اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

رادمهر، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۹ ب.ظ

 

1-      آخر کسی نفهمید مسئولیتش در سپاه چیست؛ حتی همسرش. می گفتیم: کجا می روی، می گفت: می روم برای خدا.

در جنگ های سی و سه روز یا در حلب، وقتی به دیده بانی می ایستاد، همه چیز را به طور کامل رصد می کرد. جسور و بی صدا به دل دشمن نفوذ می کرد و کارش را انجام می داد.

نه اینها را کسی می دانست و نه آن خیرخواهی های پنهانی اش را.

بعد از شهادت، همسرش هم حاضر به مصاحبه نشد. می گفت: محمود سفارش کرده، نبینم جایی بروی و از من تعریف کنی.

 

 

2-      سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. ته دلش این بود که کار برای خدا این حرف ها را ندارد. بی هیچ ادعایی می گفت: اگر برای همه بچه های لشکر، تشویقی آمد، چشم؛ من هم می گیرم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">