اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

حاشیه نگاری جنجال های کنسرتی اخیر در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۲۲ ب.ظ

آیت الله توکل، استاد خارج فقه و اخلاق حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف استان مازندران در مجلس خبرگان رهبری سخنران مراسم امسال سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله شیخ هادی روحانی در نخستین روز فروردین سال 97 بود. ایشان در بخشی از سخنان خود به مخالفت با برگزاری کنسرت در بابل تأکید کرد که این مسئله با جنجال هایی در سطح رسانه های داخلی و خارجی مواجه گردید. در این خصوص ذکر چند نکته را لازم می دانم:

یک. متن سخنرانی آیت الله توکل در یکی از سایت های استانی منعکس گردید که بازتاب خاصی در رسانه ها نداشت. با اصرار و تلاش آقازاده یکی از چهره های عافیت طلب که دستی بر فعالیت های رسانه ای ابوی نیز دارد، بخشی از سخنان آیت الله توکل در مخالفت با برگزاری کنسرت برای ادمین های کانال های تلگرامی ارسال شد و در نهایت با ورود رسانه های معاند مانند آمدنیوز و ... به یک جنجال خبری تبدیل گردید.

دو. در بابل بارها به صورت بی سر و صدا شاهد برگزاری کنسرت بوده ایم. چندی پیش نیز یکی از اعضای شورای به اصطلاح اسلامی شهر تصویری از شرکت خود و همکار حلقه به گوشش در یکی از کنسرت های محلی را منتشر نمود؛ اما آن چه که این طیف به دنبال آن است مسئله ای فراتر از برگزاری یک کنسرت معمول هنری است. این جریان برای رسیدن به اهداف مورد نظر چاره ای جز تهی سازی شهر از هویت مذهبی و فرهنگی خود ندارد. جایگزینی نام زیبا اما بی محتوای "بهارنارنج" به جای عبارت تاریخی و مفهومی "دارالمومنین" و تحمیل میلیاردها تومان هزینه بر گرده بیت المال برای جااندازی آن در سال های اخیر، یکی از حرکت های مرموز آنان در راستای هویت زدایی از این شهر محسوب می شود. به همین دلیل است که به جای برجسته سازی بناهای مذهبی و تاریخی شهرستان بابل (مانند بقعه امامزاده قاسم) با قدمتی بیش از شش - هفت قرن، برج دیدبانی از آثار معماری پهلوی اول به عنوان نماد تاریخی این شهر معرفی می شود!

سه. همه علمای شهر از دیرباز با برگزاری کنسرت در بابل مخالف بوده اند. این مسئله اتفاق جدیدی در این شهر محسوب نمی شود. در ایام نوروز سال گذشته به ابتکار معاونت فرهنگی - قبرستانی شهردار معزول بابل (که از قضا ایشان نیز از بستگان یکی از بزرگان بود) ویژه برنامه ای همراه با اجرای موسیقی در بوستانی واقع در جوار امامزاده زین العابدین و در همسایگی حوزه علمیه برگزار گردید که با برخورد انقلابی فقیه عالیقدر و مجتهد طراز اول عالم اسلام حضرت آیت الله محمدی، تولیت مدرسه علمیه روحیه بابل، لغو گردید.

چهار. یک بابایی نامه ای منتشر کرد و در پاسخ به آیت الله توکل نوشت: "از نظر ما هم برگزاری کنسرت، مطالبه اصلی و اولویت نخست مردم و جامعه نیست؛ اما ..." باید به این بنده خدا گفت شما اگر صداقت داری و واقعاً مسائل معیشتی مردم را مسئله اصلی جامعه می دانی آیا تا به حال مشابه این نامه، یک متن چند کلمه ای هم در دفاع و حمایت از کارگران بیکار شده و فقر رو به افزایش جامعه و ورشکستگی موسسات مالی که اتفاقاً بخشی از مردم همین شهر هم جزو زیان دیدگان آن هستند و ... نوشته و منتشر کرده ای؟ از نگاه سیاسی کارانی مثل او، هدف، حفظ موقعیت متزلزل دولتی است که با ستادی های خود معامله نان و آب داری داشته است. مطالبه دغدغه های ملت از سوی این جماعت، ادعایی بیش نیست.

پنج. یک موضوع را بعضی ها این وسط، خلط کرده اند. مخالفت با کنسرت به معنای مخالفت با موسیقی نیست. تجربه رخدادهای متعدد ثابت کرده است که به طور معمول فضای هیجانی ایجاد شده در محیط برگزاری کنسرت منجر به بروز رفتارهای هنجارشکن و منافی احکام شرع می گردد که از این نظر تکلیف فقها و همه مومنین است نسبت به ادای وظیفه دینی نهی از منکر و پیش گیری از ترویج مفسده اقدام نمایند.

شش. نماینده بابلی دولت در مجلس هم مصاحبه ای کرد و گفت: در باب اجرای کنسرت، قانون فصل الخطاب است. حرف ایشان صد در صد درست است. همه آثار و محصولات و برنامه های فرهنگی به خودی خود اجازه عرضه نداشته و نیازمند اخذ مجوز از مسئولان ذی ربط هستند. مسئولان ذی ربط بنا بر تشخیص خود برای ارائه یک اثر، چه مجوز صادر کنند و چه نکنند، مطابق قانون رفتار کرده اند. بنا براین وقتی اداره ارشاد و یا شورای تأمین شهر به این نتیجه می رسند که یک برنامه به ظاهر فرهنگی، مفسده انگیز بوده و برگزاری آن با توجه به مخالفت علما و جامعه دینی به صلاح نیست، تصمیم شان منطبق بر اختیارات قانونی شان است و امثال این نماینده محترم، دوست داشتنی و خنثی باید به آن احترام بگذارند.

هفت. جدی تر از مفاسدی که ممکن است برگزاری کنسرت موسیقی به دنبال داشته باشد، مفاسد پیدا و پنهانی است که در بعضی کلاس ها و آموزشگاه های فاقد مجوز موسیقی در حال گسترش است و باید فکری به حال آن کرد. نکته دیگر آن که کار مبنایی را در واقع کلاس های موسیقی انجام می دهند نه کنسرت ها. درست مثل این که شما در یک شهر سخنرانی مذهبی نداشته باشید؛ اما چند حوزه علمیه راه بیندازید و نیرو تربیت کنید.

هشت. خوب است بزرگان شهر در هنگام دیده بوسی و دیدارهای نوروزی و عکس یادگاری با بانیان و حامیان اصلی برگزاری کنسرت هم تذکرات لازم را بیان بفرمایند.

نه. این نقد را وارد نمی دانم که بابلی های مقیم در غیر بابل حق اظهارنظر درباره مسائل شهر خود را ندارند. حرف حق، مرز و جغرافیا نمی شناسد؛ کما این که ما درباره آمریکا و اروپا و اعراب و ... هم اظهارنظر می کنیم و آنها نیز؛ اما این انتقاد را درست می دانم که چرا تا مشکلی پیش می آید بعضی عزیزان حاضر در شهر از سر مصلحت اندیشی یا سکوت کرده و یا جز صحبت درگوشی واکنشی نداشته و زود دست به دامان طلاب غیر مقیم می شوند که چه نشسته اید شهر دارد از دست می رود! در بین هزاران سخن حق طلبانه ای که داشته اید کافی است یک کلمه به مذاق خان دایی حضرات خوش نیاید آن وقت است که سیل تهمت و توهین شان روانه خواهد شد. بنده خدایی در قم که بود از راه پاسخگویی به شبهات و دفاع از حدود دین ارتزاق می کرد، به بابل که آمد و میز گرفت، دو سال است که هیچ شبهه و ابهام و ضرورتی را ندیده و پا به میدان نگذاشت مگر در دفاع از میهمانان سفره صفوی که در شب 22 بهمن به جای آن که قدم رنجه کرده و چند متر آن طرف تر با مردم هم نوا شوند سرجای خود الله اکبر گفته و فیلمش را هم منتشر کردند تا سوژه تمسخر رسانه های انقلابی و ضدانقلابی شوند. دقت که می کنید باز هم پای حریم یکی از بستگان وسط بوده است. متأسفانه در مواقع لزوم، خبری از حضور داعیه داران تقوا و بصیرت نیست.

ده. یک بابایی شاید گمان می کند که ضعف شخصیتی و فقر فکری خود را می تواند پشت سر دیگران مخفی نگاه داشته تا همواره بتواند با حرکتی زیگزاگ و عافیت طلبانه، یکی به نعل بکوبد و یکی به میخ، هم خدا را داشته باشد و هم خرما را، به آن طرفی ها بگوید من با شما هستم، به این طرفی ها هم همچنین و در نهایت اگر اتفاقی برخلاف میل هر طرف واقع شد با قیافه ای مظلوم و حق به جانب بگوید: دست من نبود. سکوت و حرکت مارپیچ در جریان تغییر نام میدان انتفاضه، سرکار گذاشتن جریان فرهنگی انقلاب در برگزاری کنگره دارالمومنین و احیای هویت شهری، بی اعتنایی نسبت به اقدامات مشکوک به ظاهر فرهنگی طیف خودباخته و ... خواه ناخواه ثمره ای جز تقویت جبهه مرموز غرب گرا و جریان فکری ظاهرالصلاح حامی اسلام منفعل و بی خاصیت، نخواهد داشت.

(متن بالا صرفاً برای مطالعه خوانندگان معدود وبلاگ بوده و با انتشار آن در شبکه های اجتماعی و پیام رسان موافق نیستم.)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عدل علی و حکم خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ب.ظ

دوربین گرفته جلوی خودشو همسرش، شیک و اتو کشیده میگه ما با حجاب اجباری مخالفیم؟ چرا؟ خوب واسه این که تو حکومت علی هیچ چیزی اجباری نبوده و حضرت هیچ قانونی رو با زور اجرا نمی کرده!!

یعنی رندومی هم یه کتاب تاریخیو باز می کرد می فهمید حضرت در تنبیه قانون شکنان چه قاطعیتی به خرج می داد؛ از رسوا سازی مدیران نالایق تا قطع دست دزدان و برخورد با اغتشاش گران و ...

منطق علی به جای خود، شمشیر و صلابت مولا هم به جای خود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فوتبال و نقض حاکمیت ملی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۳۷ ب.ظ

بالاترین ویژگی انقلاب اسلامی این بود که خواست دست اربابان چشم آبی را از تسلط بر امور جاری کشور قطع کند.

چند سال پیش به خاطر اطاعت امر از سرمربی اروپایی نجومی بگیر فوتبال، یک بازیکن سرباز فراری را از همه قوانین کشور استثنا کرده و به بازی تیم ملی راه دادند.

حالا هم به دستور او، بازیکن هنجارشکنی که مقابل تیمی از رژیم غاصب قدس به میدان رفت و با پررویی تمام اسم این حرکت خائنانه اش را حرفه ای گری در فوتبال دانست به تیم ملی دعوت شد و مقابل تیم الجزایر به میدان رفت.

لابد مدیران کشور انتظار دارند جوانان ما عدالت در اجرای قانون را ابداً یک شوخی ندانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تعیین چارچوب ارتباطی حوزه و حاکمیت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۵:۲۴ ب.ظ

موافقان و مخالفان ارتباط حوزه علمیه با حاکمیت، گاه در بیان دیدگاه خود دچار افراط و تفریط می شوند. از سویی این نگرانی همواره به عنوان یک آسیب وجود داشته است که وابستگی حوزه به دولت می تواند نتایج سویی چون ورود تأسف بار به ورطه توجیه گری و ایجاد فاصله بین مردم و حوزه های علمیه به دنبال داشته باشد. دولت ها و حکومت ها به فراخور حاکمان و متولیان امر، ممکن است دارای لغزش هایی باشند که وابستگی حوزه مانع از بیان و اصلاح آن کژی ها باشد. حوزه ای که نیازهای مادی و مدیریتی خود را از راه وابستگی به دولت تأمین کند برای امرار معاش دانش آموختگان خود، چاره ای جز همراهی با حاکمیت ها در همه سیاست ها اعم از خوب و بد ندارد. طبیعی است این فرآیند، حاصلی جز بدبینی و فاصله ملت ها نسبت به جوامع علوم دینی نخواهد داشت. سرنوشت حوزه علمیه را نباید با سرنوشت دولت ها گره زد.

از سوی دیگر، فاصله حوزه ها با دولت ها در زمان روی کار آمدن حاکمیت های دینی، نظام های سیاسی را از دستیابی به اهداف مورد نظر دین باز خواهد داشت. حکومت های دینی برای اجرای دقیق فرامین دین و حرکت به سمت آرمان های الهی و تشخیص مصالح جامعه بر اساس آموزه های دین باید بتوانند بر پایگاه های علمی مرتبط به دین تکیه نموده و با بهره گیری از نظرات کارشناسان خبره در مسائل دین، گره های حاکمیتی را به نحو احسن باز نمایند. با این وصف، کناره گیری حوزه های علمیه از ارتباط و دخالت در مدیریت نظام اسلامی، منجر به ایجاد فاصله در رویکردهای دولتی نسبت به مطالبات شرع خواهد گردید.

ایجاد توازن بین این دو نگرش، نیازمند ارائه نگاهی جدید نسبت به نقش و جایگاه حوزه های علوم دینی در ارتباط با دولت هاست. این نگاه باید بتواند راهی را ترسیم نماید که از آسیب های احتمالی وابستگی حوزه به دولت اجتناب ورزیده و در عین حال مانع از ایجاد فاصله و یا تقابل بین مجامع علوم اسلامی با دولت برخاسته از شعائر دین بشود.

از منظر مقام معظم رهبری، حوزه علمیه مستقل؛ اما همکار با دولت می تواند جامع تحلیل ها و نگرش های موجود درباره ارتباط حوزه و دولت باشد. در این نگاه، حوزه علمیه ضمن حفظ استقلال خود در همه امور حوزوی، دولت را در انطباق رویکردها و عملکردهای خود با مبانی دین یاری می رساند. تنها با این راهکار است که می توان علاوه بر صیانت از موجودیت و اساس حوزه های علمیه، تحقق دولت دینی را در افق چشم انداز تمدن اسلامی انتظار کشید:

"در گذشته، حوزه‌های علمیّه در قبال حکومت ها، در محیط های شیعی و غیرشیعی، سه نوع عملکرد داشتند: یکی این‌که وابسته به دستگاه های قدرت بودند و روحانیتْ دولتی بود. در محیط های مسیحی هم این‌گونه بوده و هست. حتّی در محیط های غیرشیعی هم، روحانیت، بخشی از دستگاه های دولتی است. این، از نظر ما مردود است و قبول نداریم و آن را برای روحانیتْ مضرّ می‌دانیم. دستگاههای دولتی، نوسان و تلاطم دارند و آینده‌شان به طور دقیق قابل پیش بینی نیست. روحانیت باید همیشه امکان حضور قدرتمندانه‌ی نصیحت‌آمیز یا دخالت‌آمیز را برای خودش حفظ کند، والّا نمی‌تواند کاری انجام دهد. این خصلت هم، با این‌که بخشی از دولت یا حکومت باشد، نمی‌سازد. حوزه باید مستقل باشد و این، یک فرض است.
فرض دوم این است که حوزه، ضدّ و نقطه‌ی مقابل حکومت باشد. مانند حوزه‌های علمیه‌ی ما در پیش از انقلاب و در برخی از گذشته‌های دور که روحانیت شیعه، در مقابل دستگاه حاکمه قرار داشت. علّت آن، این بود که آن دستگاه ها، دستگاه های ظلم و کفر و فساد بودند و روحانیت با آنها مخالف بود. این فرض هم بدیهی است که امروز مصداق ندارد. حوزه‌ی علمیّه‌ی اسلام، امروز نمی‌تواند با حکومتی که پرچم اسلام را برافراشته و اسلام را عزیز کرده و شریعت را از انزوا خارج کرده و از لحاظ اعتبار و آبرو در سطح بلندترین قلّه‌ی جهانی قرار داده است، مخالفت کند. بنابراین، فرض دوم هم مردود است. امروز این حکومتی که وجود دارد، در مبنا و اصل، زاییده‌ی خودِ حوزه‌ی علمیّه است. چطور ممکن است که حوزه با آن مخالفت کند؟! البته من حوزه را عرض می‌کنم. آدمهای مریض و خبیث بالذّات یا بالعَرَض را کار ندارم. آدم های مریض و ناراحت، با هر دستگاه سیاسی‌ای مخالف نیستند. با حکومتی که مدبّرش ساواک بود، روابط بسیار خوبی هم داشتند.امروز هم که با دستگاه روحانیت مخالفند، از سرِ مبارزه‌جویی نیست و شجاعت مبارزه را هم ندارند. اگر تشری به آنها زده شود، از آنچه که کرده‌اند، هفت بار استغفار خواهند کرد! دشمنی آنان از سر دنائت و خباثت است. چون می‌بینند که حکومت اسلامی نجیبانه برخورد می‌کند، نانجیبانه در مقابلش می‌ایستند... مثلاً می‌توان مرحوم میرزای قمی رضوان اللَّه علیه را مثال زد که نسبت به فتحعلی‌شاه با سرسختی برخورد می‌کرد و هیچ باجی به او نمی‌داد. با این‌که فتحعلی‌شاه خیلی به میرزا هم اظهار ارادت می‌کرد؛ اما میرزا به او چندان اعتنایی نداشت. درعین‌حال، نام رساله‌ی جهاد خودش را «عبّاس‌میرزا» گذاشت؛زیرا او یکی از سرداران آن زمان بود و به‌هرحال، دولت ایران مدّت زمانی را با دولت متجاوز روس تزاری جنگیده بود و ایشان احساس تکلیف می‌کرد که باید از ایرانیان حمایت کند. از خود شاه که آدم فاسدی بود، نمی‌خواست به صراحت حمایت کند؛ بلکه از عبّاس میرزا که در میدان جنگ، جنگیده بود، این‌طور تجلیل می‌کرد
به‌هرحال، دوره‌ی بی‌اعتنایی نسبت به حکومت را باید با اغراض سیاسی صحیح و کارهای بجا پشت سر می‌گذاشت
این روش هم، امروز قابل قبول نیست. امروز اگر روحانیت در قبال حکومت، بی‌اعتنا و بی‌مبالات باشد، هم خودش ضایع خواهد شد و هم حکومت اسلامی تضعیف می‌شود. حکومت اسلامی، حکومت قرآن و حکومت فقه و فقیه و حکومت علم و عدل است. حکومت برای گسترش آرمانهای اسلامی است. تشکیل حکومت اسلامی، آرزوی همه‌ی اولیاءاللَّه در طول تاریخ بوده است. هر فرد مؤمنی وظیفه دارد از آن دستگاه سیاسی که اسلام را ترویج و احکام آن را پیاده می‌کند، حمایت کند. مگر عالِم دین می‌تواند نسبت به حکومت اسلامی بی‌اعتنا بماند؟! افراد کافر به اسلام، در مقابل حکومت طاغوتی بی‌اعتنا می‌مانند. «طاغوت» یعنی کسی که در مقابل خدا، دستگاهی برپا می‌کند: انداداللَّه، شرکاءاللَّه. کسانی که خود را بنده‌ی مطیع خدا می‌دانند، برای تحقّق اهداف خدایی تلاش می‌کنند و صبح و شام در مقابل پروردگار پیشانی خضوع به خاک می‌سایند که به آنها توفیق دهد خدمتگزار دین او باشند. اگر اینها در کشور، زمام قدرت را به دست گیرند، همه وظیفه دارند که مانند یک عبادت، از آنان حمایت کنند
در گوشه و کنار، شاید افرادی هستند که خیال می‌کنند این نشانه‌ی زهد و علم آنان است که از کار کنار بکشند و کاری با حکومت نداشته باشند. مگر چنین چیزی امکان دارد؟! البته چون می‌خواهیم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشیم، می‌گوییم: «این، نشانه‌ی بی‌خبری و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بی‌خبری نباشد، نشانه‌ی چیزهای خیلی بدی خواهد بود. پس، این فرض هم مردود است
امروز، فرض چهارمی هم وجود دارد و آن عبارت است از حوزه‌ی علمیّه‌ی مستقلِ‌ّ از حکومت که همکار حکومت است. کار خود را در مجموعه‌ی عظیمی که امروز بر دوش همه است، انجام می‌دهد. وابسته به دولت نیست؛ اما به دولتْ کمک و از آن پشتیبانی می‌کند. به آن خدمت می‌دهد، آن را نصیحت و راهنمایی می‌کند و مقرّرات اسلامی را به آن می‌شناساند. امروز دستگاه قضایی در زمینه فقهی، نیازمند حوزه‌های علمیّه است و دستگاه های اجرایی و قانونگذاری، بیشتر احتیاج دارند. دانشگاه ها، نیروی نظامی، کارخانه‌ها و تمام اقشار ملت، نیازمند حوزه‌های علمیّه‌اند. همچنین، این نظام، در رأس خود کسی را می‌خواهد که پرورده این حوزه‌ها باشد. این همکاری و همگامی، باید به شکل صحیحِ آن باشد ".۱۳۷۴/۰۹/۱۶مقام معظم رهبری بیانات در دیدار جمعی از روحانیون
  • سیدحمید مشتاقی نیا

چون به خلوت می روند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۱۱ ق.ظ

از جالب ترین اتفاقات سال نود و شش، دستگیری صاحب امتیاز روزنامه قانون به اتهام ارتکاب جرایم اقتصادی بود.

یعنی کسی که از بقیه روزنامه نگارها و مطبوعاتچی ها بیشتر دم از قانون می زد و تابلو دار آن بود، خودش از بقیه متخلف تر بود.

گول ادعا را نباید خورد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی چشم عرب ستیزان کور بود!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۴:۳۷ ب.ظ

6j1c_photo_2018-01-21_03-23-01.jpg


وقتی آل سعود خبیث، شبخ نمر باقرالنمر رابه شهادت رساند مردم و حکومت ایران به این موضوع واکنش نشان داده و از قتل این عالم انقلابی و شیعه اظهار تأسف کردند.

طبق معمول داد و فغان جماعت روشنفکرنما و مدعی ملی گرایی و و طن پرستی و شاه دوستی به هوا برخاست که این موضوع چه ربطی به ما دارد و اصلاً چرا باید شأن ایرانی و نژاد آریایی  را در برابر عرب، تنزل بدهیم؟!

عکس بالا از روزناهه اطلاعات مورخ ششم فروردین 1354 و مربوط به ترور ملک فیصل، پادشاه عربستان سعودی است. گوشه سمت چپ روزنامه پیام تسلیت شاهنشاه ایران و اعلام هفت روز عزاداری در کشور را مشاهده می کنید.

حالا واقعاً ما که بنا بر وظیفه انسانی خود از مظلوم دفاع کردیم، نژاد ایرانی را تنزّل دادیم یا معبود همین مدعیان دروغین وطن پرستی که در سوگ پادشاه ظالم عربستان هفت روز عزای عمومی اعلام کرد؟!

آن موقع این جماعت شاه دوست و عرب ستیز کجا بودند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست خود ماست که روزمان را «نوروز» کنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۰ ق.ظ


رهبر معظم انقلاب: نوروز، یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‌یی که اتفاق می افتد، آن را نو می کنید.

روز بیست‌ودوم بهمن که ملت ایران، حادثه‌ی عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی (نوروز) است.

آن روزی که امام امت، قاطعاً به دهانِ مستکبرِ قلدرِ گردن‌کلفت دنیا - یعنی آمریکا - مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی (نوروز) بود؛ حادثه‌ی نویی بود که اتفاق می افتاد و افتاد.

ما باید نوروز را، نو روز کنیم.

نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه‌ی انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم. ۶۹/۱/۱‌

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پایتخت و سیاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۳۵ ق.ظ

یک ضرب دارند اعتراض می کنند که چرا سریال طنز پایتخت را سیاسی کردید و شعار مرگ بر آمریکا سر دادید؟

مطمئنم یادشان نرفته در سری های قبلی این مجموعه، به سفارش دولت، دریافت یارانه مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفت، پای خانم ابتکار به قسمتی از سریال باز شد و تصویرش به نمایش در آمد، در قسمتی دیگر ادعا شد که با روی کار آمدن این دولت دوره ساخت و ساز غیرقانونی در جنگل ها به پایان رسیده و .... پیام ها  و سیگنال های این مجموعه تلویزیونی بارها در خدمت اهداف سیاسیون قرار گرفت؛ منتها چون همراستای با رویکرد خودباختگان سیاسی و روشنفکرنماها بود کسی فریاد اعتراضش بلند نشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مفت نمیرید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۲۸ ق.ظ

سه هفته پیش بود که امام جمعه بابل هماهنگ با همه ائمه جمعه کشور، رقص دختران در برج میلاد تهران که به مناسبت روز زن انجام گرفت را محکوم کرد و افزود که اگر کسی به خاطر این اتفاق از غصه دق کند، شایسته ملامت نیست.

این جمله ایشان مرا یاد حدیث امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد ظلم به بیگناهان و همدردی با مظلومان و مستضعفان انداخت که فرمود اگر کسی خبر کشیده شدن خلخال از پای زن یهودی را بشنود و از غصه بمیرد رواست.

البته اتفاقی که در برج میلاد افتاد واقعه ای زشت بود که قابل دفاع نیست و قطعا باید از تکرار موارد مشابه جلوگیری کرد.

اما؛

چند ماه پیش خبری در همه رسانه های مجازی کشور دست به دست چرخید مبنی بر فوت دختر یک روحانی که چهار میلیون تومان پول برای انتقال فرزند خود به تهران و ادامه درمانش نداشت و در مقابل چشم خود جان دادن جگرگوشه اش را به تماشا نشست.

این روحانی جوان، حجت الاسلام نجار نام دارد که ار قضا اهل بابل و مقیم این شهر و عضو جلسات جامعه روحانیت است. دیداری حضوری با او داشتم و از چند و چون ماجرا جویا شدم. جالب بود که او می گفت همه بزرگان شهر از بیماری دخترش و شرایط بد مالی او اطلاع داشتند.

من هنوز نشنیدم در این خصوص کسی از غصه دق کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا منوریل قم، اسیر سیاست زدگی مسئولان می شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۵۲ ب.ظ

دولت روحانی در همان ابتدای شروع به کار کابینه وعده داد که فاز نخست منو ریل قم را در دهه فجر93 و یا نوروز 94 افتتاح خواهد کرد.

اندکی بعد خبر خرید واگن های منو ریل نیز منتشر شد؛ اما ناگهان شاهد انتشار خبری عجیب درباره آسیب دیدگی واگن های منوریل در هنگام انتقال به جایگاه بودیم.

23 بهمن 1393 مطابق تصاویری که در رسانه ها مخابره شد بی توجهی تریلی حامل واگن ها نسبت به حد فاصل ارتفاع واگن با پل هوایی باعث خراشیده شدن سقف واگن ها و آسیب دیدگی جزیی آن گردید و برنامه افتتاحیه را به تأخیر انداخت.

این اتفاق عجیب، آخرین خبری بود که از فعالیت فاز یک منوریل قم منتشر شد. بعد از آن بود که به بهانه همین آسیب دیدگی شاهد توقف کامل پروژه بودیم. به رغم تأکید بعضی از مسئولان دلسوز استان قم در خصوص نگاه سیاست زده دولت به این پروژه منحصر به فرد و به جا مانده از دولت سابق، مسئولان اجرایی با بهانه هایی چون کمبود اعتبار و عدم ضرورت و ... ظاهراً برای همیشه طرح بزرگ و جالب منوریل قم را رها ساخته و زمزمه تخریب و جمع آوری پایه های بتنی آن را نیز آغاز کرده اند.

به راستی چه کسی جوابگوی خسارت سنگینی است که در نتیجه توقف و تعلل در اجرای این پروژه بر گرده بیت المال تحمیل شده است؟ اگر واقعاً دولت به خاطر کسری بودجه به دنبال حذف این پروژه است پس چرا در ماه های نخست فعالیت خود تا یک قدمی افتتاح آن پیش رفت و حرفی از کسری بودجه و مشکل تأمین منابع مالی به میان نیاورد؟ اگر نگاه دولت به پروژه منوریل قم غیرسیاسی و از سر نفرت از دولت های نهم و دهم نیست باید پاسخ بدهد که تعمیر خراشیدگی سقف واگن های منوریل برای افتتاح فاز اول آن، چرا بیش از سه سال به طول انجامیده است؟!

آیا دولت روحانی، پروژه عظیم منوریل در شهر مقدس قم را به سرنوشتی مشابه طرح مسکن مهر و فعالیت های هسته ای و ماهواره ای و ... دچار خواهد کرد؟


(تصویر) حادثه برای واگن‌های مونوریل قم
(تصویر) حادثه برای واگن‌های مونوریل قم
(تصویر) حادثه برای واگن‌های مونوریل قم
(تصویر) حادثه برای واگن‌های مونوریل قم
  • سیدحمید مشتاقی نیا

با چشم باز

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۰۷ ق.ظ

kkla_photo_2018-01-17_22-24-12.jpg


شانزده سال بیشتر نداشت. تنها پسر خانواده بود. مادر عزم رفتنش را که دید بهانه آورد تا شاید راضی اش کند به ماندن.

حسن دید اصرارهایش نتیجه ندارد. یک روز به مادرش گفت: اگر فردا روزی ماشینی در خیابان مرا زیر گرفت و جسم بی جانم را برایتان آوردند نگویید که او آروزی ازدواج داشت یا می خواست فلان کاره شود و... من هیچ آرزویی ندارم جز شهادت که آن را هم شما مانعش شدید...

آخرش دل مادر به رفتن او رضا داد با این که می دانست، جنس حسن، جنس ماندن روی خاک نیست.

نوروز سال 61 بود و فتح المبین که شهد وصال نوشید و پیکر غرق به خونش را برای مادر آوردند. مادر به توصیه فرزند، سکوت کرد و در جمع، اشک نریخت مبادا که منافقی دل شاد شود. حسن گرجی توصیه دیگری هم داشت. گفت: روی قبر من ننویسید جوان ناکام؛ من با شهادت به آن چه که در دنیا و آخرت می خواستم دست پیدا کردم و کامروا شدم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهم ترین دستاورد نظام از نگاه یک شهید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ق.ظ

jo3n_photo_2018-01-17_20-28-50.jpg


هر بار به مناسبت های مختلف به خصوص ایام الله دهه فجر، اصرار داریم دستاوردهای مختلف نظام را برشماریم.

 این کار البته لازم و ضروری است؛ زیرا باعث خنثی سازی سیاه نمایی های دشمنان اسلام و انقلاب می شود.

اما خوب است به این نکته نیز توجه داشته باشیم که نباید دستاوردهای نظام اسلامی را تنها در ابعاد مادی آن منحصر بدانیم.

شهید علی رضا ارسنجانی جوان بیست ساله بابلی است که همان اوایل جنگ در خرمشهر به شهادت رسید. او در وصیتنامه خود جمله ای دارد که از نگاهی متعالی به این موضوع می پردازد:

"بزرگترین چیزی که در این انقلاب شکوهمند نصیبم شد این بود که بتوانم خودم و دین اسلام را بهتر بشناسم وآن زندگی پر از نور آخرت را به زندگی نکبت بار دنیا ترجیح دهم."

یادمان نرود که انقلاب اسلامی، انقلابی برای احیای فطرت ها و حاکمیت ارزش های الهی است و دنیا را از دریچه نگاه به آخرت، گذاری برای تأمین سعادت بشر می داند. هدف، انسان بودن و انسان زیستن و انسان محشور شدن ماست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طلایی ترین جمله آقا در سال 96

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۱۹ ق.ظ

p1v_photo_2018-01-16_06-19-00.jpg


به نظر من یکی از اساسی ترین و گره گشاترین بیانات رهبر عزیز انقلاب در سالی که گذشت این جمله کلیدی بود:

"انتقاد با دفاع از انقلاب منافات ندارد/یک آگاهی انقلابی و کمال سیاسی درملت ایران بوجود آمده که میتوانند بین «نظام انقلابی امت و امامت» و «تشکیلات دیوان سالاری» تفکیک کنند"

اگر این مبنای فکری مقام معظم رهبری برای مسئولان امر جا بیفتد و نگاه های غلط آنها را اصلاح کند بسیاری از مشکلات دست و پا گیر نیروهای جوان انقلاب در مواجهه با نهادهای خاص و مشکل آفرین حل شده و انقلاب در روندی رو به تعالی و پیشرفت به سمت آرمان های اولیه خود شتاب بیشتری خواهد گرفت.

حقیقت آن است که خیلی از مواقع، انتقاد و یا حتی مخالفت با بعضی مسئولان تشکیلات دیوان سالاری، نه تنها موجب تضعیف نظام نیست بلکه تقویت آن را به دنبال دارد؛ اما این درد را به کجا باید برد که خیلی از مسئولان برای صیانت از جایگاه و صندلی خود در پشت نقاب نظام و ولایت پنهان شده و منتقدین خویش را مخالف نظام و ولایت معرفی می کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبارزه جهانی با اقتصاد مستکبرین

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۵:۵۶ ب.ظ

قبلا شنیده بودم اینها همه خریدهای مهم شان را ایدئولوژیک انجام می دهند. سفیر اسبق ایران برایم تعریف کرده بود.

چاوز حتی دوچرخه هم که می خواست برای مردم کشورش بخرد و کارخانه راه بیندازد بین تمام برندهای مطرح دنیا که در همین ایران خودمان هم نمایندگی دارند فقط دوچرخه ایرانی را راه داده بود. همینقدر علقه ای که بعضی مسئولین ما به موبورها و خرید از شرکت های اروپایی دارند را آمریکای لاتینی ها نسبت به کشورهای مبارز و شرکت های ایرانی دارند که فقط ما را راه می دهند. 

آمریکای لاتینی ها کلا همه شان همین طورند. مورالس کشورش معروف به کشور سیب زمینی است. وقتی می خواست کشاورزی بولیوی را متحول کند خیلی از کشورهایی که کشاورزی صنعتی دارند آنجا صف کشیدند ولی الا و لابد گفت صنعت تراکتور ایرانی سری در بین سرها در آورده و ما با افتخار تراکتور کشوری را می خریم که در برابر امپریالیسم سه دهه است ایستاده و از تراکتور سازی تبریز خرید کرد.  

مورالس می گفت ما با مبارزان علیه امپریالیسم در همه جای دنیا همبستگی داریم و پولی که میخواهیم بدهیم چرا هزینه رشد صنعت یک کشور مبارز نشود؟ 

پیش خودمان بماند مسئولین دندان گرد ماهم دولا سه لا چنان با برادران انقلابی مان حساب کردند که حتی نرخی که به بولیویایی ها فروختند در بین نرخ های کشورهای همسایه شان در آمریکای لاتین هم بیسابقه بود. بگذریم...... 

امروز که برای سری مستندهای جدید ثریا در مورد آمریکای لاتین برای مصاحبه با کاردار بولیوی به سفارت خانه شان رفته بودیم در گیر و دار بهم ریختن اتاق جناب کاردار برای چیدن نور و دوربین و صندلی مصاحبه چشمم به ال سی دی اتاق کاردار افتاد و خشکم زد. در دنیای عجیبی داریم زندگی می کنیم. ال سی دی شان هم صنام خودمان بود.

وحید اشتری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرق ما با شهدا (راز پرواز)

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۰۰ ق.ظ

یکی از دوستان شهید جعفر شیرسوار نقل می کرد: ما با هم در هفت تپه نشسته بودیم که ناگهان هواپیماهای دشمن بالاسرمان آمدند و پادگان را بمباران کردند. ما کنار هم بودیم اما جعفر شهید شد و من ماندم. چقدر بی توفیق بودم!

پرسیدم: بمباران که شد شما چه کار کردی؟

گفت: پریدم یک گوشه و سنگر گرفتم.

پرسیدم: جعفر شیرسوار چه کار کرد؟

گفت: او از جایش بلند شد و با داد و فریاد شروع کرد به هدایت نیروها برای این که سریع تر پناه بگیرند و از خطر حمله دشمن در امان بمانند.

....

فرق ما با شهدا دقیقاً همین یک نکته به ظاهر کوچک است که گاه از کنار آن به سادگی می گذریم. شهدا همواره دیگران را بر خود ترجیح می دادند و دغدغه کمک و خیر رسانی به مردم و همراهانشان را داشتند. خدا هم که فرمود: فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً. یعنی: عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهانه جو ها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۱۸ ب.ظ

همچین ادعا می کنند که از صدر اسلام درباره برخورد با بی حجابی، شاهد مثال بیاورید که انگار نه انگار اگر مثل صدر اسلام بخواهیم دست دزد را قطع کرده، یاغیان و طاغیان را اعدام نماییم و شرابخوار را در ملأعام شلاق زده و زناکار را سنگسار کنیم همین روشنفکرنماها داد اعتراضشان بلند خواهد شد. مخالفت این جماعت با حکم قصاص را که یادتان هست؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عدالت فقط صدور حکم نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۲۷ ب.ظ

دیوان عدالت اداری با صدور حکمی دریافت آبونمان در قبوض گاز مصرفی را خلاف قانون اعلام کرد. شرکت ملی گاز ایران تا مدت ها زیر بار اجرای این قانون نرفت. با تهدید و فشار دیوان و البته مطالبه گری افکار عمومی، سرانجام ردیف آبونمان از قبض گاز خانوارها حذف شد و در عوض همان مبلغ به بهانه دیگری از مشتریان دریافت گردید.

دیوان عدالت اداری دوباره به صحنه آمد و این اقدام جدید شرکت که در واقع دور زدن قانون بود را نیز تخلف و ممنوع دانست و شرکت مذکور را محکوم به استرداد مبالغ دریافتی به مشترکان نمود.

این حکم هنوز عملی نشده است.

نمی دانم چرا وقتی پای صاحبان قدرت و دولتی ها به دادگاه باز می شود اجرای قانون این طور با معطلی و فراز و نشیب مواجه می گردد. خوشمان بیاید یا نه این ضعف را باید به پای متولیان امور عدلیه بنویسیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مخالفت با تغییر نام میدان انتفاضه به مرحله عملیاتی رسید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۵۳ ق.ظ

azqu_photo_2018-01-14_10-24-15.jpg


تابلوی میدان انتفاضه بابل بعد از مصوبه اولیه شورا و پیش از طی مراحل قانونی، با عجله از جا کنده شد و تابلوی بهارنارنج به جای آن نصب گردید.

شتاب زدگی شورا و شهرداری در واقع به نیّت پیشگیری از تأثیر اعتراض نیروهای ارزشی شهرستان رخ داد.

نیروهای انقلابی و مومن شهر معتقدند که می شد به جای میدان انتفاضه که نام آن برگرفته از رویکرد آرمانی نظام جمهوری اسلامی در دفاع از ملت آزادی خواه فلسطین است میادین دیگری مانند، سبزه میدان، باغ فردوس، هادی نوروزی و ... را بهارنارنج نامید.

به دنبال این اتفاق، چند بار تابلوی جدید نصب شده در میدان انتفاضه بابل توسط معترضان مخدوش شد. گفته می شود فرماندار بابل قول مساعد داده تا نسبت به اصلاح این مصوبه غلط و مرموزانه شورای شهر اقدام نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلام شهید حاج سید مصطفی علمدار

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۵۴ ق.ظ

r76t_photo_2017-12-07_04-59-52.jpg


 سید مصطفی علمدار در زمستان امسال رخت هجرت بست و به یاران شهیدش پیوست. این جانباز زجرکشیده و دل سوخته، کلامی را از خود در بین دوستانش به یادگار گذاشت که شنیدن و خواندنش برای همه ما لازم است:

🖋 می‌خواهم به همه آنانی که مردم ما را نشناختند بگویم، ایران کشور امامت و فقاهت است، آنهایی که خواب اروپایی شدن و آمریکایی بودن را می‌بینند، جای‌شان در این کشور نیست.

🔺 چند روز پیش به ذهنم رسید که اگر مقام معظم رهبری ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر دهد، ما چه کار می‌توانیم بکنیم؟ بعد خودم جواب خودم را دادم، این که اگر از دست‌مان چیزی برنیاید، بلندگو که می‌توانیم بگیریم و پشت بلندگو ماهیت دشمن را به مردم بشناسانیم، حالا که این فرصت پیش آمد می‌خواهم به دشمنان این کشور بگویم، اسلام و ولایت با خون مردم این کشور آمیخته است، می‌خواهم به آقا بگویم "تا زنده‌ایم، رزمنده‌ایم."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقطه، سر خط

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ب.ظ

drie_photo_2018-01-14_10-16-38.jpg


دیروز وقتی این متن را به پایان بردم، خبر ارتحالش را شنیدم:

برسد به دست مردم و مسؤولین دارالمومنین

چه کسی از حال و روز این جانباز بابلی خبر دارد؟

روزهای پر اضطراب پیروزی انقلاب را در صف مقدم مبارزه با مزدوران شاه گذراند.

انقلاب که پیروز شد تکلیفش را تمام شده ندانست. از نخستین نیروهای عضو کمیته و سپاه پاسداران در بابل بود. مدتی نیز حفاظت از مرحوم آیت الله روحانی را بر عهده داشت.

ناآرامی های کردستان او را به غرب کشور کشاند. او در فراز و نشیب های کوهستان سرد و برفی کردستان فرماندهی گردان شهید صدوقی و چند گردان دیگر را برعهده گرفت. در جبهه های جنوب نیز خطوط مقدم دفاع از حریم دین و میهن را خالی نگذاشت و به رغم جراحت متعدد دوباره عزم جبهه می نمود و تا پای جان از مقاومت در برابر هجمه دشمن عقب ننشست.

در پشت جبهه نیز هیچ گاه آرام و قرار نداشت. در سنگر عدالتخواهی پیشتاز بود و در زمره بسیجیانی قرار داشت که اصلاح امور اجرایی و قضایی را از تذکر لسانی تا حضور میدانی بی هیچ واهمه ای پیگیری می کرد.

در عرصه خدمت رسانی و آبادانی نیز خوش درخشید. با مسؤولیتی که در اداره آب بابل داشت بی هیچ منت و چشمداشتی در آبرسانی به نیازمندان و توسعه شبکه آب شرب، سنگ تمام گذاشت و باقیات الصالحاتی شگرف را در کارنامه درخشان خود به عنوان شاگرد تربیت شده مکتب خمینی ثبت نمود. در جریان بازسازی سوسنگرد یک پایش در خوزستان بود و تا خیالش از بابت تامین مایحتاج اولیه زندگی مردم جنگ زده سوسنگرد راحت نشد به شهر خود باز نگشت.

به ورزش پهلوانی علاقه داشت. مدتی نیز مدیریت زورخانه ای را برعهده گرفت که به یاد پهلوانان اصیل این مرز و بوم نامش را به زورخانه شهیدان تغییر داد.

جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را نیز خالی نگذاشت. او که در روزهای مبارزه با طاغوت، تصاویری ناب از شکوه حماسه مردم دارالمومنین ثبت کرده بود نخستین کتاب مصور مبارزات مردم این دیار را به زینت طبع آراست تا بعدها کسی نخواهد ماهیت انقلابی شهر بابل را در تاریخ وارونه جلوه دهد. 

هر چه زمان می گذرد ناگفته های دیگری از سوابق مجاهدت این شیرمرد بی ادعا از زبان یاران و همرزمانش عیان می شود.

پنج روز است بسیجی خط مقدمی جبهه اسلام ناب محمدی(ص) شعبانعلی علی نسب بر اثر عارضه شیمیایی در بیمارستان روی تخت سی سی یو زجر می کشد و نفس هایش به شماره افتاده است. 

این روزها که در آستانه نوروز و فصل بهار قرار داریم یادمان نرود که آرامش و نشاطمان مرهون ایثار و مجاهدت مردان گمنامی است که نفس هایشان به خاطر نفس های ما به شماره افتاده است.

یادمان نرود اگر قهرمانان حقیقی جامعه و پیشکسوتان عرصه ایثار و شهادت را در پیچ و خم روزگار به دست فراموشی بسپاریم دیر یا زود خودمان و هویت مان نیز به فراموشی سپرده خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا