اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

مرگ بر آمریکا

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ تیر ۱۴۰۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ

‫مرگ بر آمریکا - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد‬‎ 

 

اگر مقصود از روابط آن روابطی است که تا حالا بین ایران و امریکا بوده است، در زمان شاه سابق بین ایران و آمریکا بوده است، این روابط نبوده است، این یک آقایی بوده با نوکرش هر کاری می خواسته، هر امری که می کرده عمل می کرده - اگر می گویید - ما اگر چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم رابطه اش را با ما قطع می کند، ما از خدا می خواهیم که رابطه قطع بشود. بهتر این است با آنهائی که می خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است.

(صحیفه نور ج 11 صفحه 34)

 

 

آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانی- اسلامی، بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می کند.

صحیفه امام ج 12 ص 09

 

 

با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابرقدرتها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می گویند.

صحیفه امام ج 02 ص 932

 

ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است . ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابر قدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد . ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگل های خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد . به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع رابطه با ابرقدرتها خصوصا امریکا نمایند . من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال امریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.

(صحیفه امام ج 12، ص 40

 

 

با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامى که امریکا این طور است و افریقاى جنوبى آن طور عمل مى‏کند و اسرائیل هست، ما با آنها نمى‏توانیم زندگى بکنیم.

(صحیفه امام، ج‏19، ص94)

 

 نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همهی هویتها و ارزشهای معنوی و الهی نمیشناسند. به گفتهی قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمیدارند، مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند.

پیام پذیرش قطعنامه

 

شما می‏بینید که الآن مرکز فساد آمریکا را جوان ها رفته‏ ا ند و گرفته‏ اند و آمریکایی هایی هم که در آنجا بوده گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها هم مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی‏ تواند بکند.

16/08/1358

 

و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را بیدار کند و افراد ملت ما را بیدار کند. آنهایی که در خواب هستند، آنهایی که باز هم خواب می‏بینند، آنهایی که خواب امریکا را می‏بینند خدا بیدارشان کند ...

شما می‏گویید که ما با یک کسی که خرد کرده است مسلمین را و به اسلام هیچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زیرپا می‏مالد و منهدم می‏کند، ما با او بنشینیم و دست دوستی بدهیم و بعد هم بگوییم که «سَلَّمَکُمُ اللّه‏» ! این چه منطقی است؟ منطق اسلام این است؟! شما اسلامشناسها این را منطق اسلام می‏دانید؟! خداوند اصلاحتان کند ان‏شاءاللّه‏. من امیدوارم

سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص) و روز ارتش

صحیفه امام خمینی جلد19

 

ما از نظامی امریکا و از حصر اقتصادی‏اش هیچ باکی نداریم. و گمان نکنید که موفق بشود آن به اینکه یک دخالت نظامی بکند. و اجازه بدهد ملت امریکا و مجلس امریکا به اینکه دخالت نظامی بکند. برای اینکه می‏داند ملت امریکا که دخالت نظامی به ضرر ملت امریکاست و به ضرر دولت امریکا است. و از حصر اقتصادی هم ابداً خوفی نداشته باشید. برای اینکه ملتهای دیگر و دولتهای دیگر تابع امریکا نیستند.

درِ همه ممالک هم به روی ما بسته بشود، درِ رحمت خدا به روی ما باز است. و ما اتکال به رحمت خدا و اتکال به قدرت خدا می‏کنیم. و شما قدرتمند باشید و به پیش بروید.

صحیفه امام خمینی جلد11

 

نباید گول بخوریم از امریکا و از این مجالسی که درست کرده‏اند و تعزیه گردانی می‏کنند برای خوردن ما، از آنها گول بخوریم. هر کس باید خودش قیام[کند]، مسلمین باید خودشان قیام کنند در مقابل اینها. دنبال این نباشند که دولتهایشان یک کاری بکنند. دولتها کاری نمی‏کنند. خودشان باید بکنند. دنبال این نباشند که در آغوش آن یکی برویم برای نگهداری ما از آن یکی. خیر، همه گرگند و همۀ شما را می‏خورند. باید خودتان حفظ کنید. توجه به خدا بکنید.

15/05/1359

 

و الآن یک جریانی در کار است ـ من الآن نمی‏خواهم اشخاص هیچ صحبتش بشود ـ اما جریانی هست در کار که اگر کسی توجه بکند به مسائلی که در این اواخر هی پیش آوردند، در روزنامه‏های مختلف پیش آوردند، یک جریانی در کار است که آن جریان انسان را از این معنا می‏ترساند که بخواهد به طور خزنده این کشور را باز هل بدهد طرف امریکا؛ بخواهند از این راه پیش بروند. و این یک مسئله‏ای است که به قدری اهمیت دارد در نظر اسلام و باید آن قدر اهمیت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و دیگران که اگر احتمال این را بدهید، باید مقابلش بایستید، نه اینکه اول یقین کنید به اینکه مسئله این طوری است. بعضی چیزهاست که اگر انسان احتمالش را بدهد، یک احتمال صحیحی بدهد، باید دنبال کند او را و به آن اعتراض کند.

24/03/1360

 

باز من تکرار میکنم که بدانید شما با یک قدرتی مواجه هستید که اگر یک غفلت بشود مملکتتان از بین میرود. غفلت نباید بکنید. غفلت نکردن به این است که همه قوا، هرچه فریاد دارید سر [آمریکا] بکشید. هرچه تظاهر دارید بر ضد آن بکنید. هر عملی دارید، عمل مثبت را، [بر ضد] آن کنید
صحیفه امام؛ ج۱۱؛ ص۱۲۱ قم؛ ۴آذر۱۳۵۸ 

 

 

حاج احمد متوسلیان همان اوایل انقلاب برای کاری به سفارت آمریکا رفته بود. از دم در تا داخل آسانسور، یک مأمور مسلح آمریکایی بدبینانه او را همراهی می کرد. دستش روی ماشه اسلحه کمری اش بود. احمد تصمیم گرفت او را تحقیر کند. یک آن جستی زد و اسلحه اش را گرفت و او را با تهدید به داخل اتاقی برد و در را بست. نظامی آمریکایی با تمام ابهتی که داشت حالا به التماس افتاده بود.

سفارت آمریکا درخواست رمسی اش را برای پس گرفتن اسلحه به وزارت خارجه فرستاد. به حاج احمد گفتند: «امریکایی ها به این چیزها خیلی اهمیت می دهند. برایشان خیلی بد است که اسلحه وابسته نظامی سفارت را بگیرند و این طور با او رفتار کنند.» 
حاج احمد خندید و گفت: «روزی پوزه شان را به خاک می مالیم»

 

 

حجت الاسلام اکبر حضی زاده از شهدای شهرستان اهر در فرازی از وصیت خود می نویسد:

 به دنبال فرصتی بودم تا فریادم را به گوش امت حزب الله برسانم؛ ولی صدای ضعیفم در میان انبوه هیاهوی پول، مقام، رفاه و مشتی از خدا بی خبر گم می شود. خدا را سپاس که همین فریادم را امام با خروش رسایش به گوش ملت رسانید و من آرام شدم.

اکنون که توفیق شهادت در جبهه جنگ نصیبم شده با شهدای خونین کفن اسلام هم صدا شده فریاد می‌زنم: مرگ بر آمریکا.

 

 

شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) مغز متفکر طراحی عملیات بود.

یک شب وقتی برگشت، خیلی گرفته و ناراحت بود. از او سوال کردم: «چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی؟» گفت: «برای شناسایی منطقه‌ای رفته بودیم، دو نفر از دوستام اونجا شهید شدن».

من با شنیدن این مطلب تحت تاثیر قرار گرفتم و گریه کردم. او به من گفت:«نه، گریه نکنین، تا هر خانواده‌ی ایرانی یه شهید نده، انقلاب ما موندگار نمی‌شه. باید هر خانواده، یه شهید بده تا قدر این انقلاب رو بدونه. شما نمی دونین که برای این انقلاب چقدر زحمت کشیده شده، من از اینکه دوستام شهید شدن ناراحت نیستم، از این ناراحتم که اونها دیگه زنده نیستن تا بتونن برای ریشه کن کردن آمریکا و اذنابش فعالیت کنن.»

کتاب من اینجا نمی مانم

 

 

حسن یخکشی از شهدای روستازاده مازندران بود. همرزم او می گوید:

غروب بود و با دوستان مشغول صحبت بودیم، موضوع بحث به جهانخواران و دشمنان اسلام رسید.

وقت اذان مغرب نزدیک بود، حسن با دلی پر از درد، ذلت وخواری ابر قدرتها را آرزو کرد و گفت: دوست دارم زمانی را ببینم که کشاورزان، دست آمریکا را از کشورهای اسلامی قطع کنند، به خدا سوگند دانه ی گندمی که بدست کشاورز مسلمان حاصل شود، تیری است بر حلقوم آمریکای جهانخوار.

شهید در وصیتنامه خود نوشت:

13 آبان دانش آموزان دیروز و امروز مرگ تو را فریاد می کنیم آمریکا و گوش تو و دوستداران تو را کر خواهیم کرد تا از درد آن بمیرید /مرگ بر آمریکا

حسن تقی پور، رزمندگان شمال

 

 

حسین بیدخ، نوجوان شهید دزفولی در فرزی از وصیتنامه خود آمادگی برای نبرد با امریکا و مزدورانش را به مردم یادآوری می کند:

آمریکا را همیشه دشمن بدار ، سعی کن همیشه بمبی باشی تا هر کجا خواستی ضامن آن را بکشی و هزاران کثیف را که زندگی برای آنها چیزی جز نفس کشیدن نیست راحت کنی.

 برادر، یاد من، راه من است. می روم تا تو بیایی، این راه اگر بی یاور بماند زندگی را ازمن دزدیده ای…

 

 

سردار شهید مهدی باکری

برای رفتن به شناسایی در نزدیکی مرز ترکیه قرار بود بروند پای هلی‌کوپتر؛ وقت اذان بود که رسیدند جلوی مقرشان؛ وضو گرفتند؛ صمد قدرتی، آقا مهدی باکری را فرستاد جلو و نمازش را به او اقتدا کرد؛ بعد از نماز راه افتادند که بروند محل هلیکوپترها.

توی راه، آقا مهدی با تسبیحش یک دور «مرگ بر آمریکا» گفت! بعد گفت: آقای مشگینی گفته ثواب «مرگ بر آمریکا» کمتر از نماز نیست…

 ویژه نامه سیزده آبان، خبرگزاری فارس

 

 

سید علی رضا بنی طبا معلم شهیدی است از دیار آران و بیدگل. او نیز در وصیتنامه خود چنین توصیه می کند:

پیروزی انقلاب اسلامی در گرو رهبری انقلاب اسلامیاست و برای تداوم انقلاب اسلامی می بایست که این رکن اساسی حفظ وتقویت شود و سعادت وپیروزی شما درخط امام بودن شماست ... برادران من! شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید ...

 

 

سیده طاهره هاشمی، ازز شهدای ششم بهمن آمل

یکی از تاریخی ترین یادداشت های طاهره، نامه ای است که خطاب به یک رزمنده ناشناس نوشته است. محتوای پیام او تا ابد مرز رابطه اسلام و کفر را ترسیم کرده است. در بخشی از این نامه می خوانیم: می‌گویند باید در این جنگ حق با باطل سازش کند. باید میانجی‌گری را پذیرفت. آن‌ها با شایعه‌سازی می‌خواهند مردم را گول بزنند. اما قرآن دستور داد: ملعونین اخذواقتلوا(برای شایعه سازان، قتل و اسیری و لعنت است) می‌دانم که تو تا آخرین قطره‌ خون خواهی جنگید، زیرا تو فرزند خلف کسانی هستی که در جهان همیشه برضد ستم می‌شوریدند. تو هم مثل آن‌ها پیروز خواهی شد؛ زیرا امام‌مان- این بت شکن عصر- گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند...

 

 

شهید علی توفیقیان در وصیتنامه خود مردم را اینگونه دعوت به تظاهرات بر ضد مستکبران می نماید:

 بر ضرورت حضور در راهپیمایی نوشته است: برادران و خواهران عزیز ایران، ما با راهپیمایی میلیونی به آمریکا و شوروی درس می‌دهیم که نتوانند بر مملکت ما، حکومت کنند و مملکت ما را زیر استعمار خود داشته باشند. پس ای عزیزان وطن، با هم وحدت داشته باشید. بیایید دست در دست همدیگر دهید تا زالو صفتان را از بین ببرید و آنها را خوار و ذلیل کنید.

 

 

شهید حسن محمودنژاد از سرداران شهید استان قم در بخشی از وصیتنامه خود می نویسد:

من در حالی که لحظه های آخر عمرم را می گذرانم به قدرت های جنایتکار اعلام می کنمدشمناناسلام ما را از چه می ترسانند؟ از محاصره اقتصادی، یا اقدام نظامی یا کنفرانس های خائنانه یا قرار دادهای مظلوم کش یا مانورهای سیاسی که میلیاردها تومان از پول مستضعفین خرج آن می شد؟ این خیمه شب بازی ها برای چیست؟ اگر برای کشتن مسلمین است که امام قهرمان ما فرمودند: من سینه خود را آ ماده کرده ام برای سرنیزه های شما بیائید بکشید ما را ملّت ما بیدارتر می­شوند. جمله امام بزرگ خمینی کبیر از زبان همه مسلمین و مستضعفین در بند می آید آری اگر شما خونخوار هستید و احتیاج به خون مظلوم دارید ما شهادت را با آغوش باز می پذیریم.

جنگ ما برسر خاک نیست بر سر اموال نسیت، جنگ ما برای دفاع از اسلام است اسلام به ما اجازه نمی­دهد که ما بگذاریم هر کس هر غلطی که می خواهد بکند. ما نمی گذاریم دیگر آمریکا بر جهان حکومت کند. ما نخواهیم گذاشت شوروی بر جهان آقائی کند.... گر امام حسین (ع) پیراهن ظلمت را به تن می کرد و با ابر قدرت زمان یزید کنار می آمد، امروز امام ما هم با آمریکا کنار می آمد

 

 

شهید حسین حدادی از رزمندگان دلاور قزوین در فرازی از وصیتنامه اش درباره نبرد با دشمن اصلی انقلاب اسلامی می گوید:

پیام من به دولت این است که امام و شخصیت های مملکتی را از هر نقطه حفظ کنند تا ریشه آمریکا کنده شود. تمام ملت باید گوش به فرمان امام باشد زیرا که نائب امام زمان است.

 

 

شهید حسین خادم در وصیت خود خطاب به رزمندگان اسلام می نویسد:

سخنى با رزمندگان
به تمامى شما عزیزانم هشدار مى دهم مواظب باشید که گرگان آمریکا , شوروى - ,فرانسه ,انگلیس وغیره در فکر واندیشه خود ,جمهورى اسلامى ما را به عنوان یک خطر جدى تلقى کرده اند و مجدانه مى کوشند تا آن را از بین ببرند. پس لازمه پدافند, پیروزى سریع کفر ستیزانمان مى باشد و به دنبال آن وحدت کلمه بین مسلمین واین یک مسئله حیاتى ماست :
وحدت ، وحدت ، وحدت

 

 

شهید دکتر مصطفی چمران که تحصیل کرده آمریکاست در فصل دوازدهم کتاب خود با عنوان "لبنان" درباره علت تمایل آمریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی می نویسد:

آیا امریکا می خواهد تسلیم رأی امام خمینی شود؟ آیا حقیقتاً امریکا می خواهد با امام خمینی کنار بیاید؟ … خیلی بعید است! زیرا اولاً جناح امام خمینی، با طرز تفکر انقلابی اسلامی برای امریکا بسیار خطرناک است. ثانیاً اگر امریکا می خواست تسلیم نظر امام خمینی شود، چرا این همه دست به کشت و کشتا ر می زند؟ این همه در دفاع از نظام فاسد شاه، اصرار می ورزید و این همه امام خمینی را تحت فشار قرار می داد …؟

واضح است که امریکا می خواهد با امام خمینی وارد مذاکره شود، اما نه برای تسلیم به اوامر امام، بلکه برای داد و ستد و معامله و حفظ مصالح خود به حداکثر ممکن و حتی فشار بر امام، برای قبول بعضی نظرات امریکا در منطقه …نظراتی که امام خمینی آن ر ا نمی پذیرد. لذا برای پذیرش آن نظرات، امرکا احتیاج به فشار دارد، تا نظرات خود ر ا بر امام خمینی تحمیل کند. یعنی و ساطت، برای تحمیل نظرات خود بر امام.

 

 

 

شهید سید محمد صنیع خانی، فرمانده ترابری سپاه در وصیت نامه خود خطاب به فرزندش تنها یک جمله می نویسد:

به فرزند برومندم
خودت را آماده کن برای جنگ با آمریکا و اسراییل ، انشاءالله جای پدرت را باید پر کنی .

 

شهید سید مرتضی آوینی در بخشی از مقاله خود با عنوان "در برابر فرهنگ واحد جهانی" می نویسد:

آن کس که ضعیف تر است از قدرت آمریکا بیش تر می ترسد و انسان هایی وارسته و قدرتمند چون حضرت امام خمینی(ره) که پای بر فرق همه تعلقات نهاده اند و ترس را در وجود خویش کشته اند، به حقیقت میدانند و می گویند که «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.»

اگر لزوم مبارزه با این قدرت نظام جهانی سلطه استکبار را بپذیریم،تنها راهی که برای پیروزی در این مبارزه وجود دارد دستیابی به منطقه ای آزاد در جهان است . مفهوم «منطقه آزاد» در اینجا مساوی با «کشور مستقل» و یا مجموعه ای از کشورهای مستقل است؛ استقلالی همه جانبه.

آغازی بر یک پایان، ص 35

 

 

شهید عباس کریمی بعد از شهادت محمد ابراهیم همّت، فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) را برعهده گرفت. در فرازی از وصیت او می خوانیم:

من فکر نمی کنم که ما به آنجا برسیم که بتوانیم یک زندگی مثل مردم عادی تشکیل بدهیم، ما همیشه در جنگیم. اگر جنگ ما با عراق تمام شود، با اسرائیل شروع می شود و اگر با آنجا تمام شود با آمریکا تمام نمی شود، ما باید بجنگیم تا همه این کارها را تمام کنیم.

 

 

شهید علی اکبر شیرودی، خلبان برجسته هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی در وصیتنامه خود می نویسد:

...از شما مردم می خواهم که مواظب باشید ،مواظب شایعات باشید ،سپاه را بشناسید ،،ارتش را بشناسید و ببینید سپاهی که از قلب این ملت بر خاسته و ارتشی که این همه «حر» تحویل جامعه قهرمان پرور ایران داده تا به حال چه حماسه هایی آفریده اند ...ارتشی که پشتیبانش ملت باشد حتما پیروز است، مخصوصا وقتی که این ارتش مکتبی باشد و ما امیدواریم که تمامی پرسنل ارتش ما روزی مکتبی باشند و ما امیدواریم که تمامی پرسنل ارتش ما روزی مکتبی بشوند و آن روز، روزی است که آمریکا باید بر خودش بلرزد، چون یک ارتش مکتبی می خواهد دنیا را به زانو در آورد.

 

 

شهید محمد ابراهیم همت، در یکی از سخنرانی های خود درباره مذاکره با آمریکا می گوید:

هر لحظه سُستی در امر جنگ، موجب این می‌شود که بعضی ساده اندیش‌ها بگویند: اصلاً برویم و با رژیم بعث آشتی کنیم.

درست عین بلایی که در آخرِ ماجرایِ گرفتن لانه‌ی جاسوسی آمریکا، بر سرمان آمد؛ در مذاکراتِ‌ الجزایر، آمریکایی‌ها بر سر هیأت نمایندگی ما شیره مالیدند، گروگان‌های‌‌شان را صحیح و سالم از ما تحویل گرفتند و از آن ۱۲ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده‌ی ایران در بانک‌های آمریکا، حتّی یک سِنت هم به ما تحویل ندادند.

کتاب به روایت همت

 

 

شهید محمد جلمبادانی، دانش آموزی نوجوان است. او در وصیتنامه مختصرش به اتمام حجت با آمریکا می پردازد:

یدالله فوق ایدیهم...
یعنی دست خداوند از تمامی دستان به ظاهر قدرتمند بالاتر است..

اگر امام دستور دهند وجود خودمان، تمام هستی و نیستیمان و حتی همان ثروت محدودمان را با مشت های گره کرده و با ندای الله اکبرمان برای* نابودی آمریکا و نوکران بی اختیارش تجهیز کرده ایم و می کنیم و هیچ هراسی از سلاح های به ظاهر قوی و مجهز به هزاران دستگاه پیشرفته و مترقی ولی در اصل پوچ و واهی آن ها نداریم.

 

 

شهید محمورضا بیضایی، از شهدای تبریز که در مبارزه با داعش به شهادت رسید:

یکبار پرسیدم چه کسی این جریان‌های تکفیری را حمایت می‌کند؟ گفت: «از جیب جنازه‌هایشان، از پول سعودی و امارات بگیر تا پول قطر و ترکیه و افغانستان و پاکستان و تا یورو و دلار آمریکا و کانادا، همه چیز در آورده‌ام!» ترکیه را دست خائن در قضیه سوریه می‌دانست و یکبار عکسی توی لپ تاپش نشانم داد که در یکی از مقرهای القاعده گرفته بود و تکفیری‌ها پرچم ترکیه را آنجا نصب کرده بودند. ولی با وجود دو سال حضور در جبهه سوریه، جریان‌های تکفیری‌ها را عددی به حساب نمی‌آورد. می‌گفت: «خیلی دوست دارم مستقیما با خود آمریکایی‌ها بجنگم.»

به روایت احمدرضا بیضایی، وبلاگ اسکالپل

 

 

شهید مظلوم دکتر بهشتی، چهار روز پس از واقعه طبس، با اشاره به دیدار سفیر انگلستان می گوید:

صحبت از محاصره اقتصادی کرد. گفتم: ما از همان اول قرارمان بر این بود که انقلاب پیش برود و ما

همان نان و پنیر خودمان که توی همین مملکت به دست می آید می خوریم؛ خدا هم در این دو

ساله [پس از پیروزی انقلاب] برکت داده است. مژده باد بر امام، تا الآن محصول گندم ایران نسبت

به سال گذشته بسیار عالی تر شده است. ان شاء الله سیاست ما بر این است که حتی اگر قرار

شود روزی همه مردم، نان خالی نوش جان کنند، [همین کار را بکنند] ولی با آمریکا بجنگند.

آخرین بار سفیر انگلیس اوقاتش تلخ شد و یکه خورده گفت : "آمریکا دخالت نظامی خواهد کرد

(همین کاری که کرد و دیگر تمام محبتشان بود که به وسیله سفیر انگلیس انجام گرفته بود، چون

خودشان دیگر سفیر ندارند(. "

گفتم ما از خیلی وقت پیش برای دخالت نظامی آمریکا آماده ایم. خلاف انتظار ما نیست، ولی هر

سرباز آمریکایی که به داخل مرزهای ایران بیاید، میان مردم ما یک جا بیشتر برایش نیست و آن هم

گور زیر خاک است؛ البته حالا فرمان خدا یک جای دیگر برایشان پیش بینی کرده بود و آن ذغال

گردیدن و سوخته شدن بود.

بخشی از سخنرانی روز 9 اردیبهشت 59 در مسجد حضرت ابوالفضل، به نقل از سخنرانی ها و

مصاحبه های آیت الله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی، چاپ مرکز اسناد انقلاب

اسلامی، جلد 1، صفحات 553 تا 555.

 

 

شهید مهدی رجب بیگی معلمی فرهیخته بود. او در یکی از اشعارش اینگونه سرود:

فرق کارتر و ریگان

آن شنیدم که کارتر جانی
آن یکی عنتر «سیا»ست بود
آن یکی در کنار اهریمن
آن یکی خصم جمله محرومان
آن یکی دزد مال ملت‌ها
آن یکی خصم بود با اسلام
آن یکی گرگ و چهره‌اش رو به
آن یکی پنجه‌اش ز خون رنگین
آن یکی بود هم‌چو شغال
الغرض خوش بگفت دانایی

 

رفت و آمد جناب ریگانا
این یکی جانشین تارزانا
این یکی هم رفیق شیطانا
این یکی دشمن ضعیفانا
این یکی هم رییس دزدانا
این یکی دشمن مسلمانا
این یکی گرگ تیز دندانا
این یکی قاتل هزارانا
این سگ زرد و هر دو حیوانا
چه بود فرق کارتر و ریگانا؟

مجله راه، شماره27

 

 

محمد مصطفی پور از نوجوانان شهید شهرستان بابل در فرازی از وصیتنامه خود می نویسد:

سفارش می کنم حتما دست پدرم به بدنم برسد. اگر میل داشته باشد مرا کفن هم بکند و با دست خودش مرا به قبر بگذارد، چشمهایم را باز بگذارید که نگویند کورکورانه در این راه قدم نهاده و مشتهایم را گره نمایید که آمریکا و جنایتکاران غرب و شرق بدانند به هنگام شهادت با دستان گره کرده و با دهان باز فریاد مرگ بر آمریکا سر می دادم.

 

 

محمد منتظر قائم با این که فرمانده بود؛ اما او هم مثل نیروهایش نمی دانست چه اتفاقی افتاده است. فقط گزارش آمده بود که نیروهای آمریکایی در صحری طبس رؤیت شده اند. نظرها و شایعات و ذهنیت ها فضایی از تشویش را ایجاد کرده بود. احتمال درگیری وجود داشت. محمد نماز با صفایی خواند و راه افتاد. یکی پرسید: چه حالی داشتی با این نماز؛ گفت: داریم به جنگ آمریکا می رویم. بعد به نیروهایش اطمینان داد: آمریکا قدرت پیروزی بر ما را ندارد.

نشریه صبح، شماره 19

 

 

مصطفی اردستانی، معاون نیروهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود که به شهادت رسید.

قبل از انقلاب وقتی برای اجرای مانور رفته بود، دید که درجه دارهای آمریکایی ایستاده اند و با احساس غرور و تکبر به خلبان های ایرانی نگاه کرده و می خواهند میزان مهارت آنها را ارزیابی کنند.

تصمیم گرفت ابهت پوشالی آنها را بشکند و مهارت جوان های ایرانی را به رخشان بکشاند. موقع پرواز با یک حرکت ماهرانه، هواپیما را به فاصله ای اندک از بالای سر آنها عبور داد. همه شان ترسیدند و خودشان را جمع و جور کردند. فرمانده آمریکایی ها دستگاه ارتباطی را گرفت و با مصطفی به انگلیسی صحبت کرد و مهارتش را تحسین نمود. این ظاهر کار بود.

هواپیما که نشست دستور دادند او تا یک ماه حق پرواز ندارد!

سرهنگ خلبان علی عالی زاده، خبرگزاری مهر

 

 

نادر مهدوی همین یک جمله امام را برای خودش حجت می دانست. شنید که امام گفته: اگر من بودم ناو آمریکایی را می زدم. یاعلی گفت و به دل دریا زد. اولین کاروان نفتکش آمریکا با مین های کاشته شده توسط نادر و دوستانش مواجه شد. کشتی بریجتون بر اثر اصابت مین از حرکت بازماند.

مدتی بعد نادر مهدوی و همرزمانش در درگیری مستقیم با نیروهای متجاوز بعد از انهدام هلی کوپتر آمریکایی، مردانه به شهادت رسیدند تا همگان بدانند با چند قایق موتوری هم می توان به مصاف با ابرقدرت ها رفت. بعد از آن دیگر هوس رویارویی مستقیم با نیروهای ایران به سر آمریکایی ها نزد.

خاطرات نادر مهدوی، به روایت برادر شهید

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به اذن الهی، آمریکا را زیر پا له میکنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) درباره آمریکا-img

 

ما نشسته‏ ایم که امریکا اگر بخواهد شیطنت کند جلویش را بگیریم، نشسته‏ ایم که اگر شوروى بخواهد کارى بکند جلویش را بگیریم، دفاع بکنیم از خودمان. ما دنبال این نیستیم که امریکا براى ما کار بکند. «ما امریکا را زیر پا مى‏گذاریم» نمى‏گذاریم که دخالت در امور ما بکند، نمى‏گذاریم کسى دیگر هم دخالت بر ما بکند.

صحیفه امام، ج‏17، ص: 400

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نبرد نور با ظلمت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۳۲ ب.ظ

توکل یا توسل؟ - دکتر محمد فنایی اشکوری

 

یادمان نرود؛ اول خدا، وسط خدا، آخر خدا، همه چی خدا. همه امکانات و عناصر مادی به جای خود؛ اما یادمان نرود منهای خدا هیچیم و با خدا همه چی. خدای نوح و ابراهیم، خدای یوسف، خدای عبدالمطلب و حامی کعبه، خدای محمد در شعب ابیطالب در فتح مکه و... خدای خمینی در خرداد42 در بهمن 57 در ثامن الائمه و فتح الفتوح و فتح المبین و بیت المقدس، خدای والفجر هشت...

از خدا غافل نشویم نه از روی عادت و لقلقه زبان؛ از عمق جان باور کنیم همه چی خداست. باور کنیم هر جا سربلند و پیروز شدیم به خاطر تکیه بر خدا بود و هر جا شکست خوردیم بابت غفلت از موثر حقیقی عالم و کبر و اتکا بر مادیات بود. یاد اهل بیت، ذکر یاحسین ما مناجات مان با حضرت زهرا ندای یا صاحب الزمان تیر دشمن را ناکارمد خواهد ساخت. رمز قدسی و اخلاصی و ما رمیت کاشانه خصم را نابود خواهد کرد. خداست که در دل دشمن رعب می اندازد و توان لشکریان خود را در منظر همگان اعتلا می باشد. بالاترین سلاح ما اشک است. خدا را با دل شکسته به میدان بیاورید. خلوت با معبود و اتصال به نقطه اصیل هستی، باور به توحید و توجه محض به ذات خالق یکتا، هویت لشکریان ظفرند جبهه نور است. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبی آتشین

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۵۴ ق.ظ

مشاهده و خرید اینترنتی کتاب آبی آتشین روایت حماسه پرسنل نیروی هوایی

 

از من بپرسند کدام کتاب است حقش هنوز ادا نشده می گویم کتاب "آبی آتشین". سوژه اش ناب، قلمش خوب و جذاب، محتوایش بکر و آموزنده. به ذهن چه کسی خطور می کرد برشی از زندگی چند نیروی همافر را با محوریت بیعت آسمانی شان با حضرت روح الله و نقشی که در تسریع روند پیروزی انقلاب داشتند مبتنی بر واقعیت اما با زبان داستان به رشته تحریر در بیاورد؟ انقلاب اسلامی ایران شئون مختلفی دارد که یکی اش انقلاب در هنر و ادبیات است. آبی آتشین برازنده هر نوع جایزه و درخشش در هر جسنواره فرهنگی و ادبی است. حتماً این کتاب را تهیه کنید، بخوانید و لذت ببرید. مطمئن هستم این اثر اگر چه آنطور که حق مطلب است به شهرت و تقدیر و تجلیل نرسیده اما از آن دست کارهای ماندگار تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی است که به مرور جایش را در پهنه ادبیات ایران عزیز و حتی عرصه بین الملل پیدا خواهد کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست انتقام الهی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۳۴ ب.ظ

علت نوشیدن جام زهر :: اندیشه های تمدن ساز

 

امام در ساعات پایانی روز سیزدهم خرداد به رحمت خدا رفت. او شهید جام زهرنامه بود.

سالها بعد در سال88 درست در همان شب و در همان ساعات، خدا آنهایی را که جام زهر به امام خورانده بودند رسوا نمود. یادمان نمی رود امام بعد از پذیرش قطعنامه تا لحظه عروج، دیگر مستقیم با مردم سخن نگفت و در دیدارهای عمومی با نگاهی غمزده به حضار می نگریست، دستی تکان می داد و می رفت. آنها که جام زهر را به امام تحمیل نمودند بعد از رسوایی در شامگاه سیزدهم خرداد 88 دیگر هیچگاه منزلت و حیثیت سابق خویش را بازنیافتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبار ترور

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ

تبار ترور by محمدصادق کوشکی | Goodreads

 

کتاب تبار ترور را خواندم نوشته آقای محمدصادق کوشکی که تا به اینجای کار باید آن را جامع ترین اثر انتشار یافته پیرامون شخصیت فکری و رفتاری منافقین دانست.

 از جمله برداشتهایی که میتوان از محتوای اثر به اشتراک گذاشت چند ویژگی قابل تأمل در رویکردهای اعتقادی و اخلاقی رهبران سازمان است:

1- اینکه آدم خودش را عقل کل و کمال یافته مطلق بداند خوب نیست. هیچ کس نباید خودش را از مصاف فکری با دیگران به خصوص اهل علم و بوته نقد قرار گرفتن دور نگاه دارد. هیچ کس جز معصومین انسان کامل و بی نیاز از دانستن بیشتر و محتاج به رشد و تعالی نیست.

2- هدف وسیله را توجیه نمیکند. هر چقدر هم هدف خود را مقدس بدانیم نمی شود با دروغ و جعل و تقلب و تجاوز و تعرض به مال و جان و منافع دیگران درصدد دستیابی به مقاصد خود باشیم.

3- مبارزه به خودی خود مقدس نیست. مبارزه ای مقدس است که در چارچوب اخلاق و شرافت و انسانیت و حفظ حقوق و شریعت باشد. بالاترین مبارزه هم البته جهاد با نفس و کنار زدن منیّتهاست.

4- مارک سازی و اتهام زنی و تخریب و بداخلاقی از ویژگیهای منافقین برای از میدان به در کردن رقباست. به طور مثال بعد از شکست سازمان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از آنجا که سازمان خودش را مساوی با انقلاب می دانست رقیب را به ارتجاع متهم ساخته و تلاش کرد در رسانه های خود با تکرار واژه مرتجع اقدام به تخریب چهره انقلابی هایی کند که به نامزدهای سازمان رأی ندادند. شبیه رفتاری که بعضی ها با ابداع واژه سوپرانقلابی و تندرو و... برای تخریب رقبای ارزشی دارند.

5- ارتباط کنترل نشده با جنس مخالف حتی اگر در حوزه علمیه و مسجد باشد هم بالاخره آسیب زاست. اعضای سازمان با عادت به این رویه، عملا دیگر نمیتوانستند زیر چتر فقه اهل بیت که مخالف روابط آزاد بین زن و مرد نامحرم است فعالیت کنند. این مساله نقش بسزایی در تغییر رویکرد ایدئولوژیک سازمان داشت. عادت به گناه، مخدّری است که به مرور انگیزه حاکمیت آموزه های دین را سست و نابود می سازد.

6- برتری دادن تشکیلات بر شریعت و خدا نشانه نفاق است. اینکه بگوییم هر چه مافوق من گفت حتی اگر مخالف امر خدا و وجدان و انسانیت و اخلاق باشد لازم الاجراست علامت سقوط در ورطه نفاق است. طبق کلام امیرالمومنین علیه السلام، مأمور، معذور نیست.

7- استفاده ابزاری از دین برای توجیه مبارزه و دیگر رفتارهای نامعقول و منفعت طلبانه، منافی اخلاص و توحید و اسلامیت است. توقف در پوسته و سطح دین و عدم التفات نسبت به عمق و جوهره شرع یک آسیب جدی است. منافقین همواره داعیه ارادت به اهل بیت را داشته و دارند اما زلال ترین محبین اهل بیت را در خون سرخشان غلتانده اند.

8- آزاد اندیشی خوب است حتی نقد دین و تفکر و سوال پیرامون فلسفه وحی و.... اصلا روشنفکری به معنای منورالفکری هم اشکالی ندارد؛ اما تا کجا؟ لااقل وطن فروشی که باید خط قرمز باشد. شعار ضدامپریالیستی سر دادن و سر در آخور امپریالیسم فرو بردن که باید تلنگری برای نقد و تردید در صحت مسیر خود باشد. منافقین در حالی جمهوری اسلامی را همپیاله آمریکا می دانستند که خودشان جیره خور و سرباز سرسپرده آمریکا و اسرائیل بوده و هستند. حتی مارکسیستهای آمریکای جنوبی و اروپا و ... هم اذعان داشته اند که جمهوری اسلامی بالاترین مبارزه را با منافع امپریالیسم داشته و حامی مستضعفان مستکبر ستیز عالم بوده است.

9- فقدان قرائت انقلابی از دین در شئون زندگی، در دهه های سی و چهل یک نقص غیرقابل کتمان و زمینه ساز انحراف جوانان تشنه دین و عاشق مبارزه بوده است. به مرور با میدان داری حضرت امام و ورود متفکران مبارز اسلامی همچون شهید مطهری و هاشمی نژاد و مفتح و سیدعلی خامنه ای تا امروز با تئوری پردازی مبارزه دینی توسط حسن رحیم پور و محسن قنبریان و... عملا مارکسیسم دیگر جایگاه علمی و عملی در بین جوانان مبارز مسلمان نخواهد داشت به شرط آنکه در ابلاغ این برداشتها و اصول کوتاهی نورزیم.

10- مواظب باشیم خیلی مواقع مستعد تشبّه به منافقین هستیم. یادمان باشد مبارزه یک وسیله است برای تقرّب به خدا. نه اینکه خدا وسیله ای باشد برای پیشبرد مبارزه.

11- بسیاری از عملیاتهای تروریستی منافقین در دهه شصت مثل ترور شهدای مظلوم محراب، جنبه انتحاری داشت. هوادار عضو سازمان به این یقین و باور رسیده بود که کار درستی انجام می دهد و با قتل یک روحانی یا چهره مرتبط با نظام به جامعه خدمت می کند. علت؟ کانالیزه بودن اخبار دریافتی و سیطره فکری و تبلیغی سازمان و به تعبیر معروف، شستشوی مغزی.

امروز این کانالیزه بودن اخبار و سیطره فکری و تبلیغی دشمن به برکت فضای رهای مجازی بسیار گسترده شده و به جای اعضا و سمپاتهای یک سازمان، طیف وسیعی از افراد جامعه را تحت شمول قرار داده است. بعضی اقدامات تروریستی غیرسازمان یافته و خودجوش در سالهای اخیر نتیجه نفوذ رسانه های دشمن در فکر و باور طبقاتی از مردم و البته بی عملی و بی تفاوتی و خونسردی و بلاتکلیفی مسئولان فرهنگی جامعه است که میتواند هر فرد زودباور فاقد اندیشه ای را به یک سرباز غیر رسمی سازمانهای تروریستی بدل سازد.

12- امام یک چیزی می دانست که هیچ گاه منافقین را تأیید نکرد. در حالی که تقریبا اغلب سران انقلاب در برهه ای ولو به شکل محدود موید سازمان بودند امام همواره از تأیید آنان اجتناب می ورزید. امام هیچ گاه معتقد به عملیات نظامی و مسلحانه برای براندازی سلطنت نبود. امام را باید مبدع جنگ نرم دانست که با سلاح کتاب و نوار و کاغذ و منبر به مصاف با حاکمیت طاغوت رفت و رشد فکری و بیداری ملت را متضمن پیروزی انقلاب بزرگ فرهنگی خویش می دانست. رفتارهای خشنونت آمیز منافقین همواره باعث تنفر عموم بود تا جاییکه تقریبا همه گروههای سیاسی حتی در اپوزیسیون از منافقین برائت جسته اند. منافقین هم که هیچگاه توفیقی در به دست آوردن پایگاه مردمی نداشتند از قبل از انقلاب به رغم آگاهی از اینکه مورد تأیید امام نیستند تا سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، منافقانه دم از همراهی و حمایت از امام می زدند تا بلکه وجهه ای برای خود در نزد مردم به دست آورند.

13- منافقین در رسانه های خود انواع جنایتها و ترورها را گردن گرفته اند از ترور شهدای بزرگوار محراب و انفجار دادستانی تا ترور شهروندان عادی حامی نظام اعم از معلم پرورشی یا کاسب و راننده و ... و بارها به شرح این حماسه های پوشالی پرداخته اند اما هیچگاه مسئولیت دو انفجار بزرگ در سال شصت که به شهادت عزیزانی چون بهشتی و رجایی و باهنر و .... منجر گردید را برعهده نگرفته اند. این مساله با تحلیلهای متفاوتی همراه بوده است. عده ای ترس از مسئولیت اجتماعی و یا حقوقی این جنایات را دلیل این موضوع دانسته اند؛ عده ای نیز بر این باورند سازمان جاسوسی و جوخه ترور دیگری هم در کشور فعال بوده که تا به امروز در شهادت بزرگ مردانی چون کاظمی آشتیانی و فخری زاده و هنیه و ... نقش داشته است

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبارزه ناتمام

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۴، ۱۰:۳۳ ق.ظ

خرید و قیمت خاطرات جواد منصوری از غرفه دنیای کتاب و آثار قدیمی سفال و انواع  برس آینه بادکنک

 

سال 44 رئیس دادگاهی که اعضای حزب ملل اسلامی را محاکمه می کرد شخصی بود به نام سرتیپ تاج الدینی. او بسیار متظاهر به اسلام بود، به طوری که روزی نیم ساعت در دفتر کارش قرآن می خواند. روزی کسی به او گفت: این سمت و این احکام خلاف شرع است. در جواب گفت: آراء من هیچ تأثیری ندارد زیرا که همه درخواست تجدیدنظر می کنند. این در حالی بود که وقتی وی رئیس دادگاه تجدیدنظر شد گفت: چون محکومین درخواست فرجامخواهی می دهند، رأی دادگاه هیچ اثری ندارد؛ زیرا شاه و دربار رأی نهایی را می دهند! صفحه 50

... در پنجم دی ماه 57 برای دیدار از شهر، دانشگاه تهران و بهشت زهرا از منزل خارج شدم. ابتدا به دانشگاه تهران –جایی که در گذشته شاهد چه فضاحتهای سیاسی، فرهنگی و اخلاقی بود- رفتم. در گذشته نام دانشگاه واقعاً یک دروغ، فریب و تحریف بزرگ بود. زیرا از رئیس دانشگاه تا غالب استادان و دانشجویان به چیزی که فکر نمی کردند، دانش، خدمت، تقوی و آزادگی بود. عده زیادی از دانشجویان مشغول بوالهوسی، ولنگاری، هرزگی و مدلهای آنچنانی بودند. دیگر از دختران آنچنانی، حرکتها و رفت و آمدهای مسأله دار و دخترها و پسرهای هرزه و فاسد به نام دانشجو خبری نبود... صفحه 259

کتاب خاطرات جواد منصوری در اواسط دهه هفتاد تدوین شد و اگر امروز قرار بود مورد تحقیق و مصاحبه و نگارش قرار بگیرد قطعا با توجه به تحولات چند دهه اخیر حاوی مطالبی ریزتر و توضیحاتی بیشتر می گردید. نظام هر جا که بر مبنای اصول انقلاب حرکت کرد خیلی به پیشرفت و توفیق و سربلندی رسید و هر جا از شعائر انقلاب غفلت ورزید دچار عقبگرد شد. در بین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب که تا کنون خوانده ام ویژگی این اثر را باید در توجه بیشتر به نحله های فکری مبارزین به خصوص حلقه های متفاوت جریان چپ و آبشخورها، نگرش ها و ضعف و قوتهای گروههای مبارز دانست. امیدوارم روزی شاهد تدوین و ارائه کتابی باشیم که حتی کوچکترین گروههای مدعی مبارزه با شاه و امپریالیسم و ... را مورد رصد و تحلیل جامع و معرفی قرار دهد. بسیاری از مردم تفاوت این گروهها و خط و مشی دقیق آنها و عملکرد خوب و بدشان را نمی شناسند.

هنوز هم بعضی ها به خصوص در محیطهای دانشجویی ادعا می کنند روحانیت انقلاب را از دست پیشتازان این عرصه ربود! منظورشان به مارکسیستها یا التقاطی هاست و هنوز پاسخ این سوال را نداده اند که چرا دستگیری هیچ رهبر و رئیس حزب و دسته ای نتوانست مانند دستگیری حضرت امام منجر به قیام مردم شود؟ چرا خود گروهها و نحله های ضد شاه حتی آنهایی که خدا را قبول ندارند این اواخر مجبور می شدند از باب تقیه و مصلحت برای آنکه جایگاهی بین توده ها پیدا کنند در تبلیغات خود از تصاویر حضرت امام و جملات و آرمانهای ایشان بهره بگیرند؟ قاطبه مردم ایران به دین علاقمندند و البته ترجیح می دهند دین را از طریق کارشناسان حقیقی و امین دین بشناسند. به همین میزان هم البته به شرق و غرب و احزاب و جبهه های حامی یا دست نشانده آنها بی اعتماد هستند.

شایان ذکر است مجلدات دیگری از خاطرات جواد منصوری نیز به انتشار رسیده که هنوز موفق به خواندنشان نشده ام. این اثر با همین عنوان یعنی خاطرات جواد منصوری توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات در سال 76 به چاپ نخست رسید. از ویژگی های شخصیتی جواد منصوری، استقامت در مبارزه، علم و تفکر انقلابی مبتنی بر شریعت است که از وی چهره ای پرافتخار و سربلند و خوشنام ساخته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهایی زاده مارکسیستی که به شهادت رسید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ

 

خدا مرا ببخشد بابت این تیتر بی رحمانه ای که انتخاب کرده ام. روح این شهید از من راضی باشد.

داشتم کتاب "محله های زندگی" را میخواندم. از زبان مادر شهیدی که البته نویسنده اثر نام شهیدش را بنا بر مصلحت نیاورد. کنجکاوی ام گل کرد. بر اساس نشانه هایی که در کتاب بود موقعیت و ویژگی های شهید را جستجو کردم و بالاخره نام او را یافتم. مردد بودم اسمش را بیاورم یا نه که دیدم کتاب دیگری هم درباره اش نگاشته شده و این ویژگی ها را برشمرده و دیگر لزومی بر پرده پوشی و اختفای اسم این شهید بزرگوار و نخبه نیست.

شهید مهران بلورچی اهل تهران که دوست داشت دوستانش او را علی یا علیرضا صدا بزنند، دانشجوی نخبه برق صنعتی شریف که در 12 اسفند 65، شلمچه همراه با سایر دوستانش که پیش تر در مدرسه مفید همکلاس بودند شهد شهادت نوشید.

پدربزرگ مادری اش یک بهایی پولدار متعصب بود. مادر بزرگ مادری اش هم ترکیبی از مسلمان و بهایی! از آن دست آدمهایی که دین و عقیده را خیلی جدی نمی دانند. دایی اش بهایی، خاله اش بی اعتقاد...

مادرش در نوجوانی به سیاق پدر، بهایی بود؛ اما به مرور با اسلام آشنا شد و به این دین گروید و البته از ارث محروم شد. پدرش اما اگرچه مسلمان بود اما صرفا در شناسنامه و در رفتار چندان مقیّد به خطوط و حدود نبود و به عیش و نوش بیشتر گرایش داشت که مدتی بعد از مادر جدا شد و عمرش هم به دنیا نماند.

این بچه یتیمی کشید، فقر کشید، طعم آوارگی را چشید، زخم زبان مردم را شنید. اوان نوجوانی بود که یکی از بستگانش او را به جنگل و همراهی با چریکهای خلق کشاند و دین و نمازش را از او دزدید؛ اما هوشیاری مادر باعث شد دوباره در معاشرت با دوستانی مومن و انقلابی، راه درست را با عقل خود تشخیص داده و مسیر حق را برگزیند. بیخود که نگفته اند از دامن زن مرد به معراج رود. دانشجوی نخبه بود. بارها به جبهه رفت و با توجه به هوش و ذکاوتی که داشت در واحد اطلاعات به خدمت گرفته شد و در بیست سالگی اش مجال پرواز از دشت شلمچه تا گستره آسمان کربلا را پیدا نمود.

این تکه عارفانه از وصیتنامه شهید علی بلورچی را به گوش جان بسپارید:

"آنروز که به سمت جبهه حرکت کردم به شوق دیدار و زیارت آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و فرزند عزیز و گرامیش مهدى موعود(عج)، عزم سفر کردم و میدانم که آقایم اباعبدالله(ع) در لحظه شهادت به بالینم آمده و همه وجودم را شاداب مى‌گرداند. حاضرم صدها جان دهم تا فقط در لحظه شهادت چشمان گنهکارم را به این فرزند زهرا (س) بیافکنم. آخر به نداى حسینم لبیک گفته‌ام و با جان و دل حاضرم در ره او فداکارى کنم. چه زیبا گفته است که :

«دوست دارم کز غم جانسوز عاشورا بمیرم / بنده،آنگه باشم اورا،کزغم مولى بمیرم.»

مگر مى‌شود عزادار حسین (ع) آرام گیرد و طلب ثار اباعبدالله الحسین را نکند. عاشق حسین اینگونه فریاد مى‌زند که:

«آمدم با شهپر جان آمدم آتشم اما چو طوفان آمدم»

عاشق حسین همان عاشق الله است که ناله می‌کند و سر به سجده می‌گذارد و ضجه مى‌زند که:

«الهى عاشقم عاشق‌ترم کن / الهى آتشم، خاکسترم کن»

بسیارى انسانها به عمق این مطالب پى نمى‌برند لیکن این سخنان واقعیاتى است که در شهادت انسانهاى الهى تجلى مى‌نماید.... دوستانى که هر کدام الگوى عملى برایم بودند و حقیقتا که عاملى در جهت رشد من بودند و انشاءالله خداوند همه آنان را جزاى خیر عطا فرماید. برادران عزیزم توجه داشته باشید که عالم محضر خداست و او ناظر بر تمام اعمال آدمى و روزى فرا مى‌رسد که مى‌بایست به سوالات خداوندى پاسخ گوئیم. پس بکوشید اعمالتان را خالص گردانید و اعمالتان را حساب شده انجام دهید. حرف حق را بگوئید هرچند مخالف زیاد داشته باشد و بدانید که حقیقت خیلى زود خود را نشان میدهد."

شادی روح شهید بزرگوار فاتحه ای نثار کنیم.

راستی مادرش که در تنهایی و عزلت، فراز و نشیبهای بسیاری را در زندگی پشت سر گذاشت و با مشکلات عجیبی دست و پنجه نرم کرد جمله ای دارد که برای همه ما راهگشاست: 

"یک چیز را باور دارم؛ زندگی مبارزه است و این که چه کسی را یار خودت انتخاب کنی، به شکست و پیروزی ات کمک می کند. خدا بیشتر از آنچه من به یادش بودم به یادم بود."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی حواسمان جمع نبود هم جبهه داخل را از دست دادیم هم خارج را

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ۰۲:۳۱ ق.ظ


1. من عرض می کنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروه ها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه، آن ارتش را خواند، در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید، اصلا تکلیف الهی– شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیایید ارتش باشید، مختارید از ارتش کناره گیری کنید بروید در حزب، میل خودتان، اما هم ارتش و هم حزب معنایش این است که ارتشی باید از ارتش اش دست بردارد، بازیهای سیاسی باید توی ارتش هم وارد بشود، در هر گروهی که وارد هستید، باید از آن گروه جدا بشوید. ولو یک گروهی است که بسیار مردم خوبی هم هستند، ولو یک حزبی است که بسیار حزب خوبی هست. لکن اصل وارد شدن در حزب برای ارتش، برای سپاه پاسداران برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست، به فساد می کشد اینها را و من عرض می کنم که کسانی که در راس ارتش هستند و کسانی که در راس سپاه پاسدارن هستند، موظف هستند که ارتش را و سپاه را و سایر قوای مسلح را از احزاب کنار بزنند و اگر کسی در حزب هست، باید او را از ارتش بگیرید یا در آنجا یا در اینجا و همین طور سپاه پاسدارن و همین طور سایر قوای مسلح باید وارد در جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود. اگر وارد بشود بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید کرد، تکلیف همه شما این است که با هم باشید بدون اینکه در یک حزب یا در گروهی وارد شده باشید، هر گروهی می خواهد باشد، باید شما مستقل بدون اینکه پیوند به یک گروهی داشته باشید مستقل باشید و از حزب الله تعالی شانه. (صحیفه امام، جلد 16، ص 110 و 111 )
2. همه دنیا که دنبال این هستند که ارتششان از امور سیاسی کنار باشد آنها یک چیزی می فهمند که می گویند این را؛ ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جند الله باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند برای اینکه اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم. (صحفه امام، ج 19، ص 11)
3. برای سپاهی ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی، به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها باز صحبت هست، خوب انتخابات در محل خودش دارد می شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا بکنند، برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می دارد و همین طور ارتش را. (صحفیه امام، جلد 19، ص 12)
4. باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود،که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود، جهات نظامی آن از بین می رود، همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند. (صحیفه امام، جلد 18، ص 45)
5. از امور مهمی که باید تمام نیروهای مسلح از آن پیروی کنند و اغماض از آن به هیچ وجه نمی توان کرد و باز هم تذکر داده ام، آن است که هیچ یک از افراد نیروهای مسلح، چه رده های بالا یا پایین در حزب و گروهی با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند، هر چند آن حزب و گروه صد در صد و به جمهوری اسلامی وفادار باشند و هر کس در یک حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قوای انتظامی و نظامی و قوای مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسئولان موظف هستند که هر کس در یکی از احزاب یا گروه های سیاسی یا دینی وارد شد به او تذکر دهند که از حزب و یا گروهها و یا سازمان خارج شود. و اگر تخلف کرد او را از ارتش یا دیگر قوای مسحل اخراج کنند، و همه افراد موظفند چنین اشخاصی را به فرماندهان معرفی نمایند. و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلح در احزاب وگروهها و سازمانها، پایه قوای مسلح را متزلزل خواهد کرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود. (صح...

http://www.imam-khomeini.ir/fa/c76_15238/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4_%D9%88_%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE/%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C/%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%B5%D8%B1%DB%8C%D8%AD_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AA_%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A6%D9%84_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%DA%86%D9%87_%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%9F

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرض کن خودت حاکم باشی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ

اسلام برتر است و مورد برتری چیزی قرار نمیگیرد - عکس ویسگون

 

الف- خیلی از اینهایی که به انجمن حجتیه و شیعه لندنی و طیف یمانی و... می پیوندند شاید آدمهای خوبی باشند. بحث سر خوبی و بدی آنها نیست. موضوع سر درک و فهم و تحلیل است. همه این فرقه ها یک خاصیت دارند. بخشی از بدنه پویای جامعه دینی را از تقابل با دشمن اصلی باز می دارند. چطور این افراد متوجه نمی شوند پشت پرده بهائیت و وهابیت و دیگر گروهکها آمریکاست؟ چطور نمی فهمند از پرداختن صرف و توقف در دشمن درجه دو، دشمن درجه یک است که سود می برد؟ هم با دشمن درجه یک باید جنگید هم باید ریشه اصلی آن را خشکاند. البته من این چند سطر را خوش بینانه نوشتم. وگرنه راه انداختن دعوای بین شیعه و سنی، کارشکنی در دستگاه حاکمیت دینی، تخریب وجهه حکومت اسلامی، تحریف احکام اجتماعی دین و... بی تعارف مصداق سرسپردگی و سربازی در جبهه دشمن است.

ب- یک جمله ای مرحوم شیخ محمود حلبی به این مضمون دارد که شما به من معصوم را نشان بده من هم حاکمیت او را تأیید می کنم! خب منظورش واضح است. یعنی حکومت مخصوص انسان معصوم است. حالا این همه دلیل عقلی و نقلی بماند؛ اما مگر علی علیه السلام که معصوم بود حکومتش عاری از عیب و خطا بود؟ بعضی منصوبینش تو زرد از آب در نمی آمدند؟ خود این مساله نشان می دهد که برای تشکیل حکومت نیاز به عصمت و علم غیب و ... نیست. البته بعضی هم دارند از این استدلال سوءاستفاده می کنند و هر عیبی که در حاکمیت می بینند توجیه کرده و می گویند در زمان حضرت علی هم فلان عیب بود.

علی علیه السلام تعمدا و از سر اختیار اجازه رویکرد غلط به حاکمیت و حکمرانان را نمی داد. حکومت اسلامی تا جایی که میتواند باید مانع از تعطیلی احکام الهی شود و در امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی کوتاهی نورزد. نه انتظار می رود همه چیز صد در صد اسلامی و خیر شود چون بالاخره انسان ها مصون از خطا و هوس نیستند؛ نه این که قانون شکنی و سوءاستفاده و خیانت باید به این بهانه به امری مرسوم و عادی بدل گردد. خلاصه آنکه اگر نمیتوان ایستاده نماز خواند، نشسته و یا حتی دراز کشیده هم باید آن را به جا آورد. اگر نمیتوانیم صد در صد احکام اسلام را پیاده کنیم نود یا هشتاد درصد هم پیاده کنیم می ارزد.

ج- اصلاً فرض کنید هیچ آیه و حدیثی در اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی نداریم. عقل ما چه حکم می کند؟ شما فردی مسلمان هستید که می شوید مسئول حکومت کشورت، وزیر و وکیل می شوی یا شهردار و فرماندار و رییس جمهور. می خواهی دروغ بگویی؟ نمیتوانی، چون اسلام اجازه اش را به تو نمی دهد. میتوانی تهمت بزنی؟ دیگران را تخریب کنی؟ پارتی بازی و حق خوری کنی؟ در مقابل تضییع حق دیگران سکوت کنی؟ در مقابل بیت المال وسواس نداشته باشی؟ از حقوق عامه دفاع نکنی؟ هوای ضعفا را نداشته باشی؟ اشاعه منکر را ببینی و بگذری؟ دنبال پیشرفت و رشد جامعه نباشی؟ و... همه اینها از توصیه ها و دستورات دینی است. به همین ها عمل کنی حتی اگر اعتقاد به حاکمیت دینی نداشته باشی، حکومت دینی را تشکیل داده ای.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طبس افسانه نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۳۰ ق.ظ

شن‌ها، مأمور خدا بودند

 

آنها که می گفتند واقعه طبس افسانه و ساخته و پرداخته ذهن متوهم، معنویت گرا و ماورایی حاکمان دینی است حالا به واقعه کالیفرنیا نگاه کنند. می گفتند سقوط بالگردهای آمریکا در طبس کار طوفان شن نبود. شوروی حمله کرد و آنها را از کار انداخت. ادعایی که هیچگاه مدرکی برای آن رو نشد و حتی ایالات متحده نیز چنین حرفی نزد.

حالا اما خلبان آمریکایی بر فراز کالیفرنیا می گوید از آسمان آتش می بارد!

قبله آمال فریب خوردگان نمیتواند با بحران رو به رو شود. پیشرفته ترین کشور دنیا نمیتواند آتشی را مهار سازد. گاهی لازم است یادمان بیاید یک پشه هم میتواند بینی ابرقدرتی چون نمرود را به خاک بمالد.  آنچه انقلاب پابرهنگان را بر ژاندارم منطقه پیروز ساخت معنویت بود. آنچه ارتش جهانی رژیم بعث را بر زمین میزد توکل بر خدا بود. سنتهای عالم خلقت اینگونه اند. آه و نفرین مردم ما با صدام و عراق چه کرد؟ عاقبت حسین علیه السلام و یزید چه شد؟ عبرت بگیریم و یادمان نرود منهای خدا هیچیم و با خدا همه چیز. پابرهنگان یمن هم میتوانند آمریکا و متحدانش را زمینگیر سازند بإذن الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد...

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۳، ۰۹:۰۰ ق.ظ

پوستر نصر من الله و فتح قریب

 

برداشت رژیم این بود مدتی مردم را به آزادی ظاهری دلخوش کند بعد ریشه انقلاب را بخشکاند. جمشید آموزگار را روی کار آورد که شعار آزادی سر داد از آن طرف سید مصطفی خمینی را که امید آینده اسلام بود در نجف به شهادت رساند. به زعم آنها امام پیرمرد بود از این داغ حتماً کمرش شکسته می شد. جانشین آینده او هم که دیگر در میان نخواهد بود. 

در جای جای ایران مراسم ترحیم برای سید مصطفی گرفته شد. همه جا اسم امام و فرزندنش بیش از پیش سر زبانها افتاد. رژیم تاب این همه توجه به رهبر مخالفینش را نداشت. با توهین وی در روزنامه رسمی و دولتی تلاش کرد ابهت او را در هم بشکند و وی را خرد و حقیر سازد. مردم قم در نوزده دی قیام کردند و شهید دادند و پشت سرشان چهله هایی در تبریز و کرمان و گرگان و ... برگزار شد که روند پیروزی انقلاب را سرعت بخشید و کار رژیم را تمام ساخت. قیام مردم محاسبات رژیم را بر باد داد.

عملیات کربلای چهار شکست خورد. دشمن از زیر و بم کار اطلاع داشت و ظرف چند ساعت عملیاتی که قرار بود والفجر ده لقب بگیرد به کربلای چهار تغییر نام داد. این پیروزی برای دشمن شیرین بود و برای ما بسیار تلخ. ظاهر امر این طور است وقتی عملیاتی به شکست می انجامد مدتی دست برتر با لشکر پیروز خواهد بود. نیروهایی که شکست خورده اند بی انگیزه می شوند، به مرخصی می روند و... اما سپاه اسلام در تصمیمی مهم و سرنوشت ساز محاسبه دشمن را بر هم زد. بلافاصله دو هفته بعد از ماجرای ام الرصاص، باز هم در نوزدهم دی، لشکرهای آماده سپاه با حفظ روحیه در منطقه عمومی شلمچه وارد میدان شدند. کربلای پنج بزرگترین عملیات انهدامی رزمندگان اسلام بود که درسی عبرت آموز به دشمن داد که پس از آن دیگر به تکاپوی صلح و آتش بس افتاد و فهمید یارای نبرد با نیروهای پرانگیزه ایران را ندارد.

ما در نوزده دی دوبار بساط محاسبات دشمن را بر هم زدیم. هم انقلاب ما مدیون 19 دی 56 است هم دفاع مقدس مرهون 19 دی 65. اگر از تاریخ عبرت بگیریم و همواره با توکل بر خدا واکنشی دور از انتظار دشمن را نشان بدهیم پیروز میدان خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این قانون ابلاغ نخواهد شد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۳، ۰۹:۴۲ ق.ظ

‫پخش زنده: کنسرت آنلاین بدون حجاب پرستو احمدی با نام «کنسرت کاروانسرا» -  YouTube‬‎

 

قالیباف قانون عفاف و حجاب را ابلاغ نخواهد کرد. بهانه اش هم مخالفت نهادی بالادستی است. رسانه های همسو هم شایعه کردند منظوش شعام است که البته تکذیب شد.

عدم ابلاغ این لایحه دو علت دارد. یکی اش همین ذی نفع بودن رییس مجلس در شرکت سهامی دولت است که در ازای چند پست و میز تپل مپل که نصیب دوستان همپالکی گردید چشم بر بسیاری از کاستی ها بست و رسالت نظارتی مجلس را زیر پا گذاشت.

دلیل دیگر اما فراتر از زد و بندهای سیاسی به مسأله ای روانی بر میگردد.

الان را نگاه نکنید که اصلاح طلبها همپیمان مشفق قالیباف شده، قربان صدقه اش رفته و او را رفیق قافله ساخته اند. آن اوایل که محمدباقر از عرصه نظامی به ورطه سیاست غلتید انبوه رسانه های زنجیری مدعی اصلاح طلبی در حرکتی تخریبی او را "رضاخان اسلامی" می خواندند. ویژگی رضاخانی البته در بعضی موارد چنانکه در مدیریت مجلس و خفه ساختن صدای منتقدان دیده میشود کم و بیش در وجود او به چشم می آید؛ اما خب واژه اسلامی اش محل مناقشه است.

هنوز هم در اینترنت جستجو کنید وصف مخرب رضاشاه یا رضاخان اسلامی با کلید واژه قالیباف گره خورده است. 

خودتان را بگذارید جای این سردار خاکستری ما. اگر قانون عفاف و حجاب را ابلاغ کند چه اتفاقی در تاریخ می افتد؟ می گویند یک بار رضاخان پهلوی کشف حجاب را اجباری کرد یکبار هم رضاخان اسلامی حجاب را اجباری ساخت. این انگ تا ابد بر پیشانی او باقی خواهد ماند به گونه ای که دهها سفارشی نویس و قلم فروش طیف وابسته و فیک نیوزهای مواجب بگیر هم یارای زدودن آن را نخواهند داشت. گذشت آن زمانی که امام می فرمود ما باید همه عشقمان به خدا باشد نه تاریخ.

پیش بینی میشود این قانون هیچگاه ابلاغ نخواهد شد و میلیاردها تومان هزینه ای که بابت تشکیل جلسات و بحث و بررسی پیرامون آن از جیب بیت المال پرداخت شد را باید هدر رفته دانست.

این وسط اما نکته ای را نباید از نظر دور نگاه داشت.

صرف ایده قانون نویسی جدید برای مقابله با معضل بدحجابی به خودی خودی مکمل و مروج این پدیده ضدفرهنگی بود. سالهای سال مأموران انتظامی و حتی مردم عادی با تکیه بر قوانین جاری به کنترل وضعیت حجاب و عفاف می پرداختند. تصمیم ناگهانی و غیرضروری بر تصویب قانونی جدید که دو سال به طول انجامید، ضابطین قضایی و نهادهای نظارتی را در هاله ای از سردرگمی و انفعال و بی تفاوتی فرو برد که زمینه ساز گسترش کشف حجاب و رواج بی عفتی گردید. حالا هم که اساسا این قانون اصلا قرار نیست ابلاغ و اجرا شود.

دولت هم که بهانه خوبی پیدا کرده تا مثل جار و جنجال پیرامون فضای مجازی و فیلترینگ با نفی قانون و دامن زدن به مساله ای که در حوزه اختیارات دولت نیست، عملکرد ضعیف خود در توقف طرحهای اجرایی و شتاب در گرانی و ... که منبعث از بی برنامگی دولتمردان و ناتوانی شخص رییس جمهور است را به حاشیه براند.

ناگفته مبرهن است که عادی سازی کشف حجاب بنا بر شواهد مکرر موجود فراتر از مقوله روسری بوده و در نهایت منجر به توسری به اصل اقتدار حاکمیت خواهد شد. این وسط با توجه به خروج دولت و مجلس از گردونه اثرگذاری اجتماعی انتظار می رود قوه قضاییه لااقل به حرمت لباس موجّه سران آن نسبت به دفاع از ارزشها غیرت و همت نشان داده و با تمسک به قوانین موجود از اشاعه بیشتر مصادیق فساد و فحشا که زمینه ساز هرج و مرج اجتماعی است جلوگیری نماید. کیست که نداند در مملکت اسلامی مسئولی که برای اسلام قدم برندارد مشروعیت تصدی امور را نخواهد داشت.

مساله ما البته فقط حجاب نیست. عقب نشینی از عمل به آموزه ها و سبک زندگی و مدیریت دینی در عرصه های اقتصادی و فرهنگی و معماری و اجتماعی و ... هسته اصیل مدافعان اسلام و انقلاب را دچار تردید خواهد ساخت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اتمام حجت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

مخوف ترین تحلیل و تصویری که در خصوص اوضاع سوریه ذهن مرا آزار میدهد اطاعت ناپذیری و فرمان گریزی نیرهای مسلح این کشور از فرماندهی کل قواست. 

از قول اسد و نیز مسئولان ایرانی و دیگر همپیانان جبهه مقاومت گفته می شود که تصور نمی شد نیروهای ارتش اسد در این حد ضعیف و منفعل عمل نموده و با نهایت سرعت بدون مقاومت از مواضع خود عقب نشینی کنند.

در رصد و تحلیل این وضعیت، ورای مسائل مادی و درآمدی، گفته می شود غلبه تبلیغی و رسانه ای مهاجمین، مدافعین را به این باور رساند که یارای ایستادگی ندارند.

این یعنی همان اشتباه محاسباتی که خواسته اصلی دشمن در جنگ رسانه ای برای تغییر رویکردهای حاکمیتی در کشورهای هدف است.

قطعا فضای مجازی در این خصوص نقشی اساسی و کلیدی دارد. فضای یله ای که در کشور ما هم بسیاری از اقشار مردم را به ورطه خودتحقیری سوق داد و سبک زندگی فردی و اجتماعی را از فرهنگ غنی ملی و دینی دور ساخت و بسیاری از مسئولان را به واهمه و انفعال در عمل به تکالیف دینی و قانونی شان واداشت.

این دغدغه و تصویر تلخ، ذهن مرا آزار می دهد.

تا سالهای سال خیلی از تحلیل گران رسمی و حقوق بگیر و کلیشه ای همواره با کسانی که معتقد بودند امام به پذیرش قطعنامه 598 راضی نبود و با اصرار مسئولان به امضای آن تن داد و از این رو تعبیر جام زهر را به کار برد و تا آخر عمر دیگر پشت تریبون نرفت و... به مخالفت و تکذیب و تخریب بر می خاستند.

آقا گفت اگر غلطی از آنها سر بزند حیفا و تل آویو را با خاک یکسان میکنیم. آقا گفت انتقام سخت و پشیمان کننده و ایجاد تغییر در محاسبات دشمن و... اصلاً آقا گفت عدالت در آموزش، مقابله با شبیخون فرهنگی، سامان دهی فضای مجازی، گسترش عدالت اجتماعی و رفع تبعیض، مقابله با شکاف طبقاتی، برخورد با حقوقهای نجومی، تقویت سبک زندگی ایرانی و اسلامی، برخورد با دانه درشتهای مفاسد اقتصادی، اصلاح نظام بانکی، حمایت از تولید ملی، استقلال صنعتی و کشاورزی، اصلاح صنعت خودروسازی و.... از حجاب تا تقابل با رژیم غاصب، احساس می شود در اطاعت از امر ولیّ کم گذاشته ایم.

احساس میشود مسئولین تحت تأثیر جوّ روانی جریان نفوذ و وادادگی، محاسبات دیگری دارند که میتواند بسیار نگران کننده باشد. بچه های بسیجی باید هوشیاری خودشان را حفظ کنند، خودشان را مسئول حفظ انقلاب بدانند و جز به اندیشه و امر رهبری به ستاره و میز و فیش حقوقی و جایگاه و اسم و رسم کسی دلخوش و امیدوار و معطل نمانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدرس انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

تصویر آیت‌الله سید حسن مدرس در روی اسکناس 100 ریالی

 

مدتی پیش کتابی خواندم از یکی از بزرگان حوزه که مدعی بود حرکت امام، استمرار حرکت سید جمال و شهید صدر بود. او سعی کرد این گونه جا بیندازد که انقلاب اسلامی مکمل حرکت سید جمال و تداوم اندیشه شهید صدر بوده و از این دو بزرگوار تأثیر و الهام پذیرفته است.

او البته دلیلی در این خصوص نیاورد و صرفا به بیان تحلیل خود و تمجید از این شخصیت ها در کنار حضرت امام پرداخت.

ضمن احترام به هر دو شخصیت تأثیرگذار و جریان ساز تاریخ معاصر جهان اسلام نگاهی به بیانات حضرت امام نشان می دهد شخصیت معاصری که بیشتر از همه مورد توجه امام قرار داشت و بارها او را در سخنان خود مورد تحسین و ستایش قرار می داد شهید سید حسن مدرس بود. جالب است بدانید امام شخصا دستور داد اولین اسکناسی که در جمهوری اسلامی چاپ میشود منقوش به چهره مبارک این سید شهید و مبارز باشد:

‏بسمه تعالی‏

‏‏     سزاوار است که ‏‏[‏‏بر‏‏]‏‏ اولین اسکناس که در ایران به طبع می رسد، عکس اولین مرد‏‎ ‎‏مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود. خداوند رحمت فرماید ایشان را.

‏‏روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه امام جلد ۱۹ ص ۴۳۱‏

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مشهد تا ژوهانسبورگ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

قیمت و خرید کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ اثر حسین قرایی انتشارات شهید کاظمی

 

کلا کتابهای تاریخ شفاهی را دوست دارم و با دقت و سریع میخوانم حتی اگر مربوط به ایران و انقلاب و اسلام و دفاع مقدس نباشد. کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ، زمانه و زندگی سیدعبدالله حسینی روحانی هنرمند و شاعر خوب مشهدی که در کشورهای آفریقایی به ترویج اسلام پرداخت با مصاحبه حسین قرایی را خواندم. خیلی لذت بردم و نکات جالبی را فهمیدم که برایم شیرین و راهگشا بود. امیدوارم عمر همه مبلغان دین همینقدر پربرکت باشد. خواندن این کتاب را به همه دوستان توصیه میکنم. اولش خواستم یک گله از برادر مصاحبه کننده داشته باشم که چرا درباره ماجرای سفر به افغانستان و علت مهاجرت به آفریقا سوالی نپرسید؛ اما در انتهای کتاب که یادداشتی از حجت الاسلام حسینی در خصوص دیدارش با سید حسن نصرالله را خواندم با توجه به شرایط این روزهای جنگ لبنان و غزه به ذهنم آمد یادآوری کنم دوستان روحانی یا غیر روحانی همواره باید دقت داشته باشند که خیلی از مسائل و حقایق عالم تا در پرده سرّ و ناگشوده هستند با ارزش و تأثیرگذارند. عین خواب که نباید هر جایی گفت و تعبیر جست درباره اسرار مگوی وادی معرفت هم نباید در علن زبان گشود و حقایق را لو داد و ارزشش را زدود، بماند که غیر ما دشمن هم میبیند. دشمنی که از سحر و ماوراء ولو به طریقت شیطان بی نصیب نیست.

بگذریم.

واقعاً کتاب خوبی بود. فارغ از بعضی اختلاف نظرها با این روحانی بزرگوار و خدوم به خصوص در مسأله حجاب و نیز انتخابات، انصافاً از مطالعه اثر بهره بودم و حرفهایی نو آموختم. دلم میخواهد یکبار خودم مصاحبه مفصل تری با سیدعبدالله حسینی داشته باشم؛ اللهم ارزقنی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دلم برای این جملات امام تنگ شده بود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ

امام خمینی (ره) هویت ملی را در جامعه ایرانی زنده کرد

 

یکی از شورانگیزترین و شعف آورترین پیام‌های حضرت امام (ره) در این عبارت آمده است. لطفاً چندبار بخوانید:

"سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصاً شهدای عزیز حوزه ها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نموده اند. سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده اند. سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری  نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ها و روحانیت را درک کرده اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته اند." سوم اسفند 1367

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنوز در صف حسینیم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ

ریشه‌های شعار "مرگ بر آمریکا" در نهضت اسلامی - مشرق نیوز

 

جمهوری اسلامی خیلی اشکال دارد، خیلی جاها به شعارها و آرمانهایش عمل نکرده، اقتصاد و فرهنگ و اجتماعش هنوز آنطور که باید اسلامی نشده، خیلی گله و نقد داریم؛ اما به خود می بالیم که سفاک ترین و وحشی ترین قبیله تاریخ، دشمن ماست. افتخار می کنیم که یزیدیان زمان، ما را دشمن جدی خود دانسته و از ما می هراسند. تُعرف الاشیاء باضدادها. هنوز داریم راهمان را درست طی میکنیم چون خبیث ترین های عالم بر ضد ما هستند.

سوسیالها، کمونی ها، مارکسیستهایی که دین را افیون ملتها دانسته و خود را مظهر انقلابی گری و عدالت طلبی و دشمن درجه یک امپریالیسم می دانستند کجایند ببینند آمریکا و اسرائیل و غرب، ایران اسلامی و دوستان همراهش در یمن و لبنان و سوریه و فلسطین و سودان را تهدید شماره یک خود می شمارند و از باور به غیب و ایمان و روح شهادت طلبی آنها بیمناکند. آزادی خواهان عالم بدانند آزادی و آزادگی و غیرت و مردانگی و عزت ار رهگذر دین عبور میکند، دینی که به اصالت های مکتب وحی پایبند بوده و اعتقاد به آخرت و جلب رضایت خدا را منشأ حق طلبی و ایستادگی در مقابل ظلم بداند، خون حیات را در رگهای بشریت به جریان انداخته و بینی غارتگران را به خاک می مالد. انسان مومن به چنین دینی از باران تیر و گلوله و موشک و توپ و خمپاره نمی هراسد. ما مرد جنگیم و جهاد فی سبیل الله را به هر نتیجه ای که ختم شود مصداق احدی الحسنیین می دانیم. ما در ره عشق، نقض پیمان نکنیم. "ما آمریکا را زیر پا میگذاریم." امام خمینی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنون و شجاعت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ

بازدید حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب از غرفه پژوهشگاه فرهنگ و  اندیشه اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

اسرائیل با انجام چند عملیات وحشیانه در غزه و بیروت و سوریه و یمن و تهران حکم همان لات مجنونی را دارد که مست میکرد می آمد در مدرسه فیضیه کنار حوض می ایستاد رجز میخواند و بد دهنی میکرد. امام جوان رفت رو به رویش ایستاد سیلی محکمی زد که به زمین افتاد و راهش را کشید و رفت.

حضور میدانی آقا در نمازجمعه امروز به رغم هزاران تهدید رسانه ای و تبلیغاتی دشمن و نیز سفر وزیر امور خارجه به لبنان به رغم منع اسرائیل از فرود پروازهای ایران، مکمل شجاعت تاریخی حمله موشکی مان به تل آویو به شمار می آید. بعدها به خود می بالیم که روز سیزده مهر 1403 و ایام مرتبط با آن را درک کرده ایم؛ الحمدلله رب العالمین. 

اسرائیل باز هم سیلی خواهد خورد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه دختر امام به آقا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۵ ق.ظ

نامه دختر امام خمینی(ره) به رهبرانقلاب

 

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (دام ظله)

رهبر معظم انقلاب اسلامی

سلام علیکم

ضمن عرض تسلیت بمناسبت شهادت عبد صالح خدا، فرمانده شجاع جبهه مقاومت شهید سید حسن نصرالله، نکاتی به ذهنم رسید تا با معظم له در این شرایط حساس و تاریخی از عمر انقلاب اسلامی ایران در میان بگذارم.

مستحضرید که ما از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) تا به امروز، شاهد فراز و فرودها و شهادت چهره‌ها و فقدان شخصیت‌های بزرگ و اندیشمند متعددی بوده‌ایم که هر یک در نوع خود می‌توانستند جامعه‌ای را رهبری نمایند. شخصیت‌هایی همچون شهیدان آیات مطهری، دکتر بهشتی، دکتر باهنر و شهید رجایی و شهید دکتر مفتح که اینجانب از نزدیک شاهد ترور این شخصیت اندیشمند و فرهیخته انقلاب در محوطه دانشکده الهیات دانشگاه تهران بوده‌ام.

در همان زمان که انقلاب نوپای ملت، گرماگرم نبرد با دشمنی بود که از سوی قدرت‌های شرق و غرب عالم حمایت می‌شد، جریان نفاق نیز از یک سو در زمان موشکباران شهرها با همراهی دشمن بعثی به ملت خیانت می‌کرد و از سوی دیگر هرروز با قتل، ترور و بمب گذاری جنایات متعددی علیه مردم مرتکب می‌شد که از حافظه تاریخی ملت ایران هرگز پاک نخواهد شد.

علاوه بر این، در دوران دفاع مقدس و در جبهه‌های حق علیه باطل، شهادت فرماندهان شجاعی چون شهیدان همت، باقری، باکری، زین الدین، بروجردی و ستاری را به چشم دیدیم و انقلاب از حضور این سرداران نیز در ادامه مسیر خود محروم شد. امام راحل در همه آن سال‌ها، فقدان یاران و سردارانش را می‌دیدند و پیوند میان منافقین و دشمنان را مشاهده می‌کردند اما با کمال اطمینان می‌فرمودند که «من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پیدا کرده و به پیش می‌رود».

امروز که انقلاب اسلامی ایران با رهبری حضرتعالی پس از ارتحال امام امت، یک درخت تنومند و تفکر شکست ناپذیر است و شاهد پیروزی‌های روز افزون این انقلاب هستیم، با همه غصه‌هایی که با شهادت عزیزانی چون حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله داریم، یقین داریم که انقلاب اسلامی به پشتوانه وحدت همه نیروهای انقلاب و رهبری داهیانه حضرتعالی مستحکم‌تر از گذشته، همچنان منبع خودباوری و بالندگی ملت ایران و الگوی الهام‌بخش ملت‌های آزادی‌خواه و عدالت‌طلب خواهد ماند.

«ان العزة لله جمیعا»

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

زهرا مصطفوی

۱۲ مهرماه 

  • سیدحمید مشتاقی نیا