خداحافظ بهشت!
دو روز است این عکس را دیده ام و چند باری است که به آن خیره می شوم.
اصلاً نمی خواهم درباره فاصله طبقاتی حرف بزنم و این که چرا بعضی ها دارند و بعضی ها ندارند.
شاید هیچ گاه نشود فاصله طبقاتی را از بین برد و بالاخره یک عده بابت موقعیت های خاص زندگی و موفقیت های اجتماعی درآمد بیشتری از سایرین خواهند داشت؛ نوش جانشان.
این وسط اما به اقتضای مشغله طلبگی گاه سنگ صبور دلهای دردمندی قرار می گیرم که صاحبانش جز همین دل شفاف و آه فراوان در بساط، اندوخته ای ندارند. واقعیت آن است که خیلی ها در مخارج اولیه زندگی خودشان مانده اند و آن قدر هم نجابت دارند که دستشان را به راحتی جلوی این و آن دراز نکنند. قلم و تریبونی هم ندارند که صدایشان جایی شنیده شود.
آن طور که بعضی هزینه های غیرضروری را از کیسه مال البیت می بینم،دردها را می شنوم و نهج البلاغه را می خوانم بعید می دانم بعضی از آقایان قم و تهران و ... بویی از بهشت هم به مشامشان برسد.