اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۴۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

این سند در تاریخ ماندگار خواهد شد:

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ق.ظ

a5d_photo_2015-11-09_09-50-46.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرد خشم و لبخند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۴۳ ق.ظ

صفت ها و موصوف ها همیشه با هم همخوانی ندارند.

مثل: جامعه "روحانیت مبارز" یا مجمع "روحانیون مبارز"

گاهی دلم می خواست از بعضی حضرات بپرسم: شما واقعاً در حال مبارزه با چه چیزی هستید؟!

جعفر شجونی، اما جنسش با همه فرق می کرد. او از تبار سردار جنگل، مبارزه را به ارث برد و از نژاد گل آقایی اش، لبخند و شوخ طبعی را.

 شیخ شوخ و شجاع ما در شمار نیک نامان تاریخ، ماندگار خواهد ماند. روحش شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اطاعت مجاز!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۶ ب.ظ

اسلام در مواردی، اطاعت پذیری را یک حسن و امری لازم و بایسته بر می شمارد و در مواردی نیز با اطاعت محض و کورکورانه مخالفت می ورزد.

 برای شناخت این موارد لازم است به شناخت معیارهای حاکم بر حق رجوع کرد. طبیعی است وقتی حاکمی بر اساس شاخصه های مدیریت اسلامی عمل کرده و از منظر معیارهای دین، فردی متعهد و نیک صفت و توانا محسوب می شود اطاعت و هماهنگی با او برای آحاد مؤمنین، وظیفه ای قطعی و روشن می باشد. حاکم اسلامی در پرتو حمایت و هم آوایی جامعه اسلامی است که می تواند برنامه ها و روش های سازنده خود را اجرایی کرده و راه را برای تحقق اهداف الهی هموار ببیند. بنابراین با توجه به نقش ملت در پیشبرد برنامه های دین و تکلیف متقابل حکومت و مردم در قبال هم، به همان میزان که تعهد حاکم و لزوم انطباق مشی او با فرامین اسلام و اطاعت الهی بسیار مورد تأکید قرار گرفته، ضرورت پیروی مردم از حاکم دینی هم قابل توجه و مهم و سرنوشت ساز تلقی می شود.

معیار اطاعت پذیری، همان معیاری است که مشروعیت حاکمیت را رقم زده و عنصر اسلامیت یک جامعه بر آن بنا شده است. به عبارت دیگر، تا زمانی که حکومت بر مدار حق و اراده الهی اداره شود اطاعت و هماهنگی با آن لازم و بایسته محسوب می گردد.

ـ من حسنت سیاسته وجبت طاعته کسى که سیاستش نیکو باشد اطاعتش لازم است.

ـ أحق من أطعته من أمرک بالتقى و نهاک عن الهوى شایسته‏ترین کسى که باید اطاعتش کنى، کسى است که تو را دستور به تقوا داده و از پیروى هواى نفس باز داشته است.

ـ أطع من فوقک یطعک من دونک و أصلح سریرتک یصلح الله علانیتک فرمانبردارى کن از کسى که برتر از تو است تا فرمانبردارى کند از تو کسى که زیر دست تو است، و درونت را اصلاح کن تا خداوند اصلاح کند برون تو را.

ـ داع دعا و راع رعا فاستجیبوا للدّاعى و اتّبعوا الرّاعى. دعوت کننده‏اى که دعوت خود را به پایان رسانید و سرپرست امّت به سرپرستى خود قیام نمود، در این صورت دعوت کننده را اجابت کنید، و از سرپرست پیروى نمایید.

ـ علیک بطاعة من لا تعذر بجهالته بر تو باد به اطاعت و فرمانبردارى کسى که معذور نیستى در نادانى شناخت او

ـ علیک بطاعة من یأمرک بالدین فإنه یهدیک و ینجیک بر تو باد به فرمانبردارى کسى که تو را به دین دستور دهد زیرا چنین کسى تو را هدایت کند و نجات بخشد.

ـ من أمرک بإصلاح نفسک فهو أحق من تطیعه کسى که تو را به اصلاح کردن خود دستور دهد، او سزاوارترین کسى است که باید فرمانش ببرى.

ـ من الحکمة طاعتک لمن فوقک و إجلالک من فی طبقتک و إنصافک لمن دونک از حکمت و فرزانگى است فرمانبردارى از کسى که برتر از تو است، و بزرگداشتن کسى که در مرتبه تو است و انصاف دادن تو از کسى که زیر دست تو است.

ـ احقّ من تطیعه من لا تجد منه بدّا و لا تستطیع لامره ردّا. شایسته‏ترین کسى که باید فرمانش را ببرى کسى است که از او چاره‏اى ندارى و ردّ فرمان او نتوانى.

ـ من استسلم للحقّ و اطاع المحقّ کان من المحسنین. کسى که در برابر حق تسلیم شود و از حقدار پیروى کند از نیکوکاران است.

ـ اطع اخاک و ان عصاک و صله و ان جفاک. از برادرت فرمانبردارى کن اگر چه او نافرمانى‏ات کند و با او پیوند کن اگر چه او با تو جفا کند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نماینده مردم بابل، بیانیه نویس خود را عوض کند!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ق.ظ

جناب آقای نجفی نماینده محترم شهرستان بابل در مجلس شورای اسلامی را تا کنون باید شخصیتی سالم و بی حاشیه دانست.

بیانیه اخیر ایشان به مناسبت سالروز حماسه سیزده آبان، حاوی نکته مبهم و ظریفی! بود که اشاره به آن را خالی از لطف نمی دانم.

در متن منتشر شده این بیانیه، ایشان ضمن تبریک این روز، بدون هیچ اشاره ای به خروش دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و توصیف بنیان گذار نظام اسلامی از این حرکت تاریخی با عنوان انقلاب دوم، صرفاً از این مناسبت با عناوینی چون: نفی استکبار و ظلم ستیزی یاد می کند:

" سیزده آبان با شکوه دیگری گذشت و بار دیگر خلق و خوی نفی استکبار وظلم ستیزی مردم ایران جلوه گر شد."

در ادامه این بیانیه اما باز هم بی هیچ اشاره ای به نام گذاری اصلی یوم الله سیزده آبان به عنوان روز مبارزه با "استکبار جهانی" مفهوم استکبار در مصادیق داخلی آن خلاصه گردید:

" یادمان باشد استکبار ستیزی اصل فراموش نشدنی نظام ماست که در هر عصری مصادیق و روشی جدید پیدا می کند.‌ امروز باید لانه هایی را تسخیر کرد که وجدان انسانی و حس مسئولیت و اعتماد مردم ما را نشانه رفته اند و امید به آینده را در وجودشان کم فروغ  می کنند. لانه فساد، لانه دروغ، لانه اعتیاد، لانه اختلاس و رانت خواری اکنون منتظر تدبیری هستند تا از دیوارهایشان بالارویم، ریشه شان را بخشکانیم تا حس انسانی در ما نمیرد، تا استوارتر از گذشته استکبار ستیز باشیم. "

جناب آقای نجفی به عنوان یک چهره فرهیخته و آگاه به خوبی می داند که استکبارستیزی هم در حیطه داخلی و هم در عرصه جهانی، یکی از اساسی ترین اصول نظام مقدس اسلامی است. انقلاب جهانی مردم ایران هم از سوی امپریالیسم مستکبر مورد هجمه قرار دارد و هم از سوی اژدهای هفت سر فساد و تبعیض. بی شک یاوران جبهه انقلاب در هر دو عرصه باید به دفاع از آرمان های امام و شهدا بپردازند.

عدم اشاره به دشمنی دیرینه ایالات متحده و هم پیمانان خون آشام او با ملت ایران و انحصار معنای استکبار ستیزی در جلوه های درونی، آن هم درست در روزی که به اسم مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده است را باید مانند نقل ناقص یک خبر دانست که اگر چه خلاف حقیقت نیست، اما شنونده و خواننده را از درک صحیح و جامع حقایق، محروم نگاه می دارد.

به گمان این قلم، متن بیانیه، دست نوشت شخصیت موجّهی چون آقای نجفی نبوده و احتمال آن هست که با درایت برخی اطرافیان به رشته تحریر در آمده باشد.

آقای نجفی عزیز ما نیک می داند که گرداب حاشیه ها، توان کار و فعالیت را از هر مدیری سلب خواهد کرد. تعمّد احتمالی و ماجراجویانه به منظور تحریک و ایجاد حساسیّت در مدافعان گفتمان انقلاب اسلامی ممکن است آغاز روند یک تقابل غیر ضروری به شمار آمده و نتیجه ای جز فرصت سوزی به همراه نداشته باشد. امید است با حفظ وحدت گفتمانی مجموعه نیروهای خدوم و دلسوز انقلاب اسلامی در همه جناح ها، تحقق آرمان تمدن جهانی اسلام ناب را در گستره عالم، شاهد باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست مریزاد به بر و بچه های بسیج

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ب.ظ

امروز در بابل مانور دفاع شهری با هدف آمادگی برای مقابله با ناامنی توسط بسیجیان این شهر انجام گرفت.

به گروه های مجازی که سر بزنید نمی توانید از کنار دلواپسی و اظهار نگرانی حضرات مدعی اصلاح طلبگی به سادگی عبور کنید.

این که در ادبیات عرب مثال می زنند: ضمیر مرجع خودش را پیدا می کند یا همان که در فارسی می گویند فحش را روی زمین بندازید صاحبش آن را بر می دارد، حرف بیخودی نیست.

تا می گوییم قانون شکنی و ناامنی، اصلاح طلب ها به خودشان می گیرند!

به بچه های باصفا و مخلص بسیج بابل خسته نباشی می گویم. به رغم نقدهای جدی نسبت به عملکرد سپاه بابل در عرصه فرهنگ، این اقدام بایسته آنان را به سهم خود می ستایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نزاع خونین در یکی از کافی شاپ های بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۲۹ ب.ظ

هفته گذشته یکی از جوانان هیئتی شهرستان بابل در کافی شاپی واقع در خیابان مدرس، از سوی یکی از اوباش مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

"ص م" که گویا برای نخستین بار به این مکان پا گذاشته بود، می گوید خطاب به دوست خود به آرامی در حال اعتراض نسبت به وضعیت پوشش نامناسب بعضی از خانم های حاضر در کافی شاپ بوده که صدایش به گوش یکی از اوباش رسید و با ضربات شدید استکان و لیوان شکسته به ناحیه سر، گردن و پهلو در آستانه مرگ قرار گرفت.

ضارب که پیش از این نیز سابقه چند فقره نزاع خیابانی را در پرونده خود دارد با کمک دوستانش موفق به فرار از این صحنه شد.

با ورود اداره آگاهی نیروی انتظامی شهرستان بابل و شناسایی فرد ضارب، وی به زودی دستگیر و محاکمه خواهد شد.

شنیده شده بعضی از خانواده های متدینین شهر در حال امضای طوماری خطاب به مسئولان قضایی برای برخورد جدی و ریشه کنی بروز چنین حوادث ناگواری هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یاد یاران

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۲ ق.ظ
دیشب مراسم شب خاطره شهدای مدرسه روحیه بابل برای چهارمین بار در قم برگزار شد.
شکر خدا این برنامه با کیفیت خوب و به زیبایی برگزار شد که به سهم خود از همه دوستان تشکر می کنم.
 یک نکته را دیروز صبح، چند ساعت مانده به آغاز مراسم به رفقا عرض کردم. گفتم با این وضع کار کردن ما اگر برنامه امشب خوب از آب درآمد آن را تنها باید به حساب لطف و عنایت شهدا گذاشت.
مراسم دیشب در اردوگاه یاوران مهدی، این باور را در ذهن ما بیش از پیش تقویت کرد.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما و ولایت عادل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۲۸ ق.ظ

یکی از بایسته ترین صفات ولیّ، دارا بودن عدالت است. ولایت در گونه فردی آن نیز نیازمند رعایت اصل عدل است. عدم رعایت موازین عدالت در ولایت فردی ( مانند ولایت بر صبی و ... ) ممکن است که ولیّ را از حق ولایت ساقط نکند؛ اما به هر حال می تواند منجر به اتلاف حقوق و انحطاط در زندگی دنیوی و اخروی شود.

در جامعه اسلامی، کسانی صلاحیت زمامداری امور را دارا هستند که عادل بوده و بر رعایت حقوق مردم اصرار داشته باشند. حاکم عادل همواره درصدد راهنمایی مردم بوده و امور جامعه را بر مبنای خرد به نیکی اداره می نماید. توجه به این ویژگی، خط قرمزی را ترسیم می کند که بر اساس آن ولایت اهل جور، ناحق بوده و بر خلاف امر الهی است. بنا بر این وظیفه مردم است که ولایت عادل را پذیرفته و با او همراه شوند.

ـ على الإمام ان یعلّم اهل ولایته حدود الاسلام و الایمان.  بر امام است که حدود اسلام و ایمان را به اهل مملکت (و آنها که تحت سرپرستى او هستند) بیاموزد.

ـ لیس منا أهل البیت إمام إلا و هو عارف بأهل ولایته و ذلک لقوله تعالى إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ امام و پیشوایى از ما خاندان نیست جز آنکه او دانا و عالم است به کسانى که بر آنها ولایت دارد، و این به خاطر گفتار خداى تعالى است که فرموده به راستى که تو بیم دهنده هستى و هر قومى را راهنمایى است.

ـ من أحسن الکفایة استحق الولایة کسى که کاردانیش نیکو باشد سزاوار حکومت و ولایت است.

ـ خذ الهدایة من اهل ولایته. هدایت و راهنمایى را از اهل ولایت خدا فرا گیر. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشتاقی، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ

1-      یک فرقی حسین مشتاقی دارد با بقیه شهدای مدافع حرم. اسم هر یک از شهدای مدافع حرم را پیش همرزمانشان بیاورید، بارقه اندوه را می توانید در عمق نگاهشان ببینید؛ اما تا بگویید حسین مشتاقی، اولین واکنش همرزمانش، لبخند است!

جمعی که دور حسین شکل می گرفت، یک پارچه شادی و خنده بود. سر به سر همه می گذاشت و با شیطنت هایش فضا را عوض می کرد. گاهی می دیدی دارد به سرعت می دود، لحظه ای بعد چشمت به جماعتی می افتاد که با همه توان تلاش داشتند به او رسیده و یقه اش را بگیرند که مثلاً چرا خرج توپ را یواشکی داخل منقلی ریخته که بچه ها برای گرم کردن خودشان روشن کرده بودند!!

2-      مأموریت اولش نبود؛ اما این بار دلم شور می زد. گفتم: حسین، دیگر بس است. گفت: "می دانی سوریه چه خبر است؟ می دانی با زن و بچه های شیعه چه می کنند؟ می دانی اگر آن جا جلویشان نایستیم دیر یا زود در شهر خودمان باید با آنها بجنگیم؟ ... من پشت رهبرم را خالی نمی کنم.

از زیر قرآن که ردش کردم، دلم خالی شد. پدرش هم همین حال را داشت. گفت: این بار آخری است که حسین را می بینی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بزرگ نمایی خوب، بزرگ نمایی بد!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ق.ظ

همین الان روحانی دارد در مجلس سخنرانی می کند و می گوید: حالا اگر در گوشه ای از دولت، فسادی دیده شد باید آن را اصلاح کرد نه این که رسانه ها آن را بزرگ نمایی کنند. بعضی ها با بزرگ نمایی مفاسد دنبال عادی سازی آن هستند.

یک نفر نیست به جناب ایشان بگوید که قبح شکنی از گناه فقط در صورت پرداختن به مفاسد این دولت به وجود می آید؟ آیا بزرگ نمایی شما و باندهای مخوف رسانه ای تان از مفاسد رخ داده در دولت قبل، نمی تواند چنین ثمره ای را به دنبال داشته باشد؟

اصلاً نکند یاران شما با بزرگ نمایی مفاسد گذشته در صدد عادی سازی ارتکاب جرم در جامعه بودند تا خودشان امروز راحت تر بتوانند چند برابر مفاسد دولت های قبل را مرتکب شوند؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کمالی، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ

1-      اعتقادش این بود که یک کار را وقتی شروع کرد تا انتهایش برود. اهل امر به معروف بود؛ اما نه فقط با زبان.

با یکی از دخترهای کم سن و سال فامیل درباره اهمیت حجاب صحبت کرد و نگاه او را با دلیل و منطق، به این واجب شرعی تغییر داد. دلش به همین قدر کار، خوش نماند. به بهانه ای چادری خرید و به او هدیه داد تا هم محبتش را نشان بدهد، هم راه محجبه شدن را جلوی پای او باز کند.

2-      عصرها از سرکار که بر می گشت، می رفت سر وقت خانه نیمه کاره اش و بخشی از کارها را پیش می برد.

بعد از تشییع شهدای غواص، عصرها پیدایش نبود. فهمیدیم می رود سراغ یادمان شهدا و در ساخت آن کمک می کند.

گفتم: باباجان، خودت خانه نیمه کاره داری. کارهایش روی زمین مانده. عصر کارت تمام شد دنبال کار دیگر نرو. گفت: کار شهدا از ساخت خانه مهم تر است. آنها به گردن ما خیلی حق دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طنز اما واقعی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۰۴ ب.ظ

تو آرشیو خاطرات رزمندگان قم یکی نوشته بود :موقع عملیات چن تا کیسه سر بند آوردن. من دنبال سربند یازهرا بودم. شیرجه رفتم وسط کیسه ها دستمو بردم اون وسط یه سربندو کشیدم بیرون، دیدم نوشته یا زینب. گذاشتمش کنار. بچه های دیگه هم داشتن سربندها رو یکی یکی می گرفتن. دوباره رفتم وسط کیسه ها دستمو دراز کردم. یه سربند دیگه رو کشیدم بیرون. بازم نوشته بود یازینب. همونو بستم به سرم. هیچی دیگه تو عملیات اسیر شدم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طلبه های مدرسه روحیه بخوانند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۶ ق.ظ

پنج شنبه شب ساعت 18:30 جمکران اردوگاه یاوران مهدی عج

انشاءالله چهارمین یادواره شهدای مدرسه روحیه بابل برگزار خواهد شد


7m0q_photo_2015-10-31_23-03-52.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کابلی، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۵ ب.ظ

1-      در یادمان شهدای اروندکنار، یکی به او گفت: دونفر را شناسایی کردیم که پول های داخل ضریح را شبانه می دزدند!

حاج رحیم اصرار کرد کاری به کارشان نداشته باشیم. شب، درست وقتی که آن دو از سرقت پول ها برگشتند، رفت کنارشان نشست. بی آن که به روی خودش بیاورد، با همان زبان شیرین و تأثیرگذارش شروع کرد به گفتن خاطراتی که از شهدا داشت.

از عنایات شهدا و بزرگواریشان تعریف کرد. صحبت هایش که به اتمام رسید، خواست خداحافظی کند که هر دو با چشمانی اشکبار، پول های سرقت شده را دودوستی تقدیم کردند!

 

2-      یک توصیه محرمانه داشت: شهادت را در نمازشب از خدا بخواهید. انگار از شهادتش مطمئن بود؛ گاهی می گفت: دوست ندارم بعد از شهادت، جسم من حتی یک وجب از خاک را اشغال کند.

برای این که با اعزامش به سوریه موافقت شود، از یکی از اقوام ساداتش خواست تا به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل کند. خودش هم رفت مشهد پابوس آقا.

بعد از شهادت، خانمش چند روزی بی تابی می کرد و از این که پیکر حاج رحیم بازنگشت ناراحت بود؛ اما خوابی دید که دیگر آرام شد. حاجی به او گفته بود: برای چه این قدر بی تابی می کنی؟ از وقتی که پیکر من و سایر شهدا روی زمین افتاد میهمان بی بی، حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از باغ موزه بابل چه خبر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

شهردار محترم شهر بابل جناب آقای بیژنی با سلام و آرزوی سلامت

یکی از برنامه های خوب اعلام شده از سوی حضرتعالی در ابتدای تصدی مدیریت شهرداری، راه اندازی باغ موزه دفاع مقدس در بابل بود. خلأ وجود یک گنجینه منسجم از شرح ایستادگی و ایثار مردم بی ادعا اما مقاوم دارالمومنین در دوران هجوم ناجوانمردانه فرهنگ و تمدن پوشالی غرب، آن قدر برای دلسوزان عرصه انقلاب مشهود بود که این خبر توانست موجی از امید و مسرّت را در بطن جامعه ارزشی دامن بزند.

این وعده شما تا کنون محقق نشده و البته راقم این سطور از چرایی آن اطلاع کامل دارد. از بابت تأخیر در اجرای این پروژه مبنایی که به حق باید آن را حرکتی در راستای تقویت زیرساخت های فرهنگی شهر قلمداد نمود، انتقادی به شما وارد نیست؛ اما به نظر می رسد با توجه به ضرورت تعجیل عقلانی در امور خیر که از آموزه های مکتب ماست و نیز با عنایت به ضیق امکان، فرصت و توانایی های مادی و معنوی مدیران شهر، می توان با اعتماد به همّت و اراده نسل جوان علاقمند به میراث فاخر دفاع مقدس، اقدامی جهادی را در اجرای این طرح بزرگ و ماندگار - که بی شک در زمره باقیات الصالحات شما خواهد بود – رقم زد.

در این میان البته مشارکت و مجاهدت فرهنگی سایر نهادهای مرتبط با انقلاب نیز ضروری به نظر می رسد.

والسلام. سید حمید مشتاقی نیا 07/08/1395

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قنبری، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۲۵ ب.ظ

1-      می خواست بوسنی و هرزگوین هم برود، من نگذاشتم. همه اش می گفت: خدا نکند که مرگ در بستر نصیبم شود که اگر بشود تقصیر توست! فقط من می دانستم داروهایی که برای درمان عوارض شیمایی اش استفاده می کرد، چه بر سر استخوان هایش آورده است.

اربعین، نجف تا کربلا را عصا زد و راه رفت. یک ماه هم ماند تا راهی برای حضور در جبهه مقاومت پیدا کند؛ اما نتوانست. وقتی برگشت، گفت: از همه ائمه خواستم کاری کنند بتوانم بروم سوریه و با داعش بجنگم. دیگر مانع من نشو.

2-      پایش جراحتی از دوران جنگ به یادگار داشت. نمی توانست راحت راه برود. با این حال، چون احتمال شنود بیسیم وجود داشت، گاهی از محل دیده بانی تا مقر که بیش از پانصد متر راه بود را با پای پیاده طی می کرد و گرای دقیق دشمن را اطلاع می داد. استاد دیده بانی بود و دقت خاصی در کارش داشت. گلوله می زد، می گفت: یا خدا. دیده بانی می کرد می گفت: برای خداست. راه هم می رفت می گفت: در راه خدا ... فکر و ذکرش رضایت خدا بود. حجم آتشی را که هدایت می کرد، روزگار تکفیری ها را سیاه کرده بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عابدینی، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ب.ظ

1-      این حال و هوا را فقط درباره شهدای دفاع مقدس خوانده یا شنیده بودم. ظرف بچه ها را می شست. وسایلشان را مرتب می کرد. برایشان غذا می آورد. اصرار داشت لباس هایشان را بشوید، با هزار زحمت برای بچه ها سوپ درست می کرد، موقع تماس با خانواده ها نوبتش را به دیگران می داد. ... نیمه های شب بلند می شد و به بچه ها سر می زد، مبادا پتوی مناسبی نداشته و سرما بخورند.

اینها مسیر سیر و سلوک عملی اش بود. حرف های معنوی و جملات و عرفانی اش را که گاه می شنیدیم باورمان می شد که دارد به لحظه پرواز نزدیک می شود.

 

2-      دفعه قبل که آمده بود مجروح شد. تیر خورده بود به کتف سمت چپش، درست بالای قلب و بخشی از گوشت تنش را کنده بود. بچه ها در تکاپو افتادند که زود به عقب منتقلش کنند. روحیه اش حرف نداشت. شوخی و جدی گفت: مرا بخواهید عقب ببرید همه تان را می زنم! می خواهم تا آخر درگیری کنار بچه ها باشم.

زخمش را بستیم. خون زیادی رفته بود. لبخند می زد و می گفت: چه درد شیرینی!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باور کنید ما متمدن هستیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۳۳ ب.ظ

اربعین داره از راه میرسه.

ما قیمت بلیت اتوبوس و هواپیما و هزینه گذرنامه و خدمات رو واسه زائرین کربلا بردیم بالا.

ما عرب ها رو مسخره می کنیم و اونها رو فاقد تمدن و فرهنگ می دونیم. رفتار متفاوت بعضی از ایرانی ها و عراقی در مواجهه با پدیده بزرگ اربعین به خوبی گویای تفاوت سطح فرهنگ و تمدن حضرات مدعی هست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طاهر، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۵۲ ب.ظ

1-      توی عروسی ها شاید کمتر از این اتفاق ها بیفتد؛ اما رضا این بار هم خاطره ای زیبا از خودش رقم زد.

مولودی خوانی مداح ها که تمام شد، آقا رضا آمد و گفت: سر ظهر است، دوست دارم روز عروسی ام با رضایت خدا همراه باشد. همان شد که بساط نماز جماعت را راه انداخت. مهمان ها هم استقبال کردند.

بعدها بعضی مهمان ها که ما را می دیدند می گفتند: احساس می کنیم وقتی مجلس عروسی سیدرضا را ترک می کردیم در دلمان آرامشی شیرین حاکم شده بود.

2-      تا اندکی دلش می گرفت، می رفت سراغ تلفن. می گفت: صدای مادر و پدر یا همسرم را نشنوم آرام نمی شوم. برای پسرش دل تنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت، می پرسید: سید محمد توانسته دوچرخه اش را رکاب بزند؟

با تمام دلبستگی هایش خداحافظی کرد. داوطلب شد و رفت. به دوستش گفت: می دانم این بار، دیگر شهید می شوم. در خواب، دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم. زن و فرزندم را به خدا می سپارم ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا اصلاح طلبان هر چهره مذهبی را یک اصولگرا می دانند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۰ ب.ظ

این روزها در فضای مجازی حملات شدیدی بر ضد سعید طوسی از قاریان ممتاز کشور شکل گرفته است. سعید طوسی این اتهامات را که نخستین بار توسط صدای آمریکا مطرح شد تکذیب کرده است. 

طبیعی است سعید طوسی هم مثل هر شهروند دیگری در مقابل قانون با همگان برابر است و اگر واقعاً شکایتی در مجامع قضایی بر ضد او طرح شده باید مورد رسیدگی قرار بگیرد.

اما یک نکته:

سعید طوسی هیچ گاه در هیچ محفل یا مصاحبه ای موضع گیری سیاسی نداشته و معلوم نیست از نظر اندیشه سیاسی به کدام جناح نزدیک تر است.

این روزها اما تنها اصلاح طلبان هستند که با خوشحالی زایدالوصفی به طور مستمر در حال پخش این شایعات در فضای مجازی هستند.

سخن اصلی این جاست که حمله به سعید طوسی لزوماً به معنای حمله به طیف اصولگرایان نیست. با این حال چرا اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده اند که تخریب وجهه یک چهره مذهبی باید در دستور کارشان قرار بگیرد؟!

امیدوارم طیف متدین اصلاح طلب به این رفتار هم جناحی های خود فکر کرده و لااقل به خودشان پاسخ گو باشند که تخریب جایگاه منسوبین به جریان های مذهبی چرا باعث خوشحالی اغلب اصلاح طلبان شده است؟ به بیان دیگر چرا اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده اند که صرف تقیّد یک نفر به امور مذهبی، دلیلی کافی است که اثبات می کند آن فرد به یقین اصلاح طلب نیست؟!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا