اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجمل پرستی» ثبت شده است

اختلاس مهم است؛ اما مردم مهم تر!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۱۲ ق.ظ

آمریکا محمدجواد ظریف وزیر خارجه رژیم ایران را در فهرست تحریم‌ها قرار داد |  خبر نامه شب تاب

 

محمدجواد ظریف در آخرین اظهار نظر خود آنهم در شرایطی که هنوز وضعیت جنگی در منطقه حکمفرماست گفت: موشک مهم است، اما مردم مهم تر!

خب این موشکها هم برای همین مردم است و ضامن سلامت و منفعت و کرامت همانهاست. مبنای فکری ظریف کاملا مشخص است. صدها بار در گفتار و عمل ثابت کرده که اعتقادی به تقابل با آمریکا و اسرائیل (آرمانهای انقلاب) ندارد و معتقد است زندگی بهتر در گرو اطاعت پذیری از استکبار قرار دارد. موشک نداشته باشیم می توانیم یک ساندویچ همبرگر بیشتر بخوریم. به ظریف خرده ای نیست. خیلی ها نگاهشان فراتر از نوک بینی نمی رود و دلباخته غرب و سرباز نظام سرمایه داری هستند. تعجب از مسئولان ارشد لشکری و کشوری است که چرا همچنان در جلسات خود از وی مشورت گرفته و جالب آنکه به رغم شناخت مبنای فکری او که مخالفت با فرهنگ مقاومت است تحت تأثیر افکارش قرار میگیرند!

نکته بعد اینکه بودجه های کشور دو بخش دارد. یک بخش کوچکش می رود برای امور نظامی که ثابت شد در موشک سازی و پرتاب ماهواره و تسلیحات دفاعی هوایی و زمینی و دریایی دستاوردهای خوب و قابل اعتنایی داشته و داد دشمنان را درآورده است. قسمت اعظم بودجه ها برای امور جاری کشور هزینه می شود که متأسفانه بخش قابل توجهی از آن به راحتی هدر می رود. چرا امثال ظریف در قبال ضررهای هنگفتی که پرونده کرسنت به ملت تحمیل کرد جانب مردم را نگرفت؟ چرا در قبال ظلمی که بانکها یا گمرک یا صنعت خودروسازی به ملت تحمیل میکنند صدای او در نمی آید و دم از مردم نمی زند؟ چرا او اینقدر هوای رفقایش دارد و قصور در کمبودها و عقب ماندگی های معیشتی را جدا از عملکرد کانونهای قدرت و ثروت و همپالکی های غربگرای خویش که از قضا بدجوری دستشان در پرونده های مفاسد اقتصادی و حقوقهای نجومی و رانت خواری و... آلوده است دانسته و صرفا تسلیم در برابر غرب را راه پیشرفت کشور می داند؟ ظریف نمیخواهد سکه هایی که بابت کلاه گشاد برجام و تتمه فریبنده فرانچسکو از جیب مردم به چنگ آورده به آنها بازگرداند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بفرما پشت دوربین لطفا!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۴، ۰۴:۳۵ ب.ظ

شهید آوینی

 

یک بنده خدایی بود شخصا دوستش داشتم رزمنده بود و خوش سابقه. گاهی از او می خواستند درباره شهیدی صحبت کند مثلا چهل دقیقه به او وقت می دادند باور کنید سی و پنج دقیقه اش را به خودش و خاطراتش و کارهایی که کرده اختصاص می داد نهایتا وقتی با اعتراض و تذکر مزاح آلود مستمعین مواجه می شد چند دقیقه ای هم از شهید می گفت که البته چندان به کار نمی آمد.

این شبها گاهی بعضی برنامه های مستند تلویزیون با موضوع جنگ لبنان و حمله اسرائیل به این کشور را نگاه می کنم. احساس می شود بعضی از عزیزان مستندساز جوان جویای نام که با دلارهای نفتی موسسات و مراکز فرهنگی مدتها در لبنان سیاحت داشته اند بیشتر از آنکه دنبال اصل سوژه و انتقال پیام باشند دنبال نمایش جدیدترین لباس و تیپ و آرایش قیافه خود هستند. دوربین زوم می کند روی راه رفتنشان روی خم ابرو و فرم صورتشان، روی هیکل نیمچه ورزشی و لباس اسپورت و حالت موی سرشان؛ در حاشیه اش تصاویری از موضوع مورد نظر هم نشان داده میشود! انگار یک لحظه دلشان نمی آید از جلوی دوربین کنار بروند و اگر سوژه نابی در اختیار دارند همان را به نمایش بگذارند. جالب است این عزیزان بعضا مدعی هستند که به خاطر علاقه به شخصیت سید شهیدان اهل قلم وارد عرصه مستندسازی شده اند. حالا نگاه کنید به شخصیت سید مرتضی آوینی که هیچ جای تصاویر دوربین حضور نداشت با اینکه از نظر تیپ و قیافه سرآمد خیلی از جوانهای خوش آرایش امروزی بود. کسی حتی اسم او را هم نمی دانست با اینکه صدایش و متنهای خوبش در گوش همه جا خوش کرده بود. بعد از شهادت سید مرتضی بود که تازه مردم فهمیدند صاحب این مستندهای دلی منقلب کننده و آن صوت گرم و آرامش بخش و آن متن های آسمانی، هنرمندی متفکر به نام سید مرتضی آوینی است که نیمه های شب وضو می گرفت، دو رکعت نماز می خواند بعد می نشست پای میز مونتاژ و برای تصاویر مستندش متنی برآمده از عمق جان می نوشت و در اثری که تولید می کرد روح می دمید. 

جنس انقلاب اسلامی از نور است و ناخالصی را دفع می کند. اینکه می بینیم کارهای آوینی و دیگر خدماتی که شهدا ارائه داده اند جاودان و اثرگذار است و کارهای ما نه، به دلیل تفاوت در باطن عناصر شکل دهنده امور است.

البته چون اطلاع دارم عرض می کنم هنرمندان و مستندسازان مخلص و بی ادعا و خودساخته ای هم داریم که با تأسی از سید مرتضی بی آنکه دنبال خودنمایی و جاه و شهرت باشند به تولید آثار فاخر و ثبت و گزارش وقایع اشتغال دارند. راستی حرف از مستندسازی و لبنان و ... شد. سال گذشته را یادتان هست چقدر سلبریتی مذهبی به بهانه ثبت و ارائه گزارش از وقایع لبنان و نبرد حزب الله و جنایات صهونیسیم به بیروت اعزام شدند؟ آثار تولیدی شان کجاست؟ چند نفر از مردم یک لحظه از تصاویر و گزارش هایشان را دیده و یا به خاطر دارند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چنگیزخان، دفاع مقدس و ناتوی فرهنگی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۶ ق.ظ

پرچم ایران از زمان کوروش تا به امروز

 

عدد 598 دو بار در تاریخ ایران عزیز برجسته شده است. این دومی اش که خیلی معروف است مربوط می شود به پذیرش قطعنامه 598 در جریان دفاع مقدس هشت ساله که البته خیلی ها با مفاد و شرایط پذیرش آن موافق نیستند از جمله عدم تضمین جبران خسارتهای ناشی از تجاوز رژیم بعث به ایران و تنبیه متجاوز و عقب نشینی از مرزها و ... حضرت امام رحمت الله علیه نیز از آن به عنوان جام زهر یاد نموده است.

عدد 598 یکبار دیگر نیز در تاریخ ایران مطرح بوده است که مربوط می شود به حمله نخست مغولها به ایران در یکم مهرماه سال 598 خورشیدی. یعنی اول مهرماه علاوه بر آن که هفته دفاع مقدس است سالروز حمله مغولها نیز به شمار می آید. صدام و چنگیز از این بابت هم با هم تشابه دارند. حمله مغولها البته دو بار دیگر نیز برای فتح کامل ایران تکرار شد و مورخان از آن بعنوان ویرانگرترین حمله اقوام به این سرزمین یاد می کنند.

با همه این احوال اما دیری نپایید که هلاکوخان نوه چنگیز و موسس حکومت ایلخانان مغول، متأثر از شخصیت معنوی و جایگاه علمی حکیم بزرگ عالم اسلام، خواجه نصیرالدین طوسی به دین اسلام و تشیع گروید، علما را ارج نهاد و آنها را به مقام صدارت و مشورت رسانید. البته عده ای هم این حقیقت عریان تاریخ را تکذیب نموده و معتقدند هلاکو تا پایان عمرش بت پرست باقی ماند. اما حتی اگر گزینه دوم را بپذیریم باز هم نشان می دهد دین و عقیده با زور و تحمیل تغییر نمی کند. اگر هلاکو مسلمان شده باشد یعنی مردم ایران فرهنگ و تمدن خود را بر مغول ها تسلط بخشیدند؛ اگر هلاکو مسلمان نشده باشد بیان گر آن است که به رغم وجود حاکمان بت پرست، مردم ایران بر فرهنگ و آیین توحیدی خویش استوار ایستادند؛ زیرا هیچ گزاره و علامتی از بت پرستی مردم ایران بعد از سلطه مغولها وجود ندارد. این واقعیت پاسخی است به آنها که ادعا می کنند اسلام با زور در ایران گسترش پیدا کرد. به این شبهه در کتب مختلف بارها پاسخ داده شده که حمله اعراب اگر با مقاومت مردمی مواجه نشد به دلیل ایجاد زمینه پذیرش داوطلبانه دین اسلام از سوی مردم این سرزمین بود به گونه ای که اندکی بعد فقها و علمای ایرانی سرآمد مکتب و معارف دین گردیدند.

اما بعد از پذیرش قطعنامه 598 اوضاع ایران به گونه دیگری رقم خورد. دشمن اصلی ملت یعنی استکبار دریافت که آنچه اساس مقاومت دلیرانه کشوری با حاکمیت نوپا و غرق در مشکلات داخلی و تحت محاصره تحریمهای فلج کننده قرار گرفت و آنها را بر متجاوز وحشی مورد حمایت ابرقدرتهای شرق و غرب چیره ساخت عمق باورهای دینی و غیرت ملی بود که از اعتقاد راسخ به معارف الهی و عشق اهل بیت و التزام به احکام دین و حسّ زیبای وطن دوستی نشأت می گرفت.

میدان جنگ زین پس تغییر یافت. حکایتش شد همان که آقا از آن بارها به عنوان تهاجم، شبیخون و ناتوی فرهنگی دشمن یاد کرده و مسئولان را در خصوص ضررورت تقویت بنیه های فرهنگی و اعتقادی جامعه و توجه به سبک زندگی بومی و دینی انذار نمود. فرهنگ مقاومت به عنوان میراثی گرانبها از گنجینه ناتمام دفاع مقدس در وجوه علمی و صنعتی و ... جلوه هایی از اقتدار ایران عزیز را رقم زد و در عرصه های نظامی همچون دفاع از مردم مسلمان افغانستان، لبنان، بوسنی، قره باغ، سوریه، یمن، عراق، سودان و جنگ دوازده روزه اخیر منجر به اهتزاز پرچم حق و مواجهه قدرتمندانه با متجاوزان گردید؛ اما نباید از خاطر برد که تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن برای زدودن عناصر فکری موثر در اندیشه دفاعی ملت و اندلس سازی جامعه همچنان با تمام توان ادامه دارد. از ترویج خوی اشرافی گری، شکاف طبقاتی، رانت خواری، تبعیض، بی عدالتیهای اقتصادی و قضایی، تا اشاعه مفاسد اخلاقی و اجتماعی در بین مسئولان و مردم از دسیسه های ناتمام و ویرانگری است که غفلت از درمان آن و ترمیم زخمها به مرور چونان موریانه ای موذی، پایه های حاکمیت دینی را سست نموده و جز پوسته ای از آن باقی نخواهد گذاشت.

جنگ فرهنگی همیشه خطرناکتر و حساس تر از نبرد نظامی است که متأسفانه خیلی ها آن را جدی نمی گیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وفاق یا کودتای اشرافیت؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۵۵ ق.ظ

شورش اجتماعی ۱۴۰۱؛ از خانه تا خیابان | فرهیختگان آنلاین

 

دل سرمایه سالاران باج خور و فاسد و زیاده طلب هیچ گاه با انقلاب اسلامی همراه نبوده است. امام، شهید بهشتی و دیگر بزرگان ایده پرداز انقلاب بارها تکرار کرده اند آنهایی تا آخر با ما خواهند بود که طعم فقر را چشیده باشند، مبارزه و رفاه طلبی با هم سازگار نیست و...

این روزها بعضی دوستان مطالبی از خرده فرمایشات آقازاده فلان سردار و فلان عضو ارشد بیت و فلان آیت الله زاده و وکیل و وزیر را می فرستند و گله از اینکه اینها بازگوی همان خط و مشی غرب هستند و بی شک فرزندها مثل بنون زبیر بر پدرها تأثیرگذارند و...

فتنه 88 را یادتان هست؟ آن موقع تعبیری روی زبانها و قلمها جریان داشت به نام شورش اشرافیت. می گفتند بالا شهری ها علیه پایین شهری ها طغیان کرده اند. این حرف بیراه نبود. منافع کلان سرمایه سالاران انحصار طلب اقتصادی در خطر افتاده بود.

فتنه مهسا هم از همین دست بود. شما به سطوح ساده لوح میدانی اغتشاشات نگاه نکنید. آنهایی که به تنور فتنه می دمیدند جماعت شکم سیر خوشگذران و زیاده خواه طلب بودند که ته دغدغه شان را موتور سواری بانوان و سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن در کوچه عنوان نموده و اما در پوشش آن با گرانی ناگهانی ارز و فراموشی پرونده فساد فولاد مبارکه و ... نفعی کلان به چنگ آوردند.

این فتنه ها البته به اقتضای گرایش دولتها جلوه و ظهور متفاوتی دارند. شورش اشرافیت را از منظری دیگر در قالب تفاهم شوم مسئولان ارشد کشور بر ضد قانون ارزیابی کنید. مدیران و متولیانی که سوگند خورده اند عامل به قانون باشند دست به دست هم می دهند که قانون معارض تاج و تختشان را معطل بگذارند.

قانون می گوید باید با متهمان دانه درشت اقتصادی مثل مهدی جهانگیری و حسین فریدون و زنگنه تا مهدی عبوری و مصطفی نیاز و....  برخورد شود. همه با هم توافق کرده اند کاری به کار آنها نداشته باشند. دریافت حقوقهای نجومی به نص صریح کلام رهبری جرم است. قانون مخالف کشف حجاب و هنجارشکنی است. قانون با کلاهبرداری رسمی تحت مدیریت موسسات خصوصی مثل بانک آینده مخالف است. شما مجلس ترحیم مرحوم انصاری را دیدید. تصاویر آن حاوی پیام مهمی برای انقلاب اسلامی بود. خیلی از بالانشین های هر دو جناح نمک گیر سفره متهمان اقتصادی بوده و در این خصوص با هم تفاهم دارند. قانون می گوید افرادی که سوابق امنیتی یا پرونده اقتصادی دارند حق تصدی مسئولیت دولتی ندارند. از تاجگردون مجلس بگیرید بیایید تا مسئولان و مدیران بعضی مجموعه های دولتی و هلدینگها و وزارتخانه ها که واقعا نیازی به بیان مصادیق نیست. بارها درباره سوابق تیره بعضی از آنها افشاگری شده اما نهادهای نظارتی در تفاهمی مشترک به این نتیجه رسیده اند که به روی مبارک خود نیاورند.

بی اعتنایی به قانون وقتی از طرف مسئولان عادی سازی شود دیگر نمیتوان انتظاری از مردم معمولی کوچه و بازار داشت.

توافق اخیر هسته ای هم که داد بعضی نمایندگان مستقل مجلس را درآورده در راستای همین شورش شیک اشرافیت بر ضد قانون تحلیل نمایید. مشابهش را که سال 67 در زهرنامه معروف تجربه کرده بودیم.

مشکل کجاست؟ مسیری که نظام به غلط پیمود تغییر سطح زندگی مدیران از مردم عادی به طبقات مرفه و بسیار برخوردار بود که باعث شد خیلی از مسئولان و خانواده هایشان عملا در خدمت طبقه اشراف درآمده و مشکلات و مطالبات آنها را مشکلات و مطالبه خود بپندارند. بالاترین نفوذی که در انقلاب صورت گرفت، جاسوسی و نشت اطلاعات نبود. تغییر ذائقه مسئولان انقلاب از شعارهای اسلامی و انقلابی به آمال حیوانی و راحت طلبی و لذت جویی بود. اینگونه است که فریادهای رهبری و دلسوزان پاپتی انقلاب به جایی نرسیده و با پنبه وفاق و... سربریده می شود.

نظام اگر میخواهد به مسیر اصلی خود بازگردد نیازمند یک حرکت بزرگ انقلابی مبنایی است. حقوق و عواید مدیران باید آنقدری باشد که بیش از یک زندگی معمولی در حد نیازهای اولیه رفاهی در اختیارشان قرار نگرفته و لذت دنیا طلبی و مادی پرستی باعث لگد پرانی آنها به سمت ارزشهای اسلامی و ملی نگردد. رفاه طلبی با مبارزه سازگار نیست. این جمله را آویزه گوش خود قرار دهیم. تعارض منافع، پدر مملکت را در آورده است. نان عده ای در خیانت و استحاله و وطن فروشی است. مرگ بر آمریکا که بگویی بدن آنها می لرزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ظلم و فریاد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۷:۳۰ ق.ظ

استثمار چیست؟ کار و تلاش از من، راحت و خواب از تو - کارخانه

 

جرج ارول در مزرعه حیوانات لزوما تلاش ندارد که حاکمیت کمونیسم و استحاله عملی شعارهای عدالتخواهانه را زیر سوال ببرد. او هر نوع انقلابی گری را زیر سوال برده و بر حفظ وضع موجود اصرار دارد. با جهان آخرت و معنویت بیگانه است و خورد و خوراک و رفاه را بالاترین آرمان بشر می شمارد. توطئه، نفوذ و خیانت را موهوم می داند. او با هر نوع انقلابی گری مخالف است تا خواب خوش کانونهای قدرت برآشفته نگردد. می گویند پوپر این رسالت را در عرصه فلسفه سیاسی برعهده داشت؛ تئوریزه نمودن رخوت و سکوت! ضرورت و فایده هر نوع اعتراض و انقلابی گری را زیرسوال برده و اندیشه جامعه را به سمت سازش با اصحاب قدرت و ثروت سوق دهد. ترویج سکس و فحشا و مشروب و مخدر و ... از سوی صاحبان قدرت نیز در همین راستا یعنی خنیاگری و شل و ول سازی جوامع به منظور پرهیز از طغیانگری و اعتراض تحلیل می گردد.

عده ای شاید به گمان اینکه تبلیغ مزرعه حیوانات دلشان را بر ضد این انقلاب خنک می سازد به معرفی و تشویق دیگران به خواندنش مبادرت می ورزند اما حقیقت آن است که نتیجه انس با این اثر، ضدیت با انقلاب اسلامی نیست، ضدیت با هر نوع انقلابی است و طبعا شامل اعتراض به این انقلاب و نظام هم می گردد. یعنی کسی که مخالف انقلاب اسلامی است هم بنا بر محتوای اثر کار بی فایده ای می کند اگر به نهضت و حرکت جدیدی بیاندیشد.

حرف جرج ارول اما از منظری درست است. نمی توان کتمان کرد بسیاری از افراد مدعی در هر نظام سیاسی یا دینی وقتی به قدرت یا وجاهتی دست می یابند شناگر ماهری شده و بر خلاف داعیه نخستین به سمت فساد و زیاده خواهی پیش می روند. کمونیسم یک مصداق از دروغ در حکمرانی عدالت خواهانه و برابری طبقاتی بود. شکاف طبقاتی که اساس مخالفت این تفکر با نظام سرمایه داری بود دوباره ذیل حاکمیت شرقی و کارگری سر برآورد و در نهایت به سقوط آن انجامید. اما این ویژگی منحصر به کمونیسم نیست. مگر هیچ حکومتی در دنیا هست که داعیه گسترش عدالت و خدمت را نداشته باشد؟ بعد دقیق که شوید می بینید رانت و دروغ و ناراستی و توحش و سانسور و ... بخشی تفکیک ناشدنی از آن به شمار می رود.

خود خواهی و منفعت طلبی و غفلت از فرهنگ ایثار و دیگر خواهی، دستاورد فرهنگ سرمایه داری است که به خودی خود با داعیه عدل و آزادی و انسانیت معارض بوده و تقویت آن منافی با شعار انسان گرایی و حقوق بشر است. مگر میشود برده داری و استثمار را دید و سکوت کرد به این بهانه که اگر با این فساد مقابله کنیم ممکن است بعدها خودمان دچار همین فساد یا ظلم دیگری شویم؟

با حاکمیت ها چه باید کرد؟ از طرفی لزوم تشکیل حکومت یک امر عقلی و فطری است. همه جوامع دنیا می دانند که برای برقراری نظم و حفظ یکپارچگی نیاز به حکومت دارند. جامعه بی حکومت نداریم. از طرفی هر حکومتی درهر نقطه ای که روی کار آمد به دلیل فساد و زیاده خواهی و ظلم بالادستی ها و یا مدیران میانی، منفور و به مرور منسوخ گردید.

اصل وجود حاکمیت قابل انکار نیست. اصل تلازم فساد با قدرت هم لااقل ذاتی نباشد از باب تجربه عملی قابل کتمان نیست. اسلام دو اصل تقوا (نظارت از درون) و امر به معروف و نهی از منکر (نظارت همگانی) را چاره حفظ سلامت حکومت یا لااقل راه تلاش برای حفظ بخشی از سلامت حاکمیت معرفی می نماید.

عده ای در قالب دین، عده ای در قالب بی دینی و روشنفکری همواره تلاش دارند بر جوامع سوار بوده و منافع خویش را از راه اغفال مردم به چنگ آورده و فسادشان را توجیه نمایند. رسالت تبیین و آموزش به همراه جهاد با ظلم از وظایف خدشه ناپذیر انسانهای آزاده و آگاه است. شاید حکومت صد در صد سالم و طاهر لااقل تا زمان ظهور حضرت حجت به وجود نیاید؛ اما می توان تلاش کرد حاکمیت اجتناب ناپذیر انسانهای ممکن الخطا را با تذکر و آگاهی بخشی به سمت صلاح و سلامت سوق داد. انقلابی گری و اصلاح طلبی هیچگاه تعطیل نخواهد شد. انسان، حیوان نیست و نمیتواند در ازای آنچه پیرامونش می گذرد بی تفاوت باشد. آرمانهای انسانی به حکم وجدان در انحصار خورد و خوراک و رفاه صرف نیست. آنهایی که انسان را اخته شده و سست و معتاد و بی رمق می خواهند جاده صاف کن فساد و ظلم هستند. در حد یک شمع که میشود تأثیر گذاشت. زبان، ارزان ترین و نافذترین رسانه عالم است که خدا در اختیار همگان قرار داده. باید حرف زد، دغدغه ایجاد کرد، دغدغه را به مطالبه و مطالبه را به فرهنگ تبدیل نمود. جامعه صد در صد انسانی و الهی و عدالت محور لااقل تا زمان ظهور نخواهیم داشت؛ اما اگر نمی شود نماز ایستاده خواند، نماز نشسته که ساقط نیست. یک گام هم به سمت خیر و نیکی و عدل قدم برداریم، یک ظلم هم کمتر شود به انسانیت خود و تمامی جوامع بشری خدمت کرده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منطق سطحی یک استاندار

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

یکی از استانداران کشور افاضه فرموده که تا مردم گرسنه اند اعتقادی به اجرای قانون حجاب ندارم!

جوابهای متعددی به این بابا داده شده است. از جمله اینکه مگر اجرای قانون دل بخواهی است که هر مسئولی به سلیقه خود به آن نگاه کند؟ یا اینکه اتفاقا قشر هنجارشکن جامعه اغلب جزو طبقه محروم و آسیب دیده اقتصادی نیستند و از سر شکم سیری رو به ابتذال آورده اند و نیز اینکه اساسا مسبب بحران و فقر اقتصادی لایه هایی از مردم، خود دولت است که باید پاسخگو باشد نه طلبکار. نکته دیگر اینکه چرا نمگویید تا مردم گرسنه هستند تعرفه های خدماتی دولت را چند برابر نکرده و اجازه گرانی نمی دهیم؟ چرا این طور مواقع از اجرای قانون کوتاه نیامده و پدر ملت را در می آورید؟ چرا بازار و معیشت را به حال خود رها کرده اید؟

حالا از همه این حرفها گذشته این بابا طبق انتشار خبر رسمی در ابتدای تصدی پست استانداری جزو کلان سرمایه دارهای کشور بوده و بالا صدها میلیارد تومان املاک و مستغلات دارد و جالب آنکه سابقه محکومیت تعزیراتی بابت دریافت هزینه های غیرقانونی پزشکی از بیماران هم در سوابق مشعشع او به چشم می خورد؛ آن وقت مدعی است که به فکر گرسنگان جامعه است؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک وقت هوس عوامفریبی نکنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

اشرافی گری :: اشک آتش

 

بعد از نصب تصویر بی حجاب یکی از بانوان شهید جنگ اخیر در پشت سر رییس جمهور، حالا دکتر ولایتی در جایگاه مشاور رهبری این توییت مشکوک را منتشر نموده است:

"حفظ انسجام ملی مورد تاکید رهبر معظم انقلاب می‌تواند شامل تغییر برخی رویکردهای اجتماعی حاکمیت و محور قراردادن رضایت مردم، به گونه‌ای که برای آن‌ها ملموس باشد. مردم خود را اثبات کردند و اکنون نوبت مسئولین است. شیوه‌های منقضی شده دیگر پاسخگوی جامعه پس از جنگ نخواهد بود."

 

منظور از رویکردهای اجتماعی حاکمیت چیست؟ تجربه بازی های انتخاباتی ثابت کرده که تغییر در رویکردهای اجتماعی از منظر سیاسیون منحصر در آزادی پوشش و رفع فیلترینگ و رقص و آواز بوده که بیشتر جنبه عوامفریبی دارد تا خدمت به جامعه.

اگر واقعا قرار است تغییری در رویکردهای حاکمیتی دیده شود بهتر است این تغییر در جنبه عدالت اجتماعی و قضایی و اقتصادی و رفاهی صورت بگیرد. دولت طرح مشخصی برای تأمین مسکن و اشتغال و ازدواج و... ندارد. شکاف طبقاتی و رانت و ویژه خواری و حقوقهای نجومی و اشرافی گری و تجمل پرستی باعث آزار و بدبینی مردم به لایه هایی از حاکمیت شده است. بانکها در خدمت دلال بازی و سرمایه داری هستند نه کمک به مردم و محرومان. فقدان شایسته سالاری در بعضی انتصابها موجب رنجش و ناامیدی مردم می شود. نهادهای امنیتی نباید وقتشان را برای حفظ میز مسئولان هدر بدهند. عدم ساماندهی به پرونده دانه درشتهای مفاسد اقتصادی از بانک دی و آینده گرفته تا کرسنت و فولاد مبارکه و... مفهوم عدالت را به سخره گرفته است. آقازاده های مسئولان کجا به خدمت سربازی می روند؟ چرا هیچ دولتی حریف بانکها و گمرکات و خودروسازها نمی شود؟ چرا جامعه به سمت پیری و فرسودگی و انقطاع نسل می رود و مشوقها برای فرزند آوری که باید از منظر یک اصل ملی و استراتژیک به آن نگریسته شود تا کنون ضعیف و بی فایده بوده است؟ دامن زدن به فرهنگ مصرف گرایی و بی تفاوتی در قبال هویت ستیزی فرهنگی، باعث حس فقر و یا خودباختگی و طبعا گسست نسلها شده است. در برقراری عدالت آموزشی مشکل داریم. نظام اگر میخواهد رضایت اجتماعی را جلب کند یکبار دیگر باید به اهداف و شعارهای مبنایی در شکل گیری جمهوری اسلامی بازگردد. مسئولان و خانواده هایشان باید شبیه مردم زندگی کنند. رفاه عمومی باید به یک رسالت تخطی ناپذیر تبدیل شود. الان دولت دو ماه است که سبد معیشت اکثریت مردم را پیچانده و صدایی از کسی شنیده نمی شود. بساط باندبازی و رابطه بازی و پارتی بازی و تبعیض باید جمع شود. دانه درشتهای مفسد اقتصادی از هر جناحی که هستند باید محکم و قاطع محاکمه شوند. جوان نباید از ازدواج و تأمین مخارج یک زندگی معمولی بهراسد و به امکانات اولیه تشکیل زندگی دسترسی داشته باشد. شما را به خدا با چهارتا رقص و آواز و ... مردم را بازی ندهید. نشود بچه های شما با گرگهای وال استریت برقصند و از مردم توقع داشته باشید لنگ به خودشان ببندند. شهید حسن طهرانی مقدم وقتی می دید نیروهایش ماشین خوب سوار می شوند خوشحال می شد. می گفت شأن ایرانی این است که ماشین خوب سوار شود نه پراید و پژو! 

مردم از شهرداری ها راضی اند؟ از بیمارستان ها راضی اند؟ از آموزش و پرورش؟ از دادگاهها؟...

قانون برای همه باشد. رفاه برای همه باشد. اصلاح حقیقی یعنی برقراری عدالت در همه شئون اقتصادی و اجتماعی و قضایی. اگر این کاره اید بسم الله اگر نه، عوامفریبی ممنوع. جمله معروفی آقا دارد خطاب به مسئولان که اگر میخواهید با آمریکا مبارزه کنید بیشتر کار کنید.

ایران مترقی و متعالی، خار چشم دشمنان و الگوی نهضتهای آزادی بخش و مستضعفان عالم خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چراغ زرد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۰۶ ق.ظ

تصمیم رسمی وزرات کشور درباره اخراج افغانی ها در سال ۱۴۰۴

 

افغانستانیهای خوب داریم افغانستانیهای بد داریم مثل مردم هر سرزمین دیگری. همه هم با هم برادریم. الان نمیخواهم درباره درست یا غلط بودن اخراج افغانستانیهای غیرمجاز از کشور نظر بدهم. حرفم این است که جنگ یا بحران این خصلت را دارد که میشود بعضی کارها را با استفاده از ظرفیت آن انجام داد. سالهای سال است که بعضی مسئولان و کارشناسان می گویند حضور این همه افغانستانی در کشور باعث هدر رفتن منابع عظیم ملی است. اخراج آنها باعث ایجاد اشتغال و صرفه جویی در منابع و امکانات رفاهی و اقتصادی و آموزشی و بهداشتی و ... خواهد شد. یادم است سال هشتاد که علی شمخانی کاندیدای صوری انتخابات ریاست جمهوری شده بود در پاسخ به این سوال که چه برنامه ای برای اشتغال زایی و رشد اقتصادی داری گفت: سه میلیون افغانی داریم و سه میلیون جوان بیکار. آنها را بیرون کنیم اینها هم سر و سامان می گیرند. (نقل به مضمون).

الان در شرایط جنگ و اضطرار، بستر اقدام برای این برنامه قدیمی فراهم شد. موضوع بیشتر از آن که امنیتی باشد اقتصادی است. دولتها و حکومتها در زمان بحران میتوانند تحرکاتی داشته باشند که در شرایط عادی به راحتی مقدور نیست. مثلا در جریان فتنه مهسا بلافاصله دولت وقت، قیمت دلار را حدود دو برابر افزایش داد و بعضی نرم افزارها را فیلتر کرد. الان هم قیمت نان دو برابر شد. قیمت بعضی اجناس افزایش پیدا کرد. گمرکها فعالیت بیشتری نشان می دهند. جاده ها پر از کامیون و تریلی حمل بار است. پرونده های کلان اقتصادی از مدار پیگیری عمومی خارج شد. بعضی شهرداری ها (مثل بابل) نیروی اضافه و رانتی استخدام می کنند، دانشگاه پزشکی با رابطه بازی عضو هیات علمی جذب میکند و.. به هر حال جنگ، فرصتهایی را برای انجام کارهای درست یا غلط بر زمین مانده ایجاد میکند. البته تجربه هم میشود که برای میادین سخت تر باید آماده شد. ما بعد از جنگ هشت ساله در زمینه درمان و تسلیحات و ... خیلی رشد کردیم. این جنگ اخیر هم باعث رشد ما در عرصه های دیگر به خصوص فنآوری های مجازی و راداری و ... خواهد شد. دلم میخواهد این حرفی که چندباری زده ام دوباره تکرار کنم. اگر آمریکا کاری به کار ما نداشت و سگ هارش را به جان ما نمی انداخت خودمان در حال فروپاشی بودیم. بخشی از مسئولان دنبال زیاده خواهی های مادی و ... افتاده و با مفاسد اقتصادی و اخلاقی و تبعیض و رانت و ویژه خواری مأنوس شدند. بخش هایی از مردم تحت تأثیر رسانه های غرب دنبال سگ بازی و دین گریزی و هرزگی افتاده و ته مطالباتشان شد کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط و بوسیدن در کوچه. این جنگ از باب عدو شود سبب خیر، تکانی به متولیان فرهنگ و حاکمیت داد که به گسلهای اجتماعی بیشتر توجه نشان دهند. ارزشهای الهی و انسانی را جدی بگیرند. مفاهیم معنوی و حماسی را احیا کنند و... من البته دیگر چشمم آب نمیخورد از حجاب و عفاف تا مقابله با دانه درشتهای مفاسد اقتصادی شاهد تحولی در سیستم حاکمیت و اجتماع باشیم اما همین نظام نصفه و نیمه اسلامی را به همه ایسم های من درآوردی دنیا باید ترجیح داد. همین نظام شبه جمهوری و شبه اسلامی ما خار چشم جهانخواران است و تا زمانی که آمریکا و اسرائیل و جلادان عالم از ما بیزارند یعنی جهت گیری های کلی ما درست است. تُعرف الاشیاء باضدادها. بالاترین علقه و نقطه پیوند ما با جمهوری اسلامی مبارزه مستقیم و چشم در چشم و رو در رو با استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل است که در این راه از بذل جان نیز دریغ نخواهیم ورزید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این بار را با مصی موافقم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

‫ایران سربلند - ویرگول‬‎

 

مصی علینژاد همشهری ماست متأسفانه. البته بابل ما دارالمومنین و شهری سرشار از افتخار و عزت و غیرت و حماسه و علم و ایمان است. یکی هم این وسط خائن و وطن فروش در آمده است.

حرفی را دیروز مصی زد که تاریخی است و عبرت آموز. این بار را به نوعی با فحوای کلام او موافقم. گفت اسرائیل اشتباه کرد که جنگ را آغاز کرد. ما (اپوزیسیون جیره خوار) داشتیم کاری میکردیم مردم از نظام برگردند و فاصله بگیرند؛ اما این جنگ باعث میشود که مردم دوباره طرفدار انقلاب و نظام بشوند!

راست می گوید. تهاجم فرهنگی یک جاهایی اثر گذاشته بود هم روی بعضی مسئولان هم روی بعضی از مردم. عده ای از مسئولان گرفتار تجمل گرایی و اشرافیت و رانت و باندبازی شده اند. عده ای از مردم تحت تأثیر رسانه های دشمن به خودباختگی روی آورده و دغدغه هایشان در سطح برداشتن روسری و بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان و سلف مختلف تنزل پیدا کرده است. هیچ کدام از این اتفاقها در شأن جامعه اسلامی نیست. خیانت مسئولان ظاهرالصلاح به مبانی انقلاب و غلتیدن آنها در دامان مادیات و فساد مالی و اخلاقی و نیز گرفتار شدن لایه هایی از جامعه در منجلاب غربزدگی و خودباختگی و خودتحقیری داشت اندلس دیگر را پیش روی حکومت اسلامی ترسیم می نمود. 

جنگ تحمیلی غرب به واسطه سگ هار اسرائیلی شان یک بار دیگر باعث احیای شعائر دینی و ملی و انقلابی شد. یکبار دیگر مردم احساس کردند باید هوای همدیگر را داشته و در مقابل دشمن مشترک در صف واحد قرار بگیرند. حاکمیت هم باید حواسش را بیشتر جمع کند که فساد بعضی مسئولان باعث ضعف در تاب آوری مقابل دشمن میشود. جامعه اسلامی با این جنگ ناخواسته، به سمت اصلاحات انقلابی پیش خواهد رفت. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. این جنگ هم یکبار دیگر معنویت و مقاومت و روح شهادت طلبی را در مردم زنده کرد هم مسئولان را به بازنگری در عملکرد خویش فراخواند. این جنگ تا مدتها امنیت و عزت و رفاه مردم کشورمان را رقم زده و بازار وطن فروشان خائن را کساد خواهد کرد به حول و قوه الهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظام دوباره ایستاد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۷ ق.ظ

نماهنگ «ایستاده ایم؛ تا آخرین قطره خون» | پایگاه اطلاع رسانی رجا

 

در سالهای اخیر نظام ضربات سختی را در عرصه های فرهنگی و سیاسی و امنیتی دریافت کرد. البته پاتکهایی هم داشت؛ اما عقب نشینی در بعضی مواضع باعث شد که به مرور بخشی از دوستداران نظام هم به این تلقی برسند که دوره انقلابی گری پایان یافته و دیگر عزمی برای پیشبرد اهداف و احیای شعائر وجود ندارد.

در روزهای اخیر سه خبر مهم از ممنوعیت سگ گردانی در معابر تا دستگیری پسران کاظم صدیقی و شوک اطلاعاتی ایران به اسرائیل نشان داد نظام یکبار دیگر قامت راست نموده و برخلاف گمانه زنی ها به انفعال و رکود دچار نشده است.

 برخورد با کشف حجاب و کنترل مفاسد اجتماعی و مجازی، برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی مانند اطرافیان شمخانی و بانک آینده و فولاد مبارکه و... و قیچی کردن دم اسرائیل، استمرار این حرکت سازنده محسوب خواهد شد. ان شاءالله به تاریخ ثابت شود ایران اسلامی گام دوم انقلاب را به منظور تحقق مدنیت نوین دینی در گستره عالم با عزمی راسخ و خلل ناپذیر دنبال خواهد نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آینده نگرها!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ

ختم انصاری

 

حالا متوجه شدید چرا در همه دولتها درباره فاسد بودن فعالیتهای مالی بانک آینده و خلق پول و تورم و تأثیر فزاینده آن بر گرانی حرفهایی زده شده و اسنادی رو میشود اما هیچکس جرأت برخورد با آن را نداشته است؟

به این تصاویر نگاه کنید. مربوط است به مجلس ترحیم بابای مالک بانک مذکور که البته خودش هم مالک هلدینگ تات بود.

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر خوب که قاسمیان بازداشت شد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ

حجت الاسلام قاسمیان بازداشت شد - تسنیم

 

اتفاقا معتقدم کار قاسمیان ولو با علم به بازداشت توسط آل سعود، کار درستی بود. بالاخره روحانیت نان امام زمان را می خورد که امر به معروف و نهی از منکر کند. اینجا از آن مواردی است که خطر در راه نهی از منکر جائز به شمار آمده و احتمال تأثیر در آن راه دارد. زیرا قاسمیان یک روحانی شناخته شده در محافل قرآنی بین المللی است و بازداشت او میتواند نگاهها را به عملکرد معاویه گونه آل سعود جلب نماید. مگر قاسمیان چه گفت؟ او به مدعیان خادمی حرمین شریفین معترض شد که چرا وضعیت این قدمگاه نبوی و منزلگاه وحی آلوده به بی بند و باری شده است؟ خبر بازداشت این روحانی شجاع و نام آشنا میتواند میزان صداقت و تدین حکام غربزده و خودباخته آل سعود را در جهان اسلام به نمایش بگذارد. از سوی دیگر البته ممکن است رسانه های وابسته به سعودی به طور متقابل همین نقد را به حاکمیت جمهوری اسلامی برگردانند که همان هم میتواند و امید است سبب خیر شود. فرقی نمی کند شیعه یا سنی، وقتی داعیه دین را داریم نباید در سیطره حکومت خود به گسترش بی دینی و بی مبالاتی دامن بزنیم. شوخی با قانون خدا موجب رسوایی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودمان را نبازیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

مدتی است با بعضی افراد صاحب فکر و نظر که می نشینم این سوال را مطرح میکنم که یک دفعه چرا اوضاع چنین شد؟ بعد از سقوط بالگرد رئیسی چرا دومینوی خبرهای بد تکرار شد؟ ضرباتی زدیم بحثی نیست اما ضربات بدی خوردیم. مواضع و عملکردها قابل اقناع نیست. از بی حجابی تا دانه درشتهای متهم اقتصادی و... را رها کرده ایم. خوشحالیم که هستیم. برنامه خاصی برای کنترل و تغییر اوضاع نداریم. با آدمهای گام اول می خواهیم گام دوم انقلاب را بر داریم که جواب نداده است. ممکلت رو به تعطیلی است. انقلاب اسلامی دارد متوقف میشود.... اینهمه کربلای چهار چرا؟ کربلای پنجمان کی آغاز میشود؟ ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس را بدون خدا نمی شد پیش برد، چرا این را در عمل فراموش کرده ایم؟

خب نظرها متفاوت است. بعضی ها تأیید می کنند و بعضی هم توجیه و ماستمالی و رفو. 

دیروز محضر اندیشمند بزرگواری بودم. حدود بیست دقیقه وقت گرفته بودم. انسانی نرم و معتدل نشان می دهد که البته معلوم شد آتشی تندتر از من دارد. سر حرف که باز شد به نزدیک دو ساعت رسید. او آغاز این دومینو را از شهادت سردار می دانست. رک و صریح هم می گفت فساد و بی عقلی باعث وضع امروز شده و برای خروج اندیشه و راهبرد انقلاب از ورطه انفعال، چاره ای جز تکاندن لایه های بالا در عرصه سیاستگذاری و استفاده از جوانهای با سواد و عاقل و پاک و دارای انگیزه نیست. فاجعه انفجار بندر را همطراز با سقوط بالگرد و ترور سردار می دانست. نمی دانم می شود روزی این حرفها را بدون عقوبت و دردسر منتشر کرد یا نه. دل دلسوختگان نظام پر از درد است. گام دوم انقلاب اسلامی نباید روی کاغذ باقی بماند، مثل چشم انداز بیست ساله ای که قرار بود در 1404 به ثمر بنشیند. ما قرار است تمدن نوین جهانی را بر مبنای مردمسالاری دینی رقم بزنیم. کو مردممان؟ کو دینمان؟ البته با منفی بافی مخالفم. منکر رویش ها نیستم. ولی احساس می شود مدتی است می دویم، عرق می کنیم ولی روی تردمیل ایستاده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در خلوت مدعیان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ

 

نهج البلاغه خوانی مسعود پزشکیان در حد حفظ عبارات کتاب باقی مانده است. آنچه مولا در سیرت خود داشت پرهیز از ویژه خواری و رانت و رفیق بازی و اشرافی گری بود و مقابله با فساد و تبعیض و ناراستی... بود.

همراهی نزدیکان پزشکیان در سفرهای خارجی، انتصاب افراد حاشیه دار و قانون شکن، مراوده و همکاری با محکومان اقتصادی و از همه مهمتر فقدان برنامه و درایت که شرط اصلی شارع در تصدی امور جامعه است زوایایی پیدا از رویکرد فاقد مبنا و صوری بعضی مسئولان دولت چهاردم به شمار می رود.

انتصاب استاندار متمول مازندارن که از دوستان نزدیک پزشکیان و پزشک متخصص مجاری ادرار بوده و فاقد تجربه در امور مرتبط با استانداری است یکی دیگر از مصادیق فاصله دولتمردان با مدیریت علوی محسوب می شود.

اخیراً سایت شمال نیوز متمایل به طیف محسن رضایی در مازندران، سندی را منتشر کرده که مطابق آن حدود دو سال پیش استاندار فعلی مازندران از سوی نهادهای نظارتی به دلیل سودجویی و اضافه دریافت بابت امور پزشکی محکوم شده است. به راستی امثال یونسی و دبیری و جهانگیری و زنگنه و نجفی و... که خود دارای پرونده قانون شکنی هستند چطور میتوانند سکاندار هدایت جامعه و نظارت بر حسن اجرای قانون و دفاع از حقوق عامه باشند؟ آیا آنهایی که فقر را تنها از پشت پنجره تماشا کرده اند و بار اقتصادی چند نسل خود را بسته اند انگیزه و درک درستی برای نجات مستضعفان و رسیدگی به مردم و رفع محرومیتها و ترمیم زخمهای مهلک ناشی از شکاف طبقاتی خواهند داشت؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کجا شراب طهور و کجا می انگور

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

خرید و قیمت کتاب تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر گفتگوها نشر موسسه امام  خمینی | ترب

 

من البته نه روانشناسم و نه در امور تربیتی مطالعه خاص و منسجمی داشته ام. بنا بر اعتیاد به مطالعه، کتاب تربیت دینی را که توسط یکی از دوستان به دستم رسید مطالعه کردم. کاری است از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی که مشتمل بر گفتگو با چند نفر از صاحب نظران این عرصه است.

برای معرفی اثر می خواستم بریده هایی از صبحتهای مرحوم حائری شیرازی را از این کتاب بیاورم. به شخصیت فکری این اندیشمند فقید و ناشناخته علاقمندم. او مصرّ است در امر تربیت به مبدأ هر اثری که مستلزم توحید است توجه ویژه صورت بگیرد. جایی هم انتقاد میکند از تقلید غلط حوزه از دانشگاه در امر آموزش و نمره محوری که نهایتا به جای ایجاد رغبت و درونی سازی علوم به تحفیظ موقت و غیرکاربردی سطور کتاب منجر می شود. مرور این حرفها در صد سالگی احیای حوزه علمیه قم و اساسا آسیب شناسی حوزه ها کاری ضروری و بایسته به نظر می رسد.

اما در قسمت پایانی کتاب مصاحبه ای صورت گرفت با یکی از مربیان کارکشته و سیاستگذار در وزارت آموزش و پرورش که از نظر محتوا بسیار جامع و غنی بود. یعنی آدم پی می برد در سطوح بالادستی وزارتخانه مذکور افرادی هستند که به امر تربیت دینی در مدارس اهمیت داده و برای پرورش نسلی عالم و معقتد دغدغه دارند؛ اما عجیب است وقتی به بدنه طیف محصل رجوع می شود نتیجه دیگری را می بینیم. فضای اغلب مدارس ما هم غیر علمی و هم غیر دینی است. اگر چه عوامل مختلفی بر محیط تربیتی مدارس تأثیرگذار است به خصوص خانواده و رسانه و... اما قابل کتمان نیست بخش وسیعی از معلمان ما خودشان از نظر مبانی اعتقادی دچار شبهات عجیب و گاه پیش پا افتاده ای هستند چه برسد به دانش آموزانی که تحت نظام تربیتی این معلمین بخواهند رشد کرده و نسبت به تعلیم و تربیت اسلامی و هویت ملی علاقمند شوند. سری به گروههای مجازی معلمین بزنید. سری به دفاتر مدارس در زنگهای تفریح بزنید. بحثها مملو است از حس بدبینی به آینده، طلب کاری و توقع، خودتحقیری و بیگانه پرستی و... همین الان آزمون استخدامی بگذارند هزاران نفر برای اشتغال در جایگاه معلمی داوطلب می شوند با اینکه از وضع معیشت معلمان آگاهند اما حاضر نیستند فرصت جذب و استخدام را از دست بدهند. همین افراد بعد از چند ماه شروع به اعتراض مکرر درباره وضع زندگی و درآمد می کنند و آن قدر در درون خودشان این مطالبه را تکرار میکنند که به مرور به شخصیتی افسرده و بی انگیزه تبدیل می شوند و وضع علم و ادب و فرهنگ محصل می شود همین اوضاعی که می بینید. البته وظیفه دولتهاست که به معیشت معلم توجه بیشتری نشان دهند بحثی نیست اما غلبه فرهنگ مادی و مسابقه مصرف گرایی بر ذهن جامعه شرایطی را رقم زده که به نظر می رسد همه صنوف حتی پزشکان و بنگاه دارها و ... به سمت سیری ناپذیری ابدی سوق پیدا کرده و با احساس فقر کاذب و توقع بیشتر و طلب کاری مداوم عجین شده اند. عدم اصلاح این فرهنگ مخرّب نتیجه ای جز رواج کاهلی و بی رغبتی و کم کاری و دزدی و عقب ماندگی جامعه در امور مادی و معنوی به دنبال نخواهد داشت. و البته شکی نیست کسی که به خاطر توقع مادی بیشتر در عمل به تعهد شغلی و اجتماعی خود تعلل بورزد در باور به توحید و معاد مشکل دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اداره - باغ

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۲۵ ب.ظ

تصاویر یک اداره باغ در اندونزی را در یکی از سایتها دیدم و به وجد آمدم. البته به یقین ساختمان و محیط کار یا تحصیل بر روی روان افراد تأثیرگذار است اما واقع امر آن است که فرهنگ کار و خدمت مهمتر از ظواهر و نما و حتی حقوق و مزایای اداری است.

یادم است همین اداره فرهنگ و ارشاد قم می رفتم کارمندانی مسن مثل آقای یوسفعلی با گرایش سیاسی چپ و آقای سیدصالحی با گرایش سیاسی راست حضور داشتند که مراجعه به این دو واقعا روحیه بخش بود. این دو عزیز در رفتار و توضیح و دوندگی و راهنمایی شان ثابت می کردند که دنبال خدمت به ارباب رجوع و رفع مشکل او و جلو انداختن کارها هستند. بعد از بازنشستگی این دو کارمندانی جوان روی کار آمدند که آدمهای خوبی بودند اما دلشان میخواست ارباب رجوع خودش کار خودش را انجام بدهد و برود. در بعضی ادارات گاه جوری با مراجعه کننده برخورد می شود که انگار او مزاحم گعده دوستانه و شوخی های دورهمی و صبحانه ها و میان وعده های ناتمام کاری شان شده است. اصل با دست به سر کردن مردم است. آدمی که دلش نمیخواهد کار کند را ببرید در شیک ترین سازه، آدم دست به خیر را بگذارید داخل یک خرابه، تفاوتی در سلوک و برخوردشان نخواهید دید.

هر دو وضعیتی که مثال زدم را در همه ادارات شاهد بوده اید. عده ای از کارمندان خدوم و خوش روحیه و کار راه بنداز هستند. عده ای هم فراری از کار و اهل طاقچه بالا و پیچاندن ملت.

درون مایه فکری و باور کاری کارمند و کارگر و محصل و ... اگر ساخته شود مهمتر و اثربخش تر از زیبایی ساختمان و وضعیت رفاه و ظواهر محیط است. صد البته که دل باز بودن محیط و مفرح بودن فضا هم در روحیه ها اثر می گذارد.

 

معماری متفاوت یک «اداره-باغ» در اندونزی (فرادید

معماری متفاوت یک «اداره-باغ» در اندونزی (فرادید

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محافظه کاری، قتلگاه انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

کاریکاتور:: امریکایی ها کدخدای دهکده اند | خبرنامه دانشجویان ایران

 

درست نیست به بهانه فرار از تله جنگ، دانشمندان و فرماندهان جبهه مقاومت را یک به یک از دست بدهیم و سکوت کنیم. همان موقع که محسن فخری زاده را بیخ گوش پایتخت در روز روشن ترور کردند و پز دادند باید واکنش جدی نشان میدادیم که به مرور شاهد ترور دردناک دهها تن از مسئولان و فرماندهان جبهه اسلام و نقض مکرر حریم کشورمان نباشیم.

درست نیست به بهانه فرار از تله فتنه، دست از تعقیب باندهای بزرگ فساد بانکی و برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی و یغماگران بیت المال و مواجهه با هنجارشکنی های اجتماعی و از هم گسیختگی بازار و... برداریم و قدم به قدم از اجرای احکام شرع عقب بنشینیم.

دور از عزت مسلمین است که دشمن را بدون جنگ و مقاومت، دست پر به خانه باز گردانند. دنیا آن قدر هم ارزش ندارد که برای حفظ جایگاه و صندلی خود هر از گاه به اسم مصلحت از یکی از شعائر و اهداف انقلاب و اسلام دست برداریم.

فتنه لزوما به معنای آشوب و اغتشاش نیست، بلکه یکی از مصادیق و وجوه آن است. اساس این تفکر که نظام بماند ولو منهای اسلام از جلوه های حتمی فتنه اعتقادی و سیاسی در ذهن و محاسبات بعضی مسئولان است.

به صحبتها و هشدارهای رهبری در سالهای 74 تا 76 درباره عبرتهای عاشورا و انحراف بعضی خواص رجوع کنید. کاش از ابتدا تلاش می کردیم حقوقهای نجومی و رانت و ویژه خواری و خوی رفاه طلبی و عافیت جویی در مسئولان و آقازاده هایشان رسوخ نکرده و شاهد شکاف طبقاتی بین آنها با مردم نباشیم. دنیا زدگی و مادی گرایی و منفعت طلبی، موریانه بد و مخرّبی برای سست نمودن پایه های حاکمیت دینی است که ضرر و خطرش بیشتر از هر نوع حمله مستقیم دشمنان قسم خورده این آب و خاک است.

 

در جهان نتوان اگر مردانه زیست

همچو مردان جانسپردن زندگیست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبارزه، رفاه طلبی، عزت یا تسلیم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۳۴ ق.ظ

اِتراف؛ رفاه گرایی اشرافی - تسنیم

 

سال 66 مزخرفترین سال تاریخ جنگ بود. خیلی ها تصور میکردند سال 65 سال سرنوشت است. حتی این موضوع را در نماز جمعه هم مطرح نمودند. بعضی مورخین معتقدند سال 67 سال سرنوشت جنگ است چون پایان آن رقم خورد؛ اما در واقع باید سال 66 را سال سرنوشت دانست.

اواخر سال 65 بعد از اعزامهای دهها هزارنفری و عملیات گسترده و انهدامی کربلای پنج که بیشتر جنبه رو کم کنی برای طرفین را داشت در پسا پرده حلقات مدیران سیاسی نظام بحث سازش و صلح با متجاوز به طور جدی مطرح گردید تا جائیکه در نهایت به اذعان محسن رضایی فرمانده وقت سپاه، قطعنامه 598 در سیزده اسفند 66 به طور محرمانه و بدون اطلاع امام به امضا رسید و چند ماه بعد اعلام گردید.

سال 66 امید به نتیجه دادن مذاکرات باعث شد مسئولان نظام انگیزه لازم برای دعوت مردم به سوی جبهه را از دست بدهند. عملیات خاص و بزرگی در تدارک نبود. رزمندگان احساس کردند فعلا به حضورشان در جبهه نیازی نیست و دنبال درس و مدرسه و کشت و کار خودشان رفتند. جبهه ها سرد شد و جنگ و آمادگی برای دفاع به حاشیه رفت. در این بین اما دشمن به بازسازی نیروهای خود رو آورد. اندکی بعد با حملاتی گسترده توانست فاو و حلبچه را پس بگیرد. ایران در مقابل به امضا و اعلام رسمی توافق 598 رو آورد. دشمن این اتفاق را نیز به حساب ضعف ایران گذاشت و به حملات گسترده خود سرعت بخشید. در اواخر تیر و اوایل مرداد 67 دشمن در جبهه جنوب با نزدیک شدن به پلیس راه اهواز و در غرب به واسطه منافقین با تصرف جاده اسلام آباد – باختران به نقطه ای رسید که حتی در آشفته بازار روزهای نخست جنگ هم به آن دست نیافته بود.

نباید به امید توافق و نتیجه بخش بودن مذاکره، جبهه را سرد کرد. درست مثل ورزشکاری که اگر بدنش سرد شود نمیتواند واکنش مناسبی در میدان نشان دهد.

نمیشود کتمان کرد که بعضی مسئولین از آمریکا و به خصوص آمریکای ترامپ می ترسند. درآمدهای بالا و سطح رفاه نامتعارف و بیش از معمول و نیز آلودگی بستگان و دوستان بعضی از مسئولین به مفاسد اقتصادی و اخلاقی نیز علت دیگری برای احاطه خوی تسلیم پذیری و سستی آنها در مقابل دشمن گردیده است. حجاب که خوب است آمریکا اگر بگوید دیگر حق ندارید مزار شهدا بروید و فاتحه بخوانید هم بعضی مسئولان به بهانه اجتناب از دو قطبی سازی، دستان تسلیم را بالا خواهند برد. از این روست که هیچگاه با استناد به ضرورت وفاق و پرهیز از دو قطبی سازی، اقدامی برای کنترل گرانی و یا برخورد با مفاسد اقتصادی صورت نمی گیرد و این موضوع منحصر به عقب نشینی از شعائر انقلاب و نظام گردیده است.

این روزها خوشحالی و اظهار امیدواری بعضی نخبگان سیاسی به نتیجه بخش بودن مذاکره غیر مستقیم! با آمریکا چندش آور و نگران کننده و یادآور حوادث سالهای آخر جنگ است. حتی اگر در باطنتان از دشمن واهمه دارید از باب سیاست و درایت و حفظ ظاهر هم که شده اینطور با ذوق و شوق دم از رابطه با آمریکا نزنید و از زنده نگاه داشتن و تقویت روح حماسی و فرهنگ مقاومت در جامعه غافل نشوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایران از دست شما سوریه می شود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۰۰ ب.ظ

کاریکاتور/ اشرافی گری و فاصله طبقاتی!!!- گرافیک و کاریکاتور کاریکاتور تسنیم  | Tasnim

 

میگویند میترسیم ایران سوریه شود. آدمهای ترسو! چرا از حجم گرانی های کمرشکن نمیترسید که ایران سوریه شود؟ مگر بابت گرانی بنزین اغتشاش نشد؟ این همه آدم کشته نشدند؟ چرا آن موقع از قانون بلاصاحب گران سازی کوتاه نیامدید؟ چرا از رانتخواری ها و اشرافی گری ها و تبعیض و باستی هیلزنشینی ها و تجمل گرایی و اسراف مسئولان و حقوقهای نجومی نمیترسید که ایران سوریه شود؟ ایران زمانی سوریه میشود که قبلش اندلس شده باشد. پوسته ای از شریعت بماند و از بی حجابی و هنجارشکنی و بی عفتی تا بی عدالتی و تبعیض و باندبازی و دیگر خباثتها به امری عادی تبدیل شود. آن وقت است که جامعه به ظاهر اسلامی از درون پوک شده و فرو می پاشد. در مقابل حمله دشمن به راحتی تسلیم شده و شاید هم به استقبالش برود. چرا آنهایی که باید در سوریه مقاومت میکردند اینقدر سریع عقب رفتند؟ به خاطر آن که احساس کردند بازیچه دست مسئولانشان هستند و حفظ میز آنها ارزش جان بازی ندارد.

شما عقبه نیروهای حامی نظام را خرد و خاکشیر می کنید که نظام بماند؟! مطمئنید خودتان در زمین دشمن بازی نمیکنید؟ مطمئنید مخاطب حرف آقا نیستید که فرمود مسئولان تصمیم گیر در امور اقتصادی و ارز و دلار و فرهنگ و حجاب و ... ملاحظه خواست و مواضع آمریکا و صهیونیسم را نداشته باشند؟

جماعت بولتن خوان! أین تذهبون؟! توجیه گران وضع موجود! أین تذهبون؟!

دلتان میخواهد ایران سوریه نشود جلوی مانور فکری و نفوذ جریانهای سکولار در عرصه هنر و اندیشه و قلم این مملکت را بگیرید. جلوی بی عفتی را در رسانه های رسمی بگیرید. آموزش و پرورش را اسلامی کنید. نظام بانکی را اصلاح کنید. به داد مردم مظلوم و بی مسکن و بی کار و مجرد و... برسید. هیچ برنامه و حرکتی برای پیمودن گام دوم انقلاب و نیل به تمدن جهانی اسلام ندارید یکجا نشسته اید هر از گاه یک قدم از فرامین و احکام اسلام کوتاه می آیید که حالا اشکالی ندارد در عوض نظام حفظ بماند؟ پوسته نظام منظورتان است؟ نظام منهای اسلام؟ منهای عدالت؟

به خدا من بچه هایی حزب اللهی سراغ دارم که غیر از انتخابات ریاست جمهوری در سایر انتخاباتها شرکت نمیکنند. خیلی ها خسته شده اند و احساس میکنند نگاه نظام دیوانسالار به آنها نگاهی ابزاری است و نقششان مرغ عروسی و عزاست؛ همان نگرش بعد از قبول قطعنامه از سوی سوداگران سازندگی و البته چپاول و توسعه نمایشی فاقد مبنا که بسیجی خوب، بسیجی مرده است.

آقایان مسئول در نظام که بار چند نسل خود را بسته اید و در شعاع دو کیلومتری اقوامتان یک جوان بیکار پیدا نمی شود، باز هم یادآور میشوم مشارکتهای سیاسی دهه اخیر به زیر پنجاه درصد رسیده. مانده است هسته سخت نظام یعنی بسیجی های فحش خور و کتک خوری که زیر بار گرانی و فشار معیشت تا تهمت و زخم زبان اغیار در حال له شدن هستند. حمله ناجوانمردانه شما به مطالبات مشروع این قشر جز نشانه رفتن پایه های استحکام و مشروعیت نظام و تخلیه عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ثمره ای نخواهد داشت. بچه های حزب اللهی افسرده و خانه نشین شوند نظام شکست خواهد خورد. به خاطر خدا که نه لااقل به خاطر پست و پول و شهرت خودتان هم که شده با حزب اللهی ها طرف نشوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عقبگرد در 1404

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۲۵ ق.ظ

از سند چشم‌انداز بیست ساله ایران چه خبر؟ - ویرگول

 

بیست سال گذشت. چقدر سر و صدا و ژست و وعده و ... ردیف شده بود. متنش را جستجو کنید هنوز توی اینترنت هست. اسمش بود سند چشم انداز بیست ساله ایران. قرار بود بیست سال بعد یعنی سال 1404 ایران به نقطه ای برسد که در همه امور سرآمد کشورهای منطقه باشد. بعد از مدتی این هیاهوها خوابید. دولتها اصلا یادشان رفت چنین سندی هم وجود دارد و افق و چشم انداز کشور به چه سمت و سویی باید باشد.

یکماه دیگر می شود سال 1404. قطعا در بعضی مسائل سرآمد کشورهای منطقه بوده و هستیم؛ اما در شاخص هایی مرتبط با رفاه عمومی و خدمات اجتماعی و اقتصاد و معیشت و ... چطور؟ تنگنای معیشت دارد مردم را له میکند. اسب گرانی یکسره می تازد. بازار آرامش ندارد. کسی حریف بانکها نیست. خودروسازها در حال هجو مفهوم تولید ملی هستند. با اعجاز شورایی که باید نگهبان نظام می بود کشور افتاده دست دولتی ناتراز که زمستان پر از بی برقی و تعطیلی را رقم زده است. مسئولان فرتوت و بی انگیزه هیچ برنامه ای برای تأمین مسکن و اشتغال و ازدواج و ... ندارند. فقرا فقیرتر می شوند. جامعه به حال خودش رها شده و تدبیری برای حرکت به سمت قله های پیشرفت و استقلال و تمدن وجود ندارد. اتاق فکر نظام، مغز راهبردی حاکمیت کجاست؟ چرا نمیتوان برنامه ای برای ارتقای سطح دستاوردهای کشور در امور اقتصادی و اجتماعی و نظامی و امنیتی و علمی و سبک زندگی و... طرح ریزی و اجرا کرد؟ فرهنگ باندبازی و منفعت گرایی و سهم خواهی را چگونه میتوان اصلاح نمود؟ جمهوری اسلامی اگر میخواهد الگوی مردمسالاری دینی در دنیا قرار بگیرد در چه شاخص هایی مبتلا به عقب افتادگی و نیازمند اصلاح است؟ چرا به جای نخبگان با انگیزه و دارای برنامه، همواره شاهد حضور مدیران ضعیف و لوده و بی برنامه اما بله قربان گو و کاسه لیس هستیم؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا