اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

یک عذرخواهی ناقابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ


این روزها ایام بهاری راهیان نور است. مدتی را نمی توانم به طور مستمر در خدمت خوانندگان اشک آتش باشم. انشاءالله عفو بفرمائید.

البته مطالبی به طور زمان بندی شده در وبلاگ منتشر خواهد شد.

التماس دعا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اقتصاد مقاومتی از شعار تا واقعیت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۰ ب.ظ


مهندس محمد قنبرزاده را جوان تر های بسیجی بابل شاید از مناظره معروفش با یکی از چهره های شاخص بابلی مدعی تقلب در انتخابات به نام سروش – که البته باید او را به خاطر سرسپردگی اش به آرای التقاطی عبدالکریم دباغ، سروشک نامید! – می شناسند. در آن برهه از دوران مظلومیت نظام، مهندس قنبرزاده شهامت به خرج داد و مردانه در مناظره ای حضور یافت که جمعیت حاضر در آن اغلب از یک گرایش سیاسی خاص بوده و با ابزار همیشگی خود یعنی هیاهو و توهین، برخلاف ادعای پوشالی همگنانشان در آزادی بیان و احترام به نظر مخالف، درصدد مغلوب ساختن ناجوانمردانه تنها صدای مخالف خود بودند.

نسل هم سن و سال مهندس قنبرزاده اما این جوان نخبه شهر خود را از زمانی می شناسند که بحث های پخته و سنجیده اش در دفاع از مبانی انقلاب اسلامی، خونی در رگ محافل انقلابی شهر بود. این دانش آموخته نخبه دانشگاه خواجه نصیرطوسی که رتبه تحصیلی اش همواره زبانزد جوان های بسیجی شهر و مثالی برای رد ادعای فراری بودن بسیجی ها از درس و مطالعه بود در تمام این سال ها و به رغم همه فراز و نشیب هایی که گاه موجب انزوا و مهجور شدن بخشی از بدنه مدافعان انقلاب می گردید همچنان در وسط میدان باقی ماند و در ارتباط با نسل جوان تر جبهه انقلاب، سعی در انتقال داشته های فکری و معرفتی خود به رزمندگان تازه نفس عرصه دفاع از ارزش ها نمود.

مهندس قنبرزاده میهمان این هفته جلسه عمومی انصار حزب الله بابل با موضوع اقتصاد مقاومتی است که روز یکشنبه بعد از نماز عشا در مسجد ولایت چهارسوق برگزار می شود.

تأکید حضرت آقا مبنی بر ضرورت تبدیل شدن مفهوم اقتصاد مقاومتی به یک مطالبه همگانی، لزوم پرداختن جامع به این مقوله ملی را در سطح جامعه گوشزد می نماید. از این رو جا دارد محافل متعدد انقلابی و مذهبی سعی کنند برنامه های ویژه ای را برای تبیین ابعاد و زوایای منویات مقام معظم رهبری در تحقق اقتصاد مقاومتی اختصاص دهند.

نکته دیگری که در حاشیه پیگیری و تحقق اقتصاد مقاومتی مورد اشاره رهبر فرزانه انقلاب قرار گرفت ضرورت سکانداری کسانی در عرصه اقتصاد مقاومتی است که به این امر باور داشته باشند. مشابه این کنایه را مقام معظم رهبری سالها پیش در جریان عزم برخی از مسئولان قوا برای برخورد با مفاسد اقتصادی نیز گوشزد نمودند. جمله معروف ایشان در این خصوص را نمی توان از یاد برد که: با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد!

طبیعی است که در فرآیند اقتصاد مقاومتی، شعار و ظاهرنمایی های نمادین جایگاهی ندارد. بر اساس فرمایش رهبر انقلاب در مطالبه عمومی اقتصاد مقاومتی، لازم است که لایه های مختلف اجتماع با چشمانی تیزبین به رصد تحرکات دستگاه ها و نهادها و سنجش میزان تعهد آنها به این خواسته بنیادین و سازنده مقام معظم رهبری بپردازند. بی اعتقادی به توانایی های داخلی، فرهنگ غلط " ما نمی توانیم "، نگاه عاجزانه به گوشه چشم سران استکبار، بی توجهی به تحقیقات علمی و صنعت مبتنی بر دانش، موازی کاری دستگاه های اجرایی، اسراف و ریخت و پاش اموال عمومی و مصارف غیرضروری و... مصادیقی از عدم التزام به اقتصاد مقاومتی و در تعارض آشکار با این فرآیند محسوب خواهد شد.

ضمن آرزوی توفیق برای مهندس قنبرزاده امیدواریم حضور ایشان در محافل انقلابی شهر که به یقین باعث تقویت اندیشه و روحیه نیروهای جوان انقلاب خواهد شد را بیش از پیش شاهد باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک پیشنهاد برای شوراهای اسلامی شهرها

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ق.ظ


خیلی ها دوست دارند برای شهدای شهر و دیار خود قدمی برداشته و نامشان را زنده نگه دارند.

شهدا مظهر حیات معنوی امت اسلام و جلوه ابدی استقامت جبهه حق هستند. اگر یک هنرمند بخواهد با الهام از این جمله، طرحی بیندازد به یقین نخستین فرضیه ای که در ذهنش شکل می گیرد درخت سبز و تناوری است که مفاهیمی چون پویایی، حیات، معنویت، ایستادگی و... را در بطن خود نهفته دارد.

پانزده اسفند روز درختکاری است. به طور معمول یکی دو روزی لزوم توجه به فضای سبز و درختکاری مورد توجه صاحبان سخن قرار خواهد گرفت.

کاش می شد کسی همّتی به خرج دهد و در اهتمام به نهضت درختکاری، بوستانی را به یاد شهدای دیار خود اختصاص دهد. تصور کنید بوستانی را که به تعداد شهدای یک شهر درخت داشته باشد و پای هر درخت نام شهیدی از آن خطه ثبت شده باشد. این فضای با نشاط و معنوی، مقلّب القوب دلهای زلال و جویای معرفت خواهد شد. دیدن مثلاً هزار و اندی درخت در یک مجموعه فضای سبز که به نام شهدای یک شهر کاشته شده باشد ابهت حماسه سازان تاریخ انقلاب را در ذهن و دل مخاطب جاودانه خواهد سازد. امیدوارم مسئولان شهری بلاد مسلمین از این پیشنهاد استقبال کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اتفاقات (۱۸+) مدارس فوتبال که کسی جرأت ندارد درباره‌اش حرف بزند

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۵۸ ب.ظ


تابناک نوشت: وقتی گفت‌وگوی عادل فردوسی‌پور با مسعود شجاعی به پایان رسید، هافبک ایرانی تیم ملی فرصتی از فردوسی‌پور خواست تا مسائلی را مطرح کند. در میان حرف‌های شجاعی نکته‌‌ قابل تأملی وجود داشت. او با اشاره به خبر مسائل غیراخلاقی در برخی مسائل فوتبال از والدین ‌خواست ‌تا در فرستادن کودکانشان به مدارس فوتبال، با تأنی بیشتری اقدام کنند

به گزارش «تابناک»، تنها چند تن در ایران جرأت کرده‌اند از رخدادهای ‌تکان‌دهنده مدارس فوتبال سخن بگویند و مابقی به ‌رغم قبول وجود چنین اتفاقات فاجعه‌باری، تلاش کرده‌اند زبان به‌ کام بگیرند و به قول خودشان، قبح این مسائل را در فوتبال ایران نشکنند

از سوی دیگر، فوتبال ایران چنان با حاشیه‌های تأسف‌باری همراه است که ‌گویا کسی حوصله ندارد پا در این راه بگذارد که فجایع روی داده در فوتبال، پایه ایران و مدارس فوتبال را به میان بکشد

اما همواره ‌این خبر بوده که در فوتبال پایه ایران، اتفاقات تکان‌دهنده‌ای رخ می‌دهد که اگر خبر کوتاهی از اتفاق مشابه آن در اروپا و امریکا منتشر می‌شد‌، وجدان بیدار خبرنگاران صدا و سیما بار‌ها و بار‌ها با گزارش‌های آنچنانی به سراغ آن می‌رفت؛ اما در ایران تنها یک ‌بار نود گزارشی در این خصوص پخش کرد و مقاله دو شماره پیش ماهنامه «دنیای فوتبال» موجب شد تا بار دیگر اخباری در این باره در رسانه‌ها منتشر شود

در برنامه نود سال گذشته، آیتمی پخش شد که یکی از مربیان می‌گفت به کودکان در مدارس فوتبال آب پرتقال مسموم و بیهوش کننده می‌دهند، بعد که بیهوش شد، اقدام به آزار و اذیت آن‌ها می‌کنند و از صحنه فیلم می‌گیرند و بعد که بازیکن به‌ هوش آمد، به او نشان می‌دهند و می‌گویند، اگر در دادن پول قرارداد‌ها و نقل و انتقالات گوش به ‌فرمانشان نباشند، فیلم تکثیر می‌شود و آبروی نونهال و نوجوان بیچاره برود

اگر تا پیش از این فوتبال ایران با پدیده‌های چون «کارت به کارت» و «قلیان گیت» و «لکسوس گیت» روبه‌رو بود، این ‌بار رخداد تکان‌دهنده‌تری در میان است؛ آزار و اذیت کودکان در مدارس فوتبال و سوء‌استفاده از آن‌ها که بنا به گفته برخی از مسئولان و درست‌اندرکاران فوتبال پایه بسیار گسترده است

اگر فکر می‌کنید که این ماجرا تنها در باشگاه‌های گمنام در جریان است هم اشتباه می‌کنید. همین چند سال پیش بود که «ش. ل» از کارکنان یکی از باشگاه‌های بزرگ پایتخت سه کودک را در مدرسه فوتبال این باشگاه مورد تجاوز قرار داد. «ع. م» که اکنون ریاست یکی از کمیته‌های مبارزه با فساد و ناهنجاری فدراسیون فوتبال را بر عهده دارد، در آن زمان مسئول کمیته انضباطی این تیم بود که در آن ماجرا سکوت کرد و کاری نکرد تا جایی که فرد متجاوز هنوز هم در کنار مسئولان بلند‌پایه این باشگاه پرطرفدار دیده می‌شود

بسیاری بر این باورند که مدارس فوتبال و ‌نبود نظارت بر آن‌ها، باعث چنین اتفاقی می‌شود؛ اما وقتی مسئولان مربوط حتی زیر بار رخ ‌دادن چنین اتفاقی نمی‌روند، چگونه می‌توان امیدوار بود که تلاشی برای برخورد با آن وجود داشته باشد؟ 

سخنان شب گذشته‌ مسعود شجاعی، نشان از ناامیدی جامعه ورزشی کشور از مسئولان برای پاکسازی این اتفاقات تکان دهنده داشت و او از خانواده‌ها خواست تا فرزندانشان را به مدارس فوتبال نفرستند تا اتفاق ناگواری که تمام زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، برایشان رخ ندهد

به هر جهت این رخداد تکان دهنده است؛ اما تکان‌دهنده‌تر از آن، برخورد نکردن با فاسدان فوتبال ایران است.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

به حال مساجد خالی بابل فکری کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

 


یک- این تیتر آنقدری غلط انداز هست که مخاطب گمان کند منظور نویسنده، خلوتی مساجد این شهر و عدم استقبال مردم از نمازهای جماعت باشد. شکر خدا چراغ هر مسجدی که در شهر بابل روشن شد فروغ دل اهل ایمان را شعله ور ساخت و شمع محفل دلدادگان گردید. منظور راقم این سطور از خالی بودن مساجد، عدم برقراری نماز جماعت در برخی مساجد این شهرستان است، نه چیز دیگر.

دو- عزیز بی حاشیه ای که بسیاری از خوانندگان بابلی وبلاگ، نام او را شنیده و برایش احترامی قائلند می گفت ظهر روز عرفه  در شهر ساری بوده است. ( ضمن ادای احترام به همه فعالان مذهبی شهرستان ساری). وقتی از خانه بیرون آمد احساس کرد همه چیز سر جای خودش است و همه امور به روال معمول خود باقی است. نه تصویری و نه صدایی از عرفه امام حسین علیه السلام شهر را تحت الشعاع قرار نداده است. گاز ماشینش را گرفت و یکراست آمد بابل. می گفت به محض آن که وارد شهر شدم در و دیوار را پر از بنرهای تبلیغاتی هیئت ها دیدم. احساس کردم پیاده روها خلوت و بسیاری از مغازه ها بسته است. جای جای شهر صدای مناجات و نیایش از بلندگوی مساجد و تکایا و امامزادگان به گوش می رسید ... بی تعارف برای همین است که به این شهر گفته اند: " دارالمؤمنین ". بهار نارنج و آبلیمو و... بماند محض توصیف دیگران! باور کنید بارها با بعضی فعالان فرهنگی استان که اتفاقاً بابلی نبوده و اهل بهارنارنج ثانی اند! صحبت کرده و شنیده ام که آن بزرگواران نیز حساب ویژه ای روی فضای مذهبی و فرهنگی بابل و فعالان خستگی ناپذیر این عرصه در این شهرستان باز کرده اند. بی اغراق بابل را همگان قلب تپنده انقلاب در استان مازندارن می دانند و از این روست که مهم ترین اخبار جبهه انقلاب در استان مازندارن از این شهر شنیده می شود. بگذریم.

سه- یکی از خلأهای معنوی شهرستان بابل کمبود امام جماعت برای اداره مساجد سطح شهر است. اگر چه برخی مساجد برای پوشش این نقص از برادران طلبه نوجوان برای برگزاری نماز جماعت بهره می گیرند اما نباید فراموش کرد که این عزیزان به دلایلی چون قلّت سن، ضیق وقت و بضاعت اندک علمی، شرایط لازم برای محور قرار گرفتن در یک محل یا محفل مذهبی را دارا نیستند. ناگفته نماند که وضعیت برخورداری شهرستان بابل از روحانیت اهل فضل و برگزاری نمازجماعت و... به نظر یک سر و گردن از سایر شهرهای استان بالاتر می رسد. ولی به هر روی، برای شهری که در سالهایی نه چندان دور دارای ده حوزه علمیه پویا بوده وجود چنین نقصی دور از شأن و وجاهت است. به طور مسلّم، دلیل ایجاد این خلأ، کمبود دانش آموختگان حوزوی بابلی نیست؛ چرا که در حال حاضر حدود دوهزار نفر از روحانیون اهل فضل این شهرستان در قم سکونت دارند. جالب آنکه برخی از این بزرگواران، توفیقات درخشانی را در عرصه های علمی و معنوی و اجتماعی کسب نموده اند که بی تردید حضور شماری از اینان در سطح شهر، زمینه تحوّل فرهنگی این منطقه را بیش از پیش فراهم خواهد ساخت.

چهار- بررسی علت عدم استقبال دانش آموختگان حوزوی بابل برای رجعت به شهر خود کار دشواری نیست. صحبت چهره به چهره با برخی از این عزیزان نشان می دهد که عده ای به هر دلیل با شرایط زندگی در قم انس گرفته اند و بعید است که دیگر  رغبتی برای بازگشت به دیار خود داشته باشند. از این عده که بگذریم روحانیون بزرگواری هم در قم هستند که دغدغه وضعیت شهر خود را داشته و برای بازگشت به بابل و محور قرار گرفتن در تجمعات مذهبی لیاقت و آمادگی کافی را دارا هستند، اما احساس می کنند تولیتی برای استقبال از آنان وجود ندارد. شفاف تر اگر بخواهم صحبت کنم باید بگویم بازگشت طلاب و فضلا به شهر خود باعث قطع بخش عمده ای از شهریه حوزوی و در نتیجه بروز مشکلات معیشتی برای آنان می گردد. متأسفانه ظاهراً اجرای "طرح هجرت" در حوزه نیز به طور کامل شامل مناطق شهری نمی شود. من روحانیونی را می شناسم که بر حسب ادای تکلیف به شهر خود آمده اند اما بی توجهی به وضع معشیتی آنان از سوی هیئات امنای مساجد باعث پشیمانی شان گردیده و این موضوع البته راه بازگشت سایر روحانیون را نیز سد کرده است. من روحانیون فعال و خوش ذوقی را می شناسم که در شهر بابل نیز سابقه ای درخشان و محبوبیتی شگفت انگیز دارند. وقتی از آنها علت عدم سکونت دائمشان در شهر را جویا می شوم می گویند کسی اگر لااقل توجهی به وضعیت اسکان آنان داشته باشد برای اقامت در شهر خود مهیا خواهند شد. آیا این خواسته، شرط و توقعی سنگین و غیرقابل تحقق است؟ این بنده های خدا حتی انتظار دریافت مزایای ثابت را هم ندارند. آیا شهری با این همه موقوفه مکشوف و نامکشوف، توانایی در اختیار قراردادن امانی یک خانه کوچک را برای پرچمداران حقایق وحی و مروّجان آئین هدایت ندارد؟

یک نفر، امام جمعه یا رئیس سازمان تبلیغات یا اوقاف یا شورای شهر و ...، باید آستینش را بالا بزند و با همکاری مجمع طلاب و فضلای بابلی مقیم قم دنباله حل این معضل را بگیرد. به گمانم وجود یک روحانی پرکار و اهل دغدغه، آنقدری برای محلات سطح شهر مفید و ارزنده هست که تعلل احتمالی در رفع موانع موجود را بتوان به حساب قصور زعمای شهر نهاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فراخوان بین المللی گزارش نویسی امتداد مظلومیت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ب.ظ


یا لطیف

«هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه ی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعا اسلام، زنده ی به عاشورا و به حسین بن علی (ع) است» رهبر معظم انقلاب اسلامی

«لبیک یا حسین یعنی اینکه در معرکه جنگ حاضر باشی، هر چند تنها باشی، و هر چند مردم تو را رها کرده باشند، و تو را متهم کرده باشند، و تو را تنها گذاشته باشند، «لبیک یا حسین» یعنی تو و مالت و زن و فرزندانت در معرکه جنگ باشید، «لبیک یا حسین» یعنی مادر، فرزندش را به میدان جنگ بفرستد، و هنگامی که فرزندش شهید شد و سرش بریده شد و به سوی مادرش انداخته شد، مادرش آنرا به خانه برده؛ خاک و خون را از آن پاک کرده و به او بگوید: از توراضی هستم! خداوند رو سفیدت کند همانطور که مرا در روز قیامت و نزد فاطمه زهرا (س) رو سفید کردی! این است معنای «لبیک یا حسین» «لبیک یا حسین» یعنی مادر و خواهر و زن می آید تا شوهر یا برادر یا فرزندش را لباس رزم بپوشاند و او را راهی میدان جنگ کند، لبیک یا حسین یعنی زینب، جواز مرگ و شهادت را به برادرش حسین تقدیم کند» سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله

از آن روز که امام حسین (ع) و یارانش برای زنده نگه داشتن اسلام ناب محمدی (ص) به مسلخ نینوا رفتند تا به امروز، دشمنان قسم خورده اسلام تمام توان خود را برای مقابله با فرهنگ حسینی به کار گرفته اند. از خشونت کور گروه های تکفیری گرفته تا تمسخر و شبهه افکنی پیاده نظام غرب در جهان اسلام پیرامون قیام حسینی. در روزگاری که ما زندگی می کنیم، کمتر روزی را می توان به یادآورد که در آن تروریست های تکفیری عزاداران حسینی را به خاک و خون نکشیده باشند. خشونت سازمان یافته ای که در لوای حکومت واژگان دهان پرکن غربی ها بر دنبا، اتفاق می افتد و هر روز خانواده ای را داغدار می کند. متاسفانه پوشش خبری نیز بسیار ضعیف است. برای دنیا عادیست که در گوشه ای از خاورمیانه بمبی منفجر شود و صدها عزادار امام حسین (ع) تکه پاره شوند. از آنجا که بخش عمومی ادبیات هر فرهنگی متعلق به ادبیات شفاهی ان است و اگر این ادبیات ثبت نشود طی گذشت زمان دچار فراموشی و انحراف می شود، تصمیم گرفتیم تا با مدد از حضرت ولی عصر (عج) این وقایع را تحت فراخوان «امتداد مظلومیت» گردآوری و ثبت نماییم تا به واقعی ترین شکل ممکن به آیندگان رسیده و حتی امروز برای بسیاری از مردم که خبر از فجایع این چنینی ندارند، منبعی متقن باشد .

اهداف:

ترویج فرهنگ حسینی (ع)

گردآوری و ثبت گزارشهای عینی و دقیق ار مظلومیت عزاداران امام حسین(ع)

انتشار و عرضه این گزارشات در قالب مکتوب به زبان های مختلف

تلاش برای ایجاد دغدغه در میان عزاداران امام حسین (ع) برای مقابله با انحرافات و خرافات

تولید محتوا برای خلق آثار هنری

موضوعات:

چند لحظه پیش از حمله ی تکفیری ها به عزاداران امام حسین (ع)

تشییع شهدای حملات تکفیری ها به عزاداران امام حسین (ع)

مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) در خفا

برگزاری اولین مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) در خیابان های شهر

حسینیه ای که ساختیم و ویران کردند

اولین روز زندان من به جرم عزاداری برای امام حسین (ع)

سه ساله های شهید

آخرین ذکر برادر شهیدم

نماز ظهر عاشورایی که با هجوم مزدوران ناتمام ماند

پرچمی که در حمله مزدوران به عزاداران امام حسین (ع) جاماند

خشم دشمن از شنیدن ذکر یاحسین(ع)

خرافات بهترین وسیله دشمن برای حمله به شیعه

پیاده تا کربلا

ضوابط و شرایط ارسال اثر:

در گزارشهای ارسالی به هیچ عنوان نباید به مذاهب اسلامی و قومیت ها توهین شود. (شکی نیست که گروه های تکفیری پایبند به هیچ مذهبی نبوده و تنها فرقه های استعماری هستند)

گزارشها باید مبتنی بر حقیقت باشند. (هیچ دلیلی برای اغراق و یا تکیه بر دروغ وجود ندارد)

هر مطلب ارسالی حداکثر باید 1500 واژه داشته باشد.

مطالب باید در قالب فایل های word یا pdf ارسال شوند.

مطالب ارسالی باید دقیق شفاف و روشن باشد.

اجباری برای ارسال تصاویر مربوط به گزارش وجود ندارد اما وجود تصاویر تاثیر بسزایی در درک وقایع خواهد داشت.

استفاده از نام های مستعار اشکالی ندارد اما نام واقعی اشخاص باید به صورت جداگانه ارسال شوند.

محدودیتی در تعداد گزارشهای ارسالی وجود ندارد.

گزارش ها طبق خواست افراد با نام حقیقی و یا مستعارشان منتشر خواهند شد.

آثار باید به صندوق الکترونیکی emtedad@entezaresobh.ir ارسال شوند.

تشکل دانشجویی صبح روشن به عنوان متولی برگزاری این فراخوان می تواند در برنامه های فرهنگی خود از آثار رسیده استفاده نماید.

مهلت ارسال آثار:

مهلت ارسال آثار تا خردادماه 1393(همزمان با میلاد حضرت صاحب الامر(عج))

علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 66378946-021 تماس بگیرند.و یا از طریق پست الکترونیکی info@entezaresobh.ir تماس برقرار نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صدام به کدام نقطه از خاک ایران وارد شد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ


نقل قول های بسیاری در خصوص حضور مستقیم صدام ملعون در جنگ با ایران اسلامی ثبت شده است. البته حضور صدام که برای تقویت روحیه نیروهای عراقی بود به طور معمول در جبهه داخلی خاک این کشور صورت می گرفت. نقطه ای که براساس مستندات موجود و به روایت فرماندهان ایران و عراق گفته می شود صدام حضور رزمی در خاک مقدس جمهوری اسلامی پیدا نمود تنگه چزابه است.

چزابه در هفده کیلومتری شهر بستان و بین این شهر و منطقه فکه قرار دارد و به دلیل قرار گرفتن در مقابل شهر العماره عراق و مسیر ورود ارتش بعث برای اشغال بستان، سوسنگرد و محاصره اهواز، به عنوان یکی از پنج مدخل مهم و استراتژیک تهاجم عراق به خاک ایران به حساب می آمد.

علت آنکه به چزابه، تنگه می گویند این است که در بین هوالهویزه و تپه های رملی صعب العبور قرار دارد.

چزابه در همان ابتدای آغاز جنگ تحمیلی به اشغال دشمن درآمد اما در جریان عملیات بزرگ طریق القدس آزاد گردید.

عراق که توسط نیروهای ستون پنجم از وقوع عملیات گسترده ای به نام فتح المبین باخبر شده بود به منظور به عقب انداختن و مختل نمودن آن تک شدیدی را به فرماندهی مستقیم صدام حسین در منطقه چزابه آغاز نمود. صدام یک هفته در منطقه چزابه ماند و توانست نیروهای خود را تا عمق هشتصد متری خاک این منطقه پیشروی داده و در یکی از خونین ترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس، تنگه چزابه را به اشغال مجدد ارتش بعث دربیاورد.

اما جالب است بدانید این اشغالگری نیز چندان طول نکشید. در مدتی کوتاه پس از تصرف خاک چزابه، چهارگردان از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی خبرنگار بسیجی، حسن باقری در عملیات کوچکی به نام امیرالمؤمنین علیه السلام موفق به آزادسازی این نقطه از جغرافیای کشور عزیزمان گردیدند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عمار، مالک ... ابوذر!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ


همزمان با وقایع سال 88 و شرایط پیچیده آن زمان رهبر معظم انقلاب، الگوی عمار را برای فعالان عرصه های سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی معرفی نمودند. بسیجیان امام خامنه ای با تأسی از این رهنمود رهبر فرزانه خود با بصیرت به شناخت زوایای پیدا و پنهان توطئه فتنه گران و منافقان جدید عرصه انقلاب یعنی ساکتین فتنه پرداخته و تبیین عقلانی شرایط موجود برای جامعه را در رأس وظایف انقلابی خویش دانستند.

شرایط ماه های اخیر گویا جدید و فرسایشی است. مدتی است که با ایجاد فضای جدید دولتی، سیاست حذفی در مقابل منتقدان مشی برون گرای دولت، گزینه روی میز کابینه امنیتی یازدهم قرار گرفته است. به رغم ادعای مکرر استقبال از فضای نقد و ایجاد آزادی برای هتاکان اسلام و انقلاب و فتنه گران خائن و... برخورد قاطع با نیروهای حزب الله در دستور کار دولتمردان قرار دارد. از این رواست که بارها شنیده می شود با اعمال فشار مسئولان دولتی، مراسم سخنرانی چهره های منتقدی چون جلیلی، سعید زیباکلام، یامین پور و ... در گوشه و کنار کشور تعطیل می گردد؛ منتقدان دولت، کم سواد و مزدور خوانده می شوند؛ مجوز نشریه یالثارات باطل شده و وطن امروز و نه دی به دادگاه ارجاع داده می شوند. به کتاب نویسنده منتقد دولت مجوز تکرار نشر نمی دهند. این روزها خبر شکایت بی سابقه شورای امنیت ملی از حجت الاسلام نبویان نماینده مردم تهران در مجلس و قدیانی از نویسندگان جوان کشور به دلیل نقد توافقنامه ژنو نیز به گوش می رسد. باید توجه داشت که این اتفاقات تنها در مدت کمتر از یکسال استقرار دولت یازدهم به وقوع پیوسته و خدا می داند ده ها چهره امنیتی این دولت نقدگریز در سال های بعد چه خوابی برای نیروهای مدافع انقلاب دیده اند.

تحمل این شرایط شکننده و مقابله با جنگ فرسایشی دولت نیازمند روحیه مقاوم و صبورانه امت حزب الله است. شاید از این رواست که رهبر حکیم انقلاب در پیام اخیر خود به یکی از مجامع دانشجویی علاوه بریادآوری لزوم تأسی از بصیرت عمار، استقامت مالک را نیز به عنوان الگو و نقشه راه جوانان انقلابی مطرح می نمایند.

حاشیه این نوشتار آنکه: آقا گفت عمار باشید، گفتیم چشم. آقا گفت مالک باشید، می گوئیم چشم. وای به حال منحرفان از روزی که آقا فرمان دهد اباذر باشید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازخوانی راز قطعنامه، در بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۴۵ ق.ظ

 


1- قطعنامه که به امضای دولت ایران درآمد دشمن به این توهم دچار شد که ایران اسلامی دیگر یارای نبرد با ارتش عراق را ندارد. پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران که مدعی بود جنگ را تا رفع فتنه در عالم و تا آزادسازی قدس شریف ادامه خواهد داد باعث طمع شدید دشمنان گردید. از این رو عراق با آغاز تک گسترده ای از ناحیه جنوب غربی کشور دوباره وارد خاک مقدس جمهوری اسلامی گردید و توانست تا نزدیکی دروازه اهواز – جایی که حتی در آغاز تهاجم به ایران نیز نتوانسته بود به آن برسد – پیشروی کند. از مدخل غربی کشور نیز نیروهای وابسته به منافقین از مسیر مرز خسروی تهاجم گسترده ای را به کشور آغاز نمودند و توانستند تا سی کیلومتری شهر کرمانشاه پیشروی کنند. بسیج تاریخی نیروهای مردمی البته این توطئه دشمنان را خنثی نمود اما این عبرت در ذهن مردم کشورمان حک شد که اگر دشمن با امضای یک قرارداد احساس کند ایران دچار ضعف شده است با ناجوانمردی به دنبال عمق بخشیدن به مطالبات نامشروع بوده و نهایت تلاش را برای امتیاز گرفتن از نظام مقدس جمهوری اسلامی انجام خواهد داد.

2- در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است که مذاکره کننده ایرانی با مک فارلین چه کسی بوده است. در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است که مجمع عقلای مجلس نیز توسط همان فرد تشکیل و اداره می شد. مجمعی که به دلیل پرداختن به بحث صلح آنهم در سالهای سرنوشت ساز دفاع مقدس، به دستور صریح حضرت امام رحمةالله علیه تعطیل گردید. آنچه که براساس مستندات موجود و منتشرشده به دست آمده، نشان می دهد نماینده ایران در سازمان ملل متحد به دستور قائم مقام وقت فرماندهی کل قوا و هماهنگی وزیر وقت امور خارجه و بدون اطلاع حضرت امام (ره) در سیزدهم اسفند سال 1366 قطعنامه 598 را در شورای امنیت سازمان ملل امضا کرد. گویا از این رواست که در تیرماه سال67 حضرت امام پس از اطلاع از این موضوع، ضمن پذیرش قطعنامه مذکور و حمایت مدبّرانه از مسئولان وقت، از امضای این قرارداد که متضمن تأمین کامل منافع ایران نبود به عنوان نوشیدن جام زهر یاد می نماید. ایشان در اقدامی عجیب پس از پذیرش قطعنامه 598 تا خرداد سال 68 یعنی آخرین لحظه حیات طیبه خویش دیگر هیچ سخنرانی عمومی را در دیدارهای مردمی ایراد نفرمودند و شاید تلاش نمودند به این طریق، ضمن تثبیت حکیمانه موقعیت جمهوری اسلامی، نارضایتی خود از شرایط پدید آمده توسط مسئولان وقت کشور را به گوش تاریخ برساندند.

جالب آنکه در تمام سال های اخیر برخی تحلیلگران و مطلعین اوضاع پشت پرده ایران اسلامی در زمان پذیرش قطعنامه، تنها علت قبول آن را مربوط به بی انگیزگی مردم برای حضور در جبهه عنوان کرده اند! البته حتی اگر این ادعا را - که در پاسخ به تک آخر عراق در خوزستان و عملیات غرورآفرین مرصاد توسط مردم باطل گردید – بپذیریم باید به دنبال علل وقوع آن نیز باشیم که باز هم به سیاست های غلط ستاد تبلیغات جبهه و جنگ بازگشته و باز هم پای حلقه ای خاص به میان می آید.

حلقه دخیل در شرایط به وجود آمده در سال های انتهایی دفاع مقدس، مدتی است که دوباره از دل تاریخ سربرآورده و به دلیل آغاز اقداماتی مشکوک به خصوص در حیطه فن آوری هسته ای، خطر تکرار تحمیل زهرنامه 598 را در ذهن ها تداعی کرده است. نکته اینجاست که بسیجیان امام خامنه ای با عبرت از تجربیات گرانقدر تاریخ انقلاب و دفاع مقدس و هوشیاری عمارگونه در مواجهه با تبلیغات رسانه ای، تنها مرجع رسمی و قابل اعتماد خود در تعیین مواضع نظام اسلامی را ولی امر خویش دانسته و بی اعتنا به خط های انحرافی ایجاد شده توسط برخی از مسئولان، گوش به فرمان ایشان سپرده و به یاری خداوند امکان تکرار حادثه تلخ تحمیل جام زهر را هرگز نخواهند داد. نقش آفرینان سال های آخر جنگ باید این نکته را آویزه گوش قرار دهند که مردم ایران اسلامی با رشد سیاسی ایجاد شده از تجربیات تاریخ انقلاب، دیگر با کسی عقد اخوت نبسته و در تحقق منویات رهبر خویش لحظه ای تعلل نخواهند داشت.

سخنران این هفته جلسه عمومی انصار حزب الله بابل در یکشنبه 11 اسفند (مسجد ولایت) کامران غضنفری نویسنده کتاب راز قطعنامه است؛ کتابی منتشر شده از سلسله آثار مکتوب انتشارات کیهان که به مذاق دولت جدید خوش نیامده و بوق های رسانه ای وابسته، شایعه لغو مجوز نشر آن را بر سر زبان ها انداختند. این جلسه فرصت مناسبی برای تبیین دوباره شرایط تحمیلی پذیرش قطعنامه و بررسی انطباق احتمالی آن با وضعیت امروز کشور است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیاده روی بزرگ عدالتخواهان ولایتمدار

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۳۷ ب.ظ


همزمان با ایام شهادت مدافع بزرگ حریم ولایت و عدالت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها عدالتخواهان ولایتمدار از سراسر کشور به منظور یادآوری مطالبات و منویات مقام معظم رهبری در شهر مقدس قم همایش پیاده روی برگزار خواهند کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر به این نشانی مراجعه کنید:

http://www.yaran57.com/


  • سیدحمید مشتاقی نیا

نزدیک شدن بهار و ضرورت بیدار شدن از خواب زمستانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ب.ظ


آفریقای مرکزی این روزها شاهد یک هلوکاست واقعی برای مسلمانان بی دفاع این کشور است. مدتی است جمعی از افراطیون مسلح مسیحی با تهاجم به جماعت مسلمین این کشور و قتل عام وحشیانه و غیرانسانی صدها تن از کودکان و زنان و مردان بی دفاع مسلمان، فجایعی عجیب و کم سابقه را در تاریخ بشریت به ثبت می رسانند.

یک روی سخن این نوشتار با حاکمان بی خاصیت جهان و مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر است و یک روی دیگر با مسئولان داخلی.

سازمان ملل متحد و شورای امنیت می توانند با فشار بر دولت خبیث آفریقای مرکزی، بخش عمده ای از تعرضات قومیتی این فرقه وحشی تحریک شده توسط نظام تبلیغاتی جهان سلطه را مهار کنند. جناب پاپ نیز می تواند با جدّیت وارد عرصه شده و پیروان مکتب مسیح در آفریقای مرکزی را به پرهیز از رفتارهای ناجوانمردانه بر ضد مسلمین وادار کند. مگر یک عمر در گوش ما نخوانده بودند که در آئین عیسوی، اگر کسی ولو به ناحق زیر گوش یک مسیحی بزند او طرف دیگر صورتش را جلو آورده و از ضارب خود می خواهد تا به آن قسمت نیز سیلی بزند و اینگونه با تسخیر قلب دشمنش او را شرمنده خود می سازد؟! اکنون پدران معنوی مسیحیت باید پاسخ بدهند که چرا تبلیغات ضد خشونت و محبت مدارانه دینشان را به فراموشی سپرده و در مقابل خشونت های بزرگ هم کیشان خود که به نام مکتب عیسی علیه السلام انجام می شود سکوت اختیار کرده اند؟  آن چه که بار دیگر از آن روی سکه شعار انسان دوستی و طرفداری از حقوق بشر می بینیم چیزی جز دروغ نیست.

مجلس شورای اسلامی و دولت جمهوری اسلامی نیز می توانند با جنب و جوش دیپلماتیک، لااقل نگاه سران کشورهای اسلامی و دول مسلمان به خصوص همسایگان آفریقای مرکزی را برای دخالت در حل بحران این کشور متمرکز نمایند.

نکته دیگر اغتنام فرهنگی از فرصت به وجود آمده است. شرایط حاضر بهترین مجال برای افشای ماهیت دروغین مدعیان پوشالی حقوق بشر است که سال های سال با اعمال ناجوانمردانه ترین تحریم ها و فشارهای اقتصادی و سیاسی، ملت آزادی خواه و استکبارستیز ایران را مورد آزار قرار داده اند اما اکنون هیچ انگیزه ای برای اعمال فشار بر دولت آفریقای مرکزی در جلوگیری از جنایات مسیحیان این کشور از خود نشان نمی دهند. چگونه است که نمایندگان نظام غرب با دخالت در امور داخلی ایران و نقض حق حاکمیت این کشور، مخفیانه به دیدار برخی مجرمان امنیتی رفته و با اهداء جایزه از آنان به عنوان انسان هایی مظلوم تجلیل می کنند اما اینک همان کشورهای غربی حاضر به انجام کوچکترین تحرّک سیاسی برای دفاع از مظلومان واقعی نیستند؟! آیا وقت آن نرسیده که رسانه ملی با تبیین شرایط غیرانسانی کشور آفریقای مرکزی، نتیجه تبلیغات کاذب و مخرّب غرب برای اسلام هراسی را به همگان نشان بدهد؟ آیا زمان برملا سازی ماهیت گروه های مسلح و خون آشام سلفی نرسیده است که با پول نفت آل سعود بدترین جنایات را در حق برادران شیعه خود در سوریه، پاکستان، عراق، مصر، بحرین، لبنان و... رقم می زنند ولی حرکتی در حمایت از مسلمانان مظلوم آفریقای مرکزی که اتفاقاً اکثریت آنان اهل سنت هستند، انجام نمی دهند؟

به نظر می رسد مجموعه مسئولان سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی باید در دفاع از حریم اسلام و رسواسازی تبلیغات سهمگین اما توخالی دشمنان اسلام راستین، عزمی راسخ داشته باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دعوت از دکتر ولایتی برای پایبندی به قانون

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ب.ظ


روزنامه رسالت نوشت: در ساختار اداری دستگاه‌های اجرایی واحدهایی وجود دارند که جایگاه آنها به سبب برنامه‌ها، وظایف و اهدافشان رفیع بوده و متصدیان مشاغل در این واحدها به لحاظ سوابق اجرایی و نوع مسئولیت و محصولات کارشان می‌بایستی عملکردی قانونمندتر از دیگران داشته باشند.

یکی از این واحدهایی اجرای که جایگاهی مهم داشته و دارد و عالی‌ترین مقامات اجرایی دارای سابقه خدمات ارزنده در آنجا شاغل هستند. مرکز تحقیقات استراتژیک می‌باشد که در قسمت چهارم بودجه کل کشور دارای ردیف اعتباری و بودجه مصوب همانند دیگر دستگاه‌های اجرایی است.

منشاء عمومی بودجه مصوب مرکز ایجاب می‌کند که در هزینه کرد اعتبار، قانون محاسبات عمومی و سایر مقررات عمومی دولت را رعایت نمایند و اگر مرکز قانون خاصی دارد که مصوب مرجع صلاحیتداری است می‌بایستی به مفاد آن عمل کند و از تمامی آیین‌نامه‌های مالی اداری و استخدامی و معاملاتی حاکم تبعیت نماید. به گونه‌ای که خود را مستثنی از احکام آمره قوانین عادی و اساسی نداند، توجه و تدقیق به مراتب زیر می‌تواند بخشی از مقررات قانونی لازم الرعایه را در این مزکز رصد نماید؛ بدین نحو که:

1- قانون اساسی می‌گوید رئیس جمهور، معاونان وی، وزیران و کارمندان دولت نمی‌توانند بیش از یک شغل دولتی داشته باشند و داشتن هر نوع شغل دیگر در موسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آنها متعلق به دولت یا موسسات عمومی است، نمانیدگی مجلس، وکالت دادگستری، مشاوره حقوقی یا مدیرعامل یا حتی عضویت در هیئت مدیره انواع مختلف شرکت‌های خصوصی برای آنان ممنوع است. (1)

2- قانون عادی (قانون منع تصدی بیش از یک شغل مصوب 73) در تاکید این حکم آمره می‌گوید. تصدی بیش از یک شغل ممنوع است.

3- قانون عادی (قانون مدیریت خدمات کشوری) می‌گوید تصدی بیش از یک شغل و یک پست سازمانی برای کلیه کارمندان دولت ممنوع می‌باشد. (2)

4- اخیرا آقای دکتر ولایتی که از رجال خوشنام سیاسی و مذهبی محسوب شوند. از سوی آقای رفسنجانی به سمت ریاست این مرکز برگزیده و منصوب گردیده‌اند تا به عنوان بالاترین مقام مسئول در دستگاه اجرایی ردیف 1-101026 به تشخیص، تعهد و تسجیل هزینه کرد بودجه 222/48 میلیون ریالی این مرکز بپردازد.

5- آیا آقای دکتر ولایتی علاوه بر تصدی پست ریاست مرکز تحقیقات به عنوان رئیس دستگاه اجرایی دیگری هم، به نام بیمارستان مسیح دانشوری نیستند؟

6- بیمارستان مسیح دانشوری یکی از واحدهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی شهید بهشتی و مرکز آموزشی پژوهشی و درمانی سل و بیماری‌های ریوی است که تحت ردیف بودجه‌ای 26-129458 در لایحه بودجه 92 و تحت ردیف بودجه‌ای 12-123800 قانون بودجه سال 1391 از بودجه عمومی دولت اعتبار مصوب. دریافت می‌کند و به عنوان یک موسسه دولتی شناخته می‌شود که شناسه اعتبار آن در سند بودجه کل کشور در سال 91 مبلغ 433/197 میلیون ریال و در سال 92 مبلغ 757/244 میلیون ریال است که با رجوع به عناوین و ارقام جدول شماره 7 قانون بودجه هر سال ولو با جابه‌جایی ردیف بودجه‌ای، در هر سال قابل شناسایی است.

7- اکنون پرسش از این برادر بزرگوار که توفیق قرار گرفتن در راس قوه مجریه را در انتخابات سال 92 نیافت این است که رعایت نکردن ممنوعیت‌های مندرج در قوانین اساسی و عادی بر شمرده شده شامل تصدی‌های دوگانه یا چندگانه ایشان می‌شود یا نه؟ اگر پاسخ منفی است. دلیل توجیهی و قانونی چیست؟ اگر پاسخ مثبت است تداوم این تصدی از کدام وجهه قانونی برخوردار است؟

8- قانونگذار عدم رعایت ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل را با تعریف جامع و مانعی که در مورد شغل نموده و با تعریف قانونمند هزینه که در مصرف میلیاردها ریال بودجه مرکز تحقیقات استرایژیک و مصرف میلیاردها ریال بودجه مرکز درمانی مسیح دانشوری که عبارت است از طی مراحل قانونی تعهد، تشخیص و تسجیل خرج نموده را تخلف شناخته و قبول کننده پست دوم و مقام صادر کننده حکم تصدی دوگانه را به هیئت‌های رسیدگی به تحلفات اداری ارجاع داده است(3) آیا شأن آقای ولایتی و جناب رفسنجانی در جایگاه رفیعی که دارند نادیده انگاشتن چنین احکام آمره‌ای است؟

9- مصرف بودجه 24 میلیارد و هفتاد و پنج میلیون تومانی مرکز درمانی مسیح دانشوری را به مصرف بودحه بیش از چهارمیلیارد و هشتصد و بیست و دو میلیون تومان مرکز تحقیقات استراتژیک بیفزایید ایفای مسئولیت حسابدهی نزدیک به 30 ملیارد تومانی، در دو مرکز با دو نوع قوانین و مقررات حاکم بر عهده عزیز بزرگواری است که نه تخصصی در حقوق مالی دارد و نه تجربه‌ای در امور محاسباتی و اداری و استخدامی و معاملاتی بلکه پزشک حاذق و متخصص اطفال است و با حضور در حوزه دپیلماتیک طی سه دهه گذشته در حال حاضر بیشتر یک دیپلمات کار بلد است. فلذا قرار گرفتن در چنین جایگاه و مسئولیتی به صلاح و مصلحت این بزرگوار به لحاظ اثر وضعی مسئولیت‌های ناشی از تشخیص و تعهد و تسجیل خرج در این دو مرکز نیست. آیا مخاطب ارجمند این مقال به این نقد منبعث از اصل 8 قانون اساسی در مقام انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر ممنوعیت‌های مصرح در قوانین اساسی و عادی توجهی خواهند کرد؟

پی‌نوشتها:

(1) اصل 141 قانون اساسی

(2) ماده 94 قانون مدیریت خدمات کشوری

(3) تبصره ذیل همان ماده

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقد نگرش های حداقلی در فقه سیاسی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ب.ظ


یکی از مشکلات سیمای استانی قم به دلیل وجود حوزه علمیه ای فعال و غنی و حضور نخبگان شاخص و مطرح در قم، انتخاب کارشناس مسائل دینی از میان صدها چهره صاحب نظر است. گستره رجال شاخص حوزه مقدسه قم اما مانع از شناسایی مجتهد جوان و نخبه شمالی برای حضور چند ماهه در برنامه های تخصصی فقه سیاسی شبکه استانی قم نگردید.

 حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی را به حق باید یکی از مفاخر حوزه های علمیه کشور دانست. این پژوهشگر برتر حوزه که برخی آثار وی در جشنواره فارابی و کتاب سال حوزه رتبه  نخست را کسب نمود متولد 1349 در شهرستان بابل و از شاگردان برجسته آیت الله محمدی در مدرسه علمیه روحیه بوده که به دلیل برخورداری از استعداد و ذوق علمی منحصر به فرد توانست دوره ده ساله مقدمات و سطح عالی حوزه را در کمتر از پنج سال پشت سر بگذارد.

از جمله آثار فاخر حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی می توان به کتاب " نظارت بر قدرت در فقه شیعه " و " قطع و پیوند اعضا " اشاره کرد.

رئیس گروه فقه سیاسی و عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی چند سالی است که کرسی درس خارج فقه سیاسی را نیز در حوزه علمیه قم دایر کرده است.

در هفته گذشته، کتاب " نقد نگرش های حداقلی در فقه سیاسی " از آثار وزین این استاد حوزه توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر گردید.

پیش از آن که چند سطری از این اثر برجسته را برای معرفی کتاب ذکر کنم خوب است که یک بار دیگر از مدیران و تصمیم سازان عرصه های فرهنگی و اجتماعی شهرستان بابل و استان مازندران بخواهم که به جای میدان دادن به برخی ( عرض کردم برخی! ) عناصر درجه دو و سه در سطح امور کارشناسی، دنبال نوشیدن آب از سرچشمه ای زلال باشند. برای وجهه استان ولایتمدار و زرخیز مازندارن خوب نیست که نخبگان آن در نقاط دیگر کشور شناخته شده باشند اما در دیار خود با گمنامی دست و پنجه نرم کنند.

در معرفی این اثر می خوانیم:

" تحقیق نقد نگرش های حداقلی در فقه سیاسی در صدد است با عنایت به مبانی فقه شیعه و آموزه های آن، ضمن اثبات گستره فراگیر فقه شیعه در سه بُعد «جاودانگی»، «فرامکانی» و «تعمیم به همه شئون زندگی بشری»، دیدگاه ها و نگرش های متفاوت در فقه سیاسی را بررسی کند. آنچه در این تحقیق محور و ملاک محسوب می شود، استفاده حداکثری از فقه برای استنباط احکام شرعی ناظر به زندگی سیاسی و پاسخگویی به نیازهای فرد و جامعه به منظور هدایت جامعه به سوی غایات اسلامی با محوریت مکتب فقهی امام خمینی است. "

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وعده ی دیدار نزدیک است...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ


شلمچه، کانال ماهی، اوج درگیری بین رزمنده های مازندرانی با ارتش بعث بود. عملیات ایذایی بود و قرار نبود منطقه ای از خاک دشمن به تصرف نیروها در بیاید. ولی باید وقت و توان و توجه عراقی ها در آن نقطه صرف می شد.

درگیری 72 ساعت ادامه داشت و رزمنده های سپاه کربلا توانسته بودند بیشترین تلفات ممکن را از عراقی ها بگیرند.

اهداف مورد نظر که تأمین شد، دستور عقب نشینی آمد. رزمنده ها به طرف خط مقدم جبهه ایران عقب آمدند. شیخ خسته بود. شب قبل را تا صبح بیدار ماند و از یازده اسیر عراقی مراقبت کرد؛ هم مراقبت، هم پرستاری!

شاید روزی یکی از آن یازده نفر، قلم و کاغذی بر دارد و به رسم انصاف، چند ساعت حضور در کنار سرباز امام زمان (عج) را برای هموطنانش تعریف کند؛ تجربه ای که شاید دیگر هیچ گاه در مسیر زندگی آن یازده نفر تکرار نشود.

شیخ خسته بود، ولی گام هایی استوار بر می داشت. دشمن زخم خورده بود. عصبانیت دشمن فقط به خاطر تلفاتش نبود. او از این که فهمیده بود نیروهای ایرانی در یک عملیات ایذایی، چنین حماسه ای آفریده و حالا به سلامت در حال بازگشت به جبهه خودشان هستند، بیشتر به خود می پیچید. دشمن عصبانی بود و می خواست از پشت، خنجر بزند.

بچه ها زیر آتش توپخانه دشمن به راهشان ادامه می دادند که دو  دستگاه تویوتای سپاه آمدند و زیر پای شیخ، ترمز گرفتند. عده ای هجوم بردند و پشت آن دو ماشین سوار شدند. شیخ که در یک قدمی ماشین ها بود هم می توانست، اما حیا کرد، شاید از این که رزمنده ای خسته تر از او جا بماند. راهش را کج کرد و از کنار ماشین ها، پیاده به سمت جبهه خودی راه افتاد.

عده ای دیگر هم که او را می شناختند و همیشه زیر نظرش داشتند تا گوشه ای از حرکات و سکنات او را یاد بگیرند و انجام دهند، اجازه دادند بقیه سوار ماشین شوند و خودشان دنبال شیخ راه افتادند.

گلوله توپ از میان آن همه جمعیت، راهش را پیدا کرده بود. این شاید همان گلوله ای بود که شیخ در خواب دیده بود. آن گلوله فقط یک مأموریت داشت که باید انجام می داد. آمد و درست نشست زیر پای شیخ ....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از حرف تا عمل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۲۱ ب.ظ


حالا خسته ای. این همه راه را پیاده آمده ای. بنشین شامت را بخور، نفسی که تازه کردی، بلند می شویم با هم نماز را می خوانیم. یک شب که هزار شب نمی شود. نماز اول وقت هم که واجب نیست. خدا خودش می داند تو چقدر خسته ای، چقدر راه آمدی، الان تشنه و گرسنه هستی. سخت نگیر برادر، هستیم دور هم ...!

ایستاد گوشه پیاده رو، نمازش را خواند. 

از اینکه به حرف های من اعتنا نکرد ناراحت نشدم که هیچ، خوشحال شدم از اینکه به من ثابت شد سفارش های مکرر شیخ برای نماز اول وقت، مخصوص پامنبری هایش نیست! و خودش بیشتر از دیگران به آنچه که می گوید عمل می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سخنی با ریاست محترم دادگستری

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ب.ظ


در ادامه سلسله نشست های عمومی انصار حزب الله بابل در مسجد ولایت، میهمان جلسه این هفته، یکشنبه چهارم اسفند ماه، آقای اسماعیل نژاد ریاست محترم دادگستری شهرستان بابل خواهد بود.

یکی از معیارهای قضاوت تاریخ در خصوص عملکرد حکومت ها، میزان برقراری عدالت در دوران آن حاکمیت است؛ آن چنان که امروز، دوستان و دشمنان اسلام به عدل علی علیه السلام اذعان داشته و از این رو از زمان حاکمیت کوتاه آن امام همام به نیکی یاد می کنند. اگر چه برقراری عدالت در همه شئون آن مختص قوه قضائیه نیست و دیگر دستگاه ها نیز در برقراری عدالت اجتماعی سهمی بزرگ برعهده دارند؛ اما با توجه به وظایفی که برای این دستگاه در خصوص اجرای عدالت و ستاندن حق مظلوم و مقابله با مظاهر ظلم و فساد تعریف شده است، قوه قضائیه را باید نماد جدیّت و اهتمام نظام اسلامی در برقراری عدالت دانست.

ضمن تشکر از ریاست دادگستری شهرستان بابل به خاطر حضور در جمع نیروهای ارزشی و خط مقدمی انقلاب اسلامی در این شهرستان توجه به چند نکته، لازم به نظر می رسد:

1- یکی از چالش هایی که قضات با آن مواجه هستند نارسایی قوانین موجود در خصوص برخورد قاطع با جرایم است. نشستن پای صحبت برخی قضات محترم و شنیدن درد دل های آنان نیز در مواردی نشانگر وجود ابهام و یا تداخل مفهومی برخی از قوانین می باشد. دغدغه  نارسایی قوانین بارها توسط کارشناسان در رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری مطرح شده است. پرسش اصلی این جاست که بالاخره متولی اصلاح قوانین ناقص چه کسی است؟ با توجه به قرابت خویشاوندی رؤسای دو قوه قضائیه و مقننه و تصور رابطه صحیح بین دو قوا و درک نیازهای موجود توسط نمایندگان خانه ملت، چرا پس از طی چند سال همچنان سخن از نارسایی برخی قوانین جزایی در میان است؟ راه کار حل این معضل چیست؛ ارائه لایحه جامع قضایی از سوی قوه قضائیه و یا ایجاد شناخت بیشتر در نمایندگان محترم مجلس به منظور توجه به مطالبات دستگاه قضایی؟!

2- هر که گذرش ولو در اندک زمانی به راهروهای دادگستری افتاده باشد به خوبی بر این مطلب صحّه می گذارد که تراکم پرونده های قضایی و توقعات یک جانبه مراجعان، اعصاب و آرامش هر انسان صبور و با حوصله ای را بر هم می زند. از این رو باید دشواری مسئولیت کارمندان محترم اداره مذکور را درک نمود. ضمن احترام به همّت کارمندان اداره دادگستری در برخورد صبورانه با مراجعان، با توجه به همان نگاهی که نسبت به جایگاه حسّاس این دستگاه در مقدمه مطلب ذکر شد ضروری است که کارمندان محترم این اداره در مواجهه با ارباب رجوع و راهنمایی افراد ناآشنا با زیر و بم های امور قضایی، دقت و وسواس بیشتری به خرج بدهند. فراموش نکنیم که در نگاه مردم، قوه قضائیه، از شئون حکومتی برخوردار بوده و عملکرد کارکنان آن نقش مستقیمی در قضاوت جامعه درباره نظام مقدس اسلامی داراست.

3- مدتی است که شکایت از نیروهای ارزشی و فعالان در عرصه امر به معروف و نهی ازمنکر توسط برخی صاحبان ثروت و قدرت به یک روال معمول تبدیل شده است. شکّی نیست که هدف این دسته از افراد ایجاد خستگی و به انزوا راندن نیروهای دلسوز جامعه است. اگر چه برخی نیروهای جبهه انقلاب به دلیل ناآشنایی با قوانین در طرح معضلات اجتماعی و افشای ماهیت منفعت طلبانه باندهای قدرت ممکن است دچار اشتباهاتی بشوند؛ اما نباید از یاد برد که این قشر با فداکاری و ایثار و گذشتن از آسایش و آرامش خود پای به این میدان سخت نهاده و احساس تنهایی و عدم پشتیبانی آنان توسط نهادهای حکومتی باعث دلسرد شدن سایر سربازان بی ادعای جبهه انقلاب اسلامی می شود. به نظر می رسد مسئولان محترم دستگاه قضا با درک این حقیقت می توانند تدبیری بیندشند تا در جریان رسیدگی به این پرونده ها ضمن جلوگیری از اعمال نفوذ احتمالی جریان های وابسته به قدرت، نهایت مدارا در صدور حکم لحاظ گردیده و حتی المقدور از طریق دخالت دادن بزرگان و ریش سفیدان محلی، رسیدگی به پرونده های مذکور با مصالحه به اتمام برسد.

4- دادستان در نقش مدعی العموم، مهم ترین جایگاه را در دفاع از حقوق شهروندی و حفظ ارزش های اجتماعی و دینی در سطح شهرها دارا است. با توجه به وجود برخی معضلات اجتماعی و مفاسد علنی مانند وضعیت اسفبار پوشش در سطح معابر، کشف حجاب توسط سرنشینان برخی از اتومبیل ها، مزاحمت های خیابانی، ایجاددآلودگی های صوتی به منظور عادی سازی حساسیت ها نسبت به هنجارشکنی افراد لاابالی و ... و یا محرز بودن برخی تخلفات کارکنان دولت مانند ریخت و پاش و حیف و میل بیت المال در تعدادی از ادارات، به نظر می رسد دادستان محترم با به کارگیری اهرم های انتظامی و بازرسی، باید نقش پررنگ تر و جدی تری در صیانت از حریم اعتقادی و حقوق جامعه داشته باشد. به طور مثال لازم است مسئولان محترم دادگستری بابل از هم اکنون به فکر برخورد قاطع با هنجارشکنی های احتمالی توسط معدودی از اوباش سطح شهر در شب چهارشنبه آخر سال باشند. در این خصوص ارتباط مستقیم و صمیمانه دادستان محترم با نیروهای بسیجی و ارزشی سطح شهرستان اهمیت فوق العاده ای دارد. بی تردید اعتماد هر چه بیشتر اقشار مذهبی و متدینین نسبت به مسئولان قوه قضائیه، اقتدار دشمن شکن نظام اسلامی را بیش از پیش مستحکم خواهد ساخت.    

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرزند امام جواد علیه السلام را در قم زیارت کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۳۷ ق.ظ


بعضی امامزادگان بزرگوار مدفون در ایران، فرزندان بلافصل ائمه علیهم السلام هستند و به همین دلیل از ارج و قرب بیشتری نزد مسلمانان برخوردارند. حضرت معصومه سلام الله علیها و احمد بن موسی ( شاهچراغ ) از این جمله هستند.

یکی دیگر از این امامزدگان جناب موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد علیه السلام در شهر مقدس قم است که مورخین، سادات رضوی ایران را از نسل این بزرگوار می دانند.

موسی مبرقع در محله چهل اختران واقع در خیابان آذر قم مدفون است. در کنار مزار این امامزاده پیکر صد و بیست تن از سادات و نوادگان ایشان نیز مدفون است و از همین روی به این مکان، چهل اختران گفته می شود. متأسفانه آنقدری که زوّار عرب زبان به این مکان شریف رفته و نسبت به زیارت این امامزاده اهتمام دارند ایرانی ها حضور کمتری داشته اند.

نقل شده است که آیت الله بهجت نیز در زیارت جناب موسی مبرقع مداومت داشته اند. فاصله زیارتگاه چهل اختران تا حرم مطهر حضرت معصومه، چندان زیاد نیست و با حداقل کرایه تاکسی نیز می توان برای زیارت رفت؛ اما شناخت اندک بسیاری از ساکنان و مسافران شهر مقدس قم باعث شده که توجه کمتری نسبت به این مکان شریف صورت بگیرد.

فردا شنبه سالروز وفات موسی مبرقع است. انشاءالله آنهایی که در قم حضور دارند در تکریم برادر امام مظلوم شیعه، حضرت علی النقی علیه السلام سنگ تمام خواهند گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عیدی طلاب واریز شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۳۴ ق.ظ


آنهایی که در شمار خوانندگان ثابت اشک آتش بوده اند نیک می دانند که این قلم هیچ گاه بنای بیان مشکلات صنفی آنهم از نوعی که ممکن است مناعت طبع قاطبه طلاب را زیر سوال ببرد، در فضای مجازی نداشته است. بنده خود بارها از وبلاگ نویس های طلبه ای که مشکلات سیستم مدیریت حوزه و ضعف امور اداری دستگاه تبلیغ و اوضاع نابسامان معیشتی حوزه را رسانه ای می کنند گله نموده و در پیدا و نهان به آنها تذکر داده ام.

این مطلب را نه از بابت نقد به نگاه مدیریتی حوزه و سازمان چاق خدمات حوزه نسبت به معیشت طلاب می نویسم که شرح تألم ما از نوع رفتار این عزیزان جایی در فضای مجازی نخواهد داشت، انشاءالله.

این مطلب را از این بابت می نویسم که دشمنان روحانیت و یا آنانی که با شنیدن شایعات و سیاه نمایی ها دچار بدبینی به قشر طلاب شده اند پی به اشتباه خودشان ببرند.

شما می دانید که کارمندان و کارگران شریف هر سال نزدیک به سال نو، مبلغی را از اداره یا کارفرمای خود به عنوان عیدی دریافت می کنند. لابد مبالغ تصویب شده از سوی مراجع قانونی را هم می دانید. اما آیا می دانید میزان عیدی طلاب و روحانیون به چه میزان است؟

شب گذشته عیدی طلاب به حسابشان واریز شد. مبلغ در نظر گرفته شده برای عیدی امسال چهل هزار تومان است. جالب است بدانید مرکز خدمات حوزه به عنوان متولی پرداخت این مبلغ، پیش از واریز، اقدام به کسر بدهی طلاب به فروشگاه تعاونی حوزه نموده است. جالب تر آن که از حساب طلابی که هیچ گونه تأخیری در پرداخت اقساط خود ندارند نیز بابت قسط ماه آتی، پیشاپیش مبلغی کسر شده است!

اصلاً فرض را بر این بگذارید هر روحانی با احتساب همسر و حداقل دو فرزند، چهل هزار تومان عیدی را به طور کامل دریافت کرده باشد. فرض را بر این بگذارید یک روحانی بتواند همسر و فرزندان خود را قانع کند که به فکر دریافت عیدی و خرید لباس نو و آجیل و مسافرت نباشند. اما آیا این روحانی می تواند مانع ورود میهمان به منزل خود بشود؟ آیا او می تواند در قبال نگاه منتظر برادرزاده ها و خواهرزاده های خود که از او طلب عیدی دارند و چه بسا قصور او در این باره را به حساب اصل روحانیت و ضعف نگرش این قشر به صله رحم و موضوع خساست و ... بگذارند، نیز همین رویه را در پیش بگیرد؟ آیا کسی می داند منزل یک روحانی موجّه و محبوب در بین خویشان و همشهریان، در صورتی که بخواهد در ایام تعطیل در قم بماند تبدیل به یک کاروانسرا خواهد شد؟!

اینها را نوشتم نه از بابت گله و شکوه و خرده گیری. هدف این نوشتار اطلاع رسانی به دوستانی بود که حرف های مفت عده ای یاوه گوی عقده ای را شنیده و تصوّر می کنند روحانیت در رفاه و دارندگی به سر می برد. همین؛ منظور دیگری نداشتم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای شهر بابل پاسخگو باشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۴۰ ب.ظ


در پی درج مطلبی با عنوان " جلسه شورای شهر بابل در جزیره کیش "! در وبلاگ اشک آتش2 روابط عمومی شهرداری بابل در قسمت نظرات مطلب مذکور خواستار مراجعه به گزارش فعالیت غرفه بابل در نمایشگاه جزیره کیش گردید. لینک مطلب سایت مذکور را ببینید:

 http://www.babolcity.ir/DesktopModules/News/NewsView.aspx?TabID=1&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR&ItemID=2480&mid=13934&wVersion=Staging


نکته مبهم مورد نظر در یادداشت انتقادی اشک آتش، اصل ضرورت حضور اعضای شورای اسلامی شهر بابل در جزیره کیش بود. همچنان منتظر ادای توضیح از سوی روابط عمومی شورای شهر در خصوص هزینه های مربوط به سفر اعضای این شورا به نمایشگاه مذکور در کیش و دستاوردهای حاصل از آن هستیم.

 ضمن تشکر از روابط عمومی شهرداری بابل بابت حساسیت به مطلب انتقادی این وبلاگ خواهشمندم این توضیح نیز ذکر شود که چرا بسیاری از شهرداری های کشور استقبالی از این نمایشگاه در جزیره کیش به عمل نیاوردند و شرکت در نمایشگاه مذکور با توجه به هزینه های جانبی آن ممکن است چه نفعی را عاید شهروندان بابلی بنماید؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انشاءالله گربه است!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۳۸ ق.ظ


آن موقع که کمال تبریزی سریال شهریار را ساخت و با تحریف شخصیت این شاعر عارف پیشه، باعث انتقاد شدید و حتی شکایت قضایی خانواده وی گردید خیلی ها دست انداختن تبریزی به واقعیات تاریخ را یک خطای سهوی دانستند. از تحریف شخصیت مرحوم شهریار که بگذریم، در بخشی از این سریال، ملک الشعرای بهار به عنوان یک چهره ملی مبارز و منتقد صریح اللهجه بر ضد استبداد نشان داده می شود، در حالی که آیت الله شهید مدرّس یک روحانی منزوی و در سایه تلقی شد!! در بخشی دیگر از همین سریال، دعوای قدیمی ترک ها و مازندرانی ها که شاید ریشه اش به کینه رضاخان نسبت به این قوم شریف بازگردد، به گونه ای یکسویه به تصویر کشیده شد. در چند قسمت سریال، حاکم متموّل، خبیث و بد ذات مازندرانی که در برابر زیرکی های یک جوان آذری بارها مورد تحقیر قرار گرفته، برای به دست آوردن معشوقه همان جوان یعنی شهریار، خود را به آب و آتش زده و از ارتکاب هیچ جنایت و خباثتی در حق او دریغ نمی ورزد. هر بیننده ای با دیدن این صحنه ها، نفرتی عمیق و البته تمسخر آلود نسبت به مردم مازندران پیدا می نمود. ظاهر امر نشان می داد کمال تبریزی، ساخت سریال شهریار را بهترین فرصت برای تسویه حساب قومیتی و شعله ور ساختن آتش کینه اقوام نسبت به یکدیگر می دانست. آن موقع نیز مدیران توجیه گر سازمان صدا و سیما، کار کمال تبریزی را یک خطای سهوی دانستند.

به اذعان دوست و دشمن، فیلم سینمایی مارمولک لااقل به خاطر عنوانی که برایش انتخاب شده بود، نتیجه ای جز له کردن شخصیت روحانیون در سطح جامعه به دنبال نداشت. آن موقع نیز البته جریان توجیه گر با دفاع از شخصیت مرموز و مارمولکی کمال تبریزی اعلام نمود این فیلم اگر چه حُسن فعلی نداشت، اما دارای حُسن فاعلی بود و اشتباه احتمالی را باید خطای سهوی قلمداد کرد!

در جریان جمع آوری هدایای مردمی توسط هنرمندان برای زلزله زدگان آذربایجان و اردبیل، کمال تبریزی به محض ورود علیرام نورایی، بازیگر محوری فیلم قلّاده های طلا – که تماس های مکرر هنرمندان جریان فتنه را برای انصراف از بازی در این فیلم تاریخی بی پاسخ گذاشته بود – از جا برخواست و اقدام به ضرب و شتم وی و اخراجش از آن مکان نمود. علیرام نورایی البته احترام پیشکسوت را نگه داشت و متواضعانه از آن جمع بیرون رفت. کمال تبریزی بعد از این واقعه که مورد توجه شدید رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت و منجر به قهرمان سازی از شخصیت با شهامت او گردید! و به دنبال واکنش تند رسانه های جبهه انقلاب اسلامی، در مصاحبه ای مطبوعاتی، اقدام خود را یک خطای سهوی عنوان نمود.

سرزمین کهن از همان بدو آغاز، رگه هایی از تحریف تاریخ و بی اعتنایی به نقش روحانیت در تحولات معاصر را در خود نهفته داشت که آن هم به پای خطای سهوی کارگردان خوش سابقه! نوشته شد؛ اما توهین و تحقیر مکرر قوم بختیاری، داد این قشر از مردم با غیرت ایران اسلامی را در آورد و در مواردی با سوءاستفاده دشمن و اوباش پیاده نظام فتنه و نفاق به خصوص در شهر مقاوم دزفول، مشکلاتی امنیتی را به دنبال داشت.

این بار هم جریان منافقانه توجیه، اشتباه کمال تبریزی را سهوی جلوه داد.

نمی دانم چه روزی قرار است شهامتی در مدیران کشور ایجاد شده تا خطای استراتژیک امثال این کارگردان مرموز و عقده ای را مورد توجه قرار دهند؛ اما روی سخن نه با کمال تبریزی حامی فتنه که با سیاستگذاران خوش باور و ساده لوح سیمای جمهوری اسلامی است که تا چه وقت باید با کج فهمی از شعار جذب حداکثری و به قیمت منزوی شدن هنرمندان جوان و با استعداد کشور، میلیاردها تومان خرج ساخت تصاویری از توهّمات شیطنت آلود هنرمندان مغرض گردیده و با بیت المال مسلمین، آب در آسیاب دشمن ریخته شده و در نهایت با تعطیلی پخش سریال و یک عذرخواهی مرسوم و نمایشی، به سادگی از کنار واقعیات تلخ جاری در عرصه مدیریت فرهنگی کشور عبور کرد؟! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا