اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

درباره حواشی این روزهای بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ق.ظ


این متن را از طرف خودم و برای دل خودم می نویسم. این کلمات موضع رسمی یا غیر رسمی هیچ گروه و دسته و فرقه ای نیست. آن چه می نویسم حرف های دل خودم است برای دل خودم و البته خطاب به حسین منصف که سال هایی از نوجوانی و جوانی را در کسوت شاگردی او گذراندم و هنوز هم خیلی از پاسداران قدیمی تیپ دوم تاسوعا مرا به عنوان برادر حسین می شناسند. (حسین یک برادری به نام حمید دارد که او هم طلبه است.) چند روزی است که گوشی تلفن همراه، توی دستم داغ می شود! روزی چندبار باتری اش راشارژ می کنم تا بتوانم با همه کسانی که در تأیید و یا رد اقدام شورای شهر برای برگزاری جشن موسوم به نواها و آواها که به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس و با اجرای گروه های موسیقی سنتی در رثای حماسه سازان میهن در پارک نوشیروانی بابل برگزار شد صحبت کرده و بحث و بررسی و شور و مشورتی داشته باشم.

اینجا، در قم هم فضلای بابلی که از موضوع مطلعند اعتراض خود نسبت به این اتفاق را بارها به من اعلام کرده اند. من البته برای همه رفقا توضیح داده ام که ممکن است حسین منصف اشتباه کرده باشد اما مطمئن باشید منتقدان ایشان نیز در مواردی دچار اغراق و بزرگ نمایی شده اند. توضیح بیشتر را از چند زاویه طرح خواهم کرد:

1- نمی دانید چقدر دلم خنک شد وقتی دیدم حسین منصف این طور آماج حملات دوست و دشمن قرار گرفته است! حالا دیگر خیلی ها به راحتی نقاط برجسته و مثبت عملکرد یکساله حسین در شورای شهر را نادیده می گیرند و با همین یک اتفاق به قضاوت درباره او می پردازند. دیگر کسی نمی بیند این حسین همانی است که در دعوای بین یک روحانی سرشناس رسانه ای بر سر دیوار ملکی با پیرزنی فرتوت که دستش به جایی بند نبود، وقتی حق را با پیرزن دید تمام قد پشتش ایستاد فحش ها و فشارها را تحمل کرد اما نگذاشت حقی از او ضایع شود. این همان حسینی است که یک تنه مقابل برخی نهادهای ذی نفوذ که از موضع قدرت به تضییع حقوق شهری مردم می پرداختند ایستاد و دستور جلب هم برایش صادر شد ولی از حرف حق کوتاه نیامد. این حسین منصف بود که با ورودش به شورای شهر حمایت از هیئت ها و گروه های فرهنگی را در اولویت قرار داد و همین الان هم بسیاری از مراسم های مرتبط با هفته دفاع مقدس با حمایت او در حال برگزاری است. دلم خنک شد که حسین طعم این مظلومیت را چشید. درست مثل وضعیت محمود احمدی نژاد که کسی برجستگی های دولتش را نمی دید و با نقاط ضعفش درباره او به قضاوت می پرداخت. هر چه آقا گفت نقاط مثبت و منفی دولت وقت را با هم ببینید به گوش کسی فرو نرفت. آقا در آخرین دیدار به دولت دهم نمره قبولی داد و گفت به شما بیش از همه دولت ها هجمه شد علتش هم دفاع شما از انقلاب بود. این حرف ها هم به گوش خیلی ها فرو نرفت. دلم خنک شد چون حسین هم آن ایام – بعضی وقت ها - اسیر بازی رسانه ای هاشمی می شد و پای تریبون ها احمدی نژاد را فقط با نقاط ضعفش می دید. حالا چوب خدا، حسین را هم اسیر جنگ احزاب کرده است.

2- مقام معظم رهبری سخنی دارد با این مضمون که ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام منافات دارد. حالا این که منظور از ترویج موسیقی چیست ممکن است محل مناقشه باشد؛ اما ظاهراً همین احتیاط باعث شده تا رسانه ملی به طور معمول ابزار و آلات نوازندگی را به منظور پیشگیری از ترویج آن نمایش ندهد. البته اغلب علما هم با موسیقی و به خصوص نوع کنسرتی آن مخالف هستند. برای تفسیر رأی رهبری معظم مراجعه به نظر همه علمای شهر ممکن است باعث چند دستگی شود. به نظر در این خصوص بهترین مرجع امام جمعه شهر است. به رغم پاره ای اختلاف سلایق سیاسی، حجت الاسلام روحانی امام جمعه محترم شهرمان فردی آگاه به مسائل فرهنگی است و نظراتی از سر خبرگی و احاطه به امور دارد.

3- فرض را بر این بگذاریم برگزاری کنسرت موسیقی هیچ مشکل شرعی نداشته باشد. اصلاً فرض را بر این بگذاریم که یکی از نیازهای مردم شهر بابل برگزاری کنسرت موسیقی است! فرض را بر این بگذاریم هیچ رقص و حرکت مختلطی بیرون از پارک یا داخل آن صورت نگرفت و همه این حرف ها نوعی شایعه و بزرگ نمایی بوده است. قبول؛ اما این پرسش منطقی را از ما بپذیرید که ضرورت ورود شورای شهر به جای اداره ارشاد به مقوله تنش زای موسیقی چیست؟ با توجه به محل اختلاف و موضع تهمت بودن اجرای چنین برنامه هایی، وقتی حسین منصف که در احقاق حقوق جامعه و ایستادگی در مقابل کانون های قدرت و ثروت لنگه نداشته و با توجه به صلابت و عدالت طلبی خود می تواند یک پشتوانه مستحکم برای صیانت از حقوق مردم باشد چرا باید خودش را خرج مسئله ای اختلاف برانگیز نموده و انرژی اش را در راهی صرف کند که می توانست متولیان دیگری نیز داشته باشد. شکر خدا به برکت دولت فخیمه اعتدال، سنگر موسیقی و دیمبال و دامبول خالی نخواهد ماند؛ آن چنان که در این ایام در پایتخت مملکت اسلام شاهد جواز تکخوانی زن در جمع مردان بوده ایم و لابد تنبان مان را دو دستی باید بچسبیم که خدا می داند تا سه سال بعد کار به کجا خواهد رسید. کاش حسین منصف برای شادی مردم به برگزاری مراسم مبتکرانه ای مثل سوژه های طنز دفاع مقدس می پرداخت و محوریت را به آواها و نواهای بحث برانگیز این روزها نمی داد.

4- شنیده ام یک نهاد ارزشی چندی پیش مراسم شادی را در بابل برگزار کرد که با اجرای حمید ماهی صفت، به لودگی و هجو  و تعریف لطیفه های مبتذل در حضور نوامیس ملت آمیخته شد. اگر این خبر صحت داشته باشد بی رودربایستی آن نهاد هم غلط کرد که از جایگاه ارزشی خود سوءاستفاده نمود. نه من و نه بسیاری از بچه های ارزشی شهر که این روزها با آن ها در تماس بوده ام کار اشتباه نهادهای دیگر را تأیید نمی کنیم. ما هم گله داریم که چرا وقتی بنرهای مربوط به تجلیل از یک عنصر رذل معروف به عادل فرانکی - که در درگیری با مأموران کشته شد - در خیابان های شهر نصب گردید بعضی از این نهادهایی که امروز زبان باز کرده اند آن موقع به درد خفقان مبتلا بودند. ما از این که ممکن است بعضی در مخالفت با اقدام شورای شهر در برگزاری جشنواره مذکور دچار افراط شده باشند رضایت نداریم.

5- شک ندارم که عده ای به حسین منصف حسادت دارند. عده ای با او دشمن هستند و واقعاً دلشان نمی خواهد حسین در بین مردم به یک قهرمان تبدیل شود. برای همین خیلی ها آمدند وسط تا از این آب گل آلود صیدی نصیب خود ساخته و در این جنگ احزاب تیری برای تسلای دل خویش پرتاب کنند. اما حسین می داند و اقرار دارد که توصیه مشفقانه امام جمعه در خصوص ضرورت مراعات جانب احتیاط، نه از روی حسادت و رقابت که تنها از سر برادری و خیرخواهی بود. حسین نقدها را که شنید به رغم عدم اقناع، پذیرفت که در شب بعد برنامه موسیقی را لغو کند؛ اما با تأیید و تحریک یک مقام مسئول در شهر دوباره به وجد آمد و از تصمیمش پشیمان شد و اقدام شب گذشته را تکرار کرد. من بی تعارف به این مقام مسئول بدبین هستم. به گمانم او از این که بچه های حزب اللهی را به هم مشغول ساخت خیلی خوش به حالش شد. قطعاً این موضوع توسط مجموعه های دیگر پیگیری خواهد شد.

6- طبق آن چه که در مورد قبل گفتم انشاءالله بچه های حزب اللهی مراقب بازی های پشت پرده خواهند بود. حسین منصف اشتباه کرد و نمره اش از بیست به نوزده رسید؛ اما هنوز هم چند سر و گردن از خیل مدعیان دیگر بالاتر است. هنوز هم من با تمام وجود از این که در انتخاب چنین نماینده پرکار و حق طلبی در شورای شهر بابل نقشی بسیار ناچیز داشته ام به خود می بالم. می دانم رفقای دیگر هم یک انتقاد از حسین را باعث نادیده گرفته شدن نقاط برجسته او نخواهند دانست. مگر ما چند حسین منصف با این ویژگی های منحصر به فرد در جبهه عدالت خواهی و ارزش محوری داریم که بخواهیم بر سرش معامله کنیم. خیلی ها گوشه گود نشسته اند و منتظرند پشت حسین به خاک بیفتد تا پسرخاله های خودشان را دوباره وارد معرکه کنند. حواسمان باشد که دولت احمدی نژاد را دادیم چه گیرمان آمد. نه این وزیر ارشاد با آن وزیر قابل مقایسه است و نه وزیر مسکن با آن یکی و نه وزیر علوم و نفت و ... از تجربه شورای قبلی شهر درس بگیریم و حواسمان باشد که گفتن " نه " به حسین، اهدای " آری " به دیگران است.

7- هم حسین و هم منتقدانش به جای شنیدن حرف و حدیث از واسطه ها باید رو در رو با هم بنشینند و حرف هایشان را بزنند. مگر عرض و طول شهر بابل چقدر است که دوستان پشت سر یکدیگر صحبت کردن را به نشست صمیمانه و صریح ترجیح می دهند؟ باور کنید خیلی از شنیده های طرفین ممکن است دچار غش باشد. ما هر چه فریاد داریم باید بر سر آمریکا بکشیم و بر سر دلباختگان شیدایی او در داخل که برای گدایی یک لبخند غرب به هر خفّتی تن می دهند.

8- هدفم از این نوشتار اصلاح بود و نه حاشیه پردازی. از این بابت قسمت نظرات این متن را می بندم تا انشاءالله به زودی در محضر شریف دوستان و در فضایی دوستانه به واکاوی مسائل رخ داده و تألیف قلوب و رفع سوءتفاهمات بپردازیم. دو سه روز پیش نیز مطلبی با عنوان " دهه فجر را از ما گرفتند " در این وبلاگ منتشر کردم که مطالعه آن به عنوان تکمله این بحث خالی از لطف نیست. حقیر را از دعای خیر خود در عرفه بی نصیب نگذارید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا