اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۰ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

پیشکش خانواده های شهید مدافع حرم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ق.ظ

دوستان عزیز فعال فرهنگی در منطقه لاله آباد قصد دارند به مناسبت ماه پیروزی خون بر شمشیر، از خانواده های شهیدان بابلی مدافع حرم تجلیلی به عمل بیاورند. به درخواست دوستان، این متن را برای درج در لوح تقدیر اهدایی نوشتم:

بسم رب الشهید

خانوداه محترم شهید مدافع حرم ...

"حسینی بودن" و "حسینی ماندن"، برای هر که فقط داعیه باشد، برای آنان که مهر خون را بر کارنامه صداقتشان نهاده اند، حقیقتی ماندگار است.

"حسینی بودن" و "حسینی ماندن" اما در عصر استیلای تمدن خودکامگی، تنها می تواند برآمده از ارزش های غنی مکتب زینبی باشد. جامعیت فرهنگ شهادت، در گرو تلاقی "آرمان حسینی" و "حماسه زینبی" است. از این روست که پیرمرادمان بشارت داد: "خدا می داند راه و رسم شهادت کورشدنی نیست."

"حسینی بودن" یادگار گلگون شما، محصول شیرین "زینبی بودن" شماست. "حسینی ماندن" نسل فردا نیز مرهون "زینبی ماندن" شما خواهد بود.

تاریخ ایران اسلامی تا ابد، سر به آستان حماسه عاشورایی شما می ساید. خورشید وجودتان در ظلّ الطاف حضرت حق، همیشه مستدام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودزنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ق.ظ

hd1r_photo_2015-10-04_07-20-50.jpg


این تصویر توسط مدیریت فرهنگی شهرداری بابل در قالب بنر به مناسبت ایام محرم در یکی از خیابان های این شهر نصب شده است.

روی آن نوشته شده: مسلمانان، حسین را هم کشتند!

این که حسین علیه السلام توسط عده ای از مسلمانان به شهادت رسید بحثی نیست؛ اما وقتی از کلمه "هم" استفاده می کنیم این معنی را به ذهن خواننده منتقل می کند که انگار مسلمین جماعتی قاتل و آدم کش هستند که حالا در ادامه خون ریزی های خود، حسین را نیز کشته اند!

این بار هم مثل دفعات گذشته، خود را دلداری می دهیم و می گوییم انشاءالله حضرات مدعی فرهنگی، از سر اشتباه دست به این کار زده اند؛ اما به راستی میان هزاران طرح هنری مرتبط با فرهنگ عاشورا، حقوق بگیران شهرداری بابل دنبال چه می گردند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عبرت های مواجهه اخیر بعضی از هیئت های بابل با شهرداری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۱ ب.ظ

جنجال های اخیر پیرامون قلع و قمع بنرهای ناهماهنگ عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام توسط شهرداری بابل و اعتراض مستمر هیئت ها و نیروهای مذهبی شهر، عبرت هایی را نیز برای همگان به همراه دارد که راقم این سطور خلاصه ای از آن را بیان می دارد:

عبرت اول، ویژه مسئولان شهرداری!

 اگر چه اصل ساماندهی تبلیغات مناسبتی هیئت ها مورد قبول است؛ اما اطلاع رسانی ضعیف از برنامه مورد نظر، ریشه اصلی مشکلات و اختلاف های موجود به شمار می آید. شهرداری بابل به رغم استخدام گروه های رسانه ای متعدد در فضای مجازی، نه تنها نتوانست برنامه مدّنظر خود پیرامون سامان دهی تبلیغات هیئت ها در ایام محرم را در موعدی مناسب اطلاع رسانی کند؛ حتی قادر به اقناع مخاطب و رفع این پرسش در افکار عمومی نبود که به رغم وجود ده ها منظره ناخوشایند از جلوه های بصری این شهر، چرا شهرداری اولویت نخست خود در کنترل و نظارت قاطعانه بر نمای شهر را در گرو برخورد با تبلیغات موقّت و مناسبتی هیئت ها می بیند؟ برای چندمین بار به شهرداری تأکید می شود که عده ای بیمار و فتنه جو از تقابل این نهاد با نیروهای ارزشی، همواره لذتی وصف ناشدنی می برند.

عبرت دوم، ویژه سازمان تبلیغات اسلامی

مسئولان سازمان تبلیغات به خوبی می دانند که در ارتباط با همه هیئت ها – اعم از هیئت های مطلوب و یا حتی هیئت هایی که نیاز به غنای محتوایی دارند – باید نقشی پدرانه ایفا نمایند. هیئت ها در خلأ مشهود فعالیت های فرهنگی وابسته به دولت، بطن جامعه را با معارف اهل بیت آشنا نموده و در حدّ بضاعت خود، نسل جدید جامعه را در برابر طوفان تهاجم فرهنگی بدخواهان دین و انسانیت، بیمه اهل بیت نموده اند. دوستان عزیز ما در سازمان نمی توانند در مقابل تجمعات مذهبی -لااقل با توجه به خدعه های ناتمام تشیّع قلابی و لندنی- به هیچ بهانه ای راه بی تفاوتی را بپیمایند.

عبرت سوم، ویژه هیئت ها

بسیاری از دوستان مسئول در هیئت ها از بهترین جوانان انقلابی سطح شهر هستند؛ اما معلوم نیست چرا در ازای رویدادهای ناموجّه فرهنگی، نیروهای خط مقدمی و هزینه پرداز انقلاب را تنها می گذارند؟ آن روز که رویکردی مرموز با جعل علنی تاریخ، درصدد بود تا علت نامگذاری چهارراه شهدا را شهادت جمعی از شیعیان توسط حکومت بنی العباس!! قلمداد کند، یا آن زمان که همان رویکرد منحرف با تقیطع سخنان رهبر فرزانه انقلاب، تلاش کرد تا چادر را که در لسان مبارک رهبرمان حجاب برتر لقب گرفته، مورد هجمه قرار دهد و ده ها مورد از دیگر حوادث ملکوک فرهنگی دیگر، اگر نیروهای فعال مذهبی، سکوت را پیشه خود نمی ساختند، شاید اکنون با این وقایع مواجه نمی شدند. امروز؛ اما همان دوستان تنهای هزینه پرداز انقلاب، به حکم وظیفه از یاری هیئت ها دست نکشیده اند. هیئت های محترم و تأثیرگذار شهر تنها با روشنگری پیرامون پشت پرده انتخاباتی برخی وقایع اخیر خواهند توانست غرض ورزی ها را با انتخابی درست در اردیبهشت 96 از صحنه مدیریت شهر و استان و کشور محو نمایند.

عبرت چهارم؛ ویژه نهادهای نظارتی

اتفاقات مشکوک فرهنگی در بابل، پشت صحنه پیچیده ای ندارد. مغز متفکری که با تحریک عناصر مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهر و گاه شخصیت سازی موهوم از عناصر فتنه، در صدد انتقام جویی از باورهای اصیل انقلاب اسلامی است به برکت انتشار علنی اخبار از بعضی محافل خاص، به وضوح قابل شناسایی و نصیحت است. در تمام وقایع یکسال اخیر که حواشی ناخوشایندی را برای فضای شهر به همراه داشته و تقابل جریان های مختلف و تأثیرگذار را هدف خود قرار داده، نخ تسبیح مشترکی به چشم می خورد. ادامه این روند، بی تردید برخلاف مطالبه و سیاست مورد نظر نظام، ممکن است فضای انتخاباتی آرامی را در ماه های آینده رقم نزند.

عبرت پنجم؛ ویژه امت حزب الله

کمربندهای خود را محکم ببندید!

والسلام علی عبادالله الصالحین. سید حمید مشتاقی نیا. 1395/07/11

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بخشی از سخنان امروز رهبر معظم انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ب.ظ

پرهیز از دیوان سالاری های شبه دولتی، نشست و برخاست مدیران حوزه با طلبه ها، ایجاد فضای انس با قرآن، در میان طلاب، شناسایی استعدادهای برتر، ترویج مطالعه بویژه در زمینه سیرِ تاریخِ علوم حوزه و تفسیر، تربیت مبلغ های قلمی، سخنور و مبلغ فضای مجازی از جمله نکاتی است که باید در حوزه های علمیه توجه ویژه ای به آنها شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یه سوزن به شهردار

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ ق.ظ

از هر طرف تو مریخ پا بذاری یا لوله اگزوز آویزونه یا مترسک تعویض روغن ایستاده، یا حراج دمپاییه. بعد شهردارش میگه هیئت ها چهره شهرو خراب کردن


  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهردار بابل بخواند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

شهردار محترم دارالمؤمنین بابل جناب آقای بیژنی با سلام

اصل سامان دهی تبلیغات شهری هیئت ها در مناسبت های مذهبی، قابل پذیرش و مطلوب است.

آن چه که از سوی زیرمجموعه شما در سطح بابل در حال اجرا بوده و حواشی نگران کننده ای را دامن زده است، ضعف مفرط اطلاع رسانی در خصوص برنامه شهرداری در این مورد است که استمرار آن بر اساس شواهد موجود می تواند تبعات جبران ناپذیری را برای فضای عمومی شهر به دنبال داشته باشد.

طبیعی است ضعف اطلاع رسانی درباره طرح شهرداری برای قلع و قمع بنرهای تبلیغاتی ناهماهنگ هیئت ها در بعضی نقاط شهر، متوجه مسئولین محترم سازمان تبلیغات اسلامی نیز می باشد.

به نظر می رسد با توجه به شتابزدگی مجریان این برنامه و بی اطلاعی اغلب هیئت ها از جدی بودن طرح مذکور، مناسب است تداوم این روند در حال حاضر متوقف گردیده تا در مناسبت دیگری همچون ماه صفر و یا ایام فاطمیه با مطالعه دقیق تر و حضور کارشناسان دلسوز و مستقل فرهنگی و با اطلاع رسانی شفاف تر به صحنه عمل کشانده شود.

آن چه مسلم و مشهود است، مواجهه ناخواسته شهرداری با اقشار مذهبی جامعه، نتیجه ای جز شادی دل بدخواهان دین و مخالفان فرهنگ عاشورا نداشته است. بی شک در فرصتی مغتنم می توان با اولویت سنجی در سامان دهی نمای شهری و رفع عوامل اصلی تخریب ظاهری چهره شهر، شائبه های موجود در رویکرد مدیریت فرهنگی شهرداری را نیز برطرف ساخت.

والسلام علی عبادالله الصالحین 

سید حمید مشتاقی نیا حوزه علمیه قم. 09/07/1395

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر برگزاری کنسرت در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

xe4j_photo_2015-10-02_16-46-02.jpg

5e28_photo_2015-10-02_16-46-08.jpg

fwwb_photo_2015-10-02_16-46-15.jpg

wdj5_photo_2015-10-02_16-46-20.jpg


چند شب گذشته، به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس، کنسرتی در شهر مقدس قم برگزار شد که می گویند رئیس روحانی ارشاد این شهر هم در آن حضور داشت.

امام جمعه قم و جامعه مدرسین به این کنسرت و البته حواشی آن اعتراض کردند.

به نظر می رسد تصمیم ناگهانی دولت برای ارتکاب این رفتار انتحاری می تواند دلایل متعددی داشته باشد:

در جریان مخالفت امام جمعه مشهد با برگزاری کنسرت در این شهر، علمای قم آن گونه که باید از آیت الله علم الهدی حمایت نکرده و او را در مقابل هجمه سنگین تخریب چی های دولت، تنها گذاشتند. این مسئله باعث جرأت پیدا نمودن ارشاد به برگزاری کنسرت در قم شد.

دولت با این اقدام در قم خواست ثابت کند که آیت الله علم الهدی نظری شاذ درباره کنسرت داشته و او نه تنها از پایگاه حوزوی بی بهره است بلکه جزو معدود علمایی است که با این مسئله به صراحت مخالفت می ورزد.

دولت در آستانه انتخاب مجدد قرار دارد. مدت هاست که دستگاه های تبلیغاتی دولت در حال ایجاد فضایی هستند که عملکرد ضعیف اقتصادی دولتمردان و مفاسد برخی وابستگان را در افکار عمومی به فراموشی سپرده و دغدغه اولیه مردم را گونه ای دیگر ترسیم نمایند. عملیات انتحاری دولت در برگزاری کنسرت در قم، پروژه قهرمان سازی از دولت روحانی و نیز تغییر گفتمان رایج در سطح جامعه است.

البته روحانی به خوبی می داند که گلایه مراجع عظام از این اقدام ضدارزشی دولت تداوم نداشته و زود به فراموشی سپرده خواهد شد. دولت به اصطلاح اعتدال، آن قدر در بیوت برخی بزرگان هوادار وابسته دارد که بتواند اشتباهات محرز خود را یک اتفاق کوچک و ناخواسته از سوی مدیران پایین دستی جلوه بدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک شوخی ورزشی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۷ ق.ظ

دیروز مراسم سالگرد مرحوم هادی نوروزی بازیکن سابق تیم پرسپولیس در روستای کپورچال بابل برگزار شد که به دلیل بارش شدید باران، نیمه تمام ماند.

ضمن دعا برای شادی روح آن مرحوم، به رفقا گفتم این جمله طنز را زیر این عکس نوشته و در کانال های تلگرامی منتشر کنند:

قرمزها خواستن جمع شن زیر آسمان "آبی"؛ این جوری شد!


r7c6_photo_2015-10-01_08-13-17.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آموزگار اعتدال، مُرد!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۵ ب.ظ

چهارشنبه، هفتم مهرماه 1395، شبکه بی بی سی خبر مرگ جمشید آموزگار، نخست وزیر ایران در زمان شاه را در سن 93 سالگی اعلام کرد.

جمشید آموزگار رئیس حزب رستاخیز ایران و نخست وزیر سرسپرده شاه خائن، در سال 56 در حالی به کرسی نخست وزیری رسید که تلاش داشت با ژست آزادی خواهانه، حرکتی معتدل را در دستگاه حاکمیت به نمایش بگذارد.

او در ظاهر به بعضی نشریات و گروه های منتقد رژیم اجازه فعالیت داد تا به اصطلاح ثابت کند که تحمل بالایی در مواجهه با مخالفین دارد. این ادعا البته فقط یک ظاهرنمایی منافقانه بود. آموزگار گمان می کرد با عوام فریبی و طرح شعارهای پوچ خواهد توانست در نهان بی آن که آب از آب تکان بخورد، مخالفین اصلی و تأثیرگذار رژیم را از صحنه خارج سازد.

اقدام نابخردانه رژیم شاه در به شهادت رساندن سید مصطفی خمینی در راستای سیاست مکارانه آموزگار در همان زمان صورت پذیرفت.

این قتل اما نه تنها کمر امام را نشکست و این دشمن شماره یک شاه خبیث را از پای نینداخت بلکه یک بار دیگر باعث انسجام حامیان امام در برگزاری مراسم ترحیم شهادت فرزند ایشان گردید.

دومین اقدام اشتباه سیاستگذاران دولت آموزگار، انتشار مقاله توهین آمیز نسبت به حضرت امام در 17 دی 56 بود که به قیام خونین 19 دی و بیداری جامعه اسلامی منجر شد. آموزگار گمان می کرد که با سیاست نفاق و تعارض در گفتار و رفتار خواهد توانست به ظاهر منتقدان را جذب دستگاه و یا لااقل ساکت نموده و در باطن دمار از روزگارشان در بیاورد.

کشتار مردم قم در 19 دی و برگزاری چهلم های پیاپی در شهرهای بزرگی چون تبریز و کرمان و یزد و ورامین و مشهد و ... شعله های انقلاب را به بدنه مردم تسری داد و به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد و ثابت کرد که تقدیر خدا، تدبیر مدعیان را به خاک خواهد افکند.

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ فالله خیرالماکرین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ادعایی عجیب درباره محسن رضایی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ

یکی دو روز گذشته مطلبی به قلم یکی از طلاب سابق و فراری به نام محمدجواد اکبرین در رسانه های مجازی منتشر شده بود که در آن تلاش شد با استناد به سخنانی منتسب به سردار محسن رضایی مبنی بر اشتباه خواندن تصمیم جمهوری اسلامی در ورود به خاک عراق بعد از فتح خرمشهر، این گونه نتیجه گیری شود که حضور امروز معدودی از جوانان غیور ایرانی در دفاع از حرم آل الله و مردم مظلوم سوریه نیز اقدامی اشتباه است!

این البته نخستین بار نیست که بعضی اصلاح طلبان فراری رسماً به حمایت خود از گروهک خون آشام داعش اذعان می کندد؛ کما این که پیش از این نسبت به برخورد نظام با منافقین خبیث نیز اعتراض نشان دادند.

نکته اساسی این جاست که راقم این سطور هر چه تلاش کرد تا منبعی را در خصوص اثبات سخنان منسوب به محسن رضایی پیدا کند به نتیجه ای نرسید. سایت تابناک، امروز فقط یک خبر را از سخنرانی حاج محسن انعکاس داده است که اتفاقاً با این تیتر شروع می شود: "اگر از مرز عبور نمی‌کردیم، جنگ چهل پنجاه سال طول می‌کشید"

توضیح دیگری را پیرامون دروغگویی علنی این نویسنده ضدانقلاب بیان نمی کنم و تنها این آیه کلام الله را یادآور می شوم که: "ان جاءکم فاسق بنبأٍ فتبینوا"

لینک سخنرانی سردار محسن رضایی را هم جهت مطالعه در اختیار دوستان قرار می دهم:

http://www.tabnak.ir/fa/news/627152/%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%DA%86%D9%87%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%B7%D9%88%D9%84-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-88-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%B4-%D8%AA%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%86%D8%AF


  • سیدحمید مشتاقی نیا

به سفارش یک جانباز

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۸ ب.ظ

گاهی هوای سیاسی نوشتن ندارم؛ اما اتفاقی می افتد که چاره ای جز این نمی بینم.

امروز در فیضیه، با عزیز جانبازی آشنا شدم. او هم جانباز انقلاب بود و هم جانباز دفاع مقدس.

گفت: تو که دستت بر می آید، بنویس. بنویس: ذخیره انقلاب، محمود احمدی نژاد است که به رغم مظلومیت این سال ها، از تنها فرصتی که برای دفاع از عملکرد خود داشت، یعنی نامزدی انتخابات ریاست جمهوری به خواست آقا دست کشید. ذخیره انقلاب، احمدی نژاد است نه صفدرحسینی ها که حقوق های نجومی از سفره انقلاب چیدند و آخرش هم از زمین و زمان طلبکار شدند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زندگی علمی و رفتارهای سیاسی امام خمینی قبل از آغاز انقلاب اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

سید روح الله مصطفوی (خمینی) در اولین روز مهر سال 1281 هجری شمسی در شهرستان خمین متولد شد. نسل پدری او از روحانیون و فقهای مجاهد بودند. جد پدری ایشان از علمای نیشابور بود که برای تبلیغ و نشر معارف دین راهی منطقه کشمیر در هندوستان شد. مجاهدت او در تبیین راه حق و دعوت مردم به تعهد نسبت به آموزه های دین منجر به شهادت او گردید. فرنزد او یعنی پدر بزرگ سید روح الله، با دعوت یکی از بزرگان اهل خمین به این شهر سفر کرد و در آن جا ساکن شد.

پدر امام خمینی، سید مصطفی نام داشت که او نیز از روحانیون فرهیخته بود و پس از اتمام تحصیل در حوزه علمیه نجف به شهر خمین آمد. مبارزات او با عده ای از خوانین باعث شد تا با حمله ناجوانمردانه آنان در سن چهل و دو سالگی به شهادت برسد. سید روح الله در هنگام شهادت پدر، کمتر از پنج ماه داشت.

سید روح الله آن چه که درباره پدر شنید جز رشادت و مردانگی او در مقابل ستمگران نبود.

عمه امام نیز زنی شجاع بود که تا سال ها در سرپرستی و تربیت او نقشی محوری داشت. این زن با پیگیری های مجدانه خود توانست قاتلین برادرش را به محکمه کشانده و قصاص نماید.

سید روح الله در پایان سال های نوجوانی، مادر و عمه خود را از دست داد و با طعم رنج و تنهایی، بیشتر مأنوس شد. شخصیت این نوجوان یتیم، در کوران سختی های زندگی، آبدیده و مستحکم گردید.

در همان سال ها خمین درگیر ناملایمات روزگار بود. از سوی حملات یاغیان و باج گیران از شهرهای اطراف و از سوی دیگر آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال بخش های عمده ای از خاک ایران، ناامنی بی سابقه ای را در این منطقه رقم زده بود.

سید روح الله در مصاف رو در رو با اوباش و یاغیان، همدوش مردم شهرش به نبرد مسلحانه پرداخت.

" من از بچگی در جنگ بودم؛ ... ما در همان محلی که بودیم – یعنی خمین که بودیم – سنگربندی می کردیم؛ سنگر می رفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می کردند و می خواستند بگیرند و چپاول کنند، {مقابله می کردیم}... دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت و هرج و مرج بود.... یک مرتبه هم آمدند یک محله ای از خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بودیم. " صحیفه امام، ج11، ص 259.

امام که در کودکی و نوجوانی با خواندن و نوشتن و قرائت قرآن و متون ادبی رایج آشنایی پیدا کرده بود در سال 1300 شمسی که نوزده بهار از عمر خود را سپری کرده بود برای ادامه تحصیل عازم شهر اراک شد.

حوزه علمیه اراک در آن دوران با توجه به حضور استاد برجسته ای چون آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، در زمره حوزه های علمیه فعال و پر جنب و جوش محسوب می شد. مدتی از ورود امام به شهر اراک نگذشته بود که آیت الله حائری به دعوت علمای قم جهت احیای حوزه علمیه به این شهر هجرت نمود. چهار ماه بعد ازز این اتفاق، امام نیز به قم رفت و در یکی از حجره های مدرسه دارالشفا ساکن شد.

در میان اساتید امام در حوزه قم باید به دو چهره شاخص علمی و معنوی یعنی حضرات آیات حائری و شاه آبادی اشاره کرد. (رضا استادی، "مشایخ امام خمینی"، کیهان فرهنگی، خرداد 1368، ش3، ص 10-8.)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهرداری بهارنارنج!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۷ ق.ظ

همه منتقدین شهردار، پیمانکارای شهردار قبلی هستن که حالا جیره شون قطع شده.

ما رو که می بینین اینطور شب و روز از شهردار دفاع می کنیم فقط یه مشت کارمند ساده و قراردادی شهرداری هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ق.ظ

حضرت آیت الله علی اکبر تندست (محمدی) از مفاخر برجسته حوزه های علمیه استان مازندران است که تولیت مدرسه علمیه روحیه شهرستان بابل را برعهده داشته و شاگردانی ارزنده را در پرتو آموزه های مکتب اسلام تربیت نموده است.

این عالم ممتاز جهان اسلام در سوم اسفند سال 1319 در شهر بابل دیده به جهان گشود. پدر ایشان، آقا ذبیح الله، از راه کفاشی، چرخ زندگی خانواده را به سختی اما با غیرت و همت می چرخاند. مادر نیز بانویی خانه دار و قانع بود که فرزندانش را از کودکی در دامان پاک خود با انس با خدا و اهل بیت علیهم السلام آشنا می ساخت.

ایشان در تحصیل، جدیّت نشان می داد و همواره در زمره دانش آموزان پیشرو و موفق قرار داشت. در کلاس هفتم نظام قدیم بود که به دروس حوزی نیز علاقه پیدا کرد و علاوه بر تحصیل در مدرسه، کتاب های مقدماتی حوزه را هم فرا گرفت. استاد ادبیات ایشان، مرحوم آیت الله موحد بود. وارستگی و تقوای مرحوم موحد، علاوه بر علم، رفتار صالح و اندیشه الهی را نیز در دل و جان شاگردانش فرو می نشاند.

کتاب های قوانین را نزد مرحوم نادری، مطوّل را نزد مرحوم سالکی، معالم را نزد مرحوم ناظری و لمعه را در محضر مرحوم آیت الله سید محمد بهشتی فرا گرفت. هجده سالش بود که پدر را از دست داد. از آن پس، علاوه بر تحصیل، در مغازه نجاری واقع در محله سرحمام بابل، به کار مشغول شد تا به حکم غیرت و جوانمردی، جای پدر را در تأمین معاش خانه، خالی نگذارد.

آیت الله محمدی، شش سال از دروس حوزوی را گذرانده بود که با رتبه عالی به دانشگاه تهران راه پیدا کرد. جوّ نامناسب دانشگاه در رژیم طاغوت باعث انصراف زود هنگام ایشان از ادامه تحصیل در آن فضا گردید. از این رو با تغییر رشته و ورود به دانشکده فلسفه که از اختلاط پسرها و دخترها مصون بود، تجربه ای دیگر را به انبان آموخته های خود افزود.

ایشان در آن مقطع، مجبور بود برای امرار معاش در شهر بزرگ تهران در یکی از مدارس به تدریس بپردازد. روح بی قرار ایشان مانع از آرامش و راحت طلبی بود. آیت الله محمدی علاوه بر تحصیل در دانشگاه و تدریس در مدرسه، همزمان رسائل و مکاسب را نیز در محضر اساتیدی چون مرحوم رشاد و مرحوم ستوده گذراند. کتاب کفایه را نیز از مرحوم سید محمد باقر سلطانی طباطبایی (پدر خانم حاج سید احمد خمینی) فرا گرفت.

تهران و دانشگاه تهران، در حد و اندازه ای نبود که عطش علمی و معنوی جوانی در طراز آیت الله علی اکبر محمدی را سیراب نماید. تفکرات مادی گرایانه حاکم بر فضای موجود و ناتوانی فلسفه از پاسخ گویی به آن چه که این طلبه و دانشجوی جوان و ژرف اندیش به دنبال آن بود، ایشان را بعد از دو سال و نیم حضور در تهران، وادار به انصراف از ادامه تحصیل نمود. از آن پس آیت الله محمدی به قم رفت و در کسوت لباس مقدس روحانیت، ممحض در تکمیل دروس فقه و اصول گردید. حجره ای در مدرسه حجتیه، محل اقامت موقت ایشان در قم بود.

مدتی بعد این روحانی جوان و نخبه، تحصیلات خارج فقه و اصول را در نجف اشرف و در محضر عالم کم نظیری چون آیت الله العظمی خویی پی گرفت. جدیّت ایشان در فراگیری علوم، مانع از درک فیوضات معنوی نبود. آیت الله محمدی در طول اقامت خود در نجف اشرف، هر روز از مدرسه آیت الله بروجردی به حرم امیرمؤمنان علی علیه السلام مشرّف می شد و زیارت جامعه کبیره را از عمق جان، قرائت می کرد.

در سال هزار و سیصد و پنجاه و سه، آیت الله محمدی به عنوان مجتهدی جوان و خوش ذوق به زادگاه خود بازگشت و با تأسی از آیه شریفه « وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ*التوبة122*»  بی هیچ چشم داشتی و با تمام توان در نقاط دور و نزدیک شهرستان بابل به تبلیغ احکام و منویات شرع مقدس اسلام پرداخت.

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، آیت الله محمدی در مقام قضا به احیای اوامر الهی در سطح جامعه و مقابله با منکرات اشتغال یافت. خدمات ایشان در بازگرداندن زمین های به تاراج رفته وقفی و عرضه آن به نیازمندان هیچ گاه از حافظه مردم این شهر محو نخواهد شد. با تثبیت نظام مقدس اسلامی، آیت الله محمدی بر آن شد تا در سنگری دیگر به پیشبرد آرمان های جهانی اسلام اهتمام بورزد. ایشان در سال 1361 با تأسیس مدرسه علمیه روحیه به پرورش طلاب نخبه ای پرداخت که شهرت علمی و عملی بسیاری از آنان هم اکنون زبانزد محافل عالی حوزه علمیه کشور قرار دارد.

با این که مدرسه روحیه، به اقتضای برخورداری از محیطی کوچک، طلاب اندکی را در خود جای می داد، شمار شهدای این مدرسه به سیزده تن رسید. همه این شهدا از ناب ترین دانش آموختگان استاد معظم خود بودند که صدق و اخلاص خویش را در صحنه عمل به اثبات رساندند. نام زیبای این شهدای والامقام امروز، حجره های این مدرسه را مزیّن نموده است.

آیت الله محمدی اگر چه به رغم مقام علمی کم نظیر، به حکم تقوا و مرتبه معنوی خود همواره از شهرت و نام آوری گریزان بوده و هست؛ اما امروز به فضل الهی، درخشش شاگردان این استاد فرزانه در محافل علمی سراسر کشور، عظمت جایگاه دانش و معرفت ایشان را بیش از پیش روشن ساخته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخ تسبیح

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۵ ب.ظ

هم انقلاب اسلامی ما انقلاب فرهنگی بود و هم دفاع مقدس ما.

نه در پیروزی انقلاب، اسلحه و پول و زور نقش داشت و نه در مقاومت هشت ساله ما تاکتیک های نظامی و تکنولوژی تسلیحاتی.

دو پیروزی بزرگ ملت ایران در صد سال اخیر، فقط مرهون حاکمیت فرهنگی بود که بنای آن بر "خودباوری" و "ایثارگری" است.

شکست ما هم فقط از همین مجرا رقم خواهد خورد. اگر "بیگانه باور" و "خود محور" شدیم، دیگر کارمان تمام است. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردهای مجازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ب.ظ

9qj_photo_2015-09-17_11-45-30.jpg


دقیقا ایشون چطور افتخار فرهنگی شهر شد؟ اثر فاخری از خودش به جا گذاشت؟ حرف نویی در عرصه فرهنگ مطرح کرد؟ به رتبه ای علمی یا فرهنگی رسید؟!! ته تهش رئیس یه اداره بود که زد زیر میز قانون و یه مدت اب خنک خورد.

شما از نظر هویتی فقیر هستی به هر چی دلت میخواد چنگ بزن.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قورباغه ای که در بابل هفت تیر کشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۹ ب.ظ

می فهمی چه کار کردی خائن؟ تو علیه شهردار یک شهر حرف زدی. شهرداری که دم همه ما رو دیده.

اون وقت به من پیرمرد گیر میدی که نهایتاً مملکتو متهم کردم به تقلب و یه چن تا کشته رو دست مردم گذاشتم؟ انصافتو شکر منصف!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ریشه های فرهنگ!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ب.ظ

از مسئول فرهنگی شهرداری مریخ پرسیدند: قبلاً چه کاره بودی؟ گفت: کفن و دفن اموات را انجام می دادم.

از معاونش پرسیدند: تو چطور؟ گفت: مدتی ظروف و لوازم ختم و عروسی را کرایه می دادم، بعدش در کارگاه تولید کود مشغول به کار شدم. الانم که اینجام.

هیچی. باز بگین چرا شهر، گند میکنه!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردان سنگی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ

امروز رفته بودم بهشت معصومه از نه شهیدی که قراره فردا تشییع بشن سه تاشونو امروز آورده بودن واسه وداع خانواده. از اون طرف عده ای مسئولین هم به بهانه هفته دفع مقدس اومدن اونجا عکس گرفتن و رفتن. پسر هفت یا هشت ساله شهید زار می زد و گریه می کرد یک نفر رو سرش دست نکشید یک نفر بغلش نگرفت یک نفر طرفش نرفت ....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک پاورقی برای شایعات این روزها

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۴ ب.ظ

احمدی نژاد برای ما یک وسیله است یک فرصت برای احیای گفتمان انقلاب. احمدی نژاد رو دوست داریم. بیاد کمکش میکنیم نیاد میریم سراغ یک انسان فرصت ساز دیگه. فارغ از همه این حرف ها، یک تار موی آقا رو به هزاران احمدی نژاد نمی فروشیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا