اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

حلقه دام بلا!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۴ ب.ظ

 3ng_صوره_20180718_182654.jpg


هرکس که نامش رضاست، کبوتر حرم قدس رضوی است؛ حتی اگر فرسنگ ها با مشهدالرضا فاصله داشته باشد، نامش، پیک یاد و نام سلطان سریر ارتضاست.

درست در دهه کرامت، چند روزی که از میلاد حضرت معصومه گذشته، چند روزی که به میلاد امام رضا باقی مانده، شهیدی را از دیار عمه سادات برایمان آوردند که فرزند زهرا بود و پیک یاد وعشق و صفای امام رضا.

امروز عصر، سید رضا هاشمی، بسیجی دلیر افغانستانی از لشکر فاطمیون را تا حرم حضرت معصومه تشییع کردیم.

حس و حالی بود با سید رضای شهید، قاصد حریم زینبی با ذکر یاحسین تا حرم زینب ثانی.

گفته اند سید الشهدا را بی کفن به خاک سپردند، بدون تشییع، بدون اشک و آه و زاری و بی تابی ...

حالا زیر تابوت شهید، با اشک و آه و روضه، یاحسین می گوییم که بدانند ما داغدار غربت و مظلومیت شهید کربلاییم. تشییع هر شهید، نشان و بهانه ای است که عاشورای دلدادگی را در ذهن خود مرور کنیم و تمثیلی است از غربت سید و سالار مظلومان عالم تا از خاطر نبریم که این راه، راه گمنامی و بی ادعایی و صداقت و از خود گذشتگی است.

گفته اند اگر دستتان به قبر بی نشان حضرت مادر نمی رسد، به نیابت، حرم فاطمه معصومه را زیارت کنید. فاطمه، مادر همه شهداست. اگر چنین است، پشت سر تابوت شهید، چه ذکری شیرین تر از ذکر یاحسین برای مادری که حاضر و ناظر است و خود یک عمر روضه غربت دردانه اش را زیر لب نجوا می کرد. گفته اند، فاطمه، گاه حسینش را حسین شهید خطاب می کرد؛ زیرا از همان دوره بارداری، خبر شهادت دلبندش را از رسول الله شنیده بود.

و از زبان هلال بن نافع گفته اند وقتی از آن نانجیب پرسید: تو که کار حسین را تمام کرده ای، دیگر چرا بدنت می لرزد و دندان هایت به هم می خورد؟ این را شنید: در آخرین لحظات که سر حسین را از بدن جدا می کردم نغمه جانسوز بانویی از همه جا به آسمان برخاست و تنم را به رعشه انداخت که روضه می خواند: غریب مادر حسین.

درست همان لحظات بود که زینب، شاه بانوی صبر و استقامت، چشمی به قتلگاه داشت و دید لحظه مصیبت عظمای عالم را که والشمر جالسٌ علی صدره، دوید بر بلندای تاریخ و رو به مدینة النبی فریادی ابدی برآورد: واغوثاه، واجداه، هذا حسینٌ بالعرا، مرملٌ بالدماء، مقطّع الاعضاء، این کشته فتاده به هامون حسین توست.

چه کرامتی بالاتر از شهادت که در زیارت اربعین در وصف اباعبدالله می خوانیم: اکرمته بالشهادة. دهه کرامت برای محبان خالص اهل بیت عطر و بوی شهادت دارد. سید رضا، سفیر کرامت و وصال و عشق و شهادت بود برای آن که یادمان نرود، مسیر هدایت، مسیر رضایت است، رضایتی جامع و کامل و همه جانبه که گفته اند: ارجعی الی ربک راضیة مرضیه. چنین مقامی، رمز اتصال و پیوند با عباد خداست.

گفتند: سید رضای هاشمی فرزندی در راه داشت و دلش می خواست مسافر کوچکش را ببیند؛ اما این خصلت مقام رضاست که همه عشق های عالم را در مقابل عشق اعظم هستی ناچیز می سازد. دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">