اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتمان ولایت» ثبت شده است

دست ناپیدای تقدیر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۵۶ ب.ظ

این مطلب را در ایتا خواندم و پسندیدم:

 

قالیباف: مشکل پول نداریم

 

۱. قالیباف، جوهره‌ی شخصیتی عمل‌گرا دارد و  اطرافیانش نیز او را در این جهت، بیشتر و بیشتر، تهییج می‌کنند. از جمله درباره‌ی مدیریت فضای مجازی، او نشان داد که اهل حقیقت و سیاست‌ورزی مؤمنانه نیست. مگر رهبری در اول مجلس نگفتند که برای مدیریت فضای مجازی، در کوتاه‌مدت فکر کنید؟! مگر مرکز پژوهش‌های مجلس، طرح ننوشت؟! مگر این طرح در کمیسیون بحث نشد؟! مگر خود قالیباف آن را تأیید نکرد؟!

۲. آری، اندکی که گذشت، اصلاح‌طلبان علیه طرح، جوسازی کردند و نظرسنجی‌ها از مخالفت مردم با طرح حکایت داشت. قالیباف به رئیس جدید مرکز پژوهش‌ها دستور داد طرح را به گونه‌ای نقد کنند که اعتبارش ساقط شود. بابک نگاهداری هم فوری دست به کار شد و اطاعت کرد. چندی بعد، قالیباف اعلام کرد که اصلا اول باید شورای عالی فضای مجازی، مبانی را تعریف کند و سپس خودش هم طرح بدهد!

۳. رهبری در اولین دیدار، به مجلس تذکر داد که دچار تعارض منافع نشوند و عوام‌زدگی با مردم‌گرایی، تفاوت دارد و مصالح ملی را بر منافع خودشان ترجیح بدهند. تعارض منافع از این واضح‌تر که طرح کارشناسی را به بهانه نظرسنجی، کنار گذاشتند و به توصیه رهبری عمل نکردند؟! انگیزه در اینجا مشخص نیست؟! مگر رهبری به طور مستقیم، تکلیف نکردند؟! چرا شانه خالی کردند؟! رهبری، مجلس را مخاطب قرار داد یا شورای عالی مجازی را؟! چرا قالیباف، ابتدا موافق بود و پس از اطلاع از نظرسنجی، ناگهان چرخش پیدا کرد؟! جز این است که نگران ازدست‌دادن بدنه‌ی اجتماعی‌اش بوده؟! نیاز به نیت‌خوانی نیست؛ چون این چرخش، به شدت رسوا و بدتعبیر است. رفتار او چه معنای دیگری دارد؟! اگر طرح، ضعیف بود می‌توانست طرح جدید بنویسند، اما ننوشتند؛ چون احساس کردند که اصرار بر مدیریت فضای مجازی برای حیات سیاسی‌شان، هزینه‌ساز است.

۴. در پاییز ۱۴۰۱ نیز اغتشاش شکل گرفت که قطعاً، مبتنی بر فضای مجازی رها بود. دویست نفر جان باختند در اثر القائات فضای مجازی. همه‌ی بازداشت‌شدگان تصریح می‌کردند که در سایه‌ی هیجانات فضای مجازی، عنان از کف داده و از خود بی‌خود شده‌اند. اگر قالیباف در آن لحظه‌ی تاریخی به وظیفه‌اش عمل می‌کرد، شاید اغتشاش هم رخ نمی‌داد یا دست‌کم، دویست نفر جان خود را از دست نمی‌دادند. 

۵. دو سال است که در انتظار خروجی هستیم اما خبری نیست! هیچ طرحی برای مدیریت فضای مجازی در کار نیست. رهبری هم گاه‌وبیگاه گلایه می‌کنند. 

۶. قالیباف خود را از شرّ مدیریت فضای مجازی، آسوده کرد تا مبادا بدنه‌ی اجتماعی‌اش تضعیف شود و کرسی قدرت را از دست بدهد، اما انتخابات اسفند ۱۴۰۲ نشان داد که همه‌ی معادلات او نقش بر آب شد و از جایی خورد که حتی حدس نمی‌زد. او به مجلس راه یافت ولی با حقارت و سرافکندگی تمام؛ با رأی به‌شدت متزلزل، فروتر از دیگران و حتی نوپاهای سیاسی، و بدون اینکه بتواند نیروهای حلقه‌اش را در رقابت، پیروز کند. این رأی، از صد شکست، تلخ‌تر است. او برای رضای خدا از منافعش درنگذشت و مصالح ملی را ترجیح نداد، و امروز، نه به دنیا رسید و نه به آخرت. هر دو را باخت. او دیگر حتی خواب ریاست‌جمهوری را هم نخواهد دید.
این جهان کوه‌ست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا

🖊 مهدی جمشیدی

https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نه به صادق لاریجانی چه معنایی دارد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ

 

بر اساس اخبار منتشر شده، صادق لاریجانی نتوانست رای اعتماد مردم مازندران جهت ورود به مجلس خبرگان رهبری را کسب نماید. قضیه زمانی جالب تر می شود که بدانیم از بین پنج نامزد انتخابات خبرگان در ماندران، چهار نفر شانس ورود داشته و تنها یکنفر از این جمع، مازاد بر سهمیه استان بود. صادق لاریجانی علاوه بر اینکه با حکم رهبری، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است در فهرست نامزدهای مورد حمایت جامعه مدرسین نیز جای داشت اما موفق به کسب اعتماد مردم استان خود نشد.

چند نکته مهم در این خصوص گفتنی است:

یک- انتخابات، سالم برگزار شده است. اگر بنا بر پارتی بازی و تقلب بود، صادق لاریجانی با توجه به جایگاه مهم حکومتی اش باید به واسطه دستهای پنهان به پیروزی می رسید. مجری انتخابات در مازندران یعنی استاندار هم از نظر سیاسی در طیف لاریجانی و ناطق و ... قرار دارد. از این منظر باید امانت داری مسئولان برگزاری و نظارت بر انتخابات را به گرمی ستود.

دو- آیا می شود گفت مردم با رأی منفی به صادق لاریجانی، نماینده رهبری را رد کرده و جایگاه ولایت را تضعیف نموده اند؟ قطعاً خیر. زیرا نفر اول انتخابات، آیت الله محمدباقر محمدی لایینی، نماینده ولی فقیه در استان مازندران است که رویکردهای اخلاقی و معنوی وی همواره مورد قبول و دلگرمی مردم بوده است.

سه- مازندران از دیرباز محل تجمع و نشر و تحقق اندیشه های حاکمیتی شیعه بوده است. حکومت علویان در این خطه به وقوع پیوست. در دوران دفاع مقدس حدود ده درصد اعزامهای کشور از این منطقه صورت می گرفت، شکوه بیداری مردم آمل در واقعه ششم بهمن سال 60 در وصیتنامه امام نیز ثبت و ستایش گردیده و...

مردم مازندران همواره ثابت کرده اند از فهم و بصیرتی عالی در پیشبرد اهداف دین و انقلاب بهره مندند. آنها به خوبی درک میکنند صرف انتصاب و انتساب رهبری نمیتواند مانع از نقد و تحلیل باشد چنانکه رهبری عزیز نیز در گفتمان عدالت محور خود، نقد منصوبان را روا دانسته و مردم را به رشد سیاسی و بلوغ در تحلیل و بصیرت سوق داده است. مردم می دانند در مجموعه راهبردی حاکمیت، درست مثل زمین فوتبال، هر کس چه نقش و تأثیری باید داشته باشد. هر کس باید جایگاه و وظیفه خود را شناخته و به اقتضای آن رفتار نماید. علی علیه السلام کار خودش را انجام می دهد، ابوذر کار خودش را و... مردم مازندران به نمایندگی از مردم ایران، پیام لازم را به گوش صادق لاریجانی و سایر مسئولان رساندند. صادق باید بداند اگر وجاهت و اعتباری در مملکت دارد صرفا از سر کرامت و لطف رهبری انقلاب است وگرنه دل مومنان با او صاف نیست. او باید تا ابد خودش را مدیون آقایی آقا بداند.

چهار- زلف افراد و چهره ها را به اسلام و انقلاب و شهدا و ولایت گره نزنیم. عادت زشت بسیاری از سیاسیون و حامیانشان همواره پناه گرفتن پشت عناوین دهان پر کن و مقدس از جمله ولایت فقیه است. از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی هم بلوغ سیاسی و حریّت جوانان انقلابی و مومنان است که نیک می دانند پیشبرد اهداف دین، تعارف بردار نیست و افراد و چهره ها تا زمانی موجّه و مشروع هستند که باری از دوش انقلاب و اسلام بردارند. رهبری بارها اعلام کرده اند در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و .... از کسی حمایت نکرده و توجه به معیارها را اصل می دانند؛ اما همچنان بعضی پدرخوانده های سیاسی با لیست بازی های باندی و منفعتی از اعتبار رهبری برای جلب آرای مردم بهره گرفته و البته با رفتارهای متناقض خود، خواسته یا ناخواسته به اعتماد لایه هایی از جامعه لطمه می زنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زیگزاگ نرویم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۵۰ ق.ظ

طبع انسانها صداقت را دوست دارد. انسان حتی اگر خودش دروغگو و دو رو باشد دوست ندارد جامعه در دروغ و بی صداقتی فرو برود.

مردم از تزویر بیزارند. هر جا واژه شهید آمده صدق و صادق و صدیق هم کنارش ذکر شده. خدا شهدا را دوست دارد. مردم شهدا را دوست دارند چون از صداقت خوششان می آید. هر کس حرف و عملش یکی بود ارزش پیدا میکند.

حکومتها هم اگر صادق باشند و به آنچه مدعی هستند عمل کنند محبوبیت پیدا می کنند. منکر دستاوردها نیستم. منکر تلاشهای دشمن نیستم. اما رانتخواری و حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی و تبعیض برازنده حاکمیت دینی نیست. اگر میخواهید جایی را اصلاح کنید که به گدایی رای نیفتید نظام بانکی را در خدمت مستضعفان در بیاورید، تبعیض آموزشی را بردارید، باندبازی و قبیله گرایی را حذف کنید، عدالت اجتماعی را گسترده تر کنید، شبیه مردم زندگی کنید و ... اینها حرفهای من نیست در ادبیات رهبری بارها تکرار شده اما کمتر گوش شنوایی پیدا کرده است. برگردیم به اصالتها، شتر گاو پلنگ بودن به نفع خودمان و حیثیتمان و پرچم مقدس آزادگی که به امانت دستمان سپرده شده، نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیبل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ

photo_2023-11-19_09-17-31_m8ub.jpg

 

هیچ آقازاده ای، هیچ فردی که متصل به کانونهای قدرت و ثروت باشد از واژه عدالتخواهی خوشش نمی آید. چون اول خودش زیر سوال میرود که اینجا چه میکند؟ با چه دستاویزی به این قدرت و ثروت رسیده است؟ نهایتا اینطور توجیه میکند همانطور که خدا یعنی عدل و عدل یعنی خدا، ما هم عین عدلیم و هر چه انجام بدهیم خوشتان بیاید یا نیاید مساوی است با عدالت.

البته به یقین افرادی هستند که زیر چتر عدالتخواهی اقدام به سوءاستفاده و توجیه تخلفات خود میکنند. مثلاً بنده خدایی بخاطر ارتکاب جرایم اداری محکوم شده بود مدعی می شد چون عدالتخواهم با من برخورد شده است. خب آیا اگر یکی مثل داعش یا نهضت آزادی از اسم اسلام سوءاستفاده کرد باید گفت ما دیگر اسلام را نمی خواهیم و باید با هر چه اسلام خواهی است مقابله کرد؟

جریان رسانه ای مرتبط با خاتم، مدتی اصل گفتمان عدالتخواهی را به رغم آنکه لسان مستمر رهبری بود زیر سوال میبرد تا اینکه نهایتا به این نتیجه رسیدند جریانهای موازی اما کنترل شده و وفادار به کانونهای قدرت را بسازند با نام جبهه عدالتخواه که با مظاهر ناعدالتی مبارزه کنند اما صرفا در محدوده جناح حریف.

حالا برسیم به این استوری که مشابه آن هم این روزها زیاد منتشر شده است.

من نمیدانم مجید حسینی ساکن کانادا شده است یا نه. من نمیدانم وحید اشتری کافه راه انداخته یا نه.

اما دو نکته را باید در این ارتباط مورد توجه قرار داد.

یکی اش کلام مولا علی است انظر الی ماقال لاتنظر الی من قال نبین چه کسی میگوید ببین چه میگوید.

اشتری یا مجید حسینی هم فاقد عیب و ایراد نیستند. اما این دلیل نمیشود که بگوییم مباحثی که مجید حسینی در خصوص چپاول ضعفا توسط ارکان قدرت مطرح کرده و به ستیز گفتمانی با مظاهر تبعیض در آموزش و کنکور و درمان و ... پرداخته هم اشتباه بوده است. یا اگر اشتری خبطی هم داشته پس حق با جناب خاموشی است که عروسش برود گاوداری بزرگ موقوفه را به تصدی درآورد یا مسئولان دادگستری قزوین حق دارند که زمین متعلق به اموال عمومی را با ثمن بخس بین خود تقسیم کنند و...

نکته بعد اینکه تجربه ثابت کرده کانونهای قدرت، نهایت تلاش را برای ضربه زدن به نیروهای مستقل عدالتخواه به کار میبرند. این حقیر که قدم چندانی برای عدالت خواهی برنداشته ام بارها مغضوب مسئولان قرار گرفته و از آنها ضربه خورده ام. دادستان ویژه یکی از استانها به دروغ تماس میگرفت با مسئول موسسه ای که معاونت پژوهش آن را بر عهده داشتم می گفت فلانی اقدام به قانون شکنی کرده و... به استادی گفتند که این طلبه از اسم شما برای ایجاد تجمع بر ضد دولت استفاده میکند، پرونده ساختند که قصد فرار از کشور را دارد و....

چه برسد به بچه هایی که زندگی شان را برای امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان گذاشته اند قطعا ضربات سختی خواهند خورد.

یک نیروی عدالتخواه برای آنکه از معیشت نیفتد و بتواند مستقل باقی بماند چاره ای جز راه اندازی کسب و کار مستقل ندارد.

نگویید راه اندازی کافه کار بدی است که خدایی اش به شما نمی آید. خودتان بودجه قرارگاه فرهنگی میدهید افراد وابسته بروند گوشه و کنار کافه بزنند مثلا پاتوق حزب اللهی ها بشود. خودتان با اهل و عیال می روید لاکچری ترین کافه های شمال شهر. حالا از این ژستها برای ما نگیرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه پایین کشیدن دیوارنگاره کلام رهبری

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۵:۲۶ ب.ظ

زور بانک ها به دیوار نگاره چربید!/ قلدری بانک‌ها صدای کاربران را درآورد! -  مشرق نیوز

 

حاکمیت اول، نظام مشروع امت و امامت است، رابطه دلی و آرمانی بین حزب الله با ولی فقیه که خود منتقد اوضاع جاری بوده و بر مبنای اصل مترقی امر به معروف و نهی از منکر در تکاپوی اصلاح امور و اجرای منویات دین هستند. از نگاه نظام اصیل و مشروع دینی منطبق بر فرامین رهبری، ما در عدالت اجتماعی عقبیم، بانکداری ما اسلامی نیست، مبتلا به تبعیض در نظام آموزش هستیم، انتقاد از مسئولان جائز بوده و مهمترین مصداق امر به معروف و نهی از منکر است، قوه قضاییه باید با دانه درشتها برخورد قاطع کند، طرحهای صنعتی باید پیوست محیط زیست داشته باشند، خودرو سازی ما مناسب شأن مردم نیست، جبهه فرهنگی انقلاب باید تقویت شود، سبک زندگی مسئولان و مردم باید دینی و ملی باشد، فضای مجازی نباید در اختیار دشمن قرار بگیرد، رانتخواری، حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی منافی اهداف انقلاب است و...

اما حاکمیت دوم که تنیده در ذیل چتر تبعیت از حاکمیت اول بوده و در بزنگاه اداره امور به زور تزویر، اهداف انقلاب را وارونه جلوه داده و بین نظام اسلامی و انقلاب اسلامی شکاف ایجاد کرده و منفعت طلبی و باندبازی را بر مصالح عموم ترجیح داده و آموزه های نظام سرمایه داری غرب را از باورهای دینی و مطالبات رهبری و ارزشهای جامعه مهمتر میداند موافق شکاف طبقاتی است، جلوی اصلاح نظام بانکی را میگیرد اجازه برخورد با مافیای کنکور را نمی دهد، برخورد با دانه درشتهای مفسد اقتصادی و مقابله با ویژه خواری و آقازاده بازی را از محور برنامه های نظام خارج می سازد و... ذیل نقاب اسلام و انقلاب با پرونده سازی برای منتقدان حزب اللهی و از گردونه خارج کردن دلدادگان حقیقی ولایت فقیه، با دستکش مخملی قانون، راه را برای غربی سازی ایران و تحریف حقایق و خاستگاه انقلاب جهانی مستضعفان و ایجاد ناامیدی در آزادی خواهان عالم هموار می سازد.

اگر دلتان برای جهاد تبیین می تپد، اگر دنبال روایت اول هستید، اگر می خواهید مقابل تهاجم فرهنگی بایستید اگر مخالف انحراف در نظام هستید، اگر دغدغه رهبری را دارید، اگر میخواهید فتنه های مستمر را ریشه ای دفع کنید، اگر دلتان برای خون شهدا می تپید با حکومت دوم مقابله کرده و آنها را رسوا نمایید. راه هم کاملاً مشخص است. فهرستی از مطالبات رهبری تهیه نموده و از کوبیدن چوب اهمال و کم کاری و غفلت و وادادگی بر سر مسئولان خودباخته هراسی نداشته باشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی قانون، گاهی عدالت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۸ ق.ظ

خوب سوال است برای آدم پیش می آید. چرا وقتی مکشوف میشود میز میثم لطیفی معاون امور استخدامی ریاست جمهوری برخلاف قانون به وی رسیده، عزل می شود که البته کار درست و اتفاق مبارکی است اما یک ماه است رسانه ها فریاد می زنند جایگاه سلاح ورزی غیرقانونی است، گوش کسی بدهکار نیست؟ درباره تاج و پرونده قضایی وی هم خیلی حرفها زده شد و به جایی نرسید.

چرا وقتی در کامنت زیر پست یک طلبه، عبارتی توهین آمیز درباره حجت الاسلام خاموشی نوشته میشود آن طلبه به دادگاه احضار شده و مورد بازخواست قرار میگیرد اما وقتی یک مداح سلبریتی به آیت الله اراکی توهین میکند یا یک قلم فروش بدنام به آیت الله مصباح اهانت می ورزد رگ غیرت مسئولان تکان نمی خورد؟

چرا وقتی چند طلبه و بسیجی برای اعتراض به اوضاع افسارگسیخته هنجار شکنی و تعلل دستگاه قضا در گوشه ای تحصن میکنند نیمه شب دستگیر و روانه بازداشت می شوند اما همین نهادهای قانونی در قبال هرزگی و رانت و ... دست روی دست می گذارند؟

چرا یک عنصر دانه درشت به رغم محکومیت قطعی و حضور در زندان به بهانه بررسی مجدد آزاد شده و با تسامح به پرونده وی نگاه می شود اما محکومیت یک آزاده جانباز فرهیخته دارای پیشینه سکته قلبی حتما باید اجرا شده و شلاق بخورد؟

چرا اگر جوانان مومن از مسئولان انتقاد کنند متهم به ضدیت با نظام و ولایت میشوند ولی بی توجهی مسئولان به فرامین رهبری در برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی، اصلاح سبک زندگی، حذف حقوقهای نجومی، کنترل فضای مجازی، اصلاح صنعت خودرو سازی، برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی و ... هیچگاه مساوی با تضعیف نظام نبوده و مورد پیگرد قرار نمی گیرد؟

چرا کلبه محقر ضعفایی که چند دهه در جنگل سکونت دارند در فصل سرما ویران میشود اما ویلاهای لاکچری از مابهتران درست در همان محدوده از گزند قانون در امان می ماند؟

چرا وقتی مردم را به مطالبه گری در چارچوب قانون فرا میخوانیم خودمان از قانون گریزان بوده و برخلاف قانون به افزایش بهای خدمات مخابراتی، دفن میلیونها تن زباله در طبیعت و... اقدام میکنیم؟

چرا متهمان بی کس و کار اقتصادی زود مجازات میشوند اما پرونده کلان متخلفان دانه درشت در پتروشیمی میانکاله و فولاد مبارکه و بانک دی و ... به فراموشی سپرده می شود؟

چرا دم از عدالت و مستضعفین می زنیم اما هشتاد درصد پذیرفته شدگان دانشگاهها از مدارس غیر دولتی هستند؟ چرا هر کس پول خرج کند میتواند به دانشگاه برود، به مناطق آزاد برود و آزاد بگردد؟ فیلتر شکن بخرد و قانون را دور بزند؟ در ساخت و ساز تخلف کند و به ماده صد برود؟ طرح ترافیک بخرد و ....

چرا بچه های مسئولان موقع سربازی امریه میگیرند و پشت میز نشینند و بچه های پاپتی مردم در مواجهه با اشرار تلفات می دهند؟ چرا بچه های مسئولان و بستگانشان مشکل اشتغال ندارند؟ چرا حامیان خودروهای داخلی از خودروی خارجی استفاده میکنند؟ چرا بانکها پول مردم را جمع میکنند و به قشری خاص خدمات می دهند؟

چرا وقتی در برابر انتقادهای درست کم می آوریم میگوییم حالا مانده است تا به اسلام برسیم، فعلا در حال حرکت در این مسیر هستیم و... اما وقتی بخواهیم روی یکی را کم کنیم به وی اتهام مخالفت با نظام اسلامی می زنیم؟

برخورد سلیقه ای و یکی به نعل یکی به میخ و تفسیر و تأویل های باندی و رقابتی و منفعتی، اعتماد مردم به صداقت و سلامت و عدالت نظام و مسئولان را از بین می برد و موریانه ای می ماند که پایه های حکومت اسلامی را سست می سازد. این جمله مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان را باید با آب طلا نوشت که فرمود مشروعیت من و شما وابسته به اجرای عدالت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل ابوذر، مثل عمار، مثل مالک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

با مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و کاروان آزاده ها پیاده رفته بودیم مرز خسروی برای دعای عرفه. پیرمردی بود بهبهانی و خوش سیما به نام حاج عباس روز خوش که بعدها به رحمت خدا رفت. سالهایی طولانی را در اسارت گذرانده بود. دید از همه جوان تریم آمد کنارمان پرسید اهل کجایید؟ گفتیم بابل. گفت آها بابل، بابل، حسین مسود! تو اسارت با ما بود. گفتیم حسین منصف. گفت همون درسته، خیلی مرد بود.

 

یکی می آمد پیشش می گفت میخواهیم برای شهدا کاری انجام دهیم کمک مالی.... حرفش تمام نشده هر چقدر دم دستش بود میداد دست طرف و خوشحال می فرستادش.

 

اولین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در مازندران را او راه انداخت، ایده و اجرای راهیان نور درون شهری و درون استانی هم از خودش بود. هر جا میتوانست علم شهدا را بلند میکرد. در مساجد نمایشگاه نقاشی های اسارت برگزار می کرد. با هزینه شخصی می رفت دانشگاههای شهرهای اطراف، نمایشگاه دفاع مقدس می زد. خودش هم می ایستاد و با حوصله و دقت برای همه توضیح میداد و روایتگری می کرد. صدا و سیمای مرکز استان هم می رفت و صحبت می کرد دبستان هم دعوتش می کردند می رفت و حرف می زد و نمایشگاه راه می انداخت. دنبال پول و قرارداد و عنوان و اینجور بازی ها نبود. طرف حسابش خدا بود.

 

 

وسط نمایشگاه قرآنی، دو غرفه زد برای شهدا. پرسیدند چه ربطی دارد؟ محکم و قاطع گفت مگر محصول تربیت قرآنی، شهدا نیستند؟ مثالها را نشان دهیم مطلب بهتر جا می افتد.

 

 

یکی از بانکها گفت به همه اعضای شورا، فلان قدر وام می دهیم، نیاز به کارکرد سپرده و غیره نیست، هدیه است. همه گرفتند غیر از حسین. مبلغ قابل توجهی بود. یکی از نزدیکانش گفت می گرفتی، نمیخواستی میدادی به ما. گفت همین که به سمتشان بروم آلوده و نمک گیر میشوم.

 

 

مأموریتها و سفرهای عجیب و غریب بیرون استانی شورا را رد می کرد. حساب و کتاب بیت المال را متوجه بود. اما برای شهدا کم نمیگذاشت. پی طرحها را می گرفت به سهم خودش نقشی در تأیید و حمایت داشته باشد.

 

هر کس جایی مظلوم واقع می شد اول سراغ حسین می رفت. زبان رک و صراحت لهجه اش در بیان نظرات و انتقادها بی نظیر بود. با کسی رودربایستی نداشت. جز آقا، مقام و منصب کسی را حاشیه امن او نمی دانست. اهل بحث و محاجّه هم بود. از فتنه شوم 88 تا همین فتنه اخیر جماعت هیز و هرز، بی پروا وسط جمع می رفت و با آنها صحبت و گاه مجادله می کرد. شبهاتشان را جواب میداد. می گفت اگر شما با دو تا شعار دادن فکر کردید مبارزید و انقلاب کرده اید من در انقلاب 57 وسط میدان بودم، در جنگ خط مقدم بودم، اسیر بودم و شکنجه شدم، بابت عدالت و حق طلبی از بعضی مأمورها و مسئولان کتک و تهمت خوردم، اما عملکرد کسی را پای انقلاب و نظام نمی نویسم. حرف دارید مرد باشید و بگویید و پایش بایستید. آشوب بلند نکنید که دودش اول به چشم خودتان می رود... اغلب او را می شناختند. با منطق او و به احترام دغدغه ای که برای خون شهدا داشت کنار می کشیدند.

 

 

حسین را چند بار بی دلیل بازداشت کردند، در زندان کتکش زدند، در یک روز دوبار خانه اش را تفتیش کردند که خردش کنند، شلاقش زدند، بابل تنها شهری است که یک پاسدار جانباز آزاده و نویسنده با سابقه بیماری قلبی را در آن شلاق زدند و البته صدایی از کسی برنخاست. حضراتی که برای پرونده تخلفات مالی دانه درشتها و یا نورچشمی ها و بستگان و وابستگان ریش گرو میگذارند در قبال مظلومیت بچه بسیجی ها سکوت می کنند. هر تهمتی که دلتان بخواهد از عضویت در موساد تا شبکه منافقین و مالی و اخلاقی و ضدیت با انقلاب و رهبری و... نثارش کردند، جواب سلامش را نمی دادند، رد صلاحیتش کردند و.... بعضی از آنها بعدها از او عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدند، بعضی هم نه. حسین هم بخشیدشان مثل همیشه با همان لبخند.

 

یک بار رفت پیش رییس دادگستری استان، حرفهایش را رک و راست و تند و تیز زد. از دست قوه قضاییه شاکی بود. اما برخورد پدرانه ایشان را که دید منصفانه نوشت: "اگر یک روحانی میتواند اینقدر خوب باشد پس رسول الله دیگر چگونه بود. کاش همه قضات از حاج آقای اکبری درس بگیرند." اینطور نبود که فقط ایراد بگیرد. حرف حق را میزد تأیید باشد یا تکذیب.

 

هیچ وقت کم نیاورد. به همه مشکلات و مانع تراشی ها لبخند می زد و باز هم پای نظام و آقا و شهدا می ایستاد، باز هم جریان ساز و حرکت آفرین بود. هر مناسبتی می ایستاد وسط شهر، موکب راه می انداخت، ایستگاه صلواتی می زد، علم انقلاب و شهدا را بر می افراشت، باز هم می نوشت و افشا می کرد و منتقد بود. شاید بعضی مصادیق قابل مناقشه باشد، اما کسی با این سن و سال و بیماری قلبی و سابقه ایثارگری و پاسداری و جایگاه پژوهشی و ... اینطور با نشاط و انگیزه پای انقلاب و دین خدا بایستد و تهمت ها و حرفهای مفت را به جان بخرد و کم نیاورد، یک اسطوره است. به قول آن پیر آزاده، خیلی مرد است.

 

 

آخرین فایل تصویری که از حسین بیرون آمد در دفاع از انقلاب و ضرورت تبیین اهداف و دستاوردهای آن بود، آخرین متنی که از او منتشر شد در اعتراض به آزادی اکبر طبری و تبعیض در برخورد با دانه درشت ها بود و آخرین کاری که داشت انجام می داد حضور در موکب غدیر و جشن ولایت و شادی مردم بود. همان جا هم دست در دست احمد کاکا و نیما سرمد و سایر دوستان شهیدش، مست باده وصال شد و به مردستان سرخ امام عدالت پیوست؛ در جوار ابوذر و عمار و مالک.

 

حسین هیچ وقت اسیر نبود، همیشه آزاده بود. هیچ گاه نترسید، بازنشست نشد، باج نداد و باج نگرفت. دوستانی که دلشان برای حسین می تپد و می خواهند خوشحالش کنند یادشان باشد حسین کیف میکرد از شهدا بگوید و عشق میکرد از عدالت سخن براند.

 

کتاب شب موصل را بخوانید. خاطرات منحصر به فرد حسین از دوران جنگ و آزادگی است که حوزه هنری منتشر کرده. یک کتاب هم درباره ابتکارات جنگی دارد که جالب است. یادداشتها و مقالات پژوهشی اش پیرامون دفاع مقدس در نشریات مختلف به خصوص ماهنامه سبزسرخ منتشر شده. امیدوارم یکی همت کند آنها را هم جمع آوری کرده و در اختیار علاقمندان قرار دهد.

 

مصاحبه با محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل (قسمت اول) :: اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حوزه انقلابی، پاستوریزه نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۴:۴۹ ب.ظ

امام خامنه‌ای: حوزه علمیه باید انقلابی بماند

 

چند روز دیگر میخواهند تعدادی از طلاب را به دیدار سالانه با آقا ببرند. همه شان هم خوب و محترم و بزرگوارند اما طبق معمول گزینش ها برای ارائه مباحث منتخب، سمت و سویی را اتخاذ نموده که آزاری برای کانونهای قدرت نداشته باشد. در سالهای اخیر طلاب جوان و اندیشمند با کار و دقت و تحقیق شبانه روزی صاحب مکتب و سخن و نگاه نو پیرامون حل بسیاری از معضلات جامعه هستند که به مذاق برخی از صاحبان قدرت خوش نمی آید.

اسلامی و انسانی سازی علوم، اصلاح سبک معماری، طب سنتی، بانکداری و اقتصاد مردم محور، عدالت آموزشی، هنر و رسانه منطبق با مبانی دین، صنعت و اصلاح ساختار تولید با نفی واسطه گری، ازدواج و خانواده، نظام اداری با رویکرد خدمت محور و نفی فرهنگ ریاست و منفعت طلبی، پیوست فرهنگی در تصمیمات حاکمیتی و ... حرفهای تازه و راهگشایی در چنته جوانان صاحب فضل و انقلابی حوزه قرار دارد که البته منافع کارتل ها و مجامع دلال مسلک و رانت خوار و باندهای چپاولگر خیمه زده بر بازار مسکن و خوردو و دارو و رسانه و کنکور و ... را به خطر می اندازد.

طلاب انقلابی معتقد به نظام اسلامی و منتقد نظام دیوانسالاری در این روزها خواهند کوشید نگاه پاستوریزه و کارمندی به حوزه را که مطلوب صاحبان عافیت طلب قدرت است به چالش بکشانند. شاید شاهد تغییراتی در نشست آتی با آقا باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منفعل نباشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

پیام تبریک مقام معظم رهبری به مناسبت سال 1400 | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 

این‌جور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.
استکبار در صدد آن است که کلیشه‌های مورد نظر خودش را به همه‌ی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همه‌ی اینها میخواهند آن کلیشه‌های خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطه‌طلبانه است؛ با این رویکرد سلطه‌طلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دست‌کاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و به‌کار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند.۱۳۹۴/۰۶/۱۲ مقام معظم رهبری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مطالعه لذیذ!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۲۶ ب.ظ

مشخصات، قیمت و خرید کتاب انسان 250 ساله حلقه دوم اثر جمعی از نویسندگان  انتشارات موسسه ایمان جهادی | دیجی‌کالا

 

مطالعه کتاب انسان 250 ساله مقام معظم رهبری را در سحرگاه 23 رمضان المبارک به اتمام رساندم. از مهمترین ویژگی های شخصیتی مقام معظم رهبری، قدرت فکری ایشان است. اگر چه در مبانی منطق، هر انسانی حیوان ناطق و متفکر است اما حقیقت آن است که حتی هر مجتهدی متفکر نیست. قدرت تفکر یک مرحله بالاتر از توان تشخیص و استنباط است. برای همین است که آثار مجتهدین به طور معمول به فراموشی سپرده میشود و یارای باز کردن گره خاصی از جامعه را ندارد اما آثاری مثل کتب شهید مطهری که با توجه به نیاز جامعه و مبتنی بر دانش سودمند دینی و تسلط به آرای اصیل اسلامی و اشراف بر فحوای مکتب وحی به مرحله تدوین رسیده همچنان پویا و راهگشاست.

یک جایی هم خوانده بودم که حضرت امام بعد از شهادت استاد مطهری از سید علی خامنه ای به عنوان بهترین گزینه برای پر کردن خلأ وجود آن اندیشمند شهید در محافل علمی یاد نمودند.

دشمنان نظام نیز البته در سالهای اخیر بعضا زبان به اعتراف گشوده و توانایی فکری رهبری در گذر دادن کشتی انقلاب از بحرانهای نفس گیر جهانی و تمدنی را ستوده اند.

به موازات کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ایده نگارش کتاب انسان 250 ساله در زندان ستمشاهی به ذهن سید علی خامنه ای خطور کرد. برداشت حقیر که البته به صرف مطالعه سر و گوشی در فضای سیاسی دهه پنجاه آب داده ام این است که رقابت جذاب و گیرا و البته انحرافی اندیشه مارکسیسم در تقابل با تفکر سرمایه داری و مصادره انقلابی گری در مجرای چپ و گرایش به کمونیسم، اندیشمندان مبارزی چون سید علی را بر آن داشت تا حقایق ناگفته اسلام در ضرورت عدالت محوری و بیان ابعاد اجتماعی و حکومتی دین را با نظم و جدیت بیشتر به مخاطبان جوان منتقل نمایند.

راستش را بخواهید کتاب انسان 250 ساله یک ضعف خارجی دارد که مربوط می شود به دخالت یکی از محققین که اگر چه نیت پخته تر کردن بحث را داشت اما با افزودن قطعاتی از سخنرانی های مقام معظم رهبری به خصوص در فصول ابتدایی کتاب و تکرار بعضی عبارات مشابه، خواننده را اندکی به ملال می اندازد.

از این ضعف کوچک که بگذریم مطالعه کتاب انسان 250 ساله را به همه دوستان سفارش می کنم. به خصوص عزیران طلبه در منبرهای مناسبتی خود نیز با بهره گیری از غنای تحلیلی کتاب مذکور، وزن علمی خود را افزایش داده و مخاطبان را با دستی پر تر از چشمه معارف دین سیرآب خواهند نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کدام استقلال کدام پیروزی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۱۰ ب.ظ

کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟! | مسعود ده نمکی

 

به دوستان حزب اللهی خودم توصیه میکنم مستند کدام استقلال کدام پیروزی ساخته مسعود ده نمکی را که نزدیک به دو دهه از تولید آن میگذرد حتما تماشا کنند.

مملکت به بعضی دو قطبی سازی ها نیاز دارد. اگر جایی با دو قطبی مخالفت میشود سر موضوعاتی مثل تقسیم قدرت و رقایت انتخاباتی است. 

اگر درگیری بر سر حجاب نباشد و بچه های انقلابی بیکار شوند میروند سر مباحث عدالتخواهانه که مثلا پرونده اختلاس فولاد مبارکه چه شد؟ چرا بعضی دانه درشتهای متهم اقتصادی آزاد هستند؟ چرا بعضی زعمای معنوی شهرها با مفسدان اقتصادی حشر و نشر دارند؟ چرا رانت؟ چرا تبعیض؟ چرا شکاف طبقاتی؟ چرا بی عدالتی در آموزش و اجتماع و...؟!

یک عده خنگ شکم سیر و شهوت زده راه بیفتند مطالبات مردم را به بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان و سلف مختلط و... تقلیل داده و تحریف کنند، جماعت ارزشی هم طبعا غیرتشان اجازه سکوت نداده و درگیری ایجاد میشود. قوه قهریه نظام هم این دست و آن دست و پاسکاری کند و اجرای قانون را معطل نگه دارد. چند صباحی مسئولان و مدیران و از مابهتران در حاشیه امن به سر ببرند. این جمله آقا که فرمود امر به معروف و نهی از منکر واجب است به خصوص در حوزه مسئولان، اگر اجرایی میشد صلاحیت و عدالت کانونهای قدرت و ثروت زیر سوال می رفت. بسیجی ها بیکار شوند برای شان سوال پیش می آید چرا در شعاع دو کیلومتری مسئولان و بستگانشان جوان بیکار پیدا نمیشود؟ چرا بانکها در خدمت سرمایه دارها هستند؟ چرا چهار هزار نفر اول ورودی کنکور از مدارس غیر دولتی هستند؟ چرا نظام دیوانسالار حکومت مستضعفین در خدمت طبقه سرمایه دار است؟ بچه های مسئولین خدمت سربازی را کجا میگذرانند؟ چرا با حقوقهای نجومی برخورد نشد؟ و...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ناامیدی از نظام خوب است یا بد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۳۲ ق.ظ

بعضی از نیروهای انقلابی به اینجا رسیده اند که نظام عمدا دنبال قطع کامل نرم افزارها و شبکه های ارتباطی مخرب مجازی بیگانه نیست و در حالیکه میتواند با کاستن از پهنای باند اینستاگرام و... مانع از فعالیت فیلترشکن ها شود با چشمداشت به درآمد حاصل از فروش اینترنت و افزایش مصرف سودآور آن که ناشی از اجرای ناقص برنامه فیلترینگ است نسبت به حذف کامل شبکه های مذکور اقدام نمیکند.

بعضی از بچه های حزب اللهی به این نتیجه رسیده اند نظام همانطور که در اجباری نمودن قانون استفاده از کمربند ایمنی و استفاده از ماسک و... محکم ایستاد میتواند در نظارت بر قانون عفاف و حجاب نیز محکم بایستد اما با توجه به رویکرد انتخاباتی و سیاسی جناحها به صرف ایجاد درگیری بین لایه هایی از مردم و مشغول سازی ملت به هم اکتفا نموده و هیچ برنامه و عزم خاصی چه در زمینه فرهنگی و چه در زمینه انتظامی برای کنترل وضعبت بغرنج جامعه ندارد. جالب آنکه برخلاف فتوای مراجع، اجازه ورود بانوان برای تماشای مسابقات ورزشی مردان نیز صادر شده است.

عده ای از بدنه نیروهای انقلاب به اینجا رسیده اند نظام از ماجرای درگیری بر سر مساله حجاب خیلی هم متضرر نشده است. ماجرای مهسا امینی بلافاصله بعد از افشای پرونده محیرالعقول اختلاس فولاد مبارکه بوده که حتی اگر بپذیریم در بخشهایی از این گزارش اغراق صورت گرفته سرنوشت بخشهای غیراغراق آمیز پرونده در هاله ای از ابهام فرو رفته است. جسته و گریخته خبرهایی از تبرئه بعضی از چهره های شاخص متهم در پرونده های اقتصادی نیز به گوش میرسد. نظامی که توانست ظرف دو سه روز جمعیت عظیم معترضان فتنه 88 که از میدان آزادی تا میدان امام حسین را مملو از حضور میلیونی خود ساخته بودند کنترل نماید در کنترل اوضاع اغتشاش توسط چند جوانک فریب خورده که با اولین سیلی به گریه و ندامت می افتادند تعلل ورزید و در این اثنا سود سرشاری از افزایش قیمت ارز و طلا، حاشیه رانده شدن مطالبات اصلی مردم مستضعف و ... به دست آورد!

فارغ از میزان صحت و سقم این تحلیل ها بیم آن می رود بدنه ای از نیروهای ارزشی به مرور با عبور از دولت و نظام، عملا تبدیل به اپوزیسیون حزب الله! گردیده و صف جدیدی از مطالبه گری فرا حاکمیتی را تشکیل دهند.

اصل این سخن که رقبای رییسی و نفوذی های دولت قبل از خالی شدن بدنه حامیان وی خوشحال میشوند سخن بیراهی نیست و البته دولت رییسی نیز عملا نشان داده از هوش و ذکاوت لازم برای کنترل اوضاع و برنامه ریزی فرهنگی برای تغییر در شرایط موجود بهره چندانی ندارد.

اما میشود به موضوع از زاویه ای دیگر نیز نگریست.

بر اساس ادبیات رایج در کلام مقام معظم رهبری، بین نظام اسلامی (امت و امامت) با نظام دیوانسالار (قوای مجریه و مقننه و...) تفاوت وجود دارد. آنچه که در تقسیم بندی راهبرد کلان تحقق تمدن اسلامی نیز در کلام رهبری مشهود است ما اگر چه به نظام اسلامی (اصل حاکمیت دینی، ولایت فقیه و آرمانگرایی اسلامی) رسیده ایم ولی هنوز شاهد تحقق دولت اسلامی (مجموعه قوا و ساختار دیوانسالار کشور) نبوده ایم.

مقام معظم رهبری که بارها بر ضرورت برافراشته نگاه داشتن علم مطالبه گری تأکید داشته اند خود بالاترین مطالبه گر از مسئولان تنبل و انقلاب گریز و فراری از عدالت است. ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان، مقابله با شکاف طبقاتی، نفی تجمل طلبی، لزوم تحقق عدالت اجتماعی، ضرورت رفع بی عدالتی در نظام آموزش، برخورد با حقوقهای نجومی، تعقیب قانوندانهای قانون شکن، ایجاد کرسی های آزاداندیشی، سر و ساماندهی به صنایع داخلی و ارتقای کیفیت اسف بار خودروسازی و... نمونه هایی از خط و مشی ترسیمی رهبر متفکر انقلاب برای جریانهای انقلابی و عدالتخواه است که البته هیچگاه بر مذاق مسئولان در سطوح مختلف از جمله شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، شوراهای تأمین و ... خوش نیامده است.

به نفع نظام اسلامی و جریان اصیل انقلابی است که مطالبات دینی را فراتر از مقوله حجاب به گفتمان و فرهنگ عمومی تبدیل نمایند. قطعا بر سر مساله حجاب کوتاه نخواهیم آمد اما حجاب تنها بخشی از برنامه و مطالبه دین از حاکمیت است. ضرورت اصلاح ساختار اقتصادی، نفی تبعیض و رانتخواری، ایجاد بستر مناسب برای رشد فرهنگی و تعالی جامعه، برخورد با دانه درشتهای مفسد، توجه به گسترش عدالت اجتماعی، حمایت قاطع از مستضعفین و ... بخش های دیگری از آموزه های مکتب جامع و جهان شمول اسلام است که تجربه نیز ثابت نموده داعیه داری در برافراشته نگاه داشتن مجموعه مطالبات دینی و عدم نگاه موضعی و سطحی و گزینشی به احکام دین منجر به جلب اعتماد مردم و تحکیم پایه های حاکمیت اصیل اسلامی خواهد گردید.

ناامیدی از نظام اداری کشور، همان طور که بعضی مسئولان میز خود را مساوی با نظام دانسته و حفظ آن را از اوجب واجبات می شمارند اگر به این معنا باشد که هر کس که دغدغه دین و انقلاب و ولایت دارد خودش را متولی اندیشه نظام اسلامی دنسته و در پیگیری احکام و معارف اجتماعی دین منتظر مسئولان نماند، با ارزش و سازنده خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جریان حق دروغ نمی گوید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۴:۵۵ ب.ظ

جریان حق هیچ وقت نمی تواند مثل جریال باطل از تبلیغ استفاده کند. برای اینکه تبلیغ اگر بخواهد به طور کامل ذهن ها را بپوشاند، احتیاج به بازیگری، دروغ و فریب دارد و جریان حق اهل دروغ و فریب نیست. امّا جریان باطل هیچ چیز برایش مهم نیست و برای اینکه حقیقت را به شکل دیگری در چشم مردم جلوه دهد از تمام ابزارها استفاده می کند.

جریان حق در تبلیغ دستش بسته است. از هر شیوه و روشی نمی تواند استفاده کند. فقط آن چیزی که حق و واقعیت است را بیان می کند. حق و حقیقت را بیان می کند حتی اگر تلخ باشد. برای همین امیرالمومنین در مواجهه با یاران خودش گاهی آن چنان تلخ حرف می زند که هر انسانی را به تعجب وامی دارد.

امّا یک چیزهایی است که در ذهن مردم، خیلی مطلوب است، جریان باطل هیچ ابایی ندارد که آنها را به همان شکلی که مردم دوست دارند بیان کند. معاویه تملق مردم را می گفت. سعی می کرد با هر ترفند و وعده و وعیدی که است حمایت مردم را جلب کند.

مقام معظم رهبری، کتاب انسان 250 ساله ص161

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری – موسسه آموزش عالی پارسا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عفو رهبری و طلیعه فجر دوباره

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۱۴ ق.ظ

عفو رهبری چیست

 

عفو گسترده محکومان آشوبهای اخیر توسط مقام معظم رهبری که به مناسبت ایام خجسته دهه فجر و تلاقی آن با ایام شادی و سرور ماه رجب صورت پذیرفت فرصت دوباره ای برای بازبینی و نگرش مجدد بر رویکردها و افکار همگان است.

به یقین طیف گسترده ای از جوانانی که با اغتشاشگران همراهی کرده و بدون آرمان و هدف و رهبری و نظام فکری مشخصی به جنجال و آسیب و بی نظمی دامن زدند فرزندان پاک اما فریب خورده این مرز و بوم هستند که بازیچه دست رسانه های سفارش بگیر طرف قرارداد با بیگانه قرار گرفتند. خوب است این افراد که خیلی هایشان البته متنبه شده اند کرامت و بخشش رهبری که با القای بیگانه، دیکتاتورش می خواندند را مولفه ای مهم در ترمیم بینش سیاسی خویش قرار دهند. بسیاری از این جوانان متوجه شده اند که مملکت خودشان با همه ضعف ها و نقدهایی جدی که بر بعضی ساختارهای اداری و برنامه های غلط مسئولانش وارد است می ارزد به چپاولگری و ناجوانمردی اجانبی که مشکلشان نه با نظام سیاسی ایران که اساسا در دو قرن اخیر سیاستی جز استثمار و غارت و تجزیه ملتها در آفریقا و آسیا و بخش هایی از قاره آمریکا نداشته و به منظور تحقق نظام امپریالیستی و دیکتاتور مأبانه خود و کسب سود و جلب منفعت بیشتر، ابایی از نابودی انسانها ندارند. مدعیان آزادی که دستشان در خون میلیونها زن و کودک و پیر و جوان در دو قرن اخیر در سراسر جهان آلوده است هیچ گاه تکیه گاه مطمئنی برای دستیابی به آزادی و آزادگی و استقلال و پیشرفت نخواهند بود.

یک فرصت بازنگری هم برای مسئولان ایجاد شده است، تا در دهه مبارک فجر و میلاد امام عدالت و مبعث شورآفرین آخرین فرستاده خدا یک بار دیگر راه و منش و سلوک خود را با آنچه که در فرهنگ انقلاب اسلامی و نهج البلاغه علی و رسالت نبوی نهفته است قیاس کنند. مسئولان باور کنند که در مواردی راه را به اشتباه طی کرده و با رفتارها و گفتارهای متناقض خود باعث بی اعتمادی مردم و غلتیدن لایه هایی از جوانان به دامان دشمن گردیده اند.

نیروهای مستقل انقلابی نیز با بازبینی در اندیشه ها و مطالبات خود، همّ و غمّ بیشتری را باید صرف اصلاح امور قرار دهند از یقه گیری مسئولان خاطی و کم کار و تنبل تا ترویج اندیشه های انسان ساز و تمدن آفرین اسلام ناب، رسالتی سترگ بر گرده رهروان بی ادعا و مستقل مکتب عدالت و آزادگی سنگینی می کند.

فجری دوباره را شاهد خواهیم بود اگر انقلابی از درون را بر مبنای معارف وحی، دگر بار در بطن اندیشه و رفتار خویش رقم بزنیم. یادمان نرود که ورای همه دستاوردهای مادی تحسین برانگیز انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف علمی و صنعتی و عمرانی و ... آنگونه که از مرام خمینی در پیام تاریخی فتح الفتوح بستان و بیت المقدس و ... بر می آید، بالاترین خون آورد انقلاب، احیای فطرت ها و تربیت جوانان مومنی است که در زمره اصحاب ناب و مخلص رسول الله در صدر اسلام شمرده شده و انسانیت را فراتر از تمنیات مادی در روح کمالگرا و تعالی خواه خویش به منظور تحقق مدینه فاضله مهدوی و اجرای فرامین الهی می جویند. در عرصه فرهنگ و سازندگی و معرفت بخشی و حق باوری، تلاشی مضاعف را باید متقبل شویم. عهد کنیم برای خدا کم نگذاریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیت الله سید علی خامنه ای

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۲۸ ق.ظ

KHAMENEI.IR

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکست آخرین شاه این کشور، مردم با شرکت در انتخابات به قانونی رأی دادند که تشکیل حکومت اسلامی به رهبری یک دانشمند دینی سیاستمدار (ولایت فقیه) را به رسمیت می شناخت.

بر اساس خواست مردم، رهبر ایران حتماً باید "آیت الله" باشد. آیت الله به دانشمند دینی گفته می شود که با رفتار و گفتار خود مردم را به سوی خدا دعوت می کند. آیت الله سید روح الله خمینی، نخستین رهبر ایران اسلامی بود و بعد از ارتحال ایشان، آیت الله سید علی خامنه ای عهده دار رهبری مردم ایران گردید.

آیت الله سید علی خامنه ای در ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ شمسی/ ۲۸صفر  قمری۱۳۵۸/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹ میلادی در شهر مشهد به دنیا آمد. پدر او نیز دانشمندی دینی و ساده زیست بود.

ایشان در اوایل نوجوانی دروس حوزه های علوم دین را آموخت و با توجه به استعداد قابل توجهی که در آموختن علم داشت به درجات بالای تحصیل علوم دین رسید. او در حوزه های علمیه شهرهای مشهد و نجف (کشور عراق) و قم نزد استادان بزرگ زمان خود به آموختن علم و اخلاق پرداخت.

او در ضمن آموختن، به آموزش نیز توجه داشت و در جوانی استادی موفق به شمار می آمد. در علوم مختلف دینی صاحب نظر شد و آثار بزرگی را تألیف و منتشر نمود. او به ادبیات و هنر نیز علاقمند بود، شعر می گفت، رمان های معروف دنیا را می خواند و در موسیقی نیز مطالعه می کرد و به تاریخ ملت ها مسلط بود.

ظلم حکومت شاه بر او گران آمد و در سخنرانی های خود در شهرهای محتلف کشور به افشای ماهیت آمریکایی رژیم شاه و بیان معارف اسلامی در ضرورت تشکیل حکومت دینی مبتنی بر اراده مردم و حفظ استقلال و خودکفایی و عدالت می پرداخت. این سخنرانی ها و مقالات و کتب و ترجمه های وی در نهایت باعث شد بارها به زندان بیفتد و شکنجه و تبعید شود.

بیداری، حضور و استقامت مردم بالاخره منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط حکومت 2500 ساله پادشاهی شد. آیت الله سیدعلی خامنه ای در فعالیت های مهمی چون عضویت در شورای انقلاب، تدوین قانون اساسی، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و... حضور تأثیر گذار داشت. با حمله ارتش عراق و اشغال بخش هایی از خاک ایران که با حمایت آمریکا و بعضی از کشورهای غربی صورت گرفت، آیت الله خامنه ای به جبهه های جنگ شتافت، سلاح در دست گرفت و همراه با جوانان رزمنده به دفاع از کشور خود پرداخت. او یک بار نیز در تهران موقع سخنرانی مورد سوءقصد تروریستی قرار گرفت که دست راست وی آسیب دید و از کار افتاد. مدتی بعد ایشان با رأی قاطع اکثریت مردم ایران –که دوبار پیاپی اتفاق افتاد- به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب گردید.

بعد از رحلت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی، نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری با اکثریت آراء، سید علی خامنه ای را برای رهبری مردم برگزیدند.

جمهوری اسلامی ایران با توجه به مبارزاتی که بر ضد امپریالیسم و استکبار جهانی داشت از ابتدای پیروزی بارها مواجه با توطئه های دشمن از قبیل جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و انواع تحریم ها، کودتا، ترورها، خیانت و جاسوسی، جدایی طلبی در مناطق مرزی، تهاجم فرهنگی و ... بود. در همه این حوادث، مردم با وحدت خود و با هدایت رهبر انقلاب توانستند از شرایط دشوار عبور کنند. این توطئه ها در دوره رهبری آیت الله خامنه ای نیز با شدت ادامه یافت؛ اما خود دشمنان نیز بارها اعتراف کردند که هوشمندی و مدیریت رهبر ایران در آگاهی بخشی و استفاده از ظرفیتهای مردمی مانع از به سرانجام رسیدن توطئه ها شده است.

 نگاه جامع آیت الله خامنه ای به پیشرفت کشور به منظور جبران عقب افتادگی های های زمان شاه و آسیب های سنگین ناشی از دوران جنگ و... در راستای دستیابی به تمدن نوین اسلامی در همه جهات اقتصادی و فرهنگی و... و ارائه الگو برای ملت های آزادی خواهی قرار داشته است که قصد دارند روی پای خود ایستاده و از وابستگی به ابرقدرتها در امان بمانند.

از این رو است که ایران در این سالها به رغم همه تحریم ها و کارشکنی ها توانسته است در زمینه تحقیقات علمی و فن آوری در سطح جهان درخشیده و به نقطه قابل توجهی برسد. کشوری که در ابتدای پیروزی انقلابش، نهضت "سواد آموزی" را به منظور توسعه توانایی خواندن و نوشتن آغاز کرد، سی سال بعد به "نهضت تولید علم" روی آورد. ترور دانشمندان و نخبگان این سرزمین نشان دهنده حیرت و عصبانیت دشمنان از پیشرفت مردم ایران است. ایران اسلامی هم اکنون تنها کشور تولیدکننده صنعتی بیوایمپلنت، رتبه هشتم صنعت هسته‌ای، رتبه ششم در تولید زیردریایی، رتبه دهم در فناوری لیزر، رتبه هشتم در چرخه کامل فناوری فضایی، رتبه چهارم در علوم باروری و ناباروری، دومین کشور دارای فناوری ساخت پهپاد رادارگریز، دومین ارتش سایبری دنیا، رتبه اول در فناوری نانو و دومین کشور دارای دانش طراحی و ساخت هواپیمای استراتژیک خورشیدی در جهان است. در علوم انسانی نیز پیشرفتهای چشمگیر ایران اسلامی مورد توجه اندیشمندان دنیا قرار گرفته است.

علاوه بر رشد علمی جامعه ایران که سرآمد منظقه خود گردیده، تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی در تحولات جهانی، عزم ایران را برای صدور آموزه های انسانی و الهی و ارائه الگوی "مردمسالاری دینی" به عنوان راه نجات ملت ها از وابستگی و سرخوردگی به اثبات می رساند.

از نگاه آیت الله خامنه ای، بیداری ملت ها و سلامت و توانمندی رهبران، منجر به استقلال جوامع و هدایت توانایی ها و ظرفیت های ملی و مردمی در راستای استقلال و سربلندی کشورها و دستیابی به جامعه متعالی و سالم و اخلاق محور و پیش رو خواهد گردید. باور "ما می توانیم"، شعاری عملی و نقشه راه و زمینه ساز پیشرفت و شکل گیری جوامع خودکفا و مستقل و متمدن به شمار می آید، فرهنگی سازنده که همواره در آثار فکری و هنری سلطه گران و سیاستهای رهبران زیاده خواه استکبار و عناصر وابسته شان به منظور اسارت و عقب نگاه داشتن ملتها مورد تمسخر و تحقیر قرار می گیرد.

آیت الله خامنه ای مانند امام خمینی(ره) از نظر اقتصادی و معیشتی همواره در سطح پایین ترین اقشار مردم زندگی نموده و با دردها و مشکلات آنها از نزدیک آشناست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مستند، ناقص و سطحی بود

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۱۰ ق.ظ

مستند «به بهانه آزادی» پخش می‌شود

 

امیدوارم سطح تحلیل مسئولان ارشد نظام در محدوده نگاه سازندگان مستند "به بهانه آزادی" نباشد. این مستند بیشتر چیزی شبیه بولتن تصویری یکی از نهادها و خبرگزاری وابسته بود و نتوانست نگاه عمیق و تحلیلی جامع درباره اغتشاشات اخیر ارائه دهد. درست مثل این می ماند که کتابی را از نیمه باز کرده و بخوانیم و مقدمه و سیر و گره های قصه را قبل از رسیدن به اوج داستان نادیده بگیریم.

اینکه بعضی سلبریتی ها در دامن زدن به آشوبها و تحریک افکار عمومی و انتشار مطالب کذب نقش اساسی داشتند حرف درستی است و باید دید آیا دستگاه قضا شهامت برخورد بی اغماض با آنها را خواهد داشت یا نه اما باید به این پرسش هم پاسخ داده میشد که چه کسانی در این سالها به سلبریتی سازی در کشور دست زده اند و هر روز آنتن صدا و سیما و جشنواره های رنگارنگ نهادها و سازمانها را با بزرگ نمایی از قهرمانان پوشالی پر کرده اند؟ چه کسانی اسب تراوای دشمن را آزادانه به درون خانه های مردم راه دادند؟ چرا سالهای سال است هیچ مسئولی پیگیر وضعیت اسف بار فضای بی در و پیکر مجازی که از فروش کودک تا اسلحه و مشروبات الکلی و روابط نامشروع در آن موج میزند نبوده است؟ چه کسی باید یقه مسئولان را بابت ترک فعل در عرصه فرهنگ بگیرد؟ سالهاست که توجهی به رسوخ معضل بی هویتی در نسل جوان نداریم و مدارس و دانشگاهها را به حال خود رها کرده ایم تا تبدیل به کشتزار تفکر شوم دشمن شود.

چرا عملکرد ضعیف مسئولان دو رو و بی تدبیر دولت قبل و نقش آن در ایجاد کینه و عقده نسبت به نظام بیان نمی شود؟ آن قدری که مستندسازان محترم تلاش کردند عدالتخواهان را در ردیف اغتشاشگران نشان دهند انصاف نداشتند حتی اشاره ای به مطالب روزنامه های هوچی گر اصلاح طلب کنند که چگونه بر تنور آشوبها می دمند و به اوباش هرز و هیز، غذای فکری و خوراک معنوی می رسانند. همین اصرار بر بستن دهان منتقدان دلسوز و پرونده سازی برای عدالتخواهان بود که باعث شد عَلَم مطالبه گری از دایره نظام خارج شده و دست کسانی بیفتد که اساسا عرقی نسبت به دین و میهن ندارند و سطح دغدغه های ملت مظلوم و نجیب را در حد سلف مختلط و آغوش رایگان و رابطه با جنس مخالف تقلیل دهند.

چرا تبعیض ها و بی عدالتی ها و تناقضات رفتاری و گفتاری مسئولان که مسبب گسترش بی اعتمادی مردم به نظام دیوانسالار کشور است مورد توجه قرار نمی گیرد؟ چرا کسی حواسش به مانور قدرت باندها و عناصر دانه درشت فساد در سطح شهرها نیست که با پولهای بادآورده خود به دفاتر بعضی ائمه جمعه و نمایندگان خبرگان نفوذ کرده و به ریش ملت میخندند و آه از نهاد دلسوزان و پابرهنگان نظام بلند میکنند؟ شما شهامت ندارید برخلاف همان بولتن های خودتان یقه زنگنه و جهانگیری را بابت حراج بیت المال بگیرید. حاضرید جواب بدهید چرا عنصر مشکوکی مثل حسن فریدون که از ماجرای مجلس دوم و تشکیل مجمع عقلا که به دستور امام تعطیل شد تا دخالت در ماجرای مک فارلین و دیدار با جاسوس صهیونیست که در کتاب "تماس" حسن عباسی منتشر گردید و مستندات آن باعث تبرئه وی در دادگاه شد به راحتی در ساختار قدرت رشد نموده و با کسب عالی ترین مناصب حکومتی در پی اجرای برنامه های خیانت بار فرهنگی غرب از جمله سند بیست سی و پر و بال دادن به نفوذ مجازی دشمن برآمد؛ در حالی که بهترین فرزندان این مملکت به صرف انتقاد از صاحبان قدرت به راحتی از ساختار سیاسی کشور حذف می گردند.

منحصر دانستن علت آتشی که در ماههای اخیر برافروخته شد به عناصر دست چندمی و دون پایه ای چون علی کریمی و مهناز افشار یادآور تکاپوی رسانه ای برای نسبت دادن رهبری آشوبهای کوی دانشگاه در سال 78 به منگلهای بی ریشه ای معروف به منوچ و ملوس است که در نهایت باعث ایجاد حاشیه امن برای مسببان اصلی حوادث و بستر سازی جهت تداوم آشوبها در فرصتی دیگر جهت باج خواهی سیاسی و جناحی رقبای انتخاباتی خودتان است. رقبایی که البته به رغم همه دعواهای زرگری، رفیق گرمابه و گلستان آخر هفته ها و تعطیلات در ویلاها و خوش نشینی های شبانه و شریک بنگاهها و هلدینگ های غول پیکر تجاری تان هستند.

امیدوار بودیم و البته هنوز هم هستیم غربت بچه های بی ادعای بسیج و انتظامی و واجا و خون شهیدان مظلومی چون آرمان علی وردی و عبدالواحد ریگی و مهدی زاهدلویی و سجاد شهرکی و ... و سیدالشهدای آشوبهای اخیر سید روح الله عجمیان که معارف نهفته در ضمیر پدر و مادرش عصاره فضائل انقلاب خمینی و ماکتی زیبا و مختصر از تمدن الهی اسلام بود تلنگری برای بیداری مسئولان تأثیرگذار کشور در توجه ریشه ای به انحرافات و حل معضلات فرهنگی و آموزشی و اداری و اقتصادی مملکت امام عصر(عج) باشد.

بزرگترین مطالبه گر، منتقد و عدالتخواه این کشور شخص رهبری انقلاب است که شما یقه سفیدهای همیشه در صحنه چپ و راست، متوقف در داعیه ولایت مداری لفظی و بی عمل، شِکوِه و اعتراض ایشان از بی عدالتی در آموزش، شکاف طبقاتی، تجمل گرایی مسئولان و... تا تأکید بر گسترش عدالت اجتماعی، نجات صنعت خودروسازی، حمایت از تولید ملی، توجه به زیرساختهای فرهنگی، ضرورت ارائه الگوهای بومی، برخورد با حقوقهای نجومی، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، تقویت هویت ملی و دینی، اصالت و محوریت خانواده و تربیت فرزند، اصلاح سبک زندگی، مهار بازی دشمن در فضای مجازی و.... را نادیده انگاشته و بار ویرانی و انحراف و اشتباهات نظام دیوان سالار را بر دوش نظام معنوی امت و امامت تحمیل کرده اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یکی دیگر از حرفهای بر زمین مانده رهبری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۰۰ ب.ظ

KHAMENEI.IR

 

محیط دانشگاه به خاطر برخی از مشکلات فرهنگی، آن محیطی که مورد انتظار در نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است، نیست؛ یعنی زیاد اتّفاق می‌افتد که یک جوانی با زمینه‌های مذهبی، با زمینه‌های انقلابی، با زمینه‌های فکریِ خوب وارد دانشگاه بشود و خالی از این زمینه‌ها یا بسیاری از این زمینه‌ها از دانشگاه خارج بشود؛ این وجود دارد، این میراث گذشته‌ی دانشگاه‌های ما است. ‌همان ‌طور که عرض کردم، مهندسیِ دانشگاه در کشور ما از اوّل برای این نبوده است که تدیّن و وابستگی به استقلال فکری و فرهنگی در آن شکل بگیرد [بلکه] ‌عکس این بوده؛ این تا حدود زیادی در دانشگاه‌های ما هنوز سریان و جریان دارد. شما اساتیدِ محترم متدیّن و انقلابی باید کاری کنید که جریان انقلابی و فکری و اسلامی در دانشگاه، جریان رایج بشود.۱۳۹۸/۰۳/۰۸

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقام معظم رهبری هم در صف معترضان است!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۴۴ ب.ظ

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی

 

من نمیدانم این آمارهای عجیب و غریب بعضی مسئولان و نهادها و بولتن ها دقیقا بر مبنای کدام فرآیند علمی و پژوهشی تهیه و بررسی و اعلام میشود. مثلا اینکه مسئولی در قامت ملی می آید و میگوید بررسی کرده ایم سه درصد یا سه دهم درصد جمعیت کشور جزو اغتشاشگران هستند محل سوال و تردید است؛ اما ادامه سخنانش که می گوید فی المثل هشتتاد و سه درصد مردم هم جزو معترضینند دیگر قابل باور نیست و دستشان را در آمار سازی رو می کند.

اصلا با سیر بررسی و آمار دهی مسئولان کاری ندارم که چه میزان بر پایه روشهای علمی است و اینکه اساسا تعریف این عزیزان از مردم و اعتراض چیست؛ اما نکته اینجاست که اگر این دوستان کمی دقت و شناخت از حقایق انسان و جامعه داشته باشند باید متوجه باشند که مگر کسی پیدا می شود که نسبت به امور جاری کشور –حالا هر کشوری که باشد- رضایت صد در صدی داشته باشد، چه برسد در جامعه ای دینی با اهداف و آرمانهایی جهانی و تمدن ساز و از قضا وجود مسئولانی بعضا ضعیف و بی اعتقاد؟

اگر مسئولان میخواهند آمارشان درست و قابل باور باشد باید بر این واقعیت صحه بگذارند که تقریبا صد در صد مردم کشور نسبت به بعضی امور اعتراض دارند. حتی مقام معظم رهبری نیز در بیانات خویش به رغم تأیید راهبرد و مسیر کلی و دستاوردهای معنوی و مادی چشمگیر انقلاب اسلامی اما نسبت به برخی امور از جمله بی عدالتی در آموزش، ضعف در صنعت خودرورسازی، عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، اسراف، حقوقهای نجومی، توسعه منهای عدالت اجتماعی، شکاف طبقاتی، رفاه طلبی و رانت خواری و تجمل پرستی بعضی مسئولان و مواردی از این دست بارها اظهار گلایه و اعتراض داشته اند.

شکی نیست به طور تقریبی همه مردم ممکن است به امور جاری اعتراض و نقد جدی داشته باشند؛ اما مساله این است که چه میزان از این نقدها و اعتراضها درست و نافع و به حق یا از سر زیاده طلبی و خودخواهی است و اینکه روش بیان اعتراض در کدام چارچوب و ابزار قانونی و عقلایی تعریف و ارائه می شود؟

این که گفته شود بخشی از مردم معترض هستند هر چند با هدف جدا سازی و کوچک نمایی اغتشاشات باشد اما نشان دهنده عدم شناخت و قطع ارتباط با بدنه جامعه است. وظیفه اصلی مسئولان به جای آمارسازی های حجمی، استخراج گلایه ها و اعتراض ها و اولویت بندی برای حل مشکلات و رسیدگی به شکایتها و دردهایی است که در راستای منافع عموم و با نگاه به مشکلات اصلی خانواده ها مطرح می شود.

منتقد و معترض اصلی و جدی بعضی رویکردهای نظام، خود دلسوزان و معتقدین نظام هستند که از کژ روی ها و بد رفتاری ها و سوءمدیریت ها و سهل انگاری های برخی مسئولان و نورچشمی ها به ستوه آمده و از سر خیرخواهی و برای دفاع از حیثیت نظام اسلامی که خون آورد شهدای بی نام و نشان این مرز و بوم است، اصلاح رویه های غلط و توجه بیشتر به ولی نعمتان مملکت و رفع موانع رشد و عدالت را مطالبه می نمایند.

باور داریم هر جا بر خلاف ژست ها و ادعاهایمان از مسیر آموزه های دین و اهداف انقلاب خارج شدیم و تنبلی یا منفعت طلبی باندی و جناحی را بر تکلیف الهی و تمدنی خویش رجحان دادیم، مرتکب ظلم و مسبب ایجاد چالش و ضربه بر پیکر نظام اسلامی بوده و اعتماد مردم را تضعیف نموده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از افلاطون و ارسطو تا قالیباف و علی کریمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

تفکر چیست؟| کاردرمانی در شرق تهران| کاردرمانی در غرب تهران| کلینیک تخصصی  دکتر صابر

 

اصل وجود حاکمیت، یک ضرورت عقلی است که درهمه تاریخ در همه اقوام و ادوار مورد توافق جوامع بشری قرار داشته و بی نظمی و بی قانونی ناشی از فقدان حاکمیت کار را به شکل گیری این دریافت عقلایی رسانده که "قانون بد، بهتر از بی قانونی است."

ظلم و زیاده خواهی و کژ روی اغلب حکومتها که باور تلازم بین قدرت و فساد را رقم زده، اندیشمندان را به چاره جویی واداشت و هر یک از زاویه نگاه فلسفی یا اعتقادی خود به تبیین آرمان شهر و مدینه فاضله پرداخته اند.

وجه مشترک همه نگرشهای مرتبط با ساماندهی جوامع و تحقق حاکمیت مطلوب، -از جمهوری افلاطون تا شعبه های ماتریالیستی فلسفه سیاسی در قالب سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از ارسطو و فلاسفه یونان باستان تا مارکس و پوپر و انقلاب بالنده خمینی کبیر واصل مترقی ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و ...- لزوم پیشتازی و حکمرانی فرهیختگان و فضلا و عالمان سیاستمدار در عرصه اداره امور معنوی و مادی جوامع انسانی بوده است.

