اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۱۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی عدالتی» ثبت شده است

دلهایی که از دست شما خون است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۴۱ ق.ظ

photo_2022-11-06_09-16-04_mq4z.jpg

 

عباراتی که در تصویر می بینید حرف دل بچه های خون دل خورده انقلاب اسلامی است.

روی طلق حفاظ موتورش نوشته: "مسئولین محترم، این اوضاعی که توی کشور درست شده صدقه سر شما و بچه هاتونه.

به امام و شهدا و انقلاب که ظاهرا اعتقادی ندارید، لااقل برای حفظ صندلی خودتون به فکر مردم باشید."

 

"ما برای امام و انقلاب آمدیم ...

مسئولین خیال بد نکنند..."

واقعیت همین است که این برادر موتوری ما بیان داشت. موتور انقلاب اسلامی با فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت و خدمت روشن است و کار می کند. اگر خللی در امور می بینید چوبی است که بعضی دوست نماهای منفعت طلب و یغماگر لای چرخ نظام گذاشته اند. جماعتی که میز خود را مساوری با نظام دانسته، صدای منتقدان دلسوز را خاموش می سازند و امروز با ندانم کاری و رفتارهای متناقض با گفتارشان و تبعیض خلاف داعیه عدالت شان، برای دشمن کوچه باز کرده اند؛ خرس خاله هایی هستند که به موازات بدخواهی دشمن و توطئه و هجمه اجانب، اعتبار و رویکرد حاکمیت دینی را در راستای مطامع خویش به انحراف کشانده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقام معظم رهبری هم در صف معترضان است!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۴۴ ب.ظ

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی

 

من نمیدانم این آمارهای عجیب و غریب بعضی مسئولان و نهادها و بولتن ها دقیقا بر مبنای کدام فرآیند علمی و پژوهشی تهیه و بررسی و اعلام میشود. مثلا اینکه مسئولی در قامت ملی می آید و میگوید بررسی کرده ایم سه درصد یا سه دهم درصد جمعیت کشور جزو اغتشاشگران هستند محل سوال و تردید است؛ اما ادامه سخنانش که می گوید فی المثل هشتتاد و سه درصد مردم هم جزو معترضینند دیگر قابل باور نیست و دستشان را در آمار سازی رو می کند.

اصلا با سیر بررسی و آمار دهی مسئولان کاری ندارم که چه میزان بر پایه روشهای علمی است و اینکه اساسا تعریف این عزیزان از مردم و اعتراض چیست؛ اما نکته اینجاست که اگر این دوستان کمی دقت و شناخت از حقایق انسان و جامعه داشته باشند باید متوجه باشند که مگر کسی پیدا می شود که نسبت به امور جاری کشور –حالا هر کشوری که باشد- رضایت صد در صدی داشته باشد، چه برسد در جامعه ای دینی با اهداف و آرمانهایی جهانی و تمدن ساز و از قضا وجود مسئولانی بعضا ضعیف و بی اعتقاد؟

اگر مسئولان میخواهند آمارشان درست و قابل باور باشد باید بر این واقعیت صحه بگذارند که تقریبا صد در صد مردم کشور نسبت به بعضی امور اعتراض دارند. حتی مقام معظم رهبری نیز در بیانات خویش به رغم تأیید راهبرد و مسیر کلی و دستاوردهای معنوی و مادی چشمگیر انقلاب اسلامی اما نسبت به برخی امور از جمله بی عدالتی در آموزش، ضعف در صنعت خودرورسازی، عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، اسراف، حقوقهای نجومی، توسعه منهای عدالت اجتماعی، شکاف طبقاتی، رفاه طلبی و رانت خواری و تجمل پرستی بعضی مسئولان و مواردی از این دست بارها اظهار گلایه و اعتراض داشته اند.

شکی نیست به طور تقریبی همه مردم ممکن است به امور جاری اعتراض و نقد جدی داشته باشند؛ اما مساله این است که چه میزان از این نقدها و اعتراضها درست و نافع و به حق یا از سر زیاده طلبی و خودخواهی است و اینکه روش بیان اعتراض در کدام چارچوب و ابزار قانونی و عقلایی تعریف و ارائه می شود؟

این که گفته شود بخشی از مردم معترض هستند هر چند با هدف جدا سازی و کوچک نمایی اغتشاشات باشد اما نشان دهنده عدم شناخت و قطع ارتباط با بدنه جامعه است. وظیفه اصلی مسئولان به جای آمارسازی های حجمی، استخراج گلایه ها و اعتراض ها و اولویت بندی برای حل مشکلات و رسیدگی به شکایتها و دردهایی است که در راستای منافع عموم و با نگاه به مشکلات اصلی خانواده ها مطرح می شود.

منتقد و معترض اصلی و جدی بعضی رویکردهای نظام، خود دلسوزان و معتقدین نظام هستند که از کژ روی ها و بد رفتاری ها و سوءمدیریت ها و سهل انگاری های برخی مسئولان و نورچشمی ها به ستوه آمده و از سر خیرخواهی و برای دفاع از حیثیت نظام اسلامی که خون آورد شهدای بی نام و نشان این مرز و بوم است، اصلاح رویه های غلط و توجه بیشتر به ولی نعمتان مملکت و رفع موانع رشد و عدالت را مطالبه می نمایند.

باور داریم هر جا بر خلاف ژست ها و ادعاهایمان از مسیر آموزه های دین و اهداف انقلاب خارج شدیم و تنبلی یا منفعت طلبی باندی و جناحی را بر تکلیف الهی و تمدنی خویش رجحان دادیم، مرتکب ظلم و مسبب ایجاد چالش و ضربه بر پیکر نظام اسلامی بوده و اعتماد مردم را تضعیف نموده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از افلاطون و ارسطو تا قالیباف و علی کریمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

تفکر چیست؟| کاردرمانی در شرق تهران| کاردرمانی در غرب تهران| کلینیک تخصصی  دکتر صابر

 

اصل وجود حاکمیت، یک ضرورت عقلی است که درهمه تاریخ در همه اقوام و ادوار مورد توافق جوامع بشری قرار داشته و بی نظمی و بی قانونی ناشی از فقدان حاکمیت کار را به شکل گیری این دریافت عقلایی رسانده که "قانون بد، بهتر از بی قانونی است."

ظلم و زیاده خواهی و کژ روی اغلب حکومتها که باور تلازم بین قدرت و فساد را رقم زده، اندیشمندان را به چاره جویی واداشت و هر یک از زاویه نگاه فلسفی یا اعتقادی خود به تبیین آرمان شهر و مدینه فاضله پرداخته اند.

وجه مشترک همه نگرشهای مرتبط با ساماندهی جوامع و تحقق حاکمیت مطلوب، -از جمهوری افلاطون تا شعبه های ماتریالیستی فلسفه سیاسی در قالب سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از ارسطو و فلاسفه یونان باستان تا مارکس و پوپر و انقلاب بالنده خمینی کبیر واصل مترقی ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و ...- لزوم پیشتازی و حکمرانی فرهیختگان و فضلا و عالمان سیاستمدار در عرصه اداره امور معنوی و مادی جوامع انسانی بوده است.

همه ایده های حاکمیتی و انقلاب ها وجنبش های مردمی –غیر از شورش ها و هرج و مرج گرایی-  به طور معمول با رهبری و هدایت صاحبان خرد و دانشمندان اعصار صورت می گرفته است.

در همین انقلاب اسلامی به رغم تنوع آرای سیاسی و فلسفی احزاب مبارز با شاه، اما محوریت کتاب و دانش، وجه مشترک همه مبارزان بود و مناظره های معروف رهبران گروههای سیاسی اسلامی یا التقاطی و الحادی که بعضا در سیمای جمهوری اسلامی در سالهای 58 و 59 پخش شده و در سالهای اخیر تبدیل به کتاب شده اند بر پایه تبیین ایدئولوژیک تئوری های حاکمیتی مکاتب بشری یا فرا بشری قرار داشته است.

اغلب مخالفان جمهوری اسلامی در صف اپوزیسیون هم تلاش نموده اند بر مبنای خرد و فلسفه و استدلال علمی برای خود وجهه ای کسب نموده و سیطره اندیشه سیاسی خود را با اثبات توان علمی و قدرت فکری خویش محقق سازند.

در سالهای اخیر اما شاهد افول جریانهای فکری در پیشبرد اهداف سیاسی هستیم.

سال 88 میدان داری امثال مخملباف و اکبر گنجی ها در جبهه اپوزیسیون نشان داد که دست حریف از تقابل فکری و علمی با نظام اسلامی تهی است و قطعا جز تکاپو در محدوده شورش و براندازی، یارای شکل دهی به نظام  پیراسته و مطلوب سیاسی را نخواهند داشت.

از این سو نیز البته در فراق مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و هاشمی نژادها و... شاهد رشد روحانیون بزرگواری بوده ایم که جز در سطح منبر و خطابه و نهایتا اداره امور اجرایی، سخنی نو و اندیشمندانه  برای برون رفت از چالش ها و حل مشکلات فکری جامعه به خصوص نسل جوان در چنته نداشته اند. سطح تراوشات ذهنی و کلامی بزرگوارانی چون سید احمد خاتمی و کاظم صدیقی و حاج علی اکبری را با عمق علمی و راهبردی مباحث شهید مطهری و بهشتی و ... مقایسه کنید. اندیشمند کسی است که تفکراتش بعد از دهها سال نیز راهگشای جامعه و نسخه هدایت و رشد مردم باشد.

با مرور زمان اما تریبونهای نظام را گاه در اختیار کسانی دیده ایم که نهایت توانشان مدیریت جهادی است و ابدا از عمق سواد و دانش و بضاعت فکری برخوردار نبوده ولی همواره تلاش دارند به منظور حفظ موقعیت سیاسی و امتیازگیری از شرایط موجود و بقای در بازی قدرت، ایده و حرفی نو و دهان پر کن اما سطحی و فاقد مبانی علمی و فلسفی را در ادبیات سیاسی کشور رایج نموده، چند صباحی نگاهها را به خود معطوف سازند و به قیمت ایجاد شبهات فکری در جامعه که ریشه در ناپختگی و جامع الاطراف نبودن تئوریهای ماستی آنان دارد جای پایی برای خود در حیطه راهبری نظام پیدا نمایند.

از دوگانه سازی مضحک و آسیب زای بین عدالت و ولایت که برخلاف نص کلام رهبری در مشروع دانستن جایگاه همه مسئولان به شرط التزام به عدالت است، ممنوع دانستن بی قید و شرط نهی از منکر مصداقی که برخلاف صریح آموزه های دین و اصل امر به معروف و نهی از منکر است تا واژه سازی های ژورنالیستی با عنوان نو اصولگرایی که در نهایت به انتقام جویی از رقبای اصولگرا و سوپر انقلابی و ضدانقلابی و خوارج خوانی عدالت طلبان و پرونده سازی برای منقدین هلدینگ یاس و سیسمونی گیت و ... ختم گردید و در این روزها در پوستینی تازه با ادعای موهوم و فاقد فرضیه و مبنای "حاکمیت نو" گراییده است سطح راهبردی جریانهای سیاسی را در حد فعالان فیک مجازی و پادوهای بولتن نویس باندهای قدرت و ثروت کاهش داد و منجر به سردرگمی جامعه گردید.

درد آن جاست که گردانهای سایبری که به شکل سازمانی از بیت المال مسلمین جهت تقابل با تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن ارتزاق می کنند مکلف به پوشش رسانه ای گسترده شبهه آفرینی مسئولان در سطح فضای مجازی و منکوب سازی حرکتهای عدالتخواهانه در پوشش دفاع بد و غلط از نظام و ولایت شدند. به نفع نظام اسلامی است که عَلَم عدالتخواهی و مطالبه گری در دست معتقدین به نظام باشد ولو از قالیباف و لاریجانی دل خوشی نداشته باشند، تا اینکه در اختیار معاندان ضد دین و انقلاب قرار بگیرد.

عدم تشخیص اولویتها توسط این حلقه های باج خواه اداری نظام و توجیه گران وضع وجود که اساس آموزه های دین را در مجرای تایید صلاحیت اقتدار خود و قبیله های سیاسی خود کانالیزه نموده و نظام اسلامی را به پایه های میز خویش گره زده اند و مبانی اخلاقی و عدالتخواهانه دین و آرمانهای سرخ و جهانی شهدا را دست و پا گیر دانسته و به انحای مختلف درصدد ایجاد تحریف در شعائر و اهداف انقلاب و داعیه مصلحت بینی های منفعت طلبانه در راستای بهره برداری بیشتر طایفه خودنظام پندار برآمده اند، جامعه جوان امروز را دچار تردیدهای بسیاری نموده و تناقض در اجرای عدالت اعم از وجوه اجتماعی یا قضایی آن باعث رویگردانی لایه هایی از اجتماع نسبت به اصل حاکمیت دینی گردیده است.

به همان میزان که محوریت لمپن های بی سوادی چون علی کریمی و سام رجبی و... میتواند جریان ضدانقلاب را به ورطه نابودی و ورشکستگی و گسست بکشاند، محوریت عناصر غیر متفکر و فاقد دانشی چون قالیباف که تلاش دارند در قامتی فراتر از ظرفیت خود ظاهر شوند نیز ممکن است منجر به توقف حرکت انقلاب اسلامی از مسیر جهان شمول تمدن سازی و اشاعه سطحی نگری و تبدیل حاکمیت دینی به شمایلی صوری و شعاری و درون مایه تهی از فحوای قرآنی و علوی گردد.

جریان سازی و پویندگی و حیات هر خط و منش فکری در همه حوزه های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... تنها با میدان داری فضلا و اندیشمندان و خردورزان جامع نگر و دوراندیش معنا و تأثیر پیدا خواهد کرد.

بازگشت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی مستضعفان، راه برون رفت از وضع موجود -که ماحصل تناقضات گفتاری و عملی مسئولان و نورچشمی هاست- و جلب اعتماد بدنه نجیب مردمی خواهد بود، که البته بازخوانی این مبانی و طرح نقشه عملیاتی آرمانهای جهانی خمینی کبیر و منظومه نجات بخش تفکر و گفتمان رهبری تنها از رهگذر بحث و بررسی و مداقه صاحبان فضل و نخبگان خردمند و سالم و مستقل حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ته اقتدار قضایی در برخورد با گردن کلفتها!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۱۱ ب.ظ

حمله دادستان کل کشور به مولوی عبدالحمید/ بنده امروز پای فیلتر کردن‌ها ایستادم و خیلی فحش خوردم

 

دادستان کل کشور در جلسه پرسش و پاسخ با طلاب در قم:

آن زمانی که حضرت آقا فرمودند شبیخون فرهنگیست، مسوولین فضا را رها کردند، آن زمان که فرمودند فضای مجازی، باز شاهد رهایی بودیم؛ در دولت قبل بزرگ‌ترین خیانت دولت قبل، همین سرپیچی از دستور آقاست. ما فریاد زدیم اما به نتیجه نرسیدیم چون تمام اختیارات به دست بنده نیست. بنده به عنوان دادستان کل، برای مسوولینی که مرتکب این تخلفات شدند، پرونده تشکیل دادم، ثبت هم شد ولی این که رسیدگی نشده، من نمی‌توانم علت این مسأله را عرض کنم!!

 

در مورد بورس هم با توجه به مسؤولیت بنده در شورای عالی بورس باید گفت که اگر عرض کنم که در این شورا چقدر فریاد زدم اما آنجا ترکیب شورای عالی بورس طوریست که اعضای بورس اکثریت هستند و بنده فقط یک رأی دارم و هشدار و تذکر دادم که این خیانت‌ها دارد انجام می‌شود و رونوشت آن پرونده‌های تخلفات را برای مقامات عالی هم ارسال کردم. منتهی شرایط کشور به گونه ایست که گاهی از اوقات اقتضا می‌کند ما دفع افسد به فاسد کنیم!!

 

حجت الاسلام والمسلمین منتظری اظهار کرد: امروز ما به لحاظ این که با دشمنان خارجی رو به رو هستیم که اینگونه جنگ‌های ترکیبی را برای ما تشکیل دادند، ناچاریم از بعضی مسائل فعلاً بر اساس مصالحی که بزرگان تشخیص می‌دهند، اغماض و چشم پوشی کنیم!!

 

وی خطاب به حوزویان گفت: در خصوص مساله بدحجابی فریاد بزنید و مطالبه کنید. در سخنرانی‌ها، در مقاله‌ها و در مصاحبه‌ها مطالبه کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوکراینی های سوسول!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۴۵ ب.ظ

ساعاتی پیش مشاور زلنسکی در سخنانی، تعداد کشته های نظامی اوکراین در جنگ سهمگین با روسیه را حدود 13000 نفر اعلام کرد.

جالب است که کشور ما صرفا در حوادث سالانه ناشی از تصادفات جاده ای چیزی حدود همین آمار تلفات را شاهد است. نه کسی اعتراضی می کند. نه صدایی از سازمانهای حقوق بشری بلند میشود. نه خودروسازها بابت قصورشان به دادگاه می روند، نه مسئولان ناراحتند نه معترضان و اغتشاشگران مطالبه ای در این خصوص دارند نه کسی دنبال استاندارد سازی و ارتقای کیفیت خودروها و راههای مواصلاتی است، نه هیچ کاندیدایی وعده اصلاح آن را می دهد نه حتی دشمنان نظام و نهادهای بین المللی از این حربه برای اثبات سوءمدیریت در نظام و فشار بر حاکمیت استفاده میکنند و...

یک جنگ بی سر و صدا در کشور ما جاری است. صدها نفر هر سال به خاک و خون کشیده می شوند. اراده ای هم برای حل و فصل آن و تنبیه متجاوزان به حقوق مردم دیده نمی شود. دشمن هم نیازی به آغاز جنگ نظامی و مرزی برای ایجاد تلفات نمی بیند. یا با طراحی دشمن یا با خیانت دوست، داریم نسل خودمان را منقرض میکنیم.

 

خودروهای بی کیفیت - 2

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره "سند تحول دولت مردمی"

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۷ ق.ظ

سند تحول دولت سیزدهم از چه می‌گوید؟

 

این که دولت طرحی بزرگ و سازنده را در دست مطالعه و بررسی و تصویب قرار داده تا در راستای تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی منجر به ایجاد بستر تحول شود به خودی خود قابل تقدیر و ستایش است و نشان از تأثیر مطالبه گری جامعه در خصوص اصلاح ضعفها و ترمیم فاصله هایی است که نسبت به اهداف و شعارها و آرمانهای انقلاب به وجود آمده است.

نکته ای که در این بین بیشتر باید برای طراحان محترم که قطعا از صاحب این قلم با سوادتر و خوش فکرتر هستند مورد توجه قرار بگیرد تبیین ریز موضوعات و مراحل دستیابی به اهداف یا به قول دیگر نقشه دقیق عملیاتی طرح است.

مثلا این که گفته شود عدالت آموزشی باید محقق شود و در نهایت پیشنهاد شود که بسیاری از مطالب آموزشی فرا متنی و آموزنده مرتبط با تقویت درس یا کنکور به طور رایگان از طریق شبکه های مجازی یا رسانه ملی در اختیار دانش آموزان قرار بگیرد نه تنها قدم چندانی در رفع تبعیض آموزشی نیست بلکه ابدا قادر به رفع احساس تبعیض نیز نخواهد بود. باید دید آیا اساس تشکیل مدارس غیردولتی و پولی کار درستی است یا نه؟ نمرات بالای مدارس پولی که گاه به نیّت کسب شهرت و جذب مشتری بیشتر به دانش آموزان اعطا میشود در ارتقای معدل و تسهیل در ورود و انتخاب رشته دانشگاه چقدر موثر است؟ نسبت مدارس غیرانتفاعی و شیوه فعلی برگزاری کنکور با عدالت چیست؟

مثلا این که گفته شود باید شرایط ازدواج جوانان فراهم شود و قرار گذاشته شود که خدمت سربازان زیر 23 سال در صورت ازدواج نه ماه کاسته شود باید با این پیوست همراه باشد که اساسا جوانی که در مقطع تحصیل است چگونه میتواند مخارج مربوط به ازدواج را تأمین کند؟ اگر قصد ادامه تحصیل را داشت چه؟ یا چرا برای تسهیل واقعی ازدواج اقدام به حذف دروس زائد مدارس و دانشگاه و کوتاه نمودن سالهای تحصیل و سربازی نمی کنیم؟

مثلا این که گفته شود بانکداری ما باید به طور کامل اسلامی شود باید توضیحش نیز مشخص باشد که بالاخره منظور از اسلامی شدن بانک چیست؟ حتی فتوای صریح مراجع در مخالفت با اخذ دیرکرد وام مورد اعتنا قرار نمیگیرد. ربوی بودن یا نبودن بانکها محل مناقشه قرار گرفته است. در حال حاضر عده ای از روحانیون که چرب و شیرین دنیا زیر زبانشان مزه کرده و به پول و مکنتی دست یافته اند به چیزی جز افزایش سرمایه خود نمی اندیشند. از این رو در تلاشند معنای ربا را وارونه جلوه داده و مدعی شده اند با توجه به افزایش تورم و از دست رفتن ارزش پول، عدم اخذ سود به منزله ربوی شدن قرض است! انگار در زمان ائمه ارزش اموال قرضی مانند گندم و ... در اثر قحطی و ... بالا و پایین نمی شد. انگار یادمان رفته است که تأکید فراوان بر اجر بسیار عظیم و ثواب گسترده قرض الحسنه  دقیقا به خاطر همین ایثاری است که در ازای کاهش احتمالی ارزش پول یا کالای قرضی صورت می گیرد. شوراهای فقهی در بعضی بانکها یا موسسات مالی خصوصی هم اغلب فعالیت صوری داشته و به نظر میرسد بیشتر دنبال پیدا نمودن راه فرار و توجیه یا به اصطلاح عموم، کلاه شرعی برای پیشبرد برنامه های بانکی هستند و نه سوق دادن بانک به سمت شرع و عدالت و با ارتباطاتی که در رده های مدیریتی بانکها پیدا میکنند بعضا بار خودشان و اقوام و دوستان را تا چند نسل بعد می بندند.

فارغ از ربوی بودن یا نبودن بانکداری، اساس رویکرد بانکها در خدمتگزاری به سرمایه داران و نه تقویت مستضعفان تلقی میشود که به یقین با گسترش عدالت در جامعه دینی همسو نیست.

باز هم تأکید میکنم اصل دغدغه ای که در دولت آقای رییسی برای تقویت جامعه و اصلاح امور و حرکت به سمت رشد و عدالت وجود دارد شایسته تقدیر است اما نگاه تحول آفرین بی واهمه از هیاهوی ذی نفعان نفوذ کرده در هرم قدرت، طرحی عقلایی و متهورانه برای کم نمودن فاصله نظام با آنچه که اهداف اسلام در زمینه اقتصاد و معیشت و محرومیت زدایی و عدالت اجتماعی و ... است لازم دارد و حرف آخر آنکه ورای همه طرحهای خوب و جامع، نیازمند مدیران معتقد و با انگیزه ای در همه رده های اجرایی هستیم تا به بهانه های واهی و از سر ضعف و کاهلی و بی اعتقادی، زمینه انزوا و تعطیلی طرحها و برنامه های سازنده و تمدن آفرین را فراهم نیاورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های ایذه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۴ ب.ظ

photo_2022-11-22_18-28-52_yt36.jpg

 

به بچه های ایذه حق میدهم کمی دلگیر باشند. بچه های جهادی و حزب اللهی ایذه از کم لطفی های مسئولان امنیتی و قضایی در سالهای اخیر گله دارند و انگیزه شان را برای حضور در میدان و روشنگری و هدایت رسانه ای و فکری مردم از دست داده اند.

من به این بچه ها حق میدهم. خودم و دوستان نزدیکم بارها طعم تلخ آزار بعضی از نهادها و مسئولان را چشیده ایم. بسیاری از مسئولان سرمست از قدرت، همواره تلاش نمودند منتقدان خود را با اتهام ضدیت با نظام و از طریق پرونده سازی و گزارشات ساختگی از میدان به در کنند. همّ و غمّی که بعضی مسئولان برای برخورد با انقلابی های منتقد و عدالتخواه نشان دادند در مواجهه با مخالفان نظام به کار نیستند.

شخصا با شکایت دو امام جمعه، یک رییس کل دادگستری استان، یک دادستان، دو عضو شورای شهر، نیروی انتظامی، سپاه و... بارها به دادگاه رفته ام. گاهی هم مسئولان دادگاه ویژه بدون وجود شاکی خصوصی! احضارم کردند. گاهی عزیزان اطلاعات شیطنت کردند. وضع من البته بهتر از بعضی دوستان عدالتخواه دیگر قم مثل شیخ علیرضا جهانشاهی، شیخ موسی علیزاده، محسن شیرازی و ... بوده است.

یک نکته را باید دوستان ایذه ای و سایر دوستان عدالتخواه و انقلابی مدّنظر قرار دهند. ما قرار نیست از نهادها و ادارات و مسئولان دفاع کنیم. اتفاقا منتقد اصلی عملکرد بعضی مسئولان و نهادها خود ما هستیم و معتقدیم هر جا اشتباه و غلطی صورت گرفت بخاطر فاصله مسئولان با خط و مشی انقلاب و اسلام بوده است.

اما

نظام اسلامی خون آورد شهدای مظلوم این آب و خاک است. خدا غریب است و احکام و آیینش مورد هجمه قرار گرفته است. ما از اساس حاکمیت دینی، جایگاه ولایت فقیه و آموزه های مکتب وحی با جان و دل حمایت میکنیم. مصاف این دوماه رویارویی جماعتی واداده شهوت پرست و دین گریز بود که نسبتی با مطالبات واقعی مردم رنج کشیده و وفادار این مرز و بوم ندارند.

انقلاب اسلامی امانت تاریخی شهداست و صیانت از آن تکلیف دلدادگان مکتب عاشورا. همان طور که در قبال انحراف بعضی مسئولان از اهداف انقلاب ایستادیم و طعم هر ناجوانمردی و زیرآب زنی و تهمتی را از سوی آنها به جان خریدیم در مقابل هجمه به اصل انقلاب اسلامی و آرمانهای شهدا نیز با تمام توان خواهیم ایستاد و به تاسی از آرمان علی وردی ها و سجاد شهرکی ها و سید روح الله عجمیان و... جامه سرخ وصال را مزد عاشقی خویش میدانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی با طعم س ک س و خشونت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ق.ظ

تجاوز یک مغازه دار به چند زن / در تهران رخ داد !!! + فیلم

 

ما  هم طرفدار آزادی هستیم. اصلا امر به معروف و نهی از منکر یعنی ضمانت آزادی در اسلام که حکومتها معمولا دل خوشی از آن ندارند. ما طرفدار آزادی نشر افکار دین در شئون زندگی هستیم. طرفدار آزادی انتقاد از مسئولانی که دو دستی به میز و فیش حقوقی شان چسبیده اند و هر صدای نقد و ایرادی را به انضمام پرونده ای نفس گیر و نابودگر، خفه میسازند.

حزب الله به دنبال آزادی است، در عرصه داخل برای ترویج احکام وحی و انتقاد از مسئولان ناکارآمد و بی اعتقاد به مصالح ملت و امت، در عرصه بین الملل آزادی برای طرح اندیشه تمدن ساز اسلام و افشای ماهیت جهانخواران و نجات مستضعفان.

اگر آزادی بیان باشد مسئولی به خودش اجازه نمی دهد دنبال رانت و باندبازی و قبیله گرایی برود، کسی در قبال مرگ دهها نفر بخاطر سوءمدیریت صنعت خودروسازی بی تفاوت نمی ماند، فرصت سوزیهای دوره مدید سربازی نادیده انگاشته نمی شود، تبعیض و شکاف طبقاتی از بین می رود، شایسته سالاری جای رابطه بازی در امور مدیریتی قرار میگیرد، ازدواج و اشتغال جوانان به عنوان زیربنایی ترین کار فرهنگی حاکمیت نگریسته می شود و...

کلی حرفها و کارهای بر زمین مانده داریم که در قالب تحقق آزادی باید به دنبال آن باشیم.

شما شکمت سیر است که سطح آزادی را در حد چند وجب پارچه روسری پایین می آوری! روسری را برداری آزاد شده ای؟ سینه هایت را بیندازی بیرون و نیشخند مردان چشم چران را ببینی به آزادی رسیده ای؟ پسرها بغلت کنند آزاد میشوی؟ سلف دانشگاه مختلط باشد به آرمانت رسیده ای؟ بعد تو دم از نجات میهن و ملت می زنی در حالی که دغدغه ملت را نداری و درد مردم را نمی شناسی؟ خدایی اش تو مامور نیستی به این که مطالبات اصلی مردم را به انحراف و فراموشی بکشانی و دست رانت خواران و غارتگران بیت المال را چند صباحی دیگر باز بگذاری؟!

البته حاکمیت هم دارد چوب غفلت از نیازهای فطری و غریزی جوانان را میخورد. حاکمیتی که شعار تمدن سازی اسلامی می دهد اما به تبعیت از غرب، سالها وقت بچه های مردم را در آموزشهای طولانی مدت و گاه بی خاصیت مدراس و دانشگاه و سربازی هدر میدهد و حواسش به غلیان نیازها و شکسته شدن قبح گناه و بالا رفتن سن ازدواج و سرد شدن میل به تشکیل خانواده نیست و نمی داند مسئولیت پذیری جوان با تشکیل خانواده میتواند بسیاری از ناهنجاری ها و هرزگردی ها و بی هویتی های رایج در سطح جامعه را از بین ببرد باید هم تاوان پس بدهد و با انقلاب شهوت و سکس و خشونت مواجه شود. هر چند این وسط باز هم جوان های مردم هستند که برای دفاع از حیثیت اسلام و میهن بر میخزند و مقابل هوسرانی اوباش شهوت زده می ایستند و شهید و مجروح می دهند.

حواس نظام هست این چند ساله چقدر آمار زورگیری های خشن در جای جای کشور افزایش پیدا کرد؟ کدام اتاق فکر فرهنگی دنبال چاره ای برای از بین بردن بستر بی قانونی و خشونت و حرام خواری و... برآمد؟ حواس نظام به فضای مجازی و سیل شبهات و تخریبها هم نبود و حواسش نبود به سر و سامان گیری صدها خانه تیمی فساد که با سوءاستفاده از نیاز طبیعی وجنسی جوانان تحریک شده فضای مجازی، عملا به سازماندهی پنهان تیم های شورش و اغتشاش انجامید.

آقای جمهوری اسلامی! جوان مردم زن میخواهد! شوهر میخواهد! درست مثل آب و غذا و حمام و دستشویی، ازدواج هم یک نیاز طبیعی است که باید به آن توجه نشان داد. انسان باید بتواند در سنی که نیاز به تکامل دارد به خواسته مشروعش برسد و آرام شود. (لتسکنوا الیها...) بماند آدمی که مسئولیت خانواده روی دوشش باشد اینقدر سبک و جلف نیست که دست به خیزشهایی از سر عقده و حرص و شهوت بزند و از ناامنی بیزار است.

سالهای آموزش را کم و خلاصه کنید. به قول رهبر معظم انقلاب دروس زائد را حذف کنید. دوره سربازی را کوتاهتر کنید. زمینه اشتغال را هم تقویت نمایید. زمینه بسیاری از آشوبهای مجازی برخاسته از شهوت و وهم و بی قیدی برطرف خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلامی که هست، اسلامی که نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۶ ب.ظ

آرمانخواهی انسان ، مستلزم تحمل رنج هاست.

 

جمهوری اسلامی پیروز نشده است به یک معنایی.

اصل نظام مستقر شد؛ اما از جمهوریت که بگذریم لااقل هنوز مانده است تا به آن چه اسلام گفته، برسیم.

زندان های ما اسلامی نیست؛ از بدو ورود و معضل تفتیش تا انتقال زندانی به بیمارستان. وضعیت بازداشتها و بازداشتگاهها که بماند.

بهداشت و درمان ما؛ از توزیع ناقص امکانات تا مراعات حال بیمار.

سربازی و نظام وظیفه، از بیهودگی دو ساله و تبعیض در تقسیم نیروها تا پایمال سازی حقوقی که خود نظام برای سرباز مفلوک تعیین کرده است.

نطام آموزش و پرورش؛ از مدت طولانی و خلاف فطرت و غریزه تا بی عدالتی در آموزش. کنکور که خودش روضه ای مجزا طلب می کند.

اقتصاد ما اسلامی نیست، بانکداری ما، بی عدالتی در معیشت و رفاه اشتغال و منابع و فرصتها، نظام اداری، اشاعه رانت و باندبازی، پدیده آقازادگی و...

علت این که اسلام بعد از چهار دهه در ارکان و اضلاع حکومت پیاده نشده؛ لزوماً ناآشنایی و عدم کشف فرامین و احکام دینی نیست که این بهانه هم خود فرصتی برای هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه به اصطلاح پژوهشی قرار گرفته است.

مسأله اصلی لااقل در مواردی که حکم شرع و موازین دین برای اداره امور مشخص اما تعطیل گردیده بر می گردد به این واقعیت تلخ که ما اساساً مسلمان کامل نداریم که دنبال تحقق کامل اسلام در عرصه حکومت باشیم. من وقتی در زندگی فردی عامل به باورهایم نباشم در زندگی جمعی هم پیگیر اصلاح امور مطابق موازین حق نخواهم بود.

چاره این معضل البته خلاف آن چه انجمن حجتیه گفته، بی اعتنایی به اصل حاکمیت دینی و سر سپردن به حکومت غیر یا ضد دینی نیست. بخشی از اسلام هم که اجرا شود بهتر از این است که کل احکام آن تعطیل شود.

می توان ذیل همین حاکمیت نیم بند اسلامی، قدم به قدم، شریعت را وارد زندگی خود و جامعه نمود.

از اصلاح و رشد نباید ناامید شد. نباید زیر میز زد و اصل حکومت اسلامی را انکار کرد؛ اما باید مراقب بود کسی را به خاطر نظر مخالف و نقد و سخن ارزنده یا مفت، لااقل به بهانه ضدیت با نظام اسلامی –نظامی که هنوز برپا نشده- مجازات نکرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست حسین شریعتمداری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۴۰۰، ۰۶:۴۶ ب.ظ

قبل از آنکه بخواهم متن خوب و جامع خانم آسوپار را بازنشر دهم لازم است تاکید کنم یا باید همان برخوردی که با نیک آهنگ کوثر و سعید تاجیک و سعید ذاکری و دیگر منتقدان و معترضان خاندان لاریجانی و هاشمی و ... صورت گرفت با حسین قدیانی هم صورت بگیرد و یا گواهی طی درمان وی در یکی از کلینیک های روانپزشکی منتشر شود وگرنه سکوت و مماشات دستگاه قضا نشانه بی عدالتی مدعی العموم تلقی گردیده و باب هتاکی ها و بی اخلاقی های بیشتر در فضای مجازی و سطح جامعه باز خواهد شد.

زین پس مدعی العموم چگونه رویش می شود کسی را به خاطر هتک حرمت در فضای مجازی احضار و به محاکمه بکشاند؟

 

صدا به شما هم رسید؟
نوشته‌ای خطاب به استاد گرانقدرم آقای حسین شریعتمداری
کبری آسوپار

🔻این نوشتار را کسی می‌نویسد که خود را در روزنامه‌نگاری - به افتخار- شاگردی کوچک پای قلم و اندیشه شما می‌داند؛ شاگردی از راه دور. کسی که از نوجوانی دوست داشت «حسین شریعتمداری» شود و یک یادداشت او را در کیهان برای خواندن از دست نداد. شما مرا جز به نامم و یادداشت‌هایم و دیداری کوتاه و عمومی در موسسه کیهان که اول بار و تنها بار به چهره، کبری آسوپار را دیدید و نسبت به او ابراز لطف کردید، نمی‌شناسید؛ اما در صفحه توییتر من، این توییت بسیار پر بازدید، و مدت‌هایی مدید توییت پین شده‌ی صفحه‌ام بوده و بابت آن همپای لایک‌ها و تمجیدها، ناسزا هم کم نشنیده‌ام:

«علاقه‌ام به روزنامه‌نگاری سیاسی از سرمقاله‌های او بود. می‌خواستم حسین شریعتمداری بشوم! پارسال در جلسه‌ای تا متوجه‌م شد: "خانم آسوپار؟ استفاده می‌کنیم از مطالب‌شون، خیلی خوب می‌نویسن، امید ما به امثال ایشونه..." من پرواز می‌کردم. وقتی گفت به ما یادداشت بدهید، از آسمان هم رد شدم!»

🔻چرا این شرح احساس خودم را نسبت به شما می‌نویسم؟ تا بدانید این وجیزه، با همه‌ی ‌گلایه‌ها و انتقادات از حسین شریعتمداری، از سوی یکی از علاقه‌مندان شما نوشته شده است و اصلاً اگر این ارادت نبود، بعید بود نوشته‌ای نگاشته شود. از سویی شرح ارادت دادم که اگر تندی قلمم و صراحت کلامم شما را آزرد، پای جسارت این شاگرد نگذارید. چه می‌شود کرد، در صراحت هم سعی کردم شاگرد خوبی برای شمای خوب باشم!

🔻در نوشته‌تان برای آن روزنامه‌نگار هتاک به آیت‌الله مصباح یزدی که استاد اساتید ماست، او را «صمیمانه» با نام کوچک و با وصف «عزیز» خطاب کرده‌اید؛ از ارادت‌تان به او نوشته‌اید و اینکه قلمش را پشتیبان شهدا می‌دانستید؛ باز شاکرم حداقل اینجا از فعل ماضی بهره برده‌اید و نوشته‌اید «می‌دانستم» و نه «می‌دانم»؛ جناب صفارهرندی گرامی که بعد از یک هفته و خوابیدن غائله، تازه به میدان آمدند و هنوز هم بجای محکومیت هتک حرمت علامه، خاطره نگاری می‌کنند تا «فحش درمانی» نورچشمی‌شان را تئوریزه کنند، آن هم با خرج کردن از خود علامه! اما بیشتر شکرم از نعمت قدسی علامه مصباح برای ماست که حتی پس از رفتنش از این دنیا هم بانی برکت است و حداقل از پی ناسزاگویی به حضرت ایشان، سرانجام پس از بیش از یک دهه بی اخلاقی و بی ادبی‌های مکرر آن عزیز شما و آویختن هرباره‌اش به ولایت، صدای هتاکی‌هایش به گوش شما هم رسید و با حجم بالایی از قربان صدقه! یک تذکری از مربیان خود گرفت.

🔻شما نشنیدید و نبودید وقتی با هر انتقادی، کلاس نطفه شناسی و لقمه‌ شناسی آن عزیزتان به راه می‌افتاد و انقلابی و غیرانقلابی را از تیغ هتاکی‌اش می‌گذراند. شما درد خرج کردن او از رهبری حتی برای اعتراض به تبلیغات گوشه وبلاگش را نکشیدید. شما روی دلتان داغ نخورده که آن عزیزتان، پدر و مادرتان را هتک حرمت کند؛ شما ندیدید که او بجای سپر ولایت و شهدا بودن، ولایت و شهدا را سپر خود کرد. شما تیغ‌هایی را که از سر شذوذات رفتاری و قلمی او بر انقلاب و شهدا و ولایت خورد، ندیدید. شما ندیدید که چنان عجب و غرور او را گرفت که خودش را با آقا سید مرتضای آوینی قیاس کرد!

🔻بله، استاد گرانقدرم! شما شوخی و تکه‌های جنسی در یادداشت‌های مطبوعاتی او را ندیدید؛ هجوهایش را ندیدید؛ تمسخر جملات آقا و امام را در ادبیاتش ندیدید؛ نوشتنش در روزنامه اصلاح‌طلب علیه جریان انقلابی را ندیدید؛ فحاشی‌اش به دولت اصلاح‌طلب را ندیدید و حتی وقتی با شکایت دولت دوازدهم در قوه قضائیه محکوم شد، ندیدید خواص جبهه رسانه‌ای انقلاب شروع به حمایت از اویی کردند که بخاطر «فحاشی» محکوم شده بود. باید حتماً چند روز متوالی یکی از دانشمندان دینی‌مان را هتک می‌کرد تا سرانجام صدای دریدگی کلامش به شما هم برسد؟! تأسفم هم از این روست که حتی بیراه گویی‌اش به آیت‌الله مصباح هم اول بار نبود و سال ۹۲ به درخواست دوستانی از ستاد انتخاباتی دکتر قالیباف از بنده، خود من با او تماس گرفتم که اجازه دهید حرمت‌ها حفظ شود و پای بزرگان را به دعوای پس از شکست در انتخابات نکشانیم و او هم پذیرفت. اما حضرت‌تان طوری نوشته‌اید گویی اتفاق جدیدی رخ داده و آن عزیز مودب‌تان! ناگاه عنان از کف داده و لاجرم کمی! هم اختیار ادب از دستش خارج شده است دیگر! نه آقای شریعتمداری عزیز! کسی که زبانی را بلد نباشد، عصبانی هم که شود، آن زبان را نمی‌تواند همچون بلبل بر زبان بیاورد. چند نفر را بیاوریم که خود و خانواده‌هایشان مورد فحاشی و هتک حرمت او قرار گرفته و به احترام جبهه انقلاب سکوت کردند، ولی حق آن بوده که همچون دولت راهی دادسرای فرهنگ و رسانه شوند و از او شکایت قانونی کنند؛ و شما ندیدید و نشناختید؟

🔻مشکل ما او نیست؛ مگر مثل او نبوده‌اند؟ از محمد نوری‌زاد که در کیهان شما «امام خامنه‌ای» خرج می‌کرد و خرج زندگی درمی‌آورد تا اکبر گنجی اصلاح‌طلبان که تفسیر عاشورا می‌نوشت و بعد در ایستادن مقابل جمهوری اسلامی، همراه فلان زن خواننده لوس‌آنجلسی شد. نه ریزش کم داشته‌ایم و نه رویش؛ انتقاد ما اکنون به او نیست، مراحل متعدد امر به معروف و نهی از منکر را در مورد او، در سال‌های بسیار و البته در غیاب شما بزرگترها و مربیان گذرانده‌ایم و دیگر او برایمان محلی از اعراب ندارد؛ انتقادمان به شماست که تاکنون کجا بودید عزیز گرامی؟ اگر به نوشته‌ای خصوصی از شما، موج فحاشی متوقف می‌شود، وقتی عالم و آدم خطاب هتاکی‌های او بودند، کجا بودید؟ مشکل فقط دیر رسیدن است؟ نه؛ البته دیر رسیدن هم بهتر از نرسیدن آقای صفارهرندی است که گویی بجای ذنب هتاک، نگران گناهان علامه مصباح است که با «فحش درمانی» جبران شود و حتی پس از مرگ هم باعث تهذیب علامه گردد! اما مشکل فقط دیر رسیدن نیست؛ مشکل آن است که در این بزرگ کردن آدم‌های بی صلاحیت و الگو کردن او برای هزاران نوجوان انقلابی که چون کودکانی معصوم چشم به قلم و کلام شما و دیگر بزرگان رسانه‌ای جبهه انقلاب دارند، نقش داشته‌اید. شما بزرگان به جوانان این جبهه عملاً آموختید که با فحاشی و هتاکی می‌شود بزرگ شد و این مسیری روشن برای شهرت و برای انقلابی بودن است. حتی نیاز به مطالعه و نقد علمی نیست؛ چه آنکه مطبوعات اصولگرا و انقلابی هستند که ادبی‌نویس را جای تحلیل‌گر سیاسی به مخاطب جوان و نوجوان قالب کنند. فقط یادتان باشد از «حضرت ماه» بگویید؛ حالا بیانات صریح رهبر را هم لگدکوب کردید، اشکالی ندارد! بدیهی‌ست این اعتقاد بزرگان جبهه رسانه‌ای انقلاب نیست، اما در عمل آنچه نشان می‌دهند، چنین است. یک ادبی نویس را تحلیل‌گر جا زدید، بعد هم از نبود عقل تحلیلی در او و اینکه متوجه اشتباهش نیست، حیرت می‌کنید! آنقدر او را بزرگ کردید، باور کردید جز فحاشی، مدل دیگری از مواجه با نظرات یک عالم دینی را هم بلد است؟

🔻حالا یک‌بار دیگر نوشته‌تان را برای آن هتاک بخوانید، دعوت به توبه‌اش کردید؛ ان‌شاءالله توفیق توبه برای همه‌مان باشد، من بیش از همه‌ی 85 میلیون نفر ایرانی به آن محتاجم؛ ولی این جسارت را بر بنده ببخشایید که شما و جناب صفارهرندی و سایر بادکنندگان این بادکنک را بر سکوت، بر دفاع، بر نبودن، بر دیر رسیدن، بر ندیدن و بر الگوسازی نادرست دعوت به توبه کنم. نه فقط در آن همه حرمت شکنی‌ها، بلکه در آبرویی که هر بار و با هر موج فحاشی، او از جبهه انقلاب برد و دل‌هایی که شکست، شریک هستید. ندیدید چطور با تکرار توهین آن کاریکاتوریست فراری به آیت‌الله مصباح و همه توهین‌های دوران اصلاحات و بلکه بسیار بیشتر، (تئوریسین خشونت، اسلام لجنی، فحاشی به قبر ایشان، تیغ زدن مردم با ریش و ...) مضحکه‌ی ضدانقلاب‌مان کرد؟ ندیدید چطور قبح حرمت شکنی از عالم دینی و حتی توهین به مزار او را شکست؟ این قبح شکنی با عزیزم گفتن‌ها حل می‌شود؟! کیست که نداند هر کسی دیگر از هر جناحی جای این عزیزکرده کیهان و وطن‌امروز و جوان بود، اکنون یا باید از ایران می‌گریخت یا در بازداشت بود. شما ندیدید که پس از این الگوسازی‌ها، ما در توییتر یا در جلسات و کلاس‌ها با جوانان علاقه‌مند به نویسندگی مطبوعاتی، چقدر باید تلاش کنیم تا جا بیندازیم که جوان ولایتمدار باید تابلوی ادب باشد.

🔻از سویی دیگر، پدرانه و مهربان، او را دعوت به توبه کردید، پس دلجویی از خیل عظیم جوانان عاشق مصباح عزیز و شاگردان موسسه‌ای که تکفیری نامیده شد، چه می‌شود؟ شاید به آن هتاک باج داده می‌شود تا نوری‌زاد دیگری ساخته نشود، اما فکر نمی‌کنید همپای این محبت پدرانه به او، جماعتی عظیم را از جبهه انقلاب دلسرد می‌کنید؟ اعتبار حقیقی و حقوقی خود را در مقام تفقدی یک جانبه، برای چه حجمی از بی منطقی و بی اخلاقی دارید هزینه می‌کنید، اصرار دارید حسین شریعتمداری را برای جوانان حزب‌اللهی نابود کنید؟ همه زخم بخوریم تا او زخم نخورد؟ او را حفظ کنید، جای کسی را تنگ نکرده، اما همپای این باج دادن، بغض این‌سو را هم ببینید. درد و داغ این‌سو را هم ببینید. ضربه‌ای را هم که هر بار به حزب‌اللهی‌ها زده می‌شود، دریابید. شاید در خیل این‌سو هم بچه شهید و بچه یتیمی باشد، شاید این‌سو هم عاشقان ولایت باشند، گرچه بلد نباشند از بیت رهبری برای خود خانه بسازند یا بابت یک کاغذ دیواری مجازی برایشان از ولی‌فقیه تاییدیه بگیرند. مگر بچه شهید بودن و از ولایت نوشتن کافی نیست؟ ای داد، حواسم نبود؛ وصل بودن هم مهم است!

🔻شما از «بزرگترهای» جبهه‌ی رسانه‌ای انقلاب هستید و این بزرگتر بودن می‌طلبد که نگاه‌تان از رفقا و دوستان و به معنایی کلان‌تر و سیاسی‌تر، از «قبیله» فراتر رود. او چون وصل به بزرگترهاست، اجازه هر حرکتی دارد، دیگران را اما حتی نمی‌شناسید! در غربت روزنامه‌نگاران غیر وصل به بزرگترها و جریان‌ها همین بس که نه از نزدیک می‌شناسیدمان و نه برای انتشار همین نامه سرگشاده به حضرتعالی، جایی جز کانال تلگرامی شخصی و صفحه توییترم دارم و امید دارم با دست بدست شدن این وجیزه، به دست شما هم برسد. کسی نگران نباشد؛ ما الحمدلله آنقدری برای خود شأنیت قائل هستیم که تن به «فحش درمانی» ندهیم... إن‌شاءالله به دست جناب صفارهرندی هم برسد، به دست دیگران هم برسد، شاید گاهی تمایل پیدا کنند جز جلسات مکرر با مدیران رسانه‌ای و دستور از بالا، بدنه‌ی تحریریه‌ی رسانه‌های انقلابی را هم ببینند، با آنها هم «گفتگوی دوستانه» داشته و شنونده هم باشند. شاید قبل از آنکه صدای افتادن تشت رسوایی یکی از نیروهایشان گوش فلک را کر کند، به گوش آنها برسد و مسیر فاجعه را ببندند.

🔻راستی! از هتک حرمت علامه بگذریم؛ دیدید «مرگ بر جمهوری اسلامی» نوشت یا باز هم ندیدید؟

زیاده نوشتم، ببخشایید؛ اما حجم و قدمت بغض زیاده‌تر است...

شاگرد و ارادتمند همیشه‌ی شما کبری آسوپار

۱۶ تیر ۴۰۰

  • سیدحمید مشتاقی نیا

داریم پیشرفت می کنیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۰۷ ق.ظ

 

دوست طلبه ای جایی سخنرانی و پرسش و پاسخ داشت. در جواب سوالی گفت: اینطور نیست که در کشور ما اختلاس باشد و در کشورهای بزرگ و متمدن دنیا نباشد. منتها فرقش این است که در کشور ما فقط عده ای دستشان در جیب مردم است و می خورند، اما در آن کشورها همه با هم دستشان در جیب مردم است و دارند می خورند!!

 

راستش را بخواهید مدتی است احساس می کنم ما هم یواش یواش داریم به جرگه کشورهای بزرگ و متمدن دنیا ملحق می شویم!smiley

  • سیدحمید مشتاقی نیا

او ضحاک بود و شما گریان!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۳۴ ب.ظ

بعضی مسئولین هیچ فرقی با ضحاک مار دوش ندارن. اون باید هر روز مغز دو جوانو میداد مارها بخورن تا حکومتش مستدام بمونه. بعضی آقایون هم برای اینکه قدرت دست دامادها و آقازاده ها و خواهر زاده ها و... شون بچرخه باید مغزها و استعدادهای این مملکتو ذبح کنن تا اوضاع به کامشون باشه. شیطان روی دو کتف ضحاکو بوسیده بود، حالا وسط پیشانی بعضی حضراتو بوسیده.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غفلت نا موجّه!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۴:۳۰ ب.ظ

گزارش ویدئویی| ورود بنیاد مستضعفان برای آبرسانی سیار به حاشیه‌نشینان چابهار/آب شرب رایگان به ‌مردم تحویل می‌شود

 

بعد از آن که معین الدین سعیدی نماینده چابهار خبر تن فروشی و خودکشی یک زن برای تأمین آب شرب فرزندان یتیمش را افشا کرد، وزارت کشور به تشکیک در صحت این خبر پرداخت. البته در کشور ما هر خودکشی که در اعتراض به قصور مسئولین صورت بگیرد همواره مورد تشکیک قرار دارد. بنیاد مستضعفان هم امروز خبر انتقال سیار آب شرب به مناطقی از چابهار را به اطلاع مردم رساند. مدیر کل املاک و اموال بنیاد در سیستان اعلام کرد مناطق دوازده گانه حاشیه شهر چابهار فاقد حتی یک متر لوله گذاری آب و فاضلاب هستند.

نکته اول اینکه ظاهرا تا کارد به استخوان نرسد و رسوایی به وجود نیاید رگ غیرت بعضی مدعیان خدمت در دستگاه های اجرایی تکان نمی خورد.

نکته دیگر اینکه شکاف طبقاتی و بی عدالتی در توجه و خدمت به مردم ابدا در شأن یک نظام اسلامی نیست. و مسأله دیگر اینکه حقوق های بعضی از مسئولین اگر نصف شود نیازهای حداقلی و ضروری هموطنان را می توان به راحتی حل نمود. 

با تمام وجود معتقدم هر مسئولی در هر مقام و جایگاه و دستگاهی که از مشکلات و کمبودهای ضروری زندگی مردم بی خبر است و یا خبر دارد و اقدامی نمی کند از هر حیوانی پست تر و شایسته لعن و محاکمه است. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جیب بری به جای تسلی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۳ ب.ظ

 

یکی از تخلفات کارکنان دستگیر شده شهرداری و شورای شهر ساری فروش قبرهای ده دوازده میلیونی به قیمت هفتاد هشتاد میلیون تومان به مردم عزادار و مصیبت زده است که انصافا مصداقی از نامردی و حیوان صفتی است.

این پرونده با شکایت چند تن از شهروندان به دادگستری استان مازندران تشکیل شد که رسیدگی شجاعانه آن جای تقدیر دارد. می ماند جای این گله از نهادهای نظارتی و بازرسی که چرا آن قدر ضعیف و ناکارآمد هستند که هر کس به خودش جرات می دهد اینگونه بی پروا به حقوق مردم دست درازی نموده و به آنها ظلم روا دارد؟ 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلطان قبر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۵۰ ق.ظ

 

اخیرا رسانه ها خبر از شناسایی فردی دادند که در شهر ری و اطراف تهران مشهور به سلطان قبر است. جالب است بدانید در شهرستان ساری نیز به تازگی افرادی از کارکنان شهرداری دستگیر شده اند که قبر ده میلیون تومانی را صد میلیون تومان به مردم می فروختند. ببینید تو را به خدا چه افراد پستی پیدا می شوند که به مردم داغدار و دلشکسته هم رحم نداشته و اموالشان را غارت می کنند.

در شهرداری ساری موجی از دستگیری ها آغاز شده و مسئولانی از دوره شهرداری قبلی و فعلی این نهاد به ظاهر مردمی به دلایل مختلف مجرم شناخته شده اند.

بر اساس بعضی اخبار پرونده هایی در خصوص بعضی تخلفات مالی شهرداری بابل نیز در جریان است. بیشتر این تخلفات مربوط به دوره های مدیریتی قبل می باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اعتراض دارم، فریاد می زنم و رأی می دهم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۵۲ ب.ظ

بنزین سه هزار تومانی، نماد فریبکاری و بی صداقتی و دور زدن قانون توسط مسئولان عالی کشور بود که به اعتبار آبروی آقا و پا در میانی ایشان با تقابل جدی بدنه مردم مواجه نگردید؛ اما نشان داد که مجلس واقعا در رأس امور نیست.

مهم تر از رأی دادن به نمایندگان مجلس، اصل مشارکت در انتخابات است.

نمی گویم مجلس، تشریفاتی است اما روند ترّقی در کشور به گونه ای است که اغلب مسئولان و مردم به این نتیجه رسیده اند برای رشد و ارتقای درجه و جایگاه چاره ای جز بله قربان گویی ندارند و بزرگترین آسیب این فضای ذهنی، تشریفاتی شدن بسیاری از مناصب و کنار رفتن باور حق طلبی است.

با رویکردی که نهادهای قضایی و اطلاعاتی در پیش گرفته اند عملا جوان مومن انقلابی هیچ گاه صلاحیت و امکان حضور در مناصب حساس کشور را نخواهد داشت. روحیه اپوزیسیون نوازی و دشمن پنداری منتقدان خودی، راه را بر تقویت بنیان های فکری نظام اسلامی در سطح جوانان جامعه بسته و جایگاه حامیان صدیق نظام را در حد مرغ عزا و عروسی ونیرویی برای رفتن روی مین تقلیل داده است. مگر آن که تعبیر ما از جوان انقلابی کسی باشد که بیشتر از سایرین در مقابل اصحاب قدرت سر خم نموده و شهروند مطیع دیوانسالاری بیمار باشد.

سیستم بهداشت و درمان ما اسلامی و انسانی نیست. آموزش و پرورش ما فشل است. خیلی از مردم در قوه قضاییه به حق خود نمی رسند.

بخشی از امام جمعه ها واقعا در قد و قواره امامت مسلمین نیستند و مردم را دچار چند دستگی کرده و فامیل بازی را بر انقلابی گری ترجیح می دهند.

بخشی از بدنه نیروی انتظامی با احکام دین آشنایی ندارند و حق الناس را مسخره می پندارند.

بخشی از قضات ما برخلاف تفسیر رهبری از نظام اسلامی و تفاوت آن با نظام دیوانسالاری، انتقاد از یک مسئول دون پایه را به پای مخالفت و عناد با نظام حاکمیت می نویسند.

تبعیض و شکاف طبقاتی قابل هضم نیست.

رانت و با هم خوری قانونی اموال عمومی و مشروع نمایی آن قابل دفاع نیست.

محرومیت زدایی در حد توقعی که از انقلاب اسلامی می رفت صورت نپذیرفته است.

بسیاری از مسئولان خوش نشین درک صحیحی از فشار معیشتی مردم ندارند.

بعضی از منصوبان آقا موقعیت حساس خود را درک نمی کنند. صدا و سیما با انقلاب اسلامی و تمدن نوین آن فاصله دارد.

بیت رهبری نباید تبدیل به یک جناح شود.

شوراهای مثلا اسلامی شهر و روستا و روند تعیین صلاحیت و کارکرد آن مصداق باج دادن نظام دیوانسالار به عناصر غیرانقلابی و آتش زدن اموال عمومی در ازای پز دموکراسی است.

شورای نگهبان معیار مشخصی در رد یا تأیید صلاحیت ها ندارد.

دولت اسلامی هنوز محقق نشده و معلوم نیست کجای نظام وظیفه تحقق این امر خطیر را در چارچوب پیمودن گام های تمدنی انقلاب اسلامی دارا می باشد.

تبلیغ برای مصرف گرایی و له شدن شخصیت مردان خانوارهای مستضعف در مقابل هجوم روحیه سوداگرانه نهادهای پول پرست، شرم آور و فساد آفرین است.

فرهنگ ساده زیستی و صداقت و قناعت و خدمت و ایثار در رفتار بسیاری از مسئولان دیده نشده و بزرگترین اثر آن پر رنگ شدن خوی دنیا خواهی و مسابقه پول پرستی و اشاعه فرهنگ مادی و گریز از معنویت و بی هویتی است که با افق آرمانی حکومت علوی فرسنگ ها فاصله دارد.

و...

این حرف ها نمونه های اعتراضی است که بارها بر زبان و قلم جاری ساخته و فریاد زده و بابتش هزینه داده ام.

اما

در انتخابات شرکت می کنم

نه به خاطر این که به کارکرد مجلس اعتقاد دارم

نه

بلکه برای حمایت از درخت تناوری که خون آورد جوانان پاک و بی آلایش این آب و خاک است.

به عشق شهدا، به عشق امام امت با ارادت به رهبر مدّبر و متفکر و دلسوز انقلاب به امید تحقق ایران قوی و به کوری چشم دشمنان ایران عزیز دوم اسفند پای صندوق رأی حاضر خواهم شد؛ ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نادان دوست!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۵۸ ق.ظ

See the source image 

 

یه عده جمع شدن، راه مردمو بستن و بعد شروع کردن به تظاهرات و شعار ضد نظام و رهبری و ...

گفتن کارشون نداشته باشین جوونن یه اشتباهی کردن

همون شهر یه بسیجی پیش امام جمعه نشست و گفت پلیس فتا فشله

بردنش پاسگاه و دادگاه و براش پرونده ساختنو محکومش کردن

یه عده پول نظامو میخورن و قشنگ دارن میگن اگه انقلابی باشی باید بیشتر از ضدانقلاب هزینه بدی!

 

(عکس تزیینی است)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مصلحت شما به مصلحت نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۸ ب.ظ

مصلحت نیست رییس جمهور استعفا بدهد

مصلحت نیست رییس جمهور استیضاح شود

مصلحت نیست مجلسی که قرار بود در راس امور باشد مصوبه بنزینی دو تن از سران قوا را اصلاح کند

مصلحت نیست اعتراضات مردمی به اقدام ناجوانمردانه دولت به سطح خیابان ها کشانده شود

مصلحت نیست وزیر نفت و کشور و آموزش و پرورش استیضاح شوند

مصلحت نیست برادر رییس جمهور و برادر معاون اول رییس جمهور به زندان بروند

و ....

خیلی خوب! اما سکوت در برابر گرانی افسارگسیخته و پوزخند دولت مردان به نجابت مردم و بی عدالتی در تقسیم بسته حمایتی دولت و ... چطور؟

موقع انتخابات و راهپیمایی ها و تهدید بیگانگان، نظام مردمی است و بدون ملت، حکومت معنی نمی دهد؛ اما موقع مصلحت گرایی که می شود همیشه حق با صاحبان قدرت است و گردن مردم از مو باریک تر؟! نمی شود یک بار هم مصلحت به نفع مردم تمام شده و صدایشان جایی شنیده شود؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا یکی مثل حسن روحانی رشد می کند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۰۳ ب.ظ

یک حرف مزخرفی که این روزها زیاد می شنویم این است که مردم دارند نتیجه انتخاب غلط خودشان را می بینند و تاوان رأی استباهشان را پس می دهند! خیر! مردم دارند چوب باند بازی های شما و گزینش های غلط شما را می خورند.

من بچه حزب اللهی های بسیاری را سراغ دارم که توان مدیریتی، علم و سلامت اجرایی لازم را دارا هستند اما به خاطر انتقاد از یک امام جمعه در شهری کوچک از کار برکنار شده و رد صلاحیت می شوند. از این دست مثال ها تا دلتان بخواهد برایتان ردیف میکنم. آن قدر در این سالها نیروهای نخبه و مومن و مستقلی را دیده ام که به خاطر عدم همراهی با کانون های قدرت به انزوا کشانده شده اند که می توانم چند جلد کتاب در این باره بنویسم.

آن وقت یکی مثل حسن روحانی که معلوم نیست توان مدیریت یک مسجد را هم داشته باشد در حالی که نخبگانی چون زاهدی و باقری و سعیدی کیا... (از باب مثال) رد صلاحیت شده اند برای تصدی پستی که به علم و دانش و تخصص بالا نیاز دارد تایید می گردد.

سوابق حسن روحانی و زاویه داشتن او با مبانی انقلاب از بدو ورودش به عرصه قدرت فی المثل تشکیل مجمع عقلا که به دستور مستقیم امام تعطیل شد بر همگان روشن بود. یک نیروی نظامی معمولی به زور می تواند سالی یکبار جواز خروج از کشور برای زیارت کربلا را دریافت کند بعد مقام اول امنیتی مان زارت و زورت می رود بغل انگلیسی ها مدرک علمی بگیرد!

اسنادی که حسن عباسی درباره مذاکره روحانی با اسراییلی ها منتشر کرد و در دادگاه از اتهام افترا تبرئه شد مربوط می شود به همان سال های دهه شصت.

مال و منالی که او و برادرش گرد آوره ادند مربوط به سالهای اخیر نیست.

چرا یک بچه حزب اللهی معمولی برای تصدی یک مسئولیت ریز باید از چند مرحله فیلتر گزینش و ارزیابی و نظارت سنگین نهادهای مفت خور مربوطه عبور کند آخرش هم به جرم دارا بودن سابقه انتقاد از فلان کسک رد صلاحیت شود و بعد گردن کلفت ها ...

حسن روحانی را چه کسی و چه کسانی با دیده اغماض در این مملکت پر و بال دادند؟ همه آنها در جرم او و بلایی که بر سر مردم آمده سهیم هستند و نفرین ملت دامنگیرشان خواهد شد. لعنت خدا بر کسانی که درد مستضعفین را نمی فهمند، شرمندگی یک مرد پیش اهل و عیالش را درک نمی کنند و اسلام و انقلاب را بازیچه فریب جامعه و قدرت طلبی خود و خاندان و دوستانشان ساخته اند.

علمای بزرگواری را می شناسم که با سابقه سالها تدریس خارج فقه یا دروس عالی حوزه برای ورود به مجلس خبرگان به امتحان فراخوانده شده و گاه ردصلاحیت شده اند آن وقت یکی مثل حسن روحانی که سواد معمولی حوزوی او نیز مخدوش است از دو دوره خبرگان یعنی بیش از ده سال پیش بدون امتحان و گزینش بعنوان یک مجتهد برای ورود به مجلس خبرگان تعیین صلاحیت گردید!!

لعنت بر همه کسانی که زمینه بی عدالتی را در جامعه فراهم آورده و آبروی دین را به خطر انداخته و اصل حاکمیت اسلامی را با جناح بازی ها و مصلحت سنجی های منفعت طلبانه خود زیر سوال برده اند. خدایشان نیامرزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید مخرج مشترک این سه خبر چیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۲۸ ب.ظ

 

از میان اخبار و مطالبی که امروز در سایت ها خواندم تیتر سه مطلب برایم جالب توجه بود.

یک- آمار ازدواج در سال جاری چهل درصد کاهش داشته است.

دو- شناسنامه های لاکچری با قید "تهرانی"!

سه- زندگی اغلب مسئولان دولت شبیه مردم عادی است!

 

الف- نظام ما قرار است اسلام را در جامعه گسترش دهد و اسلام روی مسأله ازدواج تأکید فراوانی دارد. کاهش رویکرد به امر مقدس ازدواج یک نقص بزرگ محسوب می شود.

ب- بعضی از خانواده های شهرستانی موقع زایمان به تهران می آیند تا فرزندشان لااقل در شناسنامه بچه تهرون به حساب آمده و با استناد به آن بتوانند بین اقوام و همسایگان پز بدهند! احساس خودباختگی و عقب ماندگی نسبت به پایتخت نشینان نشانه عدم آشنایی با مفاخر و عناصر بومی هویت بخش در مناطق مختلف کشور به شمار می آید.

ج- سطح حقوق و مزایایی که مسئولان از قبل تصدی امور دولتی به دست می آورند چند پله بالاتر از درآمدی است که مردم عادی کوچه و بازار کسب می کنند. از این بابت یک نگاه گذرا و حساب سرانگشتی هم ثابت می کند که سطح زندگی اغلب مسئولان شباهتی به مردم عادی جامعه ندارد و اتفاقا همین فاصله باعث کاهش آستانه تحمل ملت در قبال فشارهای اقتصادی گردیده است. سخنگوی دولت در بیان این ادعا خطای آشکاری را مرتکب شده است.

 

در وهله نخست اینگونه به نظر می رسد که مخرج مشترک هر سه معضل مورد اشاره، ضعف فرهنگی است. خودباختگی بعضی از شهروندان نسبت به پایتخت نشینان، دروغ گویی و یا بی اطلاعی مسئولان از وضع معیشت مردم و کاهش تمایل به ازدواج بی شک مبّین ضعف شدید فرهنگی در سطح جامعه است؛ اما دردمندانه باید اعتراف کرد که در واقع این سه موضوع بیانگر آن است که در جامعه امروز خیلی چیزها سر جای خود قرار ندارد. عدالت یعنی هر چیزی در سر جای خودش باشد و این ناهنجاری ها گواهی است بر فاصله ما با مفهوم عدالت که ابعاد روزمره آن همچون موریانه ای پایه های ماهیت نظام مبتنی بر عدالت را از درون سست و ویران می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا