اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

عریانی پادشاه تزویر در قصر خودباختگی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ


اصلاً کاری با این ندارم که عراقچی راست می گوید یا کریمی قدوسی.

ما مدت هاست به دو رویی ها و بی صداقتی ها در عالم سیاست عادت کرده ایم.

برای تاریخ، مهم این است که فرمانده کل قوا در ملأعام فریاد زده است نیروهای مسلح مأذون نیستند که اماکن نظامی را در اختیار بازرسان بین المللی قرار بدهند. یک بار دیگر هم آقا مشابه این عبارت را تکرار کرد.

خوب شما کلاهتان را قاضی کنید. ارتش و سپاه که زیر نظر رهبری است و اصلاً در ذاتشان تبعیت از فرماندهی نهفته است. قطعاً صدور یک دستور برای آنان نیازمند اعلام عمومی نیست. می ماند تنها نهاد نظامی یا شبه نظامی که به طور مستقیم زیرنظر رهبری نبوده و به دولت وابسته است.

یک مقام عالی رتبه نظامی هم بلافاصله بعد از سخنان آقا در مصاحبه ای اعلام می کند که پاسخ ما به بازرسی از صنایع نظامی، سرب داغ خواهد بود. این جا هم جای تأمل است. مگر کسی می تواند بدون هماهنگی قبلی از آن طرف دنیا بیاید اینجا پشت در صنایع نظامی بایستد و بخواهد وارد شود که بعدش ما به فکر استفاده از سرب داغ باشیم؟ این پرسش پیش می آید که آیا نمی شود همان اول کار، طرف را راه ندهید؟

پاسخ به این سوال ها و تأملات، چندان دشوار نیست. عده ای مشغول کارهای زیرزمینی و نامرئی هستند و اصلاً گوششان به خط و مشی نظام نیست. یادتان هست همان سال نخست دولت جدید، چندبار عده ای از نمایندگان اروپا وارد کشور ما شدند و در خاک کشور ما غرور ملی مان را زیر پا گذاشتند و از برخی اذناب فتنه و نفاق مثل ستوده و پناهی و محمدی و ... آنهم با کشف حجاب، تجلیل به عمل آوردند؟ شما آخرش فهمیدید اینها با چه کسی هماهنگ کرده بودند؟ وزارت خارجه؟ کشور؟ اطلاعات؟ مجلس؟ ... خودتان را سر کار گذاشته اید اگر گمان کنید این نهادها از این دست مسائل بی خبر بوده اند.

بچه های حزب اللهی حواسشان را جمع کنند. پاشنه در دارد به گونه دیگری می چرخد. اگر بعضی ها مشکلشان این بود که چرا احمدی ن‍ژاد یک هفته رفت و گوشه ای نشست حالا باید بیایند کسانی را ببینند که به جای یکهفته نشستن، چهارسال قصد ایستادن در مقابل آقا را دارند.

شرایط، شرایط حساسی است. تنگه احد را دست بد کسانی سپرده ایم. هر چند ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است؛ اما به قول قیصر شعر انقلاب، بعضی وقت ها چقدر زود، دیر می شود. مواظب باشیم عزت عاشورا را تا هنگام ندامت جماعت تواب به تأخیر نیندازیم. مردم همراهی کنند یا نکنند مهم نیست. دیگر وقت آن شده است که یکی از میان جمع فریاد برآورد، پادشاه لخت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر جشنواره بهارنارنج + تکمیلی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ


نمی دانم برای چندین سال متوالی، امسال هم جشنواره بهارنارنج به مدت سه روز از 16 تا 18 اردیبهشت در بابل برگزار شد.

طبق معمول، این برنامه موافقان و مخالفانی داشت. مخلفان این برنامه اغلب به استفاده از موسیقی، اختلاط بین زن و مرد و ناهنجاری های ناشی از آن، عدم نظارت بر پوشش حضار و ... انتقاد داشتند. آنها معتقدند بابل از قدیم، دارالمومنین بوده و بهتر است روی همین نام و عنوان افتخارآمیز مانور دهیم. موافقان هم در مقابل ضمن رد این اتهامات، تلاش برای نهادینه سازی نام بهارنارنج را یک ضرورت دانسته و معتقد بودند با توجه به شیطنت برخی از مسئولان یکی از شهرها، باید کوشید تا از مصادره این نام برای دیگران جلوگیری کرد! برادر ارزشی مان محمدحسین منصف مسئول کمیسیون فرهنگی شورا - اگر چه دبیری برنامه مذکور برعهده خانم فیروزپور بوده - اما بدون اشاره به بار ارزشی واژه های بی خاصیتی مثل بهارنارنج در شبکه های مجازی به دفاع از جشنواره پرداخته و ضمن تأیید بروز برخی ناهنجاری ها در حاشیه جشنواره، عدم همکاری نیروی انتظامی و شخص فرماندار را عامل این مشکل قلمداد کرده است.

من نمی خواهم از این زاویه وارد این موضوع شوم؛ اما تا این جای مسئله نشانی از کار برای خدا و خدمت به مردم که از مهمترین اهداف جمهوری اسلامی بوده به ظاهر در منطق موافقان این مراسم به چشم نمی آید.

برای ورود به مسئله بهتر است این سوال را مطرح کنیم؛ جشنواره بهارنارنج چرا و با چه هدفی برگزار می شود؟

شهردار جوان شهر بابل  به عنوان نخستین سخنران مراسم افتتاحیه جشنواره بهارنارنج امسال سعی نمود تا به این پرسش مقدّر پاسخی مناسب بدهد:

" جشنواره ملی بهارنارنج با هدف احیای آیین و سنت بومی مازندران، صنعتی کردن بهارنارنج، ایجاد فضایی با نشاط مبتنی بر صمیمیت، تقویت مهرورزی با طبیعت و ایجاد کارآفرینی با شکوه کم نظیری در بابل برگزار می شود. "

اگر اینگونه باشد که شهردار می گوید برگزاری چنین مراسمی می تواند موجب خیر و برکت برای شهرمان شودد؛ اما آیا واقعیت همین است که شهردار گفت؟ در این خصوص نیازمند ارائه آمار و مستنداتی از سوی متولیان جشنواره هستیم تا مشخص شود در ازای چه هزینه ای چه دستاوردی برای مردم حاصل شده است.

به این تصاویر دقت کنید و خودتان به هر قضاوتی که دوست دارید، برسید.



یک تصویر مربوط است به برگزاری کلاس علمی، آموزشی که در حاشیه جشنواره بهارنارنج برپا شد. این کلاس سعی داشت سطح نگرش و بضاعت علمی مردم را در خصوص بهره گیری از گیاهان و ... را ارتقا بدهد. جمعیت حضار را ملاحظه بفرمایید.

عکس دیگر مربوط است به بازدید اعضای محترم شورا از نمایشگاه توانمندی های مردم بابل که تصویر شیشه های مربا و ترشی جات! در آن به ثبت رسیده است. این تصاویر را از سایت شورای شهر برداشته ام.



باز هم جا دارد این سوال را مطرح کنم که جشنوراه بهارنارنج برای ارتقای وضع معیشتی مردم و مقوله کارآفرینی و یا لااقل نشان دادن استعدادها و توانمندی های شهر بابل چه دستاوردی به دنبال داشته است؟ سایت شورا و شهرداری که نکته قابل ملاحظه ای را در این خصوص نشان نمی دهد.

شهردار بابل در پایان سخنرانی خود از شهرداران و مسئولانی تشکر می کند که از نقاط مختلف کشور به این جشنواره آمده اند. تشکر ایشان سندی است که نشان می دهد هزینه های مربوط به برگزاری جشنواره، محدود به آن چه که به چشم آمده، نیست.

در مورد ترویج موسیقی که به غلط احساس شده، معادل مفهوم شادی است، و در راه اشاعه آن مدتی است مسابقه ای ناتمام بین شورا و شهرداری بابل آغاز گردیده، جداً توصیه می کنم به نظر علمای شهر رجوع شود. مسئولین محترم توجه داشته باشند از نظر اسلام اگر مجتهد یا مجتهدین شهر، در خصوص حرمت موضوعی به صراحت حکم صادر کنند و این حکم در تقابل و تعارض با احکام و دستورات ولی فقیه نباشد ( دقت بفرمایید احکام و دستورات ولی فقیه )، قطعاً نافذ بوده و تخلف از آن خلاف شرع است. این موضوع همان حقیقتی است که رییس جمهور را بر آن داشت تا از نیروی انتظامی بخواهد به جای اسلام، تنها دغدغه قانون را داشته باشد. این نگاه غلط، مستلزم رجحان نظر یک مسئول بی اطلاع از دین که ماهیتش را مرهون آهن پاره های میز اداره است بر حکم شرعی یک مجتهد است که به یقین با محتوا و رویکرد انقلاب اسلامی همخوانی ندارد. به طور مثال اگر فقیه یک شهر دستور دهد که برگزاری کنسرت در آن شهر حرام است؛ چون در مقابل آن حکمی از ولی فقیه وجود ندارد که گفته باشد برگزاری کنسرت موسیقی واجب است، پس حکم فقیه و مجتهد آن شهر نافذ خواهد بود.

نکته دیگری که باید بدان پرداخت این است که بودجه شهرداری ها از عرق جبین مردمی حاصل می شود که برای جمع آوری ریال به ریال دارایی خود زحمت کشیده اند؛ اما به هر حال مطابق قانون موظف به پرداخت عوارض و هزینه های مرتبط با امور شهروندی هستند. عقل انسان می گوید اولویت در مصرف این وجوه، خدمت رسانی و رفع مشکلات مردم است. من قسم می خورم شما از هر شهروندی اگر بپرسید که آیا دوست دارد شهرداری و شورا محله او را آباد کند، آسفالت خیابان ها را مرمّت کند و ... یا برایش ساز بزند، بی شک اقدام نخست را در اولویت می داند.

شاید عده ای توجیه کنند که شهر به کار فرهنگی هم نیاز دارد. در پاسخ باید گفت شکر خدا برای امور فرهنگی شهرها چند متولی مثل ارشاد و ... وجود دارد؛ اما عمران و آبادانی شهرها تنها یک متولی دارد که با توجه به محدودیت منابع مالی باید به دنبال تشخیص و عمل به اولویت ها باشد. پاسخ دقیق تر به این سخن آن است که بزرگترین تکلیف فرهنگی شورای شهر که هم وظیفه ای مورد مطالبه رهبری و هم اقدامی است که با وظایف سایر نهادها همپوشانی ندارد، جهت دهی نما و معماری و مبلمان شهری به سمت و سوی نمادها و مظاهر اسلامی و ایرانی است که متأسفانه کسی توجهی به این موضوع ندارد. به راستی نمای شهر بابل چه شباهتی به یک شهر اسلامی و یا لااقل ایرانی دارد و شواری شهر ما برای این موضوع چه تدبیری اندیشیده است؟

بماند که امروز بزرگترین کار فرهنگی، رفع مشکلات و معضلات شهری و تکثر خدمات عمومی است که اعتماد مردم به نظام اسلامی را افزایش خواهد داد.

تکمیلی: متن فوق را همان روزهایی نوشتم که جشنواره موسوم به بهارنارنج در بابل در جریان بود. البته همزمان چند شهر دیگر استان هم مشغول برگزاری چنین مراسمی برای شهر خودشان بودند. به دنبال اعلام آمادگی این جانب و حسین آقای منصف عزیز برای برگزاری مناظره درباره فواید و رویکردهای چنین مراسماتی و البته اصرار برخی دوستان مشترک مبنی بر پرهیز از ایجاد فضایی نامناسب میان نیروهای ارزشی، قرار بر این شد به زودی با حضور جمعی از نیروهای فرهنگی و ارزشی شهر بابل، این نشست صمیمی همراه با نقد و بررسی فعالیت های فرهنگی شورای شهر به خصوص در زمینه ترویج موسیقی برگزار شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخستین روحانی شهید مدافع حرم، مازندرانی است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ

//bayanbox.ir/view/2999416119569521984/mollamiri.jpg


حجت الاسلام شهید مالامیری اگر چه متولد شهر مقدس قم است؛ اما اصالتی مازندرانی دارد.

 به گزارش پایگاه خبری ثامن،شهید والامقام، محمد مهدی مالامیری کجوری در 26 خرداد سال 1364 در شهر مقدس قم در خانواده ای مذهبی، علمی و روحانی چشم به جهان گشود، در دروس ابتدایی و راهنمایی همیشه شاگرد ممتاز بود و پس از گرفتن سیکل وارد حوزه علمیه قم شد و دروس مقدمات و سطح که در ده سال خوانده می شود را هشت ساله به پایان رساند.

پایان نامه سطح سه(کارشناسی ارشد) را به زبان عربی نوشت و با نمره 18 دفاع کرد به طوری که اکنون موضوع پایان نامه سطح 4 (دکتری) نیز از طرف حوزه تایید شده است.

 همراه با درس خارج، سطوح عالی حوزه را تدریس می کرد و کفایه الاصول که آخرین و سخت ترین کتاب اصولی حوزه است را در مؤسسه جوادالائمه علیه السلام نزدیک حرم مطهر کریمه اهل بیت(ع) و حلقات الاصول شهید صدر را در جامعه المصطفی العالمیه (طلاب خارجی) تدریس می کرد و بعد از ظهر روزهای چهارشنبه و صبح پنج شنبه در حوزه علمیه کاشان به تدریس رجال و درایه می پرداخت.

با اینکه استاد سطوح عالی حوزه بود هیچ گاه در او تکبر و فخر فروشی دیده نشد به طوری که در طول دو سال تدریس کفایه پدر و برادران او که همگی طلبه هستند و در قم زندگی می کنند از تدریس او اطلاع نداشتند تا اینکه به صورت تصادفی اسم او را در لیست مدرسین حوزه علمیه دیدند.

سید حسن مبارز یکی از شاگردان خارجی وی که در جامعه المصطفی تحصیل می کند درشعری که برای استاد شهیدش محمدمهدی مالامیری سروده است، به این نکته اشاره نموده است.

         همواره مهر بودی و آبان نداشتی                                دریای بی کرانه که پایان نداشتی

ای چهار فصل زندگی ات، عاشقانه سبز                                گل بودی و بهار، بیابان نداشتی

     ای از جهان رها و گرفتار درد عشق                                 جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی

          امروز صبح به من گفت زندگی                                 کاری به کار عالم امکان نداشتی

       با ما بگو حقیقت پنهان خویش را                                  آری «خودی» همیشه نمایان نداشتی

درلحظه های عاشقی ات، نیمه های شب                                آیا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟

  آن قدر پاک و صادق بود که پیش از آن که طلبه شود، طبق حدیث قدسی همیشه با وضو بود، مادرش که از سادات جلیله حسینی است، همیشه می گفت: محمد مهدی آن قدر خوب است که آخر شهید می شود.

شهید خود نیز عاشق جهاد و شهادت بود و پیش از ازدواج، برای جنگ با اسرائیل عازم لبنان شده بود ، ولی در نیمه راه مجبور به بازگشت شد.

پس از فتنه شیطان بزرگ، آمریکا که باعث درگیری بین مسلمانان شد، می گفت: داعش سر کودکان را می برد و پدارنشان را با اره قطعه قطعه می کند، چگونه بنشینم و نظاره گر این جنایات باشم در حالی که فرزندان خودم در امنیت کامل در کنارم بازی می کنند؟

سرانجام آرزوی وی برای جنگ با اسرائیل به واقعیت تبدیل شد و به عنوان یک بسیجی رزمی- تبلیغی وارد سوریه شد وبه جهاد پرداخت و در حالی که دست نشاندگان آمریکا را مورد هجوم قرار داده بود، در منطقه بُصْرَی الحریر در استان درعای سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و دو دختر 5 و 2 ساله از خود به یادگار گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مگر به ما عمامه ای ها انتقاد وارد نیست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۷ ب.ظ

با عالمان رزمنده، از درس تا رزم (5)

این که یک آقائى در یک گوشه‌اى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همه‌ى وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونى، مکرر متعددى‌شان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتى حرام قطعى میدانیم. خیلى‌شان از روى لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهنده‌ى قدرشناسى از نظام اسلامى است. حالا یک معممى یک گوشه‌اى بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامه‌اى‌ها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الى ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید براى شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مقاصد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
 حوزه‌هاى علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، براى نظام کار کنند، براى نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزى است که سیاست سرویسهاى امنیتى انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند.

91/07/19 مقام معظم رهبری در دیدار با علما و طلاب خراسان شمالی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ترک عادت موجب ...!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ

یک وقت هایی آدم برای تصمیم گیری در بد شرایطی معطل می ماند.

از وقتی که بلاگفا به ادعای خود دچار نقص فنی شده، مانده ام این وبلاگ خود را که مدت ها پیش در فضای ایرانی "بیان" تشکیل داده ام رو کنم یا نه؟

شکر خدا فکر چنین روزهایی را کرده بودم و اگر همه حافظه بلاگفا هم آسیب ببیند مطالب وبلاگ من اینجا محفوظ می ماند. سختی کار فقط شناساندن آدرس جدید وبلاگ به مخاطبان دوست داشتنی اشک آتش است.

این روزها بدجوری احساس خفگی دارم؛ نه فقط از بابت ننوشتن، اوضاع داخلی و مسایل بین المللی در یکی از حساس ترین شرایط تاریخی به سر می برد. می ترسم سکوت کنم و در انتظار راه اندازی مجدد بلاگفا دست به قلم نبرم و در آینده خود را شماتت کنم که چرا در چنین شرایط دشواری، امت مظلوم اسلام و فدائیان بی ادعای انقلاب اسلامی را تنها گذاشته ام. انشالله به حول و قوه الهی اشک آتش در فضای جدید به ادامه کار خواهد پرداخت. اگر بلاگفا راه افتاد هر دو وبلاگ با یک مطلب مشترک، به روز خواهند شد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معنای وجودی و عدمی توحید!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ


توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا». نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائى هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزى را شریک خدا قرار ندهید. یعنى شما اگر از عاداتِ بى‌دلیل پیروى کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروى کنید، همین جور است؛ از نظامهاى اجتماعى پیروى کنید، همین جور است - آنجائى که به اراده‌ى الهى منتهى نشود - همه‌ى اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى»؛ کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادى است. یعنى شما از همه‌ى قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.
مقام معظم رهبری 24/08/91
  • سیدحمید مشتاقی نیا

طنزی به نام جیش العدل!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ب.ظ


بنا بر یک علاقه شخصی، همواره تلاش کرده ام درباره تاریخچه، عملکرد و افکار گروهک های معاند تحقیق و مطالعه داشته باشم. از بدو پیروزی انقلاب تا کنون نظام اسلامی با گروهک های قارچ گونه و عجیب و غریبی در نقاط مختلف کشور مواجه بوده است. از اتحادیه کمونیست ها و امتی ها و پیکاری ها و فرقانی ها گرفته تا خلق عرب و خلق ترکمن و منافقین و کوموله و ... هر یک به نوبه خود سهمی در آزار و اذیت هموطنان مان داشته و به رغم ادعای همنوایی با مردم برای تقابل با نظام، عملاً ملت را هدف ایذاء قرار داده اند که شرح جفای آنان کتابی قطور طلب می کند.

من همواره دنبال کشف ریشه ها و مبانی فکری این گروهک های منحرف و معاند بوده و هستم و از این کار لذت می برم. بررسی افکار گروهک های منحرف و من درآوردی عرفانی مثل کیهانی ها و بصری ها و ... هم سرگرمی شیرینی برایم تلقی می شود.

نکته ای که همواره در این بررسی ها به چشم می خورد این است که اگر چه بدنه اعضای این نحله ها و گروهک ها اغلب افراد ساده لوح و احساساتی و فریب خورده هستند؛ اما به هر روی، لیدرها و سرحلقه های آنان افرادی اهل مطالعه بوده اند. پدیدآورندگان یا هادیان فکری این گروهک ها اغلب با استعداد و هنری خاص تلاش کرده اند تا گزیده ای از مفاهیم دینی را با مبانی اندیشه های غربی و شرقی و گاه من درآوردی، ادغام نموده و معجونی از یک اندیشه گاه به ظاهر دینی اما التقاطی و انحراف آور را تحویل مخاطبان و پیروان خود بدهند. به هر حال این کار هم برای خودش کاری است!

این وسط به گمانم گروهکی که به شکلی کاملاً واضح  و افتضاح بدون هیچ پشتوانه مطالعاتی خاصی درصدد تقابل با نظام اسلامی و البته هدف قراردادن مردم بیگناه و ارتکاب جنایاتی پلید برآمده همین گروهک موسوم به جیش العدل است که البته در ماه های اخیر، کله پاچه این مورچه نیز به بخش ها و شعب متعددی تقسیم شده است.

آن موقع که اوج فعالیت های عبدالمالک ملعون بود، فیلمی از سخنان وی منتشر شد که نامبرده تلاش داشت تا مبانی فکری و چرایی فعالیت ها و جنایات گروهک خود را برای مردم ایران تبیین کند. او تلاش داشت شیعه را منافق جلوه داده و از این طریق قتل مردم بیگناه کوچه و بازار را موجه نشان دهد. یکی از استدلال های او این بود که چون نیروی انتظامی به زعم او عملکرد بد و نامتناسب با دین دارد پس شیعه، آیینی نفاق آلود است! بی آنکه بخواهیم دفاعی از عملکرد نیروی انتظامی داشته باشیم همین جمله برای رد ادعای او کافی است که برفرض پذیرش چنین ادعایی، عملکرد این نهاد چگونه می تواند معیار قضاوت درباره تفکر شیعه باشد؟ حتی اگر کسی معتقد باشد کل سیستم حکومت ایران، رفتاری غیرقابل توجیه دارد باز هم نمی تواند با استناد به آن، اساس مکتب شیعه را زیرسؤال ببرد؛ کما این که شیعیان نیز جنایات وهابیون خبیث را هیچ گاه به پای برادران اهل سنت نگذاشته و نمی گذارند.

استدلال دیگر ریگی برای اثبات وجود نفاق در شیعه، اعتقاد تشیّع به مسئله تقیه بود. جالب این که اطرافیان ریگی در فیلم مذکور، همگی نقاب به چهره داشتند و اصلاً متوجه این موضوع نبودند که تقیّه چیزی جز همین مراقبت از خود و حفظ جان نیست مگر در هنگامه ای چون عاشورا که اساس آیین وحی در خطر باشد.

مصادیق نگرش سطحی لیدرهای این گروهک، تنها به این دو نمونه ختم نمی شود. اخیراً این گروهک اعلام کرده که دلیل جنایات آنان در یکی از مناطق سیستان و بلوچستان عدم هماهنگی مسئولان محلی برای انجام فعالیت ها و اتخاذ تصمیمات اداری است! گروهک در سایت خود از مسئولان محلی خواسته که هر نوع تصمیم و اقدامی در آن منطقه را با اجازه مسئولان این گروهک انجام بدهند! یکی نیست بگوید که برفرض پذیرش چنین شرطی، مسئولان محلی دقیقاً باید به چه کسی و در کجا مراجعه کرده و برای فعالیت های خود درخواست مجوز کنند! با گروهکی که همگی اعضای آن فراری و تحت تعقیب هستند چگونه می توان ارتباط برقرار کرد؟!

افاضات دیگر مغزهای متفکر این گروهک در روزهای اخیر نیز شنیدنی است. اخیراً در مقاله ای رسمی که از سوی یکی از رهبران این گروهک منتشر شده، دلیل مخالفت آنان با نظام جمهوری اسلامی، آخوندی بودن حاکمیت ذکر گردیده است. جالب آن که در گوشه و کنار همان مقاله بارها تأکید و ادعا شده که گروهک مزبور فعالیت های خود را با هماهنگی بزرگان دینی منطقه (علمای وهابی) انجام می دهد. این سخن یعنی این که اگر همین الان عنان حکومت را در اختیار این گروهک قرار دهید، آخوندهای خودشان سردمدار امور و مرجع تصمیم گیری خواهند بود. به معنای دیگر باز هم یک حکومت آخوندی تنها با گرایش مذهبی متفاوت شکل خواهد گرفت.

فاجعه آمیزترین موضع نخبگان! این گروهک اخیراً طی نامه ای خطاب به مردم غیور بلوچ منتشر شده که باور کنید بیشتر شباهت به یک طنز مکتوب دارد.

گروهک جیش العدل نامه ای مطوّل و بلندبالا و پر از شکوِه خطاب به مردم با غیر بلوچستان منتشر کرده و از این که جماعت بیشماری از برادران اهل سنت این منطقه به نیروهای بسیج مردمی پیوسته و قرار است زیرنظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حفظ و تقویت امنیت سیستان و بلوچستان کمک کنند اظهار ناراحتی کرده است. نکته مضحک و بسیار جالب این نامه در جایی است که گروهک مذکور بعد از مصیبت سرایی از پیوستن مردم بلوچ به بسیج و سپاه، با ژست دلسوزی و حمایت از مردم بلوچ، اعتراض می کند که چرا سپاه نیروهای بسیجی این منطقه را به استخدام رسمی خود در نمی آورد!!

 شما را به خدا ببینید ما با چه افرادی طرف هستیم؟! نسل قبلی ما برای مقابله با گروهک های معاند باید کلی تلاش می کرد و وقت می گذاشت و با مطالعه ای عمیق به شناخت و سپس نقد و بررسی مبانی فکری دشمنان داخلی می پرداخت. ما با کسانی مواجه هستیم که به اندازه تیتر روزنامه ها هم مطالعه نداشته و از حداقل های فکری برای مقابله با نظام بی بهره هستند. نمی دانم باید تأسف خورد یا خوشحال بود که سطح اندیشه و عقبه فکری دشمنان جدید نظام در قواره اراذل و اوباش لاقید پراکنده در شهرها بوده و به هیچ وجه در وزن یک جریان مدعی مذهب به شمار نمی آید.

چقدر بد و ننگین است سر دادن داعیه سربازی عدالت از سوی کسانی که به اندازه پنج سطر توان استدلال برای تبیین و تشریح راه و منش خود ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جشنی ویژه برای میلاد حضرت علی اصغر (ع)

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ


به گزارش روابط عمومی هیئت حضرت علی اصغر (ع) ویژه نوجوانان مراسم جشنی به مناسبت میلاد با سعادت حضرت علی (ع)-امام جواد(ع) و حضرت علی اصغر (ع) در روز جمعه مورخ 11/2/94 ساعت 17 الی 19 عصر در مسجد کاظمبیک با حضور 100نفر از نوجوانان عضو هیئت به همراه خانواده هایشان برگزار گردید.

 در این مراسم دو قاری نوجوان به تلاوت آیاتی چند از قران کریم پرداختند و سپس مربی هیئت به مرور مطالب و مفاهیم بیان شده در برنامه ها ی قبلی پرداخت و دو تن از نوجوانان با مولودی خوانی موجب مسرت عشاق کوچک اهل بیت گردیدند. در ادامه در قالب بازی طناب کشی به آموزش مفاهیم وحدت-تلاش - کار  گروهی و کار برای رضای خدا پرداخته شد و برادر ابوترابی نیز با مداحی و مولود خوانی برای شرکت کنندگان موجب طیب خاطر گردید و سرانجام حضرت حجت الاسلام والمسلمین احمد نژاد با پرسیدن سوالهای متنوع قرانی و دینی ضمن افزایش اطلاعات عمومی درایجاد هیجان و فضایی پر نشاط برای نوجوانان با توزیع جوایز اقدام نمود. در نهایت جلسه با پذیرایی از شرکت کنندگان پایان یافت. به گفته نوجوانان شرکت کننده ارائه یک کیک دو متری و توزیع جوایز متنوع، باز ی و ورزش در پایان مراسم و ارائه مفاهیم اخلاقی و دینی در قالب بازی از جذابیتهای مراسم بود .

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درخواست روزه استیجاری برای ساخت یک پایگاه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ق.ظ

چهارراه گلشن بابل


پایگاه بسیج بیدآباد یکی از قدیمی ترین پایگاه های مقاومت شهرستان بابل است که گستره فعالیت های فرهنگی آن زبانزد همه نیروهای ارزشی این شهر قرار دارد.

مردم محله بیدآباد از دیرباز نقشی مهم در تحولات انقلابی شهرستان بابل داشته اند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این محل شهدای سرفرازی را تقدیم اسلام و انقلاب نمود. اکنون نیز جوانان مذهبی و بسیجی این محل یکی از محورهای مهم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در سطح شهرستان محسوب می شوند.

مدتی است که دوستان پایگاه بیدآباد در حال تأسیس ساختمان پایگاه هستند. این مکان بی تردید یکی از قطب های فرهنگی و مذهبی شهرستان بابل خواهد شد. با توجه به خودجوش بودن اقدام سازندگان ساختمان پایگاه، نیاز مالی این عزیزان به ادامه کار، کاملاً مشهود است. برادران و خواهران بسیجی پایگاه شهید اندرزگو با همّتی جهادی به دنبال تأمین منابع مالی ساخت این بنا هستند. طبق معمول و رسم بچه های مخلص بسیج، نماز و روزه استیجاری یکی از ارکان مهم تأمین هزینه های فرهنگی نیروهای ارزشی است. دوستانی که می توانند در این خصوص مساعدتی کنند با حجت الاسلام صاحبی تماس بگیرند: 09127512913

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شعرخوانی حماسی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ق.ظ


به مناسبت شب ارتحال بانوی صبر و حماسه و بصیرت، مظهر عشق به ولایت حضرت زینب کبرا سلام الله علیها، فایل صوتی زیر را به خوانندگان عزیز اشک آتش تقدیم می کنم.

این اشعار حماسی با صدای برادر مجید رضانژاد از مداحان برجسته کشور خوانده شده است:

http://s5.picofile.com/file/8123478718/shakhani.mp3.html

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از پارسینه تا بی بی سی، هر دو راست می گویند!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ب.ظ

عکس: کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن!


اخبار راست را می خواهی بشنوی باید سراغ بی بی سی بروی! این جمله را بارها از افراد مختلف جامعه در صف نانوایی و تاکسی و میهمانی شنیده اید. عده ای از سر خودباختگی یا ناتوانی در تحلیل و یا سوءنیّت، تلاش می کنند تا تمام رسانه های داخلی را متهم به دروغگویی کرده و در مقابل، رسانه دلسوزتر از مادر را به عنوان منبعی موثق به جامعه معرفی نمایند.

پاسخ فوری و بداهه به اینگونه افراد هم نیازمند اشراف به ریز اخبار بی بی سی و شبکه های مشابه آن است که به طور معمول دست بچه های حزب اللهی از این مسئله خالی است و گاه فقط به حرص خوردن کفایت می کنند. البته یک پاسخ کلی را می توان به این مدعیان داد و آن هم اینکه هیچ گربه ای برای رضای خدا شکار نمی کند! بی بی سی هم با توجه به وابستگی و ارتزاقش از دولتی خبیث، دنبال خط و ربط ها و منافعی خاص است.

ارزیابی چینش خبری شبکه بی بی سی و سایت های وابسته نیز نمایانگر دو رویکرد هدفمند برای قلب حقایق است. رویکرد نخست، ایجاد ذهنیت منفی در خصوص جایگاه ایران و برجسته سازی نظام غرب است. به طور مثال اخبار توانمندی های علمی و پژوهشی جوانان ایرانی به طور معمول جایگاهی در اخبار بی بی سی نداشته و یا به شکلی کم اهمیت طرح می گردد. اما اگر در این چند روز مشتری اخبار بی بی سی بوده اید لابد دیده اید که این بنگاه خبری چه سنگ تمامی بابت ادعای آمریکا در حمایت از کشتی های خود در تنگه هرمز گذاشته است. پررنگ سازی این خبر به گونه ای است که یک خواننده و شنونده معمولی ممکن است تصور کند از این به بعد ایران بدون اجازه کاخ سفید نمی تواند یک لیوان آب از خلیج فارس بردارد!

روش دیگر بی بی سی برای قلب وقایع، ورود مستقیم به خبر و جعل محتوای آن است. به طور مثال خبر مربوط به راهپیمایی جمعی از کارگران در تهران را به مناسبت روز جهانی کارگر خوانده اید. تصویری از این تجمع که بسیار در سطح رسانه ها منعکس شد مربوط به پارچه نوشته ای است که این شعار بر روی آن ثبت شده بود: کارفرما حیاکن، افغانی را رها کن!

سایت بی بی سی فارسی که با انگیزه ای مشخص و از پیش طراحی شده اخبار ایران و افغانستان را به طور مشترک پوشش داده و مشتریانی از دو کشور را جذب کرده است، مدعی شده این شعار را کارگزان افغانی مقیم ایران در اعتراض به تضییع حقوقشان توسط کارفرمایان ایرانی نوشته اند!!

تصویر این پارچه نوشته را اگر در سایت های داخلی نگاه کنید زیرش نوشته شده جمعی از کارگران ساختمانی تهران؛ اما این عبارت در عکس منتشر شده در بی بی سی دیده نمی شود. بماند که افغانی ها از اساس به خودشان افغانی نمی گویند. از این نکته هم که بگذریم کسی کار در ایران را به کارگر افغانی تحمیل نکرده که حالا افغانی ها از او بخواهند تا رهایشان کند! کاملاً مشخص است که این شعار خواسته افغانی ها نیست. افغانستانی هایی که مجوز حضور و اقامت در ایران را دارند طبق قوانین کارگری مثل همه کارگران ایرانی از حقوق و مزایای تعریف شده ای برخوردارند و اگر جواز اقامت ندارند نه تنها حق کار در ایران و اشغال مشاغل را ندارند بلکه خودشان اصلاً جایی به طور رسمی آفتابی نمی شوند که مجبور به بازگشت به کشورشان بگردند. پارچه نوشته فوق از سوی کارگران ایرانی بوده که نسبت به جایگزینی کارگران افغانی و بیکاری خودشان معترض بوده اند.

بی بی سی فارسی با این نوع اخبار غیرواقعی تلاش دارد احساسات مردم افغانستان را بر ضد مردم ایران تحریک کند؛ کما اینکه پیش از این نیز گزارشات این بنگاه از اعدام چتد افغانی در ایران – بی آن که به جرایم وحشیانه شان در قتل و تجاوز اشاره ای بشود – موجب تجمع برخی افغانی های بی خبر در مقابل سفارت ایران در کابل و حمله به پرچم مقدس کشورمان گردید.

در این میان نکته بسیار بسیار عجیب، همزمانی ورود سایت پارسینه به جریانی مشابه خط و ربط مورد نظر بی بی سی است. همزمان با تحریف خبر مذکور در سایت بی بی سی، سایت پارسینه که یک پایگاه خبری قانونی فعال در کشورمان است یادداشتی را منتسب به دختر یک کارگر افغانی با عنوان " تلخ نوشته یک دختر افغانی؛ من یک کارگرزاده اصیلم!" منتشر کرده و با رویکرد تحریک احساسات مردم افغان، عنوان کارگر افغانی را از منظر مردم ایران همطراز واژه حرامزاده بیان داشته است!!

جالب تر این که دختر کارگر افغانی مورد ادعای پارسینه، در این یادداشت از عشق پدرش ( نماد ملت افغان ) نسبت به گوشت و چای تیره و بی بی سی سخن می گوید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه نگاری حضور احمدی نژاد در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۲۶ ق.ظ

_____2 copy

___ copy

_____________1 copy

به قلم کمال رستمعلی

دولت بهار/ نماز جماعت خواندن زیر سقف آسمان همیشه با صفاست. وقتی که بهار باشد و هوای مازندران سرشار از عطر بهار نارنج باشد و نسیم خنکی هم به صورتت بخورد، صفای مضاعفی خواهد داشت. خدا خیر دهد به روحانی بزرگواری که به امامت ایشان و به اتفاق مردم پر شور حاضر در مراسم جشن میلاد امیر مومنان در بابل، نماز مغرب و عشا را به جماعت خواندیم.

- مردم ساعاتی قبل از آن که عزیزی میکروفن دست بگیرد و اذان بگوید، تمام خیابان مسجد جامع بابل را پر کرده بودند. کف خیابان موکت پهن شده بود و روبرو جایگاه کوچکی درست کرده بودند و بنری که دو سوی آن جملاتی از امام و آقا نقش بسته بود و تصویری از رجال مقاومت سید حسن نصرالله و عبدالملک حوثی و شیخ سلمان و سردار سلیمانی و تصاویری هم از شهدای مقاومت.

- روی موکت که می نشستی زمین را حس می کردی، کم پیش می آید زمین را حس کنی و آسمان را بالای سر خودت ببینی و کنارت، شانه به شانه ات، کسانی باشند که فارغ از دروغ ها و تهمت ها به شوق شنیدن از مردی بیایند که مدت هاست می گویند مرده است، که مدت هاست می گویند فراموش شده است.

- به یکی از این مردم عزیز گفتم برای چه آمدی؟ مگه نشنیدی میگن دکتر دیگه تمام شده؟ تبسمی کرد و به مازنی گفت: احمدی نژاد امه براره! احمدی نژاد برادر ماست

- سلام برادر! خوش آمدی! این روزها هر کجای مازندران که پا بگذاری عطر بهار نارنج را استشمام می کنی. این روزها پرستوها دوباره برگشته اند و لانه های قشنگ شان را می توانی در بازار و پیاده رو، کنج دیوار و زیر پنجره ببینی. پرستوها اما از مردمی که ساعاتی قبل از شروع رسمی مراسم خود را به خیابان پشت مقبره ی سعید العلما رساندند هم زودتر آمده بودند.

- همه تیپ آدمی بود. شبیه همین مردمی که در کوچه و خیابان می بینیم. جوان و پیر. با لباس های رنگی و شاد، با لباس های رسمی، شلوار لی پوشیده و آستین کوتاه، کت و شلوار پوشیده، پیراهن روی شلوار با محاسنی آنکارد شده، کشاورز و کارگر و کارمند و بازاری. همین مردمی که می شناسیمشان. مهربان و بی ادعا. مردمی که آمدن شان ربطی به کم شدن سه نمره از انضباط نداشت.

- پیش از شروع مراسم، کنار دستی ام خاطره ای شیرین گفت از روستایشان که خندیدیم. چند نفری که کنار هم به ماجرایی که تعریف کرد گوش کردیم، همدیگر را نمی شناختیم، اما چنان نزدیک می دیدیم هم را که صمیمانه خندیدیم از خاطره ای که از صفا و سادگی حکایت می کرد. اینجا زیر سقف آسمان، در بهار خنک بابل، خاطراتی هم اگر گفته شد فرق میکرد با خاطراتی که می گویند بعضی ها. نمی دانم کنار دستی ام خاطره ی پیش بینی آن پیش گوی چینی و خروج از تهران با بالگرد و جت اسکی روی آب را شنیده بود یا نه.

- در شب میلاد امام عدالت خواهان، در خیابانی که از یک سو به مسجد جامع می رسید و از یک سو به مزار سعید العلمای بارفروش، ماه بالای سر آبادی ما بود. ماه تمام مدت گاه رخ می نمود و گاه پشت ابر پنهان می شد. ماه هم حتا از شوق تبسم کرد وقتی نوجوان هشت ساله ای رفت روی جایگاه و میکروفن به دست گرفت و شیرین شیرین گفت: من آقا منان هستم. آقا منان شعری خواند در وصف مولا و چه خوب ادا کرد کلمات را و چه شوری داد به مجلس وقتی خطاب به مولا گفت: و کعبه پلک زد، تو آفریده شدی!

- مجری از امام جمعه محترم بابل تشکر کرد به واسطه ی حمایتش از بچه های هیات برگزار کننده ی مراسم. مجری سعید العلما را هم معرفی کرد و گفت که او از مرجعیت و شهرت گذشت و از نجف به بارفروش آن روزگار و بابل امروز کوچ کرد تا مبارزه کند با دست پروردگان استعمار. و گفت تجدید بنا و نوسازی مزار ایشان هم با تاکید و تدبیر آقا و در دولت دکتر محقق شد.

- مداح، متواضع و مناسب خواند و از شعرهای خوبی بهره گرفت و یادمان آورد قدر و قیمت شهدا را ، و خواند: ای جوانان! یادمان نرود هر چه داریم از شهیدان است! مداح گریزی به این روزهای منطقه و تبه کاری های سعودی هم زد و اشاره ای هم کرد به تحریم های استکبار و مقاومت ایرانیان و خواند: ما نمی ترسیم از تحریم هاتون/ دفتر و میز و گزینه هاتون! و پر شور به حقیقتی اشاره کرد که لحظاتی بعد از زبان دکتر هم بشارتش را شنیدیم: روزی آخر نماز می خوانیم در شبستان مسجد الاقصی! و وقتی اشاره کرد به فرمایش اخیر آقا که کلید حل مشکل در لوزان و نیویورک نیست، مردم حاضر در مراسم یک پارچه تشویق کردند. و راستش حیدر حیدر گفتن همیشه با صفاست، و ما کنار مردمی که تمام وجودشان حیدری ست دست زدیم و حیدر حیدر گفتیم و کاممان شیرین شد.

- دو نماینده محترم بابل حجت الاسلام ناصری و جناب نیازآذری در مراسم شرکت کردند. آقایان قناعت استاندار گلستان در دولت دهم و سعادتی استاندار گیلان در دولت دهم و ابراهیمی معاون سیاسی امنیتی استاندار در دولت دهم و هاشمی معاون عمرانی استاندار در دولت نهم و دهم در مازندران، فرماندار فعلی بابل و جمعی دیگر از مسوولان فعلی و سابق در مراسم شرکت داشتند. آقایان سید حسن موسوی ریاست محترم دفتر دکتر که خود فرزند مازندران است و امیدی شهرکی و امامی هم همراه دکتر آمده بودند.

- دکتر که آمد جماعت یک پارچه به پا خاست و شعارهای خوش آمد سر داده شد. به روال چنین جمع هایی در هر گوشه ای گروهی سعی داشت نبض شعار جمعیت را دستش بگیرد و این جور وقت ها چنان که افتد و دانی چندجور شعار از چند گوشه می شنوی که این نیز خود صفایی دارد و زیباست.

- مجری خطاب به دکتر گفت: شما یک تار موی بچه هیاتی ها را با خروار خروار سیاسیون بی خاصیت عوض نکردید که اشاره ای بود به جمله ای از خود دکتر. جماعت با شنیدن این جمله حسابی دست زد. بچه هیاتی ها در این مراسم سنگ تمام گداشتند. حقا باید به همه ی بچه های خوب هیات محبان المعصومین خدا قوت بگوییم. و چه جمله ی زیبایی دکتر خطاب به این عزیزان گفت: چه چیز بهتر و بالاتر از این که انسان محب معصومان باشد؟

- دکتر گفت که در بهترین شب سال قرار داریم و در این شب همه ی عدالت، همه ی دفاع از مظلوم، همه ی مقابله با ظالمان به دنیا آمد. دکتر همیشه تعابیری بلند درباره ی مازندران داشت که اوجش آن بود که در یک سفر استانی گفت مازندران را فراتر از زرخیز بودن باید استانی انسان خیز بنامیم. و او دوباره در شب میلاد علی (ع)، مازندران را به واسطه ی آن که در تمام تاریخ پای فرزندان علی ایستاد ستود و تاکید کرد ذره ای اعوجاح در حرکت تاریخی مردم مازندران دیده نشد.

- دکتر آرام و با طمانینه سخن می گفت. ابتدا گفت که حقیقت امام را جز خدا و امام نمی شناسند و اما هر کس به سهم و قدر خود پای در این دریای بی انتها تواند گذاشت و هر چه بزرگ تر شود و معرفت بیشتری بیاموزد، درک عمیق تری پیدا خواهد کرد.

- من اما گاه به ماه نگاه میکردم که ابرها می پوشاندنش و به بنر پشت سر دکتر که نسیم آرام به آن چین می انداخت. و جمله ای از امام روی بنر که: در نهاد و سرشت آمریکا کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی موج می زند.

- دکتر به سخنان اوباما بعد از آن داستان!! هم اشاره کرد و گفت من آن صحبت ها را دیدم، دیدم چگونه فرعون وار سخن گفت. گویا که مقدرات همه ی عالم به دست اوست. و گفت او و هیمنه ی پوشالی اش سوار بر اتوبوسی ترمز بریده به سمت دره در حال سقوطند و او گاز می دهد و فخر می فروشد. و تاکید کرد بنیان های ایلات متحده فرو پاشیده.

- به پرستوها فکر می کردم که آرام و بی تشویش در لانه های خود آرمیده اند، پرستوها آموخته اند و باور دارند قدرت مطلق خداست و همه ی امور عالم به دست آفریدگار سبحان است. هر صبح به طلب روزی پر می کشند و ایمان دارند آن مهربان بخشنده آن ها و جوجه هایشان را می بیند.

- دکتر گفت در نظر امام شکست کوتاه آمدن از حق است و پیروزی پافشاری بر حق. دکتر از عزت امیر مومنان گفت و این که حاضر نمی شد برای یک ثانیه ناحقی را تایید کند تا در قدرت بماند. از مظلومیت امام گفت و این که چگونه در اثر یک طراحی پیچیده و شیطانی کاری کردند که کسانی می پرسیدند مگر علی (ع) نماز می خواند؟ تلاشی برای آن که ماه حقیقت علی را پشت ابرها پنهان کنند.

- سخنان دکتر رو به پایان بود، نگاهی به آسمان کردم و ماه که بی آن که ابری آن را پوشانده باشد می تابید. کنار جمعی از مردم شریف مازندران در زیر سقف آسمان در خیابانی در شهر بابل، جوار مزار عالمی که از شهرت و منزلت فقهی گذشت تا کنار مومنان و مردم کشاورز و کارگر با محصول استعمار مبارزه کند، برای چندمین بار دیدم که ماه برای همیشه پشت ابر نمی ماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روز شورا در نوشهر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۴۸ ق.ظ

http://www.khazarnama.ir/wp-content/uploads/2015/04/IMG_9315.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پخش زنده سخنرانی دکتر احمدی نژاد در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۸ ب.ظ


پخش زنده و مستقیم سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد و مداحی حاج محمدزمان یعقوبی در شب میلاد امام متقیان علی علیه السلام از مقبره سعیدالعلماء بابل.

هیئت محبان المعصومین علیهم السلام، میزبان مراسم تاریخی سخنرانی دکتر احمدی نژاد در بابل بنا دارد این مراسم باشکوه و به یادماندنی را فردا شب از طریق سایت هیئت به طور زنده از ساعت21:30 به نمایش بگذارد. مردم متدین شهرستان بابل علاقه ای خاص به محمود احمدی نژاد داشته و به خصوص بعد از مسائل اخیر هسته ای، اقتصادی و فرهنگی دولت یازدهم ارادت بیشتری به سیاق ارزشی دولت های نهم و دهم پیدا نموده اند. به نظر می رسد استقبال از سخنرانی احمدی نژاد در بابل یکی از پرشورترین محافل فرهنگی و مذهبی کشور را در سال های اخیر رقم بزد. نشانی سایت هیئت http://www.sarkhe.com/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میهمان داریم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۳۶ ق.ظ

آقاجانی


محمدمهدی آقاجانی، فرزند معزز سردار شهید و از فعالان صاحب نام عرصه های فرهنگی استان مازندران به مناسبت حضور دکتر احمدی نژاد در جمع مردم باصفای شهرستان بابل، یادداشتی را در میدان72 منتشر کرد که بسیار خواندنی است:

سال 84 مشغول کنکور بودیم که امتحان سخت تری آغاز شد به نام انتخابات.

همه آمده بودند با آدم ها و احزابشان

از سابقون انقلاب و آن هایی که آنقدر خورده بودند تا “استوانه “شدند

تا آنهایی که عرصه رقابت و دفتر ریاست جمهوری را با خانه سالمندان و ملک پدرشان اشتباه گرفته بودند

یادم هست آن روز که در بین هیاهوی انتخابات وارد بابل شدی تنها بودی.خودت بودی و خدایت

مردم که تنهاییت را دیدند همراهت شدند و با تکبیر به استقبالت آمدند.

آن روز از رضایت خدا گفتی و لبخند رهبر و ولی نعمتی مردم

خداراشکر در آن امتحان رفوزه نشدیم

همان امتحانی که خیلی ها در جلسه اش خوابشان برد.

از آن روز 10سال میگذرد

خیلی ها آمدند و خیلی ها رفتند

ولی شما باز تنهایی!

احزاب تورا عامل تنش و تشنج میدانند

خودعمارپندارها و خمره های بصیرت تورا منحرف میخوانند

ولی ما بر این باوریم که “آنان که از ظن عشق یار همند،از هم نمیرمند

بابل مهمان دارد

و مهمان حبیب خداست

و چه جایی بهتر از مرقد علامه سعیدالعلما

همویی که یک تنه ریشه زر و زور و تزویر بهاییت و التقاطیون را خشکاند

و چه جمعی بهتر از هیاتی ها که تو یک موی آن ها را با خروار خروار سیاسیون بی خاصیت عوض نکردی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخستین پس لرزه تفکیک بین شرع و قانون

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۴۸ ب.ظ

Screenshots_۲۰۱۵-۰۴-۲۹-۱۴-۵۸-۱۰


ضرب و شتم دانشجویانی که در جریان سفر رئیس جمهور به شیراز، پلاکاردهایی از مطالبات هسته ای مقام معظم رهبری را بالای سر گرفته بودند، نخستین پس لرزه زلزله ای به نام تفکیک بین قانون و اسلام است.

وبلاگ اشک آتش به تازگی در یادداشتی هشدار داده بود که چالش مرزکشی بین قانون و شرع در مواردی است که صورت یک فعل، ظاهر قانونی داشته ( مثل اطاعت از مافوق ) اما باطن آن با احکام و حقوق الهی و انسانی در تضاد باشد. ( مثل ضرب و شتم و بازداشت انسان های بیگناه ).

دولت به خوبی می داند که نگاه ایدئولوژیک مأموران همه نهادها هرگز اجازه نمی دهد مفهوم شریفه رحماء بینهم را نادیده انگاشته و توان نظام را مصروف مقابله با نیروهای حقیقی و دلسوز نظام بسازند. این دغدغه مجریان قانون، آنان را بر آن داشت تا با تغییر تفکر برتری شرع بر قانون ( در معدود موارد تعارض، مانند آن چه که در تشخیص مصادیق شرع و قانون مثال زده شد ) اطاعت بی چون و چرا و بی تأمل و بدون تطبیق با موازین شرع توسط دستگاه ها نسبت به مافوق را وظیفه نهادهایی قرار دهند که فلسفه مشروعیتشان عمل به احکام دینی است.

دولت در حالی در پی برخورد فیزیکی با منتقدانش است که به اذعان خود درصدد مدارا با دشمنان برآمده است. دولت در حالی از تجمع اندک و البته قانونی جمعی از دانشجویان بسیجی در مراسم استقبال از رئیس جمهور به خشم می آید که هرگز در قبال تجمعات غیرقانونی و هنجارشکن جماعت سگ نشان و اسید ستیز و ... از خود واکنشی نشان نداده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جای عدالت پژوهی در حوزه و دانشگاه خالی است!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ق.ظ


یکى از مهمترین کارها در عرصه‌ى نظرى این است که ما عدالت‌پژوهى را در حوزه و دانشگاه به عنوان یک رشته‌ى تعریف شده‌ى علمى بشناسیم، که این امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه. یعنى هیچ اشکال ندارد فرضاً در حوزه یکى از موضوعاتى که محل بحث قرار میگیرد، یک فقیه با روش فقیهانه بحث میکند، مسئله‌ى عدالت باشد. حالا همین قاعده‌ى عدل و انصافى که آقایان به آن اشاره کردند، بایستى تنقیح شود؛ این غیر منقح است. دلیل عدم تنقحش هم این است که آدم مى‌بیند در بخشهاى مختلف فقهى استنادهائى به این قاعده میشود که هیچ نمیشود اینها را تمام کرد - یعنى قابل استدلال نیست - همین طور در بخشهاى مختلف گفته میشود. چه اشکالى دارد که در حوزه‌ى علمیه - که خب، بحمداللَّه فضلاى برجسته‌اى در جلسه حضور دارند - یکى از بخشهائى که یک فقیه در درس فقه استدلالىِ خودش دنبال میکند، مسئله‌ى عدالت باشد؛ «کتاب العدالة»؟ این غیر از آن بحث عدالتى است که اشاره کردند شیخ (علیه الرّحمة) فرموده‌اند؛ آن بحث دیگرى است. در باب عدالت اجتماعى بحث شود؛ بحث فقهىِ قوى.
در دانشگاه یک دانشِ میان‌رشته‌اى به وجود بیاید و تعریف شود؛ بحث شود، کار شود، روى آن به طور مستقل سرمایه‌گذارى شود. به نظر من، این در عرصه‌ى نظرى یک کار لازمى است؛ هم نظریه‌پردازى را گسترش میدهد، هم نیروهاى توانمندى را در این عرصه تربیت میکند.
یک کار مهم دیگر، شاخص‌گذارى است؛ تعیین شاخصهاى عدالت. یکى از کارهاى مهم نظرى ما این است که شاخصهاى عدالت را پیدا کنیم. خب، امروز شاخصهائى که در غرب مطرح است، به طور مشروط قابل قبول است؛ بعضى‌اش مطلقاً شاخص نیست، بعضى شاخصهاى ناقصى است، بعضى در شرائطى ممکن است شاخص باشد. ما باید بنشینیم مستقلاً شاخصهاى عدالت را، استقرار عدالت در جامعه را پیدا کنیم؛ یکى از بخشهاى مهم کار این است. البته در عرصه‌ى عمل هم خیلى کارها باید انجام بگیرد که یکى از آنها این است که عدالت را یک معیار و یک سنجه‌ى اساسى در قانونگذارى بدانیم. این نکته، قابل توجه نمایندگان محترم مجلس و شوراى نگهبان است که در قانونگذارى بالخصوص به مسئله‌ى عدالت و همچنین رصد دائمى آن توجه شود.

مقام معظم رهبری 27/02/90

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیا به این آدرس!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ
  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام یا قانون؟ مسئله این است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ق.ظ


این که بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر انقلابی با هویت اسلامی، یک نفر با لباس کارشناسی دین می آید و قانون حاکم بر کشور را چیزی متمایز از اسلام جلوه می دهد و درصدد رفع سوءتفاهمات از گفتار خود نیز بر نمی آید یک اتفاق ساده و بی علت نیست.

حسن روحانی بهتر از من و شما می داند که هر قانون مصوب مجلس که به تأیید شورای نگهبان رسیده باشد دارای مشروعیت است.

مخاطب اصلی سخنان رئیس جمهور، نیروی انتظامی بود و خوب است به مهمترین چالش ماه های اخیر دولت با نیروی انتظامی یعنی برگزاری کنسرت های موسیقی - که به نوعی بخشی از پشت پرده تحولات فرماندهی این نیرو نیز به آن بر می گردد- اشاره شود.

دولت معتقد است وقتی یک کنسرت موسیقی از وزارت ارشاد مجوز می گیرد پس در چارچوب قانون باید مورد حمایت نهادهای قانونی هم قرار بگیرد. رفتار سابق نیروی انتظامی در برخی استان ها (تأکید می شود بعضی استان ها) با استناد به دغدغه شرعی علما و دلسوزان جامعه و به منظور پیشگیری از بروز ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی، ممانعت از برگزاری کنسرت های موسیقی در مواردی خاص بود. دولت تلاش دارد نص قانون را بر تکالیف و دغدغه های متشرّعین حاکم سازد.

اما گذشته از بحث مصداقی درباره سخن سنجیده و عمقی رئیس جمهور که ریشه در تفکری غلط منبعث از نظام بروکراتیک غرب دارد باید به نکته ای ظریف اشاره کرد.

بگذارید دوگانگی محتمل بین قانون و شرع را با ذکر یک مثال ساده توضیح بدهم.

بر اساس قانون، اطاعت از مافوق در نیروهای مسلح امری واضح و بدیهی است و فرد متخلف از اوامر مافوق، مستوجب تنبیه و عقاب است. حالا فرض کنید فرماندهی به نیروی خود دستور بدهد یک سیلی به گوش انسانی بیگناه یا حتی مجرم بزند. در چنین موردی وظیفه نیروی زیر دست چیست؟ طبق قانون باید به دستور مافوق عمل کند و طبق شرع باید از حق الناس و ظلم به بندگان خدا بپرهیزد. شرع اجازه نمی دهد حتی به فرد متهم و مجرم هم فراتر از حدّ تعیین شده در اسلام تعرضّی بشود.

اینجا سخن آقای رئیس جمهور به میان می آید که مأمور موظف به اطاعت از مافوق یعنی امر قانون است.

در نیروهای مسلح جهان دین به معنای اعم، واژه ای بی معنا و گاه در تعارض با اهداف و آموزه های نظامی است. دین مستلزم اخلاق است و یک نظامی با اخلاق به راحتی نمی پذیرد که حتی در جنگ با دشمن، مردم بیگناه را گلوله باران کند.

برای همین است که ضرب المثلی معروف در بین نیروهای مسلح دنیا مطرح است که " ارتش چرا ندارد"! یا این که می گویند "مأموریم و معذور"! این دو مثل بیان شده بی شک در تضاد با آموزه های دین است. هر مأموری نسبت به آن چه که انجام می دهد مسئول است. انسان مختار است و کسی که کاری را با اختیار انجام می دهد باید نسبت به عمل خود پاسخگو باشد. هر جبری جز در فرض ضرورت و خطر جانی – که آنهم البته شرایط تعریف شده ای دارد- مساوی با تحمیل و مخلّ اختیار انسان نیست.

 در طول جنگ تحمیلی نیز وجه تمایز و برتری نیروهای مدافع ما با مهاجمان دشمن همین پختگی و درایت فکری و ایمان به راه و هدفی بود که در راهش با اشتیاق جانفشانی کرده و شرح این دلداگی مبتنی بر بصیرت در وصایای شهدای گرانقدر به عنوان چراغ راه آیندگان ثبت و ضبط گردیده است. ظریفی می گفت هیچ رزمنده ای به خاطر دستور فرمانده اش روی مین نرفت. روی مین رفتن و روی سیم های خاردار خوابیدن حماسه سازان دفاع مقدس از روی اراده و ایمان و بصیرت هوشمندانه خودشان بود.

در خاطرات تیزپروازان شهیدی چون یاسینی می خوانید که وقتی از فراز آسمان، فردی غیرنظامی را بر روی پلی در بصره دید، هواپیمایش را چند دور در آسمان چرخاند تا بعد از عبور آن فرد، هدف خود را نشانه گیری کرده و پل را منهدم نماید. این جلوه های جنگ مبتنی بر انسانیت را تنها می توان در گنجینه خاطرات ابرمردانی جست که در مکتب مجتهدی عامل و نستوه چون امام امت شاگردی کرده بودند.

حسن روحانی بهتر از من و شما به این مسائل واقف هست. در آن دیدار معروف، جناب رئیس علاوه بر اظهارات پرحاشیه خود درباره نسبت نیروی انتظامی با اطاعت از خدا و رجحان قانون بر شرع، نکته دیگری هم گفت که قابل تأمل است. رئیس جمهور مدعی است حفظ امنیت با نگاه امنیتی به مسائل کشور تفاوت دارد. او اگر چه مدعی است که تنها به دنبال حفظ امنیت بوده و علاقه ای به امنیتی کردن فضای جامعه ندارد؛ اما سوق دادن ذهنی نیروی انتظامی به سمت تفکری که هدف را ابزار توجیه وسیله دانسته و برای به کرسی نشاندن یک تفکر با منشأ انسانی، حاضر به ذبح فرامین شرع است در واقع مطالبه ای جز بسط نگاه امنیتی و کنترل همه جانبه و تمامیت خواهانه در سطح جامعه ندارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک دسته گل، ارادت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ب.ظ

خبرگزاری فارس: کمک یک میلیاردی پزشک بابلی برای احداث پایگاه امداد و نجات جاده‌ای


دیروز در خبرها خواندم که یک پزشک بابلی مبلغ صد میلیون تومان جهت ساخت پایگاه امداد جاده ای برای نجات مصدومان حوادث جاده ای در منطقه زرگر شهر بابل اهداء کرده است.

دکتر ابوالحسن عاصمی پزشک داروساز بابلی اعلام کرد که با توجه به نیاز شدید این منطقه به وجود چنین پایگاهی، با تشویق همسر خود تصمیم به اهدای این مبلغ گرفته است.

می دانم کسانی هستند که تا این خبر و اینگونه اخبار را می خوانند و یا می شنوند فوری با واکنشی منفی – و البته از باب توجیه قصور خود – می گویند: داشت و داد!

من آن قدر از این جمله و از این نوع واکنش متنفرم که حد ندارد! اولاً خیلی ها هستند که دارند و خرج نمی کنند. چند نفر از سرمایه دارها هستند که می توانند کارهای خیر در همین اندازه را انجام دهند و نمی دهند؟! در ثانی، خدایی آیا ما به اندازه وسع خودمان حاضریم دست به جیب کرده و از مال دنیا برای خدا گذشت کنیم؟ باور کنید خیلی از ما حتی نمی توانیم از ماهی ده هزار تومان برای انجام کار خیر، دل بکینم. جهاد اکبر، دلی دریایی و منش و تفکری علوی نیاز دارد.

ارزش کار بزرگ این مرد نیک اندیش را باید از این زاویه نیز نگریست که در دنیای غفلت زده و مادی گرای امروز، فضای ذهنی افراد به سمتی رفته که هر چقدر داشته باشند باز هم فکر می کنند، کم دارند و از زندگی عقب مانده اند. این خصلت پیشرفت در امور مادی است و البته ریشه در سرشت زیاده خواه انسان ها دارد؛ سرشتی که تبلیغات و زرق و برق جاذبه های مادی امروز و اشاعه فرهنگ مصرف گرایی، دامنه نفوذ و تأثیر آن در وجود انسان را از همیشه گسترده تر نموده است.  

نکته دیگری که در کار ماندگار و باقیات الصالحات این برادر بزرگوارمان به چشم می آید تشویق همسر ایشان در انجام کار خیر است. بی تردید اگر همسر ایثارگر ایشان شهامت گذشت از تعلقات دنیایی را نداشت، توفیقی با این عظمت شامل حال وی نمی گردید.

دوستانی که گشتی در سطح استان زده باشند می دانند که هیچ شهری به اندازه بابل از وجود خیّرانی که برای رضای خدا به فکر تأمین منافع عمومی باشند برخوردار نبوده است. بعضی شهرهای استان ما دولت آباد هستند؛ اما بابل را باید خیّرآباد دانست. ده ها مدرسه و مسجد و حسینیه و جاده و تجهیزات بیمارستانی و امکانات زیرساختی مثل لوله کشی آب شهری و ... در این شهر با نیّت پاک خیّران تأمین شده است.

از بزرگان شهر به عنوان نمایندگان معنوی مردم استدعا دارم برای تشویق خیّران به استمرار فعالیت های خیرخواهانه خود و نیز ایجاد رغبت در سرمایه داران برای اهدای بخشی از دارایی شان به منظور جبران نیازهای عمومی ضروری شهروندان، قدردانی از امثال دکتر عاصمی و همسر گرانقدرشان را حتماً مورد توجه قرار دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا