اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانیت انقلابی» ثبت شده است

عمامه سرخ شهادت

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۹ ق.ظ

آیا می دانید بهشت آدم (ع) در دنیا بود؟ - تسنیم

 

این روزها که خبر شهادت مظلومانه پیشنماز مسجد باغ فیض به رغم سکوت رسانه های حاکمیتی و نیز معاندین، در رسانه های مستقل ارزشی بازتاب داشته و عده ای از نیروهای دلسوز را به اعتراض نسبت به بی توجهی مسئولان در صیانت از اعتبار روحانیت و ناکارآمدی صاحبان قدرت وا داشته خوب است یادآوری کنم که در ماههای اخیر دو روحانی فعال در ایرانشهر نیز ربوده شده اند که کسی در سطح افکار عمومی پیگیر وضعیت و سرنوشت آنها نیست. یکبار هم به دروغ خبر آزادی یکی از آنها منتشر شد که بعد خیلی آرام و کوتاه تکذیب گردید. کما اینکه به طور معمول هر جا در گوشه و کنار حمله ای به روحانیون صورت گرفت بلافاصله بطور کلیشه ای و معمول اعلام شد که ضارب یا مشکل روانی داشته و دارو مصرف میکرده، یا مشکل شخصی با حاج آقا داشته و یا اصلا نمی دانسته طرف روحانی است!

آنقدری که نهاد نظارتی بیکار نشسته اند مچ طلبه های انقلابی منتقد را بگیرند که مبادا آب توی دل صاحبان قدرت تکان خورده و پایه های میزشان ذره ای به لرزه بیفتد نهاد و متولی خاصی برای دفاع از حقوق روحانیت وجود ندارد و کسی پیگیر و مدافع مظلومیت این قشر نیست.

خدا را شکر در باغ فیض شهادت همچنان به روی روحانیون مظلوم و نجیب و ساده زیست و بی ادعا گشوده است. امیدوارم خدا به حرمت خون این عزیزان گمنام که زندگی پر رنجشان مظلومانه بود و مرگ سرخشان مظلومانه تر، مسئولانی که از احکام الهی و خدمت به مردم روی بر گردانده اند را متنبه سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

احزاب و مسلحین مازندران

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۰۶ ق.ظ

کتاب احزاب سیاسی و گروه های مسلح در مازندران و گلستان اثر سیف الرضا شهابی |  ایران کتاب

 

دکتر سیف الرضا شهابی از مبارزان قدیمی ضد ستمشاهی در بابل است که البته گستره فعالیتهایش فراتر از شهر و استان بوده و میشود گفت لااقل در محدوده بابل با سابقه ترین مبارز سیاسی در تراز ملی است. وی مدتی با آیت الله طالقانی در زندان شاه هم بند بوده و همچنان فعال و پر انرژی به نگارش و تحقیق و تحلیل پرداخته و هر از گاه در جمع مبارزان سیاسی پیش از انقلاب در پایتخت نیز به سخنرانی می پردازد.

فارغ از بعضی گرایشات و اختلاف نظرهای سیاسی به شخصیت ایشان علاقمندم و برای وی احترام بسیاری قائل هستم. بزرگترین خبط سیاسی او را شرکت در انتخابات شورای به اصطلاح اسلامی شهر بابل میدانم که بنظرم مجموعه نامزدهای رقیب و یا همگروه وی نهایتا در سطح نشستن پای سخنرانی هایش بودند، نه بیشتر. این قالب اصلا گنجایش فردی در ظرفیت و تراز او را نداشت.

چند سالی است که در فضای مجازی با دکتر شهابی در ارتباطم. از مطالب ایشان استفاده میکنم و گاهی مطالبی برایشان می فرستم.

چند سال پیش متنی از مرحوم انوشه درباره تاریخ انقلاب در بابل منتشر شد که موجب ناخرسندی بسیاری از اهالی فرهنگ و تاریخ و انقلاب گردید. وی که خود سابقه گرایشات مارکسیستی داشته و هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب به زندان افتاده است در کتاب خود که متأسفانه با حمایت ساده لوحانه بعضی چهره های نیک اندیش تدوین گردیده اینطور وانمود کرد که مردم و روحانیت بابل از سال 56 اقدام به شورش! بر ضد رژیم نموده و عده ای از آنها کشته! شده اند. مبارزات قبل از آن مرهون چپها بوده است.

خب، مطلعین می دانند که بسیاری از چهره های مبارز انقلابی بابل همچنان در قید حیات هستند و این تحریف علنی میتواند برای آینده تاریخ نگران کننده باشد.

مرحوم مهندس اردبیلی که از وی بعنوان پدر صنعت مس ایران نیز یاد میشود در کتاب خاطرات خود نقل میکند که از سال 41 در جلسات مذهبی مرحوم حاج آقای یزدانی با نام امام آشنا شده و مبارزه با شاه را آغاز نموده است. در این خصوص به اندازه کافی مدرک سند بر ابطال ادعای مرحوم انوشه وجود دارد.

روحانیت از دیرباز علم مبارزه با شاه را بر دوش کشیده است. از شهید سید حسن مدرس تا آیت الله کاشانی و مرحوم طالقانی که پیش از امام وارد مبارزه گردید و ...

امام رحمت الله نیز از سال 41 بعد از رحلت آیت الله بروجردی که مرجع عظمی بود و به رغم بعضی مخالفتها و ایستادگی هایی که در مقابل شاه داشت چندان معتقد به درگیری مستقیم حوزه با سلطنت نبود، جایگاه علمی و اجتهادی خود را تثبیت نموده و وارد عرصه مبارزه بزرگ و سرنوشت ساز با رژیم طاغوت گردید.

البته روحانیت به شیوه حزب توده یا فداییان خلق و مجاهدین به سمت تشکل سازی نرفت و مبتنی بر فرهنگ ولایی و نگاه هیاتی و ارتباط شبکه ای به مبارزه پرداخت که به نظر من کار درستی بود. در سالهای اخیر تجربه فعالیتهای عدالتخواهانه و ارزشی نیز ثابت کرده است که توصیه به راه اندازی تشکیلات در واقع برای ایجاد محدودیت، شناسایی، اخلال و انهدام حرکت های انقلابی است. نظم بدون تشکیلات و مبارزه جریانی و شناور بهترین روش برای جلب توجه کمتر و امنیت بیشتر در مبارزات مخفی و غیر رسمی به شمار می رود.

البته این روش، آسیب خاص خودش را هم دارد کما اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، آنهایی که تشکل داشتند آمادگی بیشتری برای تصاحب امور و تصدی مسئولیتها نشان داده و اقبال افزون تری را به خود اختصاص دادند.

حوزوی ها هر چند به مثابه توده ای ها یا ملی گراها و خلقی ها اعم از فدایی و منافق دارای تشکیلات مبارزاتی نبودند اما توفیق بیشتری در همراه سازی بدنه مردم کسب نمودند. از همین روست که اگر چه همه سران سیاسی مبارز ضد شاه دستگیر و به زندان افتادند اما تنها این امام بود که دستگیری اش موج اعتراض اجتماعی و قیام عمومی مردم را برانگیخت و در نهایت منجر به تثبیت رهبری بلامنازع او و روحانیت حامی وی گردید.

در  این باره به تازگی از دکتر شهابی هم سوال پرسیدم. ایشان حقیر را ارجاع داد به آثاری که در این خصوص منتشر ساخته. کتاب "احزاب سیاسی و گروههای مسلح در مازندران و گلستان از سال 32 تا 57" به قلم دکتر شهابی را تهیه و مطالعه نمودم.

مطالعه این کتاب واقعا برایم جالب بود و بسیار بر اطلاعاتم افزود. قطعا از آن دست کتابهای ارزشمندی است که در فرصتهای دیگر باید بارها به آن رجوع کنم.

دکتر شهابی در کتاب خود به حضور مبارزاتی روحانیون بابل در سالهای 41 و 42 نیز پرداخته و اسنادی در این خصوص به صورت گذرا منتشر کرده که پاسخ کوتاه همان شبهه مذکور درباره تاریخچه انقلاب در بابل است. البته ایشان ورود حوزه به عالم سیاست در ابتدای دهه چهل را بخاطر فضای باز سیاسی ناشی از روی کار آمدن کندی در آمریکا و امینی مهره آمریکا در ایران میداند که همانطور که پیشتر بیان شد درست به نظر نمی رسد.

تا بحال نمیدانستم چیزی بنام انجمن تبلیغات اسلامی هم در دوران شاه داشته ایم که البته برای نصب بلندگو و برنامه های مذهبی باید مجوز اخذ می کردند. آخرین رییس مجلس قبل انقلاب ساروی بود. (البته بابل هم پیشتر یک رییس مجلس داشته است) تا الان گمان میکردم قائمشهری ها بیشتر از بابلی ها به چپ گرایش داشتند. حتی بعضی پیرمردهای محلی از این شهر بعنوان استالینگراد ایران یاد میکردند! اما خب با مطالعه این کتاب مشخص شد لااقل در سطوح فکری و لیدری جریان مارکسیست، بابلی ها حضور فعال تری داشتند. کشته های زیادی در دوره شاه دادند. پنج نفر از اعضای یک خانواده در راه تحقق افکار مارکس جان باختند. جالب آنکه دستکم دو بابلی در دفاع از کمونیستهای جبهه ظفار عمان کشته شده اند. (شاه هم البته برای مبارزه با چپها به ظفار نیرو فرستاده بود که از میزان هزینه ها و تلفات آن آماری در دست نیست.)

چون بحث استالینگراد یا لنینگراد مطرح شد پرانتزی عرض کنم، جنگی و نه حزبی بخواهیم نگاه کنیم به اعتقاد تحلیلگران دفاع مقدس، چذابه، لنینگراد ایران است، مصاف سهمگین حسن باقری با لشکریان بعث آنهم با حضور و فرماندهی مستقیم صدام در قالب عملیات مولای متقیان یک عملیات رو کم کنی و سخت بود که سرنوشت جنگ را برای عملیاتهای موفقیت آمیز فتح المبین و بیت المقدس مشخص ساخت.

ای کاش خلقیها بعد از انقلاب برای مردم تیغ نمی کشیدند. واقعه آمل اوج حماقت خلقی ها در تقابل با خلق الله بود.

حرمتی پور را قبلا می دانستم که بابلی است. وی از شاخته اشرف دهقان رهبری بعضی فعالیتهای تروریستی بر ضد جمهوری اسلامی را هم برعهده داشت. جایی خوانده ام که جریان حمله از جنگل به ساختمان سپاه شیرگاه و شهادت شش بسیجی و پاسدار زیر سر او بود که بعدها در جریان پاکسازی جنگل که با درایت مثال زدنی شهید طوسی صورت گرفت بساط او و همدستانش برای همیشه جمع شد. البته هنوز بسیاری از مردم فرق فدایی ها با مجاهدین را نمیدانند و همه را جزو منافقین حساب می کنند. سریال سرزمین مادری کمال تبریزی انصافا خوب و زیبا به فعالیت مارکسیستها در جریان انقلاب پرداخت که چند بار دیدنش هم ارزش دارد.

دکتر شهابی در کتاب خود به فجایع تصفیه حسابهای خونین درون سازمانی فداییان خلق هم می پردازد. بیان این واقعیتها به تبیین چهره مبارزات غیر دینی کمک می رساند.

بنازم سبک مبارزاتی امام را که جنگ مسلحانه در آن راه نداشت. امام را باید مبدع جنگ نرم دانست. انقلابش مبتنی بر فرهنگ و اندیشه بود و هدفش بلوغ و رشد و بیداری ملت و سلاحش نوار و کاغذ و کتاب و منبر و بلندگو. با مردم و برای مردم راهبر بود به معنای واقعی کلمه.

مهمترین و عبرت بار ترین آموزه کتاب اما این نکته است که شاه با حمایت و اعمال نفوذ اجانب به قدرت رسید، تاج و تختش داشت به رهبری کاشانی و مصدق سقوط میکرد که باز با حمایت اجانب کودتا کرد و قدرتش را احیا نمود، در همه احزاب را تخته کرد و بعد برای حفظ ظاهر دستور تشکیل دو حزب فرمایشی و نمایشی را صادر نمود، همین دو حزب هم متشکل از عناصر وفادار بودند که بعضا باید به تأیید نهادهای امنیتی می رسیدند، جالب آنکه در انتخابات داخلی همین احزاب من در آوردی هم به استناد مدارک حزبی و امنیتی، تقلب و دعوا رخ میداد و جالب تر آنکه شاه همین دو حزب را هم منحل کرد و امر ملوکانه! بر این مدار تعلق گرفت که همه مسئولان و مردم باید به عضویت یک حزب (رستاخیز) دربیاند... حالا اما شاهزاده و شاه دوستان، مدعی آزادی سیاسی و حق انتخاب و ضرورت توجه به خواست مردم شده و برای ما دم از دموکراسی می زنند! جماعت طاغوتی هر وقت از گذشته خیانت بار و سراسر جنایت دو دیکتاتور پهلوی اعلام برائت کردند بعد برای ما پز روشنفکری داده و ژست آزادی بیان بگیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تمرین وحدت، برای خدمت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ

از دیروز بعد از متنی که در مخالف با اجرای کنسرت نوشتم و گویا حسابی در شبکه های مجازی مرتبط با شهرستان بابل پخش شد تماسهایی داشتم از بعضی دوستان اعم از مسئول یا غیر مسئول در حمایت از کنسرت. تلاش داشتند نظر مرا برگردانند. البته کمی از دلایل فقهی و تجربی مخالفت با کنسرت را بیان کردم ولی تهش راستی حسینی حرفم را زدم. گفتم وقتتان را اینجا و با من تلف نکنید. قانع بشوم یا نشوم تأثیری در کار شما نخواهد داشت. من الان نقش اصغر آژانس شیشه ای را دارم. وقتی حاج آقا محمدی (آیت الله محمدی استاد و پدر معنوی ما در مدرسه علمیه روحیه) آمد وسط من که نمیتوانم یعنی غیرتم اجازه نمی دهد بنشینم کنار و تماشاچی باشم.

به مسئولین مرتبط هم برادرانه و خیرخواهانه توصیه کردم شهر را با تابو شکنی ها و رفتارهای هیجانی و جوانانه دچار بحران نسازند.

اینطور که از شنیده ها بر می آید قرار شد اجرای کنسرت به فرصتی دیگر موکول شود؛ خب الحمدلله.

یک نکته از همان آغاز حرکت جمعی علما و روحانیون بابل ذهن مرا به خود مشغول داشته و دغدغه فکری ام شد. تثریباً یقین داشتم ورود منسجم طلاب و روحانیون در این ماجرا به نتیجه مثبت ختم خواهد شد. امیدوارم همین وحدت و انسجام به عنوان یک ظرفیت بزرگ و موثر اجتماعی در پیگیری و حل سایر مشکلات و معضلات شهری نیز به کار گرفته شود. بابل مشکل انباشت و دپوی زباله دارد، مشکل سرسام آور ترافیک، پدیده زشت بی حجابی، رانت خواری استخدامی در شورا و شهرداری، مدیریت ضعیف و مشکوک در دانشگاه علوم پزشکی، مشکل قطع برق و آب و فاضلاب و مسکن و اشتغال و ... که میشود برای حل آنها نیز مطالبه جدی تر و در صورت لزوم برخورد قاطع داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کنسرت در بابل، ممنوع!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۲۴ ب.ظ

از دیرباز علمای دارالمومنین با برگزاری کنسرت در این شهر مخالف بوده و امت حزب الله نیز به تبعیت از علما مانع از تابو شکنی و رسمیت بخشی و زمینه چینی برای هنجارشکنی بوده اند.

به تازگی فقیه ربانی حضرت آیت الله محمدی عالم بزرگ شهر نیز در بیاناتی با اشاره به فضای متأثر از جنگ دوازده روزه اخیر با برگزاری کنسرت که مقدمه اختلاف افکنی است مخالفت ورزیده است.

بیانیه هشدار آمیز مدیریت حوزه های علمیه شهرستان و نیز واکنش رسانه ای بعضی دلسوزان و نیروهای ارزشی شهر هم حرکت خلاف مسئولان در این خصوص را به آنها یادآور شده است.

استاندار مازندران وقتی بخاطر حرف غلطی که درباره حجاب زد مورد هجمه منتقدان واقع شد؛

فرماندار بابل وقتی دنبال احراز صلاحیت برای صدور و تثبیت حکم قانونی خود از سوی وزارت کشور بود؛

احمد فاطمی آن زمان که در پی رفع اشکالات و موانع برای تأیید صلاحیت نمایندگی اش بود؛

دست به دامان علما و روحانیون و دریافت امضا و دستخط از آنها شدند.

اکنون به پاس نمکی که از بذل عطوفت علما تناول کرده اند دنبال شکستن نمکدان هستند و حرمت علما را نگه نمیدارند؟ به عقوبت تقابل با جبهه نیروهای انقلاب فکر کرده اند؟

آقایان با تابو شکنی دنبال دستاورد سازی هستند؟ خیلی جنم دارند، مشکل ترافیک پیش کش، مشکل زباله هم نه، اشتغال و مسکن و نظارت بر تولید و بازار و... هم نخواستیم هنر به خرج بدهند لااقل برای یک روز برق خانه مردم را قطع نکنند، همه شاد و دعاگو خواهند بود! مردم در اوج بحران معشیت؛ حضرات با پرونده خالی دنبال عوامفریبی هستند.

عزیزانی که موقع تصدی میز و قدرت، داعیه دین و ولایت دارند این استفتاء مقام معظم رهبری را آویزه گوش خود قرار دهند:

"ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام سازگار نیست."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عاشقانه پر گشود

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۵۷ ق.ظ

photo_2025-08-31_09-43-12_tfir.jpg

 

سید مهدی موسوی جلادتی از اربعین که برگشت، به قم نیامد. همان لب مرز دعوت شده بود مسجد حاج قنبر کرمانشاه برای تبلیغ دهه آخر ماه صفر که در سجده نماز صبح، عاشقانه پر گشود و به معراج حق شتافت. پیکر این سید اولاد پیامبر روز جمعه روی دستان مردم قم و در کنار شهدا تشییع و در گلزار علی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد. او را در همه تجمعات و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و خیریه و... می توانستید ببینید. همیشه پای کار و نیروی خط مقدمی انقلاب بود. زندگی سادگی طلبگی را بر همه پست و مقامها ترجیح میداد و افتخارش این بود که سرباز ساده امام زمان عج و خادم بی ادعای اهل بیت و شهدا و انقلاب اسلامی است. کربلا حکم مکه را دارد. زیر قبه امام حسین، همان نورانیت کعبه دلدادگی و مسجدالحرام خلوت با معبود است. زائر حسین علیه السلام هم مثل حاجی خانه خدا دوباره از مادر زاده شده و بی آلایش و مغفور است. روحش شاد که مرگش به رنگ زندگی اش بود. با امام عشق تجدید بیعتی کرد و در سحرگاه مسجد، در سجود خضوع و رستگاری، روحش تا عرش کبریایی حضرت رحمان پرواز نمود و میهمان ابدی خوان کرامت اهل بیت گردید.

به یاد این سلاله حضرت زهرا و محب راستین آل الله، فاتحه ای را هدیه بفرستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسینیه معلی و تعالی جامعه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۵۷ ق.ظ

اسامی و بیوگرافی ذاکرین و داوران برنامه حسینیه معلی محرم ۱۴۰۴ + زمان پخش و  تکرار - تیرداد نامه

 

همه سلسله برنامه های حسینیه معلی در سالهای اخیر را اگر در قم بودم تماشا کردم و لذت بردم. این برنامه جای خودش را در بین مردم باز کرده و از همین بابت هم بارها مورد هجمه رسانه های بیگانه قرار گرفته است. رسانه هایی که می دانند ماهیت نظام اسلامی مبتنی بر آموزه ها و آرمانهای نهضت عاشوراست و برنامه های جذاب دینی در تقویت پایگاه مردمی انقلاب و حرکت به سمت تمدن سازی جهانی کارآمد است. به تناسب صنف خودم بالطبع بیشتر توجهم به سمت کارشناسان دینی حاضر در برنامه بود. آ شیخ مصطفی کرمی انصافا خاکی و مردمی و دوست داشتنی است. آقا شهاب مرادی که نمونه یک روحانی خوشفکر و با سواد و خوش بیان است. ضمن احترام به همه فضلایی که در این سالها در حسینیه معلی شرکت کرده و بر معارف جامعه افزودند حضور آ سید حسین آقامیری در برنامه امسال بسیار به دلم نشست. نکته های خوب و آموزنده ای را به موقع بیان می کرد که در اصلاح سبک زندگی و نوع نگرش مخاطب بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر خاطرات آموزنده شهدای گرانقدر، تبیین نگاه صحیح به مقوله مهدویت و انتظار، ضرورت حفظ اتحاد بین شیعه و سنی، نحوه برخورد و تربیت فرزند به خصوص دختران و... از جمله مسائلی بود که ذیل پرچم هیات و عزاداری اباعبدالله در راستای ارتقای بینش و حیات معنوی جامعه دینی به صورت کوتاه و اثرگذار از سوی این روحانی جوان که البته روضه خوانی حرفه ای است بیان گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر خوب که قاسمیان بازداشت شد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ

حجت الاسلام قاسمیان بازداشت شد - تسنیم

 

اتفاقا معتقدم کار قاسمیان ولو با علم به بازداشت توسط آل سعود، کار درستی بود. بالاخره روحانیت نان امام زمان را می خورد که امر به معروف و نهی از منکر کند. اینجا از آن مواردی است که خطر در راه نهی از منکر جائز به شمار آمده و احتمال تأثیر در آن راه دارد. زیرا قاسمیان یک روحانی شناخته شده در محافل قرآنی بین المللی است و بازداشت او میتواند نگاهها را به عملکرد معاویه گونه آل سعود جلب نماید. مگر قاسمیان چه گفت؟ او به مدعیان خادمی حرمین شریفین معترض شد که چرا وضعیت این قدمگاه نبوی و منزلگاه وحی آلوده به بی بند و باری شده است؟ خبر بازداشت این روحانی شجاع و نام آشنا میتواند میزان صداقت و تدین حکام غربزده و خودباخته آل سعود را در جهان اسلام به نمایش بگذارد. از سوی دیگر البته ممکن است رسانه های وابسته به سعودی به طور متقابل همین نقد را به حاکمیت جمهوری اسلامی برگردانند که همان هم میتواند و امید است سبب خیر شود. فرقی نمی کند شیعه یا سنی، وقتی داعیه دین را داریم نباید در سیطره حکومت خود به گسترش بی دینی و بی مبالاتی دامن بزنیم. شوخی با قانون خدا موجب رسوایی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکلیف این روحانی چه شد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۵۵ ق.ظ

روحانی شیعه ربوده‌شده در ایرانشهر کیست؟/ یک واکنش معنی دار به خبر - تابناک  | TABNAK

 

ویژگی روحانیت این است اگر خطایی کند یا جلوی مسئولی در بیاید به ده نهاد و ارگان باید جوابگو باشد اما اگر حقی از او ضایع شود کسی انگار متولی حمایت و پیگیری نیست. یک سرباز ساده را اگر می ربودند چه جنجالی بلند می شد؟ که البته باید هم می شد. الان یک روحانی را در ایرانشهر به گروگان گرفته اند کلا در اخبار محو شد. اول گفتند آزادش کردیم و بعد تکذیب شد:

به گزارش تابناک به نقل از مهر، در حالی‌که فرمانده انتظامی ایرانشهر صبح شنبه از آزادی روحانی ربوده شده خبر داد، عصر شنبه در اصلاحیه‌ای اعلام کرد: تلاش برای آزادی روحانی ربوده شده هنوز به نتیجه نرسیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تا نقطه پرواز

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۲۳ ب.ظ

نمایشگاه مجازی - تا نقطه پرواز: مروری بر زندگی معلم و روحانی شهید حسینقلی  کماسی

 

فکر میکنم اولین بار است کتابی درباره شهیدی از خطه خراسان شمالی می خوانم. "تا نقطه پرواز" خاطراتی از شهید حسینقلی کماسی است. او هم روحانی بود هم ورزشکار هم معلم هم کارگری کرد هم برای انقلاب دوید، پدر خوبی بود و برای تربیت بچه ها وقت می گذاشت، فرزند خوبی بود و برای والدینش سنگ تمام می گذاشت. رزمنده ای دلاور بود، همانطور که موقع نماز در پیش و جلوتر از بقیه بود هنگامه نبرد نیز جلوتر از همه بر دشمن می تازید. خسته نمی شد و خودش را نمی باخت. بقیه را هم تهییج می کرد و روحیه می بخشید تا در نبرد با دشمن کم نیاورند و خودشان را در معرکه هولناک آتش و خون، مفت نبازند. اوایل در ادوات بود. مهمات که تمام می شد نمی گفت دیگر تکلیفی ندارم، وظیفه ام را انجام داده ام... تازه سلاح دست می گرفت و می رفت وسط میدان. روحانی اگر روحانی باشد طبیب دوّار است. معلم جامعه است و عالم هستی را عاشقانه نگاه می کند. به همکارانش توصیه کرد که معلمی را به چشم یک شغل نبینند و عاشقانه به این راه قدم بگذارند. معلم روستا که بود برای حل مشکلات مردم محل، دفاع از حقوق تضییع شده پیرزن، کمک به دانش آموزان مستضعف علمی یا مالی، پیگیری معضلات و... همت می گمارد بی مزد و بی منّت. از عمق جان می سوخت و برای مشکلات مردم در خلوت با خدا سر به سجده می سایید و از عمق جان می گریست. اینگونه شد که دانش آموزانش نیز موقع هجرت به قم همراهی اش نموده و جذب حوزه علمیه شدند. در قم هم همان بود. دانش آموزی داشت که مرض پوستی لاعلاج گرفته بود. دوا و درمان اثر نداشت. رفت به بجنورد، با زحمت از چشمه ایوب پیامبر آبی برداشت و آمد به قم روی سر و صورت نوجوان ریخت و نجاتش داد. جبهه هم که می رفت بقیه دنبالش به راه می افتادند. آدمهایی که صداقتشان را در محبت به خدا و بندگان خدا به اثبات برسانند محبوب و اثرگذارند. فرمانده می دانست این معلم روحانی ورزشکار دلسوز و خوش مشرب و موثر و انسان ساز را نباید به خطر بفرستد. وجود امثال او برای جامعه مغتنم است. اصرار اصرار که در عملیات شرکت نکند. فایده ای نداشت. حسینقلی کار نیمه تمامی داشت که جز با نثار خون پاکش به سرانجام نمی رسید. دشت تفتیده شلمچه معراج روح بی قرار طلبه و آموزگار ایستاده ای بود که لحظه لحظه عمر و تلاش و علم و آموزش و مبارزه و جنگ و جهاد و خدمت و خلوت و عیان خویش را مقدمه وصلت با معبود می دانست. خوب و درست زندگی کرد که خوب و درست پر و بال گشود. رسول خدا فرمود در آخرالزمان شهادت، بهترینهای امت مرا گلچین می کند. خدا هم که خدای خوش سلیقه هاست. آنکس که تو را شناخت جان را چه کند؟ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی، دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟ رحمت الله به عشاق اباعبدالله. انّا ان شاءالله بهم لاحقون.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استاد مهربان

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۷ ق.ظ

استاد مهربان، ویژه نامه یادبود مرحوم حجت الإسلام و المسلمین مهندسی

 

کتاب استاد مهربان را خواندم. درباره شخصیت مرحوم حجت الاسلام محمدمهدی مهندسی که به همت دوستانش در مجمع عالی حکمت اسلامی منتشر شد.

حدود چهارده سال از فوت این دانشمند بزرگ می گذرد. او را خیلی هایمان به عنوان کارشناس برنامه سمت خدا می شناختیم. همان موقع هم از خبر سکته قلبی و رحلت وی غمگین شدم. سن و سال چندانی نداشت. حکمت خدا را نمی دانم. این آدمهایی که عالم و مفید هستند کاش عمری طولانی تر داشته باشند. کاش لااقل چیزی شبیه فلش وجود داشت وقتی اندیشمندی از دنیا می رود ناگفته هایی که فرصت بیان و ثبتش را نداشته از ذهنش استخراج می شد.

مرحوم استاد برجسته حوزه و دانشگاه و بسیار اهل علم و فضل و اندیشه بود. خیلی ها به چنین مرتبت علمی که دست می یابند تمام وقت و عمر خود را می گذارند برای خواندن و نوشتن و تدریس و تعلیم. کمتر به سفرهای تبلیغی می روند. اما حجت الاسلام مهندسی هیچگاه اسیر باد غرور نشد و هر وقت هر فرصتی که توانست به سفرهای تبلیغی و همنشینی با مردم به خصوص جوانان شتافت. جالب است خانه ای که خرید و در آن نشست متعلق به شهید آیت الله مفتح بود. راه او را در روشنگری و جهاد تبیین ادامه داد. از دنیا که رفت در حجره ای از حرم حضرت معصومه سلام الله دفن شد که قبر شهید مفتح در آن قرار دارد.

قبل از انقلاب بود. از شهر کوچک آباده، می خواست بیاید قم طلبه بشود. همه مخالفت کردند. با هوش و استعدادی که در او می دیدند یقین داشتند دانشگاه برود آینده از آن او خواهد بود. سه روز اعتکاف و مسجدنشینی، عزمش را جزم ساخته بود. می گفت اتفاقا چون استعداد و هوشی از خدا به امانت دارم باید بروم حوزه و خادم مکتب وحی شوم، دین را بشناسم و بشناسانم.

یک پیکان را با قرض و قوله خریده بود. همان را هم دزد برد. پسرش آمد و گفت خبری بد دارم. ماجرا را تعریف کرد. پدر ناراحت شد اما نه از ربوده شدن پیکان که مگر مرتکب گناهی شده ای، غیبت و تهمتی زده ای، حقی را ضایع کرده ای که خبرش بد باشد؟ مال دنیا که عاریه ای بیش نیست.

دوست نداشت جایی از او تعریف و تمجید کنند. زیر پای علامه حسن زاده خم شد و خاک پای او را تبرک برداشت. در کفشداری حرم خانم هم دور از چشم مردم به آرامی دست می کشید جایی که کفشها را می گذارند و بر می دارند، خاک قدوم زوّار اهل بیت را توتیای چشم خود می ساخت. آخرین جلسه تدریسش انگار که گواهی به دلش راه یافته از شاگردانش خواست اگر دیگر عمری به دنیا نداشت شهادت بدهند که محبّ اهل بیت و دلبسته آل الله بود. در بیمارستان بستری بود. درد می کشید. مردمی که او را می شناختند در گوشه گوشه کشور دست به دعا و مناجات بردند. خبر که به گوشش رسید گفت الحمدلله، این کسالت و رنج من باعث شد مردم بیشتر به خدا نزدیک شوند. شاگرد خاص عالم و فیلسوف و عارف گمنام، آیت الله شیخ یحیی انصاری شیرازی بود. استاد خبر فوتش را که شنید گفت مرغی از باغ ملکوت بود که به پرواز درآمد. راستی دنبال کار و اثری درباره شخصیت و خاطرات شیخ یحیی می گردم. چیزی پیدا نکرده ام. درباره او آنچه که شنیده بودم را مدتی پیش نوشته و در وبلاگ منتشر کردم؛ اما صاحب خرد و ره پیموده ای چون او که همه علمای معاصر در وصفش کلامی دارند حیف است اینقدر ناشناخته بماند. رحمت الله به عشاق اباعبدالله. حرم که میروم سری به قبور مراجع می زنم، کنار مزار آیت الله بهاءالدینی راحت ترم. جمع مراجع فقید آنجا جمع است. اسم آن قسمت را گذاشته ام ایستگاه شرمساری! آدم خودش که می داند چه کاره است. بعد میروم کنار مزار شیخ یحیی از او می خواهم آن دنیا همنشینش باشم. می دانم آرزوی بزرگی است؛ اما خدا هم خدای ناممکن هاست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید ابراهیم رئیسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۲۹ ق.ظ

سید ابراهیم رئیسی

 

"سید ابراهیم رئیسی" نام کتابی است چهل صفحه ای رقعی و زیبا که با قیمتی مناسب و نسبتاً ارزان به تازگی از سوی موسسه مطاف عشق منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گفته است. نه اینکه چون به قلم این حقیر است بخواهم تعریف و تمجید کنم، باور کنید نهایت دقت و وسواس صورت گرفت که در این اثر مختصر از همه زوایا به زندگی و خاطرات سید ابراهیم توجه نشان داده شده و ادای دینی اندک به ساحت آن خادم دلباخته و بی ادعای مکتب قدس رضوی و شاگرد راه پیموده آستان علوی و فرزند راستین خمینی کبیر صورت بگیرد.

" طلبه تراز بود، مدیر تراز، دادستان تراز، رئیس جمهور تراز... در هر جایگاهی که قرار گرفت آنطور بود که باید باشد. شهادتش گرد غربت را از چهره اش زدود. باعث شد حالا هر کس می خواهد مثالی از یک طلبه و مدیر و مسئول و قاضی و رییس موفق و تراز بزند به سید ابراهیم رئیسی اشاره کند."

این را از عمق جان باور دارم بعضی ها مثل مطهری و هاشمی نژاد و آوینی و رئیسی و... تا شهید نشوند گرد غربت از چهره شان زدوده نخواهد شد.

برای تهیه این اثر میتوانید به سایت موسسه مطاف عشق مراجعه نمایید:

https://mataf.ir/product/37621/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%b3%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبار ترور

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ

تبار ترور by محمدصادق کوشکی | Goodreads

 

کتاب تبار ترور را خواندم نوشته آقای محمدصادق کوشکی که تا به اینجای کار باید آن را جامع ترین اثر انتشار یافته پیرامون شخصیت فکری و رفتاری منافقین دانست.

 از جمله برداشتهایی که میتوان از محتوای اثر به اشتراک گذاشت چند ویژگی قابل تأمل در رویکردهای اعتقادی و اخلاقی رهبران سازمان است:

1- اینکه آدم خودش را عقل کل و کمال یافته مطلق بداند خوب نیست. هیچ کس نباید خودش را از مصاف فکری با دیگران به خصوص اهل علم و بوته نقد قرار گرفتن دور نگاه دارد. هیچ کس جز معصومین انسان کامل و بی نیاز از دانستن بیشتر و محتاج به رشد و تعالی نیست.

2- هدف وسیله را توجیه نمیکند. هر چقدر هم هدف خود را مقدس بدانیم نمی شود با دروغ و جعل و تقلب و تجاوز و تعرض به مال و جان و منافع دیگران درصدد دستیابی به مقاصد خود باشیم.

3- مبارزه به خودی خود مقدس نیست. مبارزه ای مقدس است که در چارچوب اخلاق و شرافت و انسانیت و حفظ حقوق و شریعت باشد. بالاترین مبارزه هم البته جهاد با نفس و کنار زدن منیّتهاست.

4- مارک سازی و اتهام زنی و تخریب و بداخلاقی از ویژگیهای منافقین برای از میدان به در کردن رقباست. به طور مثال بعد از شکست سازمان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از آنجا که سازمان خودش را مساوی با انقلاب می دانست رقیب را به ارتجاع متهم ساخته و تلاش کرد در رسانه های خود با تکرار واژه مرتجع اقدام به تخریب چهره انقلابی هایی کند که به نامزدهای سازمان رأی ندادند. شبیه رفتاری که بعضی ها با ابداع واژه سوپرانقلابی و تندرو و... برای تخریب رقبای ارزشی دارند.

5- ارتباط کنترل نشده با جنس مخالف حتی اگر در حوزه علمیه و مسجد باشد هم بالاخره آسیب زاست. اعضای سازمان با عادت به این رویه، عملا دیگر نمیتوانستند زیر چتر فقه اهل بیت که مخالف روابط آزاد بین زن و مرد نامحرم است فعالیت کنند. این مساله نقش بسزایی در تغییر رویکرد ایدئولوژیک سازمان داشت. عادت به گناه، مخدّری است که به مرور انگیزه حاکمیت آموزه های دین را سست و نابود می سازد.

6- برتری دادن تشکیلات بر شریعت و خدا نشانه نفاق است. اینکه بگوییم هر چه مافوق من گفت حتی اگر مخالف امر خدا و وجدان و انسانیت و اخلاق باشد لازم الاجراست علامت سقوط در ورطه نفاق است. طبق کلام امیرالمومنین علیه السلام، مأمور، معذور نیست.

7- استفاده ابزاری از دین برای توجیه مبارزه و دیگر رفتارهای نامعقول و منفعت طلبانه، منافی اخلاص و توحید و اسلامیت است. توقف در پوسته و سطح دین و عدم التفات نسبت به عمق و جوهره شرع یک آسیب جدی است. منافقین همواره داعیه ارادت به اهل بیت را داشته و دارند اما زلال ترین محبین اهل بیت را در خون سرخشان غلتانده اند.

8- آزاد اندیشی خوب است حتی نقد دین و تفکر و سوال پیرامون فلسفه وحی و.... اصلا روشنفکری به معنای منورالفکری هم اشکالی ندارد؛ اما تا کجا؟ لااقل وطن فروشی که باید خط قرمز باشد. شعار ضدامپریالیستی سر دادن و سر در آخور امپریالیسم فرو بردن که باید تلنگری برای نقد و تردید در صحت مسیر خود باشد. منافقین در حالی جمهوری اسلامی را همپیاله آمریکا می دانستند که خودشان جیره خور و سرباز سرسپرده آمریکا و اسرائیل بوده و هستند. حتی مارکسیستهای آمریکای جنوبی و اروپا و ... هم اذعان داشته اند که جمهوری اسلامی بالاترین مبارزه را با منافع امپریالیسم داشته و حامی مستضعفان مستکبر ستیز عالم بوده است.

9- فقدان قرائت انقلابی از دین در شئون زندگی، در دهه های سی و چهل یک نقص غیرقابل کتمان و زمینه ساز انحراف جوانان تشنه دین و عاشق مبارزه بوده است. به مرور با میدان داری حضرت امام و ورود متفکران مبارز اسلامی همچون شهید مطهری و هاشمی نژاد و مفتح و سیدعلی خامنه ای تا امروز با تئوری پردازی مبارزه دینی توسط حسن رحیم پور و محسن قنبریان و... عملا مارکسیسم دیگر جایگاه علمی و عملی در بین جوانان مبارز مسلمان نخواهد داشت به شرط آنکه در ابلاغ این برداشتها و اصول کوتاهی نورزیم.

10- مواظب باشیم خیلی مواقع مستعد تشبّه به منافقین هستیم. یادمان باشد مبارزه یک وسیله است برای تقرّب به خدا. نه اینکه خدا وسیله ای باشد برای پیشبرد مبارزه.

11- بسیاری از عملیاتهای تروریستی منافقین در دهه شصت مثل ترور شهدای مظلوم محراب، جنبه انتحاری داشت. هوادار عضو سازمان به این یقین و باور رسیده بود که کار درستی انجام می دهد و با قتل یک روحانی یا چهره مرتبط با نظام به جامعه خدمت می کند. علت؟ کانالیزه بودن اخبار دریافتی و سیطره فکری و تبلیغی سازمان و به تعبیر معروف، شستشوی مغزی.

امروز این کانالیزه بودن اخبار و سیطره فکری و تبلیغی دشمن به برکت فضای رهای مجازی بسیار گسترده شده و به جای اعضا و سمپاتهای یک سازمان، طیف وسیعی از افراد جامعه را تحت شمول قرار داده است. بعضی اقدامات تروریستی غیرسازمان یافته و خودجوش در سالهای اخیر نتیجه نفوذ رسانه های دشمن در فکر و باور طبقاتی از مردم و البته بی عملی و بی تفاوتی و خونسردی و بلاتکلیفی مسئولان فرهنگی جامعه است که میتواند هر فرد زودباور فاقد اندیشه ای را به یک سرباز غیر رسمی سازمانهای تروریستی بدل سازد.

12- امام یک چیزی می دانست که هیچ گاه منافقین را تأیید نکرد. در حالی که تقریبا اغلب سران انقلاب در برهه ای ولو به شکل محدود موید سازمان بودند امام همواره از تأیید آنان اجتناب می ورزید. امام هیچ گاه معتقد به عملیات نظامی و مسلحانه برای براندازی سلطنت نبود. امام را باید مبدع جنگ نرم دانست که با سلاح کتاب و نوار و کاغذ و منبر به مصاف با حاکمیت طاغوت رفت و رشد فکری و بیداری ملت را متضمن پیروزی انقلاب بزرگ فرهنگی خویش می دانست. رفتارهای خشنونت آمیز منافقین همواره باعث تنفر عموم بود تا جاییکه تقریبا همه گروههای سیاسی حتی در اپوزیسیون از منافقین برائت جسته اند. منافقین هم که هیچگاه توفیقی در به دست آوردن پایگاه مردمی نداشتند از قبل از انقلاب به رغم آگاهی از اینکه مورد تأیید امام نیستند تا سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، منافقانه دم از همراهی و حمایت از امام می زدند تا بلکه وجهه ای برای خود در نزد مردم به دست آورند.

13- منافقین در رسانه های خود انواع جنایتها و ترورها را گردن گرفته اند از ترور شهدای بزرگوار محراب و انفجار دادستانی تا ترور شهروندان عادی حامی نظام اعم از معلم پرورشی یا کاسب و راننده و ... و بارها به شرح این حماسه های پوشالی پرداخته اند اما هیچگاه مسئولیت دو انفجار بزرگ در سال شصت که به شهادت عزیزانی چون بهشتی و رجایی و باهنر و .... منجر گردید را برعهده نگرفته اند. این مساله با تحلیلهای متفاوتی همراه بوده است. عده ای ترس از مسئولیت اجتماعی و یا حقوقی این جنایات را دلیل این موضوع دانسته اند؛ عده ای نیز بر این باورند سازمان جاسوسی و جوخه ترور دیگری هم در کشور فعال بوده که تا به امروز در شهادت بزرگ مردانی چون کاظمی آشتیانی و فخری زاده و هنیه و ... نقش داشته است

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب، دوباره پیروز خواهد شد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۰۶ ب.ظ

روایتی از ۱۲ بهمن ۵۷؛ از فرودگاه تا بهشت زهرا - ایمنا

 

دهه فجر دیگری از راه رسید. در هیچ گمانه ای، عمر انقلاب با این حجم از موانع و عداوتها تا این سن قابل پیش بینی نبود. تا این جای کار، خدا پشت و پناه این ملت بود.

انقلاب اسلامی پیروز شد. سالگرد آن را تبریک می گویم. ثمره انقلاب شد نظام موجود که با تمام ضعف هایش بهتر از نظام های برآمده از مکاتب مادی بشر عمل کرده است؛ اما زمانی میتوانیم پیروزی نظام اسلامی را نیز جشن بگیریم که ختم به ایجاد مملکت اسلامی شود یعنی دولت(مجموعه نهادهای مرتبط با قدرت) و ملت در مسیر اسلام قدم بردارند. فکرها و رویکردها اسلامی شود. کسی منافع شخصی و قبیله ای و باندی را به منافع اسلام و میهن ترجیح ندهد. استقلال در اقتصاد و فرهنگ و تمدن حاصل شود. شکاف طبقاتی و تبعیض از بین برود. رفاه و عدالت اجتماعی فراگیر شود. غیرت و خودباوری در جامعه حاکم گرذد. سبک زندگی فردی و اجتماعی و مدیریتی مبتنی بر آموزه های الهی و انسانی باشد و... ان شاءالله آن روز را هم جشن خواهیم گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جمعه قزوین، پَر!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۴۱ ب.ظ

امام جمعه قزوین: کسانی می‌خواهند، نماینده مجلس شوند تا «راحت‌تر» دزدی کنند  / برنده «دو قطبی‌سازی» با حجاب و بی‌حجاب ، دشمن است - خبرآنلاین

 

حجت الاسلام عابدینی نماینده ولی فقیه در استان قزوین ظرف روزهای آینده جای خود را به حجت الاسلام مظفری خواهد داد.

شنیده شده وی به همان علتی برکنار شد که پیش تر حجت الاسلام سعید لواسانی از امامت جمعه لواسان عزل شده بود. حجت الاسلام عابدینی در افشاگری بر ضد بعضی زمین خواری ها و مفاسد اقتصادی پیشگام بود، در ماجرای "هفت سنگان" که از آن به عنوان باستی هیلز قزوین یاد می شود از تریبون نماز جمعه بر ضد رانت و تبعیض و اشرافی گری خروشید، در دفاع از فرماندار بسیجی قزوین که به خاطر افشای زد و بندهای بعضی مسئولان قضایی عزل و بازداشت شد ایستاد، همواره صدای مردم ضعیف و مطالبه گر عدالت بود چونان که رهبر معظم انقلاب امر به معروف و نهی از منکر را در حوزه مسئولان مهم دانست...

امیدوارم تصمیم گیران نهادهای بالادستی همان قدر که حساسیت دارند افراد ناسازگار با فضای غالب را پر و بال ندهند حواسشان به عملکرد بنیاد به اصطلاح مستضعفان هم باشد، روی بعضی ائمه جمعه همنشین با متهمان اقتصادی هم حساسیت داشته باشند.

برای این انقلاب و نظام خونهای بسیاری ریخته شد. نگذاریم آبروی انقلاب اسلامی به خاطر اهمال و تعلل و بی تعهدی برخی مسئولان صدمه ببیند. 

حاج آقای مظفری هم امام جماعت مسجد محل ماست در پردیسان قم. برای ایشان در این منصب مهم که باید تریبون حق و عدالت در استان قزوین باشد آرزوی موفقیت دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفر سرخ

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۰۳ ب.ظ

دانلود کتاب سفر سرخ

 

یک بچه دانشجوی هجده نوزده ساله یتیم در شهری جنوبی میتواند کاری کند که شعاع وجودش در سپهر تاریخ حماسه و معنویت کشورش جاودانه شود.

برخلاف بعضی ها که تصور میکنند آدمها حتماً باید وصل به جایی باشند، اهل شهرهای بالا باشند، مشهور و ذی نفوذ و پولدار و... باشند که به جایی رسیده و تأثیرگذار شوند سید حسین علم الهدی نوجوانی خود را با درد یتیمی در شرجی طاقت سوز اهواز گذراند. راهپیمایی بزرگ و تاریخی بچه دبیرستانیهای اهواز به رهبری سیدحسین، علامت ظهور شخصیتی خوش آتیه و آینده ساز در پهنه روزگار بود. از کلاسهای فرهنگی تا فعالیتهای رزمی، او و دوستانش در سازمان مخفی موحدین، اهواز و کل خوزستان را در صحنه مبارزه با رژیم ستمشاهی پیشتاز ساختند. قطع صدور نفت جنوب، مجازات انقلابی عناصر بیگانه غارتگر نفت، تأدیب ریاست شهربانی کرمان که دستش در خون مردم این شهر آلوده بود، برخورد انقلابی در تهران با نماینده مجلس روحانی نمایی که برای امام شاخ و شانه می کشید، انسجام مبارزاتی حزب الله در دانشگاه فردوسی مشهد، مواجهه با مارکسیستها و عناصر وابسته به رژیم، استمرار بیدارگری و محرومیت زدایی پس از پیروزی انقلاب، اجرای برنامه تفسیری و فرهنگی در صدا و سیمای خوزستان، برخورد با فتنه خلق عرب، پیگیری عالمانه و انقلابی برای احیا و تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، افشای ماهیت عناصر ملی گرای حاکم در استان، تقابل با تجاوز ارتش بعث، بسیج عشایر برای دیدار با امام و شکست تبلیغاتی دشمن، خلق حماسه ماندگار هویزه و شهادت در سن 22 سالگی... مگر میتوان فهرستی از فعالیتهای تأثیرگذار و جریان ساز این دانشجوی شهید جوان را تهیه نمود؟ سید حسین علم الهدی، علم هدایت جوانان مومن انقلاب در عرصه جهاد فکری و فرهنگی و مبارزاتی است. رحمت الله علیه. سید حسین نهج البلاغه را فقط نخواند که حفظ کند؛ به آن عمل کرد.

کتاب "سفر سرخ" به قلم نصرت الله محموزاده را خواندم و لذت بردم و به همه توصیه میکنم این اثر فاخر و جذاب را حتماً بخوانند. این اثر از آن دست کارهایی است که باید در تاریخ بماند و رائحه ای از فجر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در افق نگاه نسلهای آینده به میراث بگذارد. زندگی پرماجرای سیدحسین علم الهدی کاملاً قابلیت ساخت فیلم های سینمایی و سریال تلویزیونی پر کشش و اثرگذار را دارد.

راستش یک چیزی در این کتاب حسرت مرا بسیار برانگیخت. شخصیتی در دل زندگی سیدحسین وجود دارد اهل خوزستان به نام شیخ هادی کرمی که رهبری جریان موحدین را برعهده داشته. او بعد از سال 60 ساکن شهر قم شد و در سال 85 درگذشت. حیف شد من از سال هشتاد ساکن قم شدم ولی شناختی از او نداشتم که دنبالش رفته و توفیق آشنایی و ملاقاتش را بیابم. اگر کسی میداند قبر این طلبه مبارز و گمنام کجا قرار داد ممنون میشوم به من اطلاع بدهد.

خدا پدر کسی که این کتاب را به من هدیه داد هم بیامرزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک سوزن لااقل به خودتان!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۵۲ ق.ظ

جناب حجت الاسلام و المسلمین راجی! ضمن تشکر از زحمات شما

از شفاف نیوز تا نود سیاسی، دستپخت تیم رسانه ای چه کسی بوده اند؟ موهن ترین فیک نیوزها در تخریب رقبای ارزشی و ایجاد شایعات محیرالعقول و بداخلاقی های انتخاباتی وابسته به کدام طیف بودند؟ همین الان چقدر هزینه می شود رسانه های وابسته به نامزد پایین جدولی انتخابات و شریک و سهم خواه دولت به سیاه نمایی از دوستان متدین و ماستمالی اشتباهات رفیق تاکتیکی خود بپردازند؟

با مطالعه عرض می کنم آنهایی که آرمانها و شعارهای اسلام و انقلاب را خرج چهره ها و دفاع از میز و قدرت اشخاص کردند عاقبت به خیر نشدند.

انتخابات تمام شده و قرائن نشان می دهد دیگر به این شکل تکرار نخواهد شد. شکست را بپذیرید و کمی هم در رفتار و سکنات هم تیمی های خود آسیب شناسی کنید. چرا بیست سال است جوانان حزب الله نظری متفاوت از بعضی سلبریتی های منبری و مداح دارند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آل سقوط

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۰۹ ق.ظ

به مناسبت سالروز شهادت عالم مظلوم شیخ نمر باقر النمر - سایت جامع امام خمینی  رحمة الله علیه

 

امسال عربستان در سالگرد اعدام ناجوانمردانه روحانی شیعه باقرالنمر حداقل سه مانور سیاسی همزمان را به اجرا در آورد. اعدام ناگهانی چند ایرانی به اتهام قاچاق، خروج از سرمایه گذاری در یکی از صنایع بهداشتی و مصرفی ایران، جنجال رسانه ای پیرامون حمایت مالی ایران از حزب الله که با همراهی دولت لبنان در بازرسی از چمدان مسافران ایرانی همراه شد.

آل سعود اذعان دارد که دستش برسد همان آل سعود وهابی خون آشام است که هر جا توانسته بر ضد ایران و همپیمانان ایران خباثت به خرج داده. غرّه شدن این گاو شیرده آمریکا پس از پیروزی مزدورانش در سوریه رقم خورده است. اعدام باقر النمر به تلافی مرگ یکی از فرماندهان همپیمان سعودی در نبرد با دولت اسد انجام گرفته بود در حالیکه این فقیه شیعه هیچگاه دست به سلاح نبرد. بعد از این جنایت البته آل سعود تاوانی پس داد که در خاطرش مانده و حالا میخواهد دلی از عزا در بیاورد.

 باد سعودی ها به زودی خالی خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب در نه دی پیروز شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۳، ۰۳:۳۵ ب.ظ

نگاهی به حماسه سازان نهم دی‌ماه ۵۷ در تربت‌حیدریه - خبرگزاری مهر | اخبار  ایران و جهان | Mehr News Agency

 

در شهر تربت حیدریه، اماکنی از قبیل بیمارستان و خیابان و... به نام نه دی وجود دارد. جالب است بدانید این نامگذاری مربوط به قبل از وقایع سال 88 و قیام سراسری نهم دی در مقابله با فتنه گران است.

همه جای ایران، انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 پیروز شد به جز تربت حیدریه! مردم غیور این شهر با رهبری روحانیت، 43 روز قبل از پیروزی انقلاب یعنی در نهم دی ماه سال 57 به خیابان ها آمدند، مجسمه شاه را پایین کشیدند، نه شهید تقدیم اسلام نمودند و با متواری شدن مسئولان وابسته به رژیم طاغوت و فرار نظامیان طرفدار شاه، کمیته ای خودجوش تشکیل داده و تحت نظر علما اداره امور شهر را در اختیار گرفتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیت الله طاهری گرگانی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۴۴ ق.ظ

تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت الله سید حبیب الله طاهری گرگانی | پاتوق  کتاب فردا

 

تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت الله سید حبیب الله طاهری را خواندم و لذت بردم. در پست قبلی برداشتی از شخصیت او را به خوانندگان عزیز وبلاگ تقدیم کردم. یکی از شیرین ترین کارها برای من این است که کتابی را درباره شخصی بخوانم و از نگاه خودم به بیان خاطره یا خاطراتی از او بپردازم. آشنایی با این شخصیت معنوی و خودساخته به همراه دریچه ای به وقایع انقلاب اسلامی در خطه گرگان و دشت که آن موقع جزو استان مازندران بود هم تجربه ای ارزنده و گرانبها به شمار می آید. این روزها که جبهه مقاومت و نیز نظام اسلامی از بیرون و درون تحت فشار است یادآوری زحمتهایی که برای تحقق این انقلاب کشیده شد آدم را بیشتر در فکر فرو می برد. هر کس که به انقلاب و خون شهدا خیانت میکند به خصوص آن دسته از مسئولانی که با رفتار خود باعث بدبینی مردم و ایجاد فاصله بین جامعه و حاکمیت می شوند در پازل دشمن قرار داشته و تیشه به ریشه این نهضت تمدن ساز می زنند. خدا کند جوانهای ما چهره دلسوزان حقیقی انقلاب و ملت را به خوبی بشناسند. خدا کند گرد غربت از صورت ارزش های دین و انقلاب زدوده شود.

روحانی حقیقی یعنی یکی مثل آیت الله گرگانی طاهری که تا مرز شهادت رفت، جانباز بود، فرزندش در خیل شهداست؛ اما کمترین توقعی از سفره انقلاب نداشت، سهمی برای خود نگرفت ساده زیست و ساده خورد و ساده پوشید اما برای حل مشکلات مردم لحظه ای آرام و قرار نداشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عالی مقام طاهر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

دوست داشت وسط مردم باشد. با آن همه سابقه کار انقلابی و دستگیری و زندان و تبعید، هیچ پیشنهادی را برای تصدی مسئولیتهای بزرگ اداری و سازمانی نپذیرفت. نهایتا با اصرار علما نامزد مجلس خبرگان شد.

ماشین نداشت. با محافظش که یک طلبه بود بعد از نماز سوار تاکسی می شد. منافقین کمین کردند. یک گلوله از پشت سر به کتف راستش و یک گلوله به کتف چپش زدند. یک تیر خلاص هم به سرش؛ اما تقدیر این بود که زنده بماند. محافظش به شهادت رسید.

ماشین هم که گرفت یک پیکان بود با هزینه خودش خرید. محافظها سوار همان می شدند با او این طرف و آن طرف می رفتند.

یک خانه ساده قدیمی داشت و بس. ملک و اندوخته ای نداشت. رییس حوزه علمیه بود، نماینده مجلس خبرگان بود، مبارز قبل انقلاب و جانباز بعد انقلاب، بزرگ و معتمد شهر بود، بزرگترین شخصیتهای مملکت او را می شناختند و برایش احترام قائل بودند، امتیازی نخواست، ریالی از بیت المال نمی گرفت، از ثروتمندان متوقع پولی نمی گرفت، به وجوهات شرعی که در اختیارش بود دست نمیزد مگر به قدر نیاز و سهم یک طلبه معمولی. برای همین گاهی مجبور می شد از دوستان بازاری اش پولی قرض بگیرد. در عوض حواسش به مستمندان و محرومان بود که در حد توان گره گشای کارشان باشد. شیعه یا سنی فرقی نمی کرد. سعی میکرد نگذارد کسی از پیشش دست خالی برود. عمران و آبادی مناطق محروم را پیگیری میکرد.

کاروان پیاده زیارت امام رضا راه انداخت؛ هر سال از گرگان تا مشهد. نمی گذاشت وارد شهر و مسجدی میشوند کسی او را به مردم معرفی کند. پشت سر آدم عادی هم می ایستاد به نماز، گمنام و بی ادعا.

معاون وزیر و کلی مسئول شهری و استانی بی خبر آمدند مسجد پشت سرش نماز خواندند. خواستند با او نشستی هم داشته باشند. خوش و بشی کرد و خیر مقدم گفت. اما؛ شب جمعه بود. گفت این مردم منتظرند مثل همیشه برایشان دعای کمیل بخوانم. جلسه باشد فرصتی دیگر.

سیدمحمدطاهر را خیلی دوست داشت. معتقد بود این پسر از آن طلبه های موفق و آینده دار است. سال 62 در مجنون مفقود شد. یک مجلس هم برایش نگرفت. اطلاعیه ای نزد. گفت او که به بهترین پاداش عالم خلقت رسید. من نمیخواهم با شهادت او وجهه و امتیاز و مقبولیتی کسب کنم. کسی به خاطر او به من رأی بدهد و... خیلی ها تا سالهای سال نفهمیدند او پدر شهید است.

این کارها را کرد که نه فقط مردم، نه فقط شیعیان، هر که دل صاف و نگاه زلالی داشت خریدار حرفش بود. وجودش مردم را یاد خدا می انداخت. نفسش حق بود و راه حق را نشان میداد. عالم اهل سنت منطقه که صلاحیتش هم برای نامزدی خبرگان تأیید شده بود به نفع او کنار کشید. به مردم گفت خیر شما در این است چنین انسان خودساخته و دلسوز و با مرامی نماینده تان باشد؛ به آیت الله سید حبیب الله طاهری گرگانی رأی بدهید. روز تشییعش قیامتی بر پا شد. یک سال بعد پسر هم از راه رسید و در کنار پدر آرمید.

 

آیت الله سید حبیب الله طاهری پدر شهید سید محمدطاهر طاهری - راه راستی

  • سیدحمید مشتاقی نیا