پیگیر زمین‌خواری دادگستری بود.
پرونده‌اش بصورت اتفاقی رفت زیر دست یکی از قضاتی که دقیقا در همان منطقه زمین گرفته بود.(اینجا) 
حالا پرونده‌اش به دیوان رفته است.
بین ۴۲ شعبه دوباره خیلی اتفاقی دقیقا در شعبه‌ای افتاد که رئیس وقت دادگستری قزوین در آن شعبه قاضی است.

🔺‏در پرونده زمین‌های دادگستری در ‎#هفت_سنگان متهم اصلی و فردی که مورد سوال بود جناب آقای جمال انصاری رئیس وقت دادگستری استان قزوین بود.
حالا پرونده مهمترین معترض زمین‌خواری در هفت سنگان به دیوان رفته و جمال انصاری بعنوان معاون شعبه ۳۱ دیوانعالی قرار است به این پرونده رسیدگی کند.

🔺‏ما البته می‌دانیم همه اینها اتفاقی است ولی برخورد اینقدر لخت و عور هم دیگر خیلی در ذوق می‌زند.
این اتفاقات در مملکتی که دستگاه قضایی‌اش زیر نظر مجتهدین است و مدعی عدل علی ع است دارد در تاریخ ضبط می‌شود.
کاش حداقل قدری حفظ ظاهر کنید.

 

photo_2023-12-03_11-34-51_vnke.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میتوانستید اعدامش نکنید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۵۲ ب.ظ

پلیس طناب دار را از گردن جوان 27 ساله باز کرد » سپیدار آنلاین | سپیدار نیوز  | پایگاه خبری تحلیلی البرز(ایران)

 

از خواندن این مطلب متأثر شدم. گاهی قوانین چقدر خشک و بی روح هستند. گاهی مجریان قانون چقدر سفت و سخت میشوند و گاهی البته نرم و ملایم. شاید لازم بود یکی مثل دکتر ولایتی نامه ای بنویسد. شاید باید از اکبر طبری یاری می جست...

خودتان بخوانید:

 

جوان اعدامی که مراد نام داشت و ۳۸ساله بود سال ۹۸به اتهام قاچاق ۴کیلو و ۴۰۰گرم هروئین در لرستان دستگیر شد. این دومین مرتبه‌ای بود که او به این اتهام بازداشت و زندانی می‌شد. مراد پیش از این نیز یک مرتبه به اتهام قاچاق موادمخدر دستگیر و زندانی شده بود اما بعد از سپری‌کردن بخشی از دوران محکومیت‌اش توانسته بود با عفو از زندان آزاد شود.

دومین مرتبه دستگیری اما برای مراد گران تمام شد، چرا که او بعد از محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد. با وجود صدور این رأی او از آن سال در زندان در حال سپری‌کردن دوران محکومیت‌اش بود و امیدوار بود که شاید باز هم شامل عفو شود.
بخشش قاتل مادر
سال‌هایی که مراد در زندان گذرانده بود از او آدم تازه‌ای ساخت. او در این مدت سبک زندگی‌اش را تغییر داد و اوایل امسال تصمیم عجیبی گرفت. مادر مراد چند سال قبل در جریان یک جنایت به قتل رسیده و قاتل در یک قدمی چوبه دار قرار داشت اما مراد در حالی که در زندان بود قاتل مادرش را بخشید به این امید که با این کار، خودش نیز بخشیده و حکم اعدامش لغو شود.

مراد و اعضای خانواده‌اش در این مدت تلاش زیادی برای تخفیف در مجازات انجام دادند. حتی پرونده او در کمیسیون عفو و بخشش نیز مطرح شد اما اعضای کمیسیون به‌دلیل اینکه او دومین مرتبه‌ای بود که مرتکب چنین جرمی شده بود با بخشش او مخالفت کردند. در این بین وکیل مدافع مراد نیز راهی تهران شد و تلاش کرد از راه‌های قانونی دستور توقف حکم را بگیرد و به خاطر شرایط مراد، او شامل تخفیف در مجازات شود.

در همین حال مراد نیز چندی قبل گفت که تغییر کرده و از مسئولان خواست در حکم اعدام او تجدید نظر کنند. او گفت:‌ زندانی‌شدن تلنگر بزرگی برایم بود. در آنجا شروع به حفظ قرآن کردم و موفق شدم کل قرآن را حفظ کنم. حتی در مسابقات قرآنی زندانیان کشور هم شرکت کرده و اول شدم. این قرآن بود که سبک زندگی‌ام را تغییر داد. من قاتل مادرم را به‌خاطر خدا و آرامش خودم و خانواده‌ام بخشیدم. به خدا قسم دیگر دنبال کارهای خلاف نمی‌روم. در این سال‌ها به اندازه کافی تنبیه شده‌ام. فکر گذشته را هم که می‌کنم تنم می‌لرزد و از مسئولان خواهش می‌کنم که در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
به‌رغم همه تلاش‌های انجام شده برای لغو این مجازات از چند روز قبل شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد و او به قرنطینه زندان خرم آباد انتقال یافت و در نهایت صبح روز (چهارشنبه)‌ اعدام شد تا پرونده زندگی‌اش برای همیشه بسته شود. ‌

منبع: همشهری

  • سیدحمید مشتاقی نیا