اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اشک آتش شش ساله شد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ب.ظ


شکر خدا شش سال است که توفیق دارم در قالب این وبلاگ در خدمت مخاطبان ارجمند باشم.

به هیچ وجه ادعا ندارم که مطالبم صد در صد از روی اخلاص و خدمت به خلق و فی سبیل الله بوده. مدعی نیستم که کارم درست و بی عیب و نقص است.

انشاءالله نظرات دوستان اشک آتش مثل همیشه، کمک حال و اصلاح کننده رویکردهای این قلم باشد.

فکر می کنم بتوانم ادعا کنم که وبلاگ نویسی، شیرین ترین کاری است که این سالها تجربه کرده ام. یقین دارم که اگر برخی مشغله های متفرقه نبود، شبانه روز می نشستم و مطالب متنوعی را به خوانندگان عزیز که لطف دارند و به این صفحه، سر می زنند، تقدیم می کردم. آن روز البته چندان دور نیست.

یک چیز را من در این عالم خوب یاد گرفته ام و آن هم این است که هر گاه آدم احساس کند به قله مطلوب رسیده، همان احساس، لحظه سقوط او را رقم می زند. کسی می تواند چه در امور مادی و چه در امور معنوی، پیشرفت کند که خودش را همیشه در اول راه بداند.

امید من این است که بتوانم این وبلاگ را به خاری در چشم زیاده خواهان و منافقان تبدیل کنم. هر وقت می بینم فرد یا نهادی که راه و روشی باطل را پیش گرفته از این قلم ناراضی است امیدوار می شوم که انشاءالله راهم را درست پیموده ام. هم به راهنمایی شما نیازمندم و هم به دعای خیرتان.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با جماعت؛ اما بی رنگ جماعت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ق.ظ


هادی نادری یکی از دانش آموختگان مدرسه علمیه روحیه بابل است که تبلیغ دین را به شیوه ای نوین و با ابزار رسانه دنبال می کند. تا کنون چند فیلم مستند و داستانی از این هنرمند جوان و خوش آتیه حوزه علمیه به نمایش درآمده که در جشنواره های متعدد جوایزی را به خود اختصاص داده است.

فیلم کوتاه " با جماعت " یکی از آثار دیدنی این طلبه هنرمند است که تا کنون دوازده مقام هنری را در جشنواره های مختلف به دست آورده است. تماشای این فیلم چهار دقیقه ای را به همه دوستداران عرصه دین و هنر توصیه می کنم:

http://www.aparat.com/v/DahAH

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسانه ها هم باید پاسخگو باشند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ


اسلام به ما آموخت: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته. مطابق آموزه های دین، همه ما در برابر حوادث جامعه مسئولیت داریم و در قبال نحوه عملکرد خود پیرامون حوادث جاری- چه در حوزه فردی و چه در حوزه اجتماعی – باید پاسخگو باشیم.

این سوءتفاهم برای ما پیش نیاید که چون اهل قلم و رسانه هستیم پس فقط باید متکلم وحده بوده و دیگران را به چالش بکشانیم.

محمدحسین منصف، عضو انقلابی و سخنگوی شورای اسلامی شهر بابل معتقد است که برخی نشریات و رسانه های محلی نتوانستند انصاف را در قبال ماجرای اخیر اعتراض او به عملکرد شهرداری رعایت کنند.

من البته خیلی سر و کاری با رسانه های زحمت کش استان ندارم؛ اما آن قدری که با برخی از این عزیزان تماس داشتم همگی وعده داده بودند به زودی مصاحبه ای با حسین منصف ترتیب داده و علل اعتراض او را در راستای رسالت روشنگری مطبوعات، منتشر خواهند کرد. این اتفاق هرگز به وقوع نپیوست و باعث ایجاد سوءتفاهماتی نسبت به فضای حاکم بر تعدادی از رسانه های استان گردید.    

برخی عزیزان فعال در رسانه ها هم آن قدر در دفاع چشم و گوش بسته از شهرداری شتاب زده عمل کردند که در متون و گزارشات خود دچار نکاتی طنزآلود و متعارض گردیدند. به طور نمونه یکی از سایت ها آسمان و ریسمان بافت که ثابت کند زیر سوال بردن رفتار یک فرزند شهید به معنای توهین به سراسر خانواده های شهدا از بدو خلقت آدم تا ابدیت تاریخ است. بنده خدا چند سانت آن طرف تر از این یادداشت، مطلبی را در انتقاد توأم با اهانت نسبت به علی مطهری منتشر کرد و لابد حواسش نبود که علی مطهری هم فرزند شهید و اتفاقاً وابسته به بیوت علماست. حالا یک آدم سطحی نگر باید پیدا شود و به ارواح طیبه صلحا، فراخوان بدهد که ای داد بیداد، چه نشسته اید که به دو طیف ارزشی جامعه یعنی شهدا و علما، توهین شده است!

بگذریم. محمد حسین منصف در اقدامی جسورانه، تعدادی از رسانه های محلی را در خصوص عملکردشان پیرامون مناقشات اخیر وی با شهرداری به مناظره دعوت کرده است. این بار باید دید آیا منادیان روشنگری و حقیقت گویی، شهامت عمل به رسالت خود را خواهند داشت یا نه.

خبــرنــگاران ، دروغــگو یـا راستـگـو ؟!

دعوت به مناظره با مطبوعات در مورد حوادث اخیر شهرداری با حضور مردم و خبرنگاران مطبوعات و رسانه های جمعی در محیطی دوستانه و کارشناسانه

"
بعضی ها ، چه مطبوعات ، چه بعضی از عناصر گوناگون توصیه پذیر نیستند. آنها از ما توصیه نمیخواهند ، معلوم نیست سیاست های بعضی از این دستگاهها و مطبوعات و رسانه ها را کی معین میکند و کجا معین میشود.
نــانــــشان در ایــــجاد اختـــــــــــلاف است... شایعه سازی و شایعه پراکنی درست نیست... نباید شایعه پراکنی کر د ، دشمن این را میخواهد. دشمن میخواهد شایعه پراکنی کند ، میخواهد دلها را نسبت به مسئولین بد بین کند."
مقام معظم رهبری 88/4/9 دیدار با اصحاب مطبوعات

دعوت از خبرنگاران ذیل جهت مناظره :

1-
هفته نامه پیک خزر رمضان هاشمی پور ملقب به رمضان شفت بابلی
2-
هفته نامه بابل نامه -صمد صالح طبری
3-
روزنامه دیار سبز- مدیر مسئول
4-
سایت شلمچه نیوز - مدیر مسئول
ادعای من این است که نشریات و سایت مزبور مطالب خلاف واقع و روش افترا و ظالمانه و بدور از رسالت مطبوعاتی و دروغ را در نشریات خود و بر علیه عدالت و به نفع متخلفین را منتشر کرده اند و نزد افکار عمومی باید پاسخگو باشند.
البته از بعضی از نشریات به دادگاه نیز شکایت کرده ام.
از آقای علیــجان نــژاد مسئول مالی ذیحسابی شهرداری بابل و همسر محترمشان نیز دعوت میکنم تا در این جلسه مناظره به عنوان مهمان افتخاری شرکت کنند .
تا سیه روی شود آن که در او غش باشد
اگــــــــــــــــــــــر مـــــــــــــــرد میــــــــــــــــــدان هستـــیـــــــــد یــــــا علـــــــــــــی

زمان مناظره : پنجشنبـــــــه 27 آذر 93 - ســـاعـــت 10 صبـــــــــــــح
مـــــــــــــکـان : شـــورای اسلامی شهر بــابــــل
طبفه دوم -دفتر کمیسیون فرهنگی هنری- آموزشی پژوهشی
محمد حسین منصف عضو شورای شهر بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اربعین، بابل به رنگ عاشوراست

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۶ ب.ظ


ظهر روز اربعین امسال، شهرستان بابل میهمانی ویژه دارد.

مراسم باشکوهی ظهر اربعین در مصلای نمازجمعه زرگرشهر بابل برگزار می شود که سخنران ویژه آن حجت الاسلام حمید رسایی نماینده انقلابی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است.

با توجه به روحیه عاشورایی این روحانی مبارز واقعی، انتظار می رود مجلس روز اربعین از حال و هوایی خاص و لبریز از شور و شعور و حماسه برخوردار باشد.

با توجه به موقعیت جغرافیایی زرگر شهر، که دارای مسیر سهل الوصول در حد فاصل شهرستان های بابل و آمل است انتظار می رود این مراسم در صورت اطلاع رسانی مناسب، با استقبالی تاریخی و به یادماندنی از سوی خیل عظیم نیروهای مؤمن و انقلابی این دو شهرستان ولایی مواجه شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نان، اینترنت و حضرت شاه کلید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ق.ظ


سومین مراسم گرامیداشت شهدای مدرسه علمیه روحیه که شب جمعه گذشته در قم برگزار شد چند حاشیه سیاسی به دنبال داشت.

حجت الاسلام محمود کیا که به پاس استقامت در راه احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر مورد تقدیر قرار گرفته بود ضمن تشکر از توجه امام جمعه محترم بابل در پیگیری جریان هتک حرمت او با کنایه از برخی روحانیون ذی نفوذ در بابل و قم که نسبت به حادثه تلخی که برایش پیش آمده بود سکوت کرده بودند، انتقاد کرد.

حجت الاسلام غفاری فر، از اساتید انقلابی حوزه که دانش آموخته مدرسه روحیه بابل است هنگام اهدای لوح تقدیر به محمود کیا، چند دقیقه ای تریبون را در اختیار گرفت و ضمن ارج نهادن به تلاش های خالصانه آمران به معروف، نسبت به غفلت از مطالبه رهبری در امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان به شدت انتقاد کرد.

حجت الاسلام غفاری فر که به دارا بودن مواضع انقلابی شهرت فراوانی دارد گران شدن نان و ارزان شدن اینترنت را مصداق یک منکر اجتماعی و طرحی برای سست نمودن پایه های معنوی جامعه دانست و در پی آن به نقد اجمالی رویکردهای فرهنگی و معیشتی دولت یازدهم پرداخت. مسئولان دولتی و پدر معنوی آنان یعنی حضرت شاه کلید! از کنایه های این استاد فرهیخته حوزه و دانشگاه در امان نماندند.

دانش آموختگان حوزه های علمیه، حرف ها و ناگفته هایی شنیدنی از جریان فرهنگی موجود در کشور در دل خود نهفته دارند که امیدوارم این سخنان در قفس سینه محبوس نمانده و بر زبان قلم نیز جاری شود. نسل های بعد باید بدانند که اندیشمندان این عصر نسبت به آن چه که بر تاریخ انقلاب اسلامی گذشته، بی تفاوت نبوده اند.

رنگ و بوی انقلابی این مجلس نشان داد که طلاب و فضلای حوزه، جلسات شب خاطره شهدا را یک مجلس ترحیم ندانسته و در پی ارائه نسخه عملیاتی و کاربردی از سیره اصحاب آخرالزمانی مکتب عاشورا هستند.

آن چه که محفل دوستانه گرامیداشت شهدای مدرسه روحیه را دلنشین تر می ساخت فروتنی برگزارکنندگان و دست اندرکاران مراسم بود. شاید کمتر کسی می دانست که بار اصلی مدیریت این محفل بر دوش طلاب بی ادعایی چون آقا میثم واثقی و آقا مجتبای آقاپور بود. حجت الاسلام رضا حیدریان که خالص و بی ادعا به قرائت قرآن در آغاز مراسم پرداخت، مدیر سابق و موفق مدرسه روحیه و از خطبای شهیر و دوست داشتنی شهرستان بابل است.

حجت الاسلام جواد شفیعیان یکی از مشهورترین راویان سیره شهدا در سطح دانشگاه ها و از محققان و فعالان برجسته فرهنگی در حوزه های مرتبط با جوانان است که بی هیچ تکلّفی، به عنوان مجری برنامه پشت تریبون قرار گرفت. مجموعه این عزیزان نشان دادند که برای استمرار راه شهدا باید فرهنگی منطبق بر سلوک معنوی شهدا را در پیش گرفت.

به سهم خود به همه رفقا دست مریزاد گفته و آرزو دارم که در سال های بعد نیز همتی برای برگزاری چنین نشست هایی دیده شود. حضور نمایندگان محترم مجمع طلاب بابل در این محفل هم ارزشمند و قابل تقدیر بود. انشاءالله با همراهی این بزرگوران شاهد مراسم سالانه ای برای بیش از هشتاد طلبه شهید بابلی در قم باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ق.ظ


اصلاً به این مرد می آید که پدر شهید باشد؟ چند دقیقه که پیشش بنشینید منظور مرا متوجه می شوید.

این تصویر سید حسین حسینی است، اهل افغانستان که از دیرباز ساکن شهر مقدس قم بوده است. می گفت: چند وقتی بود که می دیدم محمدم شب ها تا دیر وقت به هیئت دیوانگان حسین می رود و به سر و صورتش می زند. پرسیدم چه کار می کنی پسر؟ گفت من دیوانه اباعبدالله شده ام. مدتی نگذشت که خواست فرق حرف تا عمل را نشان دهد. او فقط بیست سالش بود. مرد و مردانه ایستاد و خودش را برای جنگ با عمله اسرائیل آماده کرد. سید محمد چندی پیش در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به شهادت رسید.

حالا پسر دیگرش سید محمود نیز عازم دمشق شده تا راه برادر شهیدش را ادامه دهد. خودش نیز برای رفتن، بی تابی می کند.

هر وقت شهیدی را از عراق و سوریه به قم می آورند، سید حسین را می بینید که سر از پا نشناخته و دائم در حال دویدن است. او تصاویر شهدا را مرتب می کند، برای مردم چای می آورد، پرچم های ایران و یا حسین را نصب می کند و ... او خودش را برای استقبال و تکریم شهدا مسئول می داند.

چند دقیقه اگر پیش سید حسین بنشینید صفای باطن و برخورد عجیبش در ذهنتان ماندگار خواهد شد. می دانید کجای برخوردش عجیب است؟ او از اینکه جوان رعنا و خوش بر و رویش در راه زینب به خون افتاده آن قدر خوشحال است که شاید برایتان قابل باور نباشد. او تمام اعتقادش را به میدان آورده. افتخار می کند که برای خدا و در راه اطاعت از امر رهبرش عزیزترین هدیه را تقدیم کرده است. حرف آقا برایش حجت است؛ بی مکث و تأمل و تأویل و توجیه.

به او می گویم در ازای این ایثارت از جمهوری اسلامی چه می خواهی؟ پاسخش فقط یک کلمه است: هیچ. مثل همیشه می خندد و می گوید: تمام دل خوشی ام همین است که با خدا معامله کرده ام. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقدیم قربانی به پیشگاه سکولاریسم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۶ ق.ظ


حجت الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که فقه سیاسی گروه ترویستی داعش تا چه اندازه با فقه سیاسی اصیل اسلامی فاصله دارد و از آن منحرف شده است، گفت: فقه به عنوان الگویی است که خط مشی زندگی انسان ها را مشخص کرده و افرادی که می خواهند بر اساس شریعت زندگی کنند، از فقه گریزناپذیرند و همه انسان های مومن به طور طبیعی باید بر اساس شریعت و فقه آن حرکت کنند.

وی ادامه داد: در عرصه سیاسی نیز کسی که قصد دارد فعالیت کند، یا باید به صورت سکولار رفتار کرده یا رفتار خود را به دین مستند کند که در صورت دوم دانشی را باید مد نظر قرار دهد که فقه با گرایش سیاست یا همان فقه سیاسی باشد. 

حجت الاسلام ایزدهی با بیان اینکه در طول تاریخ اسلام هر زمان بحث از حاکمیت سیاسی بوده از فقها برای اداره مطلوب جامعه استفاده شده است، تصریح کرد: در این میان هر جا حکومتی اسلامی مستقر بود، علما متصدی تدبیر فقه سیاسی بودند و در واقع فقه سیاسی در همین فضا نوشته شد و از آنجا که اهل سنت حکومت متمرکز بیشتری داشتند، فقهای بیشتری در این بین به تدوین فقه سیاسی پرداخته و فقه سیاسی متناسب با جامعه مطرح شد. 

این استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر اینکه اصل هویت داعش را باید بر اساس دولت ترسیم کرد چرا که نام خود را دولت اسلامی عراق و شام نامیده اند، بیان کرد: این گروه تروریستی که خود را سلفی می خوانند و رفتارهای خود را به ظاهر مستند به فقه اسلامی می کنند، در حقیقت از فقه و دین، سرپوشی برای اهداف و مقاصد سیاسی و جنایات خود درست کرده اند و لذا مشاهده می کنیم امور فقهی این گروه حتی مستند به اصول اولیه فقه اصیل اسلامی هیچ گونه از مذاهب اسلامی نیست و فقه را به گونه ای تعریف می کنند که بر طبق خواسته خودشان باشد. 

وی عنوان کرد: به طور مثال تعریفی که از ارتداد یا کشتن اُسرا این گروه دارد و به اعدام افراد می پردازند، به هیچ عنوان با فقه اسلامی سازگار نیست و تعریف خاصی با رعایت شرایط خاصی در اسلام برای این احکام بیان شده است یا صدور حکم اعدام برای افرادی که گناه کبیره یا صغیره و حتی مخالفت با حکومت حاکمان این گروه ترویستی می کنند، کاملا با فقه اصیل اسلامی در تضاد است. 

حجت الاسلام ایزدهی تاکید کرد: در فقه سیاسی اسلام برخی احکام کاملا جنبه شخصی دارد و حدودی از آن لازم الاجرا است مثلا حجاب برای زن و مرد حدود خاصی دارد و استفاده از روبند یا پیراهن افغانی هیچ وجه شرعی ندارد و به حریم شخصی باز می گردد اما داعش به اسم اسلام و حجاب، استفاده این موارد را ضروری می شمارد یا بحث جهاد نکاح که به هیچ عنوان وجهه اسلامی در فقه ندارد و علمای اهل سنت نیز در برابر این فتوا موضع شدیدی اتخاذ کرده اند. 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با تاکید بر اینکه اگر چه داعش به نام اسلام به فعالیت خود ادامه می دهد اما عملا از شریعت به دور است، ابراز کرد: با این روش، این گروه تروریستی از یک سو خود را به دین منتسب کرده و در بین افراد ساده دل کسب وجاهت می کند و از سوی دیگر به دلیل آن که امور خود را منتسب به فقه اسلامی می کنند، رفتارهای آنها مشمئز کننده و ضد فطرت است که منجر به بدنامی اسلام و شریعت می شود و عملا اسلام هراسی را در پی خواهد داشت که دین را مقابل سکولار قرار می دهد. 

وی فقه نظری و عملی داعش را تهی از عقل دانست و بیان کرد: اگر چه این گروه منحرف خود را سلفی می خواند، اما این ادعایی بیش نیست و این افراد کارآمدی لازم را نداشته و فقه آنها نیز با منطق و عقل سازگاری ندارد و در مواقعی هم به اصطلاح قصد روزآمدی را دارد، منجر به اسلام هراسی و خشونت می شود که این مساله زاویه بسیاری با اسلام اصیل دارد. 

حجت الاسلام ایزدهی اذعان کرد: اجساد مسلمان و غیرمسلمان را آلات بازی قرار دادن، مثله مثله کردن انسان ها و تکه تکه کردن بدن ها، صلح با دشمن و ... از اموری است که نه در فقه شیعه و نه در فقه اهل تسنن هیچ جایگاهی ندارد و این افراد تنها نام فقه اسلامی را بر آن گذاشته و نتیجه آن فرار از دین و پناه بردن به سکولاریسم می شود. 

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی یادآور شد: گروه تروریستی داعش حتی کتاب فقهی تدوین شده ای ندارد که به آن استناد کند بلکه عمدتا منابع خود را از وهابیت و علمای آن گرفته و از استفتائات وهابیت استفاده می کند که حتی اهل سنت نیز با این احکام مخالف است و در برابر آن موضع می گیرد لذا این گروه تازه کار که هنوز شکل نظام مند به خود نگرفته، اسم و سایه ای از اسلام با خود همراه دارد اما عملا خلاف آیات و روایات شیعه و سنی عمل می کند و در حقیقت به دنبال استفاده ابزاری از دین برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود و رسیدن به اهداف است. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عکسی عجیب از نمازجمعه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ب.ظ

این تصویر را از سایت مصلای نمازجمعه بابل برداشتم به جهت قبله دقت کنید!


  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسم دلدادگی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۹ ق.ظ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یادواره شهدای روحیه بابل در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ق.ظ


سومین یادواره شهدای مدرسه علمیه روحیه بابل، پنج شنبه 13 آذر ساعت 19 در مدرسه حجتیه قم برگزار می شود.

نخستین مراسم گرامیداشت این شهدا با سخنرانی حجت الاسلام عبدالکریم مازندرانی و آقا محمود شیرافکن همراه بود.

سخنرانی مراسم سال گذشته نیز بر عهده خطیب شهیر کشور حجت الاسلام نقویان بود که خود از دانش آموختگان این مدرسه علمیه در بابل است.

سخنران مراسم امسال حجت الاسلام گرجیان است.

البته حجت الاسلام شفیعیان به عنوان مجری – سخنران، مدیریت اجرای مراسم را برعهده دارد.

حجت الاسلام رضا حیدریان مدیر سابق مدرسه روحیه، قاری قرآن مراسم است و برادر خوبمان آقا کرامت هم مداحی را برعهده دارد.

فیلم کوتاه با جماعت، ساخته هادی نادری از طلاب مدرسه روحیه و یک کلیپ از خاطرات حجره نشینی مدرسه روحیه ساخته امیرحسین عبدی نمایش داده خواهد شد.

تجلیل از حجت الاسلام محمود کیا، روحانی آمر به معروف بابلی که در راه احیای امر الهی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و نیز تجلیل از پدر شهید سید محمد حسینی مدافع افغانستانی حرم از دیگر ویژه برنامه های این مراسم خواهد بود؛ انشالله.

با توجه به محدودیت های موجود، این مراسم صرفاً ویژه طلاب مدرسه روحیه و خانواده های محترمشان است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرزند شهید و لشکر یزید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ


شما فرزند شهید، شما تاج سر ما؛ اما اگر با پای خودت رفتی و به سپاه یزید پیوستی تکلیف ما با تو مشخص است. مگر در لشکر عمرسعد، کم جانباز و خانواده شهید بودند که عزم قتل امام خویش را داشتند؟

شما آقازاده، شما نور چشم همه؛ اما معیار حق و باطل، اسم و رسم و نسب نیست.

شیعه یکبار گوش یک فرزند شهید را کشید که اتفاقاً آقازاده که چه عرض کنم، امامزاده بود و همین یک گوش کشی برای همه تاریخ کفایت می کند که معیارها را قاطی افراد نکنیم. جعفر کذاب، فرزند امامی شهید بود که منفور ابدی روزگار شد.

ما یک بار واحدهای انزجار از مخفی شدن پشت شهدا را در فتنه 88 پاس کرده ایم.

فرزند شهید تاج سر ماست، تا زمانی که پا جای پای پدر شهیدش بگذارد؛ نه آن که بخواهد مثلاً با قانون شکنی و تقلّب، جیبش را پر کند و عرصه را که تنگ دید، ننه من غریبم بسراید!

این حناها رنگی ندارد برادر من؛ جمع کن این بساط ترحّم برانگیز را آبجی!

من صدها خانواده شهید را می شناسم که خدا می داند ذره ای چشم داشت به دست فرد یا نهادی ندارند. آنها طرف معامله خود را خدا می دانند نه این که مدام هوار بکشند بابای همیشه خوب ما را بدهید اگر ندادید پس لطفاً در ازایش سهمیه های ما را بدهید.

شأن خاندان بلندمرتبه شهدا بالاتر از این باج ستانی هاست. خدا می داند هر چه که نظام برای شهدا و خانواده هایشان گذاشته وظیفه اش بوده و کم هم گذاشته؛ زندگی و آبرو و عزت ما مدیون شهداست؛ این سهمیه های بی مقدار در برابر عظمت شهدا و غربت خانواده های بی ادعایشان پشیزی نمی ارزد؛ اما اگر دو سهمیه اشتغال برای ده فرزند شهید متقاضی وجود داشته باشد و یکی بخواهد وسط این ده نفر، معلق بازی در بیاورد کارش خلاف قانون و بی شک منافی با راه و منش شهید است.

مطمئن باشید پدر شهید شما هم جای ما باشد نمی گذارد حق فرزند شهید دیگری را با پارتی و توصیه از ما بهتران بالا بکشید. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بالاترین نمره قبولی عزاداری از آن کیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۱ ب.ظ


معیارهای باطنی برای ما قابل کشف نیست. تنها خداست که از نیّت ها و درون انسان ها با خبر است. اما اگر قرار باشد در ظاهر، برای سنجش عیار کارهایمان، ملاکی داشته باشیم می شود به برخی معیارهای نقل شده در آئین و آداب دینداری تمسک جست.

می گویند مقام مولایمان علی علیه السلام برای آن که به بالاترین مراتب معنوی برسد فقط این مانده بود که مردم سلامش نکنند. از آن بالاتر این بود که در جامعه اسلامی، برخی مسلمین حتی جواب واجب سلام او را نیز ندهند. امام مظلوممان اینگونه بالاترین مراتب قرب الهی را به دست آورد.

بر سر مبارک پیامبر ما نیز در راه ترویج دین و دعوت به نیکی، زباله ریختند و دندان نازنینش شکستند و ...

این گونه است که در باور ما این مضمون شکل گرفت:

هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

حالا اگر ما باشیم و ملاک هایی که بر اساس ظاهر در دین ماست باید بالاترین نمره قبولی عزاداری امسال اباعبدالله را به یک خانم بدهیم. خانم بهاره رهنما که مزد خدمتش به آستان امام عشق، توهین و تهمت بود.

دوستان مبلّغ ما حتی در بلاد کفر هم که خیمه عزا به پا می کنند مورد تکریم و احترام مردم غیر مسلمان قرار می گیرند. آن وقت این جا در قلب کشور اسلام، بانویی که به رسم دلدادگی، ساعتی را به عرض ادب به ساحت امامی غریب و طفلان سرگشته او اختصاص می دهد مورد وهن مسلمانی شناسنامه ای و قلمی هرزنویس قرار می گیرد که می خواهد با ترشحات ذهن آلوده اش دامان نجابت را مغشوش کند. به راستی مزدی که در عزاداری امسال نصیب خانم رهنما شد را چگونه می توان اندازه گرفت؟ دوستان ما صفر و صدی به مسئله نگاه نکنند. نروید دنبال آن که این خانم فلان جا فلان حرف را زده و پوشش او آن جا این طور بوده و ... هیچ یک از ما کامل و صد در صدی نیستیم و همه نیاز به اصلاح و کمال داریم.

باید به حال خانم رهنما رشک برد که لایق بود و ترکشی از جبهه سیاه و لجنزار شمرها و عمرسعدها هم سهم او شد. او لایق این مرتبه از قرب بود که مثل شیر ایستاد و گفت به کوری چشم یزیدیان، تا آخر عمر در خیمه اباعبدالله مقتل می خواند و به یاد طفلان عطش به سوگ می نشیند.

اگر اشتباه نکنم درباره آیت الله خوانساری نقل شده که اواخر حیاتش گفت: به این هشتاد نود سال عمرم که نگاه می کنم برای آن دنیا سرمایه ای جز روضه اهل بیت علیهم السلام ندارم.

مال و مقام و شهرت و علم و ... شاید ماندنی نباشد؛ اما مدال خادمی اهل بیت افتخار و ثروتی ابدی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک نفر گوش دولت پاکستان را بکشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ب.ظ


کشور دوست و برادر سابق، پاکستان سال هاست که مشی برادری خود با جمهوری اسلامی ایران را کنار گذاشته است.

تربیت نیروی متخاصمی به نام طالبان، نخستین نمود علنی از رفتار غیرمتعارف دولت پاکستان بود که سعی می کرد نفوذ ایران را در منطقه کاهش دهد.

ناامنی این سال های مرزهای جنوب شرقی نیز از بی رغبتی دولت پاکستان برای مقابله با گروهک های تروریستی مستقر در نقاط مرزی آن کشور حکایت دارد.

چند سالی است که منطقه شیعه نشین پاراچنار، در محاصره وهابیون خبیث قرار گرفته است. هر از گاه تعدادی از شیعیان مظلوم به دست آنان اسیر شده و اندکی بعد، سر و دست و پای بریده شان تحویل خانواده هایشان می شود.

دولت پاکستان به راحتی چشم بر این وقایع تلخ فرو بسته است. دولت جمهوری اسلامی نیز به دلایلی حاضر به حمایت علنی از مردم مظلوم این منطقه نشده است.

شیعیان پاراچنار گاه به تضرع از بسیجی های ایرانی می خواستند که لااقل به آنها جنگیدن و دفاع از خود را آموزش دهند.

اکنون سپاه غیورمردان بسیجی پاراچنار برای نجات مردم این خطه آماده شده است. درست در وقتی که قرار است اقتدار شیعه به نمایش درآید دولت پاکستان ارتش را به پاراچنار گسیل کرده تا مانع دفاع شیعیان از خودشان بشود!

عجیب است دولتی که مدعی التزام به مبانی اسلام است چگونه مردم بی گناه خود را به لبخند سیاه آل سعود و آمریکا می فروشد.

به نظر دیگر وقتش رسیده که دستگاه دیپلماسی دولت و مراکز دینی، دولت پاکستان را متوجه اشتباه خودش ساخته و برای دفاع از کیان تشیع وارد عمل بشوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیروزی جنبش مطالبه گری در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ


مجتبی موقر یکی از فعالان برجسته فضای مجازی و حقیقی! شهرستان بابل است که به رغم انتقاد از شیوه امر به معروف و نهی از منکر حسین منصف، عضو منتقد شورای شهر بابل، طی یادداشتی در وبلاگ اتاق سی، شهرداری را ملزم به پاسخگویی در قبال عملکرد خود دانسته و عدم حضور شهردار یا نمایندگان او در مناظره با منتقدان را به منزله یک پیروزی برای جبهه عدالت خواه شهر توصیف کرده است:

پیروزی جنبش مطالبه گری در بابل

پس از مدتها کش و قوس بین شهردار و برخی از مدیران ارشد شهرداری بابل با جناب آقای حسین منصف قرار شد به دعوت انصار حزب الله بابل جلسه پرسش و پاسخ و مناظره ای فی ما بین این دو جریان و در محل این مجموعه برگزار گردد که در نهایت این جلسه تشکیل شد اما بدون حظور طرف مقابل اقای منصف! البته در اینکه این عدم حضور؛ خود؛ به عنوان شکست آنها گردیده است؛ شکی نیست اما دلیل بر آن نیست که شکل عمل آقای منصف مورد تایید باشد!!! اما محتوی دعوی ایشان کاملا به حق و بجا بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر که غمش را خرید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ق.ظ


به چهره معصوم این دختر نگاه کنید. به او نمی آید که بیشتر از دو سال داشته باشد. ناز و قشنگ نگاهمان می کرد. کمی که گذشت، حیرت را می شد در صورتش دید. انگار برای او عجیب بود چه شده که یک دفعه مردم دورش جمع شده اند؛ به نوبت در آغوشش می کشند، او را می بوسند و به آرامی اشک می ریزند ...

یکی گفت بچه را ببرید عقب تر، می خواهند در تابوت را باز کنند. مباد که پیکر خونین پدر را ببیند.

اسمش سانیه بود. پدر سانیه، سید زاهد حسین نقوی، مدافع پاکستانی حرم بود که دیروز عصر روی دوش جماعت ایرانی و پاکستانی و افغانستانی و آفریقایی، تا آخرین منزل دنیا، تشییع شد.

سید زاهد، جوان بود و سه کودک خردسال داشت. کودکانی که در شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها روی خاک و گل مزار پدر نشستند، به آهستگی اشک ریختند و دل ما را آتش زدند.

شمار شهدای مدافع حرم قم به 28 رسید. قافله عشق، همچنان رهرو می طلبد. هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یکشنبه هسته ای در بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۲ ب.ظ


اگر چه کامران غضنفری، شهرتش را مرهون پژوهش بی بدیل خود در موضوع جام زهر و انتشار کتاب راز قطعنامه است؛ اما این محقق و نویسنده پرآوازه کشور حرف هایی ناب هم از پشت پرده مذاکرات هسته ای ایران با سردمداران کشورهای زیاده خواه دارد که بسیار شنیدنی است.

ناگفته های توافقات هسته ای و نقد و بررسی مستند مذاکره با شیطان را می توانید یکشنبه 9 آذر بعد از نماز عشا در مسجد ولایت بابل از زیان کامران غضنفری بشنوید. جلسات هفتگی انصار حزب الله و موضوعات چالشی آن همراه با پرسش و پاسخ بوده و شرکت در آن برای عموم آزاد است.

شعری زیبا از علی رضا قزوه را به برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در این جلسه به یادماندنی تقدیم می کنم:

یک بیشتر است یا سیصد؟

چقدر بازی دشواری بود

در آلماتی دو داشتیم دو بر یک می بردیم

که داور انگلیسی نگذاشت

در آلماتی یک

یک بر یک شده بودیم

در بغداد

صفر بر صفر

حتی در مذاکرات اردوغان و سیلوا با ما

دو هیچ به نفع ما شده بود

وقتی که با ننه اشتون مذاکره می کردیم آن روزها

با کدخدا که بستیم

بازی ناگهان شش بر یک به نفع کدخدا شد

بی دعوت به نیویورک که رفتیم

بازی ۲۱ بر یک

به نفع آنان شد

ده امتیاز به خاطر یک صندلی

و بعد سه روز مذاکرات نفس گیر

سی و پنج بر یک

فقط تیر دروازه را اشتباه گرفته بودیم.

آنها گل می زدند

ما لبخند می زدیم

آنها گل می زدند

ما به آنها پنالتی تعارف می کردیم

سوار بنز شدیم

سندش را به ما نشان دادند

گفتند تک چرخ بزنید

به شرط آن که فقط یک چرخش بچرخد

گفتند بوق بزنید

به شرط آن که صدایش بیرون نرود

دنده عوض کنید

اما در حالت پارک

 گفتند می توانید برای یک برنامه

با اجازه ی ما

در بنز خودتان لم بدهید

گفتند با اجازه ما می توانید حتی به آینه ی بغل نگاه کنید

گفتند با اجازه ی شورای امنیت

می توانید در آینه ی عقب به مدت دو تا سه دقیقه خیره شوید و لذت ببرید

بنا شد نتیجه را کلاه قرمزی اعلام کند

و ناگهان کلاه قرمزی گفت:

ما برده ایم !

داور گفت آنها برده اند

ننه اشتون خندید و رفت در آغوش کری

کری گفت ما برده ایم

اسرائیل گفت ما آن یک گل را قبول نداریم

کلاه قرمزی گفت:

یک از سی و پنج بزرگتر است

پس ما برده ایم

و پسرخاله اعداد را در هم ضرب کرد و گفت:

گاهی اگر خدا بخواهد

یک بزرگتر از سی و پنج خواهد شد

ناصر می گوید:

در فردو به دستشویی نمی توان رفت

وگرنه بازی سی وشش بر یک می شود

در اراک آب معدنی نمی توان خورد

وگرنه سی و هفت بر یک می شود

بناست پول ها آزاد شوند

تا پول بیفتک و شاتوبریان ۲۵ بعلاوه شش شود

بناست پنج درصد از تحریم ها کم شود

به بهای حذف دو تا بیست درصد

در متن انگلیسی بناست

تمام پاز ها تبدیل به پز شود

فیل ها تبدیل به بز

تمام آب های سنگین

آب هویج شوند

لطفا برای پسرخاله دست بزنید و صندلی بیاورید

در نیویورک

دو صندلی

در شورای حکام و امنیت

سه صندلی

یک فرهنگ انگلیسی دانش آموز

برای لحظه های امضا

یک فراک قرمز برای پسرخاله و کلاه قرمزی

یک کلاه برای بابانوئل

بناست بازی هر شش ماه ادامه داشته باشد

هر شش ماه شش گل

به حساب شش بعلاوه ی شش می ریزند

تا پنجاه سال

و آخرش بازی را

سیصد بر یک اعلام می کنند!

آن وقت کلاه قرمزی خواهد گفت:

یک بیشتر است یا سیصد!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل و حاشیه های پررنگ تر از متن!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۳ ب.ظ


زیگزاگ رفتن، یکی به نعل و یکی به میخ زدن، نان به نرخ روز خوردن، مصلحت اندیشی و محافظه کاری و ... القابی است که اگر به هر کسی بچسبد یقین دارم به محمد مهدی آقاجانی نخواهد چسبید. آنهایی که محمد مهدی را می شناسند به خوبی شهادت می دهند که این فرزند دلاور سردار شهید اسلام، تمام جوانی اش را از قبل از دوره دانشجویی تا الان که هنوز شغلی در خور توان و جایگاه خود پیدا نکرده، بی ادعا و بی منّت، وقف طریقت ناب عدالت طلبی و احیای ارزش های دینی کرده است.

محمد مهدی که از دیرباز هم با حسین منصف پیوندی فکری و معنوی داشته و هم شهردار جوان شهر را به خوبی می شناسد – والبته این مراوده سوءظن هایی را هم در روزهای اخیر نسبت به او در برخی اذهان دامن زده است -  از زاویه نگاه خود با همان صراحت و شفافیتی که خواسته یا ناخواسته به وصف باطنی او بدل گردیده، به خبرسازترین رویداد سال93 بابل یعنی ماجرای اعتراض منصف به فرهاد عسکری، شهردار شهر حاشیه ها پرداخته است.

برآیند این صراحت لهجه به یقین در همدلی بیش از پیش چهره های شاخص عدالت خواه در دیار مؤمنان مؤثر واقع شده و جبهه عدالتخواه شهر را در موضع مطالبه گری خود تقویت خواهد کرد. یادداشت فرمانده سابق پایگاه مقاومت شهید بزاز،
مسوول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه ساری و دبیر جبهه ایمانی بنیان مازندران را حتماً بخوانید:

آشنایی پردردسر!
بیش از 15 سال است که حاج حسین منصف را می شناسم و خمس این سال ها با شهردار بابل نشست و برخاست داشته ام. شاید همین میزان کم آشنایی پردردسر دلیل خوبی باشد برای نگاشتن این وجیزه که نمی دانم چقدر راه گشاست.
شاید بهتر باشد پیش از هر حرف و سخنی چند شهادت بدهم: هیچ گاه از حاج حسین منصف حرفی برخلاف تقوا و برخاسته از هوای نفس ندیده و نشنیده ام، شاید همین یک دلیل برای ثبت ارادت به ایشان کافی باشد و الا حاج حسین آزاده، حسن ها در وجود دارد و همیشه پای ثابت برنامه ها و طرح های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مان بوده است.
فرهاد عسکری را هم جایی خارج از ساختمان فسادزده و بوروکراسیته شهرداری شناخته ام؛ در میان هیات و پایگاه بسیج و تجمع های انقلابی. فردی ساده، بی تکلف و برخلاف همکاران سابق و شاید آینده اش خاکی و مردمی که نقش او را در فعل و انفعالات فرهنگی مثبت بابل بیش از روسای اداراتی می دانم که سال هاست نام و نان فرهنگ را مختص خود می دانند.
اغلب اعضای شورای شهر را هم می شناسم و ساده بگویم که دل خوشی از اکثریتشان ندارم و برای رای نیاوردن غالبشان تلاش کرده ام!(باشد که مرضی خداوند متعال قرار گیرد!)
شاید همین آشناییت های کم و بیش باعث شده تا دوستان خوش انصافم! انتظار داشته باشند تا موضعی انقلابی! اتخاذ کنم و در میان معرکه، کتم را بر سر بچرخانم و مثل قداره کش ها نفس کش بطلبم برای ادای فریضه ی عدالت خواهی!
هرچند در بدو بروز این ماجرا در پیامکی مختصر نظر خود را به شهردار و منصف عرض کردم (بماند که هر دو بزرگوار به گوش نگرفتند و راه خود را رفتند) ولی به درخواست برادرم سیدحمید مشتاقی نیای عزیز در این چند سطر اشاره ای اندک می کنم تا شاید ادای دینی باشد به اقامه عدالت!

دوستان، حاج حسین را حاج کاظم آژانس شیشه ای خوانده اند. تعبیر بجا و صحیحی است. حاج کاظم در مقابل ظلم و بی عدالتی نهادینه شده در جامعه می شورد که امری مقدس و ستودنی است. ولی فراموش نکنیم کار حاج کاظم خلاف قانون بوده و هست! ولی آیا این کار خلاف قانون مقدس دلیل بر پاک نمودن صورت مساله و تبرئه خاطیان می باشد؟ جواب مشخص است و منفی.
منصف بر بی عدالتی نهادینه شده در شورای شهر و شهرداری که بخش اعظم آن میراث حضرات شهردار و شورای پیشین و بخشی حاصل عدم تسلط کامل مهندس عسکری بر شورای شهر فعلی و بدنه شهرداری است شوریده ولی از راهی اشتباه. بی انصافی است اگر این اشتباه را بر سابقه درخشان و پربرکت و نیت خالصش نبخشند و او را روانه ی بازداشتگاه و زندان کنند.
نحوه نادرست مطالبه عدالت یکی از بزرگترین آفات آن است. در همین ماجرای اخیر هم شاهد بوده و هستیم که اصل حرف، گم شده و مسوولین با بهانه های مختلف از پاسخگویی طفره رفته اند و سوال ها به پشت گوش انداخته شده و حاشیه ها طبق معمول از اصل پررنگ تر گردید.
مطالبه و سوال از شورای شهر و شهرداری به بهانه ی غیرقانونی بودن حرکت، فراموش شد. هرچند به شخصه برگزاری مناظره را امری بیهوده می دانم و این وظیفه ی روابط عمومی شهرداری و شورای شهر است که حداقل پاسخی مکتوب به پرسش ها و شبهات و انتقادات وارده صادر نماید. شهردار را آنقدر منطقی و موجه یافته ام که مطمئنم به زودی به تمامی شبهات و انتقادات پاسخی شفاف می دهد و در مقابل خطاهای سهوی پیش آمده نیز با همان سادگی لهجه ی خود عذرخواهی می کند. هنوز هم او را بهترین گزینه برای گرداندن امورات اجرایی و خدماتی شهر می بینم و همچنان بزرگترین ایراد ایشان را عدم حضور در جلسات مردمی به عنوان پاسخگو و متکلم می دانم(با این حال ایشان هنوز یکی از در دسترس ترین مسوولین استان و شهرستان هستند.)

پاسخگویی، وظیفه ی مسوولین است و حق شهروندان و امیدوارم این قرعه بعد از شهردار به نام سایر مسوولین شهرستان بیفتد. (راستی از فرمانداری بابل چه خبر؟!)
هرچند عده ای بگویند ما وامدار ایشان هستیم و زبانمان در مقابل ایشان سنگ گرفته است! خدا خوب می داند که شهردار بابل چیزی فراتر از سایر تشکل های فرهنگی شهرستان به پایگاه شهید بزاز و سایر تشکل هایی که بنده حقیر در آن خدمت کرده ام نداده، مگر با تصویب شورا و دستور کتبی آن. تمام حرف های غیرمنصفانه دوستان سابق را هم به حساب هیجانات قدم های اول عدالتخواهی شان می گذارم و امیدوارم در این راه که در آن نوپا و تازه وارد هستند قدری بیشتر تقوا به کار بندند.

تمام نقدها و گله های ما از حسین منصفی که حالا عضو شورای شهراست بماند برای آینده. دوستان جدید حاج حسین منصف را هم مثل ایشان محترم می دانم ولی امیدوارم جنس دوستی شان از جنس دوستی خاله خرسه نباشد و آنچه که به دنبالش هستند همان عدالت ناب باشد و نه به کرسی نشاندن رای و نظر و خواست درونی خود با استفاده از جایگاه حاج حسین.

التماس دعا. محمد مهدی آقاجانی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فیضیه از نگاهی دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ب.ظ

شیخ نشسته بود و می خواست چند لقمه غذا بخورد که گربه ای از راه رسید و تکه ای نان و پنیر هم سهم او شد.



شیخ خواست لقمه دیگری بردارد که گربه قبلی، سوتی زد و یکی از بستگان سببی اش را خبردار کرد ...



شیخ هم غذایش را دو دستی تقدیم آنها کرد و نتیجه گرفت که دیگر در ملأعام صبحانه نخورد!


  • سیدحمید مشتاقی نیا

نترسید، مردم گازتان نمی گیرند!!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ


به گزارش شلمجه نیوز از بابل، محمدحسین منصف عضو جنجالی و معترض شورای شهر بابل دوباره مسئولین شهر را به مناظره فراخواند و از ما خواست متن زیر را انتشار دهیم.

مردم گازتان نمیگیرند؟!

منصف که خود عضو شورای شهر است اما هیچ یک از اعضای این شورا وی را همراهی نکردند و جالب است در این باره اصلا واکنشی هم نشان ندادند و ظاهرا سکوت کردند!

منصف نوشت:
سلام بر شهید و شهادت
خیلی از حرف ها و اسناد برای گفتن و نشان دادن دارم اما به احترام شهدا سکوت میکنم و بار دیگر همه افراد مرتبط با این موضوع را دعوت به مناظره میکنم و از آفای فرماندار و نمایندگان بابلی مجلس میخواهم بر این مناظره نظارت کنند و این بار علاوه بر شهرداری و مسئولین آن اعضای شورای شهر بابل نیز حضور داشته باشند تا حق و باطل در حضور مردم عزیز معلوم گردد. لطفا از مردم نترسید و صادقانه و رودرو با آنان گفتگو کنید. مردم گازتان نمیگیرند . مردم همان کسانی هستند که موقع انتخابات در بدر دنبالشان میگشتیم تا به ما رای بدهند. ولی الان از رودرو شدن با آنان در یک مناظره میترسیم.
از خدا بترسیم و در همین دنیا خود را محاسبه کنیم که دادگاه الهی در پیش است.
محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل

منبع: شلمچه نیوز

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حفره های نظارتی حوزه را جدی بگیرید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ق.ظ


چندی پیش مطلبی را با نگاهی تردیدآمیز نسبت به سوابق حوزوی یک دکتر دامپزشک، که ناگهان معمم شده و پستی فرهنگی را در شرکت ملی نفت ایران دریافت کرد، منتشر نمودم. در آن مطلب از مسئولان محترم نظارتی حوزه خواستم بی اعتنا به نسب فرد مذکور، نسبت به پیگیری این مسئله و مقابله با حفره های نظارتی اقدامی جدی بنمایند.

به تازگی یکی از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه متنی را به قسمت نظرات مطلب فوق ارسال کرد که نشان از ردّ سابقه حوزوی فرد مورد اشاره داشت:

سلام علیکم. بهترین ناظر بر روحانیت، شما مومنین که عامل به «تکلیف مبارک امر به معروف و نهی از منکر » هستید، می باشید.

حقیر بعد از اطلاع از طریق آشنایان جناب آقای احمد مجیدی نسب دکتر دامپزشک محترم و مراجعه به سایت های خبری و وب سایت خود جناب دکتر دامپزشک و مشاهده درج تصویر پدربزرگوار ایشان (که روحانی هستند) بجای تصویر خود دکتر، در دیداری به عنوان "دیداراحمدمجیدی نسب با علامه جوادی آملی حفظه الله" وخواندن کامنت های انتقادی در ذیل خبرهای مربوط به آقای دکتر دامپزشک، با این مضمون که شما هیچ سابقه حوزوی ندارید وعدم ارائه اسناد ایشان در پاسخ منتقدین، به صورت جدی پیگیر رسانه ای و مراکز مربوطه حوزوی شدم.

تا کنون همگی مراکز مسئول، عدم مشاهده سابقه حوزوی او را تأیید کردند واز قضای روزگار از نزدیکان ایشان( که خود جزء ناظرین رسمی ومشترک بین نظام مقدس ج.ا.ا. و حوزه، بر روحانیت معزز هستند ) نیز انگار اظهار بی اطلاعی از وجود چنین سابقه ای کردند.

از همه عجیب تر رسانه های مدعی شفاف سازی هستند که این یک قلم را از روی علم ندیدند؟! ظاهراً از جنس حقوقی هایند نه از جنس سر.....ها. خدا به فریاد این ملت مواجه با آشنایان از گریزگاهای حقوقی و قانونی برسد!

  • سیدحمید مشتاقی نیا