اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صیاد شیرازی» ثبت شده است

تونل میزدیم اون موقع که تونل زدن مد نبود!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۴۰ ق.ظ

photo_2023-12-17_19-25-20_pxgz.jpg

 

حالا که بحث تونلهای غزه داغ است و البته کسی نیست که نداند دستگاههای مجهز حفاری حماس از کجا و با ایده چه کشوری تأمین شده خوب است یادی کنیم از ابتکار حفر تونل در عملیات بزرگ و غرورآفرین فتح المبین. شهید غلامحسین رعیت رکن آبادی، اهل یزد که در گلزار شهدای قم قطعه سه ردیف شش مدفون است خالق این اثر شگرف و حماسی است. تونلی که او حفر کرد پشت سر نیروهای عراقی در می آمد. شهید صیاد شیرازی که ایده حفر تونل را طرح کرد و از امام جمعه یزد کمک خواست در کتاب ناگفته های جنگ (نقل به مضمون) می گوید وقتی نیروهای عراقی رزمندگان ما را پشت سرشان دیدند از تعجب خشکشان زد. اسرای عراقی را بردند که از تونل رد کنند و بیاورند عقب. بندگان خدا ترسیدند و فکر کردند قرار است زنده به گور شوند. شروع کردند به اظهار عجز و التماس. خلاصه با زور تهدید راهی حفره شدند و پایشان به تونل رسید. عظمت این تونل بزرگ و طولانی و سیم کشی برق و سیستم تهویه هوای آن را که دیدند از حیرت زبان به تحسین گشوده و الله اکبر و سبحان الله میگفتند.

کاش تدبیری اتخاذ می شد این تونل را پیدا کرده و احیا می نمودند. قطعا یکی از ابتکارات جذاب و تاریخی و دیدنی به شمار می آید که بازدیدکنندگان بسیاری را جذب میکند.

شادی روح شهیدان صیاد و رعیت صلواتی هدیه کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهمن قنبری

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۰۸ ب.ظ

بعضی ها وقتی موهای سفید و هیکل نحیف و پای مجروح او را می دیدند از خودشان می پرسیدند این جانباز میانسال ضعیف می رود سوریه که چه کار کند؟!

آنهایی که او را می شناختند و از سابقه رزم و مهارتش در دیدبانی و هدایت آتش با خبر بودند می دانستند بهمن قنبری با همین پای لنگان و عصایی که گاه باید به دست می گرفت و راه می رفت، چگونه می تواند روزگار دشمن را سیاه کند.

در جریان جنگ نفت و دخالت نظامی آمریکا برای باز پس گیری کویت و حمله به عراق، رزمایشی در اطراف آبادان برگزار شد که از میان طرح های ارسالی برای هدایت آتش، طرح شهید قنبری مورد تأیید و اجرا قرار گرفت. شهید علی صیاد شیرازی دنبال طراح آن می گشت و اصرار داشت او را از نزدیک ببیند. وقتی بهمن قنبری را به او معرفی کردند سخت در آغوشش کشید و گفت: تو اگر ارتشی بودی من الان درجه نظامی خودم را روی شانه هایت نصب می کردم.

همین مرد میانسال، با سر و محاسن سفید و هیکل نحیف و مجروحیتی که از زمان دفاع مقدس در ناحیه پا به یادگار داشت بعد از شلیک اولین موشک کورنت داعش و شهادت تعدادی از رزمندگان فاطمیون با دقتی وصف ناپذیر بر اساس محل اصابت موشک و زاویه انفجار، به محاسبه گرای دشمن پرداخت و با هدایت آتش و هدف قرار دادن محل شلیک موشک کاری کرد که تا مدتی دشمن هوس استفاده از این سلاح را به سر خود راه ندهد. دشمن عزم تصرف مجدد خان طومان را داشت اما آتشی که با هدایت بهمن قنبری بر سرش می ریخت او را از دستیابی به هدف شومش ناکام گذاشت. از این رو به این نتیجه رسید که با استفاده از روشی ناجوانمردانه و نقض آتش بس، ابتدا محل استقرار دیده بان کارکشته و تیزبین لشکر را مورد هدف قرار داده و سپس حمله برای تصرف خان طومان را آغاز کند.

بچه های رزمنده ایرانی و افغانستانی وقتی می فهمیدند حاج بهمن پشت بیسیم دیدگاه قرار گرفته و گرای دشمن را اعلام می کند با اطمینان خاطر و خیالی آسوده به نبرد با دشمن ادامه می دادند. همه از تبحر و دقت نظر و هوشیاری او مطمئن بودند و می دانستند شهید قنبری چقدر روی بیت المال حساس بوده و از این بابت چه وسواسی برای اعلام گرای دقیق و انهدام موضع دشمن به خرج می دهد تا گلوله کمتری مورد استفاده قرار بگیرد.

جالب بود با این پای صدمه دیده اش گاه برای آن که صدایش از پشت بیسیم توسط دشمن شنود نشود حدود پانصد متر را پیاده طی می کرد تا گرای دشمن را به بچه های توپخانه برساند. هر وقت کسی دقت نظر او را تحسین می کرد بلافاصله جواب می داد: خداست که گلوله ها و آتش ما را هدایت می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برادرانه با بچه های بالا!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۹ ب.ظ

نخستین تصویر از پیکر مطهر شهید فخری زاده در معراج شهدا

 

نمی توان منکر زحمات نهادهای موازی امنیتی در رفع خطرات و تهدیدهای متعددی شد که ثبات جامعه را هدف قرار داده اند.

پیرامون ترورهای متفاوت اخیر در کشور ما اعم از حادثه مجلس، رژه اهواز، خیابان پاسداران و آبسرد دماوند هم نقدهای کارشناسانه خوبی منتشر شده که قطعا مورد توجه مسئولان امر قرار گرفته است.

دو سه نکته را هم از باب یادآوری لازم به ذکر می دانم:

یک- اگر یک نفر با سابقه فعالیت گروهکی می تواند در جایگاه امین رییس یک قوه قرار گرفته و به رغم سال ها فساد و تشکیل شبکه ای از افراد متخلف اما ذی نفوذ و آلوده سازی بعضی مسئولان کلان قضایی و امنیتی سالها در سایه سکوت و اغماض نهادهای نظارتی به ارتکاب جرایم مختلف اقدام نموده و تا مدتها مورد حمایت یکی از سران نظام قرار بگیرد؛ امکان وجود موارد مشابه در سایر مجموعه ها را نیز قابل تصور می سازد.

استعداد نفوذ پذیری بعضی نهادها را در کنار این پیش فرض امنیتی قرار دهید که به باور بسیاری از کارشناسان، بدنه اطلاعاتی گروهک منافقین بعد از وقایع دهه شصت در لاک امنیتی فرو رفته و آنچه که ضربه میدانی خورده هسته های تبلیغاتی و عملیاتی منافقین بوده است. (رجوع شود به کتاب رعد در آسمان بی ابر)

دو- انحراف بخش قابل توجهی از بدنه دستگاه اطلاعاتی کشور از وظایف اصلی خود و مداخله در امور کم اهمیت به منظور حفظ میز و جایگاه صاحبان مکنت و قدرت، واقعیتی تلخ اما انکار ناپذیر است. ظرفیت و توانی که سال هاست مصروف کنترل منتقدین گردیده اگر متوجه دشمنان می گردید دستاورد امنیتی بیشتری برای کشور رقم می زد. این که حالا یک نفر به درست یا غلط از فرماندار و استاندار و ... انتقادی کند نسبت به فعالیت شبکه های عملیاتی و اطلاعاتی دشمن از چه درجه اهمیتی برخوردار است که بخشی از انرژی نهادها را برای کنترل و ضربه زدن به خود اختصاص دهد؟

سه- شهید علی صیاد شیرازی در کتاب ناگفته های جنگ تحلیلی از چرایی عدم توفیق در فتح شهر بصره به میان می آورد که مطابق با فحوای پیام امام رحمت الله در آزادسازی خرمشهر قهرمان است. صیاد دلها معتقد است آن چه باعث شکست بعضی عملیات ها می شد فرا تر از ناهماهنگی نهادها و کمبود امکانات، روحیه منم منم و غفلت از نقش خدا در کسب پیروزی ها بود.

و ما النصر الا من عندالله، حقیقتی توحیدی در احراز توفیق جبهه حق در تقابل با جنود ابلیس است. ناگفته پیداست وقتی باور داریم سرباز ولی عصر عج هستیم باید تار و پود زندگی ما مطابق میل و رضایت آفتاب پنهان حقیقت و رستگاری قرار بگیرد.

ذات دشمن، دشمنی است و نقشه ها و خدعه هایش تمامی نداشته و منطبق با شرایط روز، پیشرفته تر و پیچیده تر خواهد شد. به همین نسبت اما فاتحان خرمشهر و بوسنی و نبل و الزهرا در تراز تربیت ربانی، آمادگی دو چندان برای غلبه بر دشمن خواهند داشت باذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حرف فرمانده!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۱ ب.ظ

See the source image

 

یک روز در یکی از قرارگاهها شهید صیاد شیرازی از من پرسید که فلانی میزان شرکت رزمندهها در نماز جماعت به چه صورت است؟ من به ایشان گفتم اکثر رزمندهها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت میکنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.

در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند و من این کار را کردم.

صبح همه در حسینیه حاضر شدند و شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت میخواند، توجه نمیکنید!

امیر مسلم بهادری، یادنامه سپهبد شهید صیاد شیرازی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهدا اهل رانت نبودند!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۴۵ ق.ظ

چند سال پیش بابت پیگیری کار چند تن از طلاب عدالتخواه به دادگاه ویژه روحانیت تهران در محله زعفرانیه رفتم.

قاضی محترمی که طرف صحبتم بود پیرمردی روحانی بود بنام نصرت آبادی (اگر اشتباه نکنم) که هم از نظر علوم حوزوی انسان با سواد و مسلطی بود و هم این که بر اعصابش تسلط داشت!

او وقتی فهمید دستی بر نگارش آثار دفاع مقدس دارم هر وقت بیکار می شد از همان طبقه بالا داد می زد: مشتاقیییی!

من هم سریع خودم را می رساندم کنارش، چای می گذاشت جلوی من و از خاطرات جبهه اش تعریف می کرد. یک بار پیرمردی لباس شخصی وارد اتاق شد. قاضی معرفی اش کرد. بازنشسته ارتش و راننده شهید صیاد شیرازی بود که حالا در زندان اوین مشغول به کار شده بود.

کمی صحبت کرد و گفت یک خاطره ای از صیاد دارم حتما جایی بنویس و تعریف کن.

می گفت: اعلام کرده بودند به ارتشی ها بیست هزار تومان وام می دهند. شرایط جنگ بود و منابع بانکی هم محدودیت داشت. صیاد به این وام نیاز داشت. رفت ثبت نام کرد و اسمش را قرار داد توی نوبت. هر چه گفتیم و گفتند که شما فرمانده نیروی زمینی ارتش هستید و نیاز نیست مثل یک گروهبان بروید در نوبت وام ماه ها معطل بایستید. اراده کنید وام را تقدیمتان می کنند و ... فایده ای نداشت.

زیر بار این حرف ها نرفت. صبر کرد و مراقب بود که یک وقت نوبتش را جلو نیندازند. چند ماه طول کشید تا بالاخره آن بیست هزار تومان را دریافت کرد.

البته صیاد یک استثنا در ارتش نبود. خاطرات شهدایی چون عباس بابایی، اردستانی، آبشناسان، منفرد نیاکی، اقارب پرست، یاسینی و ... مملو از نشانه هایی است که روح بزرگ این غیورمردان ارتش حزب الله را به نمایش می گذارد.

این روزها در فضای مجازی اخباری درباره وام نجومی فرزند یکی از امرای بازنشسته ارتش منتشر می شود که باعث زیر سوال رفتن جایگاه فرماندهان این نیروی توانمند نظام شده است. با راست و دروغ این اخبار کاری ندارم. خواستم به این بهانه یادی از مردان بزرگ تاریخ کشورمان داشته باشم.

راستی صیاد فرزندان خوبی هم تربیت کرد. از پایگاه های نمونه بسیج کشور تا جبهه دفاع از حریم آل الله می توانید رد پای فرزندان با غیرت این شهید عارف را پیدا نمایید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک لشکر الهی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ ق.ظ

m608_photo_2019-01-27_06-27-02.jpg


دشمن همیشه دنبال ایجاد تقابل و اختلاف بین ارتش و سپاه است و فرماندهان و دلسوزان کشور همواره به دنبال تقویت وحدت بین این دو بازوی توانمند انقلاب اسلامی.

صیاد شیرازی یکی از همین فرماندهان و دلسوزان بود که از هیچ کوششی برای تقویت وحدت بین ارتش و سپاه فروگذار نمی کرد.

معروف است یک بار موقع سخنرانی وقتی این شعار توسط حضار سر داده شد که: ارتشی و سپاهی، دو لشکر الهی، گفت بهتر است این شعار را اصلاح کنیم و بگوییم: ارتشی و سپاهی، یک لشکر الهی.

صیاد شیرازی فرمانده غیور نیروی زمینی ارتش در سال 78 به دست منافقین به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. جالب است شانزده سال بعد، مزار نمادین سردار حسین همدانی از فرماندهان ارشد سپاه که در سوریه به شهادت رسید درست در کنار صیاد قرار گرفت و مجاورت مزار این دو شهید سرافراز هم نمادی از وحدت بین سپاه و ارتش گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا