اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

مانور وحدت حزب الله در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۵۷ ب.ظ


به ابتکار انصار حزب الله شهرستان بابل، اجتماع پرشکوه امت حزب الله و فعالان ارزشی جبهه انقلاب اسلامی به مناسبت سالگرد شهادت روحانی خط شکن عرصه مبارزه با طاغوت و پرچمدار نفی استبداد داخلی و خارجی، حجت الاسلام شهید سید مجتبی نواب صفوی، یک شنبه 28 دی ساعت 19 با سخنرانی امام جمعه محترم شهرستان بابل حجت الاسلام والمسلمین روحانی در مسجد ولایت برگزار خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک صحبت در گوشی با فرمانده محترم سپاه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۲۵ ب.ظ


برادر عزیز و بزرگوارم جناب آقای محمدپور

با توجه به تعاریفی که از رفتار پدرانه و حسن تدبیر حضرتعالی در امور جاری شهر از دوستان بسیجی خود شنیده ام جسارت تقریر این سطور را به خود داده ام. انشاءالله که عفو می فرمایید.

 اما بعد:

جمعه گذشته در شهر دلاورخیز بوشهر اتفاق عجیبی رخ داد. در حالی که جمعی از امت حزب الله این شهر در اعتراض به برگزاری کنسرت موسیقی تجمعی بدون مزاحمت داشتند به دستور استاندار بوشهر، توسط نیروی انتظامی! مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

همزمان در شهر مقدس قم عده ای از عناصر مغرض و لجوج یا ناآگاه وابسته به بیت سست عنکبوت، به خیابان ها ریختند و در سایه سکوت مسئولان امنیتی استان، بر خلاف سیاست ها و استراتژی مهم و سرنوشت ساز جمهوری اسلامی در تقویت وحدت جهان اسلام، به سردادن شعارهایی بر ضد خلفای اهل سنت پرداختند. دو سیاست متضاد متولیان امنیتی دولت در این دو واقعه به خوبی نشان می دهد مجریان قانون، گریز از آرمان گرایی را مختص سانتیفیوژها ندانسته و از اساس معرکه ای دیگر را برای آتیه نظام می پسندند.

ما بچه های جبهه حزب الله با همین تحلیل ساده باید متوجه شده باشیم که اگر در عرصه دفاع از حریم انقلاب پشت یکدیگر را خالی کنیم، خرس خاله ها کمرگاه استقامت مان را سیبل دشنه دشمن خواهند ساخت.

حادثه بوشهر بر اساس آن چه تا کنون تجربه شده، فقط یک تحلیل دارد. در حوادث مشابه در نقاط مختلف کشور دیده ام و دیده اید که اگر بچه های بسیج و سپاه و روحانیت، در موضوعی دست به دست هم بدهند کسی نمی تواند جلودارشان باشد؛ اما خلل در این وحدت بایسته، کار را به آن جا می رساند که سرباز صفرهای نیروی انتظامی هم به خودشان جرأت می دهند روی بسیجی ها دست بلند کنند.

برویم سر اصل مطلب. به نظر شما چرا کار به این جا می رسد که دانشگاه علوم پزشکی بابل به خودش جرأت می دهد بنرهای تبلیغاتی مربوط به سخنرانی حجت الاسلام نبویان را که قرار بود با حمایت سپاه برگزار شود به راحتی از جا بکند؟ توجیه آبکی حضرات در این خصوص که چون بنرها فاقد نام بانی محفل بود پس ممکن است به نام دانشگاه تمام شود از اساس پوچ و باطل است. کیست که حتی ذره ای گمان کند دانشگاهی گه پیش از این اجازه سخنرانی حجت الاسلام رسایی و دکتر جلیلی را هم نداده و در قبال تخریب نیروهای حزب الله نیشخند می زند مثلاً بخواهد برنامه ای مفصل با حضور حجت الاسلام نبویان برگزار کند؟!

شما سابقه سیاسی رئیس این دانشگاه در سال های نه چندان دور را بهتر از من می دانید. متأسفانه غفلت نمایندگان شهرستان بابل در مجلس، این دانشگاه را بازیچه قومیت گرایی نماینده چمن گرای شهر همجوار قرار داده است.

چندی پیش در یک بازی هماهنگ شده و پیچیده، طوماری که بعضاً همراه با امضاهای جعلی بود بر ضد یک نیروی ارزشی دانشگاه علوم پزشکی بابل پخش شد که این نیرو جزو سرشناس ترین مبارزان خط ولایت دانشگاه بوده و جایگاهی نیز در سازمان بسیج داشته و دارد.

به نظر می رسد مسئول پرونده ای که در این خصوص توسط سازمان مربوطه تعیین شد نتوانست حق را فارغ از تعلقات شخصی تشخیص بدهد. جناب آقای واو آن قدر که با نیم نگاهی جدی به انتخابات آینده شورای شهر، تحت تأثیر فعالان سابق ستاد انتخاباتی خود قرار گرفت، برای حمایت از نیروی خط مقدمی بسیج همّت نشان نداد. مسئله شب نامه نویسی در دانشگاه مذکور البته به این جا ختم نشد و شما می دانید که در این وقایع باز هم جبهه انقلاب تنها و مظلوم و غریب ماند.

اکنون احساس کاذب وجود خلأ در بدنه نیروهای ارزشی این جسارت را به بعضی ها داده است که عَلَم گفتمان انقلاب را از جا بکنند و به دور بیندازند.

یک چیز را برادر عزیز، من و شما از فتنه 88 عبرت گرفته ایم که اگر دیر بجنبیم لحظه هشتاد و هشتم انقلاب ممکن است خیلی زود به دقیقه نود برسد. بی تعارف مسببان اخلال در روند حاکمیت گفتمان انقلاب، از بستگان و قوم و خیش هر کسی که باشند، به هر جریان و خط و ربطی که تا کنون باج داده و نمک گیرشان کرده اند، تحت حمایت هر اداره و ارگانی که هستند باید مزه ضرب شست حزب الله را با تمام وجود احساس کنند.

اگر در این نقطه به داد جبهه مدافع ارزش ها نرسیم فردا کارمان بیش از این بیخ پیدا خواهد کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انسانی بزرگ به زبان ساده

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ


هیچ گاه با جماعت عارف، آبم توی یک جوی نرفت. قطعاً مشکل از من است که طریقت وصال را ورای سلوک اهل نظر، در میدان عمل به خصوص در بزنگاه های خون و خطر می جویم. نه پایم را در محافل اهل معنا گذاشته ام و نه دلم را با آنها هموار ساخته ام.

ده سال پیش بود شاید که به تشویق دوست خوبم حجت الاسلام مصطفی صاحبی، چهارشنبه روزی قبل از ظهر پا به اتاق ساده و بی پیرایه ای در منزل قدیمی آیت الله انصاری شیرازی گذاشتم. اندک شاگردانی که در آن روز و ساعت گرد هم می آمدند اسم محفل را گذاشته بودند جلسه درس اخلاق؛ اما حضرت استاد چنین ادعایی نداشت و زبان به نصیحت نمی گشود. احادیثی از بحار می خواند و به زبان ساده بازگو می کرد. محتوای کلاس او در کلماتی که می گفت، نبود.

من اهل اغراق در مسائل معنوی نیستم. دل خوشی هم از این وادی ندارم. اما باور کنید لحظاتی که آن جا می نشستید احساس می کردید از زمین و تعلقات زمینی رها شده اید. در و دیوار اتاق ساده ای که زمانی نه چندان دور، گاه محل جلوس و تدریس علامه ای در میزان آیت الله طباطبایی بوده انگار می توانست بضاعت سخن را در خود ببیند.

متانت و آرامش عجیبی که در چهره و کلمات استاد خفته بود نیز زبان دیگری برای انتقال ناگفته ها بود؛ ناگفته هایی که واژه ها گنجایش تحمل آن را نداشتند.

پای مسعود ده نمکی را هم به محفل چهارشنبه های استاد انصاری شیرازی باز کردم. هر بار از تهران می آمد و می گفت فضای مجلس، عطر و بوی مجالس مرحوم دولابی را به همراه دارد.

آیت الله انصاری شیرازی رسم استاد و شاگردی را به قرائت خود تفسیر می کرد. موقع ورود ما با روی گشاده می آمد دم در به استقبال و موقع خروج دوباره می آمد همان جا و می ایستاد به بدرقه. اصرارها و تلاش های شاگردان برای بوسیدن دست این ابر مرد وادی معرفت و قطب فلسفه معاصر، همان جبل سترگ عبودیت، با اکراه ایشان مواجه می شد. شاگردها را پنداری که میهمان خود می دانست.

یک روز پیرمردی با عمامه مشکی، از خلوت دقایق مانده به آغاز بحث، استفاده کرد و پرسید آیا استاد باز هم مثل سابق تابستان را به مشهد می رود و مدتی در جوار حرم امام غریب، سکنا می گزیند یا خیر؟

احساس من از جواب استاد این بود که دستش از توشه مادی سفر خالی است. بغض گلویم را گرفت. برایم قابل هضم نبود بزرگی در قد و قواره این انسان وارسته که اگر می خواست جایگاهی کمتر از مراجع عظام نداشت، برای زیارت مولایش با موانع مالی مواجه باشد. نامه ای خطاب به آیت الله مکارم شیرازی نوشتم و موضوع را برای ایشان شرح دادم. تمایلی هم نشان ندادم که پاسخ نامه را پیگیری کنم. تابستان شد و در کمال ناباوری، موقعیتی برای پابوسی امام هشتمین نصیبم گردید. روز دوم اقامت بود که در حوالی چهارراه شهدای مشهد، درست رو در روی آیت الله انصاری در آمدم. عرض ادبی نمودم و رفتم در حالی که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم.

یک شب در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها یکی از علمای بزگوار از سلاله رسول الله (ص) آمده بود به زیارت که ابتدا طلبه های جوان و سپس قاطبه جماعت زائر بر سر و رویش ریختند و دستان آن بزرگ را بوسه باران کردند. با کمال بهت، پیرمردی روحانی را دیدم که به زحمت، جمعیت را شکافت و همپای مردم عادی و طلبه های جوان گوشه عبای آن سید را بوسید و بعد از جمعشان فاصله گرفت. آن سید جلیل القدر هرگز ندید آن که بی ادعا و ساده، خودش را به او رساند و عرض ارادت کرد یکی از بی نظیرترین و برجسته ترین عارفان وارسته و خودساخته ای است که بزرگان فقه و فلسفه و عرفان، او را همپای آیت الله بهجت می شمارند و لقب شیخ اشراق قم به او داده اند و ...

استاد را برای درس اخلاق به یکی از مدارس علمیه قم دعوت کردند. سرش پایین بود و گوشه مجلس در انتظار بود تا تریبون را در اختیارش بگذارند. آن که شاید مجری مراسم بود شروع کرد به توصیف آیت الله انصاری شیرازی و اشاره ای به جایگاه علمی و معنوی ایشان داشت به این نیّت که طلبه های جوان بدانند قرار است از زبان چه شخصیتی راه و چاه را بیاموزند.

استاد رفت به جایگاه و دقایقی به زمین خیره شد. اولین کلمه را که گفت اشکش سرازیر شد. با سوزی خاص به کلمات و القاب مجری اشاره می کرد و می گریست. می گقت: به من می گوید استاد اخلاق! و ... می گریست. می گفت: به من می گوید انسان وارسته و ... می گریست. می گفت: به من می گوید شخصیت خودساخته و راه پیموده و ... می گریست. اینها را گفت و با دیدگانی روان از کرسی تدریس پایین آمد. طلبه های پایین منبر هم دست کمی از استاد نداشتند. چشمانشان سرخ شده بود و در حال و هوایی دیگر سیر می کردند. آن روز اشک های صادقانه این مرد خدا، به یادماندنی ترین و سازنده ترین درس اخلاقی بود که تا ابد در ذهن طلبه ها به یادگار ماند.

فردا نه، نه و نیم صبح به نیابت از همه دلدادگان بی ادعای وادی خلوص و صداقت انشاءالله در تشییع پیکر دردانه مکتب وارستگی شرکت خواهیم کرد و امانتی بزرگ را به دل افلاک خواهیم سپرد. روحش شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک راه ساده برای محو شیرازی ها!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ب.ظ




راهپیمایی غیرقانونی اخیر تعدادی از مریدان فرقه انحرافی شیرازی در قم و سردادن شعارهای تفرقه افکنانه مذهبی، اقدامی برخلاف فتاوای مراجع عظام و البته برضد اهداف و سیاست های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. میزان قبح این رفتار غلط  و تأثیر آن بر چهره انقلاب اسلامی و نقش آن در ایجاد تفرقه بین مسلمین در عرصه های بین المللی بر کسی پوشیده نیست.

در یکی دو روز اخیر دوستان مختلف از برخی شهرها پی در پی تماس می گیرند و نگرانی خود را از بروز چنین اتفاقی در قم ابراز می نمایند. من البته همه این دوستان را به آرامش دعوت کردم و یادآور شدم که مثلاً چندی پیش هم تعدادی از مریدان فرقه شیطانی موسوم به عرفان حلقه در مقابل اوین تحصن کردند و کسی به روی مبارکش نیاورد. یا مثلاً در جریان فضاسازی مربوط به اسیدپاشی چه میزان تجمع غیرقانونی تؤام با سخنرانی های ساختارشکنانه در تهران و اصفهان برگزار شد و اتفاق خاصی هم نیفتاد. یا هادی غفاری می رود در دانشگاه شیراز و بالا و پایین مملکت را به باد سخره می گیرد و مشکلی هم ایجاد نمی شود. بنابر این رفقای انقلابی ما باید سعی کنند با این گونه مسائل خو گرفته و عادت کنند.

به نظر می رسد اگر قرار بر واکنش مسئولان باشد کمی نیاز به گذشت زمان داریم؛ اما اگر فرد یا گروهی اصرار دارد که هر چه زودتر ریشه چنین تحرکاتی زده شده و خشم مسئولان از این گونه ناهنجاری ها برانگیخته شود یک راه حل ساده دارد که خوب است به آن توجه شود.

من پیشنهاد می کنم عده ای از بچه های انقلابی در لا به لای صفوف چنین اجتماعاتی نفوذ کنند و پلاکاردهایی حاوی جملات مقام معظم رهبری در خصوص عدالتخواهی و مبارزه با مفاسد اقتصادی را در دست بگیرند. آن وقت خواهید دید که مسئولان با چه سرعتی به تکاپو می افتند و واکنش نشان می دهند.

شاید برخی از کسانی که این نوشته را می خوانند گمان کنند که نویسنده می خواهد متلک و نیش و کنایه ای را نثار بعضی از نهادها کند. واقع امر چنین نیست و پیشنهادی که مطرح شد بر اساس یک تجربه دیرین است.

نمونه این ماجرا اسفند سال گذشته در همین شهر قم اتفاق افتاد. تعدادی از طلبه های بسیجی قصد داشتند با در دست گرفتن پلاکاردهایی از سخنان عدالتخواهانه رهبر معظم انقلاب و نیز تصاویر ایشان، در یک ستون و نه به حالت راهپیمایی و نیز بدون سردادن شعار به سمت مسجد مقدس جمکران پیاده روی کنند. مسئولان محترم و زحمت کش و واکنش سریع استان قم در یک حرکت متحد و تاریخی دستور دستگیری بیش از سی تن از طلاب عدالتخواه را صادر نمودند. تعدادی از این طلبه ها که جرمی جز احیای معروف و نفی منکر نداشتند شب عید را به دور از خانواده در زندان گذراندند. تعدادی از بازداشت شدگان یک ماه را در زندان ماندند و گاه وضعیتی فجیع را تحمل کردند. در نهایت هم بدون هیچ محاکمه ای آزاد شدند و رفتند پی کارشان بدون اینکه بفهمند از اساس به چه جرمی دستگیر شده اند.

حالا شما قضاوت کنید پیشنهاد حقیر در این خصوص کارساز هست یا نه؟! جمله شهید آوینی را که یادتان هست؟ در این مملکت همه آزادند به غیر از ...؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک تذکر دوستانه به مسئولان سایت مصلای بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۲۸ ب.ظ


چندی پیش تصویری از نمازجمعه بابل را برگرفته از سایت مصلای این شهر منتشر کردم و قصدم آن بود که متولیان این سایت متوجه بازتاب های مختلف عملکرد خود باشند. به نظرم تا حدودی پیامی که بدون توضیح منتشر شد مورد پذیرش این دوستان عزیز قرار گرفت؛ هر چند یکی دو نفری هم به سبک شعبانی! حامیان یکی از نمایندگان محترم، چاشنی فحش و ناسزا را احیاناً به خیال تنبّه قلم های منتقد از یاد نبردند!

بگذریم. ضمن تشکر از دوستان بزرگواری که در سایت مصلای نمازجمعه بابل فعالیت می کنند، تذکر یک نکته برادرانه را لازم می دانم:

الف- حسن آقای گنجی دبیر محترم و بازنشسته آموزش و پرورش بابل، شش سال در دوره راهنمایی و دبیرستان، کسوت امور تربیتی مقاطع تحصیلی این حقیر را برعهده داشت. یادم می آید که ایشان همواره تأکید می کرد مداحی را که می خواهید به مناسبتی به اجرای برنامه در سر صف صبحگاه دعوت کنید مباد که لاغر و دراز! یا چاق و کوتاه و یا نحیف و مردنی و کج و معوج باشد! ضرورت این کار در آن سن و سال برای ما جا نیفتاد؛ اما پایبند تذکرش بودیم و سعی می کردیم "قالب" کار را مدّنظر داشته باشیم.

ب- برخی دوستان وقتی برای گذراندن دوره ای هنری به کلاسی پرطمطراق می رفتند نقل می کردند که حضرت استاد خودباخته، همان اول کار شرط می کرد که وقتی می خواهید وارد کلاس شوید دینتان را دم در بگذارید و بعد بیایید داخل! می گفت هنر، برای هنر است و فراتر از نگرش های دینی باید برای هنر و در راستای هنر کوشید و جوشید و خروشید.

لابد نامه چارلی چاپلین به دخترش را خوانده اید که تنت را فقط در اختیار کسانی قرار ده که روحت را هم طلب می کنند! شاید آن مرحوم مغفور به زعم بعضی ها خواست دخترش را از راه هرزگی برحذر دارد؛ اما فکر این جا را نکرد که اگر در طول عمر دخترش واقعاً ده نفر پیدا شدند که هم روح و هم جسم او را خواستند باید چه کار کند؟! البته جناب چارلی برهنگی در راه هنر را نیز برای دختران مدعی این عرصه، مجاز می شمارد. شعار هنر برای هنر را سید مرتضی آوینی به ظرافت مورد نقد قرار داد و خوش گفت که حتی اگر بپذیریم هنر را بابد برای هنر دانست، معنای هنر چیزی جز زیبایی نیست و نقطه اوج زیبایی، عمل به قوانین فطرت و زندگی بر مدار آیین آسمانی است. پس هنر برای هنر هم یعنی حرکت در چارچوب آموزه های اخلاق و دیانت.

ج- "قالب" و "محتوا" را باید در کنار یکدیگر مهم و بایسته تلقی کرد. نه باید به بهانه کار هنری، محتوا را در فرع قرار داد و نه آن که به محتوا چسبید و زیباترین مفاهیم انسانی را در قالبی زشت و تحمل ناپذیر عرضه کرد. در چارچوب تعریف هنر اصیل، کسی می تواند خود را هنرمند بداند که بداند چه می گوید و می خواهد چگونه بگوید. این یعنی همان توجه به دو رکن مهم هنر مبتنی بر تعالی و پویایی.

البته این دو مقدمه و نتیجه ای که ذکر شد از باب معروف درس پس دادن خدمت هنرمندان عزیز سایت مصلای بابل بود.

اگر بپذیریم که خالق یک اثر باید بداند که اثرش قرار است چه پیامی را به مخاطب منتقل کند، آن وقت است که شاید نتوانیم ضرورتی برای انعکاس تصاویر سه بعدی از نماز جماعتی که قرار است منادی یک رنگی و یک جهت بودن مؤمنان باشد، پیدا کنیم. به نظر می رسد ذوق هنری در تهیه تصاویر سه بعدی برای گزارش از هر واقعه طبیعی و غیرطبیعی اگر مناسب باشد برای نمازجماعت قطعاً مناسب نیست. نکته دیگر که عکاس محترم و مسئول سایت باید دقت کند تصاویر حاشیه ای عکس است. لطفاً به خمیازه کشیدن یکی از نمازگزاران ایستاده در صف اول دقت کنید:



تصویر زیر ظاهراً در مکانی غیر از نمازجمعه است اما چون در آرشیو گالری مصلا درج شده به حساب همان گذاشته می شود. در این تصویر چند نفر حواسشان به گوینده یا خطیب مجلس است؟



در این تصویر همه چیز خوب است الا حالت آن بنده خدایی که کنار ایستاده و دستش را به دهانش نزدیک کرده.



تأکید حقیر فقط از این باب است که حواسمان باشد قرار است با آثارمان چه پیامی را به مخاطب منتقل کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اعتراض انصارحزب الله بابل به برکناری یک مدیر متعهد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۲۴ ب.ظ


بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه ای دامت برکاته

احتراماً با اهدای خالصانه ترین تحیات و آرزوی سلامت برای آن مقتدای بزرگ جهان اسلام به استحضار می رساند:

یکی از برکات انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در عرصه داخلی کشور، کشف استعدادهای مدیریتی انسان های مؤمن و فرهیخته و جایگزینی آنان در مناصب دولتی به منظور ارائه خدمات بیشتر و جلب اعتماد عمومی نسبت به افق نورانی انقلاب در نیل به تمدن بزرگ اسلامی بوده است. دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی در روی کار آوردن نیروی مخلص و فدایی آرمان های انقلاب و اسلام ناب، شهدی شیرین در کام مستضعفان و پابرهنگان و البته خواری در چشم باندهای زیاده خواه و تمامیت طلب می باشد.

بی تردید یکی از اقدامات جریان های متصل به فتنه و نفاق که همواره منافع گروهکی خود را با روی کار آمدن نیروهای مؤمن در خطر می بینند به انزوا کشاندن و طرد مدیران لایق و در طراز انقلاب اسلامی است. عزل و نصب های بی دلیل که تنها خاستگاه آن انگیزه های جناحی است را باید در همین راستا ارزیابی کرد. جالب آن که برخی از باندهای قدرت و ثروت، بی محابا و جسورانه از انگیزه پلید خود در عزل نیروهای مؤمن پرده برداشته و بی شرمانه اذعان می کنند تنها دلیل برخورد با نیروهای انقلابی همانا تعهد و تقیّد آنان به اصول و مبانی فکری اسلام و انقلاب بوده است!

حجت الاسلام دکتر اکبرزاده یکی از همین دست مدیران لایق و مؤمن به ارزش های اصیل نهضت اسلام بوده که در طول دو سال مدیریت دانشگاه پیام نور شهرستان بابل نشان داد که در صیانت از بیت المال، برخورد حکیمانه و محبت آمیز با کارکنان و دانشجویان، تقویت سلامت اداری، ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و تحقق دیگر مطالبات مقام معظم رهبری در محیط های علمی، فردی لایق و مدیر و مدبّر و در شأن انقلاب اسلامی است.

حذف مدیری که برخلاف برخی اسلاف خویش - که حتی مصرف بنزین شخصی خود را از حساب بیت المال پرداخت می کردند – در امور اداری نیز از خودروی شخصی استفاده می کرد، به برگزاری نماز اول وقت در دانشگاه اهتمام می ورزید، بهبود شرایط کاری بانوان را با ایجاد تفکیک محیط کارکنان مرد و زن در اولویت قرار داده بود و ... متأسفانه در مواردی باعث تحقیر تفکر ارزشی توسط معدودی از کارکنان غیرمتعهد در این دانشگاه گردید.

اکنون عزل غافلگیرانه و به دور از آداب انسانی و اسلامی این روحانی آگاه و مدیر بی حاشیه یک دانشگاه، موجی از اعتراض روحانیون و علمای شهرستان بابل را به دنبال داشته است. در تبیین بازتاب عزل حجت الاسلام اکبرزاده، دردمندانه باید گفت که برکناری غیرموجّه این مدیر انقلابی و خدوم جز در راستای ایجاد دلسردی و یأس در بدنه نیروهای ارزشی شهر و استان، مورد تحلیل و ارزیابی قرار نگرفته است.

این رنجنامه مختصر، از سر درد و دغدغه خطاب به محضر شریف پیر مرادمان و مقتدر مظلوم انقلاب به رشته تحریر درآمده تا برگی دیگر از توطئه محسوس در تضعیف جریان های مؤمن انقلاب را به ثبت برساند. از محضر آن حضرت استدعا می شود تا برکناری این مدیر انقلابی که مظهر احیای تفکر جهادی در محیط های علمی بود را مورد پیگیری قرار داده و عاملان مظلومیت فرزندان انقلاب در دانشگاه ها را متنبّه سازند.

ان شاءالله خداوند منّان سایه آن رهبر عظیم الشأن و امید دل بسیجیان و امت حزب الله را در پرتو وجود حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه محفوظ و به سلامت نگاه دارد.

والسلام علی من اتبع الهدی

انصار حزب الله شهرستان بابل

http://ansarehezbollah.blogfa.com/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسابقه عکس جنبش ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۰۶ ق.ظ


گروه رسانه ای بیت الزهرا (س)، وابسته به هیات یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل پیش قدم گردیده و برای کاربران خود از تاریخ 93/09/14 بخشی را راه اندازی نموده تا بتوانند با فرستادن عکس های خود در حرکت رسانه ای جهادی علیه صهیونیسم، در موج لبیک به سخن رهبری ، سهیم باشند .

"ملّت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیست‌ها است و جمهورى اسلامى‌ هم این را نشان داده است." این جمله بخشی از بیانات مقام معظم رهبری الامام خامنه ای(حفظه الله) در تاریخ ۱۳۹۳/۰۹/۰۴ است که باعث به وجود آمدن شور و هیجان برای مبارزه با اسرائیل در شبکه های فضای مجازی شد.

ایشان در دیدار با  شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» ، در این خصوص فرمودندگاهى بعضى از جوانهاى ما که مراجعه میکنند و جوابى نمى‌شنوند، به من نامه مینویسند و التماس میکنند که اجازه بدهید ما برویم در صفوف مقدّم با رژیم صهیونیستى بجنگیم. ملّت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیست‌ها است و جمهورى اسلامى‌ [هم این را] نشان داده است.

********

حال پس از راه اندازی "جنبش ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم " ، و مشاهده استقبال بسیار خوب کاربران فضای مجازی از این جنبش، تصمیم به برگزاری مسابقه دارد .
در مسابقه عکس " جنبش ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم "، جوایزی بسیار نفیس و ارزنده به 36 نفر از طرح های برگزیده، اختصاص خواهد یافت . داوری طرح ها در حوزه های
1.
عکس با دوربین ( فردی، گروهی )
2.
طراحی گرافیکی و تایپو گرافی
3.
نقاشی و کاریکاتور
4.
خوشنویسی
5.
هنر های دیجیتال
علاقه مندان جهت شرکت در این مسابقه باید دقت نمایند در اهدا جوایز ، عکس هایی که در آن ها از ابتکار و نوآوری بهتری استفاده شده باشد ، امتیاز بیشتری خواهد داشت .
مهلت شرکت در مسابقه از تاریخ 08/10/93 الی 09/11/93 به مدت یک ماه می باشد . اسامی برگزیدگان، همزمان با آغاز سی و ششمین سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی، اعلام خواهد شد.

در ارسال عکس های خود به نکات ذیل دقت کنید :

1. در نوشته خود جمله " من عاشق مبارزه با صهیونیست هستم " را قید نمایید . و هم چنین می توانید از عبارت به زبان انگلیسی " I Love Fighting Against The Zionists " نیز استفاده نمایید .

2. ترجیحا نام خود و شهر خود را قید نمایید .

3. با مشاهده عکس های منتشر شده در فضای مجازی با خلاقیت های خود سوژه های متفاوتی را خلق کنید .

 جهت پیوستن به این جنبش جمعی " ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم " می توانند از راه های ذیل،عکس های خود را برای نمایش در سایت ارسال نمایند :
1.
مراجعه به آدرس اینترنتی Beytozahra.com/mobarez
2. 
از طریق برنامه واتس آپ، ارسال به شماره 09300011143 (سامانه پیام رسانی مجازی)  
3.
صندوق پست اینترنتی mobarez@beytozahra.com

نکتهافرادی که قصد دارند در مسابقه شرکت نمایند دقت نمایند که ارسال تمامی مشخصات خواسته شده در فرم ذیل الزامی می باشد .

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا می دانید رئیس جمهور واقعاَ متولد چه روزی است؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

امروز، روز تولد حسن روحانی بود(+عکس)


شاید برای خیلی ها هنوز عجیب باشد که چرا برخی مواضع رئیس جمهور دارای تضاد با یکدیگر است. نمونه هایی را در این باره به وفور دیده و خوانده اید. یکی اش مواضع و رفتار ایشان و مجموعه شان در قبال آزادی بیان در مطبوعات و رسانه هاست. درست در ساعتی که رئیس جمهور ادعای آزادی رسانه ها را در دولت خود مطرح می کند، دستور لغو مجوز نشریه یالثارات صادر می شود! رئیس جمهور از ادامه فعالیت های هسته ای سخن می گوید اما غنی سازی را به حالت جمود در می آورد. این روزها هم مواضع ضد و نقیض آقای رئیس درباره اقتدار موشکی و  جریان فتنه و حادثه عظیم نه دی بر سر زبان ها جاری است. یک روز اقتدار را در گرو توانایی موشکی نمی داند و روز دیگر به ناوشکن جماران رفته و به قدرت موشکی ایران می بالد! یک بار می گوید که نباید از مسائل تلخ گذشته حرفی به میان آورد و روز دیگر از عظمت روز بزرگ نه دی سخن می گوید!

جالب است بدانید سابقه پارادوکسی رئیس جمهور محترم از بدو تولد ایشان نشأت می گیرد. حجت الاسلام روحانی در کتاب خاطرات خود که تیرماه 1388 توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر گردید، تاریخ تولدش را غیرواقعی می داند! او می گوید که در روز نهم دی ماه 1327متولد شده است؛ اما این تاریخ را در شناسنامه اش به 21 آبان تبدیل کرده اند!

خوب لابد مستحضر هستید که نهم دی را در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان روز بصیرت و اعلام پایبندی جامعه به معیارهای دینی می شناسند و روز 21 آبان را هم به عنوان روز تأسیس جبهه ملی ایران توسط محمد مصدق ثبت کرده اند!

فاصله محتوایی 9دی و بیست و یک آبان را خودتان بسنجید و نتیجه بگیرید که چرا رئیس جمهور گاه این طرفی می زند و گاه آن طرف!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تحلیلی پیرامون نماز یک مرجع!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۱ ق.ظ


عصر دیروز نهم دی، روز بصیرت و در آستانه شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سید رضا حسینی از شهدای افغانستانی مدافع حرم در شهر مقدس قم تشییع شد.

سید رضا حسینی از سینه زن های ثابت مراسم تشییع شهدای مدافع حرم بود که چهره جوان و محجوب این شیربچه حیدر کرار در ذهن همه مشایعت کنندگان شهدای مدافع حرم محفوظ مانده است.

پخش شکلات و نقل به میمنت شهادت این جوان غیور افغانستانی توسط خانواده او نشان از عمق باور قلبی دلدادگان حریم آل الله داشت که انتشار تصاویر آن می توانست غیرت و ایمان شیعیان را چون تیری کشنده به جان و دل آل سعود و اذنابش روانه کند.

نکته جالب در تشییع روز گذشته این شهید حضور سرزده آیت الله شبیری زنجانی از مراجع عظام تقلید بود که در خیابان ایستاد و بر پیکر پاسدار حرم دین و پرچمدار عزت اسلام نماز خواند.

این روزها که بحث میان اسلام کوبنده استکبار با اسلام پاستوریزه قمه کش و منزوی در قم بر سر زبان هاست، حضور این مرجع عالی قدر در تشییع یک شهید جهادگر نشان از حمایت جانانه مرجعیت از اسلام انقلابی و رهروان راستین نهضت عاشورا دارد. بی تردید مرجعیت شیعه بر این باور است که اسلام پرهیاهو اما بی خاصیت و گوشه نشین، اسلام حمامة المسجد عبدالملک مروان، اسلام آسه برو آسه بیا، اسلام متحجر آلت دست اجانب، جایگاهی از حقیقت در مقابل اسلام رسول الله علیه السلام، اسلام رحمت با موحدان و شدت با کفار، اسلام انقلابی و حماسی، اسلام خار چشم اسرائیل و آمریکا، اسلام غیرت و بصیرت که افق نگاهش اهتزاز پرچم توحید بر فراز بام دنیا و فتح کاخ های مستکبران است را به خود ندیده است. گر مرد رهی میان خون باید رفت ...


  • سیدحمید مشتاقی نیا

ابتکار حماسی یک عالم مازندرانی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

روز گذشته همزمان با حماسه تاریخی نهم دی، آیت الله توکل، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، در یک ابتکار انقلابی، با تعطیل کردن کلاس درس خود به همراه شاگردان خود و جمعی از طلاب و فضلای شهرستان بابل به سمت تجمع گرامیداشت حماسه بصیرت که در فیضیه قم برگزار می شد حرکت کرد. تصاویری از حضور ایشان و شاگردانشان در تجمع روز نه دی را از وبلاگ گروه فرهنگی تبلیغی حامیان ولایت مشاهده می کنید:




  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکرار سخن عمر سعد در عاشورای88

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ق.ظ


سخنان صریح آیت الله توکل در آستانه نه دی

همزمان با فرا رسیدن روز بصیرت و در آستانه سالگرد قیام مردم ایران بر ضد فتنه گران داخلی و حامیان جهانی شان، استاد درس خارج حوزه علمیه قم طی سخنانی صریح به بررسی حادثه تاریخی نهم دی پرداخت. بخشی از سخنان مهم آیت الله سید رحیم توکل را در ادامه می خوانید:

سنّت الهی و سرنوشت جامعه

نهم دی، یک روز سرنوشت ساز برای ملت ایران است. خداوند عالم، سنّت هایی دارد که این سنت ها تغییر ناپذیر هستند. سنت الهی، تبدیل و استثنا هم ندارد.

امتحان، یک سنّت است که برای همه بدون استثنا در نظر گرفته می شود. هیچ کس نمی تواند از امتحان خداوند فرار کند. در آیه ای از کلام الله مجید می خوانیم: "وکان حقاً علینا نصرالمؤمنین". یکی از وظایف جامعه، حمایت از اهل ایمان است. مردم اگر مقدمات یاری اهل ایمان را فراهم کنند خداوند نیز البته مؤمنان را حمایت خواهد کرد. "انّ الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" یک سنّت است یعنی مردم باید بخواهند تا خداوند هم سرنوشت آنها را تغییر دهد.

فتنه اسلام شناسنامه ای!

درباره فتنه88 و حوادثی که منجر به قیام نهم دی شد، هر تعبیری به کار ببریم نتوانسته ایم عمق ماجرا را نشان بدهیم. خیانت و جنایت، کمترین تعابیری است که ممکن است بتواند حقایق آن ماجرا را بازگو کند. قضایا بسیار فراتر از این حرف ها بود. فتنه فقط در تضاد با نظام نبود. در این فتنه، به امام و رهبری و خون شهدا و به عزت مردم حتی نسل های بعد، خیانت شد. در فتنه به مرام حضرت اباعبدالله علیه السلام خیانت شد.

در عاشورا، زمین و زمان گریانند؛ چشمان امام عصر (عج) اشکبار است، فاطمه زهرا سلام الله علیها نالان است ... آن وقت درست در چنین روزی، عده ای با کف و سوت و رقص و هلهله با مقدسات مردم بازی کردند. نگذاشتند حتی یک روز هم از عاشورا بگذرد. به راستی چرا آنها درست روز عاشورا که حساس ترین روز دینی برای مردم است را برای این رفتار خود انتخاب کردند؟ آنها قصد نبرد با مرام اباعبدالله علیه السلام را داشتند. بر فرض که فتنه گران با نظام مشکل داشتند، چرا به مسجد و خیمه عزای امام حسین علیه السلام حمله کردند؟ آیا جز این است که آنها با نهضت عاشورا و به تبع آن با دین خدا مشکل داشتند؟ البته این افراد مسلمان شناسنامه ای هستند، مثل نهروانی ها که اسمشان مسلمان بود. مسلمانی آنها که فقط جاری شدن شهادتین بر زبان است در این حد کارایی دارد که اگر با شیء مرطوبی تماس بگیرند، آن شیء نجس نمی شود. حقیقت اسلام آنها چیزی بیشتر از این نیست.

وقتی مردم به سنّت الهی عمل می کنند

اکنون جای آن است که سنّت لایغیر مابقوم بیاید وسط. ملت دید که اگر به موقع حرکت نکند به ذلت دچار می شود. مردم خواستند از ذلت بیرون بیایند، خدا هم یاری شان کرد و دشمنانشان را به ذلت کشاند. نه دی یک حرکت خودجوش بود. هیچ دستوری برای حضور مردم صادر نشده بود. خداوند مقلّب القلوب است. قلب های مردم به این جهت متمایل شد که یک باره به میدان آمده و بساط فتنه را در هم بپیچند. آن روز تاریخ دید که لشکری عظیم به صحنه آمد. اگر دستوری صادر می شد، جمعیتی بسیار فراتر از آن گرد هم می آمدند. این واقعه نشانگر مکر الهی بود. "ومکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین". معنای آیه این است که خداوند اثرات کار افراد را بار خودشان می کند. خدا سران فتنه را یاری نکرد و آنان را در چاهی انداخت که با دست خودشان حفر کرده بودند. آنها می خواستند دین خدا و حزب الله را ذلیل کنند، اما خودشان ذلیل شدند.

تکرار سخن عمر سعد در عاشورای88

شاید عده ای بگویند سران فتنه، تقصیری در حوادث عاشورای88 نداشتند. آنها چه می دانستند که عده ای به نام آنها به خیابان آمده و در روز عاشورا به شعائر حضرت اباعبدالله توهین می کنند!

فرض کنیم سران فتنه از آن چه که قرار بود در عاشورا بگذرد بی خبر بودند. چرا بعد از آن که از مسائل و هنجارشکنی های تلخ آن روز باخبر شدند اعلام برائت نکردند؟ می توانستند بگویند این افراد از ما نیستند. سران فتنه حتی اگر نسبت به حوادث تلخ عاشورای آن سال سکوت می کردند نشانه رضایتشان بود چه برسد به این که تعبیری عجیب هم برای هنجارشکنان آن روز به کار بردند. عمرسعد وقتی می خواست دستور حمله به سپاه اباعبدالله علیه السلام را صادر کند این جمله را به کار برد: ای لشکریان خدا، به حسین و یارانش حمله کنید و برای رفتن به بهشت از یکدیگر سبقت بگیرید!

این کلام یک بار دیگر در عاشورای88 تکرار شد. یکی از سران فتنه در بیانیه ای توهین کنندگان به مرام اباعبدالله علیه السلام و کسانی به پیروان مکتب حسین علیه السلام حمله کرده بودند را افرادی خداجو لقب داد!

هشدار به دنباله های فتنه

رهبر معظم انقلاب به سردمداران فتنه این پیام حکیمانه را داد که ممکن است شما آغازگر یک جریان خیابانی باشید؛ اما کنترل و اتمام آن به دست شما نخواهد بود. پیش بینی رهبر انقلاب به وقوع پیوست و کنترل این فتنه گری ها از دست مسببان آن هم خارج گردید و به دست دشمنان افتاد. امروز هم می بینید که دنباله های فتنه همچنان اعلام وجود می کنند. در شانزده آذر امسال دیدید که نگذاشتند خیلی از حزب اللهی ها به دانشگاه ها رفته و سخنرانی کنند، آن وقت برخی وابستگان به فتنه در دانشگاه ها به جولان پرداختند و چرندیاتی را تحویل دادند.

افرادی از نظام که خود را سیاست مدار و حامی قانون می دانند چرا جلوی وابستگان خود را در عدم استمرار خط فتنه نمی گیرند؟ این افراد اگر از چنین حرکت هایی ناخرسند هستند باید اعلام کنند تا این جریان به آنها منتسب نشود. وقتی سکوت می کنند یعنی که شیطنت آنها را قبول دارند و می خواهند در راه اشتباه آنها شریک باشند.

صاحب اصلی نظام کس دیگری است

یک نکته را نیروهای مدافع انقلاب باید در نظر داشته باشند و آن هم این است که دشمن خیلی قوی نیست، به شرط آن که ما احساس ضعف نکنیم. آیه "ذلک بانّ الله مولی الذین آمنوا و انّ الکافرین لا مولی لهم"  را در نظر داشته باشید. دل ما خوش است که هر کار می کنیم در راستای ملاک های الهی است و خداوند ناظر اعمال ماست و انشاءالله تلاش هایمان در پرتو قدرت الهی به پیروزی ختم خواهد شد. دشمنان هم چون از ملاک های الهی فاصله گرفتند خوار و زبون خواهند گردید. سرنوشت بعضی از این سران فتنه به این جا ختم شد که حتی خیلی از حامیانشان هم دیگر آنها را قبول ندارند. الان موسوی و کروبی یک مهره سوخته هستند و تاریخ مصرفشان به پایان رسیده است.

کروبی در رفتارها و باورهای خود نشان داد که حتی لیاقت اداره یک مهدکودک را هم ندارد. آن وقت یک همچین فرد بی سوادی مدت ها ریاست مجلس را در کشور ما برعهده داشت. مدیریت امثال کروبی و خاتمی در این کشور نشانه غربت انقلاب اسلامی است. طبق محاسبات عادی، با وجود چنین صاحب منصبانی باید فاتحه انقلاب خوانده می شد، اما معلوم شد که این نظام و این انقلاب از جای دیگری تقویت می شود. رهبر گرانقدر و امام عزیز ما شاگردان امام عصر (عج) هستند و در پرتو امامت ایشان به هدایت جامعه مشغولند. کارها در اصل از جای دیگری انجام می گیرد. به امید آن که پرچم این نهضت بزرگ توسط رهبر عزیز انقلاب به دستان مبارک صاحب اصلی آن حضرت ولی عصر (عج) سپرده شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شعبه بابل در قم!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۵۵ ب.ظ


پنج شنبه یازدهم دی ماه، ساعت 14:30 مدرس امام خمینی فیضیه قم، میزبان جلسه نقد و بررسی مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شهرستان بابل با حضور حجت الاسلام شکریان مدیر کل تبلیغات اسلامی مازندران و حجت الاسلام علی تبار ریاست محترم اداره تبلیغات اسلامی بابل است. البته محور اصلی مباحث این جلسه، مسائل مرتبط با امور تبلیغی روحانیون در سطح شهرستان است.

بررسی مسائل شهری بابل در قم پیش از این نیز بارها با حضور امام جمعه محترم این شهرستان صورت گرفته است.

تا آن جا که من شنیدم قرار بود ریاست اوقاف بابل نیز با توجه به فعالیت این سازمان در امور تبلیغی، میهمان طلاب بابلی مقیم قم باشد که ظاهراً اسم ایشان جزو مدعوین منتشر نشده است. از متولیان این جلسه خواهشمندم علت عدم حضور ایشان را در اجتماع روز پنج شنبه اعلام نمایند. وبلاگ اشک آتش نیز آماده است در این خصوص بدون هیچ رودربایستی، اطلاع رسانی و شفاف سازی کند.

ضمن تقدیر از مجمع نمایندگان طلاب و فضلای شهرستان بابل که اجرای این برنامه را بر عهده گرفته اند پیشنهاد می کنم در فرصت های دیگر، به منظور نقد و بررسی و هم اندیشی در خصوص مسائل جاری در شهرستان، از سایر مسئولان بابلی از جمله نمایندگان مجلس، فرماندار، فرمانده نیروی انتظامی و رؤسای اداراتی همچون فرهنگ و ارشاد، آموزش و پرورش، اطلاعات، دانشگاه علوم پزشکی ( پیرامون اسلامی سازی مراکز درمانی و بررسی اخبار مربوط به بعضی شب نامه ها)، جهاد کشاورزی و ... نیز برای حضور در جمع فضلای شهرستان بابل دعوت بعمل بیاورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیوارهای سست و بیت عنکبوت! 1

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۴ ب.ظ


وحدت و انسجام در سیره تربیتی پیامبر"

در این سال ها آن قدر اسناد و مدارک از توطئه های پیچیده غرب بر ضد جهان اسلام، آنهم از سوی خودشان منتشر شده است که حتی اگر نخواهیم هیچ تفسیر و تأویلی را پیرامون آنها به کار ببریم، اصل خصومت ذاتی دنیای غرب با آموزه های اسلام دیگر قابل انکار نخواهد بود. کدام حادثه و فاجعه ای در عالم اسلام به وقوع پیوسته که نتوان ردّپای دشمنان دین را در آن به وضوح مشاهده کرد؟

مستحکم ترین سلاح در این تقابل نابرابر، اتحاد مسلمانان است که همه فرهیختگان جهان اسلام بر آن صحّه گذارده اند. بدیهی است که این سلاح دشمن شکن، هدف تیرهای زهرآهین دشمنان واقع شده و شبکه نیرنگ استکبار برای انهدام این پشتوانه استقلال مسلمین، به کار بیفتد.

کدام عقل سلیمی می پذیرد که مسلمین به جای پرداختن به دشمنی که درصدد هدم تمامی ارزش های الهی است و به دنبال آن است که هیچ آرمانی از دین را باقی نگذارد، به درگیری فاقد منطق و غیرضروری با خودشان بپردازند؟!

کدام تفکر مستقل و برآمده از متن باورهای دین می پذیرد دشمنی که اسلام را مظهر تروریسم معرفی کرده و از خاک و خون کشیدن زن و کودک مسلمان بی گناه در فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و بحرین و یمن و .... دریغ نورزیده، رها ساخته و مخالفان صرفاً عقیدتی را دشمن درجه یک بشمارد؟!

به همان نسبت که تفکر انحرافی جماعت تکفیری، مشغول ساختن مسلمین به یکدیگر و ایجاد غفلت از دشمن اصلی را دنبال می کند، ندای شوم تفرقه افکنان داخلی نیز همان هدف خبیثانه را پی می گیرد. تکفیری گری و برائت طلبی از اهل سنت، دو لبه یک قیچی هستند که در دستان شوم انگلیس و آمریکا به بازی درآمده اند.

کمترین دستاورد برادری شیعه و سنی در نقاط مختلف جهان، توسعه ارزش های مشترک دینی و ترویج فرهنگ آزادگی و مبارزه با ستم پیشگی است و بدیهی است که چنین موقعیتی هیچ گاه خوشآیند اربابان جور و ستم نخواهد بود. دروغ مشهود مریدان تشیّع لندنی در ادعای مقابله با دشمنان اهل بیت علیهم السلام را باید در تعلل آنان در ستیز با متجاوزان داعشی و دفاع از حریم پیروان مظلوم مکتب آل الله در عراق جستجو کرد.

مروّجان اسلام انگلیسی، در حالی از غیرسیاسی بودن اهداف خود دم می زنند که اصل حرکت تفرقه افکنانه شان که در آستانه هفته مبارک وحدت و میلاد نبی اکرم (ص) بیش از پیش جلوه گر می شود، از اساس یک اقدام سیاسی جهت دار است. چنان که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای، با یادآوری ابتکار امام بزرگوار(رض) در تبدیل شعار «وحدت اسلامی» به سیاست رسمی و علنی جمهوری اسلامی، شگرد دشمنان اتحاد اسلامی برای نقض این سیاست روشن را «دیوار کشیدن میان ایران و دنیای اسلام» خواندند و تأکید کردند: همه مکلفند در برچیدن این دیوار ساختگی تلاش کنند. (دیدار با کارگزاران حج امسال)

جامعه اسلامی موظف است ضمن اعلام انزجار از حرکت های تفرقه افکنانه فتنه گران مذهبی و روشنگری در خصوص ابعاد این توطئه پلید، خود را برای مواجهه با مظاهر این تفکر باطل آماده سازد.

1- مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ أولیاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جهاد تبلیغی، ضرورتی انکار ناشدنی است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ

17-(123).jpg


حضرت آیت الله توکل استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم صبح امروز در ابتدای جلسه تدریس خود که پس از ایام تبلیغی ماه صفر در مدرسه علمیه آیت الله العظمی بروجردی برگزار گردید بر لزوم بهره گیری تبلیغی از ایام صفر تأکید کرد.

این استاد برجسته اخلاق، ضمن تقدیر از طلاب و فضلای حوزه علمیه که در ماه صفر به نقاط مختلف کشور عزیمت نموده و به تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام پرداختند، ارزش احیای دین یک مسلمان را برابر با نجات معنوی همه انسان ها دانست و تأکید کرد: وجود شبهات و پرسش هایی که در اذهان برخی از افراد وجود دارد مستلزم ارتباط بیشتر روحانیون و فضلای حوزه با بدنه جامعه است. حضور مبلّغان در هر نقطه ای از کشور حتی اگر منجر به توبه و تقویت ایمان یک نفر شود به مثابه هدایت همه مردم، ارزشمند و مأجور خواهد بود.

آیت الله سید رحیم توکل، میزان عرضه و تقاضا را در امور تبلیغی نامتناسب دانست و از مبلّغان حوزوی دعوت کرد تا اهتمام بیشتری نسبت به امر تبلیغ نشان بدهند. ایشان از دستگاه های ذی ربط نیز خواست تا بستر مناسب برای اعزام مبلّغان را به خصوص در ماه صفر بیش از پیش فراهم کنند.

استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در پایان سخنان خود از خداوند برای همه تلاشگران عرصه تبلیغ و ترویج دین آرزوی قبولی طاعات و طلب برکات روزافزون نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل سردار شهید ندارد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴ ب.ظ


سال ها پیش در زمان حیات مدیریتی سرهنگ رنج دوست – که فردی دلسوز و با حوصله بود – جلسه ای با ایشان و جمعی از فعالان کنگره شهدای مازندران در ساری داشتیم. این بزرگوار از آرزوی قلبی اش گفت و اینکه دوست دارد نام و خاطرات شهدای مازندران در نقاط مختلف کشور بر سر زبان ها بیفتد.

یک شیر پاک خورده ای هم بغل دست ایشان نشسته بود و جمله ای به این مضمون گفت که خاطرات شهدای مازندران در این حد و اندازه نیست که ...!

این دو سخن متضاد توی گوش من ماند و ذهنم را بارها به خود مشغول کرد.

تا آن جا که یادم می آید وقتی خودم را در فضای هیئت و پایگاه دیدم، این آقا رضای دادپور داشت خاطره شعر روی سینه شهید مصطفی پور را تعریف می کرد. الان هم که پیر شده و رو به قبله ام هنوز دارد همان خاطره را تعریف می کند! چند سال پیش وقتی این خاطره زیبا به صورت مکتوب در آمد و در اختیار راویان سیره شهدا قرار گرفت بسیار جلب توجه کرده و با استقبال مواجه گردید. در یادمان های مختلف مناطق عملیاتی و در برخی مراسمات گرامیداشت شهدا در قم و ... بارها راویانی را دیده ام که گاه عکس این شهید نوجوان بابلی را دست می گیرند و همین خاطره را نقل می کنند. وقتی یک روز عصر در برنامه نوجوانان شبکه دوم سیما حجت الاسلام فاطمی منش را دیدم که عکس محمد مصطفی پور را نشان می دهد و خاطره حاج رضا را روایت می کند یاد جلسه آن روز کنگره شهدا افتادم و این جمله در ذهنم تداعی شد که ما می توانیم.

خاطره مربوط به شب عروسی شهید نصیرایی را آسید حسین مشهدسری در مدرسه روحیه بابل تعریف کرد. شکر خدا این خاطره هم وقتی مکتوب شد و به دست راویان سیره شهدا رسید با استقبال آنان مواجه گردید. بارها این خاطره را در یادمان والفجر هشت از زبان راویان غیرمازندرانی شنیده و لذت برده ام.

چند ماه پیش میهمان مدرسه علمیه سوسنگرد بودم. وقتی پوستر روحانی شهید ابوالقاسم بزاز را به همراه خاطره ای کوتاه از ایشان بر دیوار این مدرسه دیدم به بابلی بودن خودم افتخار کردم ...

حالا برویم سر اصل مطلب.

لطف کنید صفحه گوگل را باز کنید و بنویسید: سرداران شهید بابل. بعد دکمه جستجو را بزنید. چه می بینید؟ یکی دو وبلاگ از دوست خوبم آسید اسماعیل سیدحسین پور با عنوان سرداران بی نام و نشان بابل را می بینید و بقیه اش اخباری از ساخت نماد یادبود سرداران شهید بابل.

دو طرف آن جمله را گیومه بگذارید تا عبارات مشابه حذف شود. بعد جستجو کنید. باز هم توفیری ندارد.

اصلاً بنویسید سرداران شهید شهرستان بابل یا هر عبارت مشابه دیگری. گیومه بگذارید یا نگذارید به نتیجه خاصی دست پیدا نمی کنید. همه این عملیات را در موتور جستجوگر یاهو انجام دهید باز هم دستتان خالی می ماند.

راقم این سطور به هیچ وجه به خودش اجازه نمی دهد زحمات چندین ساله مسئولان و زحمت کشان کنگره شهدای بابل را نادیده بگیرد. بحث سر نحوه اطلاع رسانی و نشر دستاوردهاست. الان اگر یک محقق بخواهد بداند بابل چند سردار شهید دارد و اسامی آنها چیست نمی تواند در دنیای مجازی که آسان ترین شبکه ارتباطی است به آسانی نتیجه ای را کسب کند چه برسد به آن که دنبال اسناد و خاطرات و تصاویر و وصایای شهدا باشد. این یعنی مشکل و نقص در زیرساخت های تبادل فرهنگی.

البته شنیدم یک سایت نه چندان معروف در گوشه ای از عناوین خود اطلاعاتی درباره سرداران شهید بابل جای داده که واقعاً نتوانستم با جستجو به آن دست پیدا کنم. برخی وبلاگ ها هم به طور خودجوش درباره یک یا چند شهید مطالبی منتشر کرده اند که دایره شمول آن از جامعیت لازم برخوردار نیست.

چندی پیش مطلبی را در این وبلاگ منتشر کرده و گزارشی از آرشیو کم نظیر یک بسیجی بابلی – سید اسماعیل سیدحسین پور – درباره شهدای شهرستان بابل ارائه دادم. این که یک آدم مستقل با هزینه شخصی بتواند چند برابر نهادهای ذی ربط کار کند چه چیز را ثابت می کند؟

ضمن احترام به همه پیشکسوتان زحمت کش عرصه فرهنگی دفاع مقدس در بابل، پیشنهاد می کنم متولیان امر با بهره گیری از توانایی های شگرف بسیجیان تازه نفس – که حقیر قابلیت های اعجاب آور تعدادی از این عزیزان بی ادعا را در پایگاه های مختلف و گاه دور افتاده شهرستان شاهد بوده ام – جایگاه ویژه ای را برای معرفی شهدای سرافراز و مظلوم شهرستان بابل در فضای مجازی اختصاص دهند. با مطالبی که در ابتدای این نوشتار خواندید خواستم ثابت کنم که جا برای کار بسیار است و میدان برای فعالیت بیشتر ما وجود دارد. انشاءالله قدر فرصت ها را بهتر و بیشتر بدانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرزند " کل یوم عاشورا "

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ب.ظ

جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران، پنج شنبه گذشته در حاشیه دیدار با مادر شهیدان کشوری، به تجلیل از محمدحسین منصف، عضو عدالتخواه شورای اسلای شهرستان بابل پرداخت.

همچنین در ویژه برنامه ای که با عنوان آسیب شناسی انقلاب اسلامی با موضوع لیبرالیسم و مدیریت دینی توسط این جبهه فرهنگی برگزار شد آزاده سرافراز عرصه های دفاع مقدس، مورد تجلیل و تقدیر حاضران قرار گرفت. متن بسیار زیبای تقدیرنامه اهدایی به این جانباز جنگ نرم را حتماً بخوانید:

بسم رب الشهداء

شیپور جنگ است که مرد را از نامرد مشخص می کند.

تقدیم به محمد حسین منصف؛ از نسل محرم، فرزند "کل یومٍ عاشورا"، علمدار احیای معروف و تقابل با منکر که پای آرمان امام عشق علیه السلام ایستاد و بیرق مردانگی را در جبهه های جنگ سخت و نرم به دوش کشید.

تقدیم به عمار امام خامنه ای، طلایه دار جهاد و بصیرت که زنده نگاه داشتن یاد شهدا را در رفتار خود، تحقق بخشید.

این لوح، به رسم سپاس، به پاس یک عمر مجاهدت آزاده سرافراز دفاع مقدس و رزمنده خط مقدم جبهه جنگ نرم، محمد حسین منصف تقدیم می گردد؛ برای آن که ثابت کرد: چه جنگ باشد و چه نباشد، راه من و تو از کربلا می گذرد.

جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران



  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک دفاع از سید محمد خامنه ای

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ق.ظ


هجمه ناگهانی و توفنده رسانه ها و صاحبان تریبون و قلم به مصاحبه آیت الله سید محمد خامنه ای مرا به یاد وضعیت فضای سیاسی در اواخر دولت دهم انداخت. وقتی رسانه های ارزشی همسو با جریان های وابسته به اپوزیسیون به یک نفر حمله می کنند، طرف دیگر جایی برای دفاع از خود نمی بیند. بنابراین یا سکوت می کند و یا به ورطه لجاجت می افتد.

دوستان ارزشی ما دو ایراد را به مصاحبه جنجالی و البته تاریخی این فیلسوف بزرگ معاصر وارد کردند.

یکی بحث مک فارلین و تفکر جانشینی پس از امام رحمة الله علیه بود. دوستان حواسشان باشد که آقای خامنه ای درباره رویدادهای آن سال صرفاً یک تحلیل را ارائه داد نه آن که روایتی تاریخی را نقل کرده و نیاز به ارائه مدرک و سند داشته باشد. تحلیل، یک فرض ذهنی است که آن را می توان پذیرفت یا رد کرد. مثل این که عده ای بر این باورند سران فتنه با نیّت کودتا پا به عرصه انتخابات گذاشتند و یا این که عده ای می گویند آنها در اثنای کار در دام سرویس های بیگانه گرفتار شدند. مثل تحلیل روزنامه کیهان درباره حادثه 22 بهمن قم که جاسوس های دشمن را دخیل در حرکت اعتراضی مردم قم نسبت به رئیس مجلس دانست؛ اما تحقیقات اثبات کرد که آن جماعت، مردمی متدین و انقلابی بودند که بر اثر تحلیل و برداشتی غلط دست به یک کار اشتباه زدند.

بررسی جریان نقل شده درباره نحوه انتخاب رهبری پس از امام(ره) در 14 خرداد 68 هم نشان می دهد آقای هاشمی نگاهی جدی به سهم خود در رهبری آینده کشور داشته است.

ایراد دیگر دوستان ارزشی به آسید محمد خامنه ای این بود که ایشان در بخشی از مصاحبه خود برخی تصمیمات حضرت امام (ره) را نشأت گرفته از تأثیر اطرافیان دانسته است. نکته این جاست که مگر پیش از این در برخی خاطرات نقل شده که بارها توسط همین رسانه ها منتشر گردید، امام نفرمود که من در فلان موضوع چنین عقیده ای نداشته، اما به نظر دوستان عمل کرده ام؟ مگر در جریان انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی، از خاطرات مرحوم محمدی نقل نشده که امام مخالف این امر بود اما آقای هاشمی گفت که نمایندگان خبرگان را دعوت کرده و موضوع را گفته ایم و دیگر نمی شود کاری کرد؟! مگر امام از قطعنامه به عنوان جام زهر یاد نکرد و نگفت که تا چند روز قبل هم به آن اعتقادی نداشته است ...؟!

این مطلب را باید دقت کرد که تأثیر پذیری لزوماً نشانه ضعف نیست. اگر کسی بگوید امام از روی ضعف؛ از دیگران تأثیر می پذیرفت می گوییم اشتباه کرده است اما تأثر از روی مصلحت سنجی نشانه درایت محسوب می شود. مانند شرایط علی علیه السلام که با تأثیر از شرایط پیرامونش دستور عقب نشینی مالک را در صفین صادر نمود. مانند شرایط صلح امام حسن علیه السلام که تحت تأثیر فضایی بود که برخی امیران لشکرش به آن دامن زده بودند ...

خدا نکند بعضی دوستان حزب اللهی ما بخواهند ژست روشنفکری بگیرند. رسانه های ارزشی ما لابد متوجه هستند که برای کوبیدن نیروهای خودی، گاه خودشان هم از رسانه های دگرخواه و اپوزیسیون تأثیر گرفته و در زمین آنان بازی می کنند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آن مرد لباسش را درآورد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۷ ب.ظ


به دنبال افشاگری انتحاری! وبلاگ اشک آتش از یک روحانی نمای دامپزشک که با استفاده از رانت نسبی و سببی بدون هیچ سابقه حوزوی، ملبس به لباس روحانیت گردید و بلافاصله در شرکت ملی نفت ایران به نان و نوایی رسید، اخبار دریافتی از برخی کارمندان ارزشی این شرکت، حکایت از خلع لباس خودخواسته این فرد دارد. ظاهراً مدتی است این بابا بدون لباس روحانیت در سر کار خود ظاهر می شود.

این طلبه کوچک البته معتقد است استفاده ابزاری از لباس روحانیت آن هم توسط یک غیرروحانی، جرمی در سطح جعل مدرک و سند بوده و لازم است توسط مراجع ذی ربط مورد پیگیری و برخورد قانونی قرار بگیرد. باور کنید الان که نظام در مقتدرترین دوران خود به سر می برد اگر با این جرایم به تسامح برخورد شود، در گردنه های آتیه تاریخ، معلوم نیست چه سوءاستفاده هایی را از جایگاه مذهب شاهد خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بر دین ملوک! 1

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۳۴ ق.ظ


عملیات که شروع شد، کار تخریب چی ها هنوز نیمه تمام بود. تیربارهای دشمن روی معبرها به کار افتاد و بچه ها را به خاک و خون کشید.

چاره ای نبود. راه باید هموار می شد. منصور، خودش را روی سیم های خاردار انداخت و به فرمانده دسته، دستور داد نیروها را از روی بدنش عبور دهد.

بچه های آخر صف، وقتی از سر کنجکاوی، زیر پایشان را نگاه کردند، در دل تاریک شب، بدن مجروح فرمانده شان، منصور کلبادی نژاد را دیدند که آرام روی سیم های خاردار دراز کشیده بود و از بدنش خون می چکید.

آن شب نبرد رزمنده ها دیدنی بود. انگار غیرتشان دو چندان شده بود.

راوی: علیجان میرشکار

1- اشاره به حدیث شریف الناس علی دین ملوکهم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از نان و پنیر خمینی تا فالوده شیرازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۴ ب.ظ


خیلی خلاصه و مفید می توان گفت معدود مؤمنینی که فریب تک بیت انگلیسی را خورده و به مضراب آن رقصیده و طرفدار شیعه ضد سنی گردیده اند با مبانی انقلاب ناآشنا هستند.

فراموش نکنیم یکی از غفلت های مراکز آموزشی و فرهنگی کشور ما عدم تبیین مبانی انقلاب اسلامی برای مردم به خصوص نسل جوان است.

من یک نمونه کوچک را که این روزها در بحث ها خیلی به کارم آمده برایتان نقل می کنم.

آقایان می گویند امروز رو در رو شدن با اهل سنت ( به تعبیر آنها دشمنان اهل بیت ) واجب تر از رو در رو شدن با آمریکا و اسرائیل است. (معادل فرمایش برادران وهابی شان که رو در رو شدن با شیعه را واجب تر از تقابل با آمریکا وصهیونیسم می دانند).

این وسط با آیه لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا چه باید کرد؟ این جاست که مبانی انقلاب به کارمان می آید.

فرض کنید ما افتادیم به جان اهل سنت و مشغول قلع و قمع آنان شدیم. آیا واقعاً آمریکا بنا دارد که کار به کار ما نداشته و یک گوشه بنشیند و تخمه بشکند؟

به عبارت دیگر مگر ما نبرد با آمریکا را شروع کردیم که کارمان اشتباه بوده و بخواهیم به سراغ دشمن اصلی یعنی اهل سنت برویم؟

مگر ما کار به کار ابرقدرت های دوست داشتنی! داشتیم که آمدند و بخشی از بلاد اسلامی مانند افغانستان و بحرین را از ما جدا کردند؟ مگر ما کاری با آنها داشتیم که آمدند و نفت و معادن ما را غارت کردند و از امت شیعه سواری گرفتند؟ آیا کسی می تواند این وقایع تاریخی را نفی کند؟

حالا فرض کنید ما رفتیم سراغ جنگ با اهل سنت و وسط لعن و نفرین و کشتارشان دیدیم که ارباب حلقه ها آمد و دوباره خواست بخشی از جامعه شیعه (مثلا خوزستان) را مورد تجزیه قرار دهد. یا باز آمد و گفت نفتتان را بدهید به من تا دوباره به خودتان بفروشم. آن وقت قاعده نفی سبیل ما را ملزم نمی کند که به داد امت شیعه برسیم؟

الان دقیقاً همین اتفاق دارد می افتاد. همین امروز اگر اعلام کنیم که در سیاست هایمان تغییر ایجاد کرده و به جای آمریکا، می خواهیم اهل سنت را نیست و نابود کنیم دوباره غارت نفت و تجزیه کشور و نابودی صنعت و کشاورزی ما شروع می شود.

فرق نان و پنیر خمینی با فالوده های شیرازی همین استقلال و مناعت طبع است. امام گفت ما نان و پنیر خود را می خوریم و روی پای خود می ایستیم تا دست دشمنان اصلی شیعه را از سر خود کوتاه کنیم. برای یک مرد، فالوده هیچ گاه جای نان و پنیر را نمی گیرد.

سبّ و لعن دشمنان اهل بیت واجب تر است قبول، امروز دشمن ترین دشمنان اهل بیت آمریکاست یا اهل سنت؟! امروز کدام یک با تمام قدرت و با ابزارهای نرم و سخت، ماهیت معارف اهل بیت از حفظ حریم خانواده، وفاداری به همسر، تربیت صحیح و تکثر فرزند و... گرفته تا استغنا و استقلال مریدان اهل بیت را نشانه گرفته است؟ تهدیدهای کدام یک بیشتر و تأثیرگذارتر بوده است؟ فرض کنیم همه اهل سنت، ناصبی باشند - که نیستند اگر لعن شما به بزرگانشان اجازه دهد- کسی که به شما توهین کند دشمن خطرناک تری است یا کسی که خانواده تان را از شما بگیرد بعد خانه را برسرتان خراب کند؟ هر کدام دشمن تر است برویم سراغ همان، قبول؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا