اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

سفارت عقل و عشق!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۰ ق.ظ

 

فرزندانت را به قربانگاه می برند؛ همسرت بی پناه است، خودت را دقایقی دیگر از فراز بام دارالاماره به پایین پرت می کنند، سر به بدن نخواهی داشت، تشنه ای و کامت خشک شده؛ اشک می ریزی برای غربت اباعبدالله که بی خبر از جفای کوفیان با فرزند و عیال و خانمان راهی قتلگاه خویش خواهد شد؟ و در آخرین لحظات عمرت دست بر سینه می گذاری و رو به حجاز می ایستی و چشمانت را می بندی و صدایت را به نسیم خزان می سپاری که: السلام علیک یا اباعبدالله؟!

تسلیم قضا و قدر خدایی، مسلم. او را شناختی که در رکاب ولیّ او شهد وصال نوشیدی و در عرفه به مقام قرب الهی رسیدی. اصلا مگر نه آن که عرفه قرین قربان شده است که بیاموزیم معرفت مقدمه نزدیکی به خداست؟

همین است که گفته اند زیارت حرم ولیّ خدا نیز اگر با معرفت همراه باشد ضامن ورود به بهشت است و یک ساعت تفکر، برابر با هفتاد سال عبادت. معرفت، مرحله عقلانیت و تحرّک قوای فکری در طیّ طریقت دلدادگی است. آن که با عقل و برهان به خدا برسد در بزنگاه زندگی از لغزش ها مصون خواهد بود. پای مسلم در آوردگاه غربت و بی کسی و اسارت نلرزید و محکم و استوار تا آخرین نفس، راه حق را یاری نمود. عرفه مقدمه قربان است. خدا را که بشناسی خدایی می شوی. روز عرفه را باید روز اندیشه نامید؛ گوهر وجود انسان در ساحت فکر به آستان حق راه یافته و در بزم قرب او حیات جاودانه خواهد یافت.

حسین کشتی نجات است. اگر می خواهی مسلمان زندگی کنی و مسلمان بمیری، مسلم درگاه ولیّ حق باش و یاور سلوک هدایتش.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این متهم را می شناسم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۰۴ ب.ظ

اولین بار تصویری که از او در ذهنم نقش بست مربوط می شود به روز عاشورا.

به نظرم اواخر دبستان بودم.

این چهره را قبلا در میان دوستان پدر ندیده بودم اما انگار با دوستان او دوست بود. دسته روی ظهر عاشورا به پایان رسید و قرار بود آماده شویم برای دسته روی عصر عاشورا در محله ای دیگر.

این بنده خدا که ظاهرا خانواده اش در منزل نبودند همه را دعوت کرد لحظاتی را برای استراحت به خانه اش بروند.

منزلش از این نظر برایم جالب بود که کتابخانه ای پر از کتاب های مذهبی در خود داشت.

فضا به اقتضای دورهمی بچه هیاتی ها داشت به سمت بگو و بخند می رفت که ساعت دو بعد از ظهر شد و رادیو شروع کرد به پخش نوحه مرحوم کوثری... : آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک     نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک

آه از نهاد همه بلند شد و اشک بر پهنای صورتشان درخشید. من همچنان محو تماشای این چهره جدید بودم که حالا میزبان ما بود و از همه بیشتر گریه می کرد. ناگهان بلند شد و رفت حوله ای که انگار از قبل برای این کار کنار گذاشته بود را آورد و انداخت روی صورتش و هق هق گریه اش بلند شد. شانه هایش به شدت می لرزید و اشک از گونه هایش می چکید و...

حتی یادم است آن روز مرحوم کوثری این حدیث را خواند که اگر اشک به اندازه بال مگسی از چشم عزادار حسین خارج شود تمام گناهانش بخشیده شده و .... همان لحظه به واکنش بزرگترها به این جمله دقت کردم و ...

خوب قیافه این بابا در حافظه ام حک شد.

مدتی بعد در محله پیرامون خانه او ساکن شدیم. از در و همسایه می شنیدم که این بابا بسیار مذهبی است اما گرایشات خاصی دارد و ...

تا این که رفتیم دبیرستان و از قضا دیدم این بابا شد معلم بینش اسلامی ما. تا آن لحظه اصلا تصور نمی کردم که او معلم باشد. مدیر مدرسه ما هم بزرگواری بود به نام اتباعی طبری که الان فرهنگی بازنشسته است.

من خوشحال شدم که یک چهره آشنا دبیر ما شده. برخلاف قیافه جدی اش در کلاس شوخ طبع بود و گاه حتی شوخی های بی ادبی هم از دهانش خارج می شد که البته برای بچه دبیرستانی های رشته علوم انسانی جذاب بود.

گذشت تا این که اخیرا در یکی از پرونده های قضایی متوجه تصویر او به عنوان یکی از متهمین شدم. خوب دقت کردم دیدم بعله این بابا همان است که اول بار به خاطر گریه های شدیدش در روز عاشورا نظرم جلب شد و تصویرش در ذهنم ماند. و مشخص شد که از اعضای انجمن حجتیه بوده و در جا به جایی املاک و سند سازی برای یک مجرم دخیل است و .... 

خدا عاقبت ما را به خیر کند. کسی از فردای خودش مطلع نیست. خدا کند اشک هایی که برای اباعبدالله می ریزیم محوّل الاحوال و مقلّب القلوب ما باشد و در زندگی ما تأثیر بگذارد. خدا کند حسین را به کربلا و گودی قتلگاه محدود نساخته و باور کنیم راه حسین از مسیر عمل به آموزه های فطرت و انسانیت و شرافت و الوهیت می گذرد. تا اراده نکنیم پیرو حسین باشیم و حق و ناحق کنیم اشک به اندازه بال مگس که هیچ سیل هم از چشمانمان ببارد گناهانمان شسته نخواهد شد. والعاقبة للمتقین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

و اما زینب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 

این زبان که خدا در اختیارمان قرار داده رسانه ای مفت و مجانی است که می تواند دنیایی را زیر و رو کند.

مبدع جنگ نرم، زینب سلام الله علیها بود. واقعه کربلا آنگونه رقم خورد که اکثریتی توانست به ناحق، حق معدود یاوران حقیقت را زیر سمّ ستوران ستم، پایمال کند. همین اکثریت می توانست ندای حق را نیز در گلو خفه ساخته و با وارونه نمایی حقیقت، نگذارد پیام عدل و وارستگی از بیابان های تفتیده کربلا آنطرف تر برود؛چه برسد که گوش تاریخ را نوازش کند و بشود مبدأ صدها شورش و انقلاب و قیام مستضعفان و آزادی خواهان عالم و خواب اربابان ظلم و زیاده خواهی را در سراسر تاریخ و در همه نسل ها آشفته سازد.

برتری جبهه اسلام در جنگ نرم، مرهون رشادت و منطق برّان زینب سلام الله بود.

زینبی که به اقتضای طبع لطیف زنانه می توانست و حق داشت که بنشیند و در عزای فرزندان و برادران و بستگان و همراهانش و در غم مهجوری و غربت اسارت، ساعت ها بگرید و ناله کند، پشت پا زد به همه حقوق و امیال شخصی و شد مصداق ان تقوموا لله مثنی و فرادی، قیام کرد و ایستاد و سخن گفت. حرف زد و حقیقت را بر مدار ادع الی سبیل ربّک بالحکمة، برملا ساخت و باطل را و اهل باطل را با همان رسانه مجانی خدا دادی، رسوا نمود؛ تا آن جا که از دارالعماره کوفه تا خرابه های شام و کاخ سیاه یزید، همه را مدهوش منطق و حکمت جبهه حق نمود و طالمان و غاصبان را به کنج رسوایی و حقارت کشاند و تاریخ را ساخت؛ آن گونه که بعد از قرن ها، حسینی بودن یعنی مردانگی و عشق و آزادگی، حتی اگر مسلمان نباشی و یزیدی بودن یعنی ظلم و تحریف و خودپسندی و زیاده طلبی، حتی اگر نقاب دین بر چهره داشته باشی.

زینب، قهرمان تبدیل تهدید به فرصت است. زینب مبیّن مرز شرافت و رذالت است. حریم حرمش نیز امروز مرز دو جبهه جهانی نور و ظلمت قرار گرفت و به برکت بصیرت و حکمت زینبی، روح عاشورایی متکثّر در حسینیان آخرالزمان، انتقام خون سرخ کربلاییان تاریخ را از وارثان قابیل و حمّالة الحطب های ابوجهل زمانه بازستاند.

امشب شب وفات شهادت گونه شیردختر حیدر کرار، زینب کبرا سلام الله علیهاست. شادی دل نازنین زینب و به نیّت شفای بیماران جهان اسلام، زیارت عاشورای اباعبدالله را امشب ذکر لب و عطر جان خویش سازیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

 

اپلیکیشنی متفاوت از زیارت عاشورا

شما هم هر روز اباعبدالله را زیارت کنید

ویژگی‌ها:
- رابط کاربری استاندارد، ساده و زیبا 
- صوت دلنشین و باکیفیت استاد فرهمند
- ترجمه فارسی ، English و Turkish 
- امکان تنظیم یادآوری روزانه
- حالت مطالعه در شب
- دو نوع فونت ( نسخ و شبنم )
- تم رنگی ( قهوه‌ای ، سبز و قرمز )

و صفحاتی درباره‌ی توصیه‌ی علما و بزرگان، فواید قرائت زیارت عاشورا و همچنین توضیح درباره سند زیارت و چله‌ی آیت الله حق شناس(ره)

هدف ما از ساخت این محصول، با وجود تعداد زیادی اپلیکیشن در این موضوع، احساس نیاز به طراحی برنامه‌ای با رابط کاربری ساده، زیبا و متن خوانا بود، به گونه‌ای که سبک طراحی آن برای مخاطب ایرانی دلنشین باشد و سایر زوائد بصری ( تبلیغات زیاد، رنگ بد متن و ترجمه، شلوغ بودن تم گرافیکی و .. ) در آن نباشد و همچنین استفاده از صوتِ باکیفیت مدنظر بوده است.

ان شاالله با مدد اباعبدالله و با استقبال و بازخورد کاربرهای عزیز، این اپلیکیشن با بخش‌های گالری طرح‌های گرافیکی، افزایش صوت‌های مختلف زیارت عاشورا از مداح‌های معروف و امکانات جذاب دیگر .. به روز خواهد شد.

دانلود از کافه بازار :
https://cafebazaar.ir/app/ir.tavabin.ziyarat

پیشنهاداتتون رو برامون بفرستید؛

کانال تلگرام و بله و ایتا :
@ir_tavabin

پیج اینستاگرام :
http://instagram.com/tavabin

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انسان فقط جسم نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۱۰ ب.ظ

در کربلا، کم سخت گذشت؟! تحمل فاجعه ای به این عظمت، کار آسانی است؟ زین العابدین علیه السلام همه این صحنه های دردناکی که شنیدنش هم اشک ما را در می آورد در روز عاشورا دیده و خون گریسته بود.

اما

وقتی از ایشان سوال می شود در ماجرای کربلا، کدام اتفاق برای شما سخت تر بوده، مثل کسی که دست روی نقطه دردش گذاشه باشند، از ته دل آه می کشد و سه بار پشت سر هم می گوید: الشام الشام الشام!!

چرا؟

امام دلیل می آورد: در شام، دورشان حلقه زدند و شمشیر آخته را به نمایش گذاشتند، مقابلشان به هلهله و شادی پرداختند، از بالای بام بر سرشان آب و آتش ریختند، آنها را به محله یهودیان بردند و گفتند: اینها خانواده قاتلان پدران شما در خیبر بودند، سرهای شهدا را درمیان زنان و دختران شهدا به نمایش گذاشته و  گاه لگدمال می ساختند، در خرابه ای بی سقف نگاهشان داشتند و در شب از سرما و روز از گرما آزار دیدند و ...

از نگاه مادی، جان با ارزش ترین کالای حیات است و همین که انسان زنده بماند می ارزد که مدتی درد و مشقّت و تحقیر و شکنجه را تحمل کند. حفظ جان بر همه چیز اولویت دارد؛ اما از نگاه معنوی، انسان شخصیت و عزت خود را برتر از جان دانسته و اسارت در دست ناجوانمردان هتّاک را بدتر از مرگ می داند. آسمانی ها مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت می دانند و دنیازدگان و فرومایگان، خورد و خواب و راحتی چند روزه را به انسانیت و شخصیت و عزت خویش ترجیح می دهند.

باید دید انسان را در چه قالبی تعریف می کنیم، جسم خاکی و حیوانی و یا روح آسمانی و الهی؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی خدا هست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۲۱ ق.ظ

آنچه حسین از آن گذشت فقط جان و مالش نبود که این البته خود، کاری بزرگ و بی مانند است. دل بریدن از زندگی و خریداری مرگی سخت با عطش و غربت و آتش، آسان نیست.

حسین علیه السلام از محبت همسر و فرزند و اهل و عیال نیز گذشت و می دانست با رفتنش، دستکم چهل روزی گرد اسارت و آوارگی بر وجودشان خواهد نشست.

حسین از آبرویش نیز گذشت. قیام بر ضد حاکمی ناجوانمرد که همه رسانه ها را برای تخریب شخصیت او بسیج کرده و تهمت ها روانه اش می ساختند، شهادت روح در مقتل شبهات و زخم زبان ها بود.

حسین از دشمن خود هم گذشت. حرّ همانی بود که با سپاهش راه را بر او بست و او و خانواده اش را بیابان نشین ساخت و از آب دورش نگاه داشت و ...بی هیچ منّت و سرزنشی او را هم بخشید.

حسین از داغ دلش نیز گذشت و نشکست. همه خون جگرهایی که از مصیبت عزیزانش خورد، یک جا در قطرات زلال خون شش ماهه اش جمع کرد و به آسمان ریخت و گفت: هوّن علیّ ما نزل بی، انه بعین الله. همه آنچه بر من گذشت گواراست چون خدا می بیند.

دلت را که به خدا بدهی زندگی فقط محل گذر است و در پیچ و خم شدائد دنیا و فشارهای زندگی، بی تاب نمی شوی. رمز آرامش و استحکام و مقاومت در برابر سختی ها این است که بدانی هدف داری و هدفت فراتر از همه تعلقات مادی دنیاست. خدا که باشد چیزی کم نداری و کم نمی آوری.

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ *الاحقاف13*

همین منطق است که شهادت را در کام یک نوجوان، احلی من العسل می سازد و طومار تکبر و ضعیف کشی یزیدیان را با سحر کلام بانویی اسیر در هم می پیچد که تمام قد ایستاد و ایستادگی سرخ خویش را اینگونه معنا داد: وما رأیتُ الّا جمیلا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا، دنیا، عاشورا!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۲۳ ب.ظ

 

به نظر من این پیام عاشورا، از درسها و پیامهای دیگر عاشورا برای ما امروز فوری‌تر است. ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، آقازاده‌ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه‌ی مسلمین، پسر علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را به اسارت گرفتند!
حرف در این زمینه، زیاد است. من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح می‌کنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی می‌کند. آن آیه این است که می‌فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا» (۱)دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن و توجه و ذکر و دعا و توسل و طلب از خدای متعال و توکل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن. دوم «و اتبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمع‌آوری ثروت، جمع‌آوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه اسلامی، آن حالت آرمانخواهی از بین برود یا ضعیف شود؛ هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیفتد؛ این‌که «دیگری جمع کرده است، ما هم برویم جمع کنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم»، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد.۱۳۷۱/۰۴/۲۲

بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا
عبرتهای عاشورا, جامعه اسلامی
قرآن


۱ ) سوره مبارکه مریم آیه ۵۹
فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ ۖ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا
ترجمه:
امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا