اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نظام اسلامی» ثبت شده است

این راه مستدام

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۱۶ ق.ظ

انقلاب دگرگونی کامل در ساختارها و روشهای حکمرانی است که مجموعه تغییرات در رویکردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را شامل میشود.

از این منظر انقلاب گستره ای جامع تر از تحولات محدود اجتماعی و سیاسی دارد.

حوادث و تحولات سیاسی و اجتماعی معمولا در جزیی از امور تاثیر گذار هستند مثل اصلاح در برخی قوانین اقتصادی و... که از طریق فشار افکار عمومی صورت میگیرد.

اما انقلاب یک دگرگونی وسیع و تحول شگرف است که پیش زمینه آن تغییر و دگرگونی در باورها و اندیشه هاست.

مصداق کامل و جامع یک انقلاب را میتوان در خیرش مردمی منجر به سرنگونی یک حکومت و روی کار آمدن حاکمیتی متفاوت و جدید تمثیل نمود.

طبیعی است که چنین تغییر گسترده ای مستلزم انقلاب فکری و فرهنگی در اذهان عموم و ظهور انگیزه و اراده قوی برای مبارزه و تلاش در سطح اکثریت جامعه می باشد.

 

تعریف:

انقلاب در عرف سیاسی دنیا به غلبه یک اندیشه و رویکرد سیاسی در سطح جامعه و تغییر حاکمیت وقت اطلاق می شود. انقلاب با کودتا، رفرم(اصلاح) و شورش تفاوت دارد. این تفاوت را می توان در پیوند مردم با رهبران معترض و حرکت با برنامه و هدفمند جهت اعمال نظر وتغییر بنیان های حاکمیتی تعریف نمود.

از منظر واژه شناسی دینی، انقلاب از ریشه قلب، به معنای دگرگونی در اندیشه و باورهای جامعه و حاکمیت گفته می شود.

انقلاب اسلامی:

از سال 1341 انتقادهای تندی با محوریت حضرت امام خمینی(ره) -که بعد از ارتحال آیت الله بروجردی در حوزه علمیه قم از جایگاه ممتازی برخودار بود- در اعتراض به بعضی اصلاحات آمریکایی و خلاف شرع رژیم طاغوت (انقلاب سفید شاه و مردم) صورت گرفت. واکنش عمّال شاه به این انتقادها خشن و خونبار بود. حادثه فیضیه در دوم فروردین 1342 دستگیری امام و قیام تاریخی 15 خرداد، شکل گیری یک انقلاب مردمی به رهبری مرجعیت دینی را در سطح جامعه کلید زد که در نهایت پس از فراز و نشیب های فراوان در 22 بهمن 1357 با سرنگونی سلطنت محمدرضا پهلوی به پیروزی رسید.

خاستگاه دینی:

فقه آل محمد(ص) به تعبیر حضرت امام، نسخه اداره انسان از گهواره تا گور بوده و صرفاً دارای ابعاد فردی نیست. بسیاری از احکام دین جنبه اجتماعی داشته و اجرای آن نیازمند وجود حاکمیتی است که به چارچوب شریعت ملتزم بوده و دغدغه اجرای فرامین مکتب وحی و پیاده نمودن روش و الگوهای دینی در سطح جامعه را داشته باشد. حکومت رسول اکرم(ص) و امیرالمومنین علیه السلام جلوه هایی از بایستگی های حکمرانی دین در عرصه اجتماع است.

خاستگاه فرهنگی:

 اسلام یک مکتب توحیدی است و تنها در صورتی مورد اهتمام عموم قرار می گیرد که به عنوان یک فرهنگ و باور در تار و پود وجود و شخصیت مردم نفوذ کرده باشد. مسلمان واقعی با اعتقاد به کسب سعادت در پرتو منویات دین، نسبت به عمل و ترویج احکام آن قدم برداشته و از هیچ گونه مجاهدتی دریغ نمی ورزد.

از جمله ویژگی های انقلاب اسلامی نیز این بود که ابزارهای فرهنگی از قبیل منبر، کتاب، نوار، اطلاعیه و... به جای سلاح گرم، محوریت اصلی را در توسعه اندیشه ستیز با طاغوت دارا بود. در انقلاب اسلامی به رغم برخورد مسلحانه دژخیمان شاه، کمترین واکنش مسلحانه و خشونت آمیز را از طرف انقلابیون شاهد بودیم. میدان داری شخصیتهای فرهیخته و متفکر همچون شهیدان مطهری و بهشتی و مفتح و هاشمی نژاد نشان از عمق جایگاه انقلاب اسلامی در اندیشه دینی دارد. محوریت چنین رهبرانی، سطح مطالعه و تعمق و تفکر را در مردم ارتقا بخشید.

تاریخچه:

در دوره معاصر می توان سید جمال الدین اسدآبادی را پایه گذار و مروّج تفکر حاکمیتی اسلام بر مبنای وحدت جوامع دینی دانست. هر چند تلاش های سید جمال منجر به تغییر اساسی در حاکمیت ها نشد اما اندیشه خودباوری و استقلال و وحدت را در جوامع اسلامی بارور ساخت. تحریم تنباکو، انقلاب مشروطه، مبارزات شهید مدرس و مرحوم کاشانی جلوه هایی دیگر از استمرار تفکری است که دین را ورای جنبه های فردی، در گستره اجتماع، صاحب منطق و نظر می داند. می توان این سیر تاریخی معاصر را در روند آگاهی و بیداری مردم و استقبال از انقلابی که با رهبری امام خمینی(ره) شکل گرفت بسیار تأثیرگذار دانست.

ویژگی های امام خمینی:

رهبری هر قیام و انقلابی نیازمند ویژگی هایی است که بتواند در بلندمدت و به شکل مستمر در قلوب مردم اثر گذاشته و موج های عظیم اعتقادی و عملی را در سطح جامعه رقم بزند. امام با توجه به برخورداری از جایگاه فقهی و فلسفی و عرفانی(مرجعیت)، نبوغ سیاسی، صداقت، ساده زیستی و مردم باوری، اندیشه جهانی و ... حائز خصوصیت هایی بود که توانست با جلب اعتماد و همراهی مردم و حتی اغلب گروههای سیاسی، جبهه متحد و استواری را برای تغییر رژیم طاغوت تشکیل دهد.

ولایت فقیه:

اندیشه ولایت فقیه برگرفته از ولایت ائمه اطهار و جانشینی فقهای جامع الشرایط، از جمله اصولی بود که توسط امام خمینی احیا گردید. مردم با اعتقاد به فرمانبرداری از ولی فقیهی که از نظر خصائل علمی و معنوی و عملی بیشترین قرابت را با امام معصوم داشته و امضای او منجر به مشروعیت حاکمیت البته با حضور و تایید جمهور ملت می گردد آماده هر نوع جانفشانی در راه انقلاب بوده و صحنه هایی بی بدیل از عشق و ایثار در راه خدا را چه در سالهای مبارزه با شاه و چه در سایر چالش های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خصوص سالهای دفاع مقدس از خود به یادگار گذاشتند. رابطه قلبی امام و امت، شاخصه اصلی تحقق و تداوم انقلاب و نظام اسلامی محسوب می شود.

تمدن جهانی اسلام:

شاهکار امام خمینی تغییر باور و ارتقای سطح فرهنگ و بینش جامعه بود. این که انسان فراتر از تعلقات مادی، با اصالت بخشیدن به خوی کمال طلبی، به حقیقت فطرت و انسانیت خویش نزدیک شده و جامعه ای را رقم بزند که به مدینه فاضله نبوی و مهدوی نزدیک باشد. این تفکر در عرصه گفتمان و نظر، راهکار مردمسالاری دینی را به عنوان حاکمیت مطلوب ملت ها در راستای حمایت از مستضعفان و احیای ارزشهای توحیدی به عرصه بین الملل معرفی نموده است. در ساحت عمل اما انقلاب اسلامی محدود و متوقف در تغییر رژیم ستمشاهی نماند و حمایت از مسضعفین عالم، احیای تفکر حق طلبی و ظلم ستیزی و به طور مصداقی، رویارویی فکری و عملی با استکبار جهانی و مصاف با ابرقدرتهای شرق و غرب و تقابل با رژیم زیاده خواه صهیونیستی را وجهه همت خویش قرار داد.

تأثیر جهانی انقلاب اسلامی:

آزادی خواهان و محرومان عالم با تأسی از انقلاب مستقل مردم پابرهنه ایران که بدون وابستگی به حمایت ابرقدرتها و با حفظ آرمانهای مطلوب دینی و ملی توانست رژیمی وابسته به بلوک غرب و مورد حمایت ایالات متحده را سرنگون سازد شهامت و خودباوری لازم را برای مبارزه با مظاهر ظلم کسب نمودند. در سال های اخیر صدها گروه و هسته مقاومت در نقاط مختلف دنیا برای نجات ملت ها به پاخاسته و بی هیچ واهمه ای به بیان دیدگاه حق طلبانه خویش و تقابل با جبهه باطل مبادرت می ورزند. انقلاب اسلامی ایران به تعبیر بسیاری از سیاسیون عالم، زلزله ای بود که کاخهای استبداد را در جای جای دنیا به لرزه در آورد.

حیات انقلاب:

انقلاب اسلامی هنوز به پایان راه خود نرسیده است. اجرای کامل آیین و دستورات دینی به منظور اصلاح سبک زندگی و اشاعه اندیشه فطرت محوری و کمال جویی در سطح افکار عمومی مردم دنیا به منظور شکل گیری تمدنی که دیگر شاهد چپاول و غارتگری و استعمار و منفعت طلبی و زورگویی نبوده و حرمت و امنیت انسان ها به واسطه برخورداری از جایگاه انسانی و بندگی خدا و نیز تأمین سعادت مادی و معنوی بشریت در آن پاس داشته شود، با امید به ظهور منجی و مصلح آخر، نشانگر پویایی انقلاب اسلامی مردم ایران است.

از دیگر نشانه های حیات این انقلاب مردمی، تلاش چشمگیر و بی سابقه دشمنان برای تضعیف و ضربه به آن از انواع مجاری اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و امنیتی و... است.

با توجه به دستاوردهایی که نظام برآمده از انقلاب اسلامی در بعضی زمینه های علمی و نظامی و صنعتی و ... داشته، طبیعی است که ابرقدرتها و دشمنان ملت به منظور پیشگیری از الگو قرار گرفتن چنین نهضتی، انواع دسیسه ها را برای متوقف سازی روند پیشرفت و رویگردانی و گسست بین ملت و حاکمیت به کار می بندند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خود خودش بود!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۰۵ ق.ظ

افشاگری مقام اسرائیلی درباره عملیات ترور سردار سلیمانی

 

در بحث حفاظت، حاج قاسم همیشه به ما تاکید می کرد کاری نکنید مردم اذیت بشوند. می گفت: «ما هم جزئی از مردیم و از آنها جدا نیستیم، برخی مواقع که ما شدت به خرج می دادیم ، حاجی با ما جدل می کرد. زمانی که به فرودگاه رفتیم تا برای ماموریتی برویم، از ایشان درخواست می کردیم کمی صبر کند تا همه ی مردم که رفتند، بعد ایشان برود. قبول نمی کرد، وقتی هم می خواستیم از گیت رد بشویم ، می رفت انتهای صف می ایستاد و می گفت: من هم مثل بقیه.

برخی مواقع به حدی بدون پیرایه و تشکیلات در اجتماع حضور می یافت که تعجب مردم را برمی انگیخت. خود ایشان در یک جمع خصوصی تعریف می کرد:

یک بار با دخترم زینب رفته بودیم میوه بخریم . به محل میوه فروشی که رسیدیم ، زینب پیاده شد و من داخل ماشین نشستم. زمانی که منتظر بودم، دیدم یک دختر که پوشش مناسبی هم نداشت، به من نگاه می کند. خیلی هم مشکوکانه نگاه می کرد. شنیدم که به دوست همراهش گفت: «این بنده خدا حاج قاسم سلیمانی نیست ، دوستش گفت: «نه بابا! مگر می شود همچین آدمی بدون محافظ و بادیگارد باشد و بودن من را انکار می کرد.

آن دو نفر به خودشان جرأت دادند، آمدند نزدیک، با انگشت به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند: «ببخشید! شما سردار سلیمانی هستید؟ سلام کردم و گفتم: «بله، خودم هستم. بعد از کلی تعجب و ذوق، از من درخواستی کردند و گفتند: «امکانش هست یک یادگاری به ما بدهید؟» تسبیحی دستم بود ، همان را به آنها دادم و گفتم: «بفرمایید. داشتند سرتسبیح با هم جر و بحث می کردند که کدام شان آن را بردارد. وقتی این صحنه را دیدم، انگشتری را که در دست داشتم ، آن را هم در آوردم و به آنها هدیه دادم.

منبع: کتاب متولد مارس، صفحه 117احمد حمزه ای

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این یک خبر و این دو عکس!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۱۰ ب.ظ

عکس/ بدرقه زیبای پیکر یک شهید در روستا سوژه شد

 

این یک خبر را امروز منتشر کردند:

"فاطمه؛ در صدر نامگذاری فرزندان دختر در ۹ ماهه امسال

رئیس سازمان ثبت احوال کشور:
🔹در ۹ ماهه امسال، بیشترین اسم در بین نوزادان پسر، محمد و در بین دختران فاطمه بوده است."

 

عکس بالا مربوط است به تشییع پیکر شهیدی گمنام در یک روستای استان چهارمحال و بختیاری. برای همین یکی دو روز گذشته است. تصویر پایین هم عزاداری مشترک مردم شیعه و سنی ایرانشهر، استان سیستان و بلوچستان، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیهاست.

این یک خبر و این دو عکس را دشمن هم می بیند. می بیند که سرمایه گذاری های فرهنگی اش برای زدودن محبت اهل بیت و محو نمودن شعائر و معارف دین به نتیجه ای که میخواسته نرسیده است. دشمن کارش دشمنی است. از این پس هجمه بیشتری برای تخریب و تحریف آموزه های دین خواهد داشت. ما هم حواسمان را جمع کنیم تا سرمایه دنیا و آخرتمان که محبت به دین و حرکت در صراط مستقیم مکتب وحی است به یغما نرود.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مستند، ناقص و سطحی بود

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۱۰ ق.ظ

مستند «به بهانه آزادی» پخش می‌شود

 

امیدوارم سطح تحلیل مسئولان ارشد نظام در محدوده نگاه سازندگان مستند "به بهانه آزادی" نباشد. این مستند بیشتر چیزی شبیه بولتن تصویری یکی از نهادها و خبرگزاری وابسته بود و نتوانست نگاه عمیق و تحلیلی جامع درباره اغتشاشات اخیر ارائه دهد. درست مثل این می ماند که کتابی را از نیمه باز کرده و بخوانیم و مقدمه و سیر و گره های قصه را قبل از رسیدن به اوج داستان نادیده بگیریم.

اینکه بعضی سلبریتی ها در دامن زدن به آشوبها و تحریک افکار عمومی و انتشار مطالب کذب نقش اساسی داشتند حرف درستی است و باید دید آیا دستگاه قضا شهامت برخورد بی اغماض با آنها را خواهد داشت یا نه اما باید به این پرسش هم پاسخ داده میشد که چه کسانی در این سالها به سلبریتی سازی در کشور دست زده اند و هر روز آنتن صدا و سیما و جشنواره های رنگارنگ نهادها و سازمانها را با بزرگ نمایی از قهرمانان پوشالی پر کرده اند؟ چه کسانی اسب تراوای دشمن را آزادانه به درون خانه های مردم راه دادند؟ چرا سالهای سال است هیچ مسئولی پیگیر وضعیت اسف بار فضای بی در و پیکر مجازی که از فروش کودک تا اسلحه و مشروبات الکلی و روابط نامشروع در آن موج میزند نبوده است؟ چه کسی باید یقه مسئولان را بابت ترک فعل در عرصه فرهنگ بگیرد؟ سالهاست که توجهی به رسوخ معضل بی هویتی در نسل جوان نداریم و مدارس و دانشگاهها را به حال خود رها کرده ایم تا تبدیل به کشتزار تفکر شوم دشمن شود.

چرا عملکرد ضعیف مسئولان دو رو و بی تدبیر دولت قبل و نقش آن در ایجاد کینه و عقده نسبت به نظام بیان نمی شود؟ آن قدری که مستندسازان محترم تلاش کردند عدالتخواهان را در ردیف اغتشاشگران نشان دهند انصاف نداشتند حتی اشاره ای به مطالب روزنامه های هوچی گر اصلاح طلب کنند که چگونه بر تنور آشوبها می دمند و به اوباش هرز و هیز، غذای فکری و خوراک معنوی می رسانند. همین اصرار بر بستن دهان منتقدان دلسوز و پرونده سازی برای عدالتخواهان بود که باعث شد عَلَم مطالبه گری از دایره نظام خارج شده و دست کسانی بیفتد که اساسا عرقی نسبت به دین و میهن ندارند و سطح دغدغه های ملت مظلوم و نجیب را در حد سلف مختلط و آغوش رایگان و رابطه با جنس مخالف تقلیل دهند.

چرا تبعیض ها و بی عدالتی ها و تناقضات رفتاری و گفتاری مسئولان که مسبب گسترش بی اعتمادی مردم به نظام دیوانسالار کشور است مورد توجه قرار نمی گیرد؟ چرا کسی حواسش به مانور قدرت باندها و عناصر دانه درشت فساد در سطح شهرها نیست که با پولهای بادآورده خود به دفاتر بعضی ائمه جمعه و نمایندگان خبرگان نفوذ کرده و به ریش ملت میخندند و آه از نهاد دلسوزان و پابرهنگان نظام بلند میکنند؟ شما شهامت ندارید برخلاف همان بولتن های خودتان یقه زنگنه و جهانگیری را بابت حراج بیت المال بگیرید. حاضرید جواب بدهید چرا عنصر مشکوکی مثل حسن فریدون که از ماجرای مجلس دوم و تشکیل مجمع عقلا که به دستور امام تعطیل شد تا دخالت در ماجرای مک فارلین و دیدار با جاسوس صهیونیست که در کتاب "تماس" حسن عباسی منتشر گردید و مستندات آن باعث تبرئه وی در دادگاه شد به راحتی در ساختار قدرت رشد نموده و با کسب عالی ترین مناصب حکومتی در پی اجرای برنامه های خیانت بار فرهنگی غرب از جمله سند بیست سی و پر و بال دادن به نفوذ مجازی دشمن برآمد؛ در حالی که بهترین فرزندان این مملکت به صرف انتقاد از صاحبان قدرت به راحتی از ساختار سیاسی کشور حذف می گردند.

منحصر دانستن علت آتشی که در ماههای اخیر برافروخته شد به عناصر دست چندمی و دون پایه ای چون علی کریمی و مهناز افشار یادآور تکاپوی رسانه ای برای نسبت دادن رهبری آشوبهای کوی دانشگاه در سال 78 به منگلهای بی ریشه ای معروف به منوچ و ملوس است که در نهایت باعث ایجاد حاشیه امن برای مسببان اصلی حوادث و بستر سازی جهت تداوم آشوبها در فرصتی دیگر جهت باج خواهی سیاسی و جناحی رقبای انتخاباتی خودتان است. رقبایی که البته به رغم همه دعواهای زرگری، رفیق گرمابه و گلستان آخر هفته ها و تعطیلات در ویلاها و خوش نشینی های شبانه و شریک بنگاهها و هلدینگ های غول پیکر تجاری تان هستند.

امیدوار بودیم و البته هنوز هم هستیم غربت بچه های بی ادعای بسیج و انتظامی و واجا و خون شهیدان مظلومی چون آرمان علی وردی و عبدالواحد ریگی و مهدی زاهدلویی و سجاد شهرکی و ... و سیدالشهدای آشوبهای اخیر سید روح الله عجمیان که معارف نهفته در ضمیر پدر و مادرش عصاره فضائل انقلاب خمینی و ماکتی زیبا و مختصر از تمدن الهی اسلام بود تلنگری برای بیداری مسئولان تأثیرگذار کشور در توجه ریشه ای به انحرافات و حل معضلات فرهنگی و آموزشی و اداری و اقتصادی مملکت امام عصر(عج) باشد.

بزرگترین مطالبه گر، منتقد و عدالتخواه این کشور شخص رهبری انقلاب است که شما یقه سفیدهای همیشه در صحنه چپ و راست، متوقف در داعیه ولایت مداری لفظی و بی عمل، شِکوِه و اعتراض ایشان از بی عدالتی در آموزش، شکاف طبقاتی، تجمل گرایی مسئولان و... تا تأکید بر گسترش عدالت اجتماعی، نجات صنعت خودروسازی، حمایت از تولید ملی، توجه به زیرساختهای فرهنگی، ضرورت ارائه الگوهای بومی، برخورد با حقوقهای نجومی، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، تقویت هویت ملی و دینی، اصالت و محوریت خانواده و تربیت فرزند، اصلاح سبک زندگی، مهار بازی دشمن در فضای مجازی و.... را نادیده انگاشته و بار ویرانی و انحراف و اشتباهات نظام دیوان سالار را بر دوش نظام معنوی امت و امامت تحمیل کرده اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در تشییع آیت الله منتظری چه گذشت؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۱۰ ق.ظ

 

این روزها سالگرد ارتحال و تشییع مرحوم منتظری است. چند سال از فوت او می گذرد؟ اصلا کسی به یاد او هست؟ فوت او در سال 88 بهانه به ظاهر موجهی بود برای تحریک و تشدید فتنه و آشوب اما با گذشت ده دوزاده سال نه فتنه گران جدید نه حتی نسل قدیم فتنه گر که زیر تابوت او علیه نظام شعار میدادند توجهی به این مناسبت و گرامیداشت یاد او دارند. این خصلت آدم ها و وقایعی است که به خودی خود اصالت نداشته و یاد و نامشان صرفا جنبه دستاویز و بهانه برای رسیدن به هدفی دیگر را دارد.

روز تشییع مرحوم، حضور میدانی داشتم و گزارشی از آن را منتشر کردم که آن ایام مورد استقبال دوستان و خشم بدخواهان قرار گرفت. الان نسل جدید مخاطبان وبلاگ طبیعی است که ذهنیتی از آن گزارش نداشته باشند.

جهت مرور تاریخ و تجدید خاطرات، بازنشر گزارش آن روز را خالی از فایده نمی دانم:

 

 

حاشیه های یک تشییع!

 

این ماه ماه خونه

منافق سرنگونه

پیش از این شب رحلت علمای بزرگی را دیده بودم . میرزا جواد تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی که فوت کردند مردم حتی در بیرون از بیت آنها به سر و سینه می زدند و گریه می کردند . خبر ارتحال آیت الله بهجت که پخش شد گذشته از بیت آن بزرگوار ، گوشه گوشه حرم مطهر شاهد دل باختگانی بود که هر از گاه صدای هق هق گریه هایشان زوار را تحت تاثیر قرار می داد . شب قبل از تشییع منتظری نیز در بیتش حضور داشتم . صدای گریه ای از قسمت زنانه شنیده می شد ، اما مردها انگار تماشاچی بودند . بیرون بیت فقط چند نفر ایستاده بودند که اغلب ظاهری سوسولی ! داشتند و گاه صدای شوخی و خنده شان توجه دیگران را جلب می کرد . در کل خیایان صفائیه و اطراف حرم جز یک آبمیوه فروشی کنار بیت منتظری هیچ مغازه ای عکس آن مرحوم را نصب نکرده بود حتی کتابفروشی پسر آذری قمی.

یک موتور سوار را مشاهده کردم که دو پسر کم سن و سال ترک آن نشسته بودند و عکسی از منتظری که اتفاقا با کیفیتی عالی چاپ شده بود را جلوی موتور نصب کرده و در شهر گشت می زدند .

ساعت نه صبح قرار تشییع بود . ده ها نفر با قیافه هایی عجیب و غریب وارد محوطه اطراف بیت شدند . شنیده بودم که از تهران لشکر کشی شده اما برای اطمینان بیشتر با چند نفرشان گرم گرفتم . خبر تایید شد ! زن هایی آمده بودند با ظاهری که قطعا مورد تایید فتاوای منتظری نبود . جمعیت حاضر در حالی دم از تقلید منتظری می زدند که هیچ نشانه عزایی نداشتند ،به سر و سینه نمی زدند و قطره ای اشک نمی ریختند و به وصیت آن مرحوم در خصوص سیاسی نشدن مراسم تشییع بی اعتنا بودند .

 در مقابل بین بچه های بسیج شایع شده بود که آقا توصیه نموده  مراسم با احترام انجام بشود . برای همین دوستان به یکدیگر سفارش می کردند به هیچ وجه درگیر نشوید.

شعار های آنها شروع شده بود . مرگ بر دیکتاتور و ....

دیدم یکی از محافظان صانعی یقه یک بچه بسیجی را گرفته و دستور ! می دهد از جلوی بیت نامبرده که یک کوچه با خانه منتظری فاصله دارد کنار برود . به سرعت رفتم زدم روی سینه اش و متقابلا دستور ! دادم ساکت شود . رفتم لا به لای جمعیت . می گفتم لباس مشکی تان یادتان رفت؟! اغلب تمایلی به بحث نداشتند . شاید به خاطر نا آشنا بودن با فضای قم کمی دچار دلهره بودند . از فرصت استفاده کردم و در طول مسیر هر کس که دیگران را تحریک می کرد مورد تفتیش بدنی قرار می دادم . بنده های خدا جیکشان هم در نمی آمد . یکی را دیدم که خیلی پرشور فریاد می زند و دیگران شعارش را تکرار می کنند. به کناری کشیدمش و بازرسی اش کردم . کسی به خاطر ش جلو نیامد . طفلک آب دهانی قورت داد و گفت : زشته ! جواب دادم : مواظب دستم هستم ! جلوی فیلمبردارهایشان را می گرفتم و می خواستم تا کارت یا مجوزشان را نشان بدهند آنها نیز به سرعت صحنه را خالی می کردند .

دلم برای منتظری سوخت . همه راه تا حرم ، آقایان تا می توانستند علیه دولت و نظام شعار دادند اما گویا عارشان می آمد لااله الااللهی را نثار روح نیازمند وی بنمایند .نماز میت را آیت الله شبیری زنجانی به عهده گرفت و این موضوع نشان داد که حتی از منظر مسئولین بیت منتظری نیز صانعی جایگاه علمی پایینی دارد .جالب است وسط نماز یکی با موبایلش بازی می کرد بعضی سرشان را چرخانده و خارج از مسیر قبله را نگاه می کردند و ... خلاصه روح آن مرحوم عروسی گرفت !!

بعد از نماز دباره شعار های موهن به نظام شروع شد .  جالب است که موقع پخش نوای قرآن و حتی سخنرانی مرحوم منتظری از بلندگوهای حرم نیز عزاداران! کار خودشان را می کردند .بچه ها که بیشتر در فیضیه اجتماع کرده بودند ترجیح دادند همچنان به فکر آرامش باشند . با سه چهار نفر از دوستان کنار جمعیت رفتیم و تمثال های مبارک امام و آقا را روی دست گرفتیم . آن وری ها گاهی نزدیک می آمدند نگاهی می کردند و می رفتند گاهی هم سر بحث داشتند که جوابشان را می دادیم . این وسط برخی دوستان روشنفکر بسیجی! دلواپس شده بودن و مدام توصیه می کردند شما کم هستید ممکن است به امام توهین کنند بروید فیضیه و .... دوست خوبم سید محسن احمدی که تصویری بسیار زیبا از حضرت امام در دست داشت با خونسردی می خندید و پاسخ می داد : خط مقدمی ها همیشه کم هستند . به اندیشه امام توهین شده و ...

عبدالله نوری را دیدم که در حلقه فشرده چند جوان خودش را به حرم رسانده بود . رفتم مقابلش و فریاد زدم آقای نوری ! ما مقلدان امام خامنه ای هستیم به شما هم توصیه می کنم پیرو امام خمینی باشید و ...با صورتی سرخ ! خونسرد بود و سر تکان داد . او که گویا در جایگاه مخصوص جایی نداشت روی سکویی در حاشیه حرم نشست . اطرافیانش دیگران را دعوت می کردند تا سر جایشان بنشینند . شاید قصد صحبت داشت .جالب است که خیلی از سبزها هم او را نمی شناختند و از یکدیگر نامش را می پرسیدند. بچه ها داشتند با عکس امام می آمدند که شیخ بلند شد و رفت پی کارش.

اذان که شد دیگر کاسه صبر بچه های بسیج لبریز شد . توهین به آقا در حرم برایشان قابل هضم نبود . جمعیت حزب الله که به راه افتاد جبهه مقابل زود صحنه را ترک کرده و به طرف بیت منتظری عقب نشینی نمودند . خون بچه ها به جوش آمده بود . بچه های قم پیش از این نیز در مواجهه با شرارت های بیت منتظری و دراویش مفسد که به تخریب خانقاهشان منجر گردید روح سلحشوری شان را به اثبات رسانده بودند . با این که ایام محرم هزاران نفر از طلاب برای تبلیغ به خارج قم می روند اما جمعیت بسیار قابل ملاحظه بود. خیلی ها آمده بودند . جانبازهای با عصا پیرمردهای لنگان و حتی برخی جوان ها با ظاهری متفاوت تصاویر کوچک و بزرگ امام و رهبری را به دست گرفته یا روی پیشانی می چسباندند. رفتم جلو و به خیلی هایشان یک ماچ هدیه دادم . حضور خواهران انقلابی نیز بسیار چشمگیر بود .

بچه ها هرچه به بیت منتظری نزدیک تر می شدند جمعیت مقابل کمتر و کمتر می شد .شعار اگر بسیجی نیود صدام یزید بابات  بود ! پاسخ دندان شکنی در مقابل اهانت گران به ساحت بسیج به حساب می آمد .نیروی انتظامی دخالت کرد و جلوی بچه های بسیج را گرفت . عده ای توانستیم از حلقه آنها عبور کنیم. درگیری مختصری داشتیم .آن وری ها همچنان مغرورانه شعار می دادند و هم قسم شدند! بیت آقایشان را تنها نگذارند .درهای بیت بسته شده بود .لنگه کفش و چند شی دیگر به طرف بچه های بسیج پرتاب گردید که پاسخ متقابل را در پی داشت .  می شنیدیم که بین خودشان می گویند: اینها شعار می دهند تخلیه می شوند و می روند . خوب به خودشان روحیه می دادند!

دو سه نفری عکس امام و آقا را پاره کردند . بچه ها آنها را نشان کردند و با یک یورش دستشان را گرفته و به این طرف کشاندند تا کمی نصیحت شوند!

نیروی انتظامی شکاف بدی بین بچه ها ایجاد کرده بود. رفتم جلوی چند تا از درجه دارها را گرفتم و داد زدم کتکش را بچه های حزب اللهی می خورند حقوقش را شما می گیرید ...جلوی ما مرد شدید و شاخ و شانه می کشید؟ جگر دارید رو به روی آنها بایستید ...مگر کار آنها جرم نیست ؟چرا کسی دستگیر نمی شود و ....

اغلب آنها سعی می کردند دعوت به آرامش کنند. جمعی از دوستان شعار دادند : نیروی انتظامی تفکر تفکر! ماموری بود با لهجه شیرین آذری ، خنده ای کرد دستی به سرش کشید و گفت : چیزی به ذهنم نمی آید !

این وسط بچه ها زیرکی خوبی نشان دادند . عده ای کوچه را دور زده و از طرف دیگر وارد معرکه شدند . سو سول ها خودشان را که در محاصره دیدند شهامت شان رنگ باخت . فحش ها را گذاشتند کنار و شروع کردند به خواندن دعای فرج! یکی داد زد رو به قبله! همه رو به قبله ایستادند با اندکی فاصله حدود صد و هشتاد درجه ! یاد قرآن سر نیزه افتادیم . چاره ای نداشتند مجبور بودند قسمشان را بشکنند . با عجز و ناله از نیروی انتظامی خواهش می کردند وساطت کنند تا بتوانند از مخمصه رها شوند . کوچه ای باز کردیم تا گورشان را گم کنند .فریاد شکوهمند نصر من الله و فتح قریب دل ها را روشن ساخت .کسی وارد بیت نشد . داشتیم متفرق می شدیم که شایعه شد موسوی داخل بیت منتظری است . سیل جمعیت دوباره به آن سمت یورش برد. مردم می گفتند : به این قوه قضائیه که امیدی نیست بگذارید خودمان کار رایکسره کنیم .فرماندهان انتظامی قسم خوردند این خبر صحت ندارد . بچه ها به طرف منزل صانعی رفتند و با شعار صانعی ، بی بی سی پیوندتان مبارک! به مواضع دشمن شادکن ایشان ادای احترام نمودند! تصویر مقام معظم رهبری و امام روح الله بر روی شیشه های بیرونی بیت نصب شد . سپس دوستان به طرف بیت رهبری رفتند وبا مقتدایشان تجدید پیمان نمودند . عصر آن روز و شب نیز بچه ها در صحنه بودند .به اعتقاد ما باید کاری می کردیم که جوجه منافق های رذل ، هوس نکنند برای سوم و هفتم پا به قم بگذارند . در نخستین روزهای محرم ، شور و حال عاشورایی بچه ها دیدنی بود . جای همه عاشقان اباعبدالله و عدالت خواهان را خالی کردیم . بعضی از برادران انتظامی که گویا در درگیری های پس از انتخابات تهران نیز حضور داشتند از واکنش پر صلابت بچه ها خوششان آمده بود و می گفتند شما انتقام ما را هم از آشوب گران گرفتید . به شوخی می گفتیم از این به بعد هر نقطه ای که آشوب شد سرکوبش را کنترات ! پذیراییم . بعد از ظهر هم بچه ها راهپیمایی کردند. شب من دیگر در قم نبودم .اما بچه ها خودشان را به مجلس ترحیم منتظری در مسجد اعظم رساندند . هیچ یک از مراجع حضور نداشتند . از روحانیون سرشناس فقط صانعی آمده بود. بچه ها فرصت را غنیمت شمردند و شعار صانعی صانعی این آخرین اخطار است را سر دادند . صانعی گریخت و بچه ها دوباره بیت منتظری را به محاصره در آورده و تابلوی دفترش را پائین کشیدند . گویا این پیروزی به کام دوستان شیرین آمده ! آنان همچنان تجمعاتی را در شهربرگزار می کنند . شعار زیبای شهر مقدس قم جای منافقین نیست هنوز در خیابان های این شهر به گوش می رسد .

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشکل ریشه ای تر از این حرفهاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۵ ب.ظ

تأملی بر اشتراکات بعضی مسئولان و آشوبگران

به این چند گزاره، صرفا از باب نمونه توجه کنید:

1- آزادی

اغتشاشگران می گویند همه باید در رفتار و بیان نظرات خود آزاد باشند. هیچ کس نباید مانع از اظهار نظر دیگران شود. در حالی که خودشان از گفت و گو فراری بوده و در جلسات سخنرانی مسئولانی که قصد پاسخگویی به پرسشهای آنها را دارند جنجال راه می اندازند و "هو" می کنند و مانع از طرح دیدگاه مخالف خود میشوند.

بعضی مسئولان هم خود را طرفدار گفتگو نشان می دهند؛ اما بر خلاف توصیه رهبری همواره از مردم و دانشجویان فاصله داشته و تنها در این شرایط که جامعه دچار التهاب شده از باب حفظ ظاهر و رفع تکلیف به جلسات پرسش و پاسخ با دانشجویان می روند. بعضی مسئولان تحمل نقد را نداشته و با پرونده سازی و عزل و اتهام تشویش اذهان و شکایت و فیلتر و سرک کشیدن به حریم خصوصی دیگران درصدد بستن دهان منتقدان بر می آیند.

2- قانون

اغتشاشگر وقتی به خیابان می آید و نظم جامعه را بر هم میزند یعنی قانون و مطالبه گری قانونی را قبول ندارد؛ اما وقتی وسط اغتشاشات دچار سانحه ای می شود به قانون پناه برده، شکایت می کند و در رسانه ها ننه من غریبم بازی در می آورد که چرا قانون به دادم نرسیده و از مظلومیت من دفاع نمی کند؟! معلوم نیست بالاخره قانون را فصل الخطاب می داند یا نه؟

بعضی مسئولان همه را توصیه به قانون می کنند؛ اما به قوانینی که مثلا خودشان برای حقوق سرباز تعیین کرده اند پایبند نیستند، دم از حفظ محیط زیست میزنند اما هزاران تن زباله شهری را در لب ساحل یا وسط جنگلها دپو میکنند، تمایلی به صدور مجوز تجمعات قانونی ندارند، مدعی حمایت از سوت زنی و کشف ظلمه هستند اما دهها تخلف آشکار صاحبان قدرت از قراردادهای زیان بار نفتی، حقوقهای نجومی، شکاف طبقاتی، زد و بندهایی چون واگذاری عجیب پتروشیمی میانکاله تا ترک فعلها و ساختار چاق و فشل ادارات و خرج های غیرضروری و ... را پشت گوش می اندازند.

3- نقد پذیری

کدام کارمند منتقدی توانسته در ساختار اداری کشور رشد کند؟ به طور معمول پیشرفت اداری مخصوص کارمندان سر به زیر و مجیزگو است. انتقاد از مافوق یا مسئولان ولو در رده های میانی یا پایین دستی اغلب با واکنش منفی آنها مواجه می شود. نه مسئول و صاحب میز تحمل آن را دارد که مخاطب امر به معروف و نهی از منکر دیگران قرار بگیرد نه آن بانویی که حجابش با قانون و شرع انطباق ندارد چنین ظرفیت و اخلاقی دارد. هر دو از اینکه تذکری بشنوند ناراحت شده و گاه به تقابل و پرخاش روی می آورند و هر دو نیز البته معتقد هستند که نقد و تذکر به رعایت قانون در حق دیگران بسی لازم و ضروری است!

4- سبک زندگی

عده ای میگویند ما ایرانی هستیم نباید شبیه اعراب باشیم. اسم مذهبی شان را عوض می کنند، سعی میکنند مثلا جای سلام از درود استفاده کنند، مجموعه نمادها و واژگان فارسی کهن را بر الفاط مشابه عربی-فارسی و نمادهای دینی ترجیح می دهند. در حالی که هیچ گاه به این موضوع اعتراض نمی کنند که چرا سبک معماری خانه هایشان ایرانی نیست، ایرانی های باستان هم سگ و حیوانات را در اتاق نگهداری نمیکردند، حاضر نیستند از ایرانی های قبل از اسلام که اهل عفاف و حجاب بودند تقلید کنند، حاضر نیستند لباسشان طرح و سیاق ایرانی داشته باشد، گوششان به دهان رسانه هایی است که از شیوخ متخاصم عرب بودجه می گیرند، حاضرند کشورشان را دو دستی تقدیم غرب کنند اگر نفعی مادی در آن ببینند و... ادعای ملی گرایی شان حرفی پوچ است.

بعضی از مسئولان هم که دم از ترویج سبک زندگی اسلامی و تمدن سازی می زنند برخلاف آموزه های دین، زندگی اشرافی دارند، اهل تجمل و رانت هستند، بانکداری و اقتصاد و آموزش و احکام جزاء و ... را به تبعیض آلوده می سازند. به شکاف طبقاتی و رانت دامن می زنند و...

5- دروغ

بسیاری از آمارها و اطلاعاتی که درباره آشوبها در شبکه های مجازی و رسانه های مرتبط با جریان آشوب پمپاژ میشود مثل فرار مسئولان و فروپاشی یک ماهه نظام و اعتصابات گسترده بازار و کشته سازی و ... دروغ محض است. کما اینکه وعده های انتخاباتی و آمار سازی های اجرایی و بیلان کارها و... بعضی مسئولان نیز با واقعیتهای جامعه فاصله ای شگرف دارد و گاه مصداق بارز دروغ و فریب است.

ذکر همین پنج نمونه فعلا کفایت میکند برای یادآوری وجود آسیب زای تناقضات مشترک گفتاری و رفتاری لایه های مختلف جامعه، برای آنکه ثابت شود بسیاری از مشکلات جاری کشور ورای طبقات اجتماعی و دسته بندی های سیاسی و ... ریشه در بعضی فرهنگهای غلط جاری در فکر و ذهن مردم اعم از فرا دست یا فرو دست، رئیس یا مرئوس دارد و تا زمانی که باورها و عملکردها اصلاح نشود، هر طیف و دسته ای با هر ظاهر و ادعایی روی کار بیاید و عنان قدرت را بر کف بگیرد، جامعه رنگ و بوی پیشرفت و آبادانی و آزادگی را به طور مطلوب نخواهد دید. مهم تر از هر اصلاح سیاسی و اقتصادی و ... اصلاح فرهنگ عمومی است. تحول در نگرشها و رویکردهاست که میتواند تعالی و سعادت دنیوی و اخروی جامعه مظلوم ایرانی را تضمین نماید. همانقدر که در سالهای نخست پیروزی انقلاب، مردم و مسئولان در سطح معیشت و مراوده و حقوق عمومی و... نزدیک به هم بودند لایه هایی از آنها این سالها در بی صداقتی و هنجارشکنی و منفعت طلبی و کام جویی و... شبیه هم شده اند.

منتقد نجیب و دلسوز و واقع بین و عدالتخواه، همه را بی تعارف و لکنت به رعایت چارچوبهای انسانی و عقلانی و قانونی دعوت میکند، خواه مسئولین باشند یا مردم، توجیه گر وضع موجود باشند یا معترض و آشوبگر و...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طنابی که خودش را خفه می کند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۸ ق.ظ

شکایت طرفدار مطلق آزادی بیان علیه کارمندان افشاگرش!

 

ایلان ماسک خودش را طرفدار آزادی مطلق می داند. هم اوست که می گفت «شفافیت کلید اعتماد است» و «نور خورشید بهترین ضدعفونی کننده است»!

حالا ایمیلی از او درز پیدا کرده که به کارمندانش با زبان تهدید گفته است کسی حق ندارد درباره او دست به افشاگری بزند!

این خصلت آزادی است که خودش را محدود می کند. آزادی مطلق به هیچ وجه در دنیا وجود و معنا ندارد. درست مثل پوشش که همه مردم دنیا به اصل حجاب باور دارند و تنها درباره محدوده آن سخن می رانند. بعضی چیزها را باطن انسانها به خودی خود درک می کند اگر خودش را به غفلت نزند.

آنهایی هم که این چند ماهه دم از نبود آزادی و طرفداری از حقوق مردم در کشور می زنند خودشان بارها به مخالفان خود بدترین اهانت ها را روا داشته، چادر از سر زنان محجبه کشیده اند، مجالس سخنرانی را بر هم زده اند، مغازه دارهایی که از تحصن آنها پیروی نکرده اند را مورد صدمه قرار داده اند، بسیجی را قطعه قطعه کرده اند و...

بیخود نیست که مدینه فاضله ترسیم شده در همه مکاتب زمینی و فرا زمینی عالم همواره مبتنی بر محوریت عقلا و فضلا و عالمان و خردمندان در اداره امور بوده است.

انسانها در مصاف بین غریزه و فطرت، عقل و شهوت و تعارض بین منافع فردی یا اجتماعی در معرض خروج از اعتدال و سقوط به ورطه ظلم و جنایت و خنایت قرار دارند. آزادی عقلانی در چارچوب خرد و نظارت دلسوزانه اجتماعی که همان امر به معروف و نهی از منکر خودمان است در حفظ سلامت جامعه و حاکمیت موثر است.

آزادی منهای عقل و فاقد چارچوب فقط یک شعار فریبنده و غیرقابل دسترس و طنابی است که اول از همه خودش را خفه می کند.

همانهایی که برای اغتشاش به خیابان آمده و نظم شهرها را بر هم میزنند و راه عبور مردم را سد میکنند، به بانکها و ماموران و اماکن دولتی حمله ور می شوند، همه جا را به آتش می کشند و ... جامعه را به جنگل تبدیل می کنند، وقتی آسیب دیده و مجروح یا کشته می دهند صدایشان بلند می شود که مگر جامعه قانون ندارد؟! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقام معظم رهبری هم در صف معترضان است!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۴۴ ب.ظ

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی

 

من نمیدانم این آمارهای عجیب و غریب بعضی مسئولان و نهادها و بولتن ها دقیقا بر مبنای کدام فرآیند علمی و پژوهشی تهیه و بررسی و اعلام میشود. مثلا اینکه مسئولی در قامت ملی می آید و میگوید بررسی کرده ایم سه درصد یا سه دهم درصد جمعیت کشور جزو اغتشاشگران هستند محل سوال و تردید است؛ اما ادامه سخنانش که می گوید فی المثل هشتتاد و سه درصد مردم هم جزو معترضینند دیگر قابل باور نیست و دستشان را در آمار سازی رو می کند.

اصلا با سیر بررسی و آمار دهی مسئولان کاری ندارم که چه میزان بر پایه روشهای علمی است و اینکه اساسا تعریف این عزیزان از مردم و اعتراض چیست؛ اما نکته اینجاست که اگر این دوستان کمی دقت و شناخت از حقایق انسان و جامعه داشته باشند باید متوجه باشند که مگر کسی پیدا می شود که نسبت به امور جاری کشور –حالا هر کشوری که باشد- رضایت صد در صدی داشته باشد، چه برسد در جامعه ای دینی با اهداف و آرمانهایی جهانی و تمدن ساز و از قضا وجود مسئولانی بعضا ضعیف و بی اعتقاد؟

اگر مسئولان میخواهند آمارشان درست و قابل باور باشد باید بر این واقعیت صحه بگذارند که تقریبا صد در صد مردم کشور نسبت به بعضی امور اعتراض دارند. حتی مقام معظم رهبری نیز در بیانات خویش به رغم تأیید راهبرد و مسیر کلی و دستاوردهای معنوی و مادی چشمگیر انقلاب اسلامی اما نسبت به برخی امور از جمله بی عدالتی در آموزش، ضعف در صنعت خودرورسازی، عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، اسراف، حقوقهای نجومی، توسعه منهای عدالت اجتماعی، شکاف طبقاتی، رفاه طلبی و رانت خواری و تجمل پرستی بعضی مسئولان و مواردی از این دست بارها اظهار گلایه و اعتراض داشته اند.

شکی نیست به طور تقریبی همه مردم ممکن است به امور جاری اعتراض و نقد جدی داشته باشند؛ اما مساله این است که چه میزان از این نقدها و اعتراضها درست و نافع و به حق یا از سر زیاده طلبی و خودخواهی است و اینکه روش بیان اعتراض در کدام چارچوب و ابزار قانونی و عقلایی تعریف و ارائه می شود؟

این که گفته شود بخشی از مردم معترض هستند هر چند با هدف جدا سازی و کوچک نمایی اغتشاشات باشد اما نشان دهنده عدم شناخت و قطع ارتباط با بدنه جامعه است. وظیفه اصلی مسئولان به جای آمارسازی های حجمی، استخراج گلایه ها و اعتراض ها و اولویت بندی برای حل مشکلات و رسیدگی به شکایتها و دردهایی است که در راستای منافع عموم و با نگاه به مشکلات اصلی خانواده ها مطرح می شود.

منتقد و معترض اصلی و جدی بعضی رویکردهای نظام، خود دلسوزان و معتقدین نظام هستند که از کژ روی ها و بد رفتاری ها و سوءمدیریت ها و سهل انگاری های برخی مسئولان و نورچشمی ها به ستوه آمده و از سر خیرخواهی و برای دفاع از حیثیت نظام اسلامی که خون آورد شهدای بی نام و نشان این مرز و بوم است، اصلاح رویه های غلط و توجه بیشتر به ولی نعمتان مملکت و رفع موانع رشد و عدالت را مطالبه می نمایند.

باور داریم هر جا بر خلاف ژست ها و ادعاهایمان از مسیر آموزه های دین و اهداف انقلاب خارج شدیم و تنبلی یا منفعت طلبی باندی و جناحی را بر تکلیف الهی و تمدنی خویش رجحان دادیم، مرتکب ظلم و مسبب ایجاد چالش و ضربه بر پیکر نظام اسلامی بوده و اعتماد مردم را تضعیف نموده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مواردی که مسئولان مساوی مردم هستند!!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۲۶ ق.ظ

نظارت قیمومتی بر اعمال اداری

 

مجلس هم شاکی شده است و حالا گارد گرفته که مسئولان شرکت مخابرات باید به بهارستان آمده و پاسخگوی مصوبه غیرقانونی خود باشند. شورای رقابت هم از شرکت مذکور به قوه قضاییه شکایت برده است.

خب ما هم که داریم پشت هم اعتراض می کنیم. الان دقیقا فرق مسئولان نهادهای نظارتی با ما چیست؟

حدود سه ماه است که با آغاز آشوبهای خیابانی و مشغول شدن فضای افکار عمومی، شرکت مخابرات بدون اعلام قبلی به طورناگهانی اقدام به افزایش آبونمان قبوض تلفن ثابت نموده است. نهادهای نظارتی هم صرفا در حد یک فعال رسانه ای اعلام موضع می کنند بی آنکه حرفها و ادعاهایشان ضمانت اجرایی داشته باشد. این اتفاقات آدم را یاد نقد گسترده مسئولان به کیفیت پایین خودروهای تولید داخل می اندازد که آخرش هم راه به جایی نبرد. آن وقت مسئولان انتظار دارند مردم به دلسوزی و تعهد و کارآمدی اهرم های قانونی برای دفاع از حقوق عامه اعتماد داشته باشند؟

از بدو شروع اغتشاشات اخیر که با چینش آرمانهای غیرمتعارفی چون کشف حجاب وآغوش رایگان و سلف مختلط باعث تحریف مطالبات اصلی جامعه گردید، استفاده ها و سوءاستفاده هایی از طرف نهادهای قانونی و غیرقانونی در حال انجام است که باعث شکل گیری تحلیل غلطی در بیان چرایی اهمال مسئولان برای کنترل اغتشاشات و احتمال میل ضمنی بعضی صاحبان قدرت به استمرار آشوبهایی با اهداف غیر واقعی و بی ارتباط با نیازهای مردم گردیده است.

افزایش یکباره هزینه های تلفن ثابت فقط یک نمونه از وقایعی است که در سایه هیاهوی اغتشاشات اخیر صورت گرفت. افزایش قیمت ارز، اجرای طرح صیانت، گرانی برخی اقلام پروتئینی و خودرو و...، افزایش تخلفات ساخت و ساز و زمین خواری و جنگل خواری و... از دیگر مواردی است که در پرتو غفلت افکار عمومی در حال اوج گیری است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محمدزمان شالیکار، سرهنگی که سردار است!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ

کشف ۵ تن چوب جنگلی قاچاق در بابل 

 

فیلم سینمایی گشت ارشاد که بعدها پس از ساخت قسمت دوم، به گشت یک معروف شد با کارگردانی سعید سهیلی در سال 1390 تلاش کرد تا به نمایندگی از جامعه شبه روشنفکر خودباخته سر خوش از تغافل و تافته جدابافته از مردم -که بالاترین دغدغه ذهنی شان گعده های مختلط شبانه و دود و دم و عیش و نوش است و مطالبه ای فراتر از حیطه شکم و حومه ندارند- مواجهه با منکر بدحجابی و مفاسد اجتماعی را مورد هجو و تمسخر قرار داده و نخستین گام رسمی را در قالب فیلمی سخیف با بهره گیری از اموال و ابزار بیت المال برای تقابل با آمران به معروف بر دارد.

شیطنت این فیلم در زیر پوسته لودگی و هجو، تخریب وجهه بسیج و ایجاد تمایز و فاصله بین نیروی انتظامی با احکام شرع بود. در چند صحنه فیلم تلاش شد اینگونه وانمود شود که  نیروی انتظامی مسیرش از خط و مشی جامعه دینی جداست و انگیزه ای برای مواجهه با هنجارشکنی ندارد.

خط جدا سازی یا بعبارتی جدا نمایی بین نیروی انتظامی با نهادها و مجموعه های انقلابی و دینی البته بارها در گفتار و نوشتار بعضی دیگر از فعالان رسانه ای وابسته به جریان فکری غیر انقلابی نیز پدیدار گردید. همان خطی که در دهه هشتاد موفق شد بسیج را از عرصه حفظ امنیت عمومی حذف کند در ادامه تلاش کرد تا نیروی انتظامی را از اجرای احکام دین، منصرف و بی انگیزه سازد.

به موازات این خط که رویکردی فرهنگی در راستای احاطه روح بی مبالاتی و هرزگی را دنبال می نمود، نگاه مشکوک دیگری نیز در بعضی سیاسیون برای جدا سازی نیروی انتظامی از جبهه فکری انقلاب اسلامی خودنمایی کرد.

حسن روحانی رییس جمهور وقت در تاریخ پنجم اردیبهشت سال نود و چهار درباره راهبرد اجرایی نیروی انتظامی این عبارت عجیب را بر زبان آورد: "وظیفه پلیس اجرای قانون است، نه اسلام!"

ایجاد تقابل فرضی بین قانون و اسلام، یادآور همان کج سلیقگی بعضی دوستان در ایجاد فرضیه دوگانگی بین عدالت و ولایت است که با نص صریح کلام رهبری در تنافی است: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهی است". 5/6/1382

ناگفته پیداست که قوانین جمهوری اسلامی اعم از قانون اساسی یا مصوبات مجلس پیش از ابلاغ به تأیید فقهای عادل و مشرف به احکام شرع می رسد و تنها فرضی که ممکن است تقابل بین اسلام و قانون را محتمل سازد قوانین ابلاغی دستگاههای دولتی است. طبیعی است بر فرض بروز چنین دوگانه ای هم سطح اعتقادی و بینش مذهبی دستگاه انتظامی در نگاه کلان اجازه خروج از چارچوب دین را نخواهد داد. فرماندهان و مأموران متدین انتظامی بهتر از هر کس میدانند که مشروعیت قوانین در نظام اسلامی منوط به تطبیق با شریعت است.

تلاش مذبوحانه برای جدا سازی نیروی انتظامی از پیکره جامعه اسلامی مشابه اراده مشکوکی است که در ابتدای سالهای پیروزی انقلاب برای تعطیلی ارتش ظهور پیدا کرد. آنجا هم البته باز همین جناب روحانی بود که بر خلاف نظر دلسوزان مجربی چون شهید دکتر مصطفی چمران دنبال انحلال ارتش بود. ارتشی که کمی بعد، از شکست حصر آبادان تا مرصاد الهی در مواجهه با جبهه نفاق و الحاد، خوش درخشید و به تعبیر زیبای مقام مظعم رهبری به وصف "ارتش حزب الله" مزیّن شد.

برخلاف آشوبهای دهه هفتاد و هشتاد و نود که به طور معمول به بهانه مشکلات معیشتی و رفاهی و ... شکل میگرفت در دو ماه اخیر، دسترنج جریان نفوذ فرهنگی که اقدامات نرم و مخرّب بر ضد احیای ارزشهای دینی را از ابتدای دهه نود رسماً آغاز کرده بود، ثمر داد و تعدادی از جوانها و نوجوانهای ناآشنا با اهداف و آرمانهای نظام تمدن ساز اسلامی و فریب خورده جریان شبه روشنفکری غربزده عریان پرست و هرزه گرد و سلبریتی های عیّاش و بی درد به برکت اسب تراوای مجازی به میدان تقابل با اصل حاکمیت دینی کشانده شدند. بالاترین ضربه دست پرورده های فضای آلوده مجازی نه فقط بر پیکر دین که به اساس انسانیت و شرافت بود که سطح مطالبات و دغدغه های ملت را به نازل ترین وجه ممکن در تراز کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط تقلیل داده و تحریف نمودند.

نیروی انتظامی اما بی توجه به خدعه جاده صاف کن های اجرای سند 2030 یونسکو در ترویج ابتذال فکری و بی بند و باری مطلوب نگاه غرب، مردانه در مصاف با فریب خوردگان و اشرار ایستاد و با دست خالی از سلاح گرم، در مقابل هجمه دشنه و آتش و گلوله اوباش ایستادگی نمود و به موازات دیگر مجموعه های ارزشی چون سپاه و بسیج عرصه را بر شرارت و ناامنی و هرج و مرج تنگ ساخت و مجالی برای عرض اندام معاندان و سرباز پیاده های فریب خورده شان باقی نگذاشت و ثابت کرد که مانند دلاور مردان ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس در حریم اندیشه حزب الله و در ساحت تفکر جهانی انقلاب عاشورایی 57 زمینه ساز ظهور منجی بشریت خواهد بود، ان شاءالله.

نیروی انتظامی مثل هر مجموعه دیگری خالی از ضعف و اشتباه نیست که این قلم نیز هیچگاه از بیان آن ابا نداشته اما نقش حیاتی این نهاد مستحکم در برهه حساس کنونی هرگز از حافظه تاریخی امت آخرالزمانی رسول الله محو نخواهد شد.

قدردانی از زحمات همه مجاهدان بی ادعای نیروی انتظامی و بسیج و سپاه و واجا و خانواده های مقاومشان که روزها و شبهای پر اضطراب و بمباران روانی و تبلیغی بدخواهان را به جان خریده و از طریقت خطیر دفاع از حرم مقدس جمهوری اسلامی پا پس نکشیدند وظیفه ای همگانی و تعلل ناپذیر است.

در این بین به سهم خود از فرمانده غیور انتظامی شهرستان بابل سرهنگ بسیجی محمدزمان شالیکار به پاس رشادت و ایستادگی و شهامت و مدیریت هوشمندانه در کنترل آشوبهای پیچیده اخیر تشکر میکنم. خبرگزاری فارس در 26 مهرماه خبر قرار گرفتن نام فرمانده انتظامی بابل در فهرست تحریمهای اروپا را منتشر نمود. از باب تُعرَفُ الاشیاء بِاضدادها، خشم سردمداران جنایت پیشه ای که دستشان به خون صدها هزار کودک و زن و مرد بیگناه در جای جای پهنه گیتی آلوده است را باید به فال نیک گرفت و نشانه حقانیت راه سبز انقلاب اسلامی رهایی بخش مستضعفان قلمداد نمود.

بی شک نام این سرهنگ غیور و رشید نیروی انتظامی در کنار سرداران نامی مرز و بوم کهن ایران قهرمان تا ابد بر تارک افتخارات دیار علویان خواهد درخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره "سند تحول دولت مردمی"

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۷ ق.ظ

سند تحول دولت سیزدهم از چه می‌گوید؟

 

این که دولت طرحی بزرگ و سازنده را در دست مطالعه و بررسی و تصویب قرار داده تا در راستای تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی منجر به ایجاد بستر تحول شود به خودی خود قابل تقدیر و ستایش است و نشان از تأثیر مطالبه گری جامعه در خصوص اصلاح ضعفها و ترمیم فاصله هایی است که نسبت به اهداف و شعارها و آرمانهای انقلاب به وجود آمده است.

نکته ای که در این بین بیشتر باید برای طراحان محترم که قطعا از صاحب این قلم با سوادتر و خوش فکرتر هستند مورد توجه قرار بگیرد تبیین ریز موضوعات و مراحل دستیابی به اهداف یا به قول دیگر نقشه دقیق عملیاتی طرح است.

مثلا این که گفته شود عدالت آموزشی باید محقق شود و در نهایت پیشنهاد شود که بسیاری از مطالب آموزشی فرا متنی و آموزنده مرتبط با تقویت درس یا کنکور به طور رایگان از طریق شبکه های مجازی یا رسانه ملی در اختیار دانش آموزان قرار بگیرد نه تنها قدم چندانی در رفع تبعیض آموزشی نیست بلکه ابدا قادر به رفع احساس تبعیض نیز نخواهد بود. باید دید آیا اساس تشکیل مدارس غیردولتی و پولی کار درستی است یا نه؟ نمرات بالای مدارس پولی که گاه به نیّت کسب شهرت و جذب مشتری بیشتر به دانش آموزان اعطا میشود در ارتقای معدل و تسهیل در ورود و انتخاب رشته دانشگاه چقدر موثر است؟ نسبت مدارس غیرانتفاعی و شیوه فعلی برگزاری کنکور با عدالت چیست؟

مثلا این که گفته شود باید شرایط ازدواج جوانان فراهم شود و قرار گذاشته شود که خدمت سربازان زیر 23 سال در صورت ازدواج نه ماه کاسته شود باید با این پیوست همراه باشد که اساسا جوانی که در مقطع تحصیل است چگونه میتواند مخارج مربوط به ازدواج را تأمین کند؟ اگر قصد ادامه تحصیل را داشت چه؟ یا چرا برای تسهیل واقعی ازدواج اقدام به حذف دروس زائد مدارس و دانشگاه و کوتاه نمودن سالهای تحصیل و سربازی نمی کنیم؟

مثلا این که گفته شود بانکداری ما باید به طور کامل اسلامی شود باید توضیحش نیز مشخص باشد که بالاخره منظور از اسلامی شدن بانک چیست؟ حتی فتوای صریح مراجع در مخالفت با اخذ دیرکرد وام مورد اعتنا قرار نمیگیرد. ربوی بودن یا نبودن بانکها محل مناقشه قرار گرفته است. در حال حاضر عده ای از روحانیون که چرب و شیرین دنیا زیر زبانشان مزه کرده و به پول و مکنتی دست یافته اند به چیزی جز افزایش سرمایه خود نمی اندیشند. از این رو در تلاشند معنای ربا را وارونه جلوه داده و مدعی شده اند با توجه به افزایش تورم و از دست رفتن ارزش پول، عدم اخذ سود به منزله ربوی شدن قرض است! انگار در زمان ائمه ارزش اموال قرضی مانند گندم و ... در اثر قحطی و ... بالا و پایین نمی شد. انگار یادمان رفته است که تأکید فراوان بر اجر بسیار عظیم و ثواب گسترده قرض الحسنه  دقیقا به خاطر همین ایثاری است که در ازای کاهش احتمالی ارزش پول یا کالای قرضی صورت می گیرد. شوراهای فقهی در بعضی بانکها یا موسسات مالی خصوصی هم اغلب فعالیت صوری داشته و به نظر میرسد بیشتر دنبال پیدا نمودن راه فرار و توجیه یا به اصطلاح عموم، کلاه شرعی برای پیشبرد برنامه های بانکی هستند و نه سوق دادن بانک به سمت شرع و عدالت و با ارتباطاتی که در رده های مدیریتی بانکها پیدا میکنند بعضا بار خودشان و اقوام و دوستان را تا چند نسل بعد می بندند.

فارغ از ربوی بودن یا نبودن بانکداری، اساس رویکرد بانکها در خدمتگزاری به سرمایه داران و نه تقویت مستضعفان تلقی میشود که به یقین با گسترش عدالت در جامعه دینی همسو نیست.

باز هم تأکید میکنم اصل دغدغه ای که در دولت آقای رییسی برای تقویت جامعه و اصلاح امور و حرکت به سمت رشد و عدالت وجود دارد شایسته تقدیر است اما نگاه تحول آفرین بی واهمه از هیاهوی ذی نفعان نفوذ کرده در هرم قدرت، طرحی عقلایی و متهورانه برای کم نمودن فاصله نظام با آنچه که اهداف اسلام در زمینه اقتصاد و معیشت و محرومیت زدایی و عدالت اجتماعی و ... است لازم دارد و حرف آخر آنکه ورای همه طرحهای خوب و جامع، نیازمند مدیران معتقد و با انگیزه ای در همه رده های اجرایی هستیم تا به بهانه های واهی و از سر ضعف و کاهلی و بی اعتقادی، زمینه انزوا و تعطیلی طرحها و برنامه های سازنده و تمدن آفرین را فراهم نیاورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درآمدی بر آینده اغتشاشات در ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فیلم ماجرای نیمروز 1 دانلود و تماشای رایگان | فیلیمو

 

ایران بعد از انقلاب بارها تجربه شورشهای خیابانی و حتی جنگ مسلحانه شهری را داشته که هر یک با مختصاتی ویژه در نهایت به شکست و تغییر وضعیت معارضین انجامید.

اغتشاشات اخیر که از آخر شهریور 1401 آغاز شده متفاوت از همه آشوبهای قبل، با رویکرد شهوانی و جنسی کلید خورد که همچنان جسته و گریخته ادامه دارد.

پیش بینی میشود استمرار وضع موجود، تغییراتی را در آینده کشور رقم خواهد زد که به بعضی از آنها اشاره میگردد:

1- اغتشاشات لااقل تا چهارشنبه آخر سال و نوروز 1402 ادامه خواهد داشت و بعد از آن با توجه به ایام عید و ماه مبارک رمضان موقتا فروکش خواهد کرد. دسیسه دشمن به علاوه سوءتدبیر نهادهای مسئول باعث قبح شکنی از هنجارها و جری شدن تعدادی از جوانهای تربیت یافته فضای مجازی گردیده و آشوبگری را به تفریح آنها بدل ساخته است. با توجه به عدم اقبال عمومی به مطالبات شهوانی این طیف و عدم برخورداری آشوبگران از بدنه اجتماعی، خشونت گرایی و ترور و آسیب زدن به اموال عمومی از طریق حرکتهای موقت چریکی تا مدتها ادامه خواهد داشت و به چیزی شبیه پدیده مانسون تبدیل خواهد شد که صرفا جنبه ویرانگری داشته و دستاورد قابل اعتنایی برای اپوزیسون حاصل نخواهد کرد.

2- نظام در محاسبات خود به اینجا خواهد رسید که بی توجهی به نیازهای غریزی جوانان و الگوبرداری از سیستم آموزشی غرب باعث تربیت جوانان و نوجوانانی شده که هویت خود را در بی هویتی می جویند، میوه کرم خورده فضای فاسد مجازی شده اند و به دلیل فقدان هویت و مسئولیت فردی و اجتماعی و غلیان شهوات جنسی، بالاترین مطالبه آنان در حیطه خشتکشان قرار گرفته و دغدغه ای جز رسیدن به یک تکه گوشت! ندارند. در نهایت با کوتاه تر شدن سالهای آموزش و ایجاد زمینه های ازدواج، درصدی قابل توجه از احتمال بروز آسیبهای اجتماعی و طغیان جنسی دختران و پسران تحریک شده؛ کاسته خواهد شد.

3- شهر قم که در سالهای بعد از انقلاب به رشدی چهاربرابری رسیده باز هم شاهد رشد فزاینده مهاجرت هموطنان و توسعه بیشتر شهر و استان خواهد بود. فضای آرام و معنوی آن برای مردم جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد قم در آینده ای نه چندان دور به پایتخت رسمی کشور بدل شود. گسترش حریم شهری در نهایت دیوار قم و تهران را به هم متصل خواهد کرد.

4- میزان جذب و استخدام نیروهای مسلح افزایش پیدا میکند که این مسأله در کاهش آمار بیکاری نیز اثر مثبت دارد.

5- اشراف اطلاعاتی و تسلط امنیتی نهادهای نظارتی بر زندگی خصوصی مردم به خصوص منتقدان افزایش پیدا خواهد کرد. احتمالا تا مدتها سخن از عدالتخواهی در چارچوب نظام هم به دلیل قرار گرفتن در "برهه حساس کنونی" سرکوب خواهد شد و طبعا بستر مناسب تری برای رشد مخفیانه بعضی تخلفات اقتصادی مثل جریان پتروشیمی میانکاله و... فراهم میشود که البته موقت خواهد بود.

6- آسیب شناسی درباره وجود خلأهای فرهنگی باعث تقویت حرکتهای خودجوش و تازه نفس هنری و فرهنگی در چارچوب انقلاب و رشد و ظهور استعدادهای ناشناس اما بی حاشیه و سالم خواهد گردید. به زودی شاهد روی کار آمدن نسل جدید هنرمندان و تحولی شایان در عرصه آثار و محصولات فرهنگی و عقب رانده شدن طیف سلبریتی خودباخته و وطن فروش خواهیم بود.

7- گفتمان اصیل عدالتخواهی فارغ از برخی سوءاستفاده ها برخاسته از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و ادبیات و دغدغه های رهبری معظم انقلاب است که ریشه ای عمیق در منابع و اندیشه دینی دارد. بازخوانی گفتمان امام و رهبری و تقویت زیرساخت های فکری جریان انقلاب به مرور باعث تقویت باورهای علوی مردم در اقبال به حکمرانی سالم و جامع دینی در همه زمینه های اجتماعی خواهد گردید. به یقین در آینده با معرفی صحیح و کامل آداب و آیین دین در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی، امربه معروف و نهی از منکر به عنوان اصل مترقی دین در اصلاح و رشد جامعه منجر به برجسته سازی قبح همه گناهان اجتماعی از رانت و تبعیض و غارتگری تا بی عفتی و کشف حجاب گردیده و زمینه سالم سازی محیط زندگی و دفع خبائث اجتماعی را فراهم می آورد.

حرف آخر:

سالها همه مسئولان و صاحبان تریبون اعلام نمودند که هدف دشمن در سالهای بعد از جنگ، اندلس سازی ایران برای فروپاشی حاکمیت اسلامی است اما هیچ نهاد و مرکزی برای پیشگیری از ظهور چنین پدیده ای برنامه عمقی و راهبردی نداشت و اغلب شعارها و ادعاها در سطح فعالیتهای روتین و بی تأثیر و روبنایی باقی ماند.

اگر کمی دیگر روند فعالیتهای مخرب دشمن در عرصه های هنری و خبری و فکری ادامه پیدا میکرد امکان ابتلای بخش عمده ای از بدنه نیروهای متدین به پوچی و بی تفاوتی و غوطه ور شدن در شهوات و کسب حرام و... بسیار بالا بود و به معنای واقعی کلمه، ایران به اندلس تبدیل میشد.

بلوای زودهنگام جنبش زیرشکمی معدود جوانان لمپن علاّف و شکم سیر و شهوت پرست با مطالبات مضحکی در سطح سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن جنس مخالف در خیابان فارغ از انحرافی که در جریان مطالبه گری مردم رنج کشیده ایجاد کرد و حتی مورد تمسخر فعالان کهنه کار سیاسی در طیف نهضت آزادی واقع شد، زنگ خطر تکرار دوباره واقعه اندلس را به صورت عینی به صدا درآورد که در نهایت باعث بیدار باش دلسوزان حقیقی انقلاب و رفع برخی آسیبها و بیمه شدن نظام برای سالهای متمادی خواهد گردید. بخش مهمی از وضعیت امروز نتیجه خروج نظام از آموزه های اسلام و خط انقلاب اسلامی است که در بلندمدت با احیای گفتمان عدالت و تسرّی احکام دین در همه اجزای حاکمیت و از بین رفتن فقر و فساد و تبعیض و رانت و تزویر اصلاح خواهد شد. تمدن اسلامی زمانی محقق میشود که رویکرد دینی نظام از حالت کج دار و مریز خارج شده و سبک زندگی اسلامی در دایره صاحبان قدرت و مکنت نهادینه شود.

فتنه به معنای عام به هر نوع امتحان و ابتلای اجتماعی اطلاق میشود. خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که در روز 12 بهمن 57 قبل از سخنرانی امام در جمع سران مبارز انقلاب در مدرسه علوی تهران به منبر رفت و بیانش را با این حدیث شریف امام صادق علیه السلام آغاز کرد:

تمنوا الفتنه، ففیها هِلاک الجبابره و طهارة الارض من الفَسِقَه...

ما  از فتنه های تند روزگار ترسی نداریم که غایت آن به نابودی دشمنان دین و ملت ختم خواهد شد اگر بر سر میثاق ایمانی خویش با خدا استقامت بورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تو غلط میکنی بگویی من سیاسی نیستم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ب.ظ

هویت شهدای حادثه تروریستی امامزاده شاه‌چراغ مشخص شد

 

هیاتی غیر سیاسی نداریم.

اولا اصلا آدمها نمیتوانند غیر سیاسی باشند. حتی آدم معمولی که می گوید من نه سر پیازم نه ته آن خودش دارد یک حرف سیاسی می زند و با سکوتش جبهه باطل را تقویت می کند. کسی را ببینی تصادف کرده، با بدن مجروح کنار جاده افتاده و بی تفاوت رد بشوی در واقع در مرگ احتمالی او شریک هستی.

این برای آدم عادی.

چه برسد به بچه هیأتی و مداح و سخنران که بعد از این همه حسین حسین گفتن و فریاد زدن و اشک ریختن و بر سر و سینه کوبیدن هنوز نفهمیده است حسین علیه السلام در گلخانه یا کنار جویبار و دشتی باصفا ننشسته بود که ناگاه فرشته مرگ به سراغش بیاید، امام بر اثر سانحه و حوادث غیرمترقبه از دنیا نرفت، اختلافش سر ارث و میراث نبود...

امام قیام کرد و در قبال ظلم و سیاهی ساکت نبود. نمی توانی دم از حسین بزنی و در مقابل جنایت حیوانی داعشی هایی که جوانی مذهبی را تکه تکه کرده اند، چادر از سر زن مسلمان کشیده اند، مسجد را سوزانده اند و... سکوت پیشه کنی.

حسین در میان باشد در مقابل سرباز پیاده های اسرائیل و آمریکا و آل سعود که کمر به هدم ارزشها و احکام شیعه بسته اند، بی تفاوت می ماند؟

تو خط قرمزت امام حسین است اما نمی فهمی کسانی که زائران بی گناه شاهچراغ را به خاک و خون کشاندند دستشان برسد هیات تو را هم به آتش خواهند کشید؟ دقیقا خط قرمز بودن امام حسین یعنی چه؟ باید چه اتفاقی بیفتد که رگ غیرتت اندکی بجنبد؟

آدم مدعی زیاد است برادر من! مداح و سخنران و گریه کن و میاندار باید بداند یاران حسین هفتاد و دو تن نبودند، اینها تعداد یاران شهید اباعبدالله است، چه بسیار مدعیانی که در بزنگاه خطر، جانشان را برداشتند و از معرکه گریختند و چه بسیارتر از آنان مدعیان به ظاهر دین داری که دلهایشان با حسین بود و شمشیرهایشان بر ضدش!

اولین گریه کن مصائب حسین، عمر سعد بود. حمله به خیمه گاه را که دید و تنهایی و غربت حسین را، نمی از اشک بر گوشه چشمش نشست؛ خب، چه فایده؟!

آن کس که زیور فاطمه بنت حسین، همسر حسن بن حسن مثنی را به یغما برد هم همزمان می گریست که ببینید چه بر سر اهل بیت رسول الله آمده است و جالب آنکه با گریه می گفت اگر من این زیورآلات را به یغما نبرم، دیگری غارت میکند!

اشکی که نتواند مسئولیت بیاورد، نمایشی فریبنده است.

یک بخش عمده ای از بچه هیاتی ها، بچه مسجدی و شهدایی هستند، دمشان گرم پای انقلاب ایستادند؛ اما بخش پر هیاهوی پشمکی توخالی عربده کش و قلیانی و صیغه باز، پا پس کشیده اند که مثلا اگر نظام نماند، گزندی به آنها نرسد! زهی خیال باطل که اگر نظام نباشد، دم و دستگاه شما هم برچیده خواهد شد. رنگ پاکتهای تپلتان را دیگر نخواهد دید مگر شب هفتی اموات، گوشه قبرستانی، مجلسی نصیبتان شود و تحفه ای عایدتان که قبل از انقلاب نیز وضعی چنین داشتید.

آنهایی که حسین را کشتی نجات دانستند، خودسازی و عمل به سلوک و مشی او را نیز برگزیدند و حیا و عفت و رشادت و جهاد و شهادت را سرلوحه خویش ساختند و آنانی که حسین را برای سرگرمی و سفره چرب و نرم داعیه داری عَلَمش انتخاب کردند کف روی آب ماندند و در سیرت و خلق و خوی دینی و انسانی ذره ای تغییر و اصلاح و شباهت به خود راه ندادند.

خودت را و ملت را با حسین حسین گفتن های مشقی ات گول نزن برادر من.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی با طعم س ک س و خشونت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ق.ظ

تجاوز یک مغازه دار به چند زن / در تهران رخ داد !!! + فیلم

 

ما  هم طرفدار آزادی هستیم. اصلا امر به معروف و نهی از منکر یعنی ضمانت آزادی در اسلام که حکومتها معمولا دل خوشی از آن ندارند. ما طرفدار آزادی نشر افکار دین در شئون زندگی هستیم. طرفدار آزادی انتقاد از مسئولانی که دو دستی به میز و فیش حقوقی شان چسبیده اند و هر صدای نقد و ایرادی را به انضمام پرونده ای نفس گیر و نابودگر، خفه میسازند.

حزب الله به دنبال آزادی است، در عرصه داخل برای ترویج احکام وحی و انتقاد از مسئولان ناکارآمد و بی اعتقاد به مصالح ملت و امت، در عرصه بین الملل آزادی برای طرح اندیشه تمدن ساز اسلام و افشای ماهیت جهانخواران و نجات مستضعفان.

اگر آزادی بیان باشد مسئولی به خودش اجازه نمی دهد دنبال رانت و باندبازی و قبیله گرایی برود، کسی در قبال مرگ دهها نفر بخاطر سوءمدیریت صنعت خودروسازی بی تفاوت نمی ماند، فرصت سوزیهای دوره مدید سربازی نادیده انگاشته نمی شود، تبعیض و شکاف طبقاتی از بین می رود، شایسته سالاری جای رابطه بازی در امور مدیریتی قرار میگیرد، ازدواج و اشتغال جوانان به عنوان زیربنایی ترین کار فرهنگی حاکمیت نگریسته می شود و...

کلی حرفها و کارهای بر زمین مانده داریم که در قالب تحقق آزادی باید به دنبال آن باشیم.

شما شکمت سیر است که سطح آزادی را در حد چند وجب پارچه روسری پایین می آوری! روسری را برداری آزاد شده ای؟ سینه هایت را بیندازی بیرون و نیشخند مردان چشم چران را ببینی به آزادی رسیده ای؟ پسرها بغلت کنند آزاد میشوی؟ سلف دانشگاه مختلط باشد به آرمانت رسیده ای؟ بعد تو دم از نجات میهن و ملت می زنی در حالی که دغدغه ملت را نداری و درد مردم را نمی شناسی؟ خدایی اش تو مامور نیستی به این که مطالبات اصلی مردم را به انحراف و فراموشی بکشانی و دست رانت خواران و غارتگران بیت المال را چند صباحی دیگر باز بگذاری؟!

البته حاکمیت هم دارد چوب غفلت از نیازهای فطری و غریزی جوانان را میخورد. حاکمیتی که شعار تمدن سازی اسلامی می دهد اما به تبعیت از غرب، سالها وقت بچه های مردم را در آموزشهای طولانی مدت و گاه بی خاصیت مدراس و دانشگاه و سربازی هدر میدهد و حواسش به غلیان نیازها و شکسته شدن قبح گناه و بالا رفتن سن ازدواج و سرد شدن میل به تشکیل خانواده نیست و نمی داند مسئولیت پذیری جوان با تشکیل خانواده میتواند بسیاری از ناهنجاری ها و هرزگردی ها و بی هویتی های رایج در سطح جامعه را از بین ببرد باید هم تاوان پس بدهد و با انقلاب شهوت و سکس و خشونت مواجه شود. هر چند این وسط باز هم جوان های مردم هستند که برای دفاع از حیثیت اسلام و میهن بر میخزند و مقابل هوسرانی اوباش شهوت زده می ایستند و شهید و مجروح می دهند.

حواس نظام هست این چند ساله چقدر آمار زورگیری های خشن در جای جای کشور افزایش پیدا کرد؟ کدام اتاق فکر فرهنگی دنبال چاره ای برای از بین بردن بستر بی قانونی و خشونت و حرام خواری و... برآمد؟ حواس نظام به فضای مجازی و سیل شبهات و تخریبها هم نبود و حواسش نبود به سر و سامان گیری صدها خانه تیمی فساد که با سوءاستفاده از نیاز طبیعی وجنسی جوانان تحریک شده فضای مجازی، عملا به سازماندهی پنهان تیم های شورش و اغتشاش انجامید.

آقای جمهوری اسلامی! جوان مردم زن میخواهد! شوهر میخواهد! درست مثل آب و غذا و حمام و دستشویی، ازدواج هم یک نیاز طبیعی است که باید به آن توجه نشان داد. انسان باید بتواند در سنی که نیاز به تکامل دارد به خواسته مشروعش برسد و آرام شود. (لتسکنوا الیها...) بماند آدمی که مسئولیت خانواده روی دوشش باشد اینقدر سبک و جلف نیست که دست به خیزشهایی از سر عقده و حرص و شهوت بزند و از ناامنی بیزار است.

سالهای آموزش را کم و خلاصه کنید. به قول رهبر معظم انقلاب دروس زائد را حذف کنید. دوره سربازی را کوتاهتر کنید. زمینه اشتغال را هم تقویت نمایید. زمینه بسیاری از آشوبهای مجازی برخاسته از شهوت و وهم و بی قیدی برطرف خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میخواهید خفه نشوید، درها را باز کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۱، ۰۵:۳۶ ب.ظ

کرسی آزاداندیشی

 

تازه رسیدید به حرف آقا بعد از این همه مدت که گذشت و سالها و عمرهایی که تلف شد و هزینه هایی که ماند روی دست نظام؟  باید گوشتان کشیده میشد کمی افق دیدتان را بالا ببرید؟ الان می خواهید خانه گفتگوی ملی و محفل نقد آزاد و ... راه بیندازید تازه مدعی هم هستید که به چه راهکار نویی دست پیدا کرده اید؟! چند بار آقا روی برگزاری کرسی های آزاد اندیشی تأکید کرد؟ چند سال از آن دوراندیشی عالمانه گذشت؟ برای آنکه حرف رهبری روی زمین نماند چند جلسه ای این طرف و آن طرف، حوزه یا دانشگاه راه انداختید به اسم کرسی آزاداندیشی که گرمایی نداشت و یخ زده بود، اصلا درد و حرف مردم در اولویت آن نبود که هیچ، اندیشه و سخن تازه و خاصی که خدای نکرده ته دل حضرات سایه نشین را بلرزاند هم بیان نشد. عده ای آمدند اتو کشیده و مرتب و از پیش طراحی شده، دور هم ساعتی را گذراندند و چند ایده و نظر غیر مرتبط با دغدغه ملت را طرح کردند و عکس و گزارشی و ... همان هم البته بعد زمانی کوتاه رفت روی هوا و تعطیل شد.

درست مثل جلسات پرسش و پاسخ مسئولان با دانشجویان و طلاب که بارها مورد تأکید رهبری قرار گرفت و چند جلسه ای فرمالیته و نمایشی برگزار گردید و رفت پی کارش. درست مثل مقابله با شبیخون و ناتوی فرهنگی دشمن که نان و آبی برای همپالکی هایتان داشت و چند ساختمان جدید به ساختمانهای بی خاصیت دیگر فرهنگی اضافه کردید. مثل محتوا سازی در فضای مجازی که بودجه هایش صرف رقابتهای انتخاباتی گردید و مبانی دین و انقلاب به فراموشی سپرده شد و غریب ماند. مثل مخالفت آقا با ساخت برنامه های بیهوده سلبریتی محور و تاکید بر ضرورت معرفی نخبگان علمی و فرهنگی بعنوان الگوی نسل جوان. مثل گله رهبری از تبعیض در نظام آموزش که اصلا به روی مبارکتان نیاوردید. مثل انتقاد رهبری از وضعیت اسف بار خودروسازی که عین خیالتان نیست. مثل تاکید آقا بر اولویت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان که هیچگاه به مذاقتان خوش نیامد و دمار از روزگار منتقدان درآوردید. مثل تحقق حوزه انقلابی که به حوزه جناحی و آسه برو آسه بیا تقلیل دادید و بسیاری دیگر از حرفهای بر زمین مانده آقا که به کتاب تاریخ سپردید.  همین شمایی که هر منتقدی را برای از میدان به در کردن به ضدیت با ولایت فقیه متهم میکنید موقع عمل خودتان که می رسد پای صداقتتان می لنگد.

تازه به اینجا رسیده اید مردم حرف دارند برای گفتن و حق دارند برای گفتن، ابهام و سوال و شبهه دارند و یکی باید بیاید بنشیند و با آنها گفتگو کند؟ صبح شما بخیر!

شما تاب تحمل همین بچه های عدالتخواه را هم نداشتید. رائفی پور را بعد از شش سال حالا که قافیه شعر قدرت و مکنتتان به تنگ آمده به سیما راه دادید. کوران فتنه 88 سعید قاسمی را یواشکی به جهان آرا آوردند و توبیخ هم شدند بابت این خیره سری. همین وحید جلیلی که حالا سیمش به سیما و صدا وصل شده در دوره جناب آقای ضرغامی که این روزها با لبخند مصنوعی اش ژست نچسب و نخ نمای روشنفکری میگیرد ممنوع التصویر بود.

الان هم البته دیر نیست. چند حرکتی در بعضی شبکه ها آغاز شده که باید به فال نیک گرفت اگر مستمر بماند و خرتان که به برکت خون بچه های مظلوم بسیج و انتظامی از پل گذشت متوقفش نکنید. چه اشکال دارد به سیاق برنامه های سالهای نخست انقلاب مناظره ها و گفتگوهایی صریح و انتقادی درباره اصول اعتقادی و مبانی انقلاب و... در صدا و سیما شکل بگیرد و حرف موافق و مخالف بیان شود؟ عادت کرده اید منبرهای یکطرفه تلویزیونی را بدهید دست چند نفر معدود متصل به گعده های از مابهتران خلوت نشین و اهل بخیه که جز بازی با کلمات و نگاه ذوقی به احکام اسلام، حرف خاص و کاربردی برای تبیین حقیقت دین و عدالت ندارند. درهای صدا و سیما را به روی اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی باز کنید تا ببینید که می شود رسانه برتر و بی رقیب بود و مرجع و ملجأ افکار عمومی قرار گرفت. برای خطبه های ملال آور و گاه بی خاصیت نمازجمعه هم البته فکری اساسی کنید.

چه اشکال دارد شبکه ای در تلویزیون بنام مردم اختصاص پیدا کند و همین حرفهای کوچه و بازاری که گاه به شبهه ای خنیاگر و نفس گیر و فرصت سوز تبدیل میشود با صدای بلند طرح گردیده و پاسخ درخور و عالمانه دریافت کند؟ مسئولان بالا شهری با حرفها و مشکلات مردم بیشتر آشنا شوند و دغدغه هایشان را دریابند. چه بسا از دل همین حرفها و نقدها ایده هایی نو برای تحقق فردایی بهتر و سازنده استخراج شود. رقابت با فضای مجازی کار دشواری نیست اگر شهامت داشته باشید و از برهم زدن رکود فسادآور این باتلاق متعفن رسانه ای نهراسید.

یادمان نرود انقلاب اسلامی از اساس یک انقلاب فرهنگی است. مبدع جنگ نرم در حقیقت، خمینی کبیر است که با سلاح اندیشه و بیان و قلم و منبر و کتاب و نوار و ... بنیان 2500 ساله طاغوت را زیر و رو کرد و بیداری مستضعفان جهان را رقم زد.

شرط بقای انقلاب و نظام دینی، شرط حدوث آن است. اگر از خودتان مطمئن نیستید و یا گفتمان عدالت و تضارب آرا را در تضاد با منافع خود می دانید که حرف دیگری است؛ اما از جانب نخبگان دینی و انقلابی مطمئن باشید اگر تریبونی داشته باشند، حقیقت دین و حاکمیت مکتب وحی را که منطبق بر فطرتهای پاک بشریت است به سمت و سوی تمدن سازی و اهتزاز بیرق جهانی حکومت مستضعفان سوق خواهند داد؛ به حول و قوه الهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر حوزه انقلابی بود

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۴ ق.ظ

حوزه انقلابی؛ گذشته و گام های پیش رو

 

دیده اید عده ای عادت کرده اند هر اتفاقی که می افتد هر ضعف و کاستی که می بینند همه حرفهایشان را خلاصه کنند در یک جمله و بگویند: همه اش تقصیر آخوندهاست؟!

این عبارت از یک منظر غلط است که عده ای گمان میکنند آخوندها زده اند و خورده اند و برده اند! زندگی اغلب روحاینون و طلاب و فضلای حوزه از سطح زندگی متوسط مردم چه بسا پایین تر است.

اما

از یک منظر دیگر این حرف میتواند درست باشد. اغلب روحانیون و طلاب و فضلا در قبال زدن و خوردن و بردن ازمابهتران و اغنیا و صاحبان قدرت و مکنت، مهر سکوت بر دهان زده و لب به شکوِه باز نمی کنند.

مردم انتظار دارند آنگونه که امیرالمومنین فرموده علما در قبال ظلم جائران سکوت پیشه نکنند.

بسیاری از روحانیون با برداشت اشتباه از مفهوم حفظ نظام، گمان میکنند اعتراض به باندبازی و رانت خواری فلان مقام و بهمان مسئول، باعث بدبینی مردم و ضعف پایه های نظام می شود. در حالی که باید اذعان داشت عکس این موضوع صادق است. وقتی مردم می بینند معدودی در کسوت امامت جمعه یا نمایندگی مجلس و ... فقط به فکر بستگان و وابستگان خود هستند، بار چند نسلشان را از درآمدهای نجومی بیت المال و ... بسته اند، به نظام بدبین می شوند اما هر جا مشاهده کردند صدایی از بدنه حوزه و روحانیت در جهت دفاع از حقوق ضعفا به هوا برخاست و داد مردم از حلقوم فضلا شنیده شد اعتماد و اعتقادشان به اهداف نظام دینی عمیق تر گردید.

تعارف که نداریم. بعضی از معممین همسفره مافیای قدرت و ثروت شده اند و تلاش دارند فرهنگ سکوت و توجیه را در بدنه حوزه تعمیم دهند حالا به هر بهانه ای از جمله حفظ نظام و جلوگیری از سوءاستفاده دشمن و ... عده ای هم این تحلیل ساده و ابتدایی را پذیرفته اند، عده ای نیز مرعوب برخوردها و تهدیدهای نهادهایی هستند که اساسا گمان میکنند طلبه، کارمند مجیزگوی نظام دیوانسالار است و نباید جیکش در بیاید مگر برای ماله کشی و معدودی هم البته زبان به نقد اوضاع میگشایند که اغلب پرونده ای قطور را به همت عزیزان همیشه در صحنه یدک میکشند و صلاحیتشان برای تصدی هر امر و انجام هر فعالیتی مردود شمرده میشود! مردم می بینند امام جمعه ای که در مقابل زمین خواری و کوه خواری نورچشمی ها ایستاد برکنار شد؛ اما امام جمعه هایی که به منتقدان خود توهین کنند و دغدغه شب و روزشان باندبازی و کسب قدرت بیشتر و قبیله گرایی و همپیالگی با مفسدان اقتصادی است همچنان بر مسند قدرت حضور دارند.

مردم دلشان میخواهد صدای حق را از حلقوم مدعیان حق بشنوند. مگر میشود اسلام را شناخت و در مقابل تبعیض و رانت و اختلاس سکوت کرد؟ میشود حوزه انقلابی باشد و از پارتی بازی، بی عدالتی در آموزش و سربازی و نابرابری در توزیع امکانات و ضعفهای مدیریتی و چالش های فرهنگی و... اعلام برائت نکند؟ همان اسلامی که به ما یاد داد حاکمیت دینی و اجرای احکام الهی از تکالیف حتمی و ضروری دین است، عدالت محوری و مقابله با مظاهر فساد در هر لباس و مقامی هم که باشد را در قالب اصل سازنده امر به معروف و نهی از منکر واجب شمرده است.

مگر درک مسئولان حوزه و دادگاه ویژه و... بالاتر از درک و فهم مقام معظم رهبری است که ایشان، نظام آموزش را آغشته به بی عدالتی دانسته اند، صنعت خودروسازی را به دور از شئون ملت قلمداد نموده، ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی را صدها بار مورد تاکید قرار داده، مسئولان را به همنشینی با مردم فراخوانده، رانت و پارتی و دخالت در عزل و نصبها توسط ائمه جمعه و نمایندگان و... را خلاف دانسته، مسئول بی عدالت را فاقد مشروعیت توصیف نموده، مهمترین جلوه نهی از منکر را در حوزه مسئولان برشمرده و حوزه را به انقلابی بودن و پرهیز از یکجانشینی و بی مبالاتی و سکون و فاصله از ملت فراخوانده است؟

حوزه اگر انقلابی باشد مردم متوجه خواهند شد خیلی از ضعفها و کاستی ها و ظلمهای موجود نه بخاطر وجود حاکمیت اسلام که اتفاقا از سر فاصله و دوری از آموزه های دین و عمل نکردن به منویات مکتب وحی به وجود آمده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما از چه چیز دفاع میکنیم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۰ ب.ظ

AWT IMAGE

 

ما از امام جمعه های دو رویی که مصداق طاغوت نوین و مقدس هستند، با مفسدان اقتصادی همنشین میشوند، منتقدان را به دادگاه و زندان حواله میدهند، دغدغه ای جز شغل و مسئولیت فرزندان و دامادها و اقوام و دار و دسته شان ندارند، حمایت نمی کنیم.

ما از مسئولان فربه یقه سفید پرادعایی که بالاترین نسبتشان با نظام اسلامی، فیش حقوقی تپلشان است، آقازاده هایشان دور سفره انقلاب چریده و بزرگ شده اند و بابت آن سر مردم منت دارند، فرزندانشان غرب را برای تحصیل و کار و زندگی انتخاب میکنند، دفاع نمیکنیم.

ما از ماموران نفوذی نهادهای قضایی و انتظامی و امنیتی که بجای نظام از مسئولان نظام صیانت میکنند و زبان مصلحان و آمران به معروف را به کامشان میدوزند، تبری می جوییم.

ما با مسئولانی که در قبال کاستی ها و ضعفهای موجود به شعار بسنده کرده اند، دولتهایی که حتی نتوانستند صنعت خودروسازی را -که در حد یک جنگ تمام عیار کشته و مصدوم بجا گذاشته- سر و سامان بدهند نسبتی نداریم.

ما از قوانینی که بانکداری را در خدمت سرمایه داران درآورده، حقوقهای نجومی را مشروع میشناسد و به شکاف طبقاتی دامن میزند، طول مدت سربازی را مانع رشد جوانان قرار داده، نظام آموزش را به تبعیض آلوده ساخته، رانت را معتبر شناخته، فرهنگ نورچشمی و آقازادگی و باندبازی را رواج داده، به اقتضائات طبییعی جامعه توجه نشان نداده، حق ضعفا را نادیده انگاشته و... بیزاریم.

ما از نظام دیوانسالاری که اسلام را لقلقه زبان و ملعبه ای برای توجیه نواقص و ابزاری جهت دوام بیشتر مسندنشینان فرصت طلب قرار داده دفاع نمکنیم.

ما از نظام امت و امامت که اسلام ناب محمدی را نسخه حیات بخش و سعادت آفرین جوامع بشری میداند و عدالت را در همه شئون زندگی جاری و ساری میسازد، حمایت مکنیم. ما از آرمانهای بر زمین مانده شهدا که با نفی استبداد و استکبار و شرک و طاغوت و تبعیض و ظلم و بی عدالتی، مشروعیت حاکمان دینی را در زمینه سازی برقراری حکومت مهدوی و اجرای عدل و دفاع از حقوق محرومان میداند با جان و دل حفاظت خواهیم کرد. بر سر خون شهدا معامله نداریم و خائنان به خون شهدا را اراذل خیابانی باشند یا اوباش کت و شلواری شیاد پشت میزنشین، طرد و تنبیه و رسوا خواهیم ساخت؛ لاحول و لاقوه الا بالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فتنه مسئولان!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۵:۲۵ ب.ظ

مسئولین بی لیاقت از کُرسی ریاست پایین بیایند...

 

می دانید! دوگانگی و تناقض، بدترین فتنه ای است که بنیان های حاکمیت را سست می سازد.

اینکه به مردم بگویید صبر و استقامت را از یمنی ها یاد بگیرید اما فرزندانتان با گرگهای وال استریت عکس یادگاری بگیرند،

حس وطن دوستی را جزیی از ایمان معرفی کنید، اما برای خرید سیسمونی نوه هایتان به خارج کشور بروید،

بی حجابی و فساد اخلاقی را منشا خشم خدا و نزول عذاب آسمانی بدانید؛ اما در مقابل فقر و بیکاری و تجرد جوانان که گناه حاکمیت است، سکوت پیشه کنید،

بی حجابی را معضل بدانید؛ اما دخترها یا عروسهایتان حجاب درست و حسابی نداشته باشند، پسرها یا دامادهایتان اهل بخیه باشند، دانشگاه مختلط اسلامی راه بیندازید!

اصلا بگویید حجاب طبق فتوای مراجع واجب است، بعد برخلاف فتوای مراجع زنها را برای تماشای مسابقات مردان به ورزشگاه راه بدهید، برخلاف فتوای مراجع در بانکها جریمه دیرکرد بگیرید و...،

فیلترینگ راه بیندازید و بعد همه تان در توییتر فعال باشید،

دم از لزوم یادگیری سواد رسانه بزنید و در رسانه هایتان مزخرف ترین چاخان ها را برای از میدان به در کردن رقیب ببافید،

دانشگاهها و بیمارستاهای کشور را پیشرفته بدانید؛ اما خودتان و کس و کارتان برای تحصیل و درمان به خارج کشور بروند،

و....

وقتی مردم را به ادعاهایتان بی اعتماد کنید و صداقت خودتان را زیر سوال ببرید، ریشه های بقای خودتان را سست و فرسوده نموده اید. فتنه ای که بعضی مسئولان به پا میکنند گاه بدتر از خنجری است که دشمن از روبرو بر پیکر نظام فرو میکند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضدانقلاب در خدمت انقلاب!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۱:۳۲ ب.ظ

 

بعضی از این پیرمردهای ملی گرای حامی مصدق و بازرگان را حتما دیده اید وقتی جایی دنج گیرتان می آورند میروند روی مختان و شروع میکنند از تجربیات موفق خود در مبارزه ملس با شاه گفتن و بعد یواش یواش درباره ریز و درشت مسائل داخلی و بین المللی اظهار نظر میکنند.

یکسری نظراتشان در نوع خود جالب است.

یکی اش همین که معتقدند افسار اپوزیسیون دست خود آخوندهاست و نظام، سیاستی را در پیش گرفته که اپوزیسیون را در زمین خودش به بازی بگیرد.

این سخن درست است یا غلط حرفی ندارم؛ اما اتفاقات این روزها به نوعی باعث شد یاد این حرف آن پیرمردهای محترم و پرادعا بیافتم.

یکی از بزرگترین خدماتی که ضدانقلاب شاید ناخواسته به ما میکند و باعث استحکام بیشتر نظام اسلامی می شود همین رفتارهای سبک غریزی و جنسی و حیوانی است. مردم ایران حتی قبل از ظهور اسلام در پاکی و خانواده محوری و اخلاق مداری، پیشتاز همه تمدنهای عالم بودند. وقتی میبینند افرادی مخالف جمهوری اسلامی هستند که در ابتدایی ترین فرصت اعتراض، تمایل به برهنگی را ابراز میکنند، الفاظ رکیکی که در شأن جانورهایی مثل خودشان است را در معابر فریاد میزنند، انسجام و تشکیلاتشان از خانه های فساد ساماندهی شده است و اغلبشان دوست دختر و دوست پسر و مبتلا به آلودگیهای اخلاقی هستند و...، راه خود را کج کرده و هر اعتراض و گلایه ای هم که به وضعیت کشور داشته باشند اما با جماعت شهوت پرست و اوباش جنسی همراه نمی شوند. ایرانی حقیقی هر گرایش سیاسی که داشته باشد، ناموس پرست و عفیف است و هیچگاه با جریانهای خرد واداده حامی بی ناموسی، همگام نخواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قاتل پسر نسرین مقانلو کیست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۱۴ ق.ظ

جسد پسر نسرین مقانلو در اتاق خواب | جزییات مرگ عجیب فرزند نسرین مقانلو لو رفت

 

چند روز پیش ارشیا پسر بزرگ نسرین مقانلوکه 26 سال داشت و در آمریکا درس می خواند، بعد از گذشت ده روز که برای دیدار با مادر به تهران آمده بود به طور ناگهانی بدرود حیات گفت.

نسرین مقانلو هنرمند سرشناس کشور درباره علت فوت ناگهانی فرزند جوانش گفت که او داروهایش را مصرف کرده و برای استراحت به اتاقش رفته بود که چشم از دنیا فروبست. درباره پرونده پزشکی او توضیح داد که چند سال قبل به دلیل تصادف و صدمه ای که به سرش وارد شد به بیمارستان رفت و پزشکان او را از ناحیه مغز مورد جراحی قرار دادند.

این اتفاق در همین روزهایی رخ داد که مرگ ناگهانی مهسا امینی که از قضا مقابل دوربین بود باعث ایراد اتهام به نیروی انتظامی گردید و شائبه ضرب و شتم او را دامن زد و با میدانداری اشرار مسلح، خسارتهای هنگفتی به بار آورد و جوانانی را به خاک و خون کشاند، در حالیکه او نیز در سالهای گذشته از ناحیه سر به دلیل عارضه ای عمل جراحی داشت و دارو مصرف می کرد.

کسی مدعی نیست نیروی انتظامی یا هر مجموعه دیگری پاک و مبرای از خطاست. اساس تشکیل دادگاه ویژه روحانیت، دادگاه انتظامی قضات، دادسرای ویژه نیروهای مسلح و دیگر نهادهای نظارتی و حفاظتی درون سازمانی دقیقا موید این مساله است که امکان بروز تخلف و فساد در هر دستگاهی وجود دارد.

فراتر از هر شنیده و ادعایی خود شاهد بعضی کجرویها در بعضی نهادها و توسط معدودی از عناصر بی جنبه و خودسر یا نفوذی بوده و زبان و قلم به انتقاد گشوده ام و بابت آن به دادگاه نیز کشانده شدم.

اما دو نکته را از باب انصاف نباید از نظر دور نگاه داشت:

اولا در ماجرای مرحومه امینی هیچ قرینه و دلیل و شاهدی حاکی از سوءرفتار با وی به دست نیامده است.

دوم اینکه بر فرض هم اگر ثابت میشد ماموری خاطی با او برخوردی نابجا داشته و در مرگش دخیل بوده به هیچ وجه نمیتوانست دلیلی بر تعطیلی حکم وجوب حجاب یا گشتهای موسوم به ارشاد باشد. آیا خطای پزشک یا قاضی با مامور شهرداری و... دلیلی بر تعطیلی بیمارستانها و دادگستری ها و شهرداری ها و... است؟ عزیزانی که تمدن را در غربزدگی میجویند آیا دیده یا شنیده اند خطای مامور پلیس آمریکا و فرانسه و... باعث تعطیلی گشتهای پلیس شده باشد؟

و البته باز هم تاکید بر این مهم را لازم میدانم که اسلام مجموعه ای از احکام اجتماعی و حکومتی و واجبات و محرمات است که وجوب حجاب، جزیی از آن به شمار می آید. به یقین حرمت رانت و ویژه خواری و مفاسد اقتصادی و تبعیض و وجوب توجه به زیرساختهای معیشتی و فرهنگی و زمینه سازی برای اشتغال و ازدواج و تحقق عدالت اجتماعی و ... نیز اجزای دیگر این کلیت دینی هستند که نباید مورد غفلت مسئولان واقع شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا