صدای چوب خدا در آمریکا
دوستی گفت بنویس:
تصاویر ویرانی شهرهای طوفان زده آمریکا چقدر شبیه تصاویر شهرهای ویران شده سوریه توسط اذناب آمریکاست!
زدی ضربتی، ضربتی نوش کن.
- ۰ نظر
- ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۰
دوستی گفت بنویس:
تصاویر ویرانی شهرهای طوفان زده آمریکا چقدر شبیه تصاویر شهرهای ویران شده سوریه توسط اذناب آمریکاست!
زدی ضربتی، ضربتی نوش کن.
طرح تشکیل یک ارتش بین الملل اسلامی مشابه ناتو طرح کامل و پخته ای نیست. فراموش نکنیم که این ارتش توسط دولت های اسلامی و نه ملت های مسلمان تشکیل و اداره خواهد شد. چه کسی است که نداند سران بسیاری از کشورهای اسلامی سرسپرده به اجانب و قدرتهای جهانی هستند و همواره تأمین منافع استکبار را بر حفظ کیان اسلامی ترجیح داده اند؟
طبیعی است چنین ارتشی در راستای پیشبرد اهداف غرب عمل کرده و تنها در مواقعی وارد عمل خواهد شد که بتواند در پازل طراحی شده استکبار، تأمین کننده راهبردهای استعماری جهانخواران باشد.
به نظر می رسد بهترین و موفق ترین روش برای حمایت از مسلمانان مظلوم دنیا، تقویت نهضت های مردمی و جنبش های مستقل مستضعفان همچون حزب الله و انصارالله و دیگر جهادگران شیعه و سنی در اقصی نقاط عالم است. نیروهای آموزش دیده و آماده و با انگیزه بومی هر منطقه، بهتر و موثرتر از حکومت ها و دولت ها قادر به شناخت و حرکت سازنده در دفاع از حریم اسلام و مسلمانان خواهند بود.
قدیم جورابای ما هم این شکلی بود. ابداع این مد رو باید به نام ما ثبت کنن
امروز صبح، دو مامور لباس شخصی با حکم جلب به منزل یکی از جوانان بسیجی و اهل قلم بابل رفته و او را در مقابل چشمان متحیر خانواده اش به دادگاه بردند.
موضوع پرونده مربوط به شکایت شش ماه پیش نیروی انتظامی از این فرد به خاطر درج خبری درباره سرقت از یک پیتزا فروشی در کانال شخصی اش بود. همان وقت با حذف این خبر و نشر تکذیبیه آن و نیز جلب رضایت فرماندهی محترم انتظامی بابل در ظاهر به این ماجرا خاتمه داده شد. با این حال امروز صبح باز هم این پرونده سر باز کرد و ...
جمعی از دوستان فعال و بسیجی شهرستان بابل با رصد اتفاقات مربوط به این ماجرا آمادگی خود را برای ابراز واکنش لازم اعلام کرده اند. عجیب است دادستان و سیستم قضایی به رغم سکوت وبی تفاوتی غالب در قبال نشر انواع مطالب ضد دینی و ضد انقلابی در گروه های مجازی مرتبط با این شهرستان، تنها در مواجهه با نیروهای ارزشی است که احساس وجود کرده و پا به میدان می گذارند.
متأسفانه برای چندمین بار است که عملکرد نا پخته بعضی از مسئولان قضایی در حال ایجاد هزینه برای نظام و جریان انقلاب اسلامی می باشد.
با مشورت چهره های شاخص انقلابی شهر، تدبیر لازم برای تقابل با استمرار چنین حرکت های مشکوکی اتخاذ شده است.
جلسه ای که به دعوت دکتر نجفی، یکی از نمایندگان مردم بابل در مجلس شورای اسلامی و با حضور جمعی از ائمه جمعه این شهرستان و نیز ریاست اداره اوقاف استان در رستوران گران قیمت میزبان واقع در شهر بابلسر برگزار گردید، اتفاق خوشایندی نبود و تصاویر مربوط به آن بازتاب مثبتی در فضای مجازی به همراه نداشت.
آن گونه که مشخص است بخشی از این رستوران گران قیمت برای ساعاتی توسط بانی جلسه قرق! شد تا مجلس در فضایی آرام برگزار شود.
هزینه این کار حتی اگر از حساب شخصی افراد پرداخت شده باشد، مصداق اسراف و تبذیر محسوب می شود.
ظاهر امر این گونه است که تنها چهار امام جمعه از هفت امام جمعه شهرستان در این جلسه پرهزینه شرکت کرده اند. هر چهار بزرگوار نیز از رجال با فضیلت و انقلابی هستند که به نظرم در این مورد دچار اشتباه شده اند.
نمی خواهم بگویم که قرار بود در اسلام، مسجد محور تصمیم گیری ها و تحولات اجتماعی و سیاسی و ... باشد. نمی خواهم نامه تاریخی امیرالمومنین در تقبیح رفتار کارگزار خود که در میهمانی پرهزینه ای شرکت کرده بود را به رخ کسی بکشم؛ اما فضلای ارجمند ما لابد مستحضر هستند که اگر نماینده دیگر بابل در مجلس و یا اعضای شورای شهر و مسئولان و چهره های متمول دیگر هم بخواهند مشابه این نوع جلسات را در فضایی همطراز با رستوران میزبان بابلسر برگزار نمایند، بی شک مسابقه اشرافی گری و تجمل طلبی در طبقاتی از جامعه رواج پیدا کرده و در نهایت نتیجه ای جز ولع سرمایه سالاران و نیز احساس دوری و فاصله محرومان با مسئولان و زعمای قوم در پی نخواهد داشت.
یادمان نرود که قرار است مروّج و الگوی سبک صحیح زندگی در ابعاد فردی و اجتماعی باشیم.
به دنبال حرکت غلط یک عضو شورای به اصطلاح اسلامی شهر بابل که اقدام به فوروارد مطلب از کانال ضد انقلاب در گروه های مجازی نمود عده ای وی را همراستا با منویات گروهک های معاند دانسته و ...
اما بر این باورم کسی که یک روز به اذعان خود بازیچه علیجان زاده کاشی قرار گرفت و فردای همان روز بازیچه یه الف بچه دیگری در شورا شد، طبیعی است که ناخواسته و از سر جهل بازیچه اغراض رسانه ای ضد انقلاب نیز قرار بگیرد.
مشکل اصلی را باید در ذهنیت و کارآمدی کسانی جستجو کرد که صلاحیت چنین افراد خام و ساده لوحی را برای ورود به عرصه رقابت های شورای شهر و صیانت از امانت مردم، مورد تأیید قرار می دهند.
مجوز ورود زنان سوری به ورزشگاه آزادی کار درستی نبود. آنها هم مسلمان هستند و درست نیست که قواعد کشور اسلامی ایران در مورد مسلمین غیر ایرانی با تبعیض اجرا شود. بماند که ببعضی از همین زنان سوری به دلیل سکونت در ایران با زبان فارسی آشنایی داشته و الفاظ رکیک مرسوم و ملزوم در ورزشگاه ها - که رواج آن یکی از موانع حضور بانوان در استادیوم فوتبال است - برای آنها نیز قابل فهم و طبعاً منافی اخلاق و عفت عمومی تلقی می شود.
از این حرفها که بگذریم جالب است قماشی که همواره مدعی جدایی فوتبال از سیاست بوده اند این بار در بوق و کرنای مجازی خود از جدیت و تلاش بازیکنان سوری برای برد در مقابل تیم فوتبال ایران به دلیل حمایت ملت ما از مردم آن کشور، انتقاد کرده و انتظار داشتند تیم سوریه بدون تحرک در زمین، با دست و پای بسته، صرفاً به تماشای مانور یک جانبه و گل زنی پیاپی بازیکنان ایرانی می ایستاد!
من به دلیل سفر کاری هفته گذشته در اصفهان بودم و چندین بار به میدان نقش جهان و مساجد امام و شیخ لطف الله رفتم. برادر وضعیت میدان نقش جهان از این حرفها گذشته!! میدانی که به همانند اسمش نقش جهان است و در گذشته به دلیل وجود دو مسجد و ساختان اداری کشور دارای بار معنوی بالا و سیاسی حساسی بود اینک به ملعبه ای تبدیل شده که فقط با مشاهده وضعیت نابسامان دو مسجد درون آن می توان راه پیش روی این مکان را به خوبی درک کرد.
مدیران نابخرد اصفهانی که فقط به فکر درآمدزائی از این اماکن مقدس هستند وقاحت را از چنان حدی گزرانده اند که توریستها را با هر ملیت و با هر نشانی به مسجد راه می دهند و آنها نیز با هر وضعیتی که می خواهند به این مکان مقدس (خانه خدا) وارد می شوند. این وضع آنجایی دردناکتر می شود که تمامی مسلمانان نیز به دلیل بی توجهی مسئولین و گردشی کردن این مکان عبادت فراموش کرده اند که این مکان مسجد است و نجس کردن آن حرام است، حضور در آن آدابی دارد و محرماتی بر آن وارد است. همگان با کفش وارد می شوند و در زیر گنبد آن که تا چندی قبل فقط آوای اذان مکررا هفت بار تکرار(اکو) می شد می ایستند و با بشکن زدن و یا کف زدن قصد شنیدن چگونگی اکو در این مکان را می کنند.
سخت نمی گیریم ولی چنان خون به جگرمان می کنند که نمی توان ساکت نشست. حقارت مسئولین نگاه داری این مجموعه به حدی شده است که وقتی تذکر می دهید که این مکان مقدس است و باید شئونات آن رعایت شود جوابی جز پوزخند به شما نخواهند داد.
اگر به اصفهان می روید برای دیدن بناهای تاریخی نروید برای دیدن غربت خدا بروید و برای دیدن سلطه انسان گرایی و تفکرات پوچ اومانیستی سفری به این دیار داشته باشید.
اردوهای جهادی دانشجویان کاری بزرگ و تاریخی است؛ از دو منظر مثبت و منفی!
منفی از این جهت که نشان می دهد بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی هنوز هم برخلاف آرمان های اولیه آن، مناطقی محروم و به دور از حداقل های امکانات خدماتی و رفاهی در جای جای کشور وجود دارد.
مثبت از این جهت که روح فداکاری و ایثار و خدمت رسانی و آرمانگرایی در بر و بچه های نسل چهارم انقلاب به رغم هجمه تبلیغاتی دشمن، هنوز پررنگ و پرمعناست.
در این بین اما معتقدم اگر جنبش های دانشجویی ما به فرآیند عدالتخواهی قدم بگذارند، مسئولان تن پرور و مفت خور را وادار به محرومیت زدایی از آن مناطق خواهند نمود. به عبارت دیگر باید به جای پاک کردن صورت مساله دنبال حل آن بود. حل مساله منوط به احیای غیرت و حس تعهد مسئولان است.
⭕️ انتقادهای تند یک استاد حوزه قم از برخی منبریهای جوان و فعال فضای مجازی
☑️آیا درست است طلبهای با زنی بدحجاب عکس بگیرد و منتشر کند؟ / روحانیای که سنی از او گذشته باشگاه بیلیارد راه میاندازد!
🔸گزیدهایی از گفتگوی محمدرضا نایینی با شماره122 مجله خیمه🔻
🔸هرگز حاضر نیستم عکسی با همسرم بگیرم ولو دو میلیون لایک بخورد یا از کفش خود به همراه کفش همسرم عکس بگیرم و در صفحه اینستاگرام بگذارم این کارها را نمیکنم چون خلاف زی روحانیت است.
🔸شما آبی میپوشید و به ورزشگاه آزادی میروید و هنگامی که تیم مورد نظرتان گل میزند از خوشحالی دست خود را بلند کرده و عمامه به سر، به دست فرد کناری خود میزنید و عکسی یادگاری میگیرید با این کار چه چیزی را میخواهید اثبات کنید؟ در ورزشگاهی که نصف آبی و نصف قرمز هستند و ناسزاهایی را با یکدیگر رد و بدل میکنند. طلبهای مراعات نمیکند و در جایی مینشیند که انواع و اقسام ناسزاها سراغش میآیند آیا این کار درست است؟
🔸روحانیای که سنی از او گذشته و ده الی بیست سال طلبه بوده باشگاه بیلیارد راه میاندازد و بولینگ آموزش دهد. این کار برای چیست؟ آیا برای این کار طلبه شدهاید؟
🔸طلبهای با زنی بدحجاب- که البته محترم است و ممکن است نزد خدا از من عزیزتر باشد- کنار هم عکس بگیرد و در فضای مجازی نشر دهد، آیا این درست است؟ باید بگویم آن طلبه آنها را جذب نکرده است؛ بلکه آن زن، طلبه را به روش خود جذب کرده است.
🔸حالا جالب است که همان طلبهای که گرسنه است گاه میآید و در یک ساختمان پنج طبقه لوکس درس میخواند، این بنده خدا ناهار ندارد بخورد این را باید چه کار کنیم؟ خب یک مدرسه عادی بسازید. کاریکاتور درست کردهایم و میخواهیم از دل آن علامه حلی خارج شود.
🔸آقای روحانی عزیز آیا واقعاً برای تبلیغ دین لازم است که شما پیراهن آستین کوتاه یا شورت ورزشی بپوشید و عکس خود را در اینستاگرام نشر دهید؟ آیا لازم است که موسیقیهایی که حلال و حرام بودن آن مشخص نیست نشر دهید.
🔸من از آن طلبه محترم میپرسم که آیا واقعاً توقع از شما این است که در فضای مجازی عکس اودکلنی را انتشار دهید و بنویسید که اودکلن مرد باید فلان باشد و قیمت آن هم 250 هزار تومان است. شما میدانید که 250 هزار تومان پول یک اودکلن یعنی چه؟ آیا میدانید که این کار چه ضد تبلیغی است؟ ا
🔸برادر عزیز نشستن در ورزشگاه مسابقه فوتبال و هوار کشیدن و چنین کارهایی اگر کار انبیاء است ادامه دهید؛ اگر نیست آبروی مذهب را نبرید.
دوش دیدم خبری بر دل من تابیده
بوی پیراهن خونین کسی پیچیده
ضربان دل ملت به تپش افتاده
نور وصلت به دل منتظران تابیده
«مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید»
کز گلویش همه جا عطر حرم پاشیده
مثل یک شیشهی عطری که درش باز شده
مثل گلبرگ گلی از همه جا روییده
انفجار دگری کرد میان همه این:
پیکرِ بیسرِ عطشانلبِ صحرا دیده
و کنون جمع مصفای شهیدان جمعند
بلبل و سرو و سمن، یاسمن و ارکیده
رسم این ملت پاینده همین است که باز
لاله از خون جوانان وطن روییده
۹۶/۶/۹
#صادق_کیان_نژاد_امیری
@shoarayeayinibabol
دوستانی که مرا می شناسند خاطرشان هست زمانی که بیژنی، یکی از گزینه های شهرداری بابل بود من نیز متنی نوشتم و ایشان را یک سر و گردن بالاتر و ممتازتر از سایر رقبا و گزینه های مطرح دانستم. آن روز حجر خداداد نیز یکی از گزینه های مطرح برای تصدی امور شهرداری بود.
حجر خداداد معاون شهردار اسبق بابل بود. بعد از برکناری فرهاد عسکری، خداداد مدتی سرپرستی شهرداری را برعهده گرفت. او یکی از گرینه های جدی شهرداری بابل محسوب می شد.
بیژنی که به قدرت رسید می توانست به سوابق این مدیر جوان شهرداری احترام گذاشته و برای حفظ حرمت و شأن او مسئولیتی را به وی واگذار کند؛ اما او در تصمیمی لجوجانه حجر خداداد را در حد پایین ترین کارمند شهرداری به زیر مجموعه ای در امور آرامستان ها فرستاد. شاید هر کس دیگری جای این جوان بود از این اقدام ناپسند بیژنی رنجیده و برای همیشه از شهرداری خداحافظی می کرد.
حجر ماند و صبر را پیشه خود کرد. دیری نپایید که بیژنی رفت و او دوباره بر کرسی صدرات شهرداری تکیه زد. وقتی خدا بخواهد به کسی عزت بدهد چیزی نمی تواند مانع او شود که گفته اند: تعز من تشاء و تذل من تشاء.
بیژنی با این اقدام نسنجیده خود در واقع شخصیت یک جوان محترم را در منظر عموم، مورد تحقیر قرار داد غافل از آن که سنت الهی با هر نوع تکبر و برتری جویی منافات داشته و آه مظلوم را بی پاسخ نخواهد گذاشت.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، صراحت کلام سعید زیباکلام خیلیها را شوکه کرد. استاد فلسفه علم دانشگاه تهران در میان جوانان انقلابی بیش از همه با سبقهی عدالتخواهیاش شناخته میشود؛ صبغهای که انگار او را در همان دوران نشاط دانشجویی نگه داشته و همدلی زائدالوصفی را میان او و جوانان انقلابی رقم زده است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر این نکته که انقلاب اسلامی نیاز به دفاع ندارد، توجه به حقوق محرومان و مستضعفان را اموری دانست که نیاز به دفاع دارد و در همینباره تصریح کرد: بسیاری از اقشار محروم که پناهگاهی ندارند نیاز به احقاق حقوقشان دارند که بهطور مستمر در حال نقض شدن است. اگر بتوانیم امکانات پایه معیشتی را برای اقشار محروم و مستضعف فریادخواهی کنیم کمک بزرگی اول از همه به ایران و سپس به آرمانهایی که امثال بنده در دهه 50 به دنبال آنها بو دیم کردهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه در باره دوگانه استقلال- رفاه با انتقاد از رویکرد استقلال فروشی در قبال بهدست آوردن رفاه که از لسان بعضی از اساتید دانشگاه هم شنیده شده است تاکید کرد: در هیچ کجای دنیا اینگونه بحث نمیشود. مگر میشود بخشی از حاکمیت ملی و اقتدار خود را به کشور و حکومت دیگری بدهید؟ آیا واقعاً اگر بخشی از اقتدار ملی را بفروشیم در قبال آن رفاه بهدست میآوریم؟
برنامه تلویزیونی «جهانآرا» شنبه شب 4 شهریورماه با همین موضوع یعنی «تراز دولت انقلاب اسلامی» روی آنتن شبکه افق سیما رفت.
افشای اسناد درباره مفسدانی که قرار است در وزارت نفت، مسئولیت بگیرند. لینک زیر را در سایت عدالتخواهان غرب گلستان مطالعه نمایید:
http://edalatgolestan.ir/اخبار-ویژه/59277-رانتخواری-وتخلفات-و-دریافت-حقوق-های-نجومی-پلکان-ترقی-آقایان-ولی-اله-دینی-و-دکتر-سید-رضا-رهنمای-توحیدی-از-مسئولین-سابق-شرکت-گاز-آذربایجان-شرقی-سند
یکی از دوستانم که همرزم ابراهیم خلیلی بود تماس گرفت و گفت: ابراهیم در جریان تفحص پیکر شهدا، یک پایش را از دست داده بود، برای اعزام به سوریه به همه رو انداخت. آخرش دو ماه پشت هم روزه گرفت و در حال و هوای خودش غرق شد تا این که خبر رسید با اعزامش موافقت شده است.
به او گفتم: برای من دست شستن از فرزندانم کار ساده ای نیست، کار دل است دیگر ...
ابراهیم پاسخ داد: یادت باشد تا وقتی که اسماعیل درونت را ذبح نکردی، خلیل خدا نخواهی شد.
ابراهیم دو فرزند دارد. خودش هم فرزند شهید بود. می گفت: یک جا فقدان سایه پدر را با همه وجود درک کردم آن هم زمان خواندن خطبه عقدم بود. برای آن لحظه تنهایی فرزندت چیزی بنویس و کنار بگذار.
درست در آستانه عید قربان، ابراهیم خلیلی همچون ابراهیم خلیل الرحمان، اسماعیل درونش را ذبح کرد و در مقام قرب الهی، عرفه معبودش را در عمل معنا نمود.
شما فرض کن خبر این گونه است: بمبی در یک کلیسا در شهر پاریس منفجر شد و بیش از بیست نفر کشته و ده ها نفر مجروح شدند. حالا باید پروفایل تلگرامت را روبان سیاه بکشی و ده ها مطلب در محکومیت این جنایت فوروارد کنی و در جست و جوی میدان و خیابانی باشی که چند نفر مثل خودت شب را با شمع روشن و در کنار معشوقه شان سپری کرده و روح کشته شدگان را شاد نمایند!
اما خبر این گونه نیست. اندک تفاوتی در آن وجود دارد.
بمبی در مسجد شیعیان کابل منفجر شد و بیش از بیست نفر از نمازگزاران بی دفاع و مظلوم شهید شده و ده ها نفر نیز مجروح شده اند.
شامت را که خوردی، نسکافه شبانه ات را که نوشیدی، از تماشای شبکه های ماهواره که خسته شدی، قبل از خواب لااقل یادت نرود دندان هایت را مسواک بزنی. فردا باز هم باید برای نشخوار مفهوم انسانیت، آماده باشی.
اقتضائات متناسب با حاکمیت دین، حوزه های علمیه را در شرایطی قرار داده که باید اهدافی از پیش طراحی شده را دنبال نمایند. اجرای دین نیازمند مدیران و مجریانی دین شناس و دین باور دارد. نمی توان ادعای حاکمیت اسلام را در جامعه طرح کرد؛ اما عنان کار را به دست کسانی سپرد که تعلق خاطری نسبت به دین و ارزش ذاتی آن نداشته و چه بسا دارای افکاری منافی با اهداف دین باشند.
چه بسیار غرب زدگانی که توانسته اند به صرف حفظ ظاهر، در بدنه حاکمیتی اسلام نفوذ کرده و با پیاده سازی افکار التقاطی خود در طول تاریخ منشأ صدماتی جبران ناپذیر به پیکر دین را موجب شوند. چه بسیار مواردی که مسئولان جامعه اسلامی به دلیل فقدان نیروهای متعهد و متخصص برای اداره امور، مجبور به اعتماد نسبت به افرادی شدند که فاقد تعهد لازم بوده و خواسته یا ناخواسته مسیر جامعه دینی را از تحقق اهداف مورد نظر دین منحرف ساختند.
جای این پرسش باقی است که تربیت مدیران لایق دین وطیفه کدام مجموعه دینی است؟ رهبران تأثیرگذار بر تحولات جهانی اسلام از کدام نهاد دینی باید به پا خیزند؟ مبلّغان دین چگونه باید نسبت به رسالت خطیر خود در ابلاغ منویات سازنده و تربیتی اسلام به آحاد جامعه آگاه شوند؟ منابع علمی و دینی مورد نیاز جامعه تراز اسلامی در چه مجموعه ای باید تولید شود؟
به این فرمایش مقام معظم رهبری توجه بفرمایید:
"حوزه ی علمیه باید کارخانه ی سازندگی انسان، سازندگی فکر، سازندگی کتاب، سازندگی مطلب، سازندگی مبلّغ، سازندگی مدرّس، سازندگی محقق، سازندگی سیاستمدار و سازندگی رهبر باشد. حوزه ی علمیه باید به جایی برسد که همیشه ده، بیست نفر شخصیت آماده برای رهبری داشته باشد؛ که اگر هرکدام از این ها را در مقابل زبدگان این امت بگذارند، بر او متفق بشوند که برای رهبری صلاحیت دارد.
حالا حوزه ی علمیه این کارها را می تواند بکند، یا نمی تواند بکند؟ همه ی ما در این جا خودمانی هستیم. سابقه ی آخوندی و حوزوی من از بسیاری از شماها بیشتر است؛ شاید هم اگر ادعا کنم از اکثر شماها بیشتر است، خیلی گزافه نباشد؛ چون می بینم ماشاءاللَّه اغلب شما از من جوانترید. من نسبت به مسائل روحانیت، علاقه ی عمیقی از نوع علاقه ی انسان به نفس و متعلقات خودش دارم. مسأله، مسأله ی یک شیئ خارجی نیست که درباره اش بحث کنیم. من که نگاه می کنم، می بینم حوزه ی ما این طوری نیست."
سخنرانی در جمع علما و مدرّسان و فضلای حوزه ی علمیه ی قم30/11/70
بیانیه منسو ب به سردار سعادتی در حمایت از شهردار سابق بابل، سرشار از احساسات و غلبه آن بر قوه خرد بود.
این که گفته شود پنجاه سال طول می کشد تا مدیری مانند این فرد معزول، در این شهر تربیت شود ناخواسته اجحاف و بی انصافی در حق ده ها جوان تحصیل کرده و متعهدی است که اگر باندبازی اذناب قدرت، مجالی برای کار و عرضه نبوغشان فراهم آورد خواهید دید که بسیاری از این مدعیان پوشالی سوار بر موج رسانه وتبلیغ، باید به بایگانی تاریخ مدیریتی شهر و کشور ملحق شوند.
این مدل حمایت احساسی و نسنجیده سردار سعادتی از شهردار معزول بابل یادآور تمجید جان نثارانه و غیرمعقول ایشان از فرزند ملت، محمود احمدی نژاد در زمان تصدی استانداری گیلان است. مهدی سعادتی در آن روز به یادماندنی، عنوان محمود کبیر را هم وزن و جانشین عنوان کوروش کبیر دانست و با این نوع اظهار دوستی ناپخته خود هم برای احمدی نژاد و هم برای خودش دردسرهایی را ایجاد نمود.
عده ای بر این باورند که جانبداری سردار سعادتی از سردار بیژنی تنها یک حمایت صنفی تلقی می شود.
با کمی تأمل می توان این تحلیل را عمق بخشید.
مهدی سعادتی کاندیدای مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه بابل بود که توانست رأی قابل ملاحظه ای را کسب کرده و در آستانه ورود به بهارستان قرار بگیرد. او خود را کاندیدای جدی و رقیب بلامنازع نمایندگان مجلس در دور آتی انتخابات می داند.
در جریان اعلام حمایت گروه های اصولگرای بابل از کاندیداها، با اعمال نفوذ یکی از ارکان قدرت درون شهری، نام سعادتی به رغم اقبال نمایندگان احزاب اصولگرا از این فهرست خط خورد.
دور از ذهن نیست عده ای این تصور را اکنون در مخیله ایشان گنجانده باشند که با توجه به ورود حتمی شهردار سابق بابل به عرصه انتخابات مجلس و نیز با یقینی که نسبت به عدم حمایت رسمی طیف اصولگرای بابل از سردار سعادتی وجود دارد ایشان می تواند در صورت ائتلاف با بیژنی، رأی جماعت قرتی را نیز به سبد آرای حامیان ارزشی خود افزوده و راه جلوس بر صندلی سبز بهارستان را برای خویش هموار سازد.
نکته ای که حاج مهدی سعادتی و همه نامزدهای مدعی نباید از آن غافل شوند این است که تلاش حلقه مشاورین بیژنی بر این امر موقوف خواهد بود که از ظرفیت همه کاندیداهای صاحب نام برای افزایش آرای خود بهره بگیرند. بیژنی با اتخاذ همان شگرد همیشگی خود در راضی نگاه داشتن سران معامله گر جناحین چپ و راست بابل که در زمان تصدی بر امور شهرداری به کار گرفته بود باز هم در پی قرابت با همه صاحبان قدرت برخواهد آمد. از این رو ائتلاف او تنها با یک کاندیدا بعید به نظر رسیده و به احتمال زیاد نام او را به طور علنی یا غیر رسمی در فهرست سران هر دو جناح بابل مشاهده خواهیم کرد.
در ایام فتنه شوم88 و اعتراض های خیابانی جماعت قانون شکن و زیاده خواه در بابل، یک نفر کارش این بود که عکس های با کیفیت و حرفه ای تهیه می کرد و از طریق وبلاگ در اختیار شبکه های خبری دشمن قرار می داد.
همان فرد با همان دار و دسته هوچی گر در جریان اعتراض به تخریب بنایی تاریخی، تجمعی غیرقانونی را در شهر کلید زد.
در جریان عزل قانونی شهردار توسط شورا نیز باز شاهد اردوکشی خیابانی همین جماعت در سطح شهر بودیم.
به نظر می رسد در صورت کاندیداتوری سر تیم این باند در مجلس شورای اسلامی و بر فرض تأیید صلاحیت او و چشم پوشی از سوابق و تخلفات اداری اش، عدم اقبال عمومی به او زمینه شورش خیابانی این طیف مسأله دار و استثمارگر را فراهم سازد.
عقل حکم می کند که برای علاج واقعه، قبل از وقوع آن فکری بشود.