اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

به حال مساجد خالی بابل فکری کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

 


یک- این تیتر آنقدری غلط انداز هست که مخاطب گمان کند منظور نویسنده، خلوتی مساجد این شهر و عدم استقبال مردم از نمازهای جماعت باشد. شکر خدا چراغ هر مسجدی که در شهر بابل روشن شد فروغ دل اهل ایمان را شعله ور ساخت و شمع محفل دلدادگان گردید. منظور راقم این سطور از خالی بودن مساجد، عدم برقراری نماز جماعت در برخی مساجد این شهرستان است، نه چیز دیگر.

دو- عزیز بی حاشیه ای که بسیاری از خوانندگان بابلی وبلاگ، نام او را شنیده و برایش احترامی قائلند می گفت ظهر روز عرفه  در شهر ساری بوده است. ( ضمن ادای احترام به همه فعالان مذهبی شهرستان ساری). وقتی از خانه بیرون آمد احساس کرد همه چیز سر جای خودش است و همه امور به روال معمول خود باقی است. نه تصویری و نه صدایی از عرفه امام حسین علیه السلام شهر را تحت الشعاع قرار نداده است. گاز ماشینش را گرفت و یکراست آمد بابل. می گفت به محض آن که وارد شهر شدم در و دیوار را پر از بنرهای تبلیغاتی هیئت ها دیدم. احساس کردم پیاده روها خلوت و بسیاری از مغازه ها بسته است. جای جای شهر صدای مناجات و نیایش از بلندگوی مساجد و تکایا و امامزادگان به گوش می رسید ... بی تعارف برای همین است که به این شهر گفته اند: " دارالمؤمنین ". بهار نارنج و آبلیمو و... بماند محض توصیف دیگران! باور کنید بارها با بعضی فعالان فرهنگی استان که اتفاقاً بابلی نبوده و اهل بهارنارنج ثانی اند! صحبت کرده و شنیده ام که آن بزرگواران نیز حساب ویژه ای روی فضای مذهبی و فرهنگی بابل و فعالان خستگی ناپذیر این عرصه در این شهرستان باز کرده اند. بی اغراق بابل را همگان قلب تپنده انقلاب در استان مازندارن می دانند و از این روست که مهم ترین اخبار جبهه انقلاب در استان مازندارن از این شهر شنیده می شود. بگذریم.

سه- یکی از خلأهای معنوی شهرستان بابل کمبود امام جماعت برای اداره مساجد سطح شهر است. اگر چه برخی مساجد برای پوشش این نقص از برادران طلبه نوجوان برای برگزاری نماز جماعت بهره می گیرند اما نباید فراموش کرد که این عزیزان به دلایلی چون قلّت سن، ضیق وقت و بضاعت اندک علمی، شرایط لازم برای محور قرار گرفتن در یک محل یا محفل مذهبی را دارا نیستند. ناگفته نماند که وضعیت برخورداری شهرستان بابل از روحانیت اهل فضل و برگزاری نمازجماعت و... به نظر یک سر و گردن از سایر شهرهای استان بالاتر می رسد. ولی به هر روی، برای شهری که در سالهایی نه چندان دور دارای ده حوزه علمیه پویا بوده وجود چنین نقصی دور از شأن و وجاهت است. به طور مسلّم، دلیل ایجاد این خلأ، کمبود دانش آموختگان حوزوی بابلی نیست؛ چرا که در حال حاضر حدود دوهزار نفر از روحانیون اهل فضل این شهرستان در قم سکونت دارند. جالب آنکه برخی از این بزرگواران، توفیقات درخشانی را در عرصه های علمی و معنوی و اجتماعی کسب نموده اند که بی تردید حضور شماری از اینان در سطح شهر، زمینه تحوّل فرهنگی این منطقه را بیش از پیش فراهم خواهد ساخت.

چهار- بررسی علت عدم استقبال دانش آموختگان حوزوی بابل برای رجعت به شهر خود کار دشواری نیست. صحبت چهره به چهره با برخی از این عزیزان نشان می دهد که عده ای به هر دلیل با شرایط زندگی در قم انس گرفته اند و بعید است که دیگر  رغبتی برای بازگشت به دیار خود داشته باشند. از این عده که بگذریم روحانیون بزرگواری هم در قم هستند که دغدغه وضعیت شهر خود را داشته و برای بازگشت به بابل و محور قرار گرفتن در تجمعات مذهبی لیاقت و آمادگی کافی را دارا هستند، اما احساس می کنند تولیتی برای استقبال از آنان وجود ندارد. شفاف تر اگر بخواهم صحبت کنم باید بگویم بازگشت طلاب و فضلا به شهر خود باعث قطع بخش عمده ای از شهریه حوزوی و در نتیجه بروز مشکلات معیشتی برای آنان می گردد. متأسفانه ظاهراً اجرای "طرح هجرت" در حوزه نیز به طور کامل شامل مناطق شهری نمی شود. من روحانیونی را می شناسم که بر حسب ادای تکلیف به شهر خود آمده اند اما بی توجهی به وضع معشیتی آنان از سوی هیئات امنای مساجد باعث پشیمانی شان گردیده و این موضوع البته راه بازگشت سایر روحانیون را نیز سد کرده است. من روحانیون فعال و خوش ذوقی را می شناسم که در شهر بابل نیز سابقه ای درخشان و محبوبیتی شگفت انگیز دارند. وقتی از آنها علت عدم سکونت دائمشان در شهر را جویا می شوم می گویند کسی اگر لااقل توجهی به وضعیت اسکان آنان داشته باشد برای اقامت در شهر خود مهیا خواهند شد. آیا این خواسته، شرط و توقعی سنگین و غیرقابل تحقق است؟ این بنده های خدا حتی انتظار دریافت مزایای ثابت را هم ندارند. آیا شهری با این همه موقوفه مکشوف و نامکشوف، توانایی در اختیار قراردادن امانی یک خانه کوچک را برای پرچمداران حقایق وحی و مروّجان آئین هدایت ندارد؟

یک نفر، امام جمعه یا رئیس سازمان تبلیغات یا اوقاف یا شورای شهر و ...، باید آستینش را بالا بزند و با همکاری مجمع طلاب و فضلای بابلی مقیم قم دنباله حل این معضل را بگیرد. به گمانم وجود یک روحانی پرکار و اهل دغدغه، آنقدری برای محلات سطح شهر مفید و ارزنده هست که تعلل احتمالی در رفع موانع موجود را بتوان به حساب قصور زعمای شهر نهاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">