اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

یارانه بگیران و یارای اعتراض!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۰ ب.ظ

خبر قطع یارانه بیست یا سی میلیون نفر بسیار مهم تر از افزایش نرخ عوارض خروج از کشور است و بار بیشتری بر گرده مردم عادی جامعه قرار می دهد.

با این حال سر و صدای ناشی از افزایش عوارض خروج از کشور به واسطه قیل و قال سلبریتی ها بسیار بیشتر از رنج دردآور یارانه بگیران شنیده و دیده می شود.

این مسأله نشان می دهد بدنه ضعیف جامعه هنوز بلندگویی برای بیان مشکلات و دردهای خود ندارد. ایران اسلامی متعلق به مستضعفین است و عدالت رسانه ای حکم می کند صدای اعتراض توده های ولی نعمت جامعه نیز انعکاسی یافته و به گوش صاحبان قدرت برسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمی شود نگویم!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۹ ب.ظ

شما شاهد باشید. آنهایی که می گویند پیاده روی انتقادی یک روحانی، یا فلان یادداشت طلبه ای وبلاگ نویس در اعتراض به مفاسد اقتصادی، خلاف شئون روحانیت است، سوت بلبلی زدن یک عمامه به سر در مقابل دوربین رسانه ها را امری طبیعی تلقی می کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای شوهرم آستین بالا بزنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۴ ب.ظ
یادداشتی خواندنی از روحانی اهل قلم و شهید مدافع حرم، حجت الاسلام علی تمام زاده:

دیروز از میدان قدس(شاه عباسی) کرج  به مقصد میدان استاندارد سوار یک تاکسی شدم داخل ماشین بین مسافرها بحثی پیرامون تعدد زوجات پیش آمد و منهم که فضا رو مناسب دیده بودم به بیان ضرورتهای اجتماعی این موضوع پرداختم. نرسیده به میدان استاندارد از ماشین پیاده شدم چند قدمی دور نشده بودم دیدم که یک ماشین داره بهم بوق می زنه! با تعجب سرم رو به سمت چپ برگردوندم و نگاه کردم با کمی دقت چشمام رو ریز کردم بله درست دیده بودم همان ماشینی بود که از آن پیاده شدم! راننده با دست به من اشاره کرد و گفت: ببخشید می شه چند لحظه وقتتون رو بگیرم! گفتم در خدمتم؟! گفت اگر می شه بفرمائید داخل ماشین و ادامه داد همینکه مسافرها رو پیاده کردم سریع دور زدم تا شما رو دوباره ببینم و ازتون مشاوره بگیرم راستش در رابطه با همسر دوم می خواستم بیشتر از شما اطلاعات بگیرم بعد سرش رو با خجالت پائین انداخت و گفت حقیقتش اینه که چند وقتی هست که من و خانومم مثل خواهر و برادریم...! بین صحبتهاش وارد شدم و گفتم بله می فهمم همسر شما سرد مزاجه!!(البته چون صراحتا این موضوع رو بهش گفتم خودم هم کمی خجالت کشیدم) بعد ادامه دادم مشکلتون چیه؟ نکنه فیلت یاد هندوستان کرده! و می خوای ازدواج مجدد کنی؟ با خنده گفت من تا حالا به خانومم خیانت(!) نکردم و هیچ وقت هم به جز همسرم با کس دیگه ای نبودم! توضیح دادم که تعدد زوجات یک حکم قرآنی هست پس نباید اسم اون رو خیانت گذاشت بلکه چندهمسری با شرایطش مطابق با نظام فطری زن و مرده ، خیانت تو جایی هست که این کار شما برخلاف فطرت و نظام آفرینش باشه بلکه برعکس ، عدالت خالق هستی مقتضی اینه که حتما چندهمسری تو این جهان وجود داشته باشه بله اگه یک زنی اقدام به چندشوهری کنه اسم این خیانته چون مخالف فطرتش عمل کرده و برخلاف نظام خلقتی که پایه اون بر عدالت بنا شده رفتار کرده پس کارش می شه خیانت اما در مردها اینگونه نیست آیا به نظر شما خدا در قرآن مجوز خیانت صادر کرده؟ یا اهل بیت نستجیر باالله خیانت کار بودند که بعضی از اونها مثل امام حسین(علیه السلام) چندهمسر بودند؟ امام حسین(ع) همزمان چند همسر داشتند شهربانو دختر یزگرد سوم مادر حضرت امام سجاد علیه السلام ، لیلی دختر ابو مرّة بن غزوة مادر حضرت علی اکبر علیه السلام، رباب دختر امرء القیس مادر حضرت علی اصغرعلیه السلام. در واقع این سه برادر بزرگوار ناتنی بودند و هر کدام مادر جداگانه ای داشتند...

سری به نشانه تائید تکان داد و گفت منظوری از ذکر این واژه نداشتم بلکه چون بعضی از کارشناسان صداوسیما از تعدد زوجات به نام خیانت یاد می کنند از ذهن من هم اینطوری عبور کرد اما حرف من چیز دیگه ای هست خانم بنده چند وقتی هست که مدام به من گیر داده که باید همسر دوم بگیرم! تازه خودش هم آستین بالا زده و بیوه زنی که شوهرش سرطانی بوده و از دنیا رفته و دو پسرهم داره رو برام معرفی کرده و خواستگاری هم رفته!!!!

 تا این حرف رو شنیدم دود از کله ام بلند شد! جل الخالق چشمانم از تعجب گرد شده بود چون من با روحیات خانوم ها آشنا هستم و مطالعاتی در این زمینه داشته ام در سایت تعدد زوجات و نیز در وبلاگ تعدد زوجات نظراتی که از بانوان برام ارسال می شه رو می خونم می دونم خانوم ها چقدر سرسختند مومن ترین خانوم ها شاید در مقابل اقدام شوهرشون برای تعدد زوجات سکوت کنند و آبروریزی راه نندازند اما هیچ گاه پیشنهاد دهنده نیستند! از زنان دریده بی ایمان بگذریم که اگه فقط بو ببرند مردشون هوا برش داشته وشلوارش دوتا شده، بی حیائی رو به سرحد اعلا می رسونند و اتفاقا من به این نتیجه رسیدم که حکم تعدد زوجات برای مومنین جامعه هست که هم مرد بخاطر ایمانش زمینه و انگیزه ای برای اجرای عدالت داره و زن اول رو نه تنها رها نمی کنه بلکه هیچ تفاوتی بین همسر دوم و اول نمی بینه، و هم زن بخاطر ایمانش شوهرش رو رسوا نمی کنه و بی آبروئی راه نمی اندازه. ازش پرسیدم واکنش شما چی بود قبول کردی؟ گفت اول زیر بار نمی رفتم اما همسرم یک هفته ای با من صحبت کرد و منو متقاعد کرد بهش گفتم اگر با اون خانم بیوه هم صحبت شدی و شرایطش رو ایده آل می بینی قبل از عقد دائم بهتر بین شما یک صیغه موقت چند ماهه خونده بشه تا بیشتر همدیگه رو بشناسید و به روحیات و خلقیات هم پی ببرید بلاخره هم شما و هم اون خانم سن و سالی ازتون گذشته و شخصیتتون شکل گرفته و احتمال سخت پذیری وعدم تفاهم و نیزاختلاف سلیقتون بسیار بالا هست اگه خدایی نکرده بعد از عقد دایم چه ایشون و چه شما پشیمون بشید براتون یک تجربه بدی محسوب میشه که جبرانش سخته و خاطره بدی به یادگار می مونه پس عجله نکن. در ثانی شما که می خوای بخاطر سرد مزاجی همسرتون بری زن دوم بگیری بهتر دنبال ازدواج با یک خانم سن پائین و یا دوشیزه باشی چرا که احتمال سردمزاجی در زنان سن بالا و شوهر دیده زیاد هست پس سعی کن جای خوبی سرمایه گذاری کنی و اگه خواستی از همسر دومت بچه دار هم بشی بخاطر سنش مشکلی نداشته باشه و... سری به نشانه تائید تکان داد و به فکر فرو رفت.

موقع خداحافظی ازم پرسید اگه من با این خانوم بخوام صیغه موقت بخونم شما کسی رو می شناسید که غیر از دفاتر ازدواج و طلاق بتونه عقد موقت بخونه و دفترچه ثبت شده ای با مهر خودش بده؟

تا این حرف رو شنیدم تا آخر قصه رو خوندم! با خودم فکر کردم این یارو یک ربع وقت منو گرفته و با این مقدمات طولانی فقط خواسته آدرس یک روحانی و آخوندی که صیغه محرمیت می خونه و دفترچه هم با مهر خودش صادر می کنه رو از من بگیره!! فقط چون روش نمی شده مستقیم بگه دلش هوای تجدید فراش کرده توپ رو انداخته زمین همسر بدبختش! که یعنی همسر من پیشنهاد دهنده بوده!! و من خودم اهل این برنامه ها نیستم!! والا چه لزومی داره دنبال روحانی عقد خون بگرده؟ می ره دفاتر ازدواج و طلاق ، اما چون دفاتر رسمی ازدواج برای عقد همسر دوم اجازه نامه همسر اول رو می خوان و طرف هم بدور از چشم زنش می خواد صرفا یه تفریحی کرده باشه و از طرفی هم حاشیه سازی نشه و چون مسافرخونه ها و هتل ها هم هنگام پذیرش مدرک می خوان و در نتیجه مشکلی برای جا و مکان هم نداشته باشه پس تنها کاری که از دستش برمی یاد راه میان بر هستش و اون پیدا کردن یک عاقد روحانی که برگه عقد موقت صادر می کنه بدون اینکه اجازه همسر اول هم لازم باشه. با خودم می گفتم پرسیدن آدرس یک روحانی واقعا این همه دروغ و چاخان می خواست؟! یک ربع وقت من رو با این جملات من درآوردی گرفته:

 « خانم بنده چند وقتی هست که مدام به من گیر داده که باید همسر دوم بگیرم»!!!

«تازه خودش هم آستین بالا زده و خواستگاری هم رفته»!!!

 چقد هم من ساده دل و خوش باورم! چقد هم جو گیر شدم و با آب و تاب بهش مشاوره دادم!! عجب آدمهای دو روئی پیاده می شن شاید این افکار با سرعت در ذهنم مطرح شدند و چند ثانیه ای هم بیشتر طول نکشید آهی کشیدم و گفتم بله روحانی هم سراغ دارم ولی الان آدرسشون در خاطرم نیست بعدا تماس بگیرید درخدمتم. شماره ای بینمون رد و بدل شد و تندی با تنفر از ماشینش پیاده شدم تنفرم نه بخاطر ازدواج دوم و پنهانیش بود که برعکس من خودم مروج و مدافع چندهمسری مردان هستم بلکه بخاطر دروغ گویش و اینکه با این حرفها کلی وقت منو گرفته و...

گذشت تا اینکه شب دیدم بهم زنگ زد با خودم گفتم لابد آدرس و شماره روحانی ها رو می خواد! با کراهت گوشی تلفن همراه رو برداشتم و دکمه سبز اون رو با انگشت فشار داده و جوابش رو دادم اما موقعی که به جملاتش گوش می کردم از خودم متنفر شدم و گفتم چه زود قضاوت کردم! بله قضاوت زود هنگام. تمام حرفهای این آقا درست بود پشت تلفن گفت من در رابطه با مشاوره ای که دادید تشکر می کنم حرفهای شما رو با همسرم هم در میان گذاشتم ایشون متمایل شدند با شما صحبتی در این خصوص داشته باشند و ...

خانم این آقای راننده تاکسی که بعدا مشخص شد رانندگی شغل دومش هست و شغل اصلیش دبیر یکی از دبیرستانهای مدارس شهر کرج هستند ضمن تائید حرفهای شوهرش گفت بخاطر خدا من خودم دست بکار شدم اگر چه برام خیلی سخت بود و به نوعی از حق خودم گذشتم اما چون شوهرم رو دوست دارم می خوام ایشون هم دغدغه ای تو زمینه زناشویی [و امور جنسی] نداشته باشند پس با خدا معامله کردم. از لحنش پیدا بود از خانم های فرهنگی و باکلاس هستش شخصیت متین ومودبش بخوبی از سخنانش مشخص بود بهش گفتم شما جزو زنهایی هستید که مطابق روایات پاداش مجاهدت در راه خدا و اجر شهید رو براتون می نویسند و من از این جهت به شما تبریک می گم. اینکه یک خانمی برخلاف تبلیغات و مشهورات زمانه و جوسازیهایی که علیه تعدد زوجات در رسانه ها و افکار عمومی می شه پا پیش بذاره و برای شوهرش اقدام به خواستگاری کنه واقعا کیمیاست و امیدوارم شوهرتون قدر این گوهر رو بدونند.

ازم تشکر کرد و گفت فقط اون خانمی که من برای شوهرم انتخاب کردم بیوه زنیه که دو تا پسر داره و اگه من یک زمانی عمرم کفاف دنیا رو نکرد وفوت کردم (با کمی بغض شبیه به گریه) بلاخره دنیاست و باید همه مقدرات و احتمالات رو در نظر گرفت نگران بودم دخترم چطوری می خواد با همسر دومی که دوتا پسر داره زندگی کنه اما با صحبتهای امروز شما با شوهرم به این نتیجه رسیدیم که دنبال خانمی بگردیم که فرزند نداشته باشه فرقی هم نداره که مطلقه یا دوشیزه باشه تا این نگرانی رو هم نداشته باشیم شما هم اگه کیس مناسبی رو می شناسید ممنون می شم که معرفی کنید.

گفتم خدا انشاءالله سایه شما رو از سر بچه هاتون کم نکنه و همیشه برای فرزندانتون مادری کنید. اما فعلا که کسی رو نمی شناسم چشم اگه کیس مطمئنی رو پیدا کردم حتما معرفی می کنم. با تشکر مجدد ، خداحافظی کرد

درحالی که سرم رو به نشانه تعجب تکان می دادم دکمه قرمز گوشی رو فشار دادم و دستم رو پائین آوردم! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسخ مفهوم جهاد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۲ ق.ظ

رئیس یکی از دانشگاه ها به عنوان رئیس نمونه در امور مرتبط با اردوهای جهادی دانشجویی و به عبارت دیگر به عنوان یک مسئول جهادی معرفی و تقدیر شد.

یکی علت این انتخاب را پرسید. گفتند: ایشان بودجه خوبی را از سوی دانشگاه به اردوهای جهادی اختصاص داده است.

یک نکته ظریف را این وسط نباید نادیده گرفت و آن هم معنی دقیق واژه جهاد و مجاهد است. آیا به کسی که به وظیفه خودش عمل کرده می توان گفت جهاد کرده و یا به کسی که بیش از وظایف معمول اداری و قانونی خدمتی را ارائه داده و تکاپویی نموده باید این وصف را اطلاق کرد؟

وقتی در قرآن در وصف مومنین می خوانیم "جاهدوا باموالهم و انفسهم"، ضمیر "هم" یعنی این که با اموال و وقت و عمر "خود" مجاهدت می کنند و بعید است این مفهوم شامل کسانی شود که در چارچوب وقت اداری و قانونی و یا از کیسه بیت المال خدمتی را ارائه می دهند. جهادگر واقعی کسی است که از خورد و خوراک و استراحت و آسایش و امنیت و وقت و عمر و جان خودش برای خدا و خلق خدا مایه بگذارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آتش و مهربانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۸ ب.ظ

هلال احمر با افتخار تصاویری را منتشر کرده که نشان می دهد لباس های دست دوم اهدایی مردم به زلزله زدگان کرمانشاه را در آتش سوزانده است.

فارغ از این که پخش این تصاویر توهین به مردمی است که ممکن است از سر ناچاری و بر مبنای بضاعت ضعیف خود؛ اما بر اساس وظیفه شناسی و انسان دوستی اقدام به اهدای البسه شان کرده باشند، جای یک سوال نیز باقی می ماند.

چند سالی است که در همه شهرهای کشور شاهد اختصاص مکانی به عنوان دیوار مهربانی هستیم که بر اساس یک روش نیک، افرادی که لباس اضافی و غیر ضروری در خانه دارند آن را جهت استفاده نیازمندان در این مکان قرار می دهند.

اگر اهدای لباس دست دوم به دیگران، کاز شایسته ای نیست پس چرا کسی تا کنون با این سبک از کار خیر مقابله نکرده است؟

به راستی آیا بهتر نبود هلال احمر، لباس های دست دوم اهدایی را لااقل در شهرهای مختلف کشور کنار همین دیوارهای مهربانی قرار می داد تا اگر کسی نیازی واقعی داشت می توانست به اختیار خودش از آن بهره بگیرد؟ آیا راهی بهتر از سوزاندن لباس های اهدایی وجود نداشت؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دل و دل بر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۲۷ ق.ظ

با افسوس گفت:

- هادی می دونی چرا شهید نشدم؟

صدایش بغض آلود بود و چهره اش غمزده . همیشه دوست داشت که درد دلش را به من بگوید. این بار هم معلوم بود که چیزی داشت از درون او را می سوزاند.

- نه حمید جان... نمی دونم. خودت بگو... مگه چی شده؟!

آهی کشید که مرا هم سوزاند، با صدایی گرفته ادامه داد:

 گلوله که بهم خورد از روی دیوار پایین افتادم. خون دورو برم رو گرفته بود، فهمیدم که دیگه رفتنی ام ولی اصلاً نترسیدم. باور کن! اما یه لحظه ذهنم رفت پیش زن و بچه ام . پیش خودم گفتم بعد از من سرنوشت اونا چی میشه؟ حیف... توکلم ضعیف شده بود.

سرش را با تاثر تکان داد و چشم به پایین دوخت.

- هادی!... فکر می کنم همین هم باعث شد که موندم. همین سوال محرومم کرد...

دستهایش را در دستم گرفتم و به گرمی فشردم. قطرات اشک غبار چشمانش را می شست و به زمین می ریخت...

حمید آن قدر با خود، کار کرد تا این که سرانجام دل از بند تعلقات دنیا کند و در نبرد با بعثیون به جاودانگی رسید و شد « شهید حمید رسولی»

به روایت سردار هادی عباسی (خواهر زاده شهید حمید رسولی)

ازکتاب طعمه اروند

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به میهمانی شهدا دعوت می شوید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۹ ق.ظ

5ipy_photo_2017-09-30_07-09-32.jpg


در جوار سیصد شهید مدافع حرم از جبهه جهانی اسلام

به حول و قوه الهی پنجمین یادواره شهدای مدرسه علمیه روحیه بابل برگزار می شود.

23 آذر (شب جمعه) بعد از نماز عشاء

قم، بهشت حضرت معصومه سلام الله علیها، حسینیه شهدای گمنام

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

https://t.me/yadvare5/10

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اپوزیسیون ضد آمریکایی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲ ق.ظ

در جواب دوستی که بدون ارائه هیچ سندی اصرار داشت ثابت کند آمریکا در زد و بندی پنهان با مخالفین شاه زمینه سقوط او را فراهم آورد نوشتم:

بین خودمون بمونه ماهیت انقلاب اسلامی از اساس آمریکاییه. نهضت آزادی ها و چریک های فدایی اقلیت و اکثریت و امتی ها و حجتی ها و جدایی طلبان دموکرات و کومله و مجاهدین خلقی ها و سلطنت طلب ها و فتنه گرها و بقیه بستگان تو این چن دهه بارها تلاش کردن انقلاب رو از چنگال آمریکا نجات داده و اونو به مسیر اسلام و اهداف تعالی بخش دین و حمایت از مستضعفین عالم بیارن؛ اما مقاومت مردم ناآگاه هنوز این اجازه رو به خیرخواهان جامعه نداده!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یازده درصد مفقودالاثر در بخش مسکن قم!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۳ ب.ظ

📣 نیمی از ساکنان قم صاحبخانه هستند


👤 معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان قم:


💠 60 درصد از خانوارهای کشور و 50 درصد از خانوارهای استان مالک واحد مسکونی هستند و مستاجرین 39 درصد جمعیت استان را تشکیل می‌دهند.


💠70 درصد رشد جمعیت استان به دلیل موالید و 30 درصد به دلیل مهاجرت است. 11 درصد از خانوارهای استان قم سرپرست زن دارند و این مساله باید مورد توجه نهادهای اجتماعی قرار بگیرد.



پ ن: پنجاه درصد مردم قم صاحبخونه هستن. سی و نه درصد مستاجرن می مونه یازده درصد دیگه که پشت خاور یا وانت دارن اثاث جا به جا میکنن و هنوز تکلیفشون مشخص نیست!!
  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسابقه افشاگری، فایده ای بیش از ضرر

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۵ ب.ظ

اصلاً مهم نیست که افشاگری صادقی یا ذوالنور درباره مفسدین اقتصادی ممکن است دارای گرایش های سیاسی باشد. درست است که هیچ کدام از افشا کنندگان اشاره ای به مفسدین و متخلفین عضو جناح خود ندارد اما بالاخره صرف افشای هویت رانت خواران و خلاف کاران کلان اقتصادی، قوه قضاییه را به برخورد با آنها متقاعد خواهد ساخت.

نکته دیگر این که ظاهراً فقط این محمود احمدی نژاد است که اگر نام متخلفی را قبل از صدور حکم دادگاه اعلام کند مرتکب کاری غلط و خلاف قانون شده است و الا از ما بهتران صاحب تریبون جناحین در راستای گرو کشی های سیاسی خود حق دارند که نام هر متهمی را رسانه ای کنند و کسی هم نگوید بالای چشمتان ابروست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاسدار شانزده آذر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۲ ق.ظ

شهید مدافع حرم، عبدالرحیم فیرزآبادی متولد 1364 در شهرستان نکا از استان مازندران است.

این شهید والا مقام در تاریخ 16 آذر 1384 به خیل پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.

این شهید والا مقام ده سال بعد در تاریخ 16 آذر 1394 در راه دفاع از حریم آل الله، شهد شهادت نوشید و به کربلائیان تاریخ پیوست.

یادش گرامی و روحش از ما راضی و خشنود باد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای سلامتی این دو عزیز دعا کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

امروز به دیدار برادر و استاد بزرگوارم جناب آقا رضا مصطفوی رفتم. کسانی که با اقا رضا آشنایی ندارند خوب است نام او را در اینترنت جستجو نمایند تا با سوابق این نویسنده و پژوهشگر و سردبیر جوان، خوش نام و موفق عرصه ادبیات دین و دفاع مقدس آشنا شوند.

چند روز پیش بود که به واسطه یکی از دوستان و به نقل از اینستاگرام اقای حمید داوودابادی متوجه کسالت اقا رضا شدم.

چشم اقا رضا در جریان درگیری مقابل بیت صانعی در روز تشییع ایت الله منتظری توسط چند نفر از اوباش فتنه گر آسیب جدی دیده بود. ضربات و اسیب وارده بالاخره کار خودش را کرد و بخشی از بینایی این نویسنده بسیجی را از بین برد.

فعلا شکر خدا مصطفوی توانایی خواندن و نوشتن را به شکل محدود دارد؛ اما اصل را باید بر احتیاط و مصرف داروهای دردآور مرتبط با درمان چشم قرار بدهد.

اقا رضا امروز البته خبر بدی هم برای ما داشت. حمید داوودابادی از نویسندگان برجسته و ماندگار عرصه دفاع مقدس بر اثر ابتلا به ویروسی خطرناک، سلامت نیمی از صورت خود را از دست داده است.

برای تندرستی هر دو عزیز دعا کنیم. در دوره ای که خطوط مقدم جبهه جنگ نرم نیاز مبرم به حضور مجاهدانی بی ادعا و کارآزموده دارد باید قدر امثال مصطفوی و داوودابادی را دانست و از خداوند منان برای سلامت و طول عمرشان از ته دل دعا کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحانیت و پاسداری از انقلاب اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ

شرط محدثه انقلاب اسلامی، شرط بقای آن نیز هست. روحانیت، مولّد انقلاب اسلامی بود و صیانت از این دستاورد بزرگ هم در گرو پیشتازی روحانیت در عرصه دفاع از ماهیت انقلاب اسلامی است.

انقلاب اسلامی مطابق ذات شعائر و اهداف خود، هر نوع سلطه بیگانگان در امور سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ... را بر تمامیت ارضی ایران اسلامی نفی می کند. این رویکرد، برگرفته از آموزه های شریعت مبین اسلام در نفی استیلای دشمنان بر بلاد اسلامی است. طبیعی است که چنین هدفی با مذاق چپاولگران و جهانخواران سازگار نباشد. دشمنان انقلاب اسلامی، در واقع تنها به دلیل در خطر افتادن منافعشان است که با نظام اسلامی به مبارزه برخاسته اند. انقلاب اسلامی نه تنها دست استکبار جهانی را از منابع غنی این آب و خاک کوتاه نموده بلکه به همه آزادی خواهان عالم آموخته که می توان روی پای خود ایستاد، به زیاده خواهان باج نداد و به استقلال و سربلندی رسید.

با این وصف، کشورهای سلطه جو می دانند که تنها راه برون رفت از چالش بیداری جوامع، به زانو درآوردن نظام برخاسته از انقلاب اسلامی مردم ایران به منظور پیشگیری از الگو برداری مستضعفان و سایر ملل است. از بدو به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی، تا کنون هیچ حربه و توطئه ای نبوده که برای ساقط نمودن این نظام مردمی به کار گرفته نشده باشد. جنگ تحمیلی، ترور، کودتا، خیانت و جاسوسی، جدایی طلبی، فرقه ها و نحله های انحرافی، شورش های خیابانی، محاصره های شکننده اقتصادی، نظامی و ... گوشه هایی از برنامه های مستمر دشمنان ایران اسلامی برای شکست این نهضت فراگیر است.

دشمن یک لحظه از رصد تحولات و اخبار مرتبط با اوضاع ایران به منظور ارتقای سطح اطلاعاتی خود برای برنامه ریزی دقیق تر بر ضد حاکمیت جمهوری اسلامی غافل نبوده است. دشمن به خوبی می داند که جدی ترین مانع بر سر راه دستیابی به اهداف شوم خود، پیوند مردم با بزرگان و رهبران دینی است. حضور علمای اسلام در صحنه دفاع از ارزش های اسلامی، زنجیره مستحکم پیوند همه سطوح جامعه را در پی داشته و خطی واحد و متحد را در مقابل جبهه استکبار تشکیل داده است. از این رو اهتمام ویژه دسمنان به رسوخ در صفوف روحانیت و یا ایجاد تردید و دو دلی در این قشر نسبت به مواضع نظام اسلامی و همچنین ایجاد بدبینی در مردم نسبت به روحانیت، در سال های اخیر قابل درک و تحلیل می باشد.

در مقابل این خدعه دشمن، روحانیت باید با تقویت حضور اجتماعی و ارتباط صمیمی خود با آحاد جامعه، علاوه بر ایفای نقش رهبری و هدایت توده های ملت، تبلیغات منفی بدخواهان اسلام و انقلاب اسلامی را خنثی نماید. روحانیت اصیل و دلسوز به نیکی می داند که حضور و مجاهدت این قشر در پیشبرد اهداف اسلام و دستیابی به تمدن بزرگ اسلامی، ضامن حفظ و بقای انقلابی است که با درخت تناور آن با خون هزاران شهید بی نام و نشان آبیاری شده است.

"چه موقع سردمداران عالم، از علمای دین در ایران یا جاهای دیگر، یادشان بود؟ بله، آن وقتی که علمای دین وارد میدان مبارزه می‌شدند؛ مثل مشروطیت در ایران، مثل نهضت آزادیخواهی در شبه قاره‌ی هند - که تقریباً در صدوپنجاه سال قبل شروع شد - مثل حرکت علما و مراجع نجف در مقابل نفوذ انگلیسی ها در سال ۱۹۲۰، اسمشان سر زبان ها می‌افتاد. یک نفر، دو نفر را نشان می‌کردند و با او مقابله می‌نمودند؛ والّا چه کسی به فکر علما بود که حالا یک عده از آنها در این‌جا زندگی می‌کنند؟
ولی امروز چگونه است؟ امروز بسیاری از همت و پول و ابتکار و طراحی و برنامه‌ریزی استکبار جهانی، مصروف این می‌شود که ببیند چگونه می‌تواند همین شما طلاب و فضلا و علما را از راه راست انقلاب منحرف کند. برای این کار، پول خرج می‌کنند؛ چون می‌دانند اگر علما، همچنان‌که تا امروز پیشگام این انقلاب بوده‌اند و در صفوف مقدم، در جنگ، در صحنه‌های انقلابی و در صحنه‌ی سیاست حضور داشته‌اند، باز هم حضور داشته باشند، به‌هیچ‌وجه استکبار نمی‌تواند با این انقلاب روبه‌رو بشود. می‌خواهند این مانع - یعنی شما جامعه‌ی علمای اسلام - را از سر راه بردارند. برای این کار، برنامه‌ریزی می‌کنند".۱۳۶۹/۰۱/۰۴ مقام معظم رهبری بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد
  • سیدحمید مشتاقی نیا

وای اگر از پس امروز، نبود فردایی!!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۱ ب.ظ

دارم خاطرات همسر یکی از شهدای مدافع حرم مازندران را می خوانم. همسر این پاسدار جوان در قسمتی از دلنوشته اش آورده: "لذت صبحانه خوردن با تو رفت از دست، حیف! دیر فهمیدم که خواب بامدادی خوب نیست ..."

حرف خاصی برای خوانندگان وبلاگ ندارم. فقط حواستان را جمع کنید بعدها از این غبطه ها نخورید. تا هستیم و هستید باید قدر لحظات با هم بودن را بیشتر بدانیم و بدانید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحانی مدافع حرم شهید علی تمام زاده

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۴ ب.ظ

از خوانندگان محترم وبلاگ یا هر بزرگواری که به دلیلی گذرش به وبلاگ اشک آتش افتاد و این مطلب را خواند تقاضا دارم اگر دستش بر می آید شماره یکی از اقوام و یا دوستان شهید علی تمام زاده را در اختیار من بگذارد.

در ارتباط با این روحانی شهید بزرگوار و مدافع حرم کاری دارم که لازم است پیرامون آن از آشنایان این شهید بزرگوار تحقیقی بعمل بیاورم؛ اما متاسفانه هیچ پل ارتباطی برای برقراری تماس با دوستان یا اقوام این شهید اهل کرج ندارم.

ممنون میشوم بزرگواری بتواند کمکم کند. اجرتان با شهدا. دم شما گرم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پروفسور گوگل را دریابیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۵۰ ب.ظ

صبح در کلاس، دوستی تعریف می کرد که چندی پیش در موسسه شان میزبان جمعی محقق غربی پیرامون اسلام و آموزه های آن بودند. این حلقه محققین معتقد بودند همه عالم را گشته و با بزرگترین اسلام شناسان دیدار داشته اند. البته از نظر آنها بزرگترین اسلام شناس هم تا کنون، سید حسین نصر بوده است!

پای این بنده های خدا وقتی به قم باز شد و در جلساتی با انواع و اقسام اسلام شناسان بی نام و نشان اما مسلط و صاحب اندیشه آشنا شدند فهمیدند که تا کنون خیلی در اوهام به سر برده و شناختشان از اسلام و اسلام شناسان بسیار حداقلی و سطحی بوده است.

متاسفانه ما آنگونه که باید از رسانه های بین المللی و آزاد نتوانسته ایم برای بیان محتوای عمیق دینی و تبیین اهداف و مبانی خود استفاده کنیم. ارزان ترین و سهل الوصول ترین رسانه ای که در اختیار ما قرار دارد همین موتور جستجوگر گوگل است که می توانیم خیلی از متون فقهی و معرفتی اسلام را با استفاده از آن به زبان های مختلف دنیا ترجمه کرده و در اختیاز محققان سراسر عالم قرار بدهیم.

امشب در جلسه ای در دانشگاه باقرالعلوم شرکت داشتم که استاد بزرگوارم جناب حجت الاسلام ایزدهی به طرح بحثی فقهی پیرامون حضور غیرمسلمانان در مناصب مرتبط با نظام اسلامی پرداخت. انصافاً از استدلال های فقهی و عمقی و البته بیان شیوا و رسای ایشان حظ بردم. این صحبت ها برای جمع حاضر و منتقدین نیز جذاب و شنیدنی بود. کاش لااقل سیمای جمهوری اسلامی جایگاهی برای طرح مباحث فقهی کاربردی مرتبط با حاکمیت دینی تعریف می کرد. کاش می شد این حرف های شنیدنی و مهم و مبنایی را به گوش همگان رساند.

یاد جمله معروف حضرت امام در وصیتنامه شان افتادم که فرمود امروز دنیا روی تبلیغات می چزخد و ما متاسفانه در این زمینه عقب هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم رقابت فقط برای خدمت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۹ ق.ظ

bjys_img_۲۰۱۷۱۱۲۹_۰۹۳۰۵۲.jpg


باز شدن پای انتخابات برای تعیین هیات امنای مساجد و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی برای انتخاب شدن در عرصه خدمتگذاری خانه خدا پدیده جدیدی است که به برکت قرائت دنیایی از مفاهیم اخروی در جامعه ما رواج پیدا کرده است.

دیر نیست روزی که مافیای قدرت و ثروت و احزاب و باندهای زیاده خواه با استفاده از این فرصت طلایی، مدیریت مساجد را نیز به تصرف خود درآورده و محیط معنوی سنگر اسلام را به فضایی برای تأمین معاش و بسط قدرت خویش تبدیل نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقدیم به خادمین درمانی اربعین

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۰ ب.ظ

هوالطبیب

إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ أبَدا پیامبر اکرم(ص)

ویژگی حرارت، فقط گرم بودن نیست. حرارت حقیقی، گرما بخش نیز هست.

محبت حسین علیه السلام فقط یه مسأله درونی نیست. عاشق اباعبدالله به اقتضای حقیقت وجود آتش گرفته اش، حرکت می کند و حرارت حبّ امام عشق را به همه جا سرایت می دهد.

 این لوح یادبود، سپاس از خدمات بی شائبه مردان و بانوان بی نام و نشانی است که فارغ از هیاهوی نفسانی اصحاب این دنیا، جامه تعلقات دست و پا گیر عالم ماده را از تن به درآورده،  بار سفر بسته و چون طبیبی دوّار، رهپویان طریق عشق و رستگاری را در مسیر کربلای معلا یار و غمخوار گردیدند و بر زخم و آلامشان مرهم شفا و صبر و رحمت نهادند.

خدمت بی شائبه و شبانه روزی کادر درمانی اعزامی از بابل به زائران اربعین حسینی، صفحه ای زریّن از کتاب عاشقانه های مریدان ثارالله است که جلوه ای زیبا از عرفان عملی اصحاب آخرالزمانی امام عشق را در عرصه گمنامی و خلوص به یادگار گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صادق زیباکلام و بریدن سر پاسداران !!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ق.ظ

 

مردم ایران دکتر زیباکلام را در حالت ها و اشکال متفاوتی تماشا کرده اند . گاهی در مقام یک منتقد تاریخی ٬ فرهنگی و اجتماعی در شبکه چهار ، گاهی در موضع روشنفکری که آمریکا را از حمله به ایران برحذر می دارد ، به عنوان سخنران ستادهای انتخاباتی هاشمی رفسنجانی ، مردی که حاضر است چکمه های رضاخان قلدر را بوسه بزند ! و . . .

این بار از زاویه ای دیگر به نکته ای تاریخی درباره شخصیت این صاحب نظر همه فن حریف ! برخورد کردم :

روزنامه اطلاعات . پنج شنبه 26مهرماه 1358 . شماره 15980 .

" . . . آیت الله خلخالی در مورد ربودن زیباکلام نماینده نخست وزیری گفت :

وقتی که در سفر اول به کردستان در پاوه بودم ، آقای زیباکلام نزد من آمد و اظهار داشت که مدت دو یا سه ماهی است که در کردستان به سر می برم ، از اوضاع و احوال کردستان با خبر هستم و اگر شما راجع به این منطقه حرفی دارید بگویید . اما چون من سرم شلوغ بود ، حرفی نزدم تا بار دیگر ایشان را در سقز دیدم و سرانجام با ایشان در مهاباد ملاقات کردم .

در مهاباد تعدادی از پاسداران به من مراجعه کردند و گفتند : آقای زیباکلام با دموکرات ها ارتباط و سر و سرّی دارد و به میان آنها می رود و با آنها همکاری می کند .

پاسداران همچنین گفتند که : زیبا کلام گفته است تا سر پاسداران انقلاب را در کردستان نبریم ، دست بردار نیستیم !

خلخالی سپس گفت : با توجه به این اظهارات من زیباکلام را به محکمه احضار کردم و از ایشان سوال کردم که به چه مناسبت با دموکرات ها رابطه برقرار می کنید ؟

ایشان منکر شد ، ولی پاسداران روبه روی ایشان ایستادند و گفتند که : آقای زیبا کلام علیه پاسداران انقلاب فعالیت وسیعی دارد . در این جا چون شهادت پاسداران به حکم بینه شرعیه در پیش اینجانب حجت بود ، طبق دستور قرآن و اسلام به آقای زیباکلام اخطار کردم که شما حق ماندن در مهاباد را ندارید و باید هر چه زودتر این منطقه را ترک کنید ، در غیر این صورت شما را توقیف می کنم !

خلخالی سپس گفت : بعد از آن که از کردستان بازگشتم تازه اسم ایشان را در جراید خواندم که به عنوان نماینده نخست وزیر در آن منطقه است . من البته به نماینده بودن یا نبودن ایشان کاری ندارم و به من مربوط نیست ؛ ولی این امر که دموکرات ها ایشان را ربوده اند و پس از دو روز مذاکره وی را آزاد کرده اند ، کذب محض است و هیچ دلیل و مدرکی مبنی بر ربودن ایشان وجود ندارد و با توجه به این که می گفتند زیباکلام از طرف چپ ها در منطقه فعالیت می کند ، من ربودن ایشان را و ملاقات با سران دموکرات را یک نوع توطئه می دانم ؛ زیرا شاهد ربودن پاسداران و مردم کوچه و بازار بودم که چگونه آنها را می ربودند و کشته تحویل می دادند . حال چطور ایشان را از فرمانداری ربوده اند و پس از دو روز مذاکره آزاد کرده اند ! ، سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود . "

مرحوم صادق خلخالی علاوه بر مصاحبه با روزنامه اطلاعات در سال 58 که متن آن را در بالا خواندید یک بار دیگر عین همین مطالب را در سال  1380 در جلد دوم خاطرات خود ص 115 نیز منتشر کرده است .

جالب است بدانید مرحوم مهندس بازرگان که بر خلاف آیت الله خلخالی مشهور به مدارا و خوش بینی بود نیز زیبا کلام را فردی مشکوک دانسته و وی را متهم می کند که توده ای بوده و از نمایندگی دولت در کردستان عزل می نماید .

صادق زیبا کلام که تحصیل کرده انگلیس است ضمن بیان خاطرات خود از اسارت ! دو روزه در کردستان در مصاحبه با مجله شهروند امروز شماره هفتاد و یک به رد ادعایش توسط مسئولین وقت و شخص بازرگان نیز اشاره می کند :

"  اما این مساله ( ادعای اسارت در کردستان ) سبب شد تا طرف خودم یعنی دولت موقت، شورایعالی امنیت ملی، صادق خلخالی، مرحوم سرلشگر ظهیرنژاد (که آن زمان سرهنگ و فرمانده لشگر 64 ارومیه بود) آقای حسنی امام‌جمعه ارومیه و برخی دیگر از شخصیت‌های دست‌اندرکار در کردستان، نسبت به من دچار تردید و سوءظن شوند . . . دولت موقت عذرم را خواست . . . مرحوم بازرگان به چمران گفتند که من از اول هم خیلی به این زیباکلام اعتماد نداشتم و به او اطمینان نمی‌کردم. به خودم هم پس از آن جریان گفتند که شما توده‌ای نیستی؟ ! "

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای شهدای مدافع حرم، چه کردیم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۷ ق.ظ

کمترین وظیفه ما در قبال مردان بی ادعایی که دلبستگی های زندگی را به عشق شهادت رها ساخته و خطوط مقدم جبهه جهاد فی سبیل الله را معراج بندگی و حلقه وصل با معشوق حقیقی خویش قرار دادند، حفظ نام و یاد و راه آنان است.

گران بها تر از خاک و گل کوزه های عهد باستان، حفظ میراث فرهنگی و فکری جوانان دلداده ای است که خاک وجودشان را به یک نظر، کیمیا ساخته و پیام سرخشان را تا ابد اکسیر جاودانه صراط حق و رمز رستگاری بشریت قرار دادند.

نسل های آینده این مرز و بوم حق دارند میان همه افسانه های کهن، حقیقت وجود رادمردانی را نیز درک کنند که در بحبوحه صف بندی جهانی شرک و کفر و نفاق، زنجیر تعلقات دنیایی را از دست و پای خود گسسته و سر به آستان کبریایی دوست تقدیم نمودند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا