اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

آیا این افشاگری درباره یک مدیر بابلی است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ب.ظ

گروه اجتماعی - شنیده های خبرنگار ما حاکیست فردی که بزودی به عنوان معاون در وزارت راه و شهرسازی معرفی خواهد شد و مراسم معارفه وی با ابلاغ وزیر راه و شهرسازی و تایید هیات وزیران برگزار خواهد شد، با وثایق سنگین مالی به اتهام اختلاس در پست قبلی خود آزاد است.




به گزارش بولتن نیوز، وی در  یکی از نهادهای نظارتی در یکی از شهرهای شرقی کشور به اتهام 700 میلیارد تومانی پرونده داشته و با وثیقه 30 میلیارد تومانی آزاد است.

در یک مورد دیگر در خصوص  تخلف در پرونده پارکینگ های حاشیه ای  یکی از شهرهای شرق کشور با اتهام اختلاس و 120 میلیون تومان وثیقه همراه است.

 به گفته یک منبع آگاه، وی در یک پرونده شخصی نیز با اعمال نفوذ و کاهش جریمه تخلفات ملک خود از یک میلیارد و دویست میلیون تومان به 80 میلیون تومان در شهرداری، تحت تعقیب قرار گرفته است و نکته جالب آن است که 80 میلیون تومان جریمه را نیز به شهرداری پرداخت نکرده است.





همچنین وی در یک ماه اخیر، برای پست استانداری چند استان کشور مطرح بوده  اما به علت پرونده های سنگین مالی فوق، از سوی نهادهای ذیربط با استعلام منفی روبرو شده است. در نتیجه تلاش خود را برای  یکی از معاونت های بسیار حساس و مهم در وزارت راه و شهرسازی  به کار گرفته و شنیده ها حاکی است که در هفته جاری مراسم معارفه وی با ابلاغ وزیر راه و شهرسازی و تایید هیات وزیران برگزار خواهد شد. 
این پرسش مطرح است که آیا امکان انتخاب مدیرانی بدون مشکل مالی و سوابق سیاسی و مدیریتی بهتر برای چنین سمت های حساس و مهمی جهت کاهش مشکلات اقتصادی مردم فراهم نیست؟




(بابلی ها به تصویر پشت سر وزیر توجه کنند)
  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای آنان که ننگ را پسندیدند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۲۴ ب.ظ


اقتصاد زمان حضرت علی تعریفی نداشت. شرایط زمان به گونه ای بود که مردم از رفاه قابل توجهی برخوردار نبودند. مولا در سیاست هم با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کرد. مشکلاتی که منجر به چند جنگ داخلی گردید و دودستگی را در جمع یارانش به وجود آورد. اما آن چه خاطره خوشی از ولایت علی علیه السلام در تاریخ برجای گذاشته، عدالت آن حضرت است.

وقتی از زمان علی و حاکمیت او سخن به میان می آید همه از عدالت بی نظیرش می گویند و حکومتش را تحسین می کنند.

پای صحبت های مسلمانان غیرایرانی که بنشینید می بینید آنها هم از وضعیت درهم و برهم اقتصاد کشورمان آگاهی دارند. آنها هم اوضاع فرهنگی کشورمان را به خصوص در زمینه حجاب و عفاف به نقد می کشانند. اما چیزی که باعث شده مسلمانان و آزادی خواهان عالم، جمهوری اسلامی را الگوی خود بدانند و دل به آن ببندند ایستادگی عزتمندانه در برابر آمریکای جهانخوار بوده است. برای عدالتخوهان و مبارزان سراسر جهان این موضوع بسیار جالب است که چگونه ایران اسلامی، آمریکایی را که ادعای مدیریت نظم نوین جهانی را داشته و اینگونه تبلیغ کرده است که کشوری مستقل از او نمی تواند به سرانجام برسد، حتی برای یک دقیقه مذاکره، دارای صلاحیت ندانسته و اینگونه رژیم ایالات متحده را در چشم مستضعفان تحقیر نموده است.

چنین بود که رهبر انقلاب تأکید می کرد: ایران انقلابی مظهر اثبات "میان تهی بودن" آمریکاست.

حالا یک آخوند آمده است زیر علم اسلام سینه زده و عزت مسلمین را به باد داده است و می خواهد امید مجاهدان جبهه جهانی حق و عدالت را بی فروغ سازد. غافل از آن که:

چراغی را که ایزد برفروزد    هر آن کس پف کند ریشش بسوزد!

جالب است ابتدا روی زبان مردم کوچه و بازار انداختند که اندکی کوتاه آمدن از شعائر انقلاب باعث حل مشکلات معیشتی ملت و ارزانی و... می شود. دلار که خواست پایین بیاید آقایان ترجیح دادند وکیل مدافع منافع تجار و دلالان باشند و از کاهش قیمت آن جلوگیری کنند. با این وصف، خودشان تنها توجیه عامیانه ارتباط با تجسم شیطان را از بین بردند.

بعضی ها می گویند آقا به رفتار پرابهام دولت رضایت داده است. این ادعا نیاز به اثبات دارد. البته بسیجی ها به خاطر ارادت و اعتماد به ولی امرشان در صورت صحت این مدعا بی درنگ تسلیم امر و تصمیم ایشان خواهند بود. ولی تا زمانی که اماره ای بر آن اقامه نشده، اصل با مبارزه است. انشاءالله تا آخرین نفس خار چشم مستکبران جهان و وادادگان داخلی شان خواهیم بود. ما را برای جهاد آفریده اند. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوباما 22 بهمن در تهران؟!!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۳ ق.ظ


بر اساس اخبار رسیده، اوباما مهمان ویژه راه پیمایی 22 بهمن در میدان آزادی خواهد بود. رئیس جمهور آمریکا قرار است در خصوص تمدن اسلامی و فرآیند تحقق آن سخنرانی کند.

وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز در صفحه فیس بوک خود به نکته ای ظریف در این باره اشاره کرده و گفته است: سخنرانی اوباما در تهران می تواند به انزوای اسرائیل در جهان بینجامد.

فرار است در این روز مردم به جای شعار مرگ بر آمریکا شعارهایی مانند : روسیه جیب بره     مرگ به چین و کره! سر بدهند.

رئیس جمهور ایران نیز در جمع اعضای پایگاه مقاومت نهاد ریاست جمهوری ضمن تأیید تلویحی صحت این خبر تأکید کرد: ما ذره ای از حقوق هسته ای خود کوتاه نخواهیم آمد. بدحجابی کار بدی است. سپاه خیلی خوب است و....

شنیده شده اوباما در واکنش به شایعه حضور خود در راهپیمایی 22بهمن بر ضرورت رفع خصومت بین ایران و آمریکا تأکید کرده است. اوباما در ادامه افزود: تحریم ایران حق مسلم ماست. کشورهایی که می خواهند خلاف میل آمریکا قدم بردارند باید از سرنوشت ایران عبرت بگیرند.

گفته می شود قرار است اوباما سخنان خود در تهران را با عبارت فارسی "التماس دعا" به پایان ببرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا جای ما با آمریکا عوض شده است؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ

کارتر در حل مسئله یا به عبارتی بحران گروگانگیری نمایندگانش در ایران باز مانده بود. او نامه ای محرمانه به امام نوشت تا راه حلی برای خروج از این بن بست پیدا کند. امام گفت ما چیزی را از مردم خود مخفی نمی کنیم. بعد دستور داد نامه کارتر را به طور کامل منتشر کنند. این واقعه یک شکست سنگین سیاسی برای کارتر و حزب متبوعش بود و باعث شد نتواند در دور بعدی انتخابات ایالات متحده پیروز شود.

حالا زمانه عوض شده است. رسانه ها مدعی می شوند رئیس جمهور آمریکا با رئیس جمهور ایران مکاتبه ای داشته است. دولت به شدت این موضوع را تکذیب می کند. اندکی بعد اوباما مصاحبه می کند و خبر نامه نگاری دو جانبه اش را فاش می سازد. دولت ایران چاره ای جز تأیید ندارد. البته توضیح می دهد که فقط پیام تبریکی بود و مختصر پاسخی. اندکی بعد فاش می شود غیر از تبریک، حرف های دیگری هم رد و بدل شده است. دوباره دولت ایران به تقلا می افتد و توضیح می دهد: غیر از تبریک یک لبخند و چند تا چشمک هم چاشنی کار بوده و...!

روز گذشته وزیر خارجه ما اعلام کرد دیدار کوتاهی با همتای آمریکای خود داشته است.... با این وصف ته آن چه در بیاید، خدا به خیر کند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کربلا، شام، مدینه!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۱ ق.ظ


سلام بر سردار گمنام عرصه پایداری؛ روضه خوان مکتب دلدادگی، حاج اسماعیل حیدری، شهید طریقت عشق و آزادگی.

سلام حاج اسماعیل، دلاور بی ادعای مازندرانی.

سلام سردار سر به دار.

خودت که بهتر می دانی ما مازندرانی ها آن قدر سادگی و صداقت داریم که دنبال نقاشی کلمات و تعارفات ریز و درشت نباشیم. این را گفتم تا بدانی وقتی به تو می گویم سر به دار می خواهم تفاوتت را با پشت میزنشین های شکم گننده و پرادعا مشخص کنم.

وقتی به حاج اسماعیل می گویم " گمنام " یعنی کسی نمی دانست این پاسدار شاد و پرانرژی آملی، یک سردار قهرمان پیل افکن است که جیش الشعبی او در شامات، فروغ روزگار ارتش الحاد را به شام سیاه نشانده است.

وقتی می گویم حاج اسماعیل روضه خوان مکتب دلدادگی بود باید این معنا را برسانم که سوز مناجات این جامانده قافله نور، دل شیدایی عاشقان وصال را بی قرار می ساخت. کدام صاحب دلی است که سوز روضه های او وجودش را به شراره وصال گره نزده باشد؟

اسماعیل، عرفان عرفه را در لایه های دل سوخته خود آمیخته بود تا در قربانگاه توحید، جز به رضایت حق نیندیشد.

یک ماه، کمتر یا بیشتر، از شهادت این مجاهد فی سبیل الله می گذرد و این قلم حتی به رسم ادای دین به یک هم استانی دلاور و مظلوم – به اقتضای زمان – حرفی جز سکوت جاری نکرد. اما این روزها که دل رنجور سربازان آخرالزمانی کاروان نینوا در بهت اعجاز سراب غرب فرو رفته و ناباورانه و گاه ناامیدانه به کرنش های عجیب وادادگان عرصه سیاست و حکومت می نگرد یادی کوتاه از اسماعیل های حیدری صفتِ سپاه ولایت، گدازه های قلب پرتپش بسیجی های مظلوم را به خنکایی دلنشین می نشاند.

آی بچه های بسیجی! آی حزب اللهی های خستگی ناپذیر، آی شیرافکنان خطه توحید، اسماعیل حیدری با ما حرف نزد او با عملش به ما فهماند اگر آمریکا را از حریم خیمه های "زینبیه" بیرون نکنید فردا روزی شاید حتی در خیابان های شهرتان شما را "خارجی" بدانند  و راه و رسم ولایی تان را با انگ خوارج به انزوا بکشانند.

پس: گر مرد رهی میان خون باید رفت، از پای فتاده سرنگون باید رفت.

حرف آخر: بچه ها! کم نیاورید! مبارزه تازه شروع شده است. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظر رهبر انقلاب در خصوص فیس بوک بازی دولتمردان چیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۲ ق.ظ

مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای کابینه در هفته دولت، به طور صریح و شفاف آنها را از نقض قوانین و ورود به عرصه های غیرقانونی فضای مجازی منع کردند که متأسفانه از نگاه بسیاری از اهالی رسانه مغفول ماند. به این جملات تاریخی برای اثبات میزان قانون مداری دولت اعتدال توجه کنید:

"...و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستى است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهاى کلّى، سند چشم‌انداز، مصوّبات شوراهاى عالى از قبیل شوراى عالى انقلاب فرهنگى، از قبیل شوراى عالى مجازى؛ که من دیروز پریروز بود با آقاى دکتر روحانى راجع به آن مختصراً صحبت کردم، بیشتر از این هم صحبت خواهیم کرد، شوراى عالى مجازى - که ما در همین اتاق شاید چهار جلسه‌ى سه چهار ساعته با حضور رؤساى سه قوّه، و مجموعه‌اى از قوا نشستیم و این شورا تشکیل شده و بسیار مسئله‌ى مهمّى است - مصوّباتى دارد، این مصوّبات را بایستى معتبر بدانند و بر طبق این مصوّبات باید عمل بشود. این قانون‌گرایى و قانون‌مدارى اگر چنانچه جا افتاد، مسلّماً خیلى از آسیبها از بین خواهد رفت."

6/6/92


  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست مریزاد به رئیس جمهور

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۲۷ ب.ظ


در خبرها خواندم حجت الاسلام روحانی، خواستار اجرای قانون معروف به عفاف و حجاب شده است.

از سوی دیگر نوبخت سخنگوی دولت یازدهم از تصمیم کابینه در خصوص افزایش ساعت کاری ادارات سخن گفت. البته در واقع این تصمیم را نباید افزایش ساعت کاری کارمندان دانست. بلکه مطابق قانون، میزان ساعات کاری کارکنان دولت بیش از آن چیزی است که در حال حاضر اجرا می شود. در حقیقت تصمیم دولت، اجرای صحیح قوانین مربوط به ساعت کاری کارمندان است.

هر دو تصمیم مذکور را به شرط اجرا، باید به فال نیک گرفت. همین قدر که یک دولت از اجرای قوانین صحیحی که ممکن است به کام بخشی از لایه های اجتماع خوشایند نباشد، نهراسد نشان از عزم و اراده آن دولت برای حرکت در مسیر درست دارد. متأسفانه یکی از ضعف های اغلب دولت ها، هراس از عمل به مصوباتی بوده که به رغم مفید بودن باعث دلخوری بعضی از مردم می گردیده است. از این بابت به آقای روحانی، دست مریزاد می گویم.

البته فردا انشالله مطلبی خواهم نوشت که نگاه من به رئیس جمهور فعلی را در قالب "اعتدال" تعریف نماید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قابل توجه طلاب و فضلای حوزه علمیه قم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۵۴ ب.ظ

دروس خارج فقه:

 

آیت الله توکل

 

باب طهارت

 

ده صبح مدرسه آیت الله بروجردی


 

حجت الاسلام ایزدهی

 

فقه سیاسی

 

هفت صبح مدرسه فیضیه، حجره212

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قابل توجه طلاب شهرستان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۳ ق.ظ

شرایط عضویت جهادی

 

در گروه تبلیغی فرهنگی حامیان ولایت

 

جهت اجرای طرح روحانی مدرسه،عضو جهادی و افتخاری(بومی) می پذیریم

شرائط ثبت نام و عضویت در گروه

گروه تبلیغی فرهنگی حامیان ولایت بابل زیر نظر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و با اشراف حضرت آیت ا...سید رحیم توکل و حمایت ائمه جمعه و حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن روحانی و مجوز اداره آموزش و پرورش و اداره تبلیغات اسلامی استان مازندران و شهرستان بابل با توجه به شرائط ذیل جهت اعزام به مدارس و تبلیغ به بیمارستان و پارک و... عضو جهادی بصورت محدود پذیرفته و ثبت نام می کند:....

اول-اتمام پایه دهم حوزه یا پایه هفتم با یک سال سابقه تبلیغ یا تدریس در مدارس. (برای برادران)

   در حال تحصیل سطح سه یا اتمام سطح دو با یک سال سابقه تبلیغ یا تدریس در مدارس.(برای خواهران طلبه)

دوم-معمم بودن برای برادران روحانی در زمان اجرای طرح و برای خواهران طلبه سکونت در شهرستان.

سوم- حداقل سن 20 و حداکثر 45 سال در زمان جذب و البته اولویت بین 25 تا 35 ساله است.

چهارم-دارا بودن پرونده فعال تبلیغی در یکی از مراکز تبلیغی یا تاییدیه از حوزه محل تحصیل.

پنجم-تعهد به همکاری بمدت حداقل یک سال تا شش سال در مدارس یا عرصه های دیگر با توجه به نیاز گروه

ششم-تعهد به اعزام به مدارس شهرستان بابل و شهرهای مجاور آن یا فعالیت در عرصه های مورد نیاز گروه

هفتم- با توجه به جهادی بودن گروه تعهدی نسبت به پرداخت حق التبلیغ یا حق الزحمه ندارد

هشتم- ایاب و ذهاب و اسکان و تغذیه(عنداللزوم) بعهده گروه است

نهم- داشتن وبلاگ تبلیغی شخصی و پیوند آن در وبلاگ گروه الزامی است

دهم-برای ثبت نام عضویت در گروه امتحان ورودی کتبی نداریم فقط مصاحبه تلفنی و سپس حضوری صورت می گیرد

یازدهم- مراحل جذب عضو جدید:

1-زمینه سازی ثبت نام:  تماس با معاونت جذب و اعزام

برادران با آقای پورحسن تماس می گیرند و خواهران با خانم بابانتاج تماس می گیرند))

2-ثبت نام اولیه : تماس با دبیر اجرایی برادران آقای پورحسن و خواهران بصورت حضوری با خانم حسین پور

3-ثبت نام نهایی: مصاحبه برادران بصورت حضوری و خواهران بصورت تلفنی با مدیریت گروه( حسین زاده برسمنانی)انجام می گیرد

دوازدهم- مکان مصاحبه فقط (با هماهنگی قبلی 09122522938) با مدیریت گروه انجام می گیرد

قم : مدرسه فیضیه - اتاق32 (دفتر نمایندگان طلاب)

مازندران : اداره تبلیغات اسلامی بابل واحد اعزام مبلغ یا حوزه های علمیه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمایت جانانه مسئولان از آمر به معروف!!!!!!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۴۰ ب.ظ

به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام نیوز؛ شب گذشته  روحانی جوانی که اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کرده بود توسط پلیس110  دستگیر شد.


ماجرا از این قرار است که  یکی از روحانیون اهوازی که در مسیر بازگشت از حوزه علمیه قرار داشت با مشاهده اقدام منکر و شنیع یک دختر و پسر در کنار شلوغترین پارک اهواز  و در انظار عمومی ،اقدام به تذکر لسانی و نهی ازاین اقدام زننده می کند.


در پی تذکر  روحانی اهوازی این دختر و پسر  طی تماسی با مامورین پلیس  خواستار برخورد با این آمربه معروف  وناهی ازمنکر می شوند.


مامورین پلیس نیز طلبه اهوازی  را بازداشت و به نزدیکترین کلانتری مربوطه منتقل می کنند.


پس از دستگیری این روحانی جوان تعدادی از طلاب اهوازی اقدام به تجمع در مقابل کلانتری کرده و خواستار آزادی این آمر به معروف می شوند.


گفتنی است پس از اطلاع برخی از دلسوزان ومقامات ارشد انتظامی اهواز این طلبه اهوازی آزاد می شودولی متاسفانه به دلیل شکایت خصوصی این روحانی با تشکیل پرونده در دادگاه مواجه می شود.

 

در همین زمینه معاونت فرهنگی اجتماعی نیروی انتظامی توضیحاتی ارائه کرد:

با توجه به انتشار خبر دستگیری روحانی اهوازی در اهواز لازم است این رسانه محترم نکات ذیل را مورد توجه قرار دهد:

1- فرد دستگیر شده در زمان دستگیری ملبس به لباس روحانیت نبوده است لذا مامورین انتظامی از کسوت این فرد آگاهی نداشته اند.

2-دلیل حضور پلیس 110در صحنه تماس تلفنی با این یگان بوده است که شهروندی با ذکر مطالبی از این فرد شکایت کرده است لذا بر اساس وظیفه ذاتی پلیس شخصی که از او شکایتی صورت گرفته دستگیر شده است.

3-علی رغم حل و فصل این مساله در محل کلانتری منطقه مربوطه به دلیل وجود شاکی خصوصی پرونده این فرد به دادگاه منتقل می شود تا در آن محل صالح مورد بررسی قرار گیرد.

اشک آتش:

 خود مردم باید وارد بشوند . خود مردم باید نهی کنند . البته دولت ، مجلس شورای اسلامی ، دستگاه قضایی و نیروی انتظامی ، موظفند که ناهی از منکر را پشتیبانی کنند. مقام معظم رهبری 29/7/71

احمدی مقدم 25/6/92: اگر مردم با امر به معروف و نهی از منکر به صورت رفتاری و لسانی تذکری دادند و با آنان برخورد شود نیروی انتظامی به طور طبیعی موظف به حمایت است، زیرا این مسئله فریضه ای دینی و واجب است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صدا و سیما متعلق به یک جریان خاص نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۵۲ ق.ظ

ماجرای رأی الهه راستگو به باقر قالیباف ممکن است پشت پرده هایی داشته باشد که کشف آن نیاز به مرور زمان دارد. برای اثبات اصولگرا نبودن راستگو یک جستجوی ساده در فضای مجازی و بازخوانی مواضع پر از حاشیه وی در سال های نه چندان دور کفایت می کند.

اخراج راستگو از حزب متبوعش نیز رفتار قابل توجیهی نیست.

این وسط باید به این نکته توجه کرد که پرداختن بیش از حد صدا و سیما به این موضوع که به نوعی تبلیغات تخریبی یکجانبه بر ضد بخشی از جریان های سیاسی داخل نظام محسوب می شود وجهه خوشایندی ندارد و ممکن است بهانه ای برای مظلوم نمایی آنها فراهم کند.

زمانی علت این هجمه واضح می شود که بدانیم جناب دارابی معاون ضرغامی و مسئول سابق حراست فروشگاه رفاه از هم طیفان قدیمی شهردار فعلی تهران است. مضحک ترین نتیجه این جهت گیری جناحی، پروژه بنی صدر سازی از احمدی نژاد بود که در سیمای جمهوری اسلامی رقم خورد اما مورد استقبال مردم قرار نگرفت.

البته شاید توجیه رسانه برای برجسته سازی این موضوع، جذب مخاطب از طریق پرداختن به حاشیه ها باشد، رسالتی که برنامه نود در عرصه فوتبال به دنبال آن است. اگر چنین باشد باید از مسئولان سیما خواست به حواشی جذاب دیگری مانند خبر تکذیب نشده دیدار چندباره قالیباف با سید محمد خاتمی نیز بپردازند. زیگزاگ رفتن های باقر قالیباف همواره از وی چهره ای غیرقابل اعتماد برای بچه های ارزشی و نیروهای خط مقدمی انقلاب ساخته است. آیا قالیبافی که ده ها نشریه زیر دست او تا نوروز سال 89 حاضر به استفاده از وا‍ژه "فتنه" نبودند این بار نیز در صدد خودشیرینی برای وادادگان انقلاب برآمده است؟ دارابی مطمئن باشد پرداختن به  حاشیه های مرتبط با دوستانش برای شفافیت مرزبندی های سیاسی نیروهای انقلاب بسیار حائز اهمیت و مخاطب پسند خواهد بود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضدّ فاضل نظری!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۳۶ ق.ظ


در خبرها خواندم کتاب "ضد"، حاوی اشعار فاضل نظری پرفروش ترین کتاب حوزه هنری در سال نود و دو گردیده است. ضمن تبریک به این شاعر برجسته کشور چند را نکته را در این خصوص قابل عرض می دانم:

1- این که یک کتاب شعر بتواند از آثار مکتوب و جذاب دیگری چون "پایی که جا ماند" و "نورالدین پسر ایران" گوی سبقت را برباید بسیار جای خرسندی داشته و نشانه علاقمندی مردم کشورمان به اشعار مذهبی و ادبیات فاخر دینی است.

2- فاضل نظری یک جوان موفق است که هنوز به چهل سالگی نرسیده توانسته است شهرتی را برای خود رقم بزند که امید است در آینده ای نه چندان دور "شهریار" دیگری برای تاریخ پرگهر ادبیات فارسی محسوب شود.

3- فاضل نظری یک جوان تحصیل کرده مذهبی است. اشعار او پیش از این نیز با استقبال مداحان برجسته کشور چون حاج سعید حدادیان مواجه شده بود. جناب نظری مدتی ریاست حوزه هنری استان تهران را نیز در اختیار داشت که متأسفانه برخلاف توفیقات شعری اش، از توان مدیریتی قابل اعتنایی برخوردار نبود. با این که غیر از شهر تهران تنها دو زیرمجموعه دیگر در ری و کرج تحت اشراف وی قرار داشت و البته بعد از مدتی، با تشکیل استان البرز، حوزه هنری کرج از مدیریت وی خارج شد دسترسی نیروهای فرهنگی حوزه هنری به ایشان به راحتی ممکن نبود. او خودش نیز رغبتی برای سرکشی به مجموعه های زیردستش نداشت. از نظر فاضل نظری تکرار چند فعالیت غیرضروری حوزه هنری مانند تشکیل کلاس موسیقی و داستان نویسی برای این نهاد بسنده کرده و نیازی به ابداع خلاقیت های نوین به منظور تأثیرگذاری این حوزه بر فرهنگ عمومی احساس نمی شد. نماز اول وقت جایش را به سفره ناهار داد، برنامه هایی که رنگ و بوی دفاع مقدسی داشت افکار دهه شصتی لقب گرفت و...

4- فاضل نظری خودش یک بسیجی و اهل فرهنگ بود اما مدیریت و استرات‍ژی فرهنگی نداشت. این موضوع نشان می دهد صرف توانایی هنری یک فرد دلیل توان مدیریت فرهنگی وی شمرده نمی شود. کما این که صرف روحانی یا پاسدار بودن مدیران نیز اسلامی شدن زیرمجموعه شان را تضمین نمی کند. این را گفتم تا مدیریت فرهنگی امثال ضرغامی و دارابی و دیگر حراستی ها را نیز به چالش بکشانم.

5- بهترین مدیر فرهنگی کسی است که هم از سلامت نفس و تقوا برخوردار باشد، هم خودش کار فرهنگی و هنری کرده باشد و هم برنامه و استراتژی فرهنگی برای ارتقای مجموعه تحت اشراف خود را دارا باشد. امید است کسانی که دنبال انتخاب مدیران فرهنگی هستند حتماً به این مولفه ها توجه نشان بدهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرگ ماهواره!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ


خیلی وقت ها برای آن که به یک کار بزرگ فرهنگی دست بزنیم دنبال هزار جور نظر و ایده می رویم. اما جالب است که گاهی کارهایی بزرگ در نقاطی کوچک به چشم می خورد که طراحی ها و ادعاهای فرهنگی ما را به چالش می کشاند!

برادر عزیزم جناب آقای عارفه، یکی از بسیجیان بی ادعا اما پرشور، باسواد و فعال استان هرمزگان است. استانی که شاید خیلی از مسئولان فرهنگی آن گمان کنند کارهای بزرگ لزوماً در شهرهایی مانند تهران و قم اتفاق می افتد.

آقای عارفه و دوستانش ابتکارات و کارهای فرهنگی تأثیرگذاری را در استان محروم خود انجام داده اند که برای نمونه به یک مورد آن اشاره می کنم.

قبلش لازم است این نکته را توضیح بدهم که در سفرهایی که خود به روستاهای جنوبی کشور داشته ام به وضوح مشاهده کرده ام که خیلی از خانواده ها حتی اگر نان شب نداشته باشند گیرنده ماهواره را در خانه هایشان دارند. علت این امر می تواند در مواردی متفاوت باشد. مثل چشم و هم چشمی همسایگان، ضعف امواج رسانه های داخلی، خودباختگی و...

استفاده عمومی از ماهواره البته تأثیرات غبرقابل انکاری را بر فرهنگ بسیاری از خانواده ها برجای گذاشته است.

دوستان هرمزگانی ما یکی از روستاهای منطقه بشاگرد را به عنوان جامعه هدف انتخاب کردند و از طریق مبلّغان فرهنگی حوزه علمیه در دهه محرم سال گذشته، مضرّات مخرب استفاده از ماهواره را برای خانواده ها توضیح دادند. روز عاشورا روزی بود که مراسم "مرگ ماهواره" در آن روستا برگزار شد. در این روز همه مردم روستا داوطلبانه دیش های ماهوراه خود را تحویل بچه های بسیج دادند و جایش گیرنده دیجیتال را هدیه گرفتند. امحای بشقاب های ماهواره در آن روز یکی از زیباترین جلوه های برتری رسانه دین در مقابل رسانه های پیچیده و فریبنده غرب را به نمایش گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تجاوز جنسی در زمین فوتبال!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۰۳ ق.ظ

اگر کسی می خواهد میراث تمدن غرب را ببیند به این خبر توجه کند. خبر تأسف باری که می خوانید پرده از عمق سقوط اخلاق در جامعه ای برمی دارد که انسان محوری با رویکرد مادی، مبنای ساختار آن قرار گرفته است:

تجاوز

در پی بازی فوتبال آمریکایی و برنده شدن تیم اوراگون درمقابل تیم ویرجینا در نوتردام،  یکی از بازکنان تیم دختر 19 ساله را در زمین بازی در مقابل دید همه مورد تجاوز جنسی قرار داد.

پس از انجام این عمل وقیحانه و زشت که روز شنبه اتفاق افتاد شب گذشته همان دختر لیزی به دلیل مصرف بیش از حد داروهای افسردگی خودکشی  کرد.

لیزی سی برگ 19 ساله دانشجوی سال اول در" کالج سنت مری بود."

وی در نامه ای نوشت من این کار را برای جلوگیری از تکرار دوباره آن توسط افرد سودجوی دیگر کردم وحاضر نیستم دوباره مورد سوء استفاده قرار گیرم.

نام بازیکن متجاوز اجازه انتشار نیافت و در صورت انتشار، خبرگزاری مربوط جهت پیگرد قانونی قرار می گیرد.

بسیاری از همشاگردی و همکلاسی های لیزی برای حمایت از وی نشان دادن خشم خود از این متجاوز با نوشتن شعار خواستار دستگیری و تنبیه متجاوز شدند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سخنگویی که به جای تقدیر، قربانی شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۱۶ ق.ظ


سایت مهرورزی: شنبه ۱۶ شهریور برای سخنگوی شورای نگهبان مراسم تقدیری برگزار شد و رسانه های مختلف عبارت های متعدد و متنوعی را برای وی در نظر گرقتند از صدق و عمل و حتی مرد فقه تا … همه هم آماده بودند و از او تقدیر می کردند تا مصداق عملی عاقبت به خیری در دنیا شود. در آخر هم آیت الله جنتی فرمودند “انتقام جویی و حسادت موجب برکناری کدخدایی شد” و از همین رو از ایشان در معاونت اجرایی و امور انتخابات این شورا استفاده می شود.

نمی دانم چرا در این میان یکباره یاد دکتر الهام افتادم همان که چوب ماندنش با احمدی نژاد را بدجوری خورد و امروز نیز شاید مورد سرزنش قرار گیرد که دیدی …

آن روزگار هیچ کس برای مردی که خود را وقف شورای نگهبان کرده بود مراسم تقدیر نگرفت او به جرم همراهی با دولتی که به قول مقام معظم رهبری قطار انقلاب را به مسیر اصلی اش بازگردانده بود کنار گذاشتند…

می خواستم از الهام بنویسم و از مظلومیتش از مظلومیتش در بین دوستانش از مظلومیتش در … از پاکی اش از مردمی بودنش از ترور شخصیت وی از تصویب قانون برای محدود کردنش از مدال درجه دومی که سکه هایش را وقف کودکان و بیماران کرد و هیچ نگفت و نگذاشت هیچ کس چیزی بگوید …

اما پشیمان شدم می دانستم دکتر بی شک ناراحت می شود و گله می کند شاید هم بگوید بابا بی خیال ما شوید، می‌خواهید دوباره تکذیبتان کنند یک کاری می کنید تا جواب سلامتان را هم ندهم ها… البته جواب در آستین آماده داریم که دکتر محبت را که نمی شود تکذیب کرد…

اما به رسم تقدیر از مردی که به دنبال تقدیر نبود، به جای نوشتن در سال ۹۲ قسمتی از یاداشت محمد حسن روزی طلب در اول اسفند سال ۱۳۸۵ را با یکدیگر مرور می‌کنیم با این علم که تنها ماشین دکتر عوض شده است ماشینی که … بگذریم :

بزرگمردی به نام غلامحسین الهام!

دیروز صبح که معارفه دکتر الهام در وزارت دادگستری بود، ایشان به رسم احمدی نژاد دارایی هایش را اعلام کرد: سه دانگ از یک خانه و یک پیکان ۸۳(سفید یخچالی!)

چندتا نکته به نظرم رسید:

۱- خانه ۱۲۰ متری دکتر الهام در شهرک آزادی در منطقه ۲۱ تهران و در شهرک آزادی کیلومتر۴ جاده کرج قرار دارد. شب ۱۴ خرداد اگر خواستید هر سال برای سالگرد امام مراسم می گیرند می توانید تشریف ببرید.

۲- سه دانگ خانه متعلق به ایشان است و سه دانگ خانه متعلق به خانم فاطمه رجبی همسر ایشان. قابل توجه زوج های جوان! هر چند کسی که پشت تریبون مجلس می گوید: زنم را از وزارت بیشتر دوست دارم، اگر بهش بگویند ۶ دانگ خانه اش را به اسم همسرش می کند!

۳- شماره تلفن خانه شهرک آزادی دکتر الهام را تقریبا همه دانشجویانش دارند ۴۴۴…. دیروز با یکی از بچه های انجمن اسلامی دانشکده حقوق دانشگاه تهران صحبت می کردم. شماره خانه دکتر الهام را حفظ بود!

۴- دکتر الهام استاد بسیار آسانگیری هم هست. لیست نمره دانشجویانش اینجوری است ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۰ ۲۰ ۲۰ ۲۰ ۱۸ ۱۹ ۲۰! خوش به حال کسانی که با هاش واحد زیاد داشتند! ماکه یک واحد بیشتر نداشتیم و وقتی می خواستیم ۲ واحد حقوق جزای اختصاصی ۳باهاش بگیریم رفت در دولت و جایش دکتر نجفی توانا آمد، همکار شیرین عبادی! چقدر هم بی سواد بود!

۵- یک بار بعد از مدت ها با دکتر الهام قرار مصاحبه گذاشتم برای ویژه نامه سوم تیر. قرار ساعت ۵ بعد از ظهر بود در دفتر ریاست جمهوری. سر ساعت ۵ رسیدم گیت مسجد سلمان. دیدم اسم ما هماهنگ نشده. شاکی شدم … چند دقیقه ای نگذشته بود که دیدم خود دکتر آمده دم در گیت و ما را آورد بالا. گفتم چرا خودتان آمدید. گفت: فراموش کرده بودم اسمت را رد کنم. اگر الان رد می کردم حدود نیم ساعت توی چک و خنثی گیر می کردی .

۶- مدینه که بودیم. همان شب اول آمده بود هتل ما و نقش همیشگی سخنگویی را انجام می داد. بعد از مراسم رفتم سلامی کردم و فردا صبح با ایشان قرار گذاشتیم در صحن مسجدالنبی.
صبحش با خانم رجبی آمدند و یک ساعتی صحبت کردیم. زائران ایرانی که قیافه ایشان برایشان آشنا بود می آمدند و آدرس هتل می پر سیدند!

۷- شبی که پیش مرحوم دوانی رفته بودم، حدود نیم ساعت از دکتر الهام تعریف می کرد. می گفت: یک بار سال ۷۲(اگر اشتباه نکنم) رفتم منزل بچه ها. ایشان آن موقع معاون مالی دادستان کل کشور بود، دیدم کف اتاق صدها چک و سندش را پهن کرده و در حال حسابرسی است. این در حالی بود که منزل استیجاری دکتر الهام یک صدم یکی از این چک ها هم نمی شد!

۸- می دانید اولین بار شهید بهشتی در زمستان ۵۹ برای دکتر الهام حکم ویژه قضایی زده است. زمانی که ایشان تنها ۲۰ سال سن داشته.

۹- سمت های دکتر الهام تا آن جایی که من اطلاع دارم: قاضی ویژه با حکم شهید بهشتی، قاضی ویژه در مناطق جنگی، مسئول قضایی سپاه پاسداران، معاون مالی دادستان تهران، معاون مالی دادستان کل کشور، مسئول ستادلشکر ۲۷ محمدرسول الله در ساله ای ۶۶و ۶۷(این را مطمئن نیستم)، معاون مالی اداری دانشکده حقوق دانشگاه تهران، قائم مقام نهاد رهبری در دانشگاه ها، رئیس مرکز تحقیقات شورای نگهبان، عضو و سخنگوی شورای نگهبان، سخنگوی قوه قضاییه، رئیس دفتر رئیس جمهور و سخنگوی دولت ، وزیر دادگستری.

خدا وکیلی هر کدام از ما اگر یکی از این پست ها را داشتیم، الان ماشینمان پیکان سفید یخچالی اول ۸۳ بود!

۱۰- این ها را نوشتم که فقط عرض ارادتی خدمت این استاد عزیز داشته باشم و خیلی حرف های دیگر هم هست که مطمئنم ایشان اگر گفته شود به خاطر تواضع فوق العاده ناراحت می شود.


اشک آتش: من هم دلم می خواست یادی از این مرد بی ادعا داشته باشم. مطلب فوق آن قدری جامعیت داشت که لازم ندیدم خودم دست به قلم شوم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جوابیه رسمی آیت الله توکل در پاسخ به شایعات اخیر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ

به دنبال انتشار خبری با عنوان ضرب و شتم استاد حوزه به خاطر امر به معروف و نهی از منکر، جوابیه‌ای رسمی از سوی آیت الله توکل، استاد اخلاق و خارج فقه حوزه علمیه قم منتشر گردید که متن و تصویر آن به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض تشکر از حساسیت و توجه مطبوعات، سایت‌ها و رسانه‌های جمعی در مورد مقوله مهم امر به معروف و نهی از منکر و اخباری که در مورد اینجانب در رسانه‌ها منتشر شده است، جهت تنویر افکار عمومی و توجه اصحاب رسانه به نشر دقیق مطالب، مواردی چند را به اطلاع می‌رسانم:

1-      1-در مورد موضوع ذکر شده به هیچ عنوان به این‌جانب تعرضی مبتنی بر ضرب و شتم صورت نگرفته.

2-     2- در مورد جسارت به دامادم و ضرب و جرح دامادم، منتظر پیگیری جدی مقامات قضایی بر مدار قانون می‌باشم.

3-      3-از ریاست محترم دادگستری و دادستان محترم و قاضی محترم شعبه سوم دادیاری به خاطر دقت در برخورد با متهمین قدردانی می‌نمایم.

4-       4-  از فرماندار محترم شهرستان بابل به خاطر پیگیری جدی موضوع سپاسگذارم.

     5-از نیروی انتظامی شهرستان بابل به خاطر حضور به موقع و پیگیری و دستگیری افراد ضرب و شتم کننده تشکر می‌کنم.

     ومنالله التوفیق

سید رحیم توکل


یک توضیح و پوزش: روز گذشته به هنگام تایپ نامه، از روی اشتباه بندهای 4 و 5 در هم ادغام شد که ضمن تصحیح، از این بابت عذرخواهی می کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک جرعه عطش!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ق.ظ


دیروز در خدمت جناب مهندس بنیانیان از مغزهای متفکر عرصه فرهنگی کشور و رئیس سابق حوزه هنری بودیم.

این بزرگوار خاطره ای از شهید خرازی نقل کرد که بسیار شنیدنی است:

روز تشییع جنازه شهید حاج حسین خرازی، جوان رزمنده ای را دیدم که به شدت در حال گریه بود. کنجکاو شدم تا علت این موضوع را بدانم. در ابتدا روی خوش نشان نداد. معلوم بود حال و حوصله صحبت ندارد. کمی بعد دوباره به سراغش رفتم و گفتم که از مسئولان استان اصفهان هستم و اگر مشکلی باشد انشالله می توانم حل کنم.

جوان رزمنده وقتی کمی آرام شد، گفت: شما مردم اصفهان نمی دانید چه کسی را از دست دادید. اگر خرازی را می شناختید مدام بر سر و سینه خود  می زدید.

بعد ادامه داد: یک روز در عملیات، اوضاع بدی داشتیم. خیلی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند. نیرو نداشتیم. مهماتمان رو به اتمام بود. من فرمانده گروهان بودم. حسین خرازی آمد و گفت آن تیربار دشمن را سریع خاموش کن! من از وضعیتی که وجود داشت بهت زده بودم. برای همین چند لحظه به چشمان حسین خیره شدم. خرازی با همان یک دستی که داشت به صورتم سیلی زد! جستی زدم و به سراغ مأموریتم رفتم. بعد از عملیات، حسین به سراغم آمد و بنا کرد به عذرخواهی و طلب حلالیت... شما بگوئید آیا خدا این صورتی را که سیلی حسین خرازی به آن خورده در قیامت خواهد سوزاند؟...

به قول جناب بنیانیان، امروز اگر رئیس یک اداره در نامه اش خطاب به کارمند خود از واژه "لطفا" استفاده نکند آن کارمند دستور او را اجرا نخواهد کرد. اما در فرهنگ جبهه و جنگ، رزمنده حسین خرازی معتقد است جای سیلی صورتش تبرکی از دستان حسین خرازی است و این گونه در ماتم شهادت او گریه سر می دهد... 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکذیب خبر ضرب و شتم استاد حوزه

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ


در یکی دو روز اخیر اغلب سایت های فارسی زبان داخل و خارج کشور خبری را بر خروجی های خود قرار دادند که حکایت از ضرب و شتم عضو سابق مجلس خبرگان رهبری و استاد اخلاق حوزه علمیه دارد. این استاد بزرگوار کسی نیست جز آیت الله توکل، همشهری عزیزما و استاد اخلاق و خارج فقه حوزه علمیه قم.

دیروز عصر وقتی از این ماجرا مطلع شدم نخستین نکته ای که ذهنم را به خود مشغول کرد توانایی و امادگی جسمی آیت الله توکل بود که خبر ضرب و شتم وی را مورد تردید قرار می دادالبته بنابر شناختی که از ایشان دارم آیت الله توکل در هر شرایطی بی اعتنا به موقعیت اجتماعی خود یا طرف مقابلش نسبت به ادای فریضه فراموش شده امر به معروف و نهی از منکر اقدام می کند..

این نکته نیز گفتنی است که ایشان هیچ گاه عضو مجلس خبرگان رهبری نبوده است و وقوع حادثه نیز مربوط به دهم شوال یعنی بیست روز پیش می باشد.

اما شرح ماوقع بنابر اظهارات آیت الله سید رحیم توکل و به نقل از شاهدان عینی از این قرار است:

داماد یکی از همسایگان حاج آقا در شهرستان بابل که پیش از این همسرش به خاطر عدم پایبندی به حجاب شرعی توسط آیت الله توکل نهی از منکر شده بود، چندباری اقدام به پارک اتوموبیل خود مقابل در ورودی خانه ایشان نمود. پسر حاج آقا توکل به وی تذکر داد که منجر به درگیری لفظی بین طرفین گردید.

یک روز فرد مذکور با اجیر کردن چند نفر از اوباش شهرستان آمل به قصد برخورد فیزیکی با پسر حاج آقا (عبدالهادی) به در خانه ایشان مراجعه کرده و در نبود وی با دامادشان گلاویز می شوند. حاج آقا برای وساطت به میان آنها می رود که در این اثنا تعادلش را از دست داده و به زمین می افتد. با ورود مردم و نیروی انتظامی، غائله به سرعت پایان می یابد.

حاج آقا با توجه به حق همسایگی و عذرخواهی فرد خاطی و خانواده اش، از شکایت خود علیه وی دست برمی دارد؛ اما با توجه به ورود اوباش اجیر شده به ماجرا، نیروی انتظامی درصدد برخورد با عوامل اجیر شده برآمده است تا مانع از تکرار چنین حوادثی شود.

بنابراین تأکید می شود هیچ گونه هتک حرمت و ضرب و شتمی نسبت به این استاد حوزه علمیه قم ایراد نگردیده است. جالب آن که حاج آقا با توجه به توان بدنی و مهارت رزمی خود اظهار داشته که اگر قرار بود برخوردی با وی صورت بگیرد درس خوبی به مهاجمین می داد!

لازم به ذکر است آیت الله توکل در شهر خود از محبوبیت فوق العاده ای در بین مردم به خصوص جوانان برخوردار است.

از رسانه های مجازی انتظار می رود به منظور تبیین حقایق و جلوگیری از تشویش اذهان، نسبت به اصلاح این خبر اقدام لازم را به عمل بیاورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جای همه تان خالی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ


1-کربلا سیال است  در همه تاریخ. کربلا نه در قید زمان است و نه در قید مکان. برای همین است که می توانی در همیشه تاریخ، خودت را به کربلا برسانی. امروز (پنج شنبه 14شهریور) قم، کربلا بود. دست های سینه زنی، گواه این ادعاست. پاهای برهنه، سرهای بی عمامه، چشمهای پر از اشک، دلهای شکسته و... همگی بر این سخن صحه می گذارند.

2-سلام بانوی آفتاب. قدم میهمانانت به روی چشم. این کبوترهای حرم دلدادگی، پیغام وصال را با خود آورده بودند. اهل دل می دانند، این روزها بوی شهادت، دوباره کشورمان را کربلایی کرده است. سلام خمینی. این سلام را وقتی بر زبان می آورم که مقابل در فیضیه می ایستی، در حالی که شانه هایت زیر جعبه های چوبی عشق، به خود می بالد. سلام خمینی. این دردانه ها، تربی تشده های مکتب نینوایی تو هستند. باز هم باید اعتراف کنیم اگر این انقلاب هیچ ثمری نداشت جز تربیت چنین جوانان وارسته ای که از امت رسول الله نیز برترند، باز هم جای مباهات دارد. ازخیابان نوزده دی که عبور میکنی باز هم بوی شهدا را احساس می کنی. عطر شهدای انقلاب در این خیابان ماندگار شده است. شنیده ای مدتی خانواده های شهیدان باکری وهمت در این خیابان زندگی می کردند. این موضوع، ارادتت به خیابان نوزده دی قم را بیشتر می کند.

3-همان اول تشییع، پیرمرد نحیفی رامی بینی که انگار دارد زیر دست و پا له می شود. به نیابت از حسین رضازاده،  یااباالفضلی می گویی و از جا بلندش می کنی. یاد تشییع آیت الله بهجت به خیر. آن روز به گمانم لااقل سه چهارنفر را از مرگ حتمی نجات داده بودم.

4-زن قمی را کسی می شناسد که مدتی در این شهر زندگی کرده باشد. زنان قمی اغلب شهامت و عزمی مردانه دارند. خانم ها وقتی اراده می کردند به راحتی تابوتی را در اختیار گرفته وبه میان خود می کشاندند. بعد آقایان باید زار می زدند و برای حفظ نظم، تابوت رابه طریقی پس می گرفتند.

5-از هر دو نفر قمی یکی مداح است! یکی می خواند: برای دفن شهدا مهدی بیا مهدی بیا، یکی دیگر می خواند: شب های جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه، آید به دشت کربلا... آن یکی می خواند: آخرهمه سفرا کربلا... مداح اصلی هم که زده است توی خط اکسیژن! مداح دیگری که باتجربه تر است زرنگی می کند ونوحه ای را دم می گیرد که همه از حفظند و یک نوا می شوند: یاد امام و شهدا دلو می بره کرب و بلا...

6-چهار پنج نفر لباس شخصی در یک آن پِرِست می کنند! شک می کنی شاید لاریجانی به قم سفر کرده! لحظه ای بعد سر جایت می ایستی و وقتی رفتنشان را می بینی مطمئن می شوی دچار بد گمانی شده ای.

7-خیابان نوزده دی، چند بانک دولتی و خصوصی دارد. کارمندهای اتو کشیده بانک هم با کت و شلوارهایی که بوی اسکناس می دهند برای لحظاتی وسط جمعیت می آیند. دلت می خواهد بابت وام های گرفته و نگرفته ات، و قسط هایی که باید برای نوه هایت به ارث بگذاری، یقه شان را بگیری و به دیوار بکوبی. اشک ها و صورت سرخشان را که می بینی شرمنده می شوی...

8-جلوی پایگاه های بسیج این خیابان برای لحظاتی متوقف می شوی. انگار تابوت ها به نسل جدید بسیجی سلام می دهند. بر و بازوهای بچه ها حسابی تقویت شده و سرسینه هایشان بالاست، به خصوص از وقتی که زمزمه نبرد با آمریکا در قم تقویت شده است. بسیجی های قم، سوریه را کربلای خود می دانند.

9-به مدرسه عالی امام خمینی می رسید. مدرسه ای که برای تحصیل طلاب خارجی ساخته شده است. قرار است شهدا را این جا به خاک بسپارند. بلندگو اعلام می کند: تابوت ها را به طلاب عراقی تحویل بدهید. خنده ات می گیرد. این شهدا سال ها در خاک عراق افتاده بودند. بسیاری از عراقی های مسافر قم با دیدن تابوت شهدا به سمت آنها آمدند و ادای احترام کردند. حالا هم آنها را باید تحویل طلاب عراقی بدهید که دفنشان کنند! انگار سرنوشت این شهدا را با عراقی ها گره زده اند.

10-مجری برنامه که با حفظ سمت، مداحی هم می کند انگار از هر شعری فقط دو بیتش را حفظ کرده! قاری قرآن اهل تانزانیا است و به زیبایی قران را تلاوت می کند. سرت را بلند می کنی تا شاید وسط طلاب خارجی، رفقای بوسنیایی ات را پیدا کنی. آن وسط،عمامه مشکی مجتبی اوصیا نظرت را به خود جلب می کند. آقامجتبی در تکاپوی کار تدفین شهداست. نمی دانی از این که بابل را هم جزو کشورهای خارجی حساب کرده اند خوشحال باشی یا ناراحت؟ دماغ مجتبی سرخ شده است. معلوم است واقعاً حالی پیدا کرده است. مجتبی هیکل سید حسن خمینی را دارد. با این تفاوت که می تواند روی مبل، درست بنشیند!

11-یک بابایی کلی ذغال ریخته روی منقل و باد می زند و حسابی دودی ات می کند. بر خلاف مازندران، قمی ها معمولاً گلپر را روی ذغال نمی ریزند. شاید ریشه این موضوع را باید در دشواری دست به جیب کردن برخی از قمی ها جست!

12-تدفین شهدای گمنام در مدرسه طلاب خارجی را باید به فال نیک گرفت. نه فقط از این بابت که بر خلاف فیضیه قم اجازه دفن شهدا را داده اند بلکه از این بابت که این موضوع نمادی از گره ناگسستنی جهاد دیروز و امروز دارد.

13-امروز همسر درد کشیده شهید ایت الله سعیدی نیز به ملکوت اعلی رفت. این شیرزن دلاور، حرمان زمان طاغوت را با سرافرازی پشت سر گذاشت و فرزندانی بلندمرتبه را تحویل جامعه داد. به خصوص فرزند شهیدش حجت الاسلام سید حسین سعیدی که در مجاورت مهدی زین الدین مدفون شده است. این مادر آسمان زاد نیز امروز عصر میهمان شهدای گلزار قم شد. روحش شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با ظلم در نظام اسلامی چه باید کرد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ق.ظ

گاهی وقت ها با این سوال جدی مواجه می شویم که اگر نظام اسلامی است و حاکمیت نیز در دست ولی فقیه است دیگر چرا باید شاهد برخی بی عدالتی ها باشیم؟!

حجت الاسلام علی رضا پناهیان به این پرسش کلیدی پاسخی زیبا داده است.

برای مشاهده متن و صوت بیانات ایشان به این نشانی مراجعه کنید:

http://yaran57.ir/

  • سیدحمید مشتاقی نیا