اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

برای مرضیه خانم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۵۸ ب.ظ

آن موقع که تازه با دایی نامزد شده بود را یادم است. پنج یا شش سالم بود. خوشحال بودم و دور و برشان بدو بدو می کردم. اشتباهی هم پای دایی را لگد کردم که آه از نهادش بلند شد.

اول دبستان را یادم است. پیش خودم گفتم زندایی دیپلمه هست پس لابد نقاشی اش هم خوب است. بنده خدا را رودربایستی می انداختم برایم نقاشی بکشد. خانم مهرپویان معلم ما بود فهمید گفت کار خودت نیست.

در هر شرایطی می خندید. نمی دانم چرا. یکبار از بالای نردبان افتاد. همه از ترس خشکمان زد. اما او فقط خندید.

هفته پیش رفتم عیادتش. نحیف و لاغر شده بود. گفتم همان روحیه قدیم را داشته باشی خوب می شوی. آرام تبسم کرد. گفت راست میگویی درد همیشه برای من نامفهوم بود. بعد گفت این بار خیلی سختی کشیدم. درد دارد مرا از پا در می آورد. دیگر راضی ام به رضای خدا هر چه او بخواهد. بعد شروع کرد به عذرخواهی و حلالیت از همسر و فرزندانش. گفتم ان شاءالله خوب می شوی می آیی قم. 

مادر بزرگ که فوت کرد پنجم دبستان بودم. زمستان بود سرد و بارانی. زندایی مسافر تو راهی داشت ما دو تا را گذاشتند خانه، بقیه رفتند دنبال مقدمات غسل و کفن و... خودم را به تشییع رساندم او نتوانست. گفتند برایت ضرر دارد. دوست داشت بیاید. زندگی چقدر زود می گذرد.

من هم امروز دوست داشتم در تشییعش حاضر باشم اما دیر فهمیدم و دیگر فرصتی نبود این همه راه را تا قائمشهر بروم. شنیدم به عروسش گفت خوب بشوم با هم برویم قم منزل حمید. برایش قرآن خواندم. نماز خواندم. ان شاءالله روحش امشب میهمان حضرت معصومه باشد. آخرین سفر زمینی اش مشهد بود. اولین سفر آسمانی اش قم باشد، کربلا و نجف میهمان ابدی خوان کرامت اهل بیت. اسمش که مرضیه بود امیدوارم خدایش ببخشاید و مرضی معبودش قرار گرفته باشد. اللهم انّا لا نعلم منها الا خیرا...

ممنون می شوم برای شادی روح زندایی ام مرضیه خانوم قاسمی صلواتی هدیه کنید. این صلوات ها نور می شود و شب تاریک قبر و قیامت درگذشتگان را روشن می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشک آتش

مرگ باوری

مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">