اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقام معظم رهبری» ثبت شده است

عطش دیده شدن

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۲۰ ق.ظ

شعار سال ۱۴۰۳ در چه زمینه‌ای خواهد بود؟ - تابناک | TABNAK

 

بیت هم مثل یک اداره است. دهها نفر در آن مشغول به کار هستند. آدم خوب و بد دارد. آدم قوی و ضعیف دارد. بیت آقا برای ما مساوی با خود آقا نیست. مدیریت داخلی بیت باید آنقدر قوی باشد که هر کس به خودش اجازه ندهد در قامت سخنگوی غیر رسمی رهبری به اظهار نظر و جلب توجه در انظار عموم بپردازد. فضائلی چندمین بار است که تلاش دارد خودش را متصل به بالا و محرم اسرار جلوه دهد. نوع رفتار او در افشای شعار سال پیش از اعلام رهبری هم قرینه ای بر همین شهوت دیده شدن و خود مهم پنداری است. نقشه قالیبافی او در مساله حجاب برای ما حجت نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

20 فروردین، مبدأیی برای بیدارگری

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ

ما مگر آوینی را می شناختیم؟ اسمش را شنیده بودیم؟ تصویرش را دیده بودیم؟ خانه پرش صدای گرمی را روی مستندهای زیبای روایت فتح می شنیدیم بی آنکه بدانیم او کیست و چه کاره است. مقصر هم خودش بود. کجای تولیدات و آثارش اسم خودش را می نوشت؟

20 فروردین 1372، اخبار ساعت 20 شبکه دوم سیما که مختص خبرهای علمی و فرهنگی بود با اجرای آقای حسین زاده با آن سبیلی که آن موقع بین مجریان سیما منحصر به فرد بود خبر شهادت کارگردان و مستند ساز و راوی روایت فتح را اعلام کرد. رفته بود روی مین در قبله گاه فکه.

حالا تصویرش را اول بار دیدیم. عجب قیافه جذابی داشت. روحش شاد. فردایش شد. همان ساعت، همان خبر، همان گوینده؛ اعلام کرد مقام معظم رهبری در تشییع مستندساز روایت فتح شرکت نمود! یا للعجب! آقا برود تشییع جنازه یک مستندساز؟ اینجا دیگر گوش ها تیز شد. مگر سید مرتضی آوینی کیست که رهبر مملکت در مراسم تشییع نه چندان شلوغ او شرکت کرده است؟

بعد آقا به او لقب سید شهیدان اهل قلم داد.

آن زمان ها بحث مقابله با تهاجم فرهنگی هم حسابی داغ بود. آقا روی این مساله خیلی تأکید داشت.

بچه های مسجدی و پایگاهی که کاری بیشتر از گشت و ایست بازرسی و روضه و نوحه بلد نبودند -و خدا میداند همان کارها هم چقدر لازم و حیاتی بود- به صرافت افتادند که حرف رهبر روی زمین نماند. رهبر اندیشمندی که جنگ در جبهه فرهنگی را بعد از دوران جنگ سخت، وظیفه حیاتی و راهبردی نیروهای انقلاب بر شمرده بود حالا با برجسته سازی شخصیت یک هنرمند شهید و متفکر در حوزه هنر و رسانه، الگوی جهاد فرهنگی را نیز برای جوانان بسیجی مبتدی این عرصه نمایان ساخت.

بچه ها مبتدی بودند. خانه پرش مکانی تهیه می کردند. قبضی چاپ میکردند، دنبال اسم جالب و رسا برای مجموعه خود بودند، هشتاد هزار تومن می دادند ویدیوی ضبط و پخش می خریدند و شبهای جمعه قسمت به قسمت روایت فتح را ضبط می کردند. مدتی بعد البته سیما فیلم همه قسمتهای آن را جهت فروش عرضه کرد!

اصلاً هم خنده ندارد!
بچه ها دغدغه داشتند دلسوز بودند اما کار بلد نبودند. مگر اول جنگ بچه ها بلد بودند بجنگند؟ مرتضی قربانی در کتاب خاطراتش می گوید با سی عدد قابلمه زودپز که چاشنی انفجاری در آن کار گذاشته شده بود از اصفهان به خوزستان رفتیم و در دیدار با استاندار وقت تاکید کردیم که کاملا مسلح و آماده دفع تجاوز دشمن هستیم! همین مرتضی قربانی کسی است که پنج سال بعد پرچم مقدس حرم امام رضا را روی مسجد شهر بندری فتح شده فاو عراق نصب می کند.

از این دست خاطرات عجیب و خنده دار و عبرت آموز در طول جنگ بسیار است.

بچه های جبهه فرهنگی انقلاب هم سال 72 مبتدی بودند. مدتی گذشت تا اینکه توانستند در عرصه هنر و رسانه سری میان سرها درآورده و حرف بسیج و مسجد و انقلاب را در قالب اندیشه و هنر ارائه دهند. مجموعه تولیدات رسانه ای حزب الله در این سالها با اوایل دهه هفتاد اصلا قابل قیاس است؟ یکنفر آماز بگیرد در این سالها چقدر هنرمند و صاحب فضل و ادیب و ... از مساجد و پایگاهها و هیاتها برخاسته است؟

رهبر، مرجع هم هست اما یک قدم بالاتر. مرجع یعنی محل رجوع، بر می گردی و دستش را به تبرک می بوسی و به ساحت دین ادای احترام میگذاری، رهبر ولی آن جلوها ایستاده، باید بدوی، خیز برداری، نفس نفس بزنی تا به قله ای که ترسیم نموده برسی و با او دست بیعت بدهی.

خصلت رهبر ما همین است. می داند این راه از کجا آغاز شده و قرار است به کجا ختم شود. تئوری انقلاب جهانی و تمدن ساز اسلام را می شناسد. خودش راه را نشان می دهد، خودش الگو ترسیم می کند، خودش هم جلوتر می رود که یک وقت هوس نشستن و درجا زدن به سرت راه پیدا نکند.

شهادت آوینی را باید نقطه عطف انقلاب فرهنگی در جهان اسلام دانست. درک ضرورت حضور و کنشگری و تأثیرگذاری بی وقفه در شکل دهی به افکار عمومی و تبیین حقیقت برای همه مردم دنیا از آن دست دستاوردهایی است که مبدأ تاریخ آن بیستم فروردین هزار و سیصد و هفتاد و دو قرار دارد.

 

شهید سید مرتضی آوینی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امروز در تاریخ می ماند

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۵۰ ب.ظ

برای حضور در محفل قرآنی امام حسنی‌ها،چگونه به ورزشگاه آزادی برویم -  خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

محفل امام حسنی ها که به ابتکار برنامه تلویزیونی محفل که هم اینک در حال برگزاری در ورزشگاه انبوه از جمعیت صدهزارنفری آزادی است یک اتفاق مبارک و ماندگار است که مدتها قابل بررسی و تحلیل خواهد بود.

خیلی مختصر میخواهم اشاره کنم هوای تهران سرد است باد نسبتا شدیدی می وزد. ایام عید نوروز است و تهران خلوت شده. ملت ساعتهاست در ورزشگاه نشسته اند و به سرما و باد بی اعتنا هستند. یک دستشان کتاب خداست و یک دستشان تصویر قهرمان شهیدی از غزه

قرآن میتواند مردم را دور هم جمع کند.

صدا و سیما میتواند مرجع و تأثیرگذار و جریان ساز باشد.

قرآن و اهل بیت مکمل هم هستند.

خروجی انس با قرآن و اهل بیت باید انسان انقلابی مبارز باشد.

همه مسلمین با هر مذهب و گرایشی زیر چتر قرآن باید جهاد برای آزادی قدس را آغاز نمایند.

محفل امام حسنی ها مانور فرهنگی ام القرای اسلام در مبارزه با رژیم غاصب است. امروز زیاد النخاله و اسماعیل هنیه هر دو در تهران بودند.

سحرگاه روز میلاد امام حسن، حمله آمریکا به دیرالزور شهید ایرانی دیگری را به شهدای طریق القدس افزود.

ظرفیت جهان اسلام باید برای جنگ مستقیم با رژیم غاصب آماده شود. مرگ با عزت بهتر از زندگی در سایه سکوت و مماشات با ظلم و طاغوت است.

امام حسن همان امام حسین است. اگر در شرایط برادر بود همان کار را انجام میداد که او انجام داد. امروز میتواند مبدأ عاشورای امام حسنی در قرن 21 باشد. 

دیشب شاعری در محضر آقا بیتی خواند که آقا تأیید و تحسین کرد: 

همیشه راه رسیدن به حق سیاسی نیست

که گاه، چاره به جز حمله حماسی نیست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زیگزاگ نرویم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۵۰ ق.ظ

طبع انسانها صداقت را دوست دارد. انسان حتی اگر خودش دروغگو و دو رو باشد دوست ندارد جامعه در دروغ و بی صداقتی فرو برود.

مردم از تزویر بیزارند. هر جا واژه شهید آمده صدق و صادق و صدیق هم کنارش ذکر شده. خدا شهدا را دوست دارد. مردم شهدا را دوست دارند چون از صداقت خوششان می آید. هر کس حرف و عملش یکی بود ارزش پیدا میکند.

حکومتها هم اگر صادق باشند و به آنچه مدعی هستند عمل کنند محبوبیت پیدا می کنند. منکر دستاوردها نیستم. منکر تلاشهای دشمن نیستم. اما رانتخواری و حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی و تبعیض برازنده حاکمیت دینی نیست. اگر میخواهید جایی را اصلاح کنید که به گدایی رای نیفتید نظام بانکی را در خدمت مستضعفان در بیاورید، تبعیض آموزشی را بردارید، باندبازی و قبیله گرایی را حذف کنید، عدالت اجتماعی را گسترده تر کنید، شبیه مردم زندگی کنید و ... اینها حرفهای من نیست در ادبیات رهبری بارها تکرار شده اما کمتر گوش شنوایی پیدا کرده است. برگردیم به اصالتها، شتر گاو پلنگ بودن به نفع خودمان و حیثیتمان و پرچم مقدس آزادگی که به امانت دستمان سپرده شده، نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

داماد حاج قاسم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۳۰ ق.ظ

Behnam Gholipour on X: "ابوذر خضرائی افضلی داماد قاسم سلیمانی هستند ایشون  که گویا در استرالیا مشغول خرید ملک و املاک است برای روز مبادا #مهسا_امینی  #زن_زندگی_آزادی https://t.co/Vmp515V5Z3" / X 

 

روز گذشته سیدابوذر خضرایی افضلی، همسر نرجس سلیمانی و داماد شهید حاج قاسم سلیمانی از ورود به دوازدهمین دوره مجلس انصراف داد.

خضرایی طی نامه‍‌ ای به شورای نگهبان اعلام کرد که با وجود تایید صلاحتش از ورود به انتخابات مجلس انصراف می‌دهد آنهم به دلیل موضوعاتی که در این باره مطرح شده است. شنیده‌ها حاکی از آن است که برخی به او توصیه کردند که با توجه به راهکار و عدم رضایت حاج قاسم مبنی بر حضور خانواده‌اش در محافل سیاسی از انتخابات کناره‌گیری کند. خضرایی نیز از این رقابت سیاسی کناره گرفته است. اما نرجس سلیمانی، همسر او در شورای شهر تهران همچنان حضور خواهد داشت چرا که طبق قانون فعالیت سیاسی در شورای شهر ممنوع است.

دیده بان

 

بسیاری از مدیران و سیاستمداران کشور نه براساس استعداد و شایستگی فردی که بر مبنای نسبت فامیلی یا روابط حزبی و باندی با مشاهیر و صاحب منصبان به قدرت رسیده اند که این موضوع نقش بسزایی در هدر رفتن فرصتها و سرخوردگی جوانها و نخبگان داشته است. دست داماد حاج قاسم درد نکند که از ادامه رقابتها انصراف داد اما واقعا موقعی که داشت در انتخابات ثبت نام میکرد از دیدگاه شهید بزرگوار بی اطلاع بود یا چون دید در لیستها جایی ندارد عقب نشست؟

دم مقام معظم رهبری گرم که اجازه ورود فرزندانش را در هیچیک از فعالیتهای سیاسی و اقتصادی نداد. اغلب مسئولان کشور در این مورد حاضر به تبعیت از سیره و منویات رهبری نیستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهر هزار سنگر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۵۰ ق.ظ

سالروز حماسه ششم بهمن آمل

 

بخش هایی از فرمایشات تاریخی مقام معظم رهبری در ششم بهمن 1388 در دیدار با مردم شهید پرور استان مازندران :

 

"شهر هزار سنگر"؛ این تعبیر کمی است؟!

 

. . . نباید اجازه داد که این خاطره‌هاى پرشکوه، این حوادث بى‌نظیر و تعیین کننده‌ى تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطره‌ها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آینده‌ى پرماجراى خود و هدف بلند خود قرار بدهد.
 البته افتخارات مازندران و در این مناسبت عرض کنیم بالخصوص مردم آمل، افتخارات کمى نیست. چه در وادى مجاهدت فى‌سبیل‌اللَّه، چه در وادى علم، فقاهت، معرفت و عرفان، انصافاً چهره‌ى آمل چهره‌ى درخشانى است. امروز هم بحمداللَّه بزرگان روحانى آملى جزو افتخارات حوزه‌هاى علمیه و جزو ذخائر باارزش روحانى کشور ما محسوب میشوند. در امتحان عظیم هشت ساله‌ى جنگ تحمیلى هم، چه شهر آمل، چه استان پهناور مازندران، یکى از بخشهاى پرافتخار کشور بودند. من همان وقت هم، چه با لشکرهاى مستقر در مازندران، چه با بسیجى‌هاى آنها و جوانان فداکار آنها آشنائى داشتم؛ آنها را از دور و نزدیک میشناختم؛ مجاهدتهاشان را میدانستم؛ اینها که از یاد انقلاب نخواهد رفت. یک بنائى را شما مشاهده میکنید مستحکم، باشکوه و سربلند؛ کى این خشتها را، این سنگها را روى هم گذاشت تا این بنا به وجود آمد؟ کى توانست این نقشه‌ى فاخر را در عمل پیاده کند و این بنا را به وجود بیاورد؟ مگر میشود نقش آن حوادث و آن شخصیتهائى که کار آنها، مجاهدت آنها، گذشت آنها و احساس مسئولیت آنها موجب شد ذره ذره این بنا بالا بیاید، ارتفاع پیدا کند، شکل پیدا کند، شکوه پیدا کند، نادیده گرفت؟ یکى از خطاهائى که گاهى اتفاق افتاده است، نادیده گرفتن همین نقش‌آفرینان بزرگ است.
 »شهر هزار سنگر«؛ این تعبیر کمى است؟ حرف کوچکى است؟ قضیه‌ى ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه‌ى تاریخى خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنى فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ براى اینکه حوادث تاریخى، هم درس است، هم عبرت است. قضایاى جارى بر یک ملت، قضایائى است که در برهه‌هاى مختلف غالباً تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهورى اسلامى که عوض نشده است؛ دشمنان جمهورى اسلامى هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند براى امروز و براى آینده تا هر وقتى که ملت ایران به حول و قوه‌ى الهى دلبسته‌ى این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
 خوب، حالا در فضائل ششم بهمنِ آمل یک جمله‌ى دیگر هم عرض کنیم. »هزار سنگر« یعنى چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروه‌هاى اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگرى دارم: این سنگرها سنگرهاى درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنى، هر انسان باانگیزه‌ى باشرفى، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتى به دنبال یک هدفى حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتى است، چه کمین‌کرده‌هائى هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهاى خود را رها کند، بى‌خیال باشد، ضربه خواهد خورد. همه‌ى ملتهائى که در جهت یک هدف بزرگى حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهى آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چى در انتظار آنهاست و خود را براى مواجهه‌ى با آن آماده نکردند. درسهاى گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمین‌کرده‌ها را بشناسیم.
 انقلاب اسلامى با آن عظمت پیروز شد. مردم آمدند با تن‌هاى خودشان، با جسمهاى بى‌پناه و بى‌زره خودشان در مقابل سلاح عوامل رژیم جبار ایستادند و انقلاب را پیروز کردند؛ بعد همین مردم آمدند به جمهورى اسلامى رأى دادند و جمهورى اسلامى را انتخاب کردند. خوب، یک انسان باانصاف و باشرف، در مقابل این خواست مردم چه میکند؟ بعضى‌ها آمدند وسط میدان، ادعاى طرفدارى از مردم کردند، خودشان را دموکراتیک خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفى کردند؛ آن وقت با همین خلقى که این نظام را با این بهاى سنگین سر کار آورده بودند، شروع کردند به مقابله کردن. توشان منافق بود، کافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همه‌ى اینها با هم شدند یک جبهه، یک حرکت، در مقابل نظام اسلامى، در مقابل ملت ایران. ادعاى طرفدارى از مردم کردند، با مردم درافتادند؛ ادعاى طرفدارى از دموکراسى و آراء مردم کردند، با آراء مردم و نتیجه‌ى آراء مردم درافتادند؛ ادعاى روشنفکرى و آزاداندیشى و آزادفکرى کردند، به طور متحجرانه چهارچوبهاى القائى متفکرین غربى را - که آمیخته‌ى به بدخواهى و بددلى بود - قبول کردند؛ آمدند مقابل ملت ایران. اول با حرفهاى روشنفکرانه یا شبه‌روشنفکرانه شروع کردند به امام و به جمهورى اسلامى و به مبانى امام اعتراض کردن، انتقاد کردن، حرف زدن؛ بعد یواش‌یواش رودربایستى را کنار گذاشتند، آمدند توى میدان، مبارزه‌ى فکرى را، مبارزه‌ى سیاسى را تبدیل کردند به مبارزه‌ى مسلحانه یا اغتشاشگرى - اینها توى کشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دهه‌ى اول انقلاب است . . .

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیبل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ

photo_2023-11-19_09-17-31_m8ub.jpg

 

هیچ آقازاده ای، هیچ فردی که متصل به کانونهای قدرت و ثروت باشد از واژه عدالتخواهی خوشش نمی آید. چون اول خودش زیر سوال میرود که اینجا چه میکند؟ با چه دستاویزی به این قدرت و ثروت رسیده است؟ نهایتا اینطور توجیه میکند همانطور که خدا یعنی عدل و عدل یعنی خدا، ما هم عین عدلیم و هر چه انجام بدهیم خوشتان بیاید یا نیاید مساوی است با عدالت.

البته به یقین افرادی هستند که زیر چتر عدالتخواهی اقدام به سوءاستفاده و توجیه تخلفات خود میکنند. مثلاً بنده خدایی بخاطر ارتکاب جرایم اداری محکوم شده بود مدعی می شد چون عدالتخواهم با من برخورد شده است. خب آیا اگر یکی مثل داعش یا نهضت آزادی از اسم اسلام سوءاستفاده کرد باید گفت ما دیگر اسلام را نمی خواهیم و باید با هر چه اسلام خواهی است مقابله کرد؟

جریان رسانه ای مرتبط با خاتم، مدتی اصل گفتمان عدالتخواهی را به رغم آنکه لسان مستمر رهبری بود زیر سوال میبرد تا اینکه نهایتا به این نتیجه رسیدند جریانهای موازی اما کنترل شده و وفادار به کانونهای قدرت را بسازند با نام جبهه عدالتخواه که با مظاهر ناعدالتی مبارزه کنند اما صرفا در محدوده جناح حریف.

حالا برسیم به این استوری که مشابه آن هم این روزها زیاد منتشر شده است.

من نمیدانم مجید حسینی ساکن کانادا شده است یا نه. من نمیدانم وحید اشتری کافه راه انداخته یا نه.

اما دو نکته را باید در این ارتباط مورد توجه قرار داد.

یکی اش کلام مولا علی است انظر الی ماقال لاتنظر الی من قال نبین چه کسی میگوید ببین چه میگوید.

اشتری یا مجید حسینی هم فاقد عیب و ایراد نیستند. اما این دلیل نمیشود که بگوییم مباحثی که مجید حسینی در خصوص چپاول ضعفا توسط ارکان قدرت مطرح کرده و به ستیز گفتمانی با مظاهر تبعیض در آموزش و کنکور و درمان و ... پرداخته هم اشتباه بوده است. یا اگر اشتری خبطی هم داشته پس حق با جناب خاموشی است که عروسش برود گاوداری بزرگ موقوفه را به تصدی درآورد یا مسئولان دادگستری قزوین حق دارند که زمین متعلق به اموال عمومی را با ثمن بخس بین خود تقسیم کنند و...

نکته بعد اینکه تجربه ثابت کرده کانونهای قدرت، نهایت تلاش را برای ضربه زدن به نیروهای مستقل عدالتخواه به کار میبرند. این حقیر که قدم چندانی برای عدالت خواهی برنداشته ام بارها مغضوب مسئولان قرار گرفته و از آنها ضربه خورده ام. دادستان ویژه یکی از استانها به دروغ تماس میگرفت با مسئول موسسه ای که معاونت پژوهش آن را بر عهده داشتم می گفت فلانی اقدام به قانون شکنی کرده و... به استادی گفتند که این طلبه از اسم شما برای ایجاد تجمع بر ضد دولت استفاده میکند، پرونده ساختند که قصد فرار از کشور را دارد و....

چه برسد به بچه هایی که زندگی شان را برای امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان گذاشته اند قطعا ضربات سختی خواهند خورد.

یک نیروی عدالتخواه برای آنکه از معیشت نیفتد و بتواند مستقل باقی بماند چاره ای جز راه اندازی کسب و کار مستقل ندارد.

نگویید راه اندازی کافه کار بدی است که خدایی اش به شما نمی آید. خودتان بودجه قرارگاه فرهنگی میدهید افراد وابسته بروند گوشه و کنار کافه بزنند مثلا پاتوق حزب اللهی ها بشود. خودتان با اهل و عیال می روید لاکچری ترین کافه های شمال شهر. حالا از این ژستها برای ما نگیرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا کند کسی تنها نماند

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۱۲ ق.ظ

ایمنا - ازدواج آسان از دیدگاه رهبر انقلاب + سن ازدواج - صاحب‌خبر

 

سر چهارراه حجتیه، پشت درخت کنار پیاده راه، روی نیمکت بتونی، دختر و پسری نشسته اند جیک در جیک هم صحبت میکنند و هر چند ثانیه از ترس نگاهی به اطراف می اندازند. سنشان می خورد به بیست و دو سه سال.

سر ورودی بازار، روی سکوی کنار پاساژ، دختر و پسر دیگری سرشان در گوشی هم هست و باز هم با احتیاط، اطراف را نگاه می کنند. سن آنها هم میخورد به دور و بر بیست.

شب هم وانت سبزی فروش آمده است سر چهارراه. سبزی فروش جوانی قد بلند با لهجه آذری و صدایی غرّاست. دختر جوانی آمده است برای خرید سبزی. گویا چندباری همدیگر را دیده اند. دختر که دارد می رود سبزی فروش صدایش می زند: خانم یک لحظه! دختر برمیگردد چادرش را درست میکند و نگاهش را به زمین می دوزد. انگار می داند قرار است چه بشنود. من در حال عبورم اما صدای جوان سبزی فروش نیمتواند کوتاه باشد. 

- خانوم! یه سوال از شما دارم. مجرد هستید؟

دختر چیزی نمی گوید یا لااقل من که نمیشنوم.

- به خدا ما ناموس سرمون میشه. میخواستم اجازه بفرمایی بیام خواستگاری...

رد شدم. بقیه ماجرا را نمی دانم. اما برای هر شش نفری که آن یکی دو ساعت دیدم دعا کردم. دعا کردم به هم برسند و سرکاری و فیک نباشند. دعا کردم اگر به هم رسیدند خوشبخت و عاقبت بخیر باشند.

خدا طبع انسانها را بر مبنای گرایش به زوجیت آفریده. شرایط دنیا به گونه ای پیش رفته که موانع مادی منجر به افزایش سن ازدواج و بالطبع افزایش میزان گناه در جوامع گردیده است. خدا کند جوانها به خصوص دخترها که معمولا خوش قلب تر و عجول تر هستند راحت سر کار نرفته و بازی نخورند. خدا کند صداقتها بیشتر شود. خدا کند همه جوانها خوشبخت و عاقبت به خیر شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکیه گاه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۶ ق.ظ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رئیسعلی خامنه ای!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۰۷ ب.ظ

این پوستر را انگلیس بعد از اشغال ایران در شهریور 1320 منتشر کرد. تصویری که تانک انگلیس، خاک ایران را زیر شنی خود قرار داده:

 

 

پهلوی رفت. سالها بعد فرزندان خمینی و خامنه ای پاسخ تحقیر انگلیس خبیث را در خلیج فارس دادند. فرق می کند چه کسی رییس باشد:

 

سکوت تامل برانگیز دولت در مواجهه با ملوانان شجاع- اخبار رسانه ها تسنیم |  Tasnim

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی قانون، گاهی عدالت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۸ ق.ظ

خوب سوال است برای آدم پیش می آید. چرا وقتی مکشوف میشود میز میثم لطیفی معاون امور استخدامی ریاست جمهوری برخلاف قانون به وی رسیده، عزل می شود که البته کار درست و اتفاق مبارکی است اما یک ماه است رسانه ها فریاد می زنند جایگاه سلاح ورزی غیرقانونی است، گوش کسی بدهکار نیست؟ درباره تاج و پرونده قضایی وی هم خیلی حرفها زده شد و به جایی نرسید.

چرا وقتی در کامنت زیر پست یک طلبه، عبارتی توهین آمیز درباره حجت الاسلام خاموشی نوشته میشود آن طلبه به دادگاه احضار شده و مورد بازخواست قرار میگیرد اما وقتی یک مداح سلبریتی به آیت الله اراکی توهین میکند یا یک قلم فروش بدنام به آیت الله مصباح اهانت می ورزد رگ غیرت مسئولان تکان نمی خورد؟

چرا وقتی چند طلبه و بسیجی برای اعتراض به اوضاع افسارگسیخته هنجار شکنی و تعلل دستگاه قضا در گوشه ای تحصن میکنند نیمه شب دستگیر و روانه بازداشت می شوند اما همین نهادهای قانونی در قبال هرزگی و رانت و ... دست روی دست می گذارند؟

چرا یک عنصر دانه درشت به رغم محکومیت قطعی و حضور در زندان به بهانه بررسی مجدد آزاد شده و با تسامح به پرونده وی نگاه می شود اما محکومیت یک آزاده جانباز فرهیخته دارای پیشینه سکته قلبی حتما باید اجرا شده و شلاق بخورد؟

چرا اگر جوانان مومن از مسئولان انتقاد کنند متهم به ضدیت با نظام و ولایت میشوند ولی بی توجهی مسئولان به فرامین رهبری در برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی، اصلاح سبک زندگی، حذف حقوقهای نجومی، کنترل فضای مجازی، اصلاح صنعت خودرو سازی، برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی و ... هیچگاه مساوی با تضعیف نظام نبوده و مورد پیگرد قرار نمی گیرد؟

چرا کلبه محقر ضعفایی که چند دهه در جنگل سکونت دارند در فصل سرما ویران میشود اما ویلاهای لاکچری از مابهتران درست در همان محدوده از گزند قانون در امان می ماند؟

چرا وقتی مردم را به مطالبه گری در چارچوب قانون فرا میخوانیم خودمان از قانون گریزان بوده و برخلاف قانون به افزایش بهای خدمات مخابراتی، دفن میلیونها تن زباله در طبیعت و... اقدام میکنیم؟

چرا متهمان بی کس و کار اقتصادی زود مجازات میشوند اما پرونده کلان متخلفان دانه درشت در پتروشیمی میانکاله و فولاد مبارکه و بانک دی و ... به فراموشی سپرده می شود؟

چرا دم از عدالت و مستضعفین می زنیم اما هشتاد درصد پذیرفته شدگان دانشگاهها از مدارس غیر دولتی هستند؟ چرا هر کس پول خرج کند میتواند به دانشگاه برود، به مناطق آزاد برود و آزاد بگردد؟ فیلتر شکن بخرد و قانون را دور بزند؟ در ساخت و ساز تخلف کند و به ماده صد برود؟ طرح ترافیک بخرد و ....

چرا بچه های مسئولان موقع سربازی امریه میگیرند و پشت میز نشینند و بچه های پاپتی مردم در مواجهه با اشرار تلفات می دهند؟ چرا بچه های مسئولان و بستگانشان مشکل اشتغال ندارند؟ چرا حامیان خودروهای داخلی از خودروی خارجی استفاده میکنند؟ چرا بانکها پول مردم را جمع میکنند و به قشری خاص خدمات می دهند؟

چرا وقتی در برابر انتقادهای درست کم می آوریم میگوییم حالا مانده است تا به اسلام برسیم، فعلا در حال حرکت در این مسیر هستیم و... اما وقتی بخواهیم روی یکی را کم کنیم به وی اتهام مخالفت با نظام اسلامی می زنیم؟

برخورد سلیقه ای و یکی به نعل یکی به میخ و تفسیر و تأویل های باندی و رقابتی و منفعتی، اعتماد مردم به صداقت و سلامت و عدالت نظام و مسئولان را از بین می برد و موریانه ای می ماند که پایه های حکومت اسلامی را سست می سازد. این جمله مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان را باید با آب طلا نوشت که فرمود مشروعیت من و شما وابسته به اجرای عدالت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل ابوذر، مثل عمار، مثل مالک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

با مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و کاروان آزاده ها پیاده رفته بودیم مرز خسروی برای دعای عرفه. پیرمردی بود بهبهانی و خوش سیما به نام حاج عباس روز خوش که بعدها به رحمت خدا رفت. سالهایی طولانی را در اسارت گذرانده بود. دید از همه جوان تریم آمد کنارمان پرسید اهل کجایید؟ گفتیم بابل. گفت آها بابل، بابل، حسین مسود! تو اسارت با ما بود. گفتیم حسین منصف. گفت همون درسته، خیلی مرد بود.

 

یکی می آمد پیشش می گفت میخواهیم برای شهدا کاری انجام دهیم کمک مالی.... حرفش تمام نشده هر چقدر دم دستش بود میداد دست طرف و خوشحال می فرستادش.

 

اولین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در مازندران را او راه انداخت، ایده و اجرای راهیان نور درون شهری و درون استانی هم از خودش بود. هر جا میتوانست علم شهدا را بلند میکرد. در مساجد نمایشگاه نقاشی های اسارت برگزار می کرد. با هزینه شخصی می رفت دانشگاههای شهرهای اطراف، نمایشگاه دفاع مقدس می زد. خودش هم می ایستاد و با حوصله و دقت برای همه توضیح میداد و روایتگری می کرد. صدا و سیمای مرکز استان هم می رفت و صحبت می کرد دبستان هم دعوتش می کردند می رفت و حرف می زد و نمایشگاه راه می انداخت. دنبال پول و قرارداد و عنوان و اینجور بازی ها نبود. طرف حسابش خدا بود.

 

 

وسط نمایشگاه قرآنی، دو غرفه زد برای شهدا. پرسیدند چه ربطی دارد؟ محکم و قاطع گفت مگر محصول تربیت قرآنی، شهدا نیستند؟ مثالها را نشان دهیم مطلب بهتر جا می افتد.

 

 

یکی از بانکها گفت به همه اعضای شورا، فلان قدر وام می دهیم، نیاز به کارکرد سپرده و غیره نیست، هدیه است. همه گرفتند غیر از حسین. مبلغ قابل توجهی بود. یکی از نزدیکانش گفت می گرفتی، نمیخواستی میدادی به ما. گفت همین که به سمتشان بروم آلوده و نمک گیر میشوم.

 

 

مأموریتها و سفرهای عجیب و غریب بیرون استانی شورا را رد می کرد. حساب و کتاب بیت المال را متوجه بود. اما برای شهدا کم نمیگذاشت. پی طرحها را می گرفت به سهم خودش نقشی در تأیید و حمایت داشته باشد.

 

هر کس جایی مظلوم واقع می شد اول سراغ حسین می رفت. زبان رک و صراحت لهجه اش در بیان نظرات و انتقادها بی نظیر بود. با کسی رودربایستی نداشت. جز آقا، مقام و منصب کسی را حاشیه امن او نمی دانست. اهل بحث و محاجّه هم بود. از فتنه شوم 88 تا همین فتنه اخیر جماعت هیز و هرز، بی پروا وسط جمع می رفت و با آنها صحبت و گاه مجادله می کرد. شبهاتشان را جواب میداد. می گفت اگر شما با دو تا شعار دادن فکر کردید مبارزید و انقلاب کرده اید من در انقلاب 57 وسط میدان بودم، در جنگ خط مقدم بودم، اسیر بودم و شکنجه شدم، بابت عدالت و حق طلبی از بعضی مأمورها و مسئولان کتک و تهمت خوردم، اما عملکرد کسی را پای انقلاب و نظام نمی نویسم. حرف دارید مرد باشید و بگویید و پایش بایستید. آشوب بلند نکنید که دودش اول به چشم خودتان می رود... اغلب او را می شناختند. با منطق او و به احترام دغدغه ای که برای خون شهدا داشت کنار می کشیدند.

 

 

حسین را چند بار بی دلیل بازداشت کردند، در زندان کتکش زدند، در یک روز دوبار خانه اش را تفتیش کردند که خردش کنند، شلاقش زدند، بابل تنها شهری است که یک پاسدار جانباز آزاده و نویسنده با سابقه بیماری قلبی را در آن شلاق زدند و البته صدایی از کسی برنخاست. حضراتی که برای پرونده تخلفات مالی دانه درشتها و یا نورچشمی ها و بستگان و وابستگان ریش گرو میگذارند در قبال مظلومیت بچه بسیجی ها سکوت می کنند. هر تهمتی که دلتان بخواهد از عضویت در موساد تا شبکه منافقین و مالی و اخلاقی و ضدیت با انقلاب و رهبری و... نثارش کردند، جواب سلامش را نمی دادند، رد صلاحیتش کردند و.... بعضی از آنها بعدها از او عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدند، بعضی هم نه. حسین هم بخشیدشان مثل همیشه با همان لبخند.

 

یک بار رفت پیش رییس دادگستری استان، حرفهایش را رک و راست و تند و تیز زد. از دست قوه قضاییه شاکی بود. اما برخورد پدرانه ایشان را که دید منصفانه نوشت: "اگر یک روحانی میتواند اینقدر خوب باشد پس رسول الله دیگر چگونه بود. کاش همه قضات از حاج آقای اکبری درس بگیرند." اینطور نبود که فقط ایراد بگیرد. حرف حق را میزد تأیید باشد یا تکذیب.

 

هیچ وقت کم نیاورد. به همه مشکلات و مانع تراشی ها لبخند می زد و باز هم پای نظام و آقا و شهدا می ایستاد، باز هم جریان ساز و حرکت آفرین بود. هر مناسبتی می ایستاد وسط شهر، موکب راه می انداخت، ایستگاه صلواتی می زد، علم انقلاب و شهدا را بر می افراشت، باز هم می نوشت و افشا می کرد و منتقد بود. شاید بعضی مصادیق قابل مناقشه باشد، اما کسی با این سن و سال و بیماری قلبی و سابقه ایثارگری و پاسداری و جایگاه پژوهشی و ... اینطور با نشاط و انگیزه پای انقلاب و دین خدا بایستد و تهمت ها و حرفهای مفت را به جان بخرد و کم نیاورد، یک اسطوره است. به قول آن پیر آزاده، خیلی مرد است.

 

 

آخرین فایل تصویری که از حسین بیرون آمد در دفاع از انقلاب و ضرورت تبیین اهداف و دستاوردهای آن بود، آخرین متنی که از او منتشر شد در اعتراض به آزادی اکبر طبری و تبعیض در برخورد با دانه درشت ها بود و آخرین کاری که داشت انجام می داد حضور در موکب غدیر و جشن ولایت و شادی مردم بود. همان جا هم دست در دست احمد کاکا و نیما سرمد و سایر دوستان شهیدش، مست باده وصال شد و به مردستان سرخ امام عدالت پیوست؛ در جوار ابوذر و عمار و مالک.

 

حسین هیچ وقت اسیر نبود، همیشه آزاده بود. هیچ گاه نترسید، بازنشست نشد، باج نداد و باج نگرفت. دوستانی که دلشان برای حسین می تپد و می خواهند خوشحالش کنند یادشان باشد حسین کیف میکرد از شهدا بگوید و عشق میکرد از عدالت سخن براند.

 

کتاب شب موصل را بخوانید. خاطرات منحصر به فرد حسین از دوران جنگ و آزادگی است که حوزه هنری منتشر کرده. یک کتاب هم درباره ابتکارات جنگی دارد که جالب است. یادداشتها و مقالات پژوهشی اش پیرامون دفاع مقدس در نشریات مختلف به خصوص ماهنامه سبزسرخ منتشر شده. امیدوارم یکی همت کند آنها را هم جمع آوری کرده و در اختیار علاقمندان قرار دهد.

 

مصاحبه با محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل (قسمت اول) :: اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حوزه انقلابی، پاستوریزه نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۴:۴۹ ب.ظ

امام خامنه‌ای: حوزه علمیه باید انقلابی بماند

 

چند روز دیگر میخواهند تعدادی از طلاب را به دیدار سالانه با آقا ببرند. همه شان هم خوب و محترم و بزرگوارند اما طبق معمول گزینش ها برای ارائه مباحث منتخب، سمت و سویی را اتخاذ نموده که آزاری برای کانونهای قدرت نداشته باشد. در سالهای اخیر طلاب جوان و اندیشمند با کار و دقت و تحقیق شبانه روزی صاحب مکتب و سخن و نگاه نو پیرامون حل بسیاری از معضلات جامعه هستند که به مذاق برخی از صاحبان قدرت خوش نمی آید.

اسلامی و انسانی سازی علوم، اصلاح سبک معماری، طب سنتی، بانکداری و اقتصاد مردم محور، عدالت آموزشی، هنر و رسانه منطبق با مبانی دین، صنعت و اصلاح ساختار تولید با نفی واسطه گری، ازدواج و خانواده، نظام اداری با رویکرد خدمت محور و نفی فرهنگ ریاست و منفعت طلبی، پیوست فرهنگی در تصمیمات حاکمیتی و ... حرفهای تازه و راهگشایی در چنته جوانان صاحب فضل و انقلابی حوزه قرار دارد که البته منافع کارتل ها و مجامع دلال مسلک و رانت خوار و باندهای چپاولگر خیمه زده بر بازار مسکن و خوردو و دارو و رسانه و کنکور و ... را به خطر می اندازد.

طلاب انقلابی معتقد به نظام اسلامی و منتقد نظام دیوانسالاری در این روزها خواهند کوشید نگاه پاستوریزه و کارمندی به حوزه را که مطلوب صاحبان عافیت طلب قدرت است به چالش بکشانند. شاید شاهد تغییراتی در نشست آتی با آقا باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منفعل نباشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

پیام تبریک مقام معظم رهبری به مناسبت سال 1400 | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 

این‌جور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.
استکبار در صدد آن است که کلیشه‌های مورد نظر خودش را به همه‌ی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همه‌ی اینها میخواهند آن کلیشه‌های خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطه‌طلبانه است؛ با این رویکرد سلطه‌طلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دست‌کاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و به‌کار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند.۱۳۹۴/۰۶/۱۲ مقام معظم رهبری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وضوی خون و نماز پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۴۵ ق.ظ

پرمعناترین تصویر سفر رئیسی در سوریه؛ نماز پیروزی در مسجد اموی دمشق

 

کربلای هویزه که بروید یک ردیف بعد از مزار شهید سید حسین علم الهدی، مزاری است برای دانشجوی شهید محمد حسن قدوسی که پسر آیت الله شهید علی قدوسی است. می گویند در آخرین لحظات عمرش که می دانست از شدت جراحت، رخت اقامت از دنیا خواهد بست، لبخند زد و با خون خودش وضو گرفت و به آسمان وصال پر گشود.

یادم است اولین بار که این خاطره را شاید حدود بیست سال پیش در جمعی دانشجویی مطرح کردم برای خیلی ها سوال بود که علت کار او چیست. برایشان درباره عشقبازی با خدا و ایمان به هدف و نگاه متعالی فرا مادی و عاقبت محور توضیح دادم....

 

دو روز است این تصویر که بالای صفحه می بینید و مربوط است به نماز آ سید ابراهیم رییسی در مسجد اموی دمشق در رسانه های مختلف باز نشر و دست به دست می شود و اغلب هم این تیتر را برایش انتخاب کرده اند: نماز پیروزی.

قطعا این نماز نماد پیروزی فرزندان بی ادعای نهضت جهانی خمینی، اعم از رزمندگان جوان ایرانی و افغانستانی و پاکستانی و آذربایجانی و سوری و لبنانی در مقابل اتحاد بین المللی و گسترده و مجهز غربی و عربی و صهیونیستی است که جلوه ای مختصر از قیام و پیروزی نهایی جبهه امام عصر عج در دوره ظهور را ترسیم نموده است.

جالب است تصویر فوق در روزهایی منتشر می شود که مصادف با سالگرد شهدای مظلوم و غریب خانطومان است.

البته این نماز پیروزی، مقدمه ای به نام وضوی خون داشت که ثمره شیرین و ابدی آن را باید به حاج قاسم سلیمانی، همدانی، تقوی فر، اسکندری، حسونی زاده، خزائی، حمید، نوری، نوروزی، حاجی حتم لو، غریب، کابلی، مشتاقی، علیزاده، رادمهر، بلباسی، بواس، بریری، باغبانی، حیدری، طاهر، رجایی فر، عابدینی، اسدی، حبیب اللهی، شالیکار، عمادی، زارع، کریمی، حججی، قربانخانی، کریمیان، جمشیدی، موسوی، خلیلی، دهقانی، حسینی، صابری، رحیمی منش، امرایی، هاشمی، عربی، سامانلو، روشنایی، جیلان، حاجی زاده، سالخورده، سلمانیان، مکیان، نبی لو، بیاضی زاده، محمدی، قربانی، نظری، حاجیوند، کیهانی، علیدوست، عارفی، مرادی، خانزاده، دانشگر، ایمانی، تمام زاده، آژند، عشریه، صدرزاده، ذوالفقاری، عطایی، سنجرانی، محمدخانی، بیضایی، اکبری، لطفی، عفتی، طهماسبی، قاسمی، اسماعیلی، کمالی و همه گلگون کفنان تاریخ ساز منادی تمدن نوین و جهانی عصر ظهور و خانواده های صبورشان تبریک و تهنیت گفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مطالعه لذیذ!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۲۶ ب.ظ

مشخصات، قیمت و خرید کتاب انسان 250 ساله حلقه دوم اثر جمعی از نویسندگان  انتشارات موسسه ایمان جهادی | دیجی‌کالا

 

مطالعه کتاب انسان 250 ساله مقام معظم رهبری را در سحرگاه 23 رمضان المبارک به اتمام رساندم. از مهمترین ویژگی های شخصیتی مقام معظم رهبری، قدرت فکری ایشان است. اگر چه در مبانی منطق، هر انسانی حیوان ناطق و متفکر است اما حقیقت آن است که حتی هر مجتهدی متفکر نیست. قدرت تفکر یک مرحله بالاتر از توان تشخیص و استنباط است. برای همین است که آثار مجتهدین به طور معمول به فراموشی سپرده میشود و یارای باز کردن گره خاصی از جامعه را ندارد اما آثاری مثل کتب شهید مطهری که با توجه به نیاز جامعه و مبتنی بر دانش سودمند دینی و تسلط به آرای اصیل اسلامی و اشراف بر فحوای مکتب وحی به مرحله تدوین رسیده همچنان پویا و راهگشاست.

یک جایی هم خوانده بودم که حضرت امام بعد از شهادت استاد مطهری از سید علی خامنه ای به عنوان بهترین گزینه برای پر کردن خلأ وجود آن اندیشمند شهید در محافل علمی یاد نمودند.

دشمنان نظام نیز البته در سالهای اخیر بعضا زبان به اعتراف گشوده و توانایی فکری رهبری در گذر دادن کشتی انقلاب از بحرانهای نفس گیر جهانی و تمدنی را ستوده اند.

به موازات کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ایده نگارش کتاب انسان 250 ساله در زندان ستمشاهی به ذهن سید علی خامنه ای خطور کرد. برداشت حقیر که البته به صرف مطالعه سر و گوشی در فضای سیاسی دهه پنجاه آب داده ام این است که رقابت جذاب و گیرا و البته انحرافی اندیشه مارکسیسم در تقابل با تفکر سرمایه داری و مصادره انقلابی گری در مجرای چپ و گرایش به کمونیسم، اندیشمندان مبارزی چون سید علی را بر آن داشت تا حقایق ناگفته اسلام در ضرورت عدالت محوری و بیان ابعاد اجتماعی و حکومتی دین را با نظم و جدیت بیشتر به مخاطبان جوان منتقل نمایند.

راستش را بخواهید کتاب انسان 250 ساله یک ضعف خارجی دارد که مربوط می شود به دخالت یکی از محققین که اگر چه نیت پخته تر کردن بحث را داشت اما با افزودن قطعاتی از سخنرانی های مقام معظم رهبری به خصوص در فصول ابتدایی کتاب و تکرار بعضی عبارات مشابه، خواننده را اندکی به ملال می اندازد.

از این ضعف کوچک که بگذریم مطالعه کتاب انسان 250 ساله را به همه دوستان سفارش می کنم. به خصوص عزیران طلبه در منبرهای مناسبتی خود نیز با بهره گیری از غنای تحلیلی کتاب مذکور، وزن علمی خود را افزایش داده و مخاطبان را با دستی پر تر از چشمه معارف دین سیرآب خواهند نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ناامیدی از نظام خوب است یا بد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۳۲ ق.ظ

بعضی از نیروهای انقلابی به اینجا رسیده اند که نظام عمدا دنبال قطع کامل نرم افزارها و شبکه های ارتباطی مخرب مجازی بیگانه نیست و در حالیکه میتواند با کاستن از پهنای باند اینستاگرام و... مانع از فعالیت فیلترشکن ها شود با چشمداشت به درآمد حاصل از فروش اینترنت و افزایش مصرف سودآور آن که ناشی از اجرای ناقص برنامه فیلترینگ است نسبت به حذف کامل شبکه های مذکور اقدام نمیکند.

بعضی از بچه های حزب اللهی به این نتیجه رسیده اند نظام همانطور که در اجباری نمودن قانون استفاده از کمربند ایمنی و استفاده از ماسک و... محکم ایستاد میتواند در نظارت بر قانون عفاف و حجاب نیز محکم بایستد اما با توجه به رویکرد انتخاباتی و سیاسی جناحها به صرف ایجاد درگیری بین لایه هایی از مردم و مشغول سازی ملت به هم اکتفا نموده و هیچ برنامه و عزم خاصی چه در زمینه فرهنگی و چه در زمینه انتظامی برای کنترل وضعبت بغرنج جامعه ندارد. جالب آنکه برخلاف فتوای مراجع، اجازه ورود بانوان برای تماشای مسابقات ورزشی مردان نیز صادر شده است.

عده ای از بدنه نیروهای انقلاب به اینجا رسیده اند نظام از ماجرای درگیری بر سر مساله حجاب خیلی هم متضرر نشده است. ماجرای مهسا امینی بلافاصله بعد از افشای پرونده محیرالعقول اختلاس فولاد مبارکه بوده که حتی اگر بپذیریم در بخشهایی از این گزارش اغراق صورت گرفته سرنوشت بخشهای غیراغراق آمیز پرونده در هاله ای از ابهام فرو رفته است. جسته و گریخته خبرهایی از تبرئه بعضی از چهره های شاخص متهم در پرونده های اقتصادی نیز به گوش میرسد. نظامی که توانست ظرف دو سه روز جمعیت عظیم معترضان فتنه 88 که از میدان آزادی تا میدان امام حسین را مملو از حضور میلیونی خود ساخته بودند کنترل نماید در کنترل اوضاع اغتشاش توسط چند جوانک فریب خورده که با اولین سیلی به گریه و ندامت می افتادند تعلل ورزید و در این اثنا سود سرشاری از افزایش قیمت ارز و طلا، حاشیه رانده شدن مطالبات اصلی مردم مستضعف و ... به دست آورد!

فارغ از میزان صحت و سقم این تحلیل ها بیم آن می رود بدنه ای از نیروهای ارزشی به مرور با عبور از دولت و نظام، عملا تبدیل به اپوزیسیون حزب الله! گردیده و صف جدیدی از مطالبه گری فرا حاکمیتی را تشکیل دهند.

اصل این سخن که رقبای رییسی و نفوذی های دولت قبل از خالی شدن بدنه حامیان وی خوشحال میشوند سخن بیراهی نیست و البته دولت رییسی نیز عملا نشان داده از هوش و ذکاوت لازم برای کنترل اوضاع و برنامه ریزی فرهنگی برای تغییر در شرایط موجود بهره چندانی ندارد.

اما میشود به موضوع از زاویه ای دیگر نیز نگریست.

بر اساس ادبیات رایج در کلام مقام معظم رهبری، بین نظام اسلامی (امت و امامت) با نظام دیوانسالار (قوای مجریه و مقننه و...) تفاوت وجود دارد. آنچه که در تقسیم بندی راهبرد کلان تحقق تمدن اسلامی نیز در کلام رهبری مشهود است ما اگر چه به نظام اسلامی (اصل حاکمیت دینی، ولایت فقیه و آرمانگرایی اسلامی) رسیده ایم ولی هنوز شاهد تحقق دولت اسلامی (مجموعه قوا و ساختار دیوانسالار کشور) نبوده ایم.

مقام معظم رهبری که بارها بر ضرورت برافراشته نگاه داشتن علم مطالبه گری تأکید داشته اند خود بالاترین مطالبه گر از مسئولان تنبل و انقلاب گریز و فراری از عدالت است. ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان، مقابله با شکاف طبقاتی، نفی تجمل طلبی، لزوم تحقق عدالت اجتماعی، ضرورت رفع بی عدالتی در نظام آموزش، برخورد با حقوقهای نجومی، تعقیب قانوندانهای قانون شکن، ایجاد کرسی های آزاداندیشی، سر و ساماندهی به صنایع داخلی و ارتقای کیفیت اسف بار خودروسازی و... نمونه هایی از خط و مشی ترسیمی رهبر متفکر انقلاب برای جریانهای انقلابی و عدالتخواه است که البته هیچگاه بر مذاق مسئولان در سطوح مختلف از جمله شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، شوراهای تأمین و ... خوش نیامده است.

به نفع نظام اسلامی و جریان اصیل انقلابی است که مطالبات دینی را فراتر از مقوله حجاب به گفتمان و فرهنگ عمومی تبدیل نمایند. قطعا بر سر مساله حجاب کوتاه نخواهیم آمد اما حجاب تنها بخشی از برنامه و مطالبه دین از حاکمیت است. ضرورت اصلاح ساختار اقتصادی، نفی تبعیض و رانتخواری، ایجاد بستر مناسب برای رشد فرهنگی و تعالی جامعه، برخورد با دانه درشتهای مفسد، توجه به گسترش عدالت اجتماعی، حمایت قاطع از مستضعفین و ... بخش های دیگری از آموزه های مکتب جامع و جهان شمول اسلام است که تجربه نیز ثابت نموده داعیه داری در برافراشته نگاه داشتن مجموعه مطالبات دینی و عدم نگاه موضعی و سطحی و گزینشی به احکام دین منجر به جلب اعتماد مردم و تحکیم پایه های حاکمیت اصیل اسلامی خواهد گردید.

ناامیدی از نظام اداری کشور، همان طور که بعضی مسئولان میز خود را مساوی با نظام دانسته و حفظ آن را از اوجب واجبات می شمارند اگر به این معنا باشد که هر کس که دغدغه دین و انقلاب و ولایت دارد خودش را متولی اندیشه نظام اسلامی دنسته و در پیگیری احکام و معارف اجتماعی دین منتظر مسئولان نماند، با ارزش و سازنده خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جریان حق دروغ نمی گوید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۴:۵۵ ب.ظ

جریان حق هیچ وقت نمی تواند مثل جریال باطل از تبلیغ استفاده کند. برای اینکه تبلیغ اگر بخواهد به طور کامل ذهن ها را بپوشاند، احتیاج به بازیگری، دروغ و فریب دارد و جریان حق اهل دروغ و فریب نیست. امّا جریان باطل هیچ چیز برایش مهم نیست و برای اینکه حقیقت را به شکل دیگری در چشم مردم جلوه دهد از تمام ابزارها استفاده می کند.

جریان حق در تبلیغ دستش بسته است. از هر شیوه و روشی نمی تواند استفاده کند. فقط آن چیزی که حق و واقعیت است را بیان می کند. حق و حقیقت را بیان می کند حتی اگر تلخ باشد. برای همین امیرالمومنین در مواجهه با یاران خودش گاهی آن چنان تلخ حرف می زند که هر انسانی را به تعجب وامی دارد.

امّا یک چیزهایی است که در ذهن مردم، خیلی مطلوب است، جریان باطل هیچ ابایی ندارد که آنها را به همان شکلی که مردم دوست دارند بیان کند. معاویه تملق مردم را می گفت. سعی می کرد با هر ترفند و وعده و وعیدی که است حمایت مردم را جلب کند.

مقام معظم رهبری، کتاب انسان 250 ساله ص161

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری – موسسه آموزش عالی پارسا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تعارض منافع حتی در عرصه فرهنگ دفاع مقدس!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ب.ظ

"یکسان سازی" (تخریب) مجدد گلزار شهدای بهشت زهرا(س)/ عکس

 

یکسان سازی قبور شهدا که من از آن بعنوان بقیع سازی قبور شهدا یاد میکنم از آن طرحهای مخرب فرهنگی است که به دلیل منافع اقتصادی مجموعه های مرتبط و به رغم مخالفت مقام معظم رهبری همچنان در حال انجام است.

چینش مزار شهدا از نظر تزیین، تصاویر، سنگ نوشته و ... حرکتی  ذوقی و ناب در انتقال مفاهیم و تعابیر و فرهنگ دفاع مقدس بود که در گلزارهای شهدا به نسل جدید منتقل میشد؛ اما در طرح یکسان سازی به صرف سنگ قبری بی روح و فاقد پیام اکتفا گردید.

یادم است اوایل اجرای این طرح، مسئولان ذی ربط ضمن برخورد با منتقدان، مدعی می شدند که این طرح با تأیید و سفارش مقام معظم رهبری در حال اجراست و مخالفان را به این بهانه، ضد ولایت فقیه لقب می دادند تا این که رهبر انقلاب در اظهار نظر صریحی فرمودند:

«یکی از کارهای غلطی که برخی مدیران گلزارهای شهدا انجام دادند همین پروژه یکسان سازی و ساماندهی مزار شهدا بوده است. مزارهای شهدا باید به همین شکل که هستند و همین که هستند حفظ شود.»

سرویس فرهنگی پایگاه خبری  شهدای ایران؛  خبر از آغاز مجدد اجرای این طرح مخرب فرهنگی در بهشت زهرای تهران داده است. خدا عاقبت ما را با این مسئولان بی فکر فرهنگی و دور و بری های منفعت طلبشان ختم به خیر کند. هیچ ملتی به نابودی گنجینه ها و میراث فرهنگی خود راضی نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عفو رهبری و طلیعه فجر دوباره

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۱۴ ق.ظ

عفو رهبری چیست

 

عفو گسترده محکومان آشوبهای اخیر توسط مقام معظم رهبری که به مناسبت ایام خجسته دهه فجر و تلاقی آن با ایام شادی و سرور ماه رجب صورت پذیرفت فرصت دوباره ای برای بازبینی و نگرش مجدد بر رویکردها و افکار همگان است.

به یقین طیف گسترده ای از جوانانی که با اغتشاشگران همراهی کرده و بدون آرمان و هدف و رهبری و نظام فکری مشخصی به جنجال و آسیب و بی نظمی دامن زدند فرزندان پاک اما فریب خورده این مرز و بوم هستند که بازیچه دست رسانه های سفارش بگیر طرف قرارداد با بیگانه قرار گرفتند. خوب است این افراد که خیلی هایشان البته متنبه شده اند کرامت و بخشش رهبری که با القای بیگانه، دیکتاتورش می خواندند را مولفه ای مهم در ترمیم بینش سیاسی خویش قرار دهند. بسیاری از این جوانان متوجه شده اند که مملکت خودشان با همه ضعف ها و نقدهایی جدی که بر بعضی ساختارهای اداری و برنامه های غلط مسئولانش وارد است می ارزد به چپاولگری و ناجوانمردی اجانبی که مشکلشان نه با نظام سیاسی ایران که اساسا در دو قرن اخیر سیاستی جز استثمار و غارت و تجزیه ملتها در آفریقا و آسیا و بخش هایی از قاره آمریکا نداشته و به منظور تحقق نظام امپریالیستی و دیکتاتور مأبانه خود و کسب سود و جلب منفعت بیشتر، ابایی از نابودی انسانها ندارند. مدعیان آزادی که دستشان در خون میلیونها زن و کودک و پیر و جوان در دو قرن اخیر در سراسر جهان آلوده است هیچ گاه تکیه گاه مطمئنی برای دستیابی به آزادی و آزادگی و استقلال و پیشرفت نخواهند بود.

یک فرصت بازنگری هم برای مسئولان ایجاد شده است، تا در دهه مبارک فجر و میلاد امام عدالت و مبعث شورآفرین آخرین فرستاده خدا یک بار دیگر راه و منش و سلوک خود را با آنچه که در فرهنگ انقلاب اسلامی و نهج البلاغه علی و رسالت نبوی نهفته است قیاس کنند. مسئولان باور کنند که در مواردی راه را به اشتباه طی کرده و با رفتارها و گفتارهای متناقض خود باعث بی اعتمادی مردم و غلتیدن لایه هایی از جوانان به دامان دشمن گردیده اند.

نیروهای مستقل انقلابی نیز با بازبینی در اندیشه ها و مطالبات خود، همّ و غمّ بیشتری را باید صرف اصلاح امور قرار دهند از یقه گیری مسئولان خاطی و کم کار و تنبل تا ترویج اندیشه های انسان ساز و تمدن آفرین اسلام ناب، رسالتی سترگ بر گرده رهروان بی ادعا و مستقل مکتب عدالت و آزادگی سنگینی می کند.

فجری دوباره را شاهد خواهیم بود اگر انقلابی از درون را بر مبنای معارف وحی، دگر بار در بطن اندیشه و رفتار خویش رقم بزنیم. یادمان نرود که ورای همه دستاوردهای مادی تحسین برانگیز انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف علمی و صنعتی و عمرانی و ... آنگونه که از مرام خمینی در پیام تاریخی فتح الفتوح بستان و بیت المقدس و ... بر می آید، بالاترین خون آورد انقلاب، احیای فطرت ها و تربیت جوانان مومنی است که در زمره اصحاب ناب و مخلص رسول الله در صدر اسلام شمرده شده و انسانیت را فراتر از تمنیات مادی در روح کمالگرا و تعالی خواه خویش به منظور تحقق مدینه فاضله مهدوی و اجرای فرامین الهی می جویند. در عرصه فرهنگ و سازندگی و معرفت بخشی و حق باوری، تلاشی مضاعف را باید متقبل شویم. عهد کنیم برای خدا کم نگذاریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا