اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

حاشیه ای بر یادواره شهدای شهرستان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ


صبح پنج شنبه، هفتم اسفند نود و سه، مراسم باشکوهی برای بزرگداشت یاد و نام شهدای افتخارآفرین شهرستان بابل با حضور آیت الله خاتمی در مصلای نمازجمعه این شهر برگزار شد که به نوبه خود از تلاش گران این عرصه و عزیزان گمنامی که برای برگزاری چنین مراسمات زیبنده ای هر ساله در تلاش و تکاپو هستند تشکر می کنم. حققیت آن است که برای شهدا هر چه کار کنیم، بی اغراق کم گذاشته ایم.

این چند خط مقدمه را نوشتم تا خدای ناکرده از آنچه می نویسم سوءتفاهمی برای کسانی که دست اندرکار این یادواره بوده اند پیش نیاید.

در نکوداشت یاد و نام شهدا و ایثارگران، سه اصل کلی را نباید از نظر دور نگاه داشت:

1-      یاد شهدا را باید زنده نگاه داشت؛ هم برای ارتقای سطح معنوی و فرهنگی جامعه، هم به منظور مانور وحدت اجتماع مسلمین، هم به کوری چشم دشمن و ...

2-      محفل شهدا، مجلس ترحیم نیست. یعنی باید کوشید تا راه و هدف شهید را برای الگوگیری همه آحاد جامعه و ایجاد پویایی معنوی و انقلابی در نسل جدید انقلاب تبیین و تشریح کرد.

3-      بهترین راه برای ترویج راه و سیرت شهیدان، ایجاد انس با شهداست. تحقق این مهم در گرو برگزاری مراسماتی است که دل ها را به حال و هوای پاک دوران دفاع مقدس، معطر ساخته و عقل و احساس مخاطب را با وجود نورانی شهید پیوند بدهد.

سال ها پیش این نگاه را برای رزمنده بزرگواری که مسئولیت پایگاه یکی از روستاهای نسبتاً دور شهرستان را بر عهده داشت بازگو کردم. یکی دو ماه بعد ماجرایی را برایم تعریف کرد که جالب بود. می گفت مراسمی به یاد شهدای محل برگزار کرده و بر اساس عادت هرساله، منتظر سخنران محترمی بودند که از شهر تشریف بیاورد. صبرشان به طول انجامید و حوصله مخاطب به تنگ آمد. این بنده خدا چاره ای ندید جز آن که پشت تریبون رفته و تا آمدن سخنران، فی البداهه به بیان خاطرات خود از شهدای روستا بپردازد. سخنران هم رسید و صحبتی کرد و فاتحه ای گرفت و رفت؛ اما حلاوت آن خاطرات دست و پا شکسته چنان به دل مردم نشست که هر وقت او را در کوی و برزن می دیدند تقاضا می کردند تا باز هم دور هم بنشینند و از شهدا برایشان خاطره ای بگوید.

البته تأکید بر این نکته خالی از لطف نیست که خاطره گویی دفاع مقدس باید به صورت هدفمند و سازنده باشد.

الغرض؛ ضمن آن که برگزاری مراسمی بزرگ و سراسری برای نکوداشت یاد شهدا، کاری بایسته و مؤثر است چه زیباست در حرکتی ابتکاری، یک بار هم اعلام شود که در فلان تاریخ، با هزینه یک مراسم بزرگ، صد شب خاطره کوچک و خودمانی در صد نقطه شهرستان به یاد شهدا برگزار خواهد شد. این گونه در یک شب می توان عَلَم شهید و رایحه شهادت را در بسیاری از نقاط شهر پراکنده ساخت. تجربه ثابت کرده که محافل جمع و جور و با صفا و بی آلایش، دل پاک و فطرت زلال جوان ها را بیشتر و بهتر صیقل داده و آنان را به راه و رسم فرهنگ ایثار و شهادت نزدیک تر می سازد. این هم یک نوع نگاه، امتحانش ضرر ندارد. گاه باید به رسم سنّتی و کهن عرصه تبلیغ، منبر و تریبون معارف دین را به میان مردم برد و دایره مخاطبان صدای حق و حقیقت را این گونه وسعت بخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دادستان محترم وی‍ژه روحانیت بخواند

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ

دو سه سال پیش خدمت یکی از سرداران ارشد سپاه که مدتی است مقیم قم شده بودم و از خاطرات جوانی اش می پرسیدم.

او اهل یکی از کوره دهات های منطقه کیاسر ساری بود که منطقه شان از کمترین امکانات رفاهی نصیبی نداشت.

جالب بود که این جوان روستایی در سال چهل و یک در آن منطقه با جزیی ترین مسائل مربوط به انقلاب به اصطلاح سفید شاه و ... آشنا بود. علتش را پرسیدم. گفت: روحانی جوانی برای ایام تبلیغ به روستای محروم و دورافتاده ما آمده بود و چراغ انقلاب را در دل پر شور ما روشن ساخت.

اینها را که گفت ناخودآگاه این تعبیر را به کار بردم که امام رحمةالله علیه چه تبحری در اداره جنگ نرم داشت.

آن جوان روستایی با همان علقه ای که از دم آن طلبه بی نام و نشان نسبت به نهضت امام پیدا کرد در سال های دفاع مقدس به رزمنده ای دلیر و تأثیرگذار در میدان جنگ تبدیل شد؛ به رده های نخست فرماندهی رسید و آخرین سمتش جانشینی نیروی زمینی سپاه بود.

واقع امر همین است که باید هر طلبه را یک رسانه دانست. نه فقط از باب منبر که در طول سال با توجه به مراودات گسترده طلاب و روحانیون با لایه های مختلف جامعه، این قشر یکی از تأثیرگذارترین رسانه های سنتی در جامعه اسلامی محسوب می شوند.

خوب است دادگاه ویژه روحانیت با توجه به رسالت و جایگاه خطیری که داراست از این منظر نیز به فعالیت های خود نگاه کند.

مبادا حتی یک قاضی ویژه احساس کند که ناظم حوزه های علمیه است و همه باید در مقابل امر و نهی اش بله و چشم بگویند و ...

وجود ابهام و ظنّ و گاه بغض نسبت به برخی رفتارهای فاقد توجیه می تواند آسیب هایی جبران ناشدنی را نسبت به جزیی از بدنه نظام وارد کند. دادگاه ویژه باید بپذیرد که با توجه به محدوده مراجعاتش، علاوه بر جایگاه قضایی، نقشی فرهنگی نیز در مناسبات جاری در فضای نظام اسلامی داراست.

این حقیر امیدوار است اتفاقات اخیر در حوزه علمیه و رفتار دادگاه ویژه در حبس بیش از یک هفته ای جمعی از طلاب بسیجی فارغ از حب و بغض های فردی بر اساس تدبیر الساعه ختم به خیر بشود.

توضیح بیشتر را در متن قبلی که چند روز پیش در وبلاگ داده ام، منتشر کرده ام. والسلام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شب شیدایی بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۳ ب.ظ


در شب شهادت بانوی طهارت و عصمت، مراسم دسته روی هیئت فاطمة الزهرای شهرستان بابل که همراه با تشییع یکی از شهدای گمنام دفاع مقذس بود، خیابان های شهر را رنگ و بوی فاطمی بخشید.

در امور فرهنگی و البته سیاسی، تجربه ثابت کرده است که فارغ از کثرت و قلت نفرات، هر تفکری که بتواند بر فضای موجود غلبه کرده و محیط را تحت تأثیر قرار بدهد بر افکار و آرای دیگر پیروز خواهد  شد. اندیشه حق باید هماره در گوش جامعه طنین انداز باشد که گفته اند فذکّر ان نفعت الذکری.

اگر دلمان می خواهد عطر معارف اهل بیت را در شهرهایمان ببینیم باید رنگ و چهره شهر را به خلق و خوی مطلوب اهل بیت دربیاوریم. هر فضایی را که از یاد خدا و رهروان طریقت الله خالی بگذاریم خانه شیاطین خواهد شد.

به همه دست اندرکاران بی نام و نشان و بی ادعای هیئت فاطمة الزهرای بابل که رایحه ایام فاطمی را در خیابان های شهر پراکنده ساختند، دست مریزاد می گویم. از برادران عزیز سپاه، سردار ملکی و همه بزرگوارانی که اهتمام ورزیدیند تا شهید گمنامی که قرار است در شهر دیگری به خاک سپرده شود، ساعاتی میهمان جان و دل مردم شهرستان بابل باشد نیز باید تشکر کرد. اجرشان با بزرگ شهیده مفقودالاثر عالم اسلام، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راهکاری برای برهنه نشدن در هیئت ها!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۰۹ ب.ظ

عقیق: حاج علی قربانی، مداح محبوب خیلی از هیئتی های تهران است. ادب و سواد این ذاکر اهل بیت مثال زدنی است. او از راه مداحی ارتزاق نمی کند و دفترخانه دارد و علاوه بر این دروس حوزوی را تا درس خارج خوانده و با اینکه لباس روحانیت بر تن ندارد، الان شاگرد درس خارج مقام معظم رهبری است.

 

-حاج آقا شما از کی وارد عرصه مداحی شدید؟

از دوران دبیرستان زمان جنگ در آن موقع حتماً خاطرتان هست که بحث جبهه و جنگ و آن جو خاصی که زمان جبهه و جنگ بود، ما هم به تبع بقیه دوستان، با علاقه‌ای که از قبل داشتیم به این وادی کشیده شدیم.

 

شم در جبهه هم مداحی می‌کردید؟

بله، من در گردان میثم و حبیب در لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) بودم.

 

-بعد از جنگ چه کردید؟

بعد از جنگ در مدرسه آیت‌الله مجتهدی رحمت‌الله علیه به فراگیری دروس حوزوی پرداختم و الان در درس خارج حضرت آقا و نیز در درس خارج آیت‌الله مقتدایی شرکت می‌کنم.

 

-اشتهار شما در میان مداحان بیشتر مناجات‌خوان است تا نوحه‌خوان، علت خاصی داشت که این شاخه از ذاکری را انتخاب کردید؟

علتش شاید همان فضای جبهه بود ما در جبهه هم مناجات می‌خواندیم، مخصوصا مناجات شعبانیه، آن موقع زیاد مرسوم نبود فکر می‌کنم اولین کسی که جلسه مناجات شعبانیه را دائم یعنی هر سال کل ماه شعبان را مناجات شعبانیه می‌خواند جلسه ما بود و در کل من مناجات را بیشتر دوست دارم.

 

-یعنی تاثیرش را از مدح و مداحی بیش‌تر می‌دانید؟

به نظر من مکمل هم هستند و نمی‌توانیم بگوییم مناجات مستقلاً یا مداحی مستقلاً، ما هم تأسی به حاج منصور ارضی کردیم، ایشان مناجات و مداحی را تلفیق کرده، بعضی از آقایان معتقدند باید این دو از هم تفکیک شوند که من قائل به آن نیستم و معتقدم می‌توانند مکمل خوبی برای هم باشند و تاثیرگذاری بیش‌تری داشته باشند.

 

-ما شاهد بودیم چند سال اخیر حضرت آقا راجع به شاخصه‌های مدح و مداحی و در حوزه مناجات اشاره داشتند به صحیفه سجادیه خصوصا که می‌گفتند که صحیفه خود شعر آیینی است. به نظر شما چرا این شاخصه‌ها به شایستگی توسط مداحان مورد توجه قرار نگرفته است؟

بحث مفصلی را می طلبد و متاسفانه الان آن چیزی هم که بیش‌تر استقبال می‌شود شورخوانی است، انوع سی‌دی‌هایی که می‌بینید در بازار پخش می‌شود همین‌ها هستند جوان‌ها بیش‌تر به همین‌ها اقبال نشان می‌دهند، حتی برخی مداحان مطرح هم می‌بینیم که اشعاری می‌خوانند که با آنچه مقام معظم رهبری فرموده‌اند متفاوت است، من یکی از همین مداحان مشهور را دعوت کردم مراسم میلاد امام زمان(عج)، هر چه خواند از چشم و خال و ابرو و گیسو و جمال حضرت بوده، از عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی حضرت و از این که ایشان با ظلم مبازره می‌کند و امثالهم چیزی در اشعار نبود، من گله کردم چرا این اتفاق افتاده گفتند که دست من از شعر خالیست گفتم خوب اگر شما نخوانید این اتفاق نمی‌افتد. شاعر هم مجبور می‌شود، وقتی شما بخوانید او هم این شعر را می‌گوید، لذا این خلاء را باید پر کرد آن مضامینی که با اهداف انقلاب سازگار است پیام انقلاب را به شایستگی می‌تواند منتقل بکند هم به مخاطب داخلی هم بعضا تاثیرش در مخاطب خارجی را لحاظ نماییم.

این بحث را می‌توان از دو جنبه دید، یکی از جنبه خود مادح و دیگری هم آن شاعری که مداح را تغذیه می‌کند، الان در هر دو زمینه مشکل داریم متاسفانه شاعران دنبال این مضامین نیستند و به نظر من دلیلش هم به اقبال مردم برمی‌گردد یعنی الان نوعا آقایان سفارشی شعر می‌گویند، می‌‌بینند که بازار چه مطالب و مضامینی گرم است و همان‌ها را مطرح می‌کنند و می‌بینند که مستمع با اسم حضرت ابوالفضل(ع) حال دیگری پیدا می‌کند و شور و هیجان خاصی پیدا می‌کند سعی می‌کنند یک بند هم از حضرت ابوالفضل(ع) بخوانند و اینگونه به نظر می‌رسد که مداح برای خودش رسالتی قائل نیست.

من فکر می‌کنم آن‌چه الان بیش‌تر مورد نظر برخی از عزیزان است، بحث مطرح شدن و شهرت است، البته کم کاری آقایان شعرا هم هست و برگزاری جلسات خیلی می‌تواند موثر باشد هم برای شعرا هم برای مادحین و باید اشعار و مداحی‌ها و سبک برگزاری مجالس با نظر رهبر معظم انقلاب نزدیک‌تر شود.

 

-با توجه به شرایط کنونی، راهکار برای این‌که مجالس اختلاف برانگیز نباشد چیست؟

تعامل می‌تواند راهگشا باشد، درست است که عزیران نوعاً باهم دوست هستند و سلامی دارند اما نوعاً با هم ارتباط آن‌چنانی هم نداریم علیرغم این که با هم دوست هستند ولی باید باهم آسیب‌شناسی کنند جلسات و همایش‌هایی که هیات رزمندگان در طول سال برگزار می‌کند می‌تواند راهگشا باشد. در سال هم یک‌بار مادحین خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب می‌شوند، مادحین و شعرا باید انجمن‌هایی تشکیل دهند و در این انجمن‌ها تبادل نظر کنند و به قول معروف به چکش‌کاری بپردازند، البته تعدادی انجمن داریم ولی متاسفانه ظهور و بروز بیرونی ندارند.

مشکل دیگری که وجود دارد این است که هر یک از مادحین برای خود رجلی هستند و گوششان به حرف هیچ‌کس بدهکار نیست و حتی حرف پیشکسوتان را بر نمی‌تابند. حتی من بارها با آقای انصاریان صحبت می‌کردم در این‌باره، نظر ایشان هم این بود که با وجود این‌که همه می‌شناسندشان و قبولشان دارند ولی حرفش را در زمینه شعر و مداحی گوش نمی‌کنند.

 

-بهتر نیست کار را با جوان‌ترها شروع کرد؟

می‌شود که با جوان‌ترها شروع کرد و فکر می‌کنم این کار دیگر به عهده هیات رزمندگان اسلام است. برای نسل بعدی مداحان باید حرکتی را شروع کنیم، به مجموعه‌ای نیاز است که جوان‌ها را جمع کند، بالاخره رسالتی است بر گردن ما، جدیداً هم شنیدم که مجمع قدیم الاحسان در این زمینه فعالیت‌هایی دارند ولی همه این‌ها مستلزم زمان است و مجموعه‌ای که همه این‌ها بر محور آن فعالیت کنند.

 

-با وجود یک دانشکده موافقید؟

بله الان نیاز است باید مرکزی متولی آموزش مداحی باشد.

 

-با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و توصیه ایشان به تولید سبک در مداحی‌ها نظر شما چیست؟

زمانی که مرکز آموزش مداحی تاسیس شود یکی از وظایفش پژوهش و تولید سبک برای مداحان می‌شود ولی تا بخواهد راه بیافتد عمر طولانی لازم است، الان زمانی که نزدیک محرم می‌شویم دوستان مداح جمع می‌شوند و سبک‌هایی که به ذهنشان آمده را با هم تبادل می‌کند ولی باید این کار بصورت پایه‌ای و ریشه‌ای انجام گیرد و بصورت سیستماتیک نهادینه شود.

 

-در سال جاری دو چالش پیش روی جامعه هیات‌های مذهبی و علی‌الخصوص مداحان بوجود آمد، یکی بحث لخت شدن‌ها در مراسم عزاداری و دیگری راه‌اندازی بعضی از این دهه‌گی‌هایی که قبلاً نبوده، نظر شما چیست؟

درباره لخت شدن خیلی‌ها از من سئوال کردند، نظر شخصی من این است که حضرت آقا نظر خودشان را فرمودند و ما باید تبعیت کنیم البته مقداری هم باید به عقل و شعور دوستان اعتماد کرد. خودشان با توجه به فرمایشات آقا و با توجه به جوی که در جلسات وجود دارد اجازه بدهیم خودشان مدیریت کنند و هیچ الزامی وجود نداشته باشد چون تبعاتی دارد، آن‌هایی که نظر مقام معظم رهبری برایشان مهم است خودشان می‌دانند باید چگونه رفتار کنند ولی در کل این امر نیاز به زمان دارد، عمری در عزای سیدالشهدا لخت شده‌اند و سینه زده‌اند، مطمئناً به یک‌باره نمی‌توان این را از هیات‌ها جدا کرد و به مرور زمان فرمایش آقا جا می‌افتد. خود ما در هیاتمان امسال زیرپوش‌های مشکی تهیه کردیم و بین عزاداری‌ها توزیع کردیم و هیچ مشکلی بوجود نیامد، برخی فکر می‌کنند اگر لخت نشوند ارادتشان به اباعبداله ثابت نشده و آن حظّ را از عزاداری نمی‌برند و اصطلاحاً کم گذاشته‌اند، که این فکر غلطی است.

در مورد برپایی دهه‌گی‌ها یادم می‌آید 10 – 15 سال پیش عده‌ای آمدند و پیشنهاد دادند عاشورای شمسی هم بگیریم که من همان موقع با برگزاری آن مخالفت کردم ولی عده‌ای از همین مداحان برگزار کردند که با استقبال هم مواجه نشد و جمع شد و حتی عده‌ای می‌گفتند چرا دهه محرم می‌گیرید، محرم تازه از عاشورا شروع می‌شود و باید تا 10 روز بعد از عاشورا عزاداری‌ها ادامه پیدا کند. بعضی‌ها دنبال این هستند که بگویند فلان مراسم را، فلان دهه را ما اولین جایی بودیم که برگزار کردیم و این را یک افتخار برای خود می‌بینند. از حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) روایت معروفی داریم که می‌فرمایند دهه اول محرم موضوعیت دارد، دهه اول محرم و روز اول محرم روزی است که دعای جناب زکریا به استجابت رسید و روز به روز پدر من حالت و شدت حزنش بیش‌تر می‌شد تا روز عاشورا. امام زمان(عج) نیز همین‌طور. احساس شخصی من هم از برگزاری در مردم دلزدگی ایجاد می‌کند و مردم احساس کنند که شیعه تنها همین عزاداری است و چیز دیگر ندارد.

 

-به عنوان آخرین سئوال ورود هیات‌ها و مداحان را به مسائل سیاسی چقدر لازم و ضروری می‌دانید؟

باید خیلی دقت شود بی‌محابا به مباحث و جنجال‌‎های سیاسی وارد نشد که بعدا خودمان تاسف بخوریم، در جلساتمان باید نگاه کنیم و ببینیم نظر مقام معظم رهبری چیست و به تامین آن خواسته بپردازیم چون اصل آقاست و بقیه شاخ و برگ‌اند نباید به دشمن فرصت سوء استفاده از نظراتمان را داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برکتی برای انقلاب اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ


یکى از خصوصیاتى که در انقلاب ما بارز است، مطرح شدن مکررِ مضاعف نام مبارک حضرت زهرا (سلام اللَّه علیها) و نام مبارک حضرت بقیةاللَّه مهدى صاحب‌زمان (صلوات اللَّه علیه) است. این دو نام مبارک، در تمام دوران انقلاب، به مناسبتهاى مختلف، بیش از سایر معارف الهى و معارف اسلامى و معارف شیعى تکرار شده است؛ این یک پدیده است. در دوران پیش از انقلاب، نه در محافل مذهبى، نه در محیط عمومى، نه در زبان شعرا و گویندگان و خواص و عوام و دیگران، اینقدر نام مبارک زهرا (سلام اللَّه علیها) تکرار نمیشد. متدینین بودند، مجالس بود، محافل بود، گویندگان بودند، اسم مبارک هم برده میشد، اما نه اینجور، با این وسعت و با این عمق نگاه. هیچ کس هم این را به مردم یاد نداد. یعنى ما در شعارهامان، در حرفهامان، این قضیه را مطرح نکردیم. این یک پدیده‌ى الهى است، یک امرِ برخاسته و روئیده‌ى از دلها و عواطف و ایمانهاست. هیچ کس - نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب - در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» براى حملاتتان بگذارید، یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما هرچه که شما نگاه میکنید، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا از همه‌ى نامهاى مطهر و مبارک دیگر بیشتر مطرح است، بیشتر آورده میشود؛ همچنین نام مبارک حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه). این دو نام در انقلاب، به طور طبیعى، بدون دستور، بدون یک مطالعه‌ى قبلى، همین طور از دلها و از ایمانها و از عواطف روئیده است؛ این نشانه‌ى مبارکى است؛ نشانه‌ى توجه آن بانوى دو عالم، آن عنصر ملکوتىِ الهىِ بى‌نظیر در عرصه‌ى وجود از لحاظ نورانیت - بعد از پدر بزرگوار و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) - است. بعضى از اهل معنا هم این توجه ویژه را میگفتند. ما شنیدیم از بعضى‌ها که میگفتند بانوى دو عالم توجه ویژه‌اى دارند. این خیلى باارزش است، این امیدبخش است؛ ما را در دلهامان، در اعماق جانمان، به دست یافتن به اهداف نهائى، مطمئن و خاطرجمع میکند؛ گامها محکم و استوار برداشته میشود.

مقام معظم رهبری 3/3/1390

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مراسم به تعویق افتاد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۲۹ ب.ظ


مراسمی که قرار بود ظرف روزهای آینده در تجلیل از شخصیت علمی و معنوی استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله محمدی، تولیت مدرسه علمیه روحیه بابل در این شهر برگزار شود بنا به درخواست جمعی از شاگردان ایشان به تعویق افتاد.

ضمن تشکر از متولیان این مراسم که قطعاً قصدشان از برگزاری ناگهانی آن، ادای احترام و دین نسبت به ساحت منوّر آن استاد فرزانه بوده است امیدوارم فرصتی که تا تابستان آینده در اختیار این عزیزان قرار گرفته، مجالی مغتنم برای تدارک محفلی بزرگ و جامع و در خور شأن آن فقیه گمنام عالم تشیّع باشد.

جمعی از شاگردان آیت الله محمدی در قم که هر یک استادی برجسته و موفق در حوزه علمیه هستند با محوریت حجت الاسلام مقیمی که از مفاخر علمی حوزه  بابل و از ذخایر گرانسنگ عالم اسلام محسوب می شود هم اکنون با برگزاری سلسله نشست هایی درصدد غنای هر چه بیشتر محفل نکوداشت آن استاد فرزانه هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این دفعه روحانیت را الگو قرار ندهید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ب.ظ


چه کسی گفته است روحانیت همیشه باید الگوی مردم باشد؟!

گاهی وقت ها تصاویر مجالس ترحیم بالاشهری ها و از ما بهتران را که می دیدم تعجب می کردم که چرا نوع چینش فضای مراسم با مدل سنتی مجالس ترحیم متفاوت است؟ برای خودم این توجیه را می آوردم که بالاخره این افراد هم می خواهند از سبک زندگی غربی پیروی کنند و هم این که به برخی آداب سنتی جامعه پایبند باشند. جمعش مثلاً می شود این که مجلس ترحیم را در فضایی برگزار کنند که شباهتش با مجالس ترحیم مرسوم در مساجد محلات، متفاوت باشد. بسیاری از غرب زده ها اصلاً مراسم ترحیم نزدیکانشان را در مساجد برگزار نمی کنند. فضایی اجاره می کنند تا میهمانانشان روی صندلی و مبل بنشینند، گاه موسیقی غمناک پخش می کنند و ...

اخیراً با فوت فرززند حجت الاسلام فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات، که انصافاً غمی جانکاه برای بازماندگان است، در تصاویری که از مراسم ترحیم نامبرده منتشر شد میهمان ها همگی روی صندلی نشسته بودند و چینش فضای آن محفل با آن چه که مردم به طور مرسوم در مساجد برگزار می کنند فاصله داشت.

نکته این جاست که به شهادت دوست و دشمن، یکی از محوری ترین شاخصه های توجه و علاقه مردم به روحانیت، همواره ویژگی ساده زیستی این قشر و دوری از خوی اشرافی گری بوده است. مجلس ترحیمی که روحانی بزرگواری چون آقای فلاحیان برای فرزند خود گرفت از جنس جامعه ایرانی نبوده و نسبتی با خوی ساده زیستی روحانیت نداشت. امیدوارم مردم ما در چنین مواقعی از روحانیت و علما الگو نگرفته و سعی کنند به جای افراد، معیارهای اسلام و سنّت را شناخته و ملاک رفتار خود و دیگران قرار دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مطلب، دلم را آتش زد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ب.ظ

hadi-zolfaghari


شهید محمدهادی ذوالفقاری از طلاب بی نام و نشانی است که به تازگی در دفاع از حریم امامین عسکریین شهد گوارای شهادت را نوشیده است. یکی از دوستان شهید در وبلاگ دوئل، ذیل طرحی زیبا از او، اینگونه نوشته است:

طرح نوشت : گفت من زشت ام! اگه شهید بشم هیچ کس برام کاری نمی کنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم و خندید… و خندیدم … و امروز دارم دوباره می خندم! به خودم و دلمشغولیات چرندم

تکمله : از بچه های طراح هر کس دوست داره برای آقا هادی طرحی بزنه بسم الله. اینم عکساش۱ – ۲ – ۳ – ۴۵

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه بازداشت اخیر جمعی از طلاب بسیجی قم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ


چند روز پیش تعدادی از طلاب و روحانیون بسیجی حوزه علمیه به دلیل اعتراض نسبت به بازداشت طولانی مدت آیت الله " ن " از مدرّسان حوزه و نیز ایراد اتهام علنی به وی توسط یکی از مسئولان امر، دستگیر و روانه زندان شدند.

به رغم گذشت پنج روز از بازداشت این طلاب هنوز اقدامی برای آزادی آنان انجام نشده است.

این حقیر و جمعی از طلاب و بازاریان عدالتخواه قم با توجه به عدم شناخت کافی نسبت به آن استاد مورد اتهام، اگر چه در حال حاضر اعتراض میدانی نسبت به دستگیری و بازداشت او را به صلاح ندانسته و با معترضین همراهی نکرده ایم اما این تفاوت سلیقه قطعاً به معنای رضایت از برخورد ناموجّه با این دوستان انقلابی نخواهد بود.

تقارن اعتراض این دوستان با ایام سفر رئیس جمهور نیز فرصت خوبی را برای نهادهای همسو با تنها دولت چهارساله انقلاب فراهم آورد تا زمینه را برای برخورد با این جمع انقلابی و عدالتخواه مناسب ببینند. هر چند با رفتن رئیس جمهور نیز همچنان این بازداشت ها ادامه یافته است.

نکته ای که متولیان امور نظارتی و قضایی و... باید توجه داشته باشند این است که اعتراض به برخی مسائل جاری در کشور و حتی گاه اعتراض به برخی خطوط قرمز نظام، امری است که در بسیاری از دانشگاه های کشور اتفاق می افتد و تا زمانی که این اعتراضات در محدوده داخلی دانشگاه جاری است واکنشی از سوی مقامات امنیتی و قضایی به دنبال ندارد.

اعتراض حجت الاسلام جهانشاهی و علیزاده و ... به موضوع مورد نظر تنها با در دست گرفتن پلاکارد و در محدوده داخلی فیضیه قم بوده و نه در سطح شهر و خیابان، بنا بر این نمی تواند مصداق تشویش اذهان عموم و یا بر هم زدن نظم جامعه و ... تلقی شود. فرق طلبه ها و دانشجوها تنها در دیوار کوتاهی است که به دور حوزه های علمیه کشیده اند.

سخن دیگر این که بر فرض ایراد هر اتهامی به طلاب دستگیر شده، استمرار بازداشت آنان و عدم صدور دستور برای اخذ قرار تأمین نیازمند ادله قانونی است که در این رابطه هنوز توضیحی به دوستان و خانواده های آنان ارائه نشده است.

طبیعی است کمترین نتیجه مرور زمان در چنین حوادثی، ایجاد حساسیت رسانه ای و واکنش مردمی است که نفس این امر را باید مصداق بلامناززع تشویش اذهان عموم دانست.

البته مطابق شناخت دقیق این حقیر، مسئولان محترم دادسرای وی‍ژه روحانیت خردمندتر از آن هستند که درصدد ایجاد هزینه ای جدید و غیرضروری برای نظام باشند. انشاءالله در اسرع وقت خبر آزادی این طلاب جوان و ولایی را از شبکه های مجازی دریافت خواهید کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این زن، ضعیفه نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۴۰ ب.ظ


با این بیان قوی، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبی برای اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یک عده هم مردم مختلف‌الحال حضور داشتند؛ همانهائی که مسلم را به دست ابن‌زیاد دادند، همانهائی که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهائی که آن روزی که باید با ابن‌زیاد در میافتادند، توی خانه‌هایشان مخفی شدند - اینها بودند توی بازار کوفه - یک عده هم کسانی بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میکنند، دختر امیرالمؤمنین را میبینند، گریه میکنند. حضرت زینب کبری با این عده‌ی ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه‌ی مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همه‌ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب‌شناسی میکند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه‌تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه‌ی پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا میشود فهمید.

مقام معظم رهبری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر مشکلات فنی یک سایت!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۳۵ ب.ظ


سایت شلمچه نیوز را شاید بتوان به جرأت انقلابی ترین پایگاه مجازی جبهه دفاع از ارزش ها در استان مازندران دانست که در مدتی کوتاه توانسته جای پای خودش را در دل نیروهای متدین باز کند.

متوجه شده ام هر از گاه این سایت با مشکلات فنی مواجه می شود که بخشی از توان و حوصله مدیران آن را به خود مشغول می سازد. من پشت پرده ماجرا را می دانم و مسئولان سایت هم اگر صلاح بدانند ماجرا را به اطلاع مخاطبانشان خواهند رساند. البته یک بار به اجمال علت این مشکلات مورد اشاره قرار گرفت؛ اما خوب، باعث و بانی این مسئله پوستی کلفت تر از این حرف ها دارد که با ایماء و اشاره به خودش بیاید و دست از کار غلطش بردارد.

به نظر، دندان فاسد را یک بار برای همیشه باید کشید و خود را خلاص کرد. به هزینه مالی اش می ارزد. تجربه ثابت کرده که بچه های حزب اللهی باید در امور اجرایی مستقل و خودکفا بوده و روی آدم هایی که یک روز به نعل می زنند و یک روز به میخ و می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند نباید حساب کنند.

به هر حال امیدوارم دوستان ارزشی فعال در این پایگاه مجازی بتوانند هر چه زودتر بر مشکلات فائق آمده و عرصه خدمت رسانی خود به فرهنگ و هنجارهای خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی را بیش از پیش گسترش دهند. توکل بر خدا؛ بی شک پیروزی با مجاهدان یاری گر راه حق است، انشاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یادنامه ای برای مادر سیمرغ

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۲۶ ب.ظ


نیمه های شب بلند شد و دید محمد که تازه پا به سن جوانی گذاشته بود، عبایی که برادرش احمد گاه موقع نماز به دوش می گرفت را بر شانه هایش انداخته و در دل تاریکی به راز و نیاز با خدا مشغول است. نماز شبش تماشایی بود. حالت های محمد به احمد می زد؛ شبیه این اواخر شده بود که احمد می خواست برای پرواز، بال در بیاورد. فهمید محمدش نیز رفتنی است.

هنوز داغ احمد بر دلش سنگینی می کرد. او مادر بود. حق داشت جلوی فرزندش را بگیرد. حق داشت به او بگوید داغ احمد برایم کافی است. من سهم خودم را ادا کرده ام تو بمان و سنگ صبور دلتنگی هایم باش؛ اما ... او مادر سیمرغ بود. او کمال فرزندانش را در پرواز می جست و آشیانشان را در آسمان ساخته بود.

صبح اول وقت، محمد را فرستاد برود از خودش عکس پرسنلی بگیرد و برای مادر بیاورد. گفت: می خواهم موقع شهادتت این عکس ها دم دست باشد. بعد مثل شیر ایستاد، توی صورت فرزند زل زد و گفت: از تو راضی نمی شوم مگر آن که مثل احمد، مردانه بایستی، بجنگی، بعثی ها را به روز سیاه بنشانی و بعد شهید بشوی!

این ها حرف دل زنی بود که دل شیر داشت و فرزندانی تحویل اسلام داد که واژه مردانگی در مقابلشان احساس عجز می کند.

این جمله را بارها تکرار می کرد که اگر مردم مرا مجنون نخوانند افتخارم این است که هر روز یک پرچم جمهوری اسلامی و یک پرچم لااله الاالله را در دستانم بگیرم و در خیابان های شهر به دوش بکشم.

روح مادر شهیدان کشوری شاد. مراسم تشییع این علمدار راه شهیدان، میراث دار طریقت زینب سلام الله علیها و مدافع بی قرار خیام ولایت، شنبه 9 صبح از میدان شهید کشوری شهر کیاکلا آغاز خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک تشکر از فوتبالی ها

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۵۸ ق.ظ


تجربه ثابت کرده است می توان در بدترین شرایط هم نتیجه مسابقه را در کف زمین بازی تغییر داد.

برای همین است که فوتبالی ها معتقدند اگر دو سه گل هم از حریف عقب باشند نباید ناامید شده و تا دقیقه نود موظف به ادامه سختکوشی خود برای ایجاد تغییر در نتیجه مسابقه هستند.

سال هاست که یکی از دغدغه های محیط های ورزشی، فضای آلوده و غیراخلاقی حاکم بر سکوهای تماشاچیان به خصوص در زمین فوتبال است. تغییر این فضا کار سختی است اما نباید از انجام این کار سخت ناامید شد.

سال ها پیش اگر خاطرتان باشد فضای سیاسی روی سکوها چندان مناسب و در جهت مواضع نظام نبود. مثلاً ناگهان در یک بازی که به صورت پخش مستقیم در حال نمایش بود، تماشاچیان یک صدا شعارهایی سر می دادند که عوامل پخش برنامه را مجبور به قطع صدای استادیوم می کرد. یک نمونه اش شعار معروف اکبرشاه اکبرشاه اکبرشاه بود! البته آن موقع هاشمی مساوی با کل نظام بود. آن اوایل حتی برخی ها موقع قرائت قرآن در ورزشگاه سوت می کشیدند و ...

الان اما مدت هاست که این فضا تغییر کرده است. به غیر از برگزاری مراسم مذهبی به خصوص عزاداری اهل بیت در مناسبات خاص و یا سر دادن شعارهایی مانند یازهرا و ... به خصوص هنگام باخت مقابل حریف! شعائر هم راستا با اهداف نظام نیز توسط تماشاگران در فضای ورزشگاه ها طنین انداز می شود. یک نمونه اش شعار خلیج فارس ایران است که در بازی با تیم های حاشیه این خلیج تا ابد فارس، به طور معمول بر سر زبان ها می افتد.

نمونه بسیار زیبا و تأثیرگذار دیگری که باید مثال بزنم مربوط است به بازی دیروز پرسپولیس با لخویای قطر که در ابتکاری جالب، ده ها پرچم با نام مقدس محمد صل الله بر روی دستان تماشاگران به اهتزاز درآمد. نمایش این صحنه زیبا در رسانه های بین المللی پیام های مهمی را منعکس می کند. جهان می فهمد که عشق به محمد صلی الله در تار و پود مسلمین جای دارد. اعراب می فهمند شیعه رسول الله از هیچ فرصتی برای ابراز علاقه و دفاع از ساحت نبی اکرم غفلت نمی ورزد. دوست و دشمن می فهمد که محمد صلی الله علیه و آله حقیقتی ورای تبلیغات شرم آوری است که دنیای غرب و سیاهی لشکر داعشی آن برای تخریب آن شخصیت نورانی در پیش گرفته است.

از هر کس که چنین ایده ای را طرح نمود باید تشکر کرد و البته از جوانان پاک میهن مان که با افتخار و مردانگی و غیرت، پرچم محبت به رسول الله را بالای دست های خود به اهتزاز درآوردند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فاطمیه در شهر دارالمومنین با عطر جشنواره گل و گیاه!!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ


درست مصادف با ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها قرار است جشنواره گل و گیاه با همت شهرداری بابل در مکان مصلا! ی نمازجمعه این شهر برگزار شود. اخبار شنیده از بابل حاکی است کثرت بنرهای تبلیغاتی مربوط به این جشنواره فضای شهر را در آستانه ایام فاطمیه، رنگ و لعاب دیگری داده است. دو سه روزی است که جمعی از مؤمنان طی تماس های مکرر خواهان واکنش پیرامون این رویداد نامناسب بودند. اهمال این قلم باعث شد تعدادی از فعالان فرهنگی شهرستان اطلاعیه ای را در این خصوص صادر کنند که متن آن بدین شرح است:

فاطمیه در شهر دارالمومنین با عطر جشنواره گل و گیاه!!!

پس از رسیدن خبر های شگفت انگیز از اقدامات قابل بحث شورای شهر بابل در ایام مختلف مثل جشنواره بهار نارنج و.. و مخارج و اقدامات ضد فرهنگی اسلامی اش، هم اکنون خبری دیگر به گوش همشهریان بابلی رسیده و باعث آزرده خاطر شدن امت حزب الله و فعالان فرهنگی- هیئتی این شهرستان با سابقه بسیار با ارزش و درخشان مذهبی اش شده که برگزاری جشنواره گل و گیاه از دهم الی پانزده اسفند در مکان مصلی بابل است!!!

کسی مخالف چنین جشنواره هایی در سطح شهر نیست اما خیلی ازاقدامات و حتی حلال و حرام الهی هم با توجه به مناسبت و ایام شایدم حرام و حلال شود!
سوال ماهم این است از مسولین که آیا وقت و زمان دیگری برای جشن گل و گیاه وجود نداشت و فقط در ایام عزای اهلبیت(ع) و فاطمیه بایستی این جشن-واره برگزار می شد؟؟؟
* آیا ستاد نماز جمعه هم باید به هر نحوی به فکر کسب درآمد باشد و مصلی را در هر ایام و به هر موضوع و مجموعه ای اجاره دهد؟؟؟

مطمئنا هیچ احدی قبول ندارد در برگزاری این برنامه نیت بدی وجود داشته،اما باید پرسید که اگر از روی سهل انگاری و عدم در نظر گرفتن عواقب که یکی از آنها کم رنگ شدن عزای فاطمیه است این کار انجام شده، از امت حزب الله شهرستان علی الخصوص امام جمعه محترم و علمای بزرگ این شهرستان که نماد دارالمومنین بودن شهرستان بابل هستند خواستاریم اقدامی انجام دهند که اولا این برنامه به زمان دیگری موکول شده،ثانیا زین پس هیچ مجموعه و گروهی جرات انجام دادن امثال جشن گل و گیاه در ایام عزای اهلبیت و مردم شهر دارالمومنین نداشته باشد.

جمعی از فعالان فرهنگی شهرستان بابل
  • سیدحمید مشتاقی نیا

بدون تیتر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

این روزها روزه سکوت گرفته ام. اشکالی دارد؟ چه می شود یک مدت من هم محافظه کار بشوم؟ آدم وقتی زور ندارد گاه منطق به کارش نمی آید. آدم وقتی پول و قدرت ندارد گاهی نمی تواند حق خودش را هم طلب کند.

نوبت ما هم می شود حتماً. من نمی میرم تا انتقام خودم را ...

بی خیال. شما فیش حقوقی تان را چک کنید تا خدای ناکرده تنها پل ارتباطی تان با نظام سست نشود. شما شکم های ور آمده تان را بخارانید و خمیازه ای از سر شکم سیری بکشید و بر صندلی ریاست بر کارخانه ضدانقلاب پروری تان تکیه بدهید که فعلاً اسب مراد را سوارید؛ البته قید کردم" فعلاً "

نوبت به ما هم خواهد رسید. شما فعلاً ترکتازی کنید بگیرید و ببندید و بخورید و خوشحال باشید که برای رضای خدا میزتان را بالاتر از میزان دانسته اید.

این روزها من روزه سکوت گرفته ام. این تازه نشانه سکوت این قلم است. دیر نیست که دوباره آن چه را که می خواهم نه آن چه را که می خواهند به قلم جاری کنم.

من همچنان معتقدم انقلاب اسلامی زود به پیروزی رسید. انقلاب اسلامی باید سرشار از انقلابی مسلمان باشد. مسلمانی هم که به ظاهر و شعار و فیش حقوقی نیست.

من واقعاً معتقدم جمهوری اسلامی نیاز به دشمن ندارد. این حرف را از ته دلم می زنم و از سر تجربه و واقعیاتی که لمس کرده ام. خرس خاله های دوست نما پدری از انقلاب و فرزندانش در می آورند که توان هیچ دشمنی به انجام آن قد نمی دهد.

این روزها روزه سکوت گرفته ام. بگذارید این صبر به اتمام برسد آن وقت من می دانم و خودم! یعنی من حق ندارم خودم را هم تهدید کنم؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با نکوداشت آیت الله محمدی مخالفیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ب.ظ


مگر می شود ما که افتخار زندگی خود را شاگردی مدرسه علمیه روحیه در مکتب فقیه عالیقدری چون آیت الله محمدی می دانیم با برگزاری برنامه نکوداشت ایشان مخالف باشیم؟! اما این بار ما با این برنامه مخالفیم!

آیت الله محمدی را گمنام فقیه عالم تشیع و فاتح خیبر تقوا دانسته و می دانیم و بر همین مبنا با برگزاری غافل گیر کننده مراسم نکوداشت ایشان که ظاهراً قرار است ده دوزاده روز دیگر در بابل اجرا شود مخالف هستیم.

به نظر می رسد بابت ارتقای کیفی چنین محفلی به سه چهار ماه زمان نیاز است تا بشود ملزومات فرهنگی و تبلیغی در خور شأن این فقیه وارسته را مهیا کرد.

از سوی دیگر قرار بر این شده در آبان ماه نود و چهار مراسم باشکوهی در نکوداشت آیت الله فاضل در بابل برگزار شود که به نظر تفکیک این دو مجلس به نوعی القا کننده وجود شکافی موهوم بین مدارس علمیه بابل است.

بهتر این است که در یک مراسم مشترک از شخصیت های برجسته علمی این شهرستان تجلیل به عمل بیاید.

از مسئولان محترم چنین مراسماتی استدعا می شود با تأنی، تأمل و جامعیت بیشتری به زحمات مأجور خود رنگ و عطری ماندگار ببخشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وصیتنامه این قلم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۴۹ ق.ظ


امروز با شکایت یک شاکی خصوصی که مدعی است شانزده ماه پیش مطلبی در وبلاگ نوشته ام و او را زیر سؤال برده ام به جایی احضار شده ام. البته یقین ندارم پشت این شاکی متعلق به بخش خصوصی پروژه ای ملی هم خوابیده است یا نه؛ اما به هر حال اگر به خاطر ضعف ایمانم سکته کردم و برنگشتم این چند خط را به عنوان وصیتنامه این طلبه کوچک به حساب بیاورید:

1-     دوچرخه مرا دو دستی تقدیم کنید به آقا ایمان که این قدر مجبور نشود آن را یواشکی بردارد و مرا در بیابان های خیابان شده حومه قم آواره کند.

2-     چهارصد هزارتومان به کنگره شهدای مازندران بدهکارم که به جایش برایشان شکلک دربیاورید. حیف است من بدون اتهام فساد مالی از این دنیا بروم.

3-     کلی از نهادهای فرهنگی ارزشی مبالغی به من بدهکارند که در راه خدا بالا کشیده و به روی مبارکشان هم نمی آورند؛ به درک.

4-     بگذارید روحانی این هفته به قم بیاید و برود. بچه های حزب اللهی قم مواظب باشند که برای خودشان دردسر درست نکنند، یا دیگران برایشان دردسر درست نکنند. این ایام اوضاع خیلی مساعد نیست. یک پیچ کوچک تاریخی است که به زودی از آن عبور می کنیم. رقابت فرهنگی بین ملت با صاحبان قدرت انشالله با تأسی از راهبردهای مقام معظم رهبری به نتیجه مطلوب خواهد رسید.

5-     من اگر زنده بمانم دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری به حسن روحانی رأی می دهم. گاه پیش خودم می گویم وقتی آقایان صاحب نفس، چیز دیگری می گویند شاید تلقی ما از دین غلط باشد. بگذارید این دم آخری یک کنایه هم بزنم. راستی گفتم دم آخری یادم رفت خواهش کنم اگر قرار است کار من به حبس و... بکشد خواهشاً هر جا مرا نگه می دارند در سلول حاج آقا میم جیم ت قرار ندهند. ما یک عمر با حیثیت زندگی کردیم. آهان کنایه ام را فراموش نکنم. یک بابایی را می شناسم در آن ور آب که مسیحی بوده حالا می گوید علاوه بر بقای بر مسیحیت، مسلمان هم شده است. می پرسم مگر چنین چیزی ممکن است که انسان هم مسیحی باشد و هم مسلمان؟ می گوید مگر این همه مسلمانی که دور و بر من هستند کار خاصی انجام می دهند که تفاوتی با مسیحیت داشته باشد؟ من هم با این وصف می توانم هم مسیحی باشم هم مسلمان. راست می گوید بنده خدا. دور و بری هایش می گویند مسلمانیم؛ اما نه نماز می خوانند نه حجاب می کنند نه از انواع مأکولات و مشروبات بی نصیب می مانند ...

6-     ته دلم ماند و به حاج حمید رسایی نگفتم دمت گرم. او با این که روحانی است و نماینده مجلس اما نانش حلال است که این ایام یک تنه، لشکری را به هم ریخته است.

7-     عمرم کفاف بدهد یک بار درباره این "پیغمبرک" ها مطلبی می نویسم. به برکت آزادی اندیشه و البته فضای جنگ نرم، انواع و اقسام صاحب نظران دینی غیرحوزوی در کشور ما رشد کرده اند. همه آنها هم آدم های خوش ذوق و قریحه ای هستند؛ اما آب را باید از سرچشمه نوشید.

8-     خدا امروز خیلی به من آرامش داده است، دستش درد نکند. دعا می کنم بندگانش دل او را شاد کنند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا