سرچشمه های گل آلود!
او بچه نیست و می داند که وقتی خمینی، زبان به مخالفت با شاه گشود، خیلی ها خندیدند و گفتند: مگر می شود از یک خانه کوچک گلی، شاه را که خدای روی زمین است به مصاف طلبید؟ چیزی نگذشت که همه فهمیدند از یک خانه محقر گلی در قم یا حسینیه کوچکی در روستای جماران، می توان جهان را هم به لرزه انداخت.
او بچه نیست، تاریخ را خوانده و می داند عده ای می گفتند مگر می شود با یک مشت جوان و نوجوان آموزش ندیده و با دست های خالی جلوی ارتش بعث که جمایت تمام قد آمریکا و شوروی را پشت سر خود دارد، ایستادگی کرد؟ صدام هم همین نگاه را داشت که گمان کرد خوزستان را سه روزه فتح نموده و هفته بعد در تهران خواهد بود!
او از این دست حقایق ناتمام تاریخ را خوب می داند. فقط یادش رفته وعده خدا در نصرت یاری دهندگان خود را و کم من فئةٍ قلیله را و یدالله فوق ایدیهم را و ...
نعشگی عالم قدرت، او را از این قانون لایتغیر خلقت غافل کرد که خدا غرور را نمی پسندد و بینی نمرودها را به خاک ذلت می مالد.
مصاحبه در یک پارکینگ هم می تواند دنیای اهل تزویر را به چالش بکشاند؛ حرف این جاست که منادیان اصولگرایی یک بار دیگر باید مبانی توحیدی خود را از اول مرور کنند. مشکل ما انگار فقط بازخوانی خط امام نیست. گاه نقصان در بنیان های معرفتی و نادیده گرفتن جایگاه خدا در معادلات سیاسی و اجتماعی، بالاترین ریشه ضعف و شکست مدعیان خواهد بود.