همه ایده های حاکمیتی و انقلاب ها وجنبش های مردمی –غیر از شورش ها و هرج و مرج گرایی-  به طور معمول با رهبری و هدایت صاحبان خرد و دانشمندان اعصار صورت می گرفته است.

در همین انقلاب اسلامی به رغم تنوع آرای سیاسی و فلسفی احزاب مبارز با شاه، اما محوریت کتاب و دانش، وجه مشترک همه مبارزان بود و مناظره های معروف رهبران گروههای سیاسی اسلامی یا التقاطی و الحادی که بعضا در سیمای جمهوری اسلامی در سالهای 58 و 59 پخش شده و در سالهای اخیر تبدیل به کتاب شده اند بر پایه تبیین ایدئولوژیک تئوری های حاکمیتی مکاتب بشری یا فرا بشری قرار داشته است.

اغلب مخالفان جمهوری اسلامی در صف اپوزیسیون هم تلاش نموده اند بر مبنای خرد و فلسفه و استدلال علمی برای خود وجهه ای کسب نموده و سیطره اندیشه سیاسی خود را با اثبات توان علمی و قدرت فکری خویش محقق سازند.

در سالهای اخیر اما شاهد افول جریانهای فکری در پیشبرد اهداف سیاسی هستیم.

سال 88 میدان داری امثال مخملباف و اکبر گنجی ها در جبهه اپوزیسیون نشان داد که دست حریف از تقابل فکری و علمی با نظام اسلامی تهی است و قطعا جز تکاپو در محدوده شورش و براندازی، یارای شکل دهی به نظام  پیراسته و مطلوب سیاسی را نخواهند داشت.

از این سو نیز البته در فراق مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و هاشمی نژادها و... شاهد رشد روحانیون بزرگواری بوده ایم که جز در سطح منبر و خطابه و نهایتا اداره امور اجرایی، سخنی نو و اندیشمندانه  برای برون رفت از چالش ها و حل مشکلات فکری جامعه به خصوص نسل جوان در چنته نداشته اند. سطح تراوشات ذهنی و کلامی بزرگوارانی چون سید احمد خاتمی و کاظم صدیقی و حاج علی اکبری را با عمق علمی و راهبردی مباحث شهید مطهری و بهشتی و ... مقایسه کنید. اندیشمند کسی است که تفکراتش بعد از دهها سال نیز راهگشای جامعه و نسخه هدایت و رشد مردم باشد.

با مرور زمان اما تریبونهای نظام را گاه در اختیار کسانی دیده ایم که نهایت توانشان مدیریت جهادی است و ابدا از عمق سواد و دانش و بضاعت فکری برخوردار نبوده ولی همواره تلاش دارند به منظور حفظ موقعیت سیاسی و امتیازگیری از شرایط موجود و بقای در بازی قدرت، ایده و حرفی نو و دهان پر کن اما سطحی و فاقد مبانی علمی و فلسفی را در ادبیات سیاسی کشور رایج نموده، چند صباحی نگاهها را به خود معطوف سازند و به قیمت ایجاد شبهات فکری در جامعه که ریشه در ناپختگی و جامع الاطراف نبودن تئوریهای ماستی آنان دارد جای پایی برای خود در حیطه راهبری نظام پیدا نمایند.

از دوگانه سازی مضحک و آسیب زای بین عدالت و ولایت که برخلاف نص کلام رهبری در مشروع دانستن جایگاه همه مسئولان به شرط التزام به عدالت است، ممنوع دانستن بی قید و شرط نهی از منکر مصداقی که برخلاف صریح آموزه های دین و اصل امر به معروف و نهی از منکر است تا واژه سازی های ژورنالیستی با عنوان نو اصولگرایی که در نهایت به انتقام جویی از رقبای اصولگرا و سوپر انقلابی و ضدانقلابی و خوارج خوانی عدالت طلبان و پرونده سازی برای منقدین هلدینگ یاس و سیسمونی گیت و ... ختم گردید و در این روزها در پوستینی تازه با ادعای موهوم و فاقد فرضیه و مبنای "حاکمیت نو" گراییده است سطح راهبردی جریانهای سیاسی را در حد فعالان فیک مجازی و پادوهای بولتن نویس باندهای قدرت و ثروت کاهش داد و منجر به سردرگمی جامعه گردید.

درد آن جاست که گردانهای سایبری که به شکل سازمانی از بیت المال مسلمین جهت تقابل با تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن ارتزاق می کنند مکلف به پوشش رسانه ای گسترده شبهه آفرینی مسئولان در سطح فضای مجازی و منکوب سازی حرکتهای عدالتخواهانه در پوشش دفاع بد و غلط از نظام و ولایت شدند. به نفع نظام اسلامی است که عَلَم عدالتخواهی و مطالبه گری در دست معتقدین به نظام باشد ولو از قالیباف و لاریجانی دل خوشی نداشته باشند، تا اینکه در اختیار معاندان ضد دین و انقلاب قرار بگیرد.

عدم تشخیص اولویتها توسط این حلقه های باج خواه اداری نظام و توجیه گران وضع وجود که اساس آموزه های دین را در مجرای تایید صلاحیت اقتدار خود و قبیله های سیاسی خود کانالیزه نموده و نظام اسلامی را به پایه های میز خویش گره زده اند و مبانی اخلاقی و عدالتخواهانه دین و آرمانهای سرخ و جهانی شهدا را دست و پا گیر دانسته و به انحای مختلف درصدد ایجاد تحریف در شعائر و اهداف انقلاب و داعیه مصلحت بینی های منفعت طلبانه در راستای بهره برداری بیشتر طایفه خودنظام پندار برآمده اند، جامعه جوان امروز را دچار تردیدهای بسیاری نموده و تناقض در اجرای عدالت اعم از وجوه اجتماعی یا قضایی آن باعث رویگردانی لایه هایی از اجتماع نسبت به اصل حاکمیت دینی گردیده است.

به همان میزان که محوریت لمپن های بی سوادی چون علی کریمی و سام رجبی و... میتواند جریان ضدانقلاب را به ورطه نابودی و ورشکستگی و گسست بکشاند، محوریت عناصر غیر متفکر و فاقد دانشی چون قالیباف که تلاش دارند در قامتی فراتر از ظرفیت خود ظاهر شوند نیز ممکن است منجر به توقف حرکت انقلاب اسلامی از مسیر جهان شمول تمدن سازی و اشاعه سطحی نگری و تبدیل حاکمیت دینی به شمایلی صوری و شعاری و درون مایه تهی از فحوای قرآنی و علوی گردد.

جریان سازی و پویندگی و حیات هر خط و منش فکری در همه حوزه های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... تنها با میدان داری فضلا و اندیشمندان و خردورزان جامع نگر و دوراندیش معنا و تأثیر پیدا خواهد کرد.

بازگشت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی مستضعفان، راه برون رفت از وضع موجود -که ماحصل تناقضات گفتاری و عملی مسئولان و نورچشمی هاست- و جلب اعتماد بدنه نجیب مردمی خواهد بود، که البته بازخوانی این مبانی و طرح نقشه عملیاتی آرمانهای جهانی خمینی کبیر و منظومه نجات بخش تفکر و گفتمان رهبری تنها از رهگذر بحث و بررسی و مداقه صاحبان فضل و نخبگان خردمند و سالم و مستقل حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مخاطب آقا فقط بسیجی ها نیستند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۵۱ ب.ظ

گردهمایی بزرگ بسیجیان تهران

 

آقا ضرورت بازخوانی و توجه به پیام زنده امام در سال 67 خطاب به بسیجیان را مورد تأکید قرار داد.

دو قسمت از این پیام، مسئولان را نشانه رفته که باید توجهی جدی به آن داشته باشند.

"می‌دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت"

این قسمت را باید مسئولانی مورد عنایت قرار دهند که با سوءاستفاده از قدرت خود همواره درصدد خاموش نمودن صدای بسیج بوده اند و بر خلاف نظر رهبری که مهم ترین جلوه امر به معروف را در حیطه مسئولان توصیف نموده با آمران به معروف بد تا کرده و برای منتقدان انقلابی پرونده سازی می نمایند.

" بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت"

امام رحمت الله علیه یکبار در بدو تشکیل بسیج از ضرورت شکل گیری ارتش بیست میلیونی یاد کرد و دوباره بعد از جنگ تحقق این مهم مغفول را مورد تذکر قرار داد.

عزیزان مسئول که در عزل و نصب فرماندهان پایگاهها به خصوص دفاتر بسیج دانشجویی دخالت بی جا میکنند وباعث بروز اختلاف میشوند، عزیزان مسئولی که نتوانستند بسیج را در وزن الزامات روز جامعه رشد ببخشند، عزیزان مسئولی که جاذبه بسیج برای جوانان را از دستور برنامه های فرهنگی خارج نموده و به صرف فعالیتهای گزارش کاری نمادین و حرکتهای سیاسی بسنده نمودند و این روزها جای خالی میدان داری عناصر زبده و آموزش دیده را به عینه دیدند و فریبی که بعضی جوانان در سایه کم کاری پایگاههای بسیج و انفعال آن در محلات دچار شدند را احساس نمودند از این پس به خودشان بیایند و بدانند که راهی بزرگ و رسالتی جهانی بر دوش دارند.

کاری کنید تفکر بسیج در همه لایه های اجتماع تأثیرگذار باشد و پایگاهها بزرگترین مأمن جوانان و منبع تغذیه فکری و فرهنگی جامعه به شمار آید.

بسیج، لاستیک زاپاس نیروی انتظامی یا ابزار قدرت طلبی جناحهای سیاسی نیست. بسیج تبلور اندیشه نهضت جهانی اسلام در بدنه مردم و تشکّل یاوران آخرالزمانی مکتب عاشوراست که قرار است در همه ابعاد فکری و علمی و هنری و رزمی و سیاسی و... پیش رو در تمدن سازی دینی بوده و بیرق اسلام ناب را با خروش و انسجام مستضعفان عالم بر تارک زمین به اهتزاز در آورد. به قول پیر میکده جماران: " خلاصه کلام، اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند."

  • سیدحمید مشتاقی نیا