اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

تا آخرین نفس

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ب.ظ

غلامعلی پیچک فرمانده ای دوست داشتنی بود. همه بچه های گردان از اخلاق نیک و رفتار مؤمنانه او لذت برده و سعی می کردند در همه امور، او را سرلوحه و الگوی خود قرار دهند.

وقتی غلامعلی مجروح شد، دیدیم خون زیادی از او می رود. حالش اصلاً مساعد نبود. ما هم امکانات درمانی قابل توجهی نداشتیم. باید او را به عقب می رساندیم. بچه ها به تکاپو افتاده بودند تا هر چه زودتر فرماندهی که بر قلب هایشان حکومت می کرد را از آن وضع نجات بدهند. غلامعلی به شدت درد می کشید؛ با این حال خویشتن داری می کرد و ذکر می گفت.

به زحمت کمی خودش را بلند کرد. در واقع فقط توانست سرش را بالا بیاورد. بعد شروع کرد به نماز خواندن. او نمازش را به صورت خوابیده خواند. نماز را تمام کرد و اندکی بعد، پیش از آن که بتوانیم او را به عقب منتقل کنیم، به شهادت رسید.

آن قدر بچه ها به او علاقه داشتند که از آن پس تصمیم گرفتند با تأسی از فرمانده شهید خود، نمازهایشان را سر وقت به جا بیاورند.

 بر اساس روایتی از مجموعه خاطرات شهید غلامعلی پیچک، سایت شهید آوینی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در معرض امتحان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

حالا خسته ای. این همه راه را پیاده آمده ای. بنشین شامت را بخور، نفسی که تازه کردی، بلند می شویم با هم نماز را می خوانیم. یک شب که هزار شب نمی شود. نماز اول وقت هم که واجب نیست. خدا خودش می داند تو چقدر خسته ای، چقدر راه آمدی، الان تشنه و گرسنه هستی. سخت نگیر برادر، هستیم دور هم ...!

ایستاد گوشه پیاده رو، نمازش را خواند؛ بی آن که نگاه کنجکاو دیگران برایش اهمیتی داشته باشد.

 از اینکه به حرف های من اعتنا نکرد ناراحت نشدم که هیچ، خوشحال شدم از اینکه به من ثابت شد سفارش های مکرر شیخ برای نماز اول وقت، مخصوص پامنبری هایش نیست! و خودش بیشتر از دیگران به آنچه که می گوید عمل می کند. من می خواستم امتحانش کنم. او مثل همیشه سربلند ماند. دلدادگی او توجه مرا به نماز بیشتر کرد.

خاطره ای از روحانی شهید محمد زمان ولی پور، مسافر ملکوت، مشتاقی نیا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سخنی با جامعه مدرسین

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علیمه قم با سلام

این سطور، در واقع رنجنامه ای است تقدیم به پدران معنوی جامعه اسلامی که یکایک کلمات آن از عمق باورها و از ‍ژرفای دل سوخته مؤمنانی برخاسته که منتهای آمالشان تحقق آرمان دین و اهتزاز پرچم توحید بر فراز پهنه گیتی است.

علمای ارجمند و اساتید معزز حوزه علمیه؛

ما سربازان جبهه های نبرد حق بر ضد باطل، چه در صحنه انقلاب و چه در عرصه دفاع مقدس و یا در گستره جهاد با تجاوز فرهنگی و شبیخون نرم بدخواهان و دشمنان انقلاب اسلامی، چشم به دست و زبان و رفتار عالمان و فرهیختگانی دوخته ایم که در سپهر فقاهت و دیانت شان، مهر تابان ولایت، نورافشانی می کند.

ما بنا بر عقاید دینی و انقلابی خود برای همه علمای اسلام احترام قائلیم؛ اما برای اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه، به عنوان نخبگان طراز اول جهان اسلام و انقلاب اسلامی، شأن و منزلت ویژه و برجسته تری را قائل هستیم.

این توصیه امام عظیم الشأن خویش را نیز آویزه گوش قرار داده ایم که جدایی و یا خدای ناکرده، تقابل با جامعه مدرسین ممکن است غلتیدن به دامان اسلام آمریکایی را به دنبال داشته باشد. بی تردید نگاه به فحوای کلام بنیانگذار انقلاب در این خصوص، البته متضمن رسالت سنگین اعضای آن جامعه علمی و انقلابی در ضرورت حفظ مرزهای روشن خود با مروّجان اسلام آمریکایی نیز خواهد بود.

درد نهفته در سینه ما زمانی سر باز کرد که در کمال تحیّر شاهد ارائه فهرستی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شهر مقدس قم بودیم که نشان از ایجاد شکاف بین اصولگرایان و اعضای جامعه مدرسین می داد. در این بین آن چه که به چشم می آمد، معرفی گزینه ای سوی جامعه مدرسین بود که فاقد کارآمدی لازم در دوره های پیشین نمایندگی در مجلس و نیز فاقد مقبولیت اجتماعی حتی در میان متدینین بود. از سوی دیگر گزینه ای به کنار گذاشته شد که علاوه بر احراز مؤلفه هایی چون سلامت، ایمان و خدمت بی شائبه، از اقبالی مشهود در میان جامعه دینی شهر قم برخوردار بود و چنان که انتظار می رفت بیشترین توفیق را در جلب اعتماد عمومی به خود اختصاص داد.

همه ماجرا اما در آن چه بیان شد خلاصه نمی شود. بی پرده و صریح جا دارد تا از حمایت تعجب برانگیز جامعه مدرسین از کاندیداتوری دکتر علی لاریجانی زبان به شکوه بگشاییم.

آن چه در اذهان متدینین و نیروهای مخلص و خط مقدمی انقلاب به عنوان شائبه ای بی پاسخ باقی مانده این است که آیا اعضای محترم جامعه مذکور، از آن چه در خلال ریاست نامبرده بر دستگاه تقنینی کشور گذشت بی اطلاع هستند؟ آیا تبدیل جایگاه هیئت رئیسه مجلس به حلقه ای از کارمندان نهاد ریاست جمهوری! که مظاهری چون تعطیلی نظارت بر عملکرد دولت، تأیید بی چون و چرای طرح های دولتی به رغم تنافی با بعضی اهداف انقلاب از جمله اقتصاد مقاومتی و سبک زندگی دینی و در نهایت هماهنگی تأسف آور در تصویب شتابزده قانون موسوم به برجام و عدم بهره گیری از حق نظارتی مجلس در روند اجرای آن که گلایه رهبر عزیزمان را نیز به همراه داشت و امروز در حال مشاهده نتایج آن مانند پایمال شدن خون شهدای هسته ای با تعطیلی فعالیت های اتمی و نقض مکرر توافقات توسط طرف آمریکایی هستیم که منجر به سقوط جایگاه بین المللی نظام مبتی بر انقلابی گری گردیده، از نظر اعضای محترم جامعه مدرسین به راحتی قابل اغماض و بی توجهی است؟!

آیا جامعه محترم مدرسین به عنوان عالی ترین جایگاه رسمی حوزه علمیه نباید نسبت به دفاع از حقوق مردم مسلمان کشورمان کمترین تحرّکی را از خود نشان می داد تا کار به آن جا نرسد که تشکل های اصولگرای شهر خون و قیام هم حاضر به  تحمل بار انتخاب عجیب جامعه مدرسین نباشند و به معنای دیگر راه خود را در یکی از مهم ترین و حساس ترین مقاطع انقلاب، از آن تشکل حوزوی جدا نمایند؟ به راستی عملکرد جامعه مدرسین در انتخابات گذشته، چقدر بر تقویت اعتماد مردم، این ولی نعمتان انقلاب نسبت به دیدگاه های آن تشکل مذهبی سیاسی تأثیر مثبت خواهد داشت؟!

نیروهای متعهد و دلسوز انقلاب ضمن ارج نهادن به مقام علمی و فقهی اعضای محترم جامعه مدرسین، خاشعانه از آنان تقاضا دارند تا یک بار دیگر با تأمل به خط و مشی ترسیم شده توسط حضرت امام خمینی (ره) نسبت به رویکردهای سیاسی خود در مناسبات فعلی جامعه با توجه به ارزش ها و اهداف انقلاب و لزوم شتاب در تحقق جامعه آرمانی مبتنی بر تمدن بزرگ اسلامی که از منویات مؤکد رهبر فرزانه انقلاب است، تجدید نظر جدی بنمایند.

به یقین همان میزان که فاصله جوانان انقلابی از مدرسین محترم حوزه ممکن است منجر به غلتیدن آنان در دامان آمریکا و انگلیس خبیث شود فاصله ناخواسته و تدریجی بخشی از جامعه محترم مدرسین از گفتمان انقلاب و اسلام ناب محمدی هم می تواند آثار سویی برای آینده نظام مقدس اسلامی به دنبال داشته باشد.

والسلام علی عبادلله الصالحین

جمعی از رزمندگان، جانبازان و فدائیان ولایت مطلقه فقیه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غریبه ای که آشنا بود

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ

 

اسم شهید محبوبی را خیلی از مردم بابل شنیده اند. او یک بازاری متدین و از نسل سادات بود که در نخستین روزهای شکل گیری حرکت میدانی انقلاب در بابل، به ضرب گلوله دژ‍خیمان شاه به شهادت رسید. شاید کمتر کسی را بتوان یافت که درباره این شهید خاطره ای شنیده باشد.

مدت کوتاهی در اطراف شیرینی سرای بابل سکونت داشتیم. خانم میانسالی با مادرم دوست شد که وضع مالی نسبتاً خوبی داشت. دوستی او تا حالا نیز ادامه پیدا کرده است. حجابش معمولی بود. به نماز و روزه و دیگر مرزهای شرعی هم پایبندی نشان می داد. با انقلاب نه رابطه خوبی داشت و نه رابطه بدی. یعنی اصلاً کار به کار مسائل سیاسی کشور نداشت. با این حال به شهدا ارادت داشت. هر وقت از مادرم می شنید که قصد دارم به جنوب و سفر راهیان نور بروم خودش را به منزل ما می رساند و از صمیم قلب التماس دعایی می گفت.

همسر این زن بنگاه معاملات ملکی داشت. نمی خواهم اسمش را بیاورم. شاید خیلی از کسانی که این مطلب را می خوانند لااقل یک بار او را دیده باشند. قدی رشید و چهارشانه داشت. سبیلش کلفت بود و یقه پیراهنش را باز می گذاشت. با این که سن و سالی از او می گذشت، شیک می پوشید. با این که شما را نمی شناخت اما اگر سلام می کردید به گرمی جواب می داد.

روزی زن حکایتی را برای مادرم تعریف کرد که راز ارادتش به شهدا را درک کردم. خاطره او مربوط به سال های قبل از انقلاب بود. زن اعتقادی نصفه و نیمه به دین داشت اما شوهرش اصلاً در بند این حرف ها نبود. مرد او عاطل و باطل می گشت و اندک سرمایه زندگی شان را ذره ذره در راه عیش و نوش و الواطی اش مصرف می کرد.

زن از دست این کارهای او به ستوه آمده بود. نگران زندگی اش بود که داشت فنا می شد. صحبت هایش با مرد اثری نداشت. از بزرگان فامیل هم دیگر کاری ساخته نبود. آخرش ناراحت و ناامید دست به دامان خدا شد. یکی به او پیشنهاد داد به نیّت امام زمان عج کاری انجام دهد و از ایشان حاجت بخواهد. زن تصمیم گرفت چهل روز پشت سر هم بعد از طلوع آفتاب، برود دم در منزل و کوچه را مقداری جارو کند.

تقریباً چهل روز شده بود که موقع جاروکشی، پیرمردی متبسّم به او سلام کرد و گفت گرسنه است و نان می خواهد. زن دوید به خانه و مقداری نان به او داد. پیرمرد باز هم تبسّمی کرد و رفت. زن احساس خوشی داشت. دیدن آن پیرمرد با صفا و روا ساختن حاجتش را نشانه ای از عالم غیب دانست و آن را به فال نیک گرفت و منتظر گشایشی در گره زندگی اش شد.

آن شب شوهرش برخلاف معمول از خانه بیرون نرفت. پاسی از شب گذشته بود که در خانه شان به صدا درآمد. مردی میانسال پشت در بود و گفت که می خواهد به داخل خانه شان بیاید و با آنها صحبت کند. زن با تعجب تعارفی کرد و او را به اتاق برد.

مرد میانسال رو به شوهر زن کرد و پرسید تو مرا می شناسی؟ همسر آن زن هر چه فکر کرد او را به خاطر نیاورد. غریبه خودش را این گونه معرفی کرد: من محبوبی هستم. اطراف چهارسوق و پنج شنبه بازار، مغازه ای دارم. بعد رو کرد به مرد و ادامه داد تو دیشب داشتی از مقابل دکان من رد می شدی. مست کرده بودی. وقتی به من رسیدی و ظاهر مذهبی مرا دیدی هر چه به دهانت آمد نثار من کردی ...

مرد خجالت زده شد و شروع کرد به عذرخواهی. محبوبی، نگذاشت او بیشتر خجالت بکشد. حرفش را قطع کرد و پرسید: کسب و کارت چیست؟ مرد سکوت کرد. زن به حرف آمد و سفره دلش را پهن کرد که شوهرم بیکار است و بی عار و ...

محبوبی رو به شوهر زن کرد و گفت اگر سرمایه ای در اختیارت بگذارم قول می دهی به کسب و کار بپردازی و دست از مشروب خوردن و بی عقلی برداری؟

مرد که نمی دانست در قبال این بزرگ منشی آن بازاری ناشناس چه بگوید سرش را پایین انداخت و مثل یک مرد قول داد.

زن می گفت: همسرم با سرمایه ای که از آقای محبوبی گرفت مغازه ای اجاره کرد و به کسب و کار پرداخت و دست از الواطی برداشت. مدتی بعد خبر شهادت این سید اولاد پیامبر، زن را به فکر فرو برد. همه این علامت ها و همه این مقدمه ها نشانه ای از کرامت و جایگاه معنوی این شهید والامقام بود که زندگی یک خانواده و یک نسل را نجات بخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به دادستان سابق ویژه روحانیت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ق.ظ

جناب آقای رئیسی 

آرزو داشتم روزی که تولیت جدیدی برای آستان قدس رضوی انتخاب می شود زنده باشم و بایسته هایی را در ضرورت درک و بهره برداری مناسب از بزرگ ترین ظرفیت معنوی تشیع در ایران به قلم بیاورم که پیام اخیر رهبر فرزانه انقلاب در حکم انتصاب شما بیش از همه ناگفته های امثال من جامعیت داشت.

اما در خصوص آن چه در زمان تصدی شما در دادستانی ویژه روحانیت گذتشت:

 به یقین در مواردی منشأ خدماتی بودید که امیدوارم اجرتان نزد صاحب اصلی و حقیقی حوزه های علمیه محفوظ باشد و نیز در مواردی احتمالاً در زیر مجموعه های شما اتفاقاتی افتاده که بر خلاف قانون و شرع و حقوق انسانی بوده و شما به هر دلیلی از رسیدگی به آن غفلت کرده اید که شکی نیست باید فرصت همجواری و خدمت به آستان علی بن موسی الرضا را قدر دانسته و از نعمت توبه و استغفار محروم نمانید.

من به نوبه خود به عنوان کوچکترین سرباز حضرت ولی عصر اگر گلایه و رنجشی از شما داشته باشم حلالتان می کنم ولی به گمانم خیل بی نام و نشانی از طلاب جوان حزب اللهی هم هستند که کسی درد و رنجشان را نشنیده و نخواهد شنید و در دلشان هنوز هم بابت آن چه که به جرم پافشاری بر عقاید انقلابی شان دیده اند آه کشیده و آزرده خاطرند. به گمانم خوب است با طلب عفو و بخشش از همه طلاب انقلابی و متدین، الگویی برای اثبات تواضع و مسئولیت پذیری یک مدیر در عرصه حاکمیت دینی باشید. 

التماس دعا


  • سیدحمید مشتاقی نیا

شایعه ای که به واقعیت پیوست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۴۹ ب.ظ

امروز در برخی از رسانه ها شایعه شد که حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی به عنوان جانشین مرحوم واعظ طبسی در تولیت آستان قدس رضوی منصوب خواهد شد.

من فقط یک درخواست دارم. خواهش می کنم در صورت صحت این خبر، لااقل مسئولیت دادستانی دادگاه ویژه از ایشان برداشته شود. دل ما خوش بود توی حرم آقا امنیت داریم و به سین جیم کسی جواب پس نمی دهیم. خدائیش این یک نعمت را از ما نگیرید!

پانزده اسفند94

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل آبستن کدامین خبر است؛ تأیید آرا، اثبات تقلب یا فتنه؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ

تقلب با فتنه فرق دارد. در هر انتخاباتی احتمال بروز تخلف وجود دارد و قانون گذار نیز به همین دلیل، پیش بینی لازم را در خصوص نحوه اعتراض نامزدهای انتخاباتی به تخلفات احتمالی در قالب قوانین رسمی جمهوری اسلامی، مشخص و تصویب کرده است.

آن چه که در سال 88 فتنه ای کور لقب کرد، صرف اعتراض به تخلفات احتمالی نبود. بلکه پیگیری ادعای تقلب از روش های غیرقانونی بود که تا مرز یک کودتای آمریکایی پیش تاخت و در نهایت با دخالت مدافعان قانون و شهادت بسیجیان غیرتمندی چون حسین غلام کبیری، فیض، ذوالعلی و ... به شکست انجامید.

سابقه اثبات تخلف در انتخابات را می توان در ماجراهای مربوط به برگزاری انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی در تهران مشاهده کرد. بر اساس اعلام رسمی استانداری تهران، اکبر هاشمی رفسنجانی حائز رتبه شصتم در رقابت ها شده بود ولی توانست با اعتراض به نحوه شمارش آراء، به رتبه سی ام در بین کاندیداها صعود نموده و جواز ورود به مجلس را دریافت نماید. غلامعلی حدادعادل نیز یکی از معترضین بود که حتی در شعبه ای که خودش رأی داده بود فاقد یک رأی اعلام شد! او نیز توانست ادعای خود رادرباره تخلف انتخاباتی متولیان امر به اثبات برساند.

پیش از این حوزه انتخابیه بابلسر و فریدونکنار نیز شاهد ابطال صندوق های رأی در انتخابات مجلس و برگزاری مجدد آن بود که منجر به انتخاب نماینده ای غیراز فرد پیروز معرفی شده توسط فرمانداری این شهر گردید.

اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات یا نحوه شمارش آراء حق هر نامزد انتخاباتی است. مهم، نحوه پیگیری این ادعا است. به نظر می رسد اصولگرایان در صورت احتمال بروز تخلف در حوزه های انتخابیه با استفاده از حق قانونی خود می توانند درس قانون مداری و اخلاق سیاسی را به رقبایشان بیاموزند.

آن چه که درباره اعتراض برخی نامزدهای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه شهرستان بابل به روند برگزاری انتخابات به گوش می رسد در همین راستا قابل تعریف می باشد. اگر ادعای نامزدهای معترض به اثبات نرسد درسی از التزام به قانون را برای رقبای خود به یادگار گذاشته اند؛ اما اگر ادعاهای آنان درباره تخلفات احتمالی به اثبات رسید و تغییری در نتایج اعلام شده صورت گرفت می توان اخلاق و ظرفیت سیاسی مدعیان قانون و حقوق شهروندی را نیز به تماشا نشست که آیا نسبت به حکم قانون تمکین نشان خواهند داد و یا با تکرار رفتارهایی از جنس توحش و فتنه سال 88 بر تابوت مرگ سیاسی خویش، میخ هایی جداناشدنی خواهند کوبید؟! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای تأمین شهرستان بابل بخواند!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ

هر بار در واپسین روزهای ماه اسفند، آئین تحریف شده چهارشنبه آخر سال، چه از نظر آلودگی صوتی و چه از بُعد ناامنی فردی و اجتماعی، مشکلاتی را برای شهروندان به وجود می آورد. فارغ از آسیب های همیشگی این خرافه بی هدف و نامعقول، معضل ناهنجاری اجتماعی و مفاسد اخلاقی نیز مدتی است که ذیل آن در پاره ای از موارد به چشم می خورد.

مسئولان مربوطه به خوبی می دانند که همواره یک شهرک و یک خیابان در شهرستان بابل به بهانه آئین چهارشنبه آخر سال، پاتوق هنجارشکنانی است که بعضاً با بهره گیری از انفعال متولیان امر، با راه اندازی سیستم های صوتی و اجتماع معدودی از دختران و پسرانی که از نظر فرهنگی، فاقد شخصیت تعریف شده ای هستند، به ارتکاب اعمال منافی اخلاق و باورهای عمومی دست می زنند.

این دو محل البته در ماه محرم و بهانه پخت نذری نیز به مکانی برای هنجارشکنی همین جماعت قلیان کش و مفتخر به بی هویتی گردیده و جلوه هایی سیاه از بازی با اعتقادات مذهبی را به منصه ظهور می رسانند. نکته جالب توجه این که هر دو محل مورد اشاره، فاقد مسجد، این سنگر مستحکم دین و بر هم زننده صفوف پوشالی شیطان صفتان هستند!

شورای تأمین شهر می داند که این دو محل در هر سال، مأمن معدودی از اوباش هنجارشکن است و از این رو اهمال و بی مبالاتی در قبال این تجرّی علنی که نتیجه ای جز عادی سازی تخلفات اجتماعی آن هم در ملأعام ندارد، از هیچ توجیهی برخوردار نیست.

کنترل این دو مکان با اندک همت و اراده ای از سوی مسئولان، ممکن خواهد بود. مهم دارا بودن همین دو عنصر ذکر شده یعنی همت و اراده است که امید است از این پس خلأیی در این خصوص به چشم نیاید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خلبان شهید ابوالحسن ابوالحسنی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۴۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ریاست محترم بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان بابل، برادر لطیفی سلام علیکم

احتراماً ضمن آرزوی توفیق، چنان که مستحضرید برافراشته نگاه داشتن پرچم یاد و نام شهیدان والامقام، جلوه ای تابناک از تعظیم شعائر دینی بوده و راه و منش آن علمداران کربلای ناتمام تاریخ را سرلوحه جویندگان طریق سعادت و رستگاری قرار می دهد. از این روست که به تعبیر آن میرخراسانی، ارزش زنده نگاه داشتن یاد آنان، گاه کمتر از شهادت نیست.

در این خصوص بر اساس تحقیقات به عمل آمده توسط جمعی از علاقمندان فرهنگ غنی ایثار و شهادت، یکی از پرافتخارترین شهدای خطه لاله خیز شهرستان بابل به نام شهید ابوالحسن ابوالحسنی که از تیزپروازان آسمان حماسه و ایمان و اهل روستای درونکلای غربی است در گمنامی و غربتی بیش از سایر هم نشینان معراجی خویش به سر می برد.

برای خلبان شهید ابوالحسنی که از شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس است هیچ یادمان و مزاری نمادین، تدارک دیده نشده و این مسئله بر مظلومیت و بی نشانی این شهرآشنای وادی وصال و معرفت در بین ما زمینیان خاک نشین بسیار افزوده است.

آن گونه که مسلم است خانواده محترم شهید نسبت به ایجاد مزاری نمادین برای احیای نام آن قهرمان گمنام، تمایل نشان داده است. با این وصف به نظر می رسد اهتمام آن مقام مسئول در این راستا می تواند اقدامی مؤثر در بازشناسی شخصیت این الگوی بی نام و نشان برای نسل ناآشنا با پهلوانان و مردان حقیقی این شهر و دیار محسوب شود.

بر این اساس از حضرتعالی که عمری را در مسیر خدمت به راه و فرهنگ شهیدان گذرانده اید تقاضا می شود نسبت به ساخت مزار نمادین برای آن شهید والامقام تصمیم و اقدامات لازم را مبذول فرمایید. بی تردید حسن عنایت شما در احیای یاد و آرمان های مقدس شهدا، از منظر ساکنان حریم عندربهم یرزقون، بی اجر و مزد نخواهد بود.

والسلام علی من اتبع الهدی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیروزی آیت الله توکل را تسلیت عرض می کنم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ

در هیاهوی اعلام نتایج انتخابات اسفند 94، اتفاقی امیدوار کننده در گوشه ای از کشور، رخ داده که بازخوانی آن، دلگرمی نیروهای اصیل و خط مقدمی جبهه انقلاب و ناامیدی و خشم دشمنان خارجی و خودفروختگان داخلی را در پی خواهد داشت.

آیت الله سید رحیم توکل، استاد اخلاق و خارج فقه حوزه علمیه قم، "سیّدالعلما"ی استان مازندران که به صورت مستقل و فارغ از لیست های مرتبط با قم و رُم! پا به عرصه رقابت در پنجمین دوره از انتخابات مجلس خبرگان رهبری گذاشته بود با همّت و بصیرت مردم غیور و ولایتمدار دیار علویان توانست به این مجلس راه یابد.

آنان که این استاد فرزانه و انقلابی حوزه علمیه را می شناسند به خوبی می دانند که ورود این یار صدیق و مدافع بی چون چرای حریم ولایت به مجلس خبرگان، گامی محکم و استوار در تثبیت جایگاه رفیع ولایت مطلقه فقیه در گستره جمهوری تمدن ساز اسلامی قلمداد می شود.

آیت الله توکل از آن دست علمای غیرتمندی است که در دفاع از طریقت حق و صیانت از شئون نظام و ولایت، بی هیچ تسامح و مصلحت بینی و عافیت طلبی، تمام قد در مقابل بدخواهان اسلام و نظام اسلامی ایستاده و ذره ای از خطوط قرمز انقلاب اسلامی عقب نشینی نخواهد کرد.

نقش مستمر، تاریخی و با شکوه این فقیه مبارز و با شهامت در افشای ماهیت شوم فتنه گران کدخداپرست و مواجهه با خط نفاق تشیع لندنی، هشداری جدی به بدخواهان و دلدادگان شیاطین است که خواب خوش را از چشمان پلیدشان ربوده و لرزه بر لانه های عنکبوتی شان می افکند.

دشمنان و منافقان و بدخواهان حریم ولایت بدانند از این پس، هر خدعه ناجوانمردانه و فتنه آلودشان با سدّی آهنین و انعطاف ناپذیر مواجه شده و جز به شکست ختم نخواهد شد. حضور عزتمند آیت الله سید رحیم توکل در مجلس خبرگان رهبری را باید به همه دشمنان نظام اسلامی تسلیت گفت. سیِدالعلمای مازندران این بار در جایگاه نمایندگی دیار علویان، اژدهای هفت سر زر و زور و تزویر را که در خیال خام خویش، نفوذ و تصمیم سازی برای نظام و استحاله پایه های اعتقادی و آرمان های والای شهیدان راه حق را در سر می پروراند باطل ساخته و بیرق شعائر الهی اسلام ناب را با قدرت در اهتزاز نگاه خواهد داشت. به کوری چشم فتنه گران، مرد برخاسته از دیار "علمدار" و "بصیر"، علمدار بصیر نهضت جهانی اسلام را تا ظهور صاحب اصلی این انقلاب، یار و پشتیبان خواهد بود.

سید حمید مشتاقی نیا حوزه علمیه قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

داستانی که داستان نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ

می دانید شهرت پروانه در چیست؟ در سوختن!

درست مانند کسی که خانه اش را در دامنه آتشفشان بنا کرده باشد.

خیلی ها "مرد" هستند؛ اما مرد میدان های بی خطر! خیلی ها "مرد" هستند؛ اما فقط به زور تراکم سبیل و ضخامت حنجره!

آیا شنیده اید یک پروانه، که نه بر و بازویی دارد و نه هیبت و صولتی، مردتر از هرچه مرد باشد و عزم خطر در بزم میدانی کند که جز خون و آتش و گلوله در آن قسمت نمی کنند؟

"داستان یک پروانه"، قصه مردانگی نوجوانی است که بی هیچ ادعایی، پروانه وار زیست و پروانه وار آتش گرفت و رسم مردانگی را با قدرت عشق و پای اراده اش ترسیم کرد.

محمد مصطفی پور، کمتر از پانزده سال سن داشت. خوش سیما بود و خوش تیپ و خوش خط و خوش قلم و خوش اخلاق و ...

برای آن که پروانه نشود، همه جور بهانه ای داشت. ماندن اما غایت آمال او نبود. عشق منهای صداقت، دروغی بیش نیست. خواست فقط راست بگوید. پروانه زیستن به تماشا نمی شود. او دامنه آتشفشان را مأمن عاشقانه های خود دانست و سودای سوختن را در سر شوریده خویش پروراند.

روی سینه اش یک بیت نوشت و از خدا خواست، گلوله ای که سکوی پرتاب او به معراج بهشت است، درست بر همان نقطه، گل کند و شکوفه قلبش را شکوفا سازد. غم هجران را به جان خرید و شهد وصال را به کام کشید تا زائر همیشگی مزار حضرت عشق باشد. از زیر سرخی پیراهنش هم می شد امتداد این خط را دید و خواند که: آن قدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین

"داستان یک پروانه"، روایتی کوتاه و دلنشین از مادرانه های مزرعه محبتی است که از بذر دلدادگی نهفته در وجودش، درختی تناور سر به آستان آسمان سائید و تجلی ماندگار "نفخت فیه من روحی" گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیامک های خبرگانی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ


1-      آخرین خدعه دشمن، فتنه گران ستون خیمه انقلاب را نشانه رفته اند!

2-      انقلاب اسلامی را با ولایت می شناسند. نگذاریم انقلابمان را بی هویت کنند!

3-      اسفند94، خبرگان، شلیک نهایی بر پیکر نیمه جان فتنه گران!

4-      ولایت + فقیه = ولایت الله

5-      خبرگان یعنی حریم ولایت. شأن حریم ولایت را حفظ کنیم!

6-      استحاله به جای کودتا. دشمن می داند که در قدم اول، اصل ولایت فقیه را نمی تواند حذف کند

7-      علی اگر تنها نباشد، خبرگان، سقیفه نخواهد شد!

8-      تیتر روزنامه ها، یک روز بعد از انتخابات اسفند: تاریخ تکرار نشد؛ علی تنها نیست!

9-      ایران، کوفه نیست. خبرگان را دریابیم!

10-  آنها که با اصرار خود می خواهند از کشتی انقلاب پیاده شوند جایی در صندلی خبرگان نخواهند داشت

11-  مجلس خبرگان، مجلس ترحیم فتنه گران!

12-  آینده هم از آن حزب الله است!

13-  ولایت فقیه، استمرار حرکت انبیاء

14-  ولایت فقیه، اصل همه اصلها برای تمام نسل ها

15-  نبوت، امامت، ولایت؛ شیطان ها همیشه در پیکار با این سه اصل

16-  انتخاب اصلح در خبرگان، تضمین آینده انقلاب، تثبیت حاکمیت اسلام

17-  مجلس خبرگان، گلچین عالمان ولایتمدار

18-  اصلح در خبرگان کسی است که علم را با عمل درآمیخته باشد

19-  عالمی که علم و عملش، شهیدپرور باشد، بقای آرمان های شهدا را تضمین خواهد کرد

20-  خبرگان، میراث خون شهیدان، پشتوانه دین و ایمان

21-  تقویت اندیشه ولایت در گرو انتخاب نمایندگان اصلح برای مجلس خبرگان رهبری است

22-  ولایت فقیه، حاکمیت احکام الهی است

23-  ولایت فقیه، شهد گوارای سعادت بر کام تشنگان معارف الهی

24-  نه حاکمیت افراد، نه دیکتاتوری احزاب، حق حاکمیت تنها برای ولی خداست

25-  ولایت فقیه، جریان اراده الهی بر حیات بشریت

26-  مسابقات فینال جام حذفی ضد انقلاب! اسفند94

27-  اسفند94، تنگه مرصاد تاریخ انقلاب، ان حزب الله هم الغالبون!

28-  آوردگاه اندیشه اسلام ناب، خبرگان، محصول تدبیر انقلاب

29-  نهضت خمینی تا ابد زنده می ماند اگر راه امام را درست بشناسیم

30-  پا، جای پای خمینی؛ خامنه ای، خمینی دیگر است

31-  بیمه سلامت و عمر انقلاب، انتخاب نمایندگان انقلابی برای خبرگان رهبری

32-  آمریکا می گوید به چه کسانی رأی نده؟!

33-  مجلس خبرگان، راهبردی ترین استراتژی اسلام ناب محمدی (ص)

34-  آخرین میخ بر تابوت فتنه، اسفند94، انتخاب نمایندگان اصلح برای خبرگان

35-  پا، جای پای خمینی؛ جگر شیر نداری، سفر عشق مرو!

36-  فإنّهم حجتی علیکم .... این سخن امام زمان (عج) شامل کدام دسته از علماست؟

37-  عالمانی که رفتارشان شما را به یاد خدا می اندازد، می توانند مملکت را هم به رنگ و بوی خدا در بیاورند

38-  ولایت فقیه، مهمترین عنصر احیای تمدن اسلامی

39-  انتخابات خبرگان، آزمون تاریخی بصیرت

40-  در انتخابات مجلس خبرگان، با رأی به اصلح، دل دشمنان را به درد می آوریم

41-  بهترین حکومت، آن است که متعلق به عالم ترین مردم باشد

42-  انتخاب درست در خبرگان، امید دشمنان را ناامید خواهد کرد

43-  در انتخابات مجلس خبرگان، خواب شوم بدخواهان را پریشان خواهیم کرد

44-  هر رأی ما یک تیر به دشمن، اما رأی به اصلح، گلوله ای است که بر شقیقه دشمن خواهد نشست

45-  « ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین علیه السلام»: ما با ولایت زنده ایم؛ تا آخرین نفس ...

46-  یا لیتنی کنت معک، یک تعارف نیست. ما در عمل امام خویش را تنها نخواهیم گذاشت

47-   انتخاب ما در مجلس خبرگان، پیام استکبارستیزی و سازش ناپذیری با بیگانگان

48-  مجلس خبرگان، سیطره دانش و فرهنگ و معنویت بر اریکه حاکمیت

49-  مبارزه همچنان باقی است، آمریکا تا آمریکاست رنگ آسایش را نخواهد دید {اینجا تصویر باید مثلا صندلی های مجلس خبرگان باشه}

50-  علم + عمل = عالم انقلابی

51-  لبخند آمریکا را نمی خواهیم. رأی ما در انتخابات خبرگان، رأی به عالمان انقلابی

52-  قوام حاکمیت دین در گرو رأی به خبرگان شایسته و دلسوز

53-  عزم ملت ایران در حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی با رأی به نامزدهای اصلح مجلس خبرگان

54-  در انتخاب خبرگان نشان می دهیم: ما با خون شهدایمان معامله نخواهیم کرد

55-  مهر «باطل شد» بر شناسنامه فتنه، با انتخاب اصلح برای مجلس خبرگان

56-  عالم حقیقی در مقابل ظلم زورگویان جهان و فتنه مهره های استکبار، ساکت نمی نشیند

57-  ما در ره عشق، نقض پیمان نکنیم

58-  خبرگان، مجمع عمارهای انقلاب

59-  مجلس خبرگان، استیلای حکمت و معرفت بر پهنه ایران سرافراز

60-  رأی به عمارهای انقلاب، چشم نفاق را کور می کند

61-  عمارها تنگه احد انقلاب را برای غنیمت، رها نمی سازند

62-  شانه های ایمان چه کسانی تحمل این بار سنگین را دارد؟!

63-  مجلس فقهای عادل، ضامن بقای مشروعیت نظام دینی

64-  نه، به اسلام اشرافیت، نه، به اسلام مرفهین بی درد، نه، به اسلام آمریکایی

65-  عطر حضور ولی عصر(عج) با انتخاب یاوران حقیقی ولی عصر(عج) در فضای جامعه پراکنده خواهد شد

66-  طلیعه حکومت مهدوی با رأی به وارثان علم و عمل حضرت مهدی (عج)

67-  با انتخاب راه و اندیشه خمینی کبیر (ره) شرمنده خون شهدا نخواهیم شد

68-  یزیدیان زمان، هیچ گاه برای پیروزی حسینیان دعا نمی کنند!

69-  ولایت فقیه، مظهر حضور دین در شئون جوامع بشری

70-  اسلام منهای رسالت؟!! اسلام منهای امامت؟!! اسلام منهای ولایت؟!!

71-  تئوری اداره انسان از گهواره تا گور، هنر فقیهان خبره و انسان ساز

72-  جوهر قلم کدام عالم، برتر از خون شهید است؟!

73-  آنکه غیرت دارد، میراث خون شهدا را به دست نااهلان نمی سپارد!

74-  مجلس خبرگان، سند جمهوریت و اسلامیت نظام ما

75-   بصیرت، یعنی آنکه بدانی دشمن چشم به نتیجه انتخاب تو دوخته است

76-  بصیرت یعنی آنکه بدانی دشمن نه یکباره، که نرم و آهسته جلو می آید. انتخابات را جدی بگیریم

77-  زمینه سازی ظهور با روی کارآمدن منتظران حقیقی حضرت، محقق خواهد شد.

78-  عالم حقیقی، زمینه ساز حکومت عدل مهدی(عج) است.

79-   عقبگرد ممنوع! ذات انقلاب با حرکت رو به جلو آمیخته است

80-  نگاه ما به انتخابات خبرگان، یک نگاه جهانی است. پیش به سوی تمدن جهانی اسلام

81-  اصل مترقی ولایت فقیه، اسلام را بیمه کرده است

82-  خبرگان پویا و انقلابی، خط بطلانی بر دسیسه های دشمنان، رمز بقای پرچم اسلام

83-  بدخواهان می دانند وجود خبرگان انقلابی و قدرتمند، اراده شوم آنان را با شکست مواجه خواهد کرد

84-  آیت الله توکل، نمونه فقیه دشمن ستیز و سازش ناپذیر؛ عالمی که اصول انقلاب را بازیچه دست قدرت پرستان قرار نخواهد داد

85-  پیوند شوم زر و زور و تزویر، در فرآیند خبرگان انقلابی جایی نخواهد داشت

86-  مجلس خبرگان، مدفن امید بدخواهان، انقلاب خمینی تا ابد زنده می ماند

87-   برادرم، خواهرم، به پا خیز. لبیک به حسین زمان، ایران کوفه نیست.

88-  با انتخاب بهترین های امت رسول الله (ص) در مجلس خبرگان، نه سقیفه تکرار خواهد شد، نه صلح حسن علیه السلام و نه عاشورا

89-  آیت الله حیدری امام جمعه موقت اهواز: یکی از خطرها و تهدیدات پیش روی انتخابات خبرگان رهبری، نفوذ و ورود اشخاصی است که واجد شرایط قانونی نباشند. 8/9/94

90-  مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز: نباید شرایط به گونه ای رقم بخورد که گروه های فتنه گر، حامیان خود را به مجلس خبرگان نفوذ دهند. 25/9/94

91-  زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس: خط نفوذ دشمن به دنبال پیروزی در انتخابات مجلس خبرگان و یا مشروعیت‌زدایی از آن است. 21/8/94

92-  آیت الله جنتی: عده‌ای می‌خواهند با نفوذ به مجلس خبرگان این سنگر را فتح کنند 11/1/93

93-  نه طلحه ها، نه ابن زبیرها، نه جمل و صفین و نهروان، ما عاشورازاده ایم .... لبیک یا خامنه ای

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غزلی از حجت الاسلام سید امیر سخاوتیان:

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ق.ظ

غزلی از حجت الاسلام سید امیر سخاوتیان:

ما نسل تهی دستیم، از جام تهی مستیم

کاشانه دل شستیم، از دام بلا رستیم

ناموس ازل گوید، در پرده غزل گوید

 در بحر رمل گوید، می خوارۀ سر مستیم

آسوده از این عالم، بی هیچ غم و ماتم

از وتر و سحر رستیم، پیمان دگر بستیم

پیمان می و میخوار، پیمانۀ بر دیوار

 با شیشیۀ نازک دل، آمادۀ جنگستیم

آن رسم وفا داری، یک شعبده بازی بود

 در بزم نکو رنگان، از شعبده تر دستیم

از دُرد جفا نوشان، در بزم سخا پوشان

 صدبار از این گنبد، با لطف چنان جستیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این عشق، الهی است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۲ ق.ظ

کوه را اگر قرار باشد تصور کنی که راه می رود کافی است به قدم های محکم و استوار پدر شهید عبدالصالح زارع در خیابان چهارمردان قم نگاه کنی. تمام مسیر تشییع پیکر شهید را من در پشت سر این پدر راه رفتم. تبسّم، لحظه ای از قرص ماه چهره او محو نمی شد انگار که به عروسی فرزندش آمده اند و به او شادباش می گویند.

یاد مادر شهید علی عربی افتادم که موقع وداع مردم با فرزندش آمد وسط مسجد ایستاد، دستانش را بالا برد و فریاد زد هزاران گل پرپر فدای علی اکبر. یاد شهید محمود هاشمی افتادم که وقتی حکم بازنشستگی اش از سپاه را در سوریه به دستش دادند گوشه ای دنج را پیدا کرد؛ نیمه شبی را به گریه گذراند که عمر خدمتم تمام شد و مزد شهادت را به من نداده اند. چند روز بیشتر طول نکشید که به آرزویش رسید.

یاد شهید سجاد روشنایی به خیر که در وصیتنامه اش نوشت سلام مرا به رهبر عزیز انقلاب برسانید و از ایشان بخواهید که در قنوت نماز شبش نام مرا هم بر زبان بیاورد شاید که سنگینی بار گناهانم کمتر شود. یاد مادران شهدای افغان افتادم که زیر تابوت فرزندانشان راه می رفتند و نقل و نبات بر روی آن می ریختند... یاد پدر شهید افغانستانی سید محمد حسینی افتادم. وقتی از او پرسیدم چرا در شهادت پسرت اندوهگین نیستی پاسخ داد مگر برای یک پدر آرزویی بالاتر از خوشبختی و سعادت فرزند وجود دارد؟ چه سعادتی بالاتر از شهادت؟ چطور خوشحال نباشم وقتی محمدم را در حجله وصال می بینم؟

گاهی با خودم می گویم اگر قرار باشد بعد از هفده سال تحصیل در حوزه، حرفی برای این پدران و مادران شهدا بر زبان بیاورم چیزی جز سکوت نخواهم یافت. قله عرفان و معنویت، همین نگاه توحیدی به عالم هستی و بی تعلقی نسبت به داشته های دنیایی است که اولیای گمنام و بی ادعای الهی بی هیچ درس و مدرسه ای اما در پرتو دلدادگی به خدا و رسول و اهل بیتش به آن دست یافته اند.

دو هفته اخیر، شانه های شهر قم، نوزده شهید مدافع حرم را تا معراج بدرقه نمود. یعنی هر روز حداقل یک شهید.

این حرف ها را شب جمعه گذشته در مسجد قهاریه، یادمان شهید نوجوان بابل، محمد مصطفی پور به زبان آوردم. آخر مجلس، خانم قدخمیده ای لبخند زنان آمد و خوش و بشی کرد. او مادر شهید حسن جلیلیان بود. می گفت بیست سی سال پیش وقتی خبر شهادت پسرم را آوردند فقط گفتم الحمدلله. خوشحالم که پسر دلبندم با پیکری بی سر به دیدار خدا رفته است....

دفاع مقدس، گنجینه معارف آسمانی است که فرهنگ غنی ایثار و شهادت را تا ابد بر تارک این مرز و بوم، گسترده نگاه خواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیوندتان مبارک!!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ب.ظ

25 بهمن امسال را باید در تاریخ ثبت کرد. روز عجیبی بود. اتفاق عجیبی افتاد.

روزنامه قانون که از حاشیه امن وابستگی به بیت وزیر عدلیه برخوردار است سپاه را به داعش تشبیه کرد! همان روز به طور کاملاً اتفاقی روزنامه شرق در مقاله ای به امضای حجت الاسلام فاضل میبدی – که مطمئن باشید چند سال بعد ادعای مرجعیت فقهی جریان کم بضاعت اصلاحات را طرح خواهد کرد – حضور نمایشی و شبیه سازی شده سربازان متجاوز به اسارت درآمده آمریکایی در راهپیمایی 22 بهمن را تقبیح کرده و این نوع مانورها را در شرایطی که کشور در دوره پسابرجام و تعامل با آمریکا به سر می برد به نفع کشور ندانست! یعنی این برادر روحانی ابداً شناختی از معنای آیه واعدوا لهم مااستطعتم من قوة ندارد!

نکته اینجاست که درست در همان روز به طور کاملاً اتفاقی وزیر امور خارجه آمریکا خواستار آزادی سران فتنه از حصر گردید!

به نظر شما این سه خبر اصلاً نیازی به تحلیل و تفسیر دارند؟

فرض کنید اصل را بر صحت گذاشته و وقوع این سه خبر در یک روز را اتفاقی بدانیم.

از قدیم وقتی فردی به یکی می گفت من امروز به یادت بودم و از آن فرد هم می شنوید که: چه جالب! اتفاقاً من هم امروز به یاد تو بودم درباره شان این اصطلاح به کار می رفت: دل به دل راه دارد.

حالا بر فرض اتفاقی دانستن دل و قلوه ای که بین دولت مستکبر آمریکا و سربازان پیاده شان در ایران رد و بدل شد، دستکم باید این ضرب المثل را برای این اتفاق نامیمون بین آنها به کار برد که: عجب! دل به دل راه دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا