اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

عریانی پادشاه تزویر در قصر خودباختگی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ


اصلاً کاری با این ندارم که عراقچی راست می گوید یا کریمی قدوسی.

ما مدت هاست به دو رویی ها و بی صداقتی ها در عالم سیاست عادت کرده ایم.

برای تاریخ، مهم این است که فرمانده کل قوا در ملأعام فریاد زده است نیروهای مسلح مأذون نیستند که اماکن نظامی را در اختیار بازرسان بین المللی قرار بدهند. یک بار دیگر هم آقا مشابه این عبارت را تکرار کرد.

خوب شما کلاهتان را قاضی کنید. ارتش و سپاه که زیر نظر رهبری است و اصلاً در ذاتشان تبعیت از فرماندهی نهفته است. قطعاً صدور یک دستور برای آنان نیازمند اعلام عمومی نیست. می ماند تنها نهاد نظامی یا شبه نظامی که به طور مستقیم زیرنظر رهبری نبوده و به دولت وابسته است.

یک مقام عالی رتبه نظامی هم بلافاصله بعد از سخنان آقا در مصاحبه ای اعلام می کند که پاسخ ما به بازرسی از صنایع نظامی، سرب داغ خواهد بود. این جا هم جای تأمل است. مگر کسی می تواند بدون هماهنگی قبلی از آن طرف دنیا بیاید اینجا پشت در صنایع نظامی بایستد و بخواهد وارد شود که بعدش ما به فکر استفاده از سرب داغ باشیم؟ این پرسش پیش می آید که آیا نمی شود همان اول کار، طرف را راه ندهید؟

پاسخ به این سوال ها و تأملات، چندان دشوار نیست. عده ای مشغول کارهای زیرزمینی و نامرئی هستند و اصلاً گوششان به خط و مشی نظام نیست. یادتان هست همان سال نخست دولت جدید، چندبار عده ای از نمایندگان اروپا وارد کشور ما شدند و در خاک کشور ما غرور ملی مان را زیر پا گذاشتند و از برخی اذناب فتنه و نفاق مثل ستوده و پناهی و محمدی و ... آنهم با کشف حجاب، تجلیل به عمل آوردند؟ شما آخرش فهمیدید اینها با چه کسی هماهنگ کرده بودند؟ وزارت خارجه؟ کشور؟ اطلاعات؟ مجلس؟ ... خودتان را سر کار گذاشته اید اگر گمان کنید این نهادها از این دست مسائل بی خبر بوده اند.

بچه های حزب اللهی حواسشان را جمع کنند. پاشنه در دارد به گونه دیگری می چرخد. اگر بعضی ها مشکلشان این بود که چرا احمدی ن‍ژاد یک هفته رفت و گوشه ای نشست حالا باید بیایند کسانی را ببینند که به جای یکهفته نشستن، چهارسال قصد ایستادن در مقابل آقا را دارند.

شرایط، شرایط حساسی است. تنگه احد را دست بد کسانی سپرده ایم. هر چند ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است؛ اما به قول قیصر شعر انقلاب، بعضی وقت ها چقدر زود، دیر می شود. مواظب باشیم عزت عاشورا را تا هنگام ندامت جماعت تواب به تأخیر نیندازیم. مردم همراهی کنند یا نکنند مهم نیست. دیگر وقت آن شده است که یکی از میان جمع فریاد برآورد، پادشاه لخت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر جشنواره بهارنارنج + تکمیلی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ


نمی دانم برای چندین سال متوالی، امسال هم جشنواره بهارنارنج به مدت سه روز از 16 تا 18 اردیبهشت در بابل برگزار شد.

طبق معمول، این برنامه موافقان و مخالفانی داشت. مخلفان این برنامه اغلب به استفاده از موسیقی، اختلاط بین زن و مرد و ناهنجاری های ناشی از آن، عدم نظارت بر پوشش حضار و ... انتقاد داشتند. آنها معتقدند بابل از قدیم، دارالمومنین بوده و بهتر است روی همین نام و عنوان افتخارآمیز مانور دهیم. موافقان هم در مقابل ضمن رد این اتهامات، تلاش برای نهادینه سازی نام بهارنارنج را یک ضرورت دانسته و معتقد بودند با توجه به شیطنت برخی از مسئولان یکی از شهرها، باید کوشید تا از مصادره این نام برای دیگران جلوگیری کرد! برادر ارزشی مان محمدحسین منصف مسئول کمیسیون فرهنگی شورا - اگر چه دبیری برنامه مذکور برعهده خانم فیروزپور بوده - اما بدون اشاره به بار ارزشی واژه های بی خاصیتی مثل بهارنارنج در شبکه های مجازی به دفاع از جشنواره پرداخته و ضمن تأیید بروز برخی ناهنجاری ها در حاشیه جشنواره، عدم همکاری نیروی انتظامی و شخص فرماندار را عامل این مشکل قلمداد کرده است.

من نمی خواهم از این زاویه وارد این موضوع شوم؛ اما تا این جای مسئله نشانی از کار برای خدا و خدمت به مردم که از مهمترین اهداف جمهوری اسلامی بوده به ظاهر در منطق موافقان این مراسم به چشم نمی آید.

برای ورود به مسئله بهتر است این سوال را مطرح کنیم؛ جشنواره بهارنارنج چرا و با چه هدفی برگزار می شود؟

شهردار جوان شهر بابل  به عنوان نخستین سخنران مراسم افتتاحیه جشنواره بهارنارنج امسال سعی نمود تا به این پرسش مقدّر پاسخی مناسب بدهد:

" جشنواره ملی بهارنارنج با هدف احیای آیین و سنت بومی مازندران، صنعتی کردن بهارنارنج، ایجاد فضایی با نشاط مبتنی بر صمیمیت، تقویت مهرورزی با طبیعت و ایجاد کارآفرینی با شکوه کم نظیری در بابل برگزار می شود. "

اگر اینگونه باشد که شهردار می گوید برگزاری چنین مراسمی می تواند موجب خیر و برکت برای شهرمان شودد؛ اما آیا واقعیت همین است که شهردار گفت؟ در این خصوص نیازمند ارائه آمار و مستنداتی از سوی متولیان جشنواره هستیم تا مشخص شود در ازای چه هزینه ای چه دستاوردی برای مردم حاصل شده است.

به این تصاویر دقت کنید و خودتان به هر قضاوتی که دوست دارید، برسید.



یک تصویر مربوط است به برگزاری کلاس علمی، آموزشی که در حاشیه جشنواره بهارنارنج برپا شد. این کلاس سعی داشت سطح نگرش و بضاعت علمی مردم را در خصوص بهره گیری از گیاهان و ... را ارتقا بدهد. جمعیت حضار را ملاحظه بفرمایید.

عکس دیگر مربوط است به بازدید اعضای محترم شورا از نمایشگاه توانمندی های مردم بابل که تصویر شیشه های مربا و ترشی جات! در آن به ثبت رسیده است. این تصاویر را از سایت شورای شهر برداشته ام.



باز هم جا دارد این سوال را مطرح کنم که جشنوراه بهارنارنج برای ارتقای وضع معیشتی مردم و مقوله کارآفرینی و یا لااقل نشان دادن استعدادها و توانمندی های شهر بابل چه دستاوردی به دنبال داشته است؟ سایت شورا و شهرداری که نکته قابل ملاحظه ای را در این خصوص نشان نمی دهد.

شهردار بابل در پایان سخنرانی خود از شهرداران و مسئولانی تشکر می کند که از نقاط مختلف کشور به این جشنواره آمده اند. تشکر ایشان سندی است که نشان می دهد هزینه های مربوط به برگزاری جشنواره، محدود به آن چه که به چشم آمده، نیست.

در مورد ترویج موسیقی که به غلط احساس شده، معادل مفهوم شادی است، و در راه اشاعه آن مدتی است مسابقه ای ناتمام بین شورا و شهرداری بابل آغاز گردیده، جداً توصیه می کنم به نظر علمای شهر رجوع شود. مسئولین محترم توجه داشته باشند از نظر اسلام اگر مجتهد یا مجتهدین شهر، در خصوص حرمت موضوعی به صراحت حکم صادر کنند و این حکم در تقابل و تعارض با احکام و دستورات ولی فقیه نباشد ( دقت بفرمایید احکام و دستورات ولی فقیه )، قطعاً نافذ بوده و تخلف از آن خلاف شرع است. این موضوع همان حقیقتی است که رییس جمهور را بر آن داشت تا از نیروی انتظامی بخواهد به جای اسلام، تنها دغدغه قانون را داشته باشد. این نگاه غلط، مستلزم رجحان نظر یک مسئول بی اطلاع از دین که ماهیتش را مرهون آهن پاره های میز اداره است بر حکم شرعی یک مجتهد است که به یقین با محتوا و رویکرد انقلاب اسلامی همخوانی ندارد. به طور مثال اگر فقیه یک شهر دستور دهد که برگزاری کنسرت در آن شهر حرام است؛ چون در مقابل آن حکمی از ولی فقیه وجود ندارد که گفته باشد برگزاری کنسرت موسیقی واجب است، پس حکم فقیه و مجتهد آن شهر نافذ خواهد بود.

نکته دیگری که باید بدان پرداخت این است که بودجه شهرداری ها از عرق جبین مردمی حاصل می شود که برای جمع آوری ریال به ریال دارایی خود زحمت کشیده اند؛ اما به هر حال مطابق قانون موظف به پرداخت عوارض و هزینه های مرتبط با امور شهروندی هستند. عقل انسان می گوید اولویت در مصرف این وجوه، خدمت رسانی و رفع مشکلات مردم است. من قسم می خورم شما از هر شهروندی اگر بپرسید که آیا دوست دارد شهرداری و شورا محله او را آباد کند، آسفالت خیابان ها را مرمّت کند و ... یا برایش ساز بزند، بی شک اقدام نخست را در اولویت می داند.

شاید عده ای توجیه کنند که شهر به کار فرهنگی هم نیاز دارد. در پاسخ باید گفت شکر خدا برای امور فرهنگی شهرها چند متولی مثل ارشاد و ... وجود دارد؛ اما عمران و آبادانی شهرها تنها یک متولی دارد که با توجه به محدودیت منابع مالی باید به دنبال تشخیص و عمل به اولویت ها باشد. پاسخ دقیق تر به این سخن آن است که بزرگترین تکلیف فرهنگی شورای شهر که هم وظیفه ای مورد مطالبه رهبری و هم اقدامی است که با وظایف سایر نهادها همپوشانی ندارد، جهت دهی نما و معماری و مبلمان شهری به سمت و سوی نمادها و مظاهر اسلامی و ایرانی است که متأسفانه کسی توجهی به این موضوع ندارد. به راستی نمای شهر بابل چه شباهتی به یک شهر اسلامی و یا لااقل ایرانی دارد و شواری شهر ما برای این موضوع چه تدبیری اندیشیده است؟

بماند که امروز بزرگترین کار فرهنگی، رفع مشکلات و معضلات شهری و تکثر خدمات عمومی است که اعتماد مردم به نظام اسلامی را افزایش خواهد داد.

تکمیلی: متن فوق را همان روزهایی نوشتم که جشنواره موسوم به بهارنارنج در بابل در جریان بود. البته همزمان چند شهر دیگر استان هم مشغول برگزاری چنین مراسمی برای شهر خودشان بودند. به دنبال اعلام آمادگی این جانب و حسین آقای منصف عزیز برای برگزاری مناظره درباره فواید و رویکردهای چنین مراسماتی و البته اصرار برخی دوستان مشترک مبنی بر پرهیز از ایجاد فضایی نامناسب میان نیروهای ارزشی، قرار بر این شد به زودی با حضور جمعی از نیروهای فرهنگی و ارزشی شهر بابل، این نشست صمیمی همراه با نقد و بررسی فعالیت های فرهنگی شورای شهر به خصوص در زمینه ترویج موسیقی برگزار شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخستین روحانی شهید مدافع حرم، مازندرانی است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ

//bayanbox.ir/view/2999416119569521984/mollamiri.jpg


حجت الاسلام شهید مالامیری اگر چه متولد شهر مقدس قم است؛ اما اصالتی مازندرانی دارد.

 به گزارش پایگاه خبری ثامن،شهید والامقام، محمد مهدی مالامیری کجوری در 26 خرداد سال 1364 در شهر مقدس قم در خانواده ای مذهبی، علمی و روحانی چشم به جهان گشود، در دروس ابتدایی و راهنمایی همیشه شاگرد ممتاز بود و پس از گرفتن سیکل وارد حوزه علمیه قم شد و دروس مقدمات و سطح که در ده سال خوانده می شود را هشت ساله به پایان رساند.

پایان نامه سطح سه(کارشناسی ارشد) را به زبان عربی نوشت و با نمره 18 دفاع کرد به طوری که اکنون موضوع پایان نامه سطح 4 (دکتری) نیز از طرف حوزه تایید شده است.

 همراه با درس خارج، سطوح عالی حوزه را تدریس می کرد و کفایه الاصول که آخرین و سخت ترین کتاب اصولی حوزه است را در مؤسسه جوادالائمه علیه السلام نزدیک حرم مطهر کریمه اهل بیت(ع) و حلقات الاصول شهید صدر را در جامعه المصطفی العالمیه (طلاب خارجی) تدریس می کرد و بعد از ظهر روزهای چهارشنبه و صبح پنج شنبه در حوزه علمیه کاشان به تدریس رجال و درایه می پرداخت.

با اینکه استاد سطوح عالی حوزه بود هیچ گاه در او تکبر و فخر فروشی دیده نشد به طوری که در طول دو سال تدریس کفایه پدر و برادران او که همگی طلبه هستند و در قم زندگی می کنند از تدریس او اطلاع نداشتند تا اینکه به صورت تصادفی اسم او را در لیست مدرسین حوزه علمیه دیدند.

سید حسن مبارز یکی از شاگردان خارجی وی که در جامعه المصطفی تحصیل می کند درشعری که برای استاد شهیدش محمدمهدی مالامیری سروده است، به این نکته اشاره نموده است.

         همواره مهر بودی و آبان نداشتی                                دریای بی کرانه که پایان نداشتی

ای چهار فصل زندگی ات، عاشقانه سبز                                گل بودی و بهار، بیابان نداشتی

     ای از جهان رها و گرفتار درد عشق                                 جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی

          امروز صبح به من گفت زندگی                                 کاری به کار عالم امکان نداشتی

       با ما بگو حقیقت پنهان خویش را                                  آری «خودی» همیشه نمایان نداشتی

درلحظه های عاشقی ات، نیمه های شب                                آیا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟

  آن قدر پاک و صادق بود که پیش از آن که طلبه شود، طبق حدیث قدسی همیشه با وضو بود، مادرش که از سادات جلیله حسینی است، همیشه می گفت: محمد مهدی آن قدر خوب است که آخر شهید می شود.

شهید خود نیز عاشق جهاد و شهادت بود و پیش از ازدواج، برای جنگ با اسرائیل عازم لبنان شده بود ، ولی در نیمه راه مجبور به بازگشت شد.

پس از فتنه شیطان بزرگ، آمریکا که باعث درگیری بین مسلمانان شد، می گفت: داعش سر کودکان را می برد و پدارنشان را با اره قطعه قطعه می کند، چگونه بنشینم و نظاره گر این جنایات باشم در حالی که فرزندان خودم در امنیت کامل در کنارم بازی می کنند؟

سرانجام آرزوی وی برای جنگ با اسرائیل به واقعیت تبدیل شد و به عنوان یک بسیجی رزمی- تبلیغی وارد سوریه شد وبه جهاد پرداخت و در حالی که دست نشاندگان آمریکا را مورد هجوم قرار داده بود، در منطقه بُصْرَی الحریر در استان درعای سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و دو دختر 5 و 2 ساله از خود به یادگار گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مگر به ما عمامه ای ها انتقاد وارد نیست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۷ ب.ظ

با عالمان رزمنده، از درس تا رزم (5)

این که یک آقائى در یک گوشه‌اى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همه‌ى وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونى، مکرر متعددى‌شان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتى حرام قطعى میدانیم. خیلى‌شان از روى لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهنده‌ى قدرشناسى از نظام اسلامى است. حالا یک معممى یک گوشه‌اى بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامه‌اى‌ها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الى ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید براى شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مقاصد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
 حوزه‌هاى علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، براى نظام کار کنند، براى نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزى است که سیاست سرویسهاى امنیتى انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند.

91/07/19 مقام معظم رهبری در دیدار با علما و طلاب خراسان شمالی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ترک عادت موجب ...!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ

یک وقت هایی آدم برای تصمیم گیری در بد شرایطی معطل می ماند.

از وقتی که بلاگفا به ادعای خود دچار نقص فنی شده، مانده ام این وبلاگ خود را که مدت ها پیش در فضای ایرانی "بیان" تشکیل داده ام رو کنم یا نه؟

شکر خدا فکر چنین روزهایی را کرده بودم و اگر همه حافظه بلاگفا هم آسیب ببیند مطالب وبلاگ من اینجا محفوظ می ماند. سختی کار فقط شناساندن آدرس جدید وبلاگ به مخاطبان دوست داشتنی اشک آتش است.

این روزها بدجوری احساس خفگی دارم؛ نه فقط از بابت ننوشتن، اوضاع داخلی و مسایل بین المللی در یکی از حساس ترین شرایط تاریخی به سر می برد. می ترسم سکوت کنم و در انتظار راه اندازی مجدد بلاگفا دست به قلم نبرم و در آینده خود را شماتت کنم که چرا در چنین شرایط دشواری، امت مظلوم اسلام و فدائیان بی ادعای انقلاب اسلامی را تنها گذاشته ام. انشالله به حول و قوه الهی اشک آتش در فضای جدید به ادامه کار خواهد پرداخت. اگر بلاگفا راه افتاد هر دو وبلاگ با یک مطلب مشترک، به روز خواهند شد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